در باب همان "یک کلمه"!
نقل از #جان_لاک بزرگ است که وقتی قانون به انتها برسد، جبّاریت آغاز میشود. کمتر کسی است که با این گفته مشکلی داشته باشد، اما اینکه قانون خوب چیست و شیوه تدوین آن چگونه است پرسشی گشوده در حقوق و سیاست است. در ایران قضیه پیچیدهتر هم هست. زمانی یوسف خان مستشارالدوله در دوران #مشروطه رسالهای نوشت به نام «رساله یک کلمه»، آن یک کلمه هم قانون بود. از آن دوران منورالفکرها در پی قانونی بودند که از تصمیمها و اعمال دلبخواه پادشاه در امان بمانند. دغدغه آن دوران مشروطه بود، یعنی وجود یک منطق اعظم که فراتر از شخص پادشاه که او را به خیر عمومی یا همان صلاح ملک و مملکت «مشروط» کند و قیدی بر اهالی قدرت باشد.
از آن زمان بیش از صد سال گذشته است و ما امروز به اصطلاح با خروار خروار مقررات و ماده و تبصره روبهرو هستیم که انگار نتوانستهاند آن هدف اعلای «مشروط» کردن اهل دولت و دیوان و حتی رعیت را محقق کنند، چهبسا گاهی خود آنها مشکلات بیشتری را پدید آورده باشند. آش آنقدر شور شده است که از زبان بسیاری میشنویم مقرراتزدایی و از شر ماده و تبصرههای بیشمار خلاص شدن راهحل بهتری است...
اما این وسط بامزهتر از همه برخی حرفها در مورد #نئولیبرالیسم مادرمرده است که با آنکه به اینجا و اکنون ما هیچ ربطی ندارد، معلوم نیست چرا برخی در ایران دست از سرش برنمیدارند. اگر یکی از محورهای این کلمه قبیحه ی نئولیبرالیسم را مقرراتزدایی بدانیم، از قضا به احتمال زیاد با تحقق نئولیبرالیسم شاهد کاهش فساد خواهیم بود، نه افزایش آن. به نظر میرسد این اطبا علت بیماری را درست تشخیص ندادهاند و البته با این تشخیصهای حاذقانه! بعید است بیمار شفا پیدا کند.
در این مصاحبه با نشریه وزین تجارت فردا به همان "یک کلمه" پرداخته ام، کامل آن در لینک زیر در دسترس است، تا یار چه پسندد، والله اعلم.
https://bit.ly/2oLdRkk
امیرحسین خالقی(راهبرد)
#اقتصاد
@Roshanfkrane
نقل از #جان_لاک بزرگ است که وقتی قانون به انتها برسد، جبّاریت آغاز میشود. کمتر کسی است که با این گفته مشکلی داشته باشد، اما اینکه قانون خوب چیست و شیوه تدوین آن چگونه است پرسشی گشوده در حقوق و سیاست است. در ایران قضیه پیچیدهتر هم هست. زمانی یوسف خان مستشارالدوله در دوران #مشروطه رسالهای نوشت به نام «رساله یک کلمه»، آن یک کلمه هم قانون بود. از آن دوران منورالفکرها در پی قانونی بودند که از تصمیمها و اعمال دلبخواه پادشاه در امان بمانند. دغدغه آن دوران مشروطه بود، یعنی وجود یک منطق اعظم که فراتر از شخص پادشاه که او را به خیر عمومی یا همان صلاح ملک و مملکت «مشروط» کند و قیدی بر اهالی قدرت باشد.
از آن زمان بیش از صد سال گذشته است و ما امروز به اصطلاح با خروار خروار مقررات و ماده و تبصره روبهرو هستیم که انگار نتوانستهاند آن هدف اعلای «مشروط» کردن اهل دولت و دیوان و حتی رعیت را محقق کنند، چهبسا گاهی خود آنها مشکلات بیشتری را پدید آورده باشند. آش آنقدر شور شده است که از زبان بسیاری میشنویم مقرراتزدایی و از شر ماده و تبصرههای بیشمار خلاص شدن راهحل بهتری است...
اما این وسط بامزهتر از همه برخی حرفها در مورد #نئولیبرالیسم مادرمرده است که با آنکه به اینجا و اکنون ما هیچ ربطی ندارد، معلوم نیست چرا برخی در ایران دست از سرش برنمیدارند. اگر یکی از محورهای این کلمه قبیحه ی نئولیبرالیسم را مقرراتزدایی بدانیم، از قضا به احتمال زیاد با تحقق نئولیبرالیسم شاهد کاهش فساد خواهیم بود، نه افزایش آن. به نظر میرسد این اطبا علت بیماری را درست تشخیص ندادهاند و البته با این تشخیصهای حاذقانه! بعید است بیمار شفا پیدا کند.
در این مصاحبه با نشریه وزین تجارت فردا به همان "یک کلمه" پرداخته ام، کامل آن در لینک زیر در دسترس است، تا یار چه پسندد، والله اعلم.
https://bit.ly/2oLdRkk
امیرحسین خالقی(راهبرد)
#اقتصاد
@Roshanfkrane
هفته نامه تجارت فردا
قوانینی برای سرپیچی
قوانین و مقررات زیادی در کشور ما مصوب میشوند اما برای اجرا نشدن؛ دلیلش عدم انطباق این مقررهها با منطق اقتصادی، عقل جمعی و البته منافع حداکثر جامعه است. از طرفی تورم مقررات، آنقدر در کشور ما زیاد است که برای مقررهای میتواند چند همتای موازی، در تعارض و…
«جباریت، اِعمال قدرتی است که هیچکس نمیتواند نسبت به آن حقی داشته باشد. و این کاربردِ همان قدرتی است که در دستان هر کسی باشد، آن را نه برای منافع کسانی که تحت حاکمیت او قرار دارند، بلکه برای منافع و امتیازات شخصی خود به کار میگیرد: زمانیکه فرمانروا، با هر عنوانی، بهجای قانون، ارادهی شخصی خود را به صورت رسم و آیین درآورد و فرمانها و اعمال او، نه در راه حراست از اموال و داراییهای مردمش، بلکه برای ارضای امیال شخص خود، کینهجویی، حرص و طمع، یا هر تمایل نامتعارف دیگر باشد.
اگر تصورکنیم که این نقیصه تنها درخور حکومتهای سلطنتی است، به خطا رفتهایم. اشکال دیگر حکومت نیز مستعد چنین نقیصهای هستند؛ زیرا هرجا که قدرت، برای حکم راندن بر مردم و بمنظور حراست از اموال و داراییهای آنها، به دستان کسی سپرده شود و او آن را برای اهداف دیگری به کار برد و از آن برای تضعیف و اذیت و آزار مردم استفاده کند،و یا آنها را وادار به تسلیم در برابر فرمانهای خودسرانه و غیراصولی کند، چنین قدرتی ستمگرانه و مستبدانه است،خواه در دستان یک فرد یا تعدادی از افراد باشد.»
✍🏻 #جان_لاک، رساله دوم درباره حکومت،فصل ۱۸
#اندیشه
@Roshanfkrane
اگر تصورکنیم که این نقیصه تنها درخور حکومتهای سلطنتی است، به خطا رفتهایم. اشکال دیگر حکومت نیز مستعد چنین نقیصهای هستند؛ زیرا هرجا که قدرت، برای حکم راندن بر مردم و بمنظور حراست از اموال و داراییهای آنها، به دستان کسی سپرده شود و او آن را برای اهداف دیگری به کار برد و از آن برای تضعیف و اذیت و آزار مردم استفاده کند،و یا آنها را وادار به تسلیم در برابر فرمانهای خودسرانه و غیراصولی کند، چنین قدرتی ستمگرانه و مستبدانه است،خواه در دستان یک فرد یا تعدادی از افراد باشد.»
✍🏻 #جان_لاک، رساله دوم درباره حکومت،فصل ۱۸
#اندیشه
@Roshanfkrane
پیشبرد عدالت #اجتماعی
گذار از #لیبرالیسم کلاسیک
به روایت #جان_دیویی
▫️در چشمانداز فلسفی اوایل قرن بیستم، کتاب لیبرالیسم و عمل اجتماعی جان دیویی به عنوان پدیده مهمی در تکامل اندیشه لیبرال محسوب میشود.
استدلال دیویی در این کتاب نشانگر گذار این فیلسوف از ریشههای کلاسیک لیبرالیسم به سوی لیبرالیسمی معقولتر، عادلانهتر و به لحاظ اجتماعی مسئولانهتر است.
دیویی، به عنوان شخصیتی تاثیرگذار در پراگماتیسم آمریکایی، در این کتاب استدلال قانعکنندهای برای یک لیبرالیسم بازبینیشده و اصلاحشده به دست میدهد تا از نسخۀ فردگرایانه پیشینیانش فراتر رود و تعهدی جمعی را برای اصلاح و عدالت اجتماعی گوشزد کند.
نقد دیویی بر لیبرالیسم کلاسیک
تحلیل موشکافانۀ دیویی از لیبرالیسم کلاسیک، نارساییهای بنیادین آن را آشکار میکند، به خصوص تأکید آن بر آزادی فردی بدون توجه به ساختارهای اجتماعی-اقتصادیای که میتواند عاملیت انسان را محدود کند. دیویی استدلال میکند که آموزۀ لیبرالیسم کلاسیک، با تقدیس نفع خصوصی و مداخله حداقلی دولت، از پرداختن به پیچیدگیها و نابرابریهای ناشی از جوامع صنعتی مدرن ناتوان مانده است. نقد او انکار ارزشهای محوری لیبرالیسم نیست، بلکه تلاشی است برای صورتبندی دوباره مقدمات و مفروضات لیبرالیسم برای مواجهۀ بهتر و عادلانهتر با نابرابریهای اقتصادی و بیعدالتیهای اجتماعی که لیبرالیسم کلاسیک ناخواسته آنها را نادیده میگیرد یا به آنها تداوم میبخشد.
نقد دیویی بر لیبرالیسم کلاسیک از دلمشغولی جدی او به بنیانهای فلسفی و پیامدهای اجتماعی لیبرالیسم که در زمان او توسعه یافته بودند نشات می گیرد. لیبرالیسم کلاسیک که ریشه در اندیشۀ دورۀ روشنگری دارد، از فرد به عنوان واحد محوری جامعه دفاع میکند، و حامی کمترین دخالت دولت در آزادیهای شخصی و فعالیتهای اقتصادی است.
این فلسفه سیاسی که در نوشتههای اندیشمندانی مثل #جان_لاک و #آدام_اسمیت تجسم یافتهاند، مدافع قداست مالکیت خصوصی، دست نامرئی بازار، و برتری حقوق فردی بر اهداف جمعی است. اما دیویی دریافت که پیگیری بیامان آزادی فردی و لسهفر اقتصادی (عدم مداخله دولت در اقتصاد) که مورد ستایش لیبرالیسم کلاسیک است میتواند نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی مهمی به بار آورد. در نظر دیویی، تمرکز "متعصبانه" بر آزادیهای فردی، موجب نادیدهگرفتن محدودیتهای اقتصادی و شرایط اجتماعیای میشود که تواناییها و ظرفیتهای افراد جامعه را برای اِعمال واقعی آزادیهای فردی محدود میکند. او باور داشت که لیبرالیسم کلاسیک با تاکید بر آزادی منفی –یعنی آزادی از محدودیتهای بیرونی– آزادیهای مثبتی را که برای بروز ظرفیت و توانایی کامل افراد ضرورت دارند نادیده میگیرد.
در مدل لیبرالیسمی که دیویی مدافع آن است، آزادیهای مثبت که شامل دسترسی به آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، و فرصتهای اقتصادیاند، برای آزادی اصیل و تعیین سرنوشت شهروندان ضرورت دارند. …
برای مطالعه متن کامل کلیک کنید
✍️#حسین_دباغ
#اندیشه #سیاسی
@Roshanfkrane
گذار از #لیبرالیسم کلاسیک
به روایت #جان_دیویی
▫️در چشمانداز فلسفی اوایل قرن بیستم، کتاب لیبرالیسم و عمل اجتماعی جان دیویی به عنوان پدیده مهمی در تکامل اندیشه لیبرال محسوب میشود.
استدلال دیویی در این کتاب نشانگر گذار این فیلسوف از ریشههای کلاسیک لیبرالیسم به سوی لیبرالیسمی معقولتر، عادلانهتر و به لحاظ اجتماعی مسئولانهتر است.
دیویی، به عنوان شخصیتی تاثیرگذار در پراگماتیسم آمریکایی، در این کتاب استدلال قانعکنندهای برای یک لیبرالیسم بازبینیشده و اصلاحشده به دست میدهد تا از نسخۀ فردگرایانه پیشینیانش فراتر رود و تعهدی جمعی را برای اصلاح و عدالت اجتماعی گوشزد کند.
نقد دیویی بر لیبرالیسم کلاسیک
تحلیل موشکافانۀ دیویی از لیبرالیسم کلاسیک، نارساییهای بنیادین آن را آشکار میکند، به خصوص تأکید آن بر آزادی فردی بدون توجه به ساختارهای اجتماعی-اقتصادیای که میتواند عاملیت انسان را محدود کند. دیویی استدلال میکند که آموزۀ لیبرالیسم کلاسیک، با تقدیس نفع خصوصی و مداخله حداقلی دولت، از پرداختن به پیچیدگیها و نابرابریهای ناشی از جوامع صنعتی مدرن ناتوان مانده است. نقد او انکار ارزشهای محوری لیبرالیسم نیست، بلکه تلاشی است برای صورتبندی دوباره مقدمات و مفروضات لیبرالیسم برای مواجهۀ بهتر و عادلانهتر با نابرابریهای اقتصادی و بیعدالتیهای اجتماعی که لیبرالیسم کلاسیک ناخواسته آنها را نادیده میگیرد یا به آنها تداوم میبخشد.
نقد دیویی بر لیبرالیسم کلاسیک از دلمشغولی جدی او به بنیانهای فلسفی و پیامدهای اجتماعی لیبرالیسم که در زمان او توسعه یافته بودند نشات می گیرد. لیبرالیسم کلاسیک که ریشه در اندیشۀ دورۀ روشنگری دارد، از فرد به عنوان واحد محوری جامعه دفاع میکند، و حامی کمترین دخالت دولت در آزادیهای شخصی و فعالیتهای اقتصادی است.
این فلسفه سیاسی که در نوشتههای اندیشمندانی مثل #جان_لاک و #آدام_اسمیت تجسم یافتهاند، مدافع قداست مالکیت خصوصی، دست نامرئی بازار، و برتری حقوق فردی بر اهداف جمعی است. اما دیویی دریافت که پیگیری بیامان آزادی فردی و لسهفر اقتصادی (عدم مداخله دولت در اقتصاد) که مورد ستایش لیبرالیسم کلاسیک است میتواند نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی مهمی به بار آورد. در نظر دیویی، تمرکز "متعصبانه" بر آزادیهای فردی، موجب نادیدهگرفتن محدودیتهای اقتصادی و شرایط اجتماعیای میشود که تواناییها و ظرفیتهای افراد جامعه را برای اِعمال واقعی آزادیهای فردی محدود میکند. او باور داشت که لیبرالیسم کلاسیک با تاکید بر آزادی منفی –یعنی آزادی از محدودیتهای بیرونی– آزادیهای مثبتی را که برای بروز ظرفیت و توانایی کامل افراد ضرورت دارند نادیده میگیرد.
در مدل لیبرالیسمی که دیویی مدافع آن است، آزادیهای مثبت که شامل دسترسی به آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، و فرصتهای اقتصادیاند، برای آزادی اصیل و تعیین سرنوشت شهروندان ضرورت دارند. …
برای مطالعه متن کامل کلیک کنید
✍️#حسین_دباغ
#اندیشه #سیاسی
@Roshanfkrane
Telegram
روشنفکران
«جباریت، اِعمال قدرتی است که هیچکس نمیتواند نسبت به آن حقی داشته باشد. و این کاربردِ همان قدرتی است که در دستان هر کسی باشد، آن را نه برای منافع کسانی که تحت حاکمیت او قرار دارند، بلکه برای منافع و امتیازات شخصی خود به کار میگیرد: زمانیکه فرمانروا، با…
Audio
اولویت مشروطیت بر جمهوریت
🔹 #مهران_صولتی در بیست و سومین نشست از سلسله جلسات #اندیشه و #فلسفه نوین به خوانش فلسفه سیاسی #جان_لاک در محورهای زیر پرداخت:
✅ مقایسه آرای لاک با هابز و فیلمر
✅ نقش مردم به مثابه قدرت موسس
✅ سرگذشت مشروطیت و جمهوریت در ایران
زمان فایل: ۳۹ دقیقه
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
🔹 #مهران_صولتی در بیست و سومین نشست از سلسله جلسات #اندیشه و #فلسفه نوین به خوانش فلسفه سیاسی #جان_لاک در محورهای زیر پرداخت:
✅ مقایسه آرای لاک با هابز و فیلمر
✅ نقش مردم به مثابه قدرت موسس
✅ سرگذشت مشروطیت و جمهوریت در ایران
زمان فایل: ۳۹ دقیقه
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مدارای مذهبی
جامعهای بر اساس مدارا
#جان_لاک در زمانهای زندگی میکرد که افراد باورمند به ادیان مختلف دائما با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند. گروهی که در قدرت بودند باورمندان به دینهای دیگر را سرکوب کرده و از همکاری با آنان اجتناب میکردند. در این دوره، جان لاک مدافع سرسخت رواداری مذهبی شد و استدلال کرد که باورهای متفاوت نباید ما انسانها را از یکدیگر جدا سازد. لاک میگفت اگر اختلافات خود را کنار بگذاریم میتوانیم با همکاری، اشتراکات یکدیگر را ببینیم.
اندیشمندان بزرگ در سدههای بعد از ایده مدارا جان لاک استفاده کردند و از طریق آن ایدههایی به مانند "آزادی بیان و اندیشه" را اشاعه دادند.
#سیاسی #اجتماعی #اندیشه #تربیتی #اقتصاد
@Roshanfkrane
جامعهای بر اساس مدارا
#جان_لاک در زمانهای زندگی میکرد که افراد باورمند به ادیان مختلف دائما با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند. گروهی که در قدرت بودند باورمندان به دینهای دیگر را سرکوب کرده و از همکاری با آنان اجتناب میکردند. در این دوره، جان لاک مدافع سرسخت رواداری مذهبی شد و استدلال کرد که باورهای متفاوت نباید ما انسانها را از یکدیگر جدا سازد. لاک میگفت اگر اختلافات خود را کنار بگذاریم میتوانیم با همکاری، اشتراکات یکدیگر را ببینیم.
اندیشمندان بزرگ در سدههای بعد از ایده مدارا جان لاک استفاده کردند و از طریق آن ایدههایی به مانند "آزادی بیان و اندیشه" را اشاعه دادند.
#سیاسی #اجتماعی #اندیشه #تربیتی #اقتصاد
@Roshanfkrane