This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎬 چهارمضراب اصفهان
اثر : #سیمین_آقارضی
قانون : #شکیبا_بیاتی
تنبک : #مژگان_حسینی
#موسیقی_بیکلام
@Roshanfkrane
اثر : #سیمین_آقارضی
قانون : #شکیبا_بیاتی
تنبک : #مژگان_حسینی
#موسیقی_بیکلام
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نشانش کن
محمدرضا #شجریان و #مژگان_شجریان
آهنگساز و تنظیمکننده : مجید درخشانی
اجرای موسیقی : گروه شهناز
کنسرت لندن
برآمد آفتابِ جان فزون از مشـــرق و مغرب
بیا ای حاسـد ار مردی،
نهانش کن
نهانش کن
مولانا
#موسیقی
@Roshanfkrane
محمدرضا #شجریان و #مژگان_شجریان
آهنگساز و تنظیمکننده : مجید درخشانی
اجرای موسیقی : گروه شهناز
کنسرت لندن
برآمد آفتابِ جان فزون از مشـــرق و مغرب
بیا ای حاسـد ار مردی،
نهانش کن
نهانش کن
مولانا
#موسیقی
@Roshanfkrane
من بی تو نیستم، تو بی من چه می کنی؟
بیصبح ای ستارهی روشن چه میکنی؟
شب را به خوابدیدن تو روز میکنم
با روزهای تلخ ندیدن چه میکنی؟
این شهر بی تو چند خیابان و خانه است
تو بین سنگ و آجر و آهن چه میکنی؟
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
من شعله شعله دیدهام ای آتش درون
با خوشه خوشه خوشهی خرمن چه میکنی!
پرسیدهای که با تو چه کردم هزار بار
یک بار هم بپرس تو با من چه میکنی؟!
شاعر #مژگان_عباسلو
کانال روشنفکران
#شعر #عاشقانه
@Roshanfkrane
بیصبح ای ستارهی روشن چه میکنی؟
شب را به خوابدیدن تو روز میکنم
با روزهای تلخ ندیدن چه میکنی؟
این شهر بی تو چند خیابان و خانه است
تو بین سنگ و آجر و آهن چه میکنی؟
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
من شعله شعله دیدهام ای آتش درون
با خوشه خوشه خوشهی خرمن چه میکنی!
پرسیدهای که با تو چه کردم هزار بار
یک بار هم بپرس تو با من چه میکنی؟!
شاعر #مژگان_عباسلو
کانال روشنفکران
#شعر #عاشقانه
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
❥◈═
تصنیف قدیمی ابوعطا
"ای شکسته" (ای کبوتر)
آواز: بانو #مژگان_شجریان
سهتار: #امیر_نوژن
شعر: #ملک_الشعراء_بهار
آهنگ: #حسام_السلطنه
#موسیقی
@Roshanfkrane
تصنیف قدیمی ابوعطا
"ای شکسته" (ای کبوتر)
آواز: بانو #مژگان_شجریان
سهتار: #امیر_نوژن
شعر: #ملک_الشعراء_بهار
آهنگ: #حسام_السلطنه
#موسیقی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
این کلیپ زیبا که با صدای #مژگان شجریان و شعر ناب استاد #ابتهاج است را ببینید و لذت ببرید
#موسیقی
@Roshanfkrane
#موسیقی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کانال روشنفکران
#مژگان_شجریان،
فرزند محمدرضا شجریان در تجمع ایرانیان لسآنجلس که در اعتراض به کشتهشدن مهسا امینی و حمایت از اعتراضات سراسری مردم ایران برگزار شده بود، شرکت کرد
#اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
#مژگان_شجریان،
فرزند محمدرضا شجریان در تجمع ایرانیان لسآنجلس که در اعتراض به کشتهشدن مهسا امینی و حمایت از اعتراضات سراسری مردم ایران برگزار شده بود، شرکت کرد
#اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
#مژگان_اینانلو، کارگردان و مستند ساز عکسهای بدون حجابش را در خیابانهای شمال تهران منتشر کرده است.
🔹او در صفحه اینستاگرامش با همرسانی یک عکس بدون روسری و در حال غذا خوردن در یک رستوران نوشته که در میدان تجریش است و نوشته «این کباب میدون تجریش اصلا این روزها یک طعم دلچسب و لذیذی پیدا کرده که نگو و نپرس اون جگرکی بغل دستش که شده بره بریون»
خانم اینانلو در حالی این تصاویر را منتشر کرده است که روز گذشته دنیا راد، زنی که عکس صبحانه خوردنش در یک قهوه خانه در جوادیه تهران را در توییتر منتشر کرده بود بازداشت شد.
خانم اینانلو عکس بدون روسری دیگر خود را در مقابل خانه سینما منتشر کرده است و نوشته که ششم مهر حوالی ساعت پنج عصر «رفتم موزه سینما این عکس رو از خودم انداختم که یه وقت آرزو به دل نمیرم.»
این فیلمساز ایرانی با نشر عکس بی حجاب دیگرش نوشته «شهر باید که به دیدار من عادت بکند.» او همچنین از دیگران خواسته که «تهران گردی راه بندازید از صبحانه خوردن تو جوادیه شروع کنید همینطور ولیعصر را بیایید بالا ...
#اعتراضات #اجتماعی #بانوان #هنرمندان
@Roshanfkrane
#مژگان_اینانلو، کارگردان و مستند ساز عکسهای بدون حجابش را در خیابانهای شمال تهران منتشر کرده است.
🔹او در صفحه اینستاگرامش با همرسانی یک عکس بدون روسری و در حال غذا خوردن در یک رستوران نوشته که در میدان تجریش است و نوشته «این کباب میدون تجریش اصلا این روزها یک طعم دلچسب و لذیذی پیدا کرده که نگو و نپرس اون جگرکی بغل دستش که شده بره بریون»
خانم اینانلو در حالی این تصاویر را منتشر کرده است که روز گذشته دنیا راد، زنی که عکس صبحانه خوردنش در یک قهوه خانه در جوادیه تهران را در توییتر منتشر کرده بود بازداشت شد.
خانم اینانلو عکس بدون روسری دیگر خود را در مقابل خانه سینما منتشر کرده است و نوشته که ششم مهر حوالی ساعت پنج عصر «رفتم موزه سینما این عکس رو از خودم انداختم که یه وقت آرزو به دل نمیرم.»
این فیلمساز ایرانی با نشر عکس بی حجاب دیگرش نوشته «شهر باید که به دیدار من عادت بکند.» او همچنین از دیگران خواسته که «تهران گردی راه بندازید از صبحانه خوردن تو جوادیه شروع کنید همینطور ولیعصر را بیایید بالا ...
#اعتراضات #اجتماعی #بانوان #هنرمندان
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #مژگان_ایلانلو،
کانال روشنفکران
مستند ساز و سینماگر که دیروز عکسهایش بدون حجاب در خیابانهای تهران منتشر شده بود، میگوید از من میپرسند شما نمیترسی؟
او با این ویدیو در اینستاگرامش جواب میدهد: من می ترسم که آخرین قطره از شرافت و وجدان و انسانیتی که در وجودم هست با سکوت از بین بره ..
شما نمی ترسی؟!
#اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
مستند ساز و سینماگر که دیروز عکسهایش بدون حجاب در خیابانهای تهران منتشر شده بود، میگوید از من میپرسند شما نمیترسی؟
او با این ویدیو در اینستاگرامش جواب میدهد: من می ترسم که آخرین قطره از شرافت و وجدان و انسانیتی که در وجودم هست با سکوت از بین بره ..
شما نمی ترسی؟!
#اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
به کدام
خدا باور داشته باشم
همان خدایی که
در سفره تو نان گذاشت
و در سفره من
سنگ ...
#شعر
#مژگان_مدنی
@Roshanfkrane
خدا باور داشته باشم
همان خدایی که
در سفره تو نان گذاشت
و در سفره من
سنگ ...
#شعر
#مژگان_مدنی
@Roshanfkrane
این هوا
نشانه از تو دارد
باران و عطرِ بهار و
آرامشش...
باید در این هوا
عاشقانه نفس کشید
که زندگی را دلچسب تر کند...
#مژگان_بوربور
#عاشقانه
@Roshanfkrane
نشانه از تو دارد
باران و عطرِ بهار و
آرامشش...
باید در این هوا
عاشقانه نفس کشید
که زندگی را دلچسب تر کند...
#مژگان_بوربور
#عاشقانه
@Roshanfkrane
✍ #مژگان_ایلانلو
سیاهپوش حسین و گدایی کاهی از گندم ری
در سال ۸۷ ، روز تاسوعا ، به رادیو فرهنگ دعوت شده بودم تا در یک برنامه رادیویی پر مخاطب ، از منظر تاریخی ، برای مردمی که آن سالها هنوز ذره ای ایمان در اعماق قلبشان باقی مانده بود ، از "حسین بن علی " و عاشورایش بگویم .
برنامه زنده بود و من به سوال های شنوندگان و دو مجری با سابقه و حرفه ای زن و مرد پاسخ می دادم .
مجری زن در حالیکه دستش را روی شانه من گذاشته بود گفت : می خواهم یک سوال سخت بپرسم ، سوالی که سالهاست ذهن مرا مشغول کرده
و بعد با آن صدای پخته و عمیقش پرسید : خانم ایلانلو همه اینها حرفهایی که گفتید قبول ولی شما فکر می کنید راز ماندگاری عاشورا بعد از هزار و اندی سال چیست ؟ به زبانی بگویید که حتی اگر کسی اعتقاد هم نداشت ، بفهمد .
گفتم بگذارید آن را با یک سکانس سینمایی برایتان توصیف کنم ، تصور کنید یک بیابان پر از خاک ، در یک غروب نارنجی ، چند سر بریده شده بر نیزه ، چند زن و کودک پریشان حال بالای جسد همسران و برادران و فرزندانشان پریشان به این سو و آن سو می دوند ، عده ای هلهله کنان سوار بر اسب می تازند ..صداها در هم آمیخته ، خون و جسد و بی پناهی و هلهله و صدای شمشیر و غریو بدمستی یزیدیان.
من ایمان دارم صدای آن زنها در حافظه تاریخ گم نمی شود ، حتی اگر از فرط رنج از حنجره بیرون نیاید ، رسم دنیا این نیست .
جهان اینگونه نمی ماند ، خورشید دارد می بیند .قانون زمین است ، صدای مظلوم را می شنود ، تکان می خورد ، اگر چنین بود که دنیا همیشه به کام ظالم می ماند ، همان نخستین ظالمان تاریخ تا ابد ماندگار شده بودند.یک جایی ، یک جوری ، آن صدا شنیده می شود ،ظالم رسوا می شود .
خانم مجری عینکش را از چشم برداشت ، نم اشک صورتش را پاک کرد و دستان مرا فشرد و کارگردان موسیقی پایان برنامه را بلند کرد.
یک سال گذشت ، چند روز بعد از عاشورای هشتاد و هشت و آن محشر عظما ، در اینترنت فیلمی را دیدم که غروبی خاک آلود و خسته است .
زنی ویران شده ، مضطر و در خاک غلتیده در بهشت زهرا ، زانو زده بر زمین از حنجره ای زخمی فریاد می کشد : خدایااااا می بینی ..پسرم را کشتن...خدایا ...امیرم را کشتن ...امیر ..امیر ..
و خورشید نظاره گر بود ..و آسمان می شنید ..
فیلم را متوقف کردم ، خوب که نگاه کردم ، خودش بود ، همان خانم مجری رادیو ، خانم "شهین مهین فر" که پسرش" امیر ارشد تاجمیر " را در روز عاشورا از پل حافظ به زیر انداخته بودند و با ماشین از روی پیکر نیمه جانش رد شده بودند ...و بر پیکرش هلهله کرده بودند..
از آن سال سوگند خوردم که دیگر تا زنده هستم هر عاشورا یادی از این اتفاق کنم و یادی از دیگر کشتگان که بر خاک و آسفالت افتادند و خونشان بر جوی خیابان جاری شد و مادران و همسران و فرزندانشان بی پناه و مضطر از این خانه به آن خانه دنبال یخ دویدند و شب بر مزار شکسته فرزندشان بر زمین چنگ زدند و تصویر جسد در هم شکسته آنها در سردخانه ، تا ابد از جلوی چشمانشان محو نخواهد شد ..
و در شگفتم ، از مردمانی که چشم خود بر این کشته ها می بندند ، بر اسیری زندانیان بی گناه و کور شدگان نان آور خانه می بندند ، بر آزار و ظلم به خانواده های داغدار مهر سکوت بر لب زدند و انگار که نیستند و نمی بینند ...
اما بر مظلومیت حسین بن علی و اسیری زینب و بیماری زین العابدین ...خود را سوگوار نشان می دهند .
در شگفتم ،این سرزمین چه روزهایی به خود دید ، چه آدمهایی به خود دید. تاریخ تشیع همه جور آدم به خود دیده بود الا آدم های روزگار ما ، مردمانی که به طمع کاهی از گندم ری، در زمره سپاهیان معین یزید در می آیند و سکوت می کنند، اما این ایام که می رسد ، خود را سوگوار و سیاهپوش حسین می نمایند ...
عجب روزگاری به خود دید ، این سرزمین ، عجب مردمانی .
محرم ۱۴۰۳
@Roshanfkrane
سیاهپوش حسین و گدایی کاهی از گندم ری
در سال ۸۷ ، روز تاسوعا ، به رادیو فرهنگ دعوت شده بودم تا در یک برنامه رادیویی پر مخاطب ، از منظر تاریخی ، برای مردمی که آن سالها هنوز ذره ای ایمان در اعماق قلبشان باقی مانده بود ، از "حسین بن علی " و عاشورایش بگویم .
برنامه زنده بود و من به سوال های شنوندگان و دو مجری با سابقه و حرفه ای زن و مرد پاسخ می دادم .
مجری زن در حالیکه دستش را روی شانه من گذاشته بود گفت : می خواهم یک سوال سخت بپرسم ، سوالی که سالهاست ذهن مرا مشغول کرده
و بعد با آن صدای پخته و عمیقش پرسید : خانم ایلانلو همه اینها حرفهایی که گفتید قبول ولی شما فکر می کنید راز ماندگاری عاشورا بعد از هزار و اندی سال چیست ؟ به زبانی بگویید که حتی اگر کسی اعتقاد هم نداشت ، بفهمد .
گفتم بگذارید آن را با یک سکانس سینمایی برایتان توصیف کنم ، تصور کنید یک بیابان پر از خاک ، در یک غروب نارنجی ، چند سر بریده شده بر نیزه ، چند زن و کودک پریشان حال بالای جسد همسران و برادران و فرزندانشان پریشان به این سو و آن سو می دوند ، عده ای هلهله کنان سوار بر اسب می تازند ..صداها در هم آمیخته ، خون و جسد و بی پناهی و هلهله و صدای شمشیر و غریو بدمستی یزیدیان.
من ایمان دارم صدای آن زنها در حافظه تاریخ گم نمی شود ، حتی اگر از فرط رنج از حنجره بیرون نیاید ، رسم دنیا این نیست .
جهان اینگونه نمی ماند ، خورشید دارد می بیند .قانون زمین است ، صدای مظلوم را می شنود ، تکان می خورد ، اگر چنین بود که دنیا همیشه به کام ظالم می ماند ، همان نخستین ظالمان تاریخ تا ابد ماندگار شده بودند.یک جایی ، یک جوری ، آن صدا شنیده می شود ،ظالم رسوا می شود .
خانم مجری عینکش را از چشم برداشت ، نم اشک صورتش را پاک کرد و دستان مرا فشرد و کارگردان موسیقی پایان برنامه را بلند کرد.
یک سال گذشت ، چند روز بعد از عاشورای هشتاد و هشت و آن محشر عظما ، در اینترنت فیلمی را دیدم که غروبی خاک آلود و خسته است .
زنی ویران شده ، مضطر و در خاک غلتیده در بهشت زهرا ، زانو زده بر زمین از حنجره ای زخمی فریاد می کشد : خدایااااا می بینی ..پسرم را کشتن...خدایا ...امیرم را کشتن ...امیر ..امیر ..
و خورشید نظاره گر بود ..و آسمان می شنید ..
فیلم را متوقف کردم ، خوب که نگاه کردم ، خودش بود ، همان خانم مجری رادیو ، خانم "شهین مهین فر" که پسرش" امیر ارشد تاجمیر " را در روز عاشورا از پل حافظ به زیر انداخته بودند و با ماشین از روی پیکر نیمه جانش رد شده بودند ...و بر پیکرش هلهله کرده بودند..
از آن سال سوگند خوردم که دیگر تا زنده هستم هر عاشورا یادی از این اتفاق کنم و یادی از دیگر کشتگان که بر خاک و آسفالت افتادند و خونشان بر جوی خیابان جاری شد و مادران و همسران و فرزندانشان بی پناه و مضطر از این خانه به آن خانه دنبال یخ دویدند و شب بر مزار شکسته فرزندشان بر زمین چنگ زدند و تصویر جسد در هم شکسته آنها در سردخانه ، تا ابد از جلوی چشمانشان محو نخواهد شد ..
و در شگفتم ، از مردمانی که چشم خود بر این کشته ها می بندند ، بر اسیری زندانیان بی گناه و کور شدگان نان آور خانه می بندند ، بر آزار و ظلم به خانواده های داغدار مهر سکوت بر لب زدند و انگار که نیستند و نمی بینند ...
اما بر مظلومیت حسین بن علی و اسیری زینب و بیماری زین العابدین ...خود را سوگوار نشان می دهند .
در شگفتم ،این سرزمین چه روزهایی به خود دید ، چه آدمهایی به خود دید. تاریخ تشیع همه جور آدم به خود دیده بود الا آدم های روزگار ما ، مردمانی که به طمع کاهی از گندم ری، در زمره سپاهیان معین یزید در می آیند و سکوت می کنند، اما این ایام که می رسد ، خود را سوگوار و سیاهپوش حسین می نمایند ...
عجب روزگاری به خود دید ، این سرزمین ، عجب مردمانی .
محرم ۱۴۰۳
@Roshanfkrane