🔸
بار سنگین، ماه پنهان، اسب لاغر نابلد
ره خطا بود و علامت گنگ و رهبر نابلد
ما توکل کرده بودیم این ولی کافی نبود
نیل تر بود و عصا خشک و پیمبر نابلد
از چه می خواهی بدانی؟ هیچیک از ما نماند
دشمن از هر سو نمایان، ما و لشکر نابلد
از سرم پرسی؟ جز این در خاطرم چیزی نماند
تیغ چرخان بود و گردن نازک و سر نابلد
مشتهامان را گره کردیم اما ای دریغ
مشتی از ما سست پیمان، مشت دیگر نابلد!
گاه غافل سر بریدیم از برادرهای خویش
دید اندک بود و شب تاریک و خنجر نابلد
نامه ها بستیم بر پاشان دریغ از یک جواب
باز و شاهین تیزچنگال و کبوتر نابلد
کشتی ما واژگون شد تا نخستین موج دید
ناخدای ما دروغین بود و لنگر نابلد
#حسین_جنّتی
#شعر
@Roshanfkrane
بار سنگین، ماه پنهان، اسب لاغر نابلد
ره خطا بود و علامت گنگ و رهبر نابلد
ما توکل کرده بودیم این ولی کافی نبود
نیل تر بود و عصا خشک و پیمبر نابلد
از چه می خواهی بدانی؟ هیچیک از ما نماند
دشمن از هر سو نمایان، ما و لشکر نابلد
از سرم پرسی؟ جز این در خاطرم چیزی نماند
تیغ چرخان بود و گردن نازک و سر نابلد
مشتهامان را گره کردیم اما ای دریغ
مشتی از ما سست پیمان، مشت دیگر نابلد!
گاه غافل سر بریدیم از برادرهای خویش
دید اندک بود و شب تاریک و خنجر نابلد
نامه ها بستیم بر پاشان دریغ از یک جواب
باز و شاهین تیزچنگال و کبوتر نابلد
کشتی ما واژگون شد تا نخستین موج دید
ناخدای ما دروغین بود و لنگر نابلد
#حسین_جنّتی
#شعر
@Roshanfkrane
شعری که توسط #حسین_جنتی سروده شده و منجر به بازداشت او شد
از زبان #مومیایی
ایرانیا! در این شبِ بیدَر چگونهای؟
از ظالمی به ظالمِ دیگر چگونهای؟!
ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطهور!
حالی در این فضای معطر چگونهای!
ای شانهات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!
امروز زیرِ پایهی منبر چگونهای؟!
از کشتیِ شکسته رها کرده خویش را،
بر تختهپاره مانده شناور چگونهای؟!
ای گاوِ چاقِ خویش به دَر بُرده از مسیل!
با هفت گاوِ گُشنهی لاغر چگونهای؟!
ای از قفس پریده به شوقِ رهاشدن!
در باغ با شکستگیِ پر چگونهای؟!
هان ای زنِ گُریخته از شویِ بدسرشت!
افتاده زیرِ یوغِ دو شوهر چگونهای؟!
از زیرِ خاک رفته برون همچو مارِ گنج،
مغبون نشسته بر زبَرِ زَر چگونهای؟!
ای کُلفَتِ رهاشده از خانِ خانگی!
همسایه را کنون شده نوکر چگونهای؟!
از “باختر” رها شده اندر خیالِ خویش،
افتاده گیرِ قُلدُرِ خاور چگونهای؟!
ای خلقِ خسته از سگکِ کفشِ داریوش!
زیرِ سُمِ جنابِ سکندر چگونهای؟!
ای مرغِ پرکشیده از آن شاخهی فقیر!
پَرکَنده بر زغالِ صنوبر چگونهای؟!
از یک فریب گشته رها، این زمان بگو:
حیران میانِ مکرِ مُکرّر چگونهای؟!
زین پیش هرچه بود تنی بود و گردنی،
بر نیزهی گداخته، ای سر چگونهای؟!
ای شاکی از زمین و زمان! حُکم حُکمِ توست،
اینک بگو به کسوتِ داور چگونهای؟!
ای از جهان شناخته چاهی و چالهای!
یک عُمر در مدارِ مدوّر چگونهای؟!
برما گذشت نیک و بدِ روزگار و رفت…
تا بینمت که در صفِ محشر چگونهای!
#شعر
#سیاسی
#اجتماعی
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
از زبان #مومیایی
ایرانیا! در این شبِ بیدَر چگونهای؟
از ظالمی به ظالمِ دیگر چگونهای؟!
ای خسته از تعفّنِ شاهانِ سلطهور!
حالی در این فضای معطر چگونهای!
ای شانهات سبک شده از رنجِ تاج و تخت!
امروز زیرِ پایهی منبر چگونهای؟!
از کشتیِ شکسته رها کرده خویش را،
بر تختهپاره مانده شناور چگونهای؟!
ای گاوِ چاقِ خویش به دَر بُرده از مسیل!
با هفت گاوِ گُشنهی لاغر چگونهای؟!
ای از قفس پریده به شوقِ رهاشدن!
در باغ با شکستگیِ پر چگونهای؟!
هان ای زنِ گُریخته از شویِ بدسرشت!
افتاده زیرِ یوغِ دو شوهر چگونهای؟!
از زیرِ خاک رفته برون همچو مارِ گنج،
مغبون نشسته بر زبَرِ زَر چگونهای؟!
ای کُلفَتِ رهاشده از خانِ خانگی!
همسایه را کنون شده نوکر چگونهای؟!
از “باختر” رها شده اندر خیالِ خویش،
افتاده گیرِ قُلدُرِ خاور چگونهای؟!
ای خلقِ خسته از سگکِ کفشِ داریوش!
زیرِ سُمِ جنابِ سکندر چگونهای؟!
ای مرغِ پرکشیده از آن شاخهی فقیر!
پَرکَنده بر زغالِ صنوبر چگونهای؟!
از یک فریب گشته رها، این زمان بگو:
حیران میانِ مکرِ مُکرّر چگونهای؟!
زین پیش هرچه بود تنی بود و گردنی،
بر نیزهی گداخته، ای سر چگونهای؟!
ای شاکی از زمین و زمان! حُکم حُکمِ توست،
اینک بگو به کسوتِ داور چگونهای؟!
ای از جهان شناخته چاهی و چالهای!
یک عُمر در مدارِ مدوّر چگونهای؟!
برما گذشت نیک و بدِ روزگار و رفت…
تا بینمت که در صفِ محشر چگونهای!
#شعر
#سیاسی
#اجتماعی
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطع قلم، به قیمت نان می کنی رفیق؟
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق!
گیرم درین میانه به جایی رسیده ای،
گیرم که زود دکّه، دکان می کنی رفیق!
روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد،
حیرت ز کار و بار جهان می کنی رفیق
.....
✍#حسین_جنتی
🎤#باران_نیکراه
#دکلمه #شعر
@Roshanfkrane
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق!
گیرم درین میانه به جایی رسیده ای،
گیرم که زود دکّه، دکان می کنی رفیق!
روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد،
حیرت ز کار و بار جهان می کنی رفیق
.....
✍#حسین_جنتی
🎤#باران_نیکراه
#دکلمه #شعر
@Roshanfkrane
#شعر
ازین طرف که منم هیچ غیرِ یاری نیست
چرا که مطلبم از شعر، ماندگاری نیست!
مرا همینکه خلایق مخاطبم باشند،
بس است... شعر من ابزار بردهداری نیست!
همین که شعر چو هارون برادرم باشد،
کفایتاست، چه غم دارم اَر حواری نیست؟!
بلی! چکامهی عذب آبروی شاعری است
ولی چه سود؟ اگر زینتیست، کاری نیست
اثاثِ زندگیِ مردم است شعرِ درست
طلای محضِ پساندازی و کناری نیست!
چراغِ مجلسِ یارانِ اهل دل آری
ولی دریغ زِ مردم به شامِ تاری نیست!
بناست همدمِ غمهای مردمان باشد
به حلقهی رفقا بهرِ آری! آری! نیست...
نه راست چون سخنِ عامیان و هم هرگز،
زِ فرطِ سختگی از مردمان فراری نیست!
برای اهلِهنر هدیههای تَر در وی،
برای مردمِ عامی پُر از خماری نیست!
برای مردمِ معنیشناس چون شکّر،
برای عدهی بسیار، زهرِ ماری نیست!
وسیلهایست که از دشمنان بگیری پوست
برای اینکه رفیقان زِ خود بتاری نیست!
چنانکه حضرتِ موسی به پیروانش گفت:
که اژدهای عصا بهرِ دوستخواری نیست!
رفیق! شعر، جهانیست پُر نشیب و فراز
چو بخشنامهی بیمنطقِ اداری نیست!
هزار شاعرِ فحل است کنجِ خاطرِ من
که شعرشان زِ جمود سلیقه جاری نیست!
ز من که مطلبم از شعر ماندگاری نیست،
شنو که آنچه کنی راهِ رستگاری نیست...
✍ #حسین_جنتی
@Roshanfkrane
ازین طرف که منم هیچ غیرِ یاری نیست
چرا که مطلبم از شعر، ماندگاری نیست!
مرا همینکه خلایق مخاطبم باشند،
بس است... شعر من ابزار بردهداری نیست!
همین که شعر چو هارون برادرم باشد،
کفایتاست، چه غم دارم اَر حواری نیست؟!
بلی! چکامهی عذب آبروی شاعری است
ولی چه سود؟ اگر زینتیست، کاری نیست
اثاثِ زندگیِ مردم است شعرِ درست
طلای محضِ پساندازی و کناری نیست!
چراغِ مجلسِ یارانِ اهل دل آری
ولی دریغ زِ مردم به شامِ تاری نیست!
بناست همدمِ غمهای مردمان باشد
به حلقهی رفقا بهرِ آری! آری! نیست...
نه راست چون سخنِ عامیان و هم هرگز،
زِ فرطِ سختگی از مردمان فراری نیست!
برای اهلِهنر هدیههای تَر در وی،
برای مردمِ عامی پُر از خماری نیست!
برای مردمِ معنیشناس چون شکّر،
برای عدهی بسیار، زهرِ ماری نیست!
وسیلهایست که از دشمنان بگیری پوست
برای اینکه رفیقان زِ خود بتاری نیست!
چنانکه حضرتِ موسی به پیروانش گفت:
که اژدهای عصا بهرِ دوستخواری نیست!
رفیق! شعر، جهانیست پُر نشیب و فراز
چو بخشنامهی بیمنطقِ اداری نیست!
هزار شاعرِ فحل است کنجِ خاطرِ من
که شعرشان زِ جمود سلیقه جاری نیست!
ز من که مطلبم از شعر ماندگاری نیست،
شنو که آنچه کنی راهِ رستگاری نیست...
✍ #حسین_جنتی
@Roshanfkrane
Rafigh Ba Marame Man
Reza Sadeghi
ما خستهایم! خسته به معنای واقعی
دلهای ما شکسته به معنای واقعی
این زخم سجده نیست به پیشانیام رفیق
جای دری است بسته به معنای واقعی
#حسین_جنتی
@Roshanfkrane
دلهای ما شکسته به معنای واقعی
این زخم سجده نیست به پیشانیام رفیق
جای دری است بسته به معنای واقعی
#حسین_جنتی
@Roshanfkrane
به قلم حسبن جنتی
#ارسالی از
مهربانو
سعدا مصلحی
باید گریست در غمِ شهری که اندر آن،
مُشتی اسیر گریه به آزادهای کنند!
#حسین_جنتی
یکعُمر گرچه در غمت اینان گریستند
سوگند میخورم که دَمی با تو نیستند!
زیرا که زیرِ یوغِ ستم همچو بَردگان،
عُمری به نامِ مَردُمِ آزاد زیستند...
زیرا که هیچگاه سوالی نکردهاند...
بی آنکه یکدقیقه بدانند کیستند...
دانسته یا به سهو، ندیدند عاقبت
ما را به دار کرد طنابی که ریستند!
ما با توایم! ورنه که این خیلِ #گریه_باز
سوگند میخورم که یکی با تو نیستند!
#اندیشه #مذهبی
@Roshanfkrane
#ارسالی از
مهربانو
سعدا مصلحی
باید گریست در غمِ شهری که اندر آن،
مُشتی اسیر گریه به آزادهای کنند!
#حسین_جنتی
یکعُمر گرچه در غمت اینان گریستند
سوگند میخورم که دَمی با تو نیستند!
زیرا که زیرِ یوغِ ستم همچو بَردگان،
عُمری به نامِ مَردُمِ آزاد زیستند...
زیرا که هیچگاه سوالی نکردهاند...
بی آنکه یکدقیقه بدانند کیستند...
دانسته یا به سهو، ندیدند عاقبت
ما را به دار کرد طنابی که ریستند!
ما با توایم! ورنه که این خیلِ #گریه_باز
سوگند میخورم که یکی با تو نیستند!
#اندیشه #مذهبی
@Roshanfkrane
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق ؟
این خط و این نشان که زیان میکنی رفیق !
گیرم درین میانه به جایی رسیده ای ،
گیرم که زود دکه ، دکان می کنی رفیق !
روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد ،
حیرت ز کار و بار جهان می کنی رفیق !
تیر و کمان چو دست تو افتاد ، هوش دار
سیب است ، یا سر است،نشان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است ،
از عمر آنچه خدمت خان میکنی رفیق !
خود بستمش به سنگ لحد،مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق !
گفتی : گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق !
فردا که آفتاب حقیقت برون زند ،
سر در کدام برف نهان می کنی رفیق !
#حسین_جنتی
@Roshanfkrane
این خط و این نشان که زیان میکنی رفیق !
گیرم درین میانه به جایی رسیده ای ،
گیرم که زود دکه ، دکان می کنی رفیق !
روزی که زین بگردد و بر پشتت اوفتد ،
حیرت ز کار و بار جهان می کنی رفیق !
تیر و کمان چو دست تو افتاد ، هوش دار
سیب است ، یا سر است،نشان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است ،
از عمر آنچه خدمت خان میکنی رفیق !
خود بستمش به سنگ لحد،مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق !
گفتی : گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق !
فردا که آفتاب حقیقت برون زند ،
سر در کدام برف نهان می کنی رفیق !
#حسین_جنتی
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
نشست و گفت: کهای؟! گفتمش؛ غزلخوانم...
وگر درست بگویم؛ هنوز انسانم!
دراین دو روزهی عُمرِ گران بهجُز مستی،
زِ هرچه کردهام از بیخوبُن پشیمانم...
درختِ خُشکم و کابوسِ شعله میبینم
به آب مینگرم... از خودم گریزانم!
بهخنده گفت: بهار است، سبز خواهی شد...
به گریه گفتمش: از ماندگانِ آبانم!
نگاه کرد به طومارِ خویش و بازم گفت:
تو از کدام دیاری که من نمیدانم؟!
به ناله گفتمش: ایمرگ! مقدمت پُرگُل!
یکی زِ خیلِ فراموشیانِ ایرانم...
اگر نمُردهام از سختجانیِ من نیست
که از تنوّعِ اَشکالِ مرگ حیرانم!
#حسین_جنتی
#تنوع_مرگ
#شعر
@Roshanfkrane
وگر درست بگویم؛ هنوز انسانم!
دراین دو روزهی عُمرِ گران بهجُز مستی،
زِ هرچه کردهام از بیخوبُن پشیمانم...
درختِ خُشکم و کابوسِ شعله میبینم
به آب مینگرم... از خودم گریزانم!
بهخنده گفت: بهار است، سبز خواهی شد...
به گریه گفتمش: از ماندگانِ آبانم!
نگاه کرد به طومارِ خویش و بازم گفت:
تو از کدام دیاری که من نمیدانم؟!
به ناله گفتمش: ایمرگ! مقدمت پُرگُل!
یکی زِ خیلِ فراموشیانِ ایرانم...
اگر نمُردهام از سختجانیِ من نیست
که از تنوّعِ اَشکالِ مرگ حیرانم!
#حسین_جنتی
#تنوع_مرگ
#شعر
@Roshanfkrane
اگر «آزادی» را نقطه مقابل استبداد
میدانید در اشتباهید.
آزادی نقطه مقابل «جهل» است،
و استبداد فرزند کوچک جهل.
هر جامعهای جهلستیزتر، آزادتر
#اداب_خردمندی
بیزارم از بهشت!
اگر شیخ در وی است...
#حسین_جنتی
#اندیشه
@Roshanfkrane
میدانید در اشتباهید.
آزادی نقطه مقابل «جهل» است،
و استبداد فرزند کوچک جهل.
هر جامعهای جهلستیزتر، آزادتر
#اداب_خردمندی
بیزارم از بهشت!
اگر شیخ در وی است...
#حسین_جنتی
#اندیشه
@Roshanfkrane