Forwarded from ربات حذف ✂️
خاطرات روسپیان سودا زده من .pdf
353.1 KB
📕خاطرات روسپیان سودا زده من
✍🏻گابریل گارسیا مارکز
مترجم: امیرحسین فطانت
✍🏻گابریل گارسیا مارکز
مترجم: امیرحسین فطانت
سال 2017 گَری اولدمَن بابت فیلم «سیاهترین ساعت»، اسکار گرفت. رفت بالای سن، جایزهی اسکارش را گرفت دستش و یک نطق جذاب کرد. ته حرفهایش از مادر 99 سالهاش تشکر کرد که مشوقش بوده و آخرش گفت: «مامان، کتری رو بذار که دارم اسکار رو میآرم». به همین جذابیت. هیچ جملهای به اندازهی این جمله من را به زندگی امیدوارم نمیکند. اینکه یکی زنگ بزند و بگوید که «چایی رو بذار، دارم میآم». یا من زنگ بزنم و بگویم «کتری رو بار بذار، دارم میآم». چکیدهی زندگی برای من همین جمله است. دنیا و آخرت همه حاشیهاند.
قدیمها محل کارم نیروگاه برق آلستوم بود. برای وزارت نیرو، استخر میساختیم و با میلگرد و بتن و آجر قمی، کشتی میگرفتیم. نیروگاه تا خانهی پدرم چهار قدم گشاد بیشتر راه نبود. بعضی غروبها که مثل نمد مالانده میشدم، زنگ میزدم خانهشان. مادرم میگفت «چایی رو میذارم، یه سر بیا». این پیشنهاد مادرم درست مثل پیشنهادهایی بود که دنکورلئونه به دیگران میداد و هیچ کس توان رد کردنش را نداشت. من هم توانش را نداشتم. کدام کلاغ خیسِ گرفتار در طوفان، پیشنهاد کرسی گرم را رد میکند؟
هنوز هم مثال دارم. صد سال پیش یک دوست قشنگ داشتم که امیرآباد زندگی میکرد. دانشجو بود. یک بار زنگ زد و گفت که دارد با پایاننامهاش کلنجار میرود. یکی از بعد از ظهرهای سربی تهران. پیشنهاد دادم که بیام پیشت؟ گفت: «یه قهوه ترک میذارم، بیا». این پیشنهاد دقیقا حکم پرت کردن یک تیوب بادکردهی تراکتور به سمت آدمی بود که داشت توی شط غرق میشد. نجاتبخش و مفرح. آنقدر مفرح که بعد از صد سال هر ثانیهی آن دیدار یادم است.
همین ده سال پیش که هنوز مردم توان سفر داشتند، مادر و پدرم قصد کردند بیایند پیشم. رفتند سفارت. چهار ساعت مثل قرص جوشانِ ته لیوان آب، حرص و جوش خوردم و بالا و پائین پریدم. تا بالاخره پدرم زنگ زد و گفت: «ویزا رو گرفتیم، کتری رو بذار اومدیم». به همین جذابیت. انگار سِرم امید به حیات را بزنند توی ساعد دست آدم.
کلا این جملهی «چایی رو بذار، اومدم» عاشقانهترین جملهای است که تا حالا بشر خلق کرده است. مثل این چاقوهای همه کاره است که به هر کاری میآید. پرتقال پوست میکند. در نوشابه و بطری شراب باز میکند. شکم دزد را جر میدهد. حتی گلاب به رویتان، در کنسرو لوبیا را هم باز میکند. این جمله هم همهفنحریف است. امید دارد. دوستت دارم دارد. گور بابای دنیا دارد. دلم برایت تنگ شده است دارد. چقدر قشنگ شدی امشب دارد. ماچ بده دارد. همه چیز.
مهم نیست آدم اسکار گرفته باشد یا ویزا. از سر عملیات حفاری گودترین چالهی تهران آمده باشد یا بخواهد مزخرفترین پایاننامهی جهان را به سرانجام برساند. این جمله جادو میکند. خودم هم یادم نیست که آخرین بار چه وقت بوده که کسی بهم زنگ زده یا من به کسی زنگ زدهام و این پیشنهاد را داده باشم. شاید برگردد به همان سالهای دور. شاید حتی حاضر باشم که پول بدهم به کسی تا بهم زنگ بزند یا من بهش زنگ بزنم. بابت اجرای همین فریضهی امید بخش «کتری رو بذار، دارم میام».
#فهیم_عطار
@Roshanfkrane
قدیمها محل کارم نیروگاه برق آلستوم بود. برای وزارت نیرو، استخر میساختیم و با میلگرد و بتن و آجر قمی، کشتی میگرفتیم. نیروگاه تا خانهی پدرم چهار قدم گشاد بیشتر راه نبود. بعضی غروبها که مثل نمد مالانده میشدم، زنگ میزدم خانهشان. مادرم میگفت «چایی رو میذارم، یه سر بیا». این پیشنهاد مادرم درست مثل پیشنهادهایی بود که دنکورلئونه به دیگران میداد و هیچ کس توان رد کردنش را نداشت. من هم توانش را نداشتم. کدام کلاغ خیسِ گرفتار در طوفان، پیشنهاد کرسی گرم را رد میکند؟
هنوز هم مثال دارم. صد سال پیش یک دوست قشنگ داشتم که امیرآباد زندگی میکرد. دانشجو بود. یک بار زنگ زد و گفت که دارد با پایاننامهاش کلنجار میرود. یکی از بعد از ظهرهای سربی تهران. پیشنهاد دادم که بیام پیشت؟ گفت: «یه قهوه ترک میذارم، بیا». این پیشنهاد دقیقا حکم پرت کردن یک تیوب بادکردهی تراکتور به سمت آدمی بود که داشت توی شط غرق میشد. نجاتبخش و مفرح. آنقدر مفرح که بعد از صد سال هر ثانیهی آن دیدار یادم است.
همین ده سال پیش که هنوز مردم توان سفر داشتند، مادر و پدرم قصد کردند بیایند پیشم. رفتند سفارت. چهار ساعت مثل قرص جوشانِ ته لیوان آب، حرص و جوش خوردم و بالا و پائین پریدم. تا بالاخره پدرم زنگ زد و گفت: «ویزا رو گرفتیم، کتری رو بذار اومدیم». به همین جذابیت. انگار سِرم امید به حیات را بزنند توی ساعد دست آدم.
کلا این جملهی «چایی رو بذار، اومدم» عاشقانهترین جملهای است که تا حالا بشر خلق کرده است. مثل این چاقوهای همه کاره است که به هر کاری میآید. پرتقال پوست میکند. در نوشابه و بطری شراب باز میکند. شکم دزد را جر میدهد. حتی گلاب به رویتان، در کنسرو لوبیا را هم باز میکند. این جمله هم همهفنحریف است. امید دارد. دوستت دارم دارد. گور بابای دنیا دارد. دلم برایت تنگ شده است دارد. چقدر قشنگ شدی امشب دارد. ماچ بده دارد. همه چیز.
مهم نیست آدم اسکار گرفته باشد یا ویزا. از سر عملیات حفاری گودترین چالهی تهران آمده باشد یا بخواهد مزخرفترین پایاننامهی جهان را به سرانجام برساند. این جمله جادو میکند. خودم هم یادم نیست که آخرین بار چه وقت بوده که کسی بهم زنگ زده یا من به کسی زنگ زدهام و این پیشنهاد را داده باشم. شاید برگردد به همان سالهای دور. شاید حتی حاضر باشم که پول بدهم به کسی تا بهم زنگ بزند یا من بهش زنگ بزنم. بابت اجرای همین فریضهی امید بخش «کتری رو بذار، دارم میام».
#فهیم_عطار
@Roshanfkrane
افسردگی پاک
سوگوارم،
و تو درک کن عیبی ندارد اگر حالم خوش نیست.
اگر از غم، ساعتها در خوابم یا بی خواب میشوم،
عیبی ندارد
این غم یک عارضه نیست که درمان بخواهد
این غم بخش طبیعی زندگی است
نیازی به داروهای رنگارنگ اعصاب ندارد
بگذار زمان کارش را بکند
اگر اعصاب من تحریک شده یعنی زنده است
برای آرامشم از بدبختیهای دیگران نگو،
نصیحتم نکن
وضعیت اکنونم را با "شاید بدتر از این میشد برو خدا را شکر کن" مقایسه نکن.
اکنون برای من بدترین است
درک کن عیبی ندارد که حالم خوش نیست ...
سوگوار نیازی به توصیه ندارد
او فقط همدلی میخواهد
چرا که غم سوگوار از جنس خوب و بد نیست
یک عارضه نیست که درمان بخواهد
بخش طبیعی زندگی است
بگذار وسعتش را زمان بگذراند
عیبی ندارد اگر حالش خوش نیست
برگرفته از سخنان دکتر شکوری درباره
کتاب "عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست"
مجله کاربردی ایدیوسان
#روانشناسی
@Rishanfkrane
سوگوارم،
و تو درک کن عیبی ندارد اگر حالم خوش نیست.
اگر از غم، ساعتها در خوابم یا بی خواب میشوم،
عیبی ندارد
این غم یک عارضه نیست که درمان بخواهد
این غم بخش طبیعی زندگی است
نیازی به داروهای رنگارنگ اعصاب ندارد
بگذار زمان کارش را بکند
اگر اعصاب من تحریک شده یعنی زنده است
برای آرامشم از بدبختیهای دیگران نگو،
نصیحتم نکن
وضعیت اکنونم را با "شاید بدتر از این میشد برو خدا را شکر کن" مقایسه نکن.
اکنون برای من بدترین است
درک کن عیبی ندارد که حالم خوش نیست ...
سوگوار نیازی به توصیه ندارد
او فقط همدلی میخواهد
چرا که غم سوگوار از جنس خوب و بد نیست
یک عارضه نیست که درمان بخواهد
بخش طبیعی زندگی است
بگذار وسعتش را زمان بگذراند
عیبی ندارد اگر حالش خوش نیست
برگرفته از سخنان دکتر شکوری درباره
کتاب "عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست"
مجله کاربردی ایدیوسان
#روانشناسی
@Rishanfkrane
دخترم ...
چرا عده کثیری از دختران ایرانی ساعت ها وقتشان پای میز توالت شان هدر میشود؟
دوستی دارم که دخترش 16 ساله است.
می گفت؛ روزی که خانم انوشه انصاری رفت فضا و بعدش برگشت، دخترم ازم سوالات عجیبی پرسید.
بابا این خانم انوشه انصاری خیلی پولداره؟!
گفتم :اره بابا جون خیلی پولداره چون هزینه رفت و آمدش خیلی شده.
گفت ؛خب اگر انقدر پول داره چرا دماغشو عمل نمی کنه!!
دوستم آدم روشنفکر و انتقادپذیریه.
میگه وقتی که صبح تا شب من و مادرش فکر پول جمع کردنیم،
کتاب نمیخونیم
سینما نمیریم
فقط تلویزیون و ماهواره نگاه میکنیم
کاری به استعدادیابی و شورجوانی دخترمون نداریم؛
بایدم محتوای ذهن دخترم بشه عمل بینی،
بایدم محتوای ذهن دخترم بشه میز توالتش،
بایدم آرزو و هدفش بشه یک گوشی گران و داشتن یک ماشین قرمز رنگ برای دور دور کردن در خیابان...
با زندگی فرزندمان چه میکنیم؟
چقدر برای اعتماد به نفس دخترمان وقت میگذاریم.
چقدر وقت برای صحبت کردن در مورد آیندهاش میگذاریم؟
چقدر وقت برای تجلی هنر و عشق به کار دختر خود میگذاریم؟
✍ علی اکبری
#تربیتی
@Roshanfkrane
چرا عده کثیری از دختران ایرانی ساعت ها وقتشان پای میز توالت شان هدر میشود؟
دوستی دارم که دخترش 16 ساله است.
می گفت؛ روزی که خانم انوشه انصاری رفت فضا و بعدش برگشت، دخترم ازم سوالات عجیبی پرسید.
بابا این خانم انوشه انصاری خیلی پولداره؟!
گفتم :اره بابا جون خیلی پولداره چون هزینه رفت و آمدش خیلی شده.
گفت ؛خب اگر انقدر پول داره چرا دماغشو عمل نمی کنه!!
دوستم آدم روشنفکر و انتقادپذیریه.
میگه وقتی که صبح تا شب من و مادرش فکر پول جمع کردنیم،
کتاب نمیخونیم
سینما نمیریم
فقط تلویزیون و ماهواره نگاه میکنیم
کاری به استعدادیابی و شورجوانی دخترمون نداریم؛
بایدم محتوای ذهن دخترم بشه عمل بینی،
بایدم محتوای ذهن دخترم بشه میز توالتش،
بایدم آرزو و هدفش بشه یک گوشی گران و داشتن یک ماشین قرمز رنگ برای دور دور کردن در خیابان...
با زندگی فرزندمان چه میکنیم؟
چقدر برای اعتماد به نفس دخترمان وقت میگذاریم.
چقدر وقت برای صحبت کردن در مورد آیندهاش میگذاریم؟
چقدر وقت برای تجلی هنر و عشق به کار دختر خود میگذاریم؟
✍ علی اکبری
#تربیتی
@Roshanfkrane
🔴 كشف جديد نماينده مجلس 😐😐
🔻علت اصلی ۴۵۰ هزار تا سقط جنین در کشور فضای مجازی است!
حسینعلی حاجی دلیگانی عضو هیات رئیسه مجلس:
🔹۸۰ درصد پهنای باند اینترنت کشور در اختیار خارجیهاست که این مسئله آسیبهای فرهنگی زیادی را برای ما به همراه داشته است.
🔹این حضور گسترده خارجیها در فضای اینترنت کشور آسیبهای جدی فراوانی را به ویژه در حوزه مسائل خانوادگی، بحث فرزندآوری و ... داشته است.
🔹سالانه ۴۵۰ هزار سقط جنین در کشور انجام میشود که این موضوع ناشی از آسیبهای فرهنگی در فضای مجازی است.
@Roshanfkrane
🔻علت اصلی ۴۵۰ هزار تا سقط جنین در کشور فضای مجازی است!
حسینعلی حاجی دلیگانی عضو هیات رئیسه مجلس:
🔹۸۰ درصد پهنای باند اینترنت کشور در اختیار خارجیهاست که این مسئله آسیبهای فرهنگی زیادی را برای ما به همراه داشته است.
🔹این حضور گسترده خارجیها در فضای اینترنت کشور آسیبهای جدی فراوانی را به ویژه در حوزه مسائل خانوادگی، بحث فرزندآوری و ... داشته است.
🔹سالانه ۴۵۰ هزار سقط جنین در کشور انجام میشود که این موضوع ناشی از آسیبهای فرهنگی در فضای مجازی است.
@Roshanfkrane
در جستجوی روابط عاشقانهای باشید که با گذر زمان بهبودی میپذیرد. تحسینی که رو به روشنی میگذارد و اعتمادی که در میان طوفان ها رشد و کمال می یابد ...
- آندره ژید
@Roshanfkrane
- آندره ژید
@Roshanfkrane
💥خیابانی به نام بازرگان
◀️من از نوشتن در مورد پدربزرگم پرهیز دارم. بیشتر از این جهت که گاهی در بیان نسبتهای خانوادگی سطحی از فخر فروشی هست که به دلم نمینشیند.
◀️با این همه دلم میخواهد چند خطی در مورد نامگذاری خیابانی به نام او بنویسم. از لحظه خواندن خبر به این میاندیشم که آیا امید ارزش آن را دارد که خودمان را به حماقت بزنیم؟
به نظرم شرف اقتضا میکند که نه.
◀️همین هم است که هر چقدر هم دلم بخواهد چند خطی به شادی و قدرشناسی از این نامگذاری بنویسم، شرافت راه نمیدهد. روش زمامداری حاکمان این شهر شباهتی به رسم پدربزرگم ندارد. نه اجازه مراسم در خوری در ستایش از مرام او میدهند نه نام رهبرش مصدق را تحمل میکنند. نه به پیروانش اجازه سخن میدهند نه به آثارش اجازه چاپ. در چنین روزگاری نام خیابان به چه کار میآید؟
◀️ تئودور روزولت گفته بود؛ «سرخپوست خوب سرخپوست مرده است.»
[و] در این نظام[نیز باید گفت]؛
«بازرگان خوب بازرگان مرده است، بازرگانی میخ شده به دیوار.»
◀️برای من اما تقدیر از بازرگان تقدیر از مشی و روش اوست. پس شادی و سپاس من میماند برای آن روز.
روزی که رسم او، و نه فقط اسمش، بر صدربنشیند.
✍ امیر علی بنی اسدی؛ (نوه دختری مهندس بازرگان)
@Roshanfkrane
◀️من از نوشتن در مورد پدربزرگم پرهیز دارم. بیشتر از این جهت که گاهی در بیان نسبتهای خانوادگی سطحی از فخر فروشی هست که به دلم نمینشیند.
◀️با این همه دلم میخواهد چند خطی در مورد نامگذاری خیابانی به نام او بنویسم. از لحظه خواندن خبر به این میاندیشم که آیا امید ارزش آن را دارد که خودمان را به حماقت بزنیم؟
به نظرم شرف اقتضا میکند که نه.
◀️همین هم است که هر چقدر هم دلم بخواهد چند خطی به شادی و قدرشناسی از این نامگذاری بنویسم، شرافت راه نمیدهد. روش زمامداری حاکمان این شهر شباهتی به رسم پدربزرگم ندارد. نه اجازه مراسم در خوری در ستایش از مرام او میدهند نه نام رهبرش مصدق را تحمل میکنند. نه به پیروانش اجازه سخن میدهند نه به آثارش اجازه چاپ. در چنین روزگاری نام خیابان به چه کار میآید؟
◀️ تئودور روزولت گفته بود؛ «سرخپوست خوب سرخپوست مرده است.»
[و] در این نظام[نیز باید گفت]؛
«بازرگان خوب بازرگان مرده است، بازرگانی میخ شده به دیوار.»
◀️برای من اما تقدیر از بازرگان تقدیر از مشی و روش اوست. پس شادی و سپاس من میماند برای آن روز.
روزی که رسم او، و نه فقط اسمش، بر صدربنشیند.
✍ امیر علی بنی اسدی؛ (نوه دختری مهندس بازرگان)
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کشف مدخل یک تونل در بندر منهدم شده بیروت توسط یک تیم جستجوی خارجی از موضوعات مورد توجه در اخبار مرتبط با انفجار بیروت بوده است. تیمهای جستجو پس از کشف تصاویری از داخل این تونل منتشر کردند که باعث گمانه زنیها در فضای مجازی قوت بگیرد و برخی آن را تونلهایی بدانند که حزبالله از آن برای انتقال موشک استفاده کرده است اما ارتش لبنان دیروز بیانیهای صادر کرد و با رد این ادعاها این تونلها را پل ارتباطی زاغههایی دانست که در زیر بندر جهت حمل بار غلات به کشتیها استفاده میشود.
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane