با من حرف بزن ...
بامن که هر صبح به هوای دیدنت
به زیارت خورشید می روم و ...
هر شب در آغوش ماه دلتنگی هایم را اشک می ریزم
با من...
که تپش های دلم را به نفس های تو پیوند زده ام
که ثانیه هایم را وقف چشم هایت کرده ام و
نفس هایم را نذر آمدنت ...
با من حرف بزن،
از عشقی بگو که فقط مالِ قصه ها نیست
از دوست داشتنی حرف بزن که هنوز در جریان است
حرف بزن آشنایِ دلم ...
حرف بزن که آرام بگیرم
که خواب به چشم هایم برگردد و آفتاب به زندگی ام ،
که حوض آبیِ خیالم پر شود از ماهی های قرمز شب عید،
که بهار برگردد،
به کوچه باغِ خیالم وشاخه های احساسم را پر کند
از شکوفه های سپیدِ دوست داشتنت...
با من حرف بزن....
✍ #آذین_قانع
#نامه_ای_برای_تو
@Roshanfkrane
بامن که هر صبح به هوای دیدنت
به زیارت خورشید می روم و ...
هر شب در آغوش ماه دلتنگی هایم را اشک می ریزم
با من...
که تپش های دلم را به نفس های تو پیوند زده ام
که ثانیه هایم را وقف چشم هایت کرده ام و
نفس هایم را نذر آمدنت ...
با من حرف بزن،
از عشقی بگو که فقط مالِ قصه ها نیست
از دوست داشتنی حرف بزن که هنوز در جریان است
حرف بزن آشنایِ دلم ...
حرف بزن که آرام بگیرم
که خواب به چشم هایم برگردد و آفتاب به زندگی ام ،
که حوض آبیِ خیالم پر شود از ماهی های قرمز شب عید،
که بهار برگردد،
به کوچه باغِ خیالم وشاخه های احساسم را پر کند
از شکوفه های سپیدِ دوست داشتنت...
با من حرف بزن....
✍ #آذین_قانع
#نامه_ای_برای_تو
@Roshanfkrane