روشنفکران
84.7K subscribers
50K photos
42.1K videos
2.39K files
6.96K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
#فرهاد_قنبری: "جامعه دریده"

جامعه امروز ما تحت علت تاثیر عواملی از قبیل تغییر ساختار خانواده، نظام آموزشی، رسانه ها و شبکه های اجتماعی جامعه ای به شدت در آستانه دگرگونی و گذار از رسومات و سنت های دیرپای خویش است. گذاری که به نظر شباهت‌چندانی به گذار جوامع دیگر ندارد و ببش از آنکه گذر از سنت به مدرن باشد گذر از "سنت" به بی هویتی یا سنت زدودگی است.

در جامعه امروز ما آن پرده حجب و حیای تاریخی، زیست جهان ایرانی فروریخته است و بخش بزرگی از جامعه به نام مدرن و امروزی بودن نه احترامی برای بزرگتر و ریش سفید قائل است و نه از نگاهی که برای "نیازردن مورچه" شعر می سرود، خبری هست و نه کسی دیگر بنی آدم را اعضای یک پیکر می داند.
در دهه های اخیر به واسطه دخالت برخی نهادهای رسمی در حوزه های خصوصی (تحمیل سبک جدیدی از اخلاقیات در قالب اخلاقیات دستوری) جامعه واکنش به شدت منفی نشان داده و باعث شده است بخشی از مردم [عموما نوجوانان و جوانان] هر رفتار خارج از عرف و هنجاری را به اسم فمنیسم و آوانگارد و مدرن بودن یا مبارزه با سیستم، بی هیچ شرم و خجالتی در فضای عمومی و مجازی انجام و تکرار نمایند.
حالا کافیست نگاهی به فضای مجازی و شبکه های پرکاربرد اجتماعی داشته باشیم و کامنت هایی که در صفحات پربازدید نوشته می شود را بنگریم...
در بسیاری از این کامنت ها عده ای به صورت کاملا آشکار و بی هیچ شرمی با نام و اسم و تصویر خود به فحاشی و رکیک گویی و تبلیغ تن فروشی و توهین و شوخی جنسی و امثالهم می پردازند. بسیاری از نوجوانان و جوانان فعال در شبکه های مجازی اگر به هر دلیلی با کسی مخالفت داشته باشند، قیافه و پوشش کسی را نپسندند یا از یک تیم ورزشی، ورزشکار، بازیگر، خواننده یا عقیده و گرایش سیاسی فرد مشهوری خوششان نیاید، با چنان حجمی از وقاحت و دریدگی رکیک ترین فحش ها و توهین را روانه او می کنند که روح آدمی را خدشه دار می کند.

وجه دیگر کنار رفتن پرده حجب و حیا و عفت کلام تاریخی زیست جهان ایرانی را روزانه در کوچه ها و خیابان ها و سرکلاس دانشگاه و مترو و مدرسه و... می توان مشاهده کرد. نوجوانانی که در کوچه و مترو و اتوبوس و... با قهقهه و خنده و به نام شوخی و بدون هیچ شرمی از رهگذران و مسافران، رکیک ترین واژه ها را نثار خانواده و پدر و مادر یکدیگر می نمایند یا دانش آموزانی که سر کلاس مدرسه با صدای بلند چنان زشت و رکیک با یکدیگر سخن می گویند که معلم و استاد را مجبور به تظاهر مداوم به نشنیدن می نمایند.

نمونه دیگر این بی عفتی در کلام رایج در جامعه را در نزاع و جر و بحث های رایج در کوچه و خیابان قابل مشاهده است. همان افرادی که شاید در داروخانه و فروشگاه برای خرید لوازم بهداشتی و مراقبتی جنسی از خجالت آب می شوند، به خاطر تحمل چند ثانیه بیشتر چراغ قرمز، دعوای فرزند با کودک همسایه، پارک خودرو همسایه در مقابل پارکینگ، برخورد آرام و شکستن چراغ و سپر و یا مشاهده راننده زنی که اجازه تخلف و سبقت بیجا به آنها نمی دهد، چشم ها را بسته و دهان را تا بناگوش باز می کنند و تمامی الفاظ زشت و رکیک و پلشتی درونشان را به بیرون پرتاب کرده و هیچ توجه و یا فهمی از اینکه اینجا مکانی عمومی است و ممکن است شنیدن این کلمات باعث آزار عده ای شود،[مطلقا] ندارند.

چهره دیگر جامعه بی شرم و حیا در مترو و بی آر تی و وسایل نقلیه عمومی قابل مشاهده است. در در و دیوار تمام وسایل نقلیه عمومی ذکر شده است که اولویت نشستن با افراد مسن و بیمار است. اما همینکه قطار وارد ایستگاه می شود، همان نوجوان و جوان و میانسالی که در حال تمسخر و نقد مسئولان در فضای مجازی بود، به هنگام سوار شدن چنان افراد مسن یا سالمند را به گوشه ای هل داده و خود را به صندلی می رساند و نگاه فاتحانه ای به خود می گیرد که انگار قلعه اسماعیلیان را فتح کرده است.

صورت دیگر بی شرمی عنان گسسته در رفتار با والدین و ریش سفید خانواده است. حالا دیگر به ندرت پدر و مادری جرات می کند به فرزند نوجوان خود بگوید که چرا لباسش بوی سیگار و علف و... می دهد. یا فلان حرف ها را بر زبان اورده و فلان رفتار ناشایست را مرتکب می شود و یا تا ساعت سه صبح در فضای مجازی و تلگرام چه میکند و چرا درس و مشقش روز به روز ضعیف تر می شود...

امروزه تحت تاثیر عواملی مانند رسانه ها، فضای مجازی، تغییر سبک زندگی، دخالت نهادهای دولتی و مسئول در حوزه خصوصی افراد و..‌. باعث شده است با زیست جهان جدیدی مواجه باشیم که وجه غالب آن رکیک گویی، وقاحت و دریدگی است...

#اجتماعی


@Roshanfkrane
واکنش علیرضا پناهیان به قتل های اخیر دختران:
"این جنایت‌ها محصول بی‌بندوباری در خانواده است بی‌بندوباری را گروهی از سیاسیون رواج دادند؛ هر بار به خاطر انتخابات بر آن دمیدند

پ.ن: "فردی میخی را سر و ته روی دیوار گذاشته بود و می‌کوبید. میخ در دیوار فرو نمی‌رفت. دیگری که شاهد این ماجرا بود، گفت:
چه کار می‌کنی؟ این میخ که برای این دیوار نیست. این میخ برای دیوار روبروست" (عبید زاکانی)

ایشان هم درست میفرمایند اگر علت تاریخی این خشونتها را فاکتور بگیریم. علت این قتلها مواضع سیاسی برخی سیاسیون و برنامه های صدا و سیما و مواضع برخی صاحبان تریبون هاست. اما ظاهرا میخ را سروته می کوبند.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
۲۳۰ نماینده مجلس در نامه ای به رهبر انقلاب اعلام کردند: "بسیاری از اهداف جریان نفوذ نه از طریق جاسوسی‌های متعدد، بلکه با قالب کردن الگوهای توسعه‌ وارداتی و لیبرال سرمایه‌داری محقق می‌شود"

پ.ن: شیوه های نوین جاسوسی و بحث های امنیتی را کنار بگذاریم، کاش کارمندی، کارگزاری، چیزی در مجلس پیدا می شود و برگه ای مقابل این دویست و سی نماینده محترم قرار می داد و از آنها می خواست در چند خط "لیبرال سرمایه داری" را برای ما شرح دهند.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
چراغ سبز دولت و مجلس برای ساخت آپارتمان‌های 25 متری.

"ساخت آپارتمان‌های 25 تا 40 متری که اواخر سال گذشته مطرح و اخیراً شهرداری و وزارت کشور روی آن توافق کرده‌اند مورد تایید نمایندگان مجلس قرار گرفته و به اجرا نزدیک شده است."

پ.ن: با این شرایط درآمدی که ما داریم و قیمت خانه، یک آپارتمان ۲۵ متری در مرکز تهران پانصد میلیون اب می خورد که قطع به یقین بخش بزرگی از جامعه قدرت خرید آن را ندارند.
به نظر با این شرایط دولت اگر به فکر مسکن و نگران بی خانمانی مردم است باید به فکر ساخت "سلول" های سه چهار متری باشد. البته باز هم هر سلول صدمیلیونی آب میخورد که بسیاری قادر به خریدش نخواهند بود.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری:
بی شرمی ما را نابود خواهد کرد


آندره تارکوفسکی در یکی از دیالوگ های فیلم سولاریس می گوید "شرم، احساسی است که انسانیت را نجات خواهد داد"

این جمله ساده تارکوفسکی را با دقت و تامل بیشتری نگاه کنیم. "شرم" همان حلقه گمشده ای است که بیشتر از هرچیزی ما و بقا جامعه ما را تهدید می کند.
امروز مسئولان بدون هیچ شرمی منافع فردی و گروهی خود را به وظیفه اجتماعی خود ترجیح می دهند.
دلالان و واردکنندگان بدون هیچ شرمی زندگی میلیون ها نفر را برای منافع شخصی خود نابود می کنند.
استاد دانشگاه و پزشک و کارمند و.. بدون هیچ شرمی از مخاطبان و مراجعان خود سوء استفاده می کنند.
فعالین رسانه ای و مجازی بدون هیچ شرمی به دیگران تهمت زده و آبروی هر کسی را که دلشان بخواهد می ریزند.
جوانان و نوجوانان بدون هیچ شرمی مقابل پدر و مادر و معلم و استاد و.. هر گونه که دلشان بخواهد حرف می زنند و رفتار می کنند.....
در جامعه ما نه تنها " شرم" از میان رفته است بلکه "بی شرمی" به عنوان یک ارزش و افتخار به نمایش در می آید.
آقا زاده هابی که با رانت دولتی در کشورهای غربی مشغول زندگی لاکچری است، بی هیچ شرمی در شبکه های مختلف مجازی سبک زندگی خاص خود را به رخ مردم می کشد.
طبقه دلالی که با سو استفاده از شرایط کشور ونبود نظارت یک شبه ره صد ساله را می پیماید با به نمایش گذاشتن سبک زندگی پرهزینه و متفاوت خود فاصله طبفاتی افسار گسیخته را عیان تر به رخ جامعه می کشد.
پزشک، مدیر شرکت و کارخانه یا استاد دانشگاهی که استفاده از موقعیت خود (انشجویان، مراجعان و کارکنان) با بی شرمی سو استفاده می کند با سری بالا به آن رفتار خود فخر می فروشد
آموزشگاه نقاشی، کارگاه شعر و داستان نویسی و موسیقی و بازیگری و امثالهم با بی شرمی تمام هر هدفی را دنبال می کنند جز هدفی که برای آن شکل گرفته است..

ضرب المثل قدیمی " در دیزی بازه، حیاء گربه کجا رفته است" در ایران امروز بیشتر از هر ضرب المثلی قابل استفاده است.‌..
درست است که در جامعه امروز ما نظارتی بر فعالیت موسسات و شرکت های مختلف وجود ندارد.
درست است که آقا زاده بدون کمترین مزاحمتی بر اسب اقبال خود سوار و می تازند.
درست است که ایران بهشت دلالان و فرصت طلبان اقتصادی است.
درست است که شرایط پول شویی و سو استفاده از موقعیت به بهترین وجه فراهم است...
اما " در دیزی باز است حیا گربه کجا رفته است؟"
چگونه شخصی با ماشین چند میلیاردی در شهری که اکثریت آن با پراید تردد می کنند حاضر می شود و نه تنها از هموطنان خود احساس شرم نکرده بلکه فخر فروشی می کند؟
چگونه در شهری که برخی از ساکنان آن در تامین غذای شب مانده و سر در سطل زباله فرومی کنند، عده ای وعده غذای میلیونی خود را بی هیچ خجالتی سرو می کند؟
به نظر برای شوآف و به تماشا گذاشتن چنین سبک زندگی علاوه بر ثروت و رانت میزانی وقاحت و بی شرمی نیاز است که به نظر در این جامعه تمام و کمال موجود است.
باید گزاره تارکوفسکی را در اینجا به صورت وارونه نوشت و گفت " آن چیزی که نابودمان کرده است و انسانیت را از بین برده، وقاحت و بی شرمی مان است.

دیرگاهی است دیگر در این جامعه صورتی از شرم سرخ نمی شود و هیچ عمل و کرداری قبیح شمرده نمی شود. دیرگاهی است به صورت آرام و خزنده تمام ارزش های انسانی و اخلاقی در پای منافع و لذت های فردی قربانی شده و هیچ خبری شرم زده و متعجبمان نمی کند. دیگرگاهی است که آرام آرام شرم از جامعه ما رخت بربسته است و این بزرگترین زنگ خطر برای مایی است که گوش هایمان قدرت شنواییش را از دست داده است.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
روشنفکران
این فیلم را هی می‌بینم و هی بیشتر دردم می‌گیرد. از زمین خوردن آن زن، از صدای خنده‌های این سوی شیشه و از حال و روزگار خودمان دردم می‌گیرد. اینجا گویا پاساژ فردوسی تهران در ۱۵ تیرماه ۹۹ است و مردم عجله می‌کنند تا در صف خرید دلار ۲۲ هزار تومانی جلوتر باشند. …
این مردم نگون بخت که اینگونه کرامت انسانی و عزت نفس خود را زیر پا گذاشته و از سر و روی هم بالا می روند تا شاید در این بازار پرآشوب نانی از دست "دیگری" ربوده و سفره خود را رنگینتر نمایند، عامل و کارگزار نیستند. بلکه دست پروده نظام سیاسی و آموزشی و فرهنگی هستند که هیچ ارزشی جز پول و ثروت اندوزی را نمی شناسد..
این افراد تقصیری ندارند. آنها در جامعه ای زیسته اند که تا چشم باز کرده اکبر طبری و شهرام جزایری و بابک زنجانی و قاضی منصوری و برادر و معاون و وزیر و وکیلی را دیده اند که یک هدف بیشتر نداشته و آن زراندوزی و دلاراندوزی و سکه اندوزی به هر طریق ممکنی بوده است.
این مردم دربه دری که یک روز در صف سکه و طلا و روز دیگر در صف خودرو و دلار از روی یکدیگر رد می شوند چه بسا اگر در سرزمینی دیگر به دنیا آمده و رشد می کردند، زیست جهان متفاوتی را تجربه می کردند..
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری:
مفسدان و بانکها

عباس ایروانی ابرمتهم اقتصادی در دادگاه گفته است: "بدهی به بانک جرم نیست، افتخار است!"
البته ایشان نفرمودند که این افتخاری است که به ندرت نصیب سایر شهروندان و مردم معمولی می شود.

برتولت برشت در مورد منطق پشت گسترش بانکها می گوید: "دزدی از بانک کار دزدهای تازه کار است، دزدهای حرفه ای، بانک تاسیس می کنند"

در یکی دو دهه اخیر شاید هیچ حوزه اقتصادی کشور به اندازه بانکها و موسسات مالی رشد سریع و قارچگونی نداشته است. نگاهی به خیابان ها و میادین شهرهای مختلف، این واقعیت ملموس که بهترین و شکیل ترین ساختمان ها هر منطقه و شهری را بانک ها و موسسات مختلف مالی به خود اختصاص داده اند را نمایان می سازد. بانک ها و موسسات مالی در سالهای اخیر به سرعت رشد کرده و هر یک با انتخاب یک نام موجه (دینی یا باستانی) و تبلیغات گسترده، به سرعت شعبه های خود را به سراسر کشور گسترش دادند.

اغلب این بانکها و موسسات مالی که بخش عمده تبلیغات تلویزیونی و رادیویی و بیلیوردهای خیابانها را در اختیار داشته و با پرداخت های نجومی ورزشکار و بازیگر و مربی فوتبال و.. را برای تبلیغ خود به استخدام درمی اورند در عمل نه کار تولیدی خاصی انجام می دهند و نه حمایت خاصی از تولید کنندگان و فعالان واقعی عرصه اقتصاد هم دارند و نه آنگونه که ادعا می کنند خصوصی هستند.

منطق تاسیس موسسه مالی و بانک در ایران منطق خاص و عجیبی است. منطقی که احتمالا جز معدودی از متنفذان و آقازاده بقیه جامعه از آن بی خبر هستند و اجازه خبر دار شدن هم پیدا نخواهند کرد. تنها چیزی که به عنوان شهروندان(خوب و مطیع) مشاهده می کنیم، این است که بانک و موسسه ای سریع دفاتر خود را راه انداخته و بلافاصله وام هایی با سودهای نجومی پرداخت می کند و از سوی دیگر از مردم می خواهد پول خود را در آنجا سپرده گذاری کنند و سود دریافت نمایند. منطق و کارکرد آنها هم ساده است. این بانک ها و موسسات در ازای پرداخت سود مثلا پانزده درصد برای سپرده گذاریهای بلند مدت، وام هایی با سود بیست تا سی درصد به متقاضیان پرداخت کرده و مابه تفاوت حاصل از این دو رقم را به عنوان حق دلالی و سود خود به جیب می زنند..

البته گاهی هم اساطیر بانکداری حوصله و صبوری لازم برای "جیب بری" قطره چکانی را ندارند و یکجا همه سپرده های بانک و موسسه را خالی کرده یا هزاران میلیارد به "ایروانی ها" که افتخارشان بدهکار بانک بودن است پرداخت می نمایند و سپس اعلام ورشکستگی می نمایند و بعد آن باز هم یک شهروند خوب میماند و پلاکاردی در دست در، مقابل مجلس و بانک مرکزی و..

باید به خاطر داشت تعبیر "دزدان حرفه ای" به تاسیس کنندگان بانک ها از سوی "برشت" مخصوص بانک های جوامع غربی بوده است که در اغلب آنها بهره سپرده و سود وامهای بانکی کمتر از دو درصد است و بانکها در رقابت آزاد و نه به صورت دولتی اداره می شوند. به نظر برشت اگر با سیستم بانکداری کشور ما آشنا می شد از اصطلاحی فراتر از دزدان حرفه ای استفاده می کرد..
بی شک در آینده نه چندان دور برخی بانکهای کشور می توانند به عنوان یک نمونه مطالعاتی خاص برای رانت و پولشویی مورد استفاده جهانیان قرار بگیرند. بی دلیل نبود که یکی از مکانهایی که در اعتراضات آبان ماه آماج حملات قرار گرفت و بیشترین تخریب ها را پذیرا شد، بانک ها و موسسات مالی بودند. مسئله ای که نشان می دهد بخش بزرگی از جامعه هیچ نسبتی با این موسسات نداشته و بانکها را دشمن خود تلقی می نماید.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فرهاد قنبری:
آقازاده های هنری و فرهنگی

آقازاده ها همیشه سعی می کنند موفقیت خود را به استعداد، اراده، قدرت و توانایی خود نسبت دهند و نقش پدر و مادر خود را در این موفقیت ها در حد بسیار ناچیز (انتقال ژن خوب) قلمداد کنند. آنها رسیدن به پست های مهم مدیریتی و کسب ثروت کلان و فلان جایگاه هنری و فرهنگی را نتیجه استعداد و لیاقت خود می دانند‌. به بسیاری از فعالان عرصه سینمایی و هنری و فرهنگی کشور نگاه کنیم. چه تعداد از این افراد با توجه به استعداد و توانایی شخصی خود به این جایگاه دست یافته اند؟ یا بهتر بگوییم اصلا چه استعداد و توانایی [جز ابتذال و لودگی] داشته اند که این جایگاه را اشغال کرده اند؟

فساد و آقازادگی صرفا مختص حوزه اقتصادی و روابط شخصی و مالی ناسالم نیست، بلکه حوزه مهمتری که فساد و آقازادگی می تواند ریشه کلی یک جامعه و یک فرهنگ را بخشکاند، حوزه "فرهنگ و هنر" است. وقتی در جامعه ای فرهنگ و هنر خوار شمرده شود و اهالی فرهنگ هر کدام به طریقی تارانده یا مجبور به عزلت نشینی می شوند، کم کم مفسدان و "آقازاده های هنری" با استفاده از برخی رانت های ایجاد شده توسط برخی سازمان ها، نهاد، موسسات و اشخاص مختلف وارد این حوزه شده و سکان و هدایت عرصه فرهنگ و هنر را در اختیار می گیرند و هرگونه که دلشان بخواهد بر اسب اقبال خویش می تازند.

اساتید بسیاری در ایران هستند که دهه هاست کار موسیقی می کنند، دستگاه و ردیف موسیقی را می شناسند، اما هیچگاه اجازه و مجوز کنسرت در یک سالن کوچک هم برایشان صادر نمی شود. اساتیدی هستند که سالهاست برای سینما، تئاتر و نمایش جانفرسایی کرده اند اما در هیچ سالن و نمایش خانه ای اجازه ورود نیافته اند‌‌‌. نقاشان با استعداد بسیاری در گوشه و کنار این سرزمین زندگی خود را صرف این هنر کرده اند اما تابلوهایشان در هیچ گالری اجازه نمایش نیافته است. بازیگران توانای بسیاری هستند که سالها به صورت اصولی دوره های آموزش بازیگری سینما و تئاتر را سپری کرده اند اما به خاطر اینکه پدر و مادرشان نامی در سینما ندارند یا پول و قیافه جذابی برای عرضه به این و آن تهیه کننده و کارگردان ندارند مهجور و گمنام می مانند. کارگردانان و نویسندگان توانای بسیاری هستند که در مافیای حاکم بر عرصه سینما نه سرمایه گذاری پیدا می کنند و نه اجازه کار می یابند. نویسنده های بسیاری سالهاست که در انتظار اجازه نشر آثارشان در تودرتوهای عجیب و غریب ارشاد گیر افتاده اند.

اما در این میان امثال مهران مدیری و محمدرضا گلزار است که علاوه بر قبضه کردن تلویزیون و سینما، سالن های کنسرت و موسیقی را نیز قرق کرده اند و کالای بنجل خود را به اسم موسیقی و هنر به فروش می رسانند. در این میان این دلنوشته ها و فکاهیات بهاره رهنما و لیلا اوتادی و امثالهم است که به اسم کتاب شعر چاپ شده و پشت ویترین کتابفروشی ها قرار می گیرد. در این میان دختر و پسر بی هنر، فلان بازیگر و تاجر و دلال و کارچاق کن سینماست که به عنوان بازیگر و ستاره سینما شناخته می شود.(در این مورد مثال آنچنان زیاد است که از حوصله نوشتار خارج است) در این میان فوتبالیست سابق و فلان آقا و خانم خوش قد و بالاست که یهویی چشم کارگردان و "استعدادیاب اعظم" را می گیرد و به آنی به فرد شماره یک هنر و تئاتر و سینمای کشور تبدیل می شود. در این میان کپی کاری با کاربون نقاشان معروف جهانی، توسط کارگردان مشهورسینماست که به عنوان "نقاشی" و اثر هنری گالری های هنری کشور را قبضه می کند. در این میان لودگی ها و ادا و اطوارهای عده ای بیگانه با قلم، طنزنویسان مجازی و سینمایی و تلویزیونی است که به اسم فلیمنامه و ژانر کمدی به تولید رسیده و گیشه های سینما را اشغال می کند..

باید به این بزرگواران یادآوری کرد که "آقازادگی" صرفا داشتن والدین متنفذ در عرصه سیاست نیست بلکه همه عرصه ها از جمله هنر، آقازاده های خود را تولید کرده است. آقازاده های لوسی که هر روز در فضای مجازی به "آقازادگی" اعتراض دارند و از این واقعیت که خود نیز از همان قماش هستند، غافلند.

#فرهاد_قنبری
@Rishanfkrane
افلاطون در رساله «اوثوفرون» در تعریف بی دینی می گوید:
" بی دینی، چشم پوشی از گناه تبهکاران است."

اگر قرار به اعدام است، ابتدا باید برای کسانی اعمال شود که به صورت اگاهانه و با نیات کاملا مشخص منصب های مهم قانونگذاری و قضایی و اجرایی را اشغال کرده و به جای خدمت به مردم، خیانت ورزیده و با باندبازی و پیگیری منافع شخصی خویش، در خشم و نفرتی دمیدند و باعث شدند جوان و نوجوانی کنترل اعصاب خود را از دست داده و به بانک یا ساختمان دولتی حمله ور شود..

اگر قرار به اعدام است ابتدا باید دلخوش ها و هادی رضویها و طبریها و سعید مرتضوی ها و تاجگردونها و بسیاری دیگر به چوبه دار سپرده شوند.

#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane
فضای مجازی و به واسطه آن فزایش ارتباطات جهانی و گسترش شبکه های اجتماعی از یک سو و میل به نمایش گذاشتن "من متفاوت" در این شبکه ها در سوی دیگر، خواه ناخواه تاثیر خود را بر همه مردم دنیا و پیروان همه ادیان و فرهنگها خواهد گذاشت و هویتها را دچار نزدیکی و درهم آمیختگی بیشتری خواهد کرد. در این جهان درآمیخته و رسانه ای دیگر کسی نمی تواند به گوشه ای خزیده و در جهان بسته و گروهی خود زندگی نماید.

آخوند سلبریتی، آخوند تیشرت جوکری، طلبه جین پوش، طلبه بولینگ و بیلیارد باز و.. در آینده بیشتر هم با این تصاویر مواجه خواهیم بود.
#فرهاد_قنبری
@Roshanfkrane