شب به پایان راهش نزدیک می شود
ما را
هرگز خوابی نیست
بیدار می مانیم تا سپیده دمان
منتظر می مانیم
تا خورشید چکش اش را
بر تارک خانه ها بکوبد
منتظر می مانیم
تا خورشید
چکش اش را
بر پیشانی های مان بکوبد
بر قلب های مان بکوبد
آن قدر بکوبد
تا صدا شود
آن قدر تا صدا شنیده شود
صدایی دیگر گونه
چرا که سکوت
پر از صدای گلوله هایی ست
که نمی دانیم از کجا شلیک می شوند ...
📙 #نفس_عمیق
👤 #یانیس_ریتسوس
ترجمه #بابک_زمانی
شبتان سرشار از دانایی..
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
شب به پایان راهش نزدیک می شود
ما را
هرگز خوابی نیست
بیدار می مانیم تا سپیده دمان
منتظر می مانیم
تا خورشید چکش اش را
بر تارک خانه ها بکوبد
منتظر می مانیم
تا خورشید
چکش اش را
بر پیشانی های مان بکوبد
بر قلب های مان بکوبد
آن قدر بکوبد
تا صدا شود
آن قدر تا صدا شنیده شود
صدایی دیگر گونه
چرا که سکوت
پر از صدای گلوله هایی ست
که نمی دانیم از کجا شلیک می شوند ...
📙 #نفس_عمیق
👤 #یانیس_ریتسوس
ترجمه #بابک_زمانی
شبتان سرشار از دانایی..
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
Pol
Alireza Ghorbani
🎼 پل 🎼
#علیرضا_قربانی
ما مست از سخنانی هستیم که هنوز به فریاد در نیاوردهایم
مست از بوسههایی هستیم که هنوز نگرفتهایم
از روزهایی که هنوز نیامدهاند
از آزادی که در طلبش بودیم
از آزادی که ذره ذره به دست میآوریم
پرچم را بالا بگیر
تا بر صورت بادها سیلی بزند
حتی لاک پشتها هم هنگامی که بدانند به کجا میروند
زودتر از خرگوشها به مقصد میرسند.
#یانیس_ریتسوس
#موسیقی
@Roshanfkrane
#علیرضا_قربانی
ما مست از سخنانی هستیم که هنوز به فریاد در نیاوردهایم
مست از بوسههایی هستیم که هنوز نگرفتهایم
از روزهایی که هنوز نیامدهاند
از آزادی که در طلبش بودیم
از آزادی که ذره ذره به دست میآوریم
پرچم را بالا بگیر
تا بر صورت بادها سیلی بزند
حتی لاک پشتها هم هنگامی که بدانند به کجا میروند
زودتر از خرگوشها به مقصد میرسند.
#یانیس_ریتسوس
#موسیقی
@Roshanfkrane
ما در خویش لبخند میزنیم
اکنون پنهان میکنیم همین لبخند را.
لبخندِ غیرقانونی
بدانسان که آفتاب غیرقانونی شد
و حقیقت نیز.
ما لبخند را نهان میکنیم،
چنان که تصویر معشوقهمان را در جیب،
چنان که اندیشهی آزادی را
در نهان جایِ قلبمان.
#یانیس_ریتسوس
برگردان: #علی_عبدالهی
@Roshanfkrane
اکنون پنهان میکنیم همین لبخند را.
لبخندِ غیرقانونی
بدانسان که آفتاب غیرقانونی شد
و حقیقت نیز.
ما لبخند را نهان میکنیم،
چنان که تصویر معشوقهمان را در جیب،
چنان که اندیشهی آزادی را
در نهان جایِ قلبمان.
#یانیس_ریتسوس
برگردان: #علی_عبدالهی
@Roshanfkrane
ما مست از سخنانی هستیم که هنوز به فریاد در نیاوردهایم
مست از بوسههایی هستیم که هنوز نگرفتهایم
از روزهایی که هنوز نیامدهاند
از آزادی که در طلبش بودیم
از آزادی که ذرهذره به دست میآوریم
پرچم را بالابگیر
تا بر صورت بادها سیلیبزند
حتی لاکپشتها هم هنگامی که بدانند به کجا میروند
زودتر از خرگوشها به مقصد میرسند
#یانیس_ریتسوس
#عکس: رقص زنی مقابل پلیس ضدشورش...
محله قاضیکوی استانبول.
#عکاس:اوزان کوز
#هنر
@Roshanfkrane
مست از بوسههایی هستیم که هنوز نگرفتهایم
از روزهایی که هنوز نیامدهاند
از آزادی که در طلبش بودیم
از آزادی که ذرهذره به دست میآوریم
پرچم را بالابگیر
تا بر صورت بادها سیلیبزند
حتی لاکپشتها هم هنگامی که بدانند به کجا میروند
زودتر از خرگوشها به مقصد میرسند
#یانیس_ریتسوس
#عکس: رقص زنی مقابل پلیس ضدشورش...
محله قاضیکوی استانبول.
#عکاس:اوزان کوز
#هنر
@Roshanfkrane
و عشق...
پُلی بلندتر از سکوت
میان خداوندگار و آدمی
افراشته می کند؛
و عشق...
دره ی بی انتهای میان این دو را
با گل سرخ پُر می کند.
چشمانم را فرو می بندم
من در عشق می زی ام،
در عشق نفس می کشم...
#یانیس_ریتسوس
@Roshanfkrane
پُلی بلندتر از سکوت
میان خداوندگار و آدمی
افراشته می کند؛
و عشق...
دره ی بی انتهای میان این دو را
با گل سرخ پُر می کند.
چشمانم را فرو می بندم
من در عشق می زی ام،
در عشق نفس می کشم...
#یانیس_ریتسوس
@Roshanfkrane
☆☆☆
رؤیای هر کودک صلح است
رؤیای هر مادر صلح است
کلام عشقی که بر زیر درختان میتراود
صلح است.
پدری که در غبار
با تبسمی در چشمهایش
با سبدی میوه در دستهایش
با قطرات عرق بر جبیناش
که چون ترمهای بر طاقچه خشک میشود
باز گردد
صلح است.
آنهنگام که زخمها
بر چهرهی جهان التیام یابد،
آنهنگام که چالهی بمبهای خورده بر تناش را درخت بکاریم،
آنهنگام که اولین شکوفههای امید
بر قلبهای سوخته در حریق
جوانه زند،
آنهنگام که مردهها بر پهلوهای خویش بغلطند و بیهیچ گلایهای به خواب روند
و آسوده خاطر باشند که خونشان بیهوده ریخته نشده،
آنهنگام،
درست آنهنگام
صلح است.
صلح
بوی غذای عصرگاهیست
صلح یعنی
هنگامی که اتومبیلی در کوچه میایستد
معنایش ترس نباشد.
یعنی آن کس که در را میزند
دوست باشد
یعنی باز کردن پنجره
معنیاش آسمان باشد.
صلح یعنی سور چشمها
با زنگولههای رنگ.
آری، صلح این است.
صلح
لیوان شیر گرم است و کتاب
به بالین کودکی که بیدار میشود از خواب.
صلح یعنی هنگامی که خوشهی گندم به خوشهی دیگر میرسد
بگوید نور، بگوید روشنی.
صلح یعنی
تاج افق، نور باشد.
آری، صلح این است.
صلح یعنی
مرگ جز اتاقی کوچک از قلبات را نتواند تسخیر کند.
یعنی دودکش خانهها
نشانی از سرور باشند.
هنگامی که میخک غروب
هم بوی شاعر دهد و هم کارگر.
آری، صلح این است.
صلح
مشتهای گره کردهی مردمان است.
صلح
نان داغ بر میز جهان است.
لبخند مادر است
تنها همین
نه چیزی جز این.
آن کس که زمیناش را خیش میکشد
تنها یک نام را بر تن خاک حک میکند:
صلح، نه چیزی دیگر، تنها صلح.
بر قافیهی فقراتام
قطاری به سوی آینده رهسپار است
با سوغات گندم و رز.
آری، صلح همین است.
ای برادران من!
تمام عالم و امیالاش
تنها در صلح نفسی عمیق میکشد.
دستانتان را به ما دهید، برادران.
آری، صلح همین است.
#یانیس_ریتسوس
#بابک_زمانی
#پیام_صلح
@Roshanfkrane
رؤیای هر کودک صلح است
رؤیای هر مادر صلح است
کلام عشقی که بر زیر درختان میتراود
صلح است.
پدری که در غبار
با تبسمی در چشمهایش
با سبدی میوه در دستهایش
با قطرات عرق بر جبیناش
که چون ترمهای بر طاقچه خشک میشود
باز گردد
صلح است.
آنهنگام که زخمها
بر چهرهی جهان التیام یابد،
آنهنگام که چالهی بمبهای خورده بر تناش را درخت بکاریم،
آنهنگام که اولین شکوفههای امید
بر قلبهای سوخته در حریق
جوانه زند،
آنهنگام که مردهها بر پهلوهای خویش بغلطند و بیهیچ گلایهای به خواب روند
و آسوده خاطر باشند که خونشان بیهوده ریخته نشده،
آنهنگام،
درست آنهنگام
صلح است.
صلح
بوی غذای عصرگاهیست
صلح یعنی
هنگامی که اتومبیلی در کوچه میایستد
معنایش ترس نباشد.
یعنی آن کس که در را میزند
دوست باشد
یعنی باز کردن پنجره
معنیاش آسمان باشد.
صلح یعنی سور چشمها
با زنگولههای رنگ.
آری، صلح این است.
صلح
لیوان شیر گرم است و کتاب
به بالین کودکی که بیدار میشود از خواب.
صلح یعنی هنگامی که خوشهی گندم به خوشهی دیگر میرسد
بگوید نور، بگوید روشنی.
صلح یعنی
تاج افق، نور باشد.
آری، صلح این است.
صلح یعنی
مرگ جز اتاقی کوچک از قلبات را نتواند تسخیر کند.
یعنی دودکش خانهها
نشانی از سرور باشند.
هنگامی که میخک غروب
هم بوی شاعر دهد و هم کارگر.
آری، صلح این است.
صلح
مشتهای گره کردهی مردمان است.
صلح
نان داغ بر میز جهان است.
لبخند مادر است
تنها همین
نه چیزی جز این.
آن کس که زمیناش را خیش میکشد
تنها یک نام را بر تن خاک حک میکند:
صلح، نه چیزی دیگر، تنها صلح.
بر قافیهی فقراتام
قطاری به سوی آینده رهسپار است
با سوغات گندم و رز.
آری، صلح همین است.
ای برادران من!
تمام عالم و امیالاش
تنها در صلح نفسی عمیق میکشد.
دستانتان را به ما دهید، برادران.
آری، صلح همین است.
#یانیس_ریتسوس
#بابک_زمانی
#پیام_صلح
@Roshanfkrane
عکسهای قدیمیِ بهار در جیبمان مانده
هر چه بیشتر میگذرد کمرنگتر میشوند
غریبهتر میشوند
شاید این باغِ ما بوده است
چه باغی؟
دهانی که میگوید دوستت میدارم چه شکل است؟
دستهایی که پتو را میکشند تا روی شانهات چه شکلاند؟
یادمان نمیآید
تنها
صدای روشنی را در شب به یاد میآوریم
صدای آرامی میگوید : آزادی
میگوید : صلح...
#یانیس_ریتسوس
ترجمه:#محسن_آزرم
#زن_زندگی_آزادی
@Roshsnfkrane
هر چه بیشتر میگذرد کمرنگتر میشوند
غریبهتر میشوند
شاید این باغِ ما بوده است
چه باغی؟
دهانی که میگوید دوستت میدارم چه شکل است؟
دستهایی که پتو را میکشند تا روی شانهات چه شکلاند؟
یادمان نمیآید
تنها
صدای روشنی را در شب به یاد میآوریم
صدای آرامی میگوید : آزادی
میگوید : صلح...
#یانیس_ریتسوس
ترجمه:#محسن_آزرم
#زن_زندگی_آزادی
@Roshsnfkrane
عکسهای قدیمیِ بهار در جیبمان مانده
هر چه بیشتر میگذرد کمرنگتر میشوند
غریبهتر میشوند
شاید این باغِ ما بوده است
چه باغی؟
دهانی که میگوید
دوستت میدارم چه شکل است؟
دستهایی که
پتو را میکشند تا روی شانهات چه شکلاند؟
یادمان نمیآید
تنها
صدای روشنی را در شب به یاد میآوریم
صدای آرامی میگوید : آزادی
میگوید : #صلح...
#یانیس_ریتسوس
ترجمه:#محسن_آزرم #مناسبت
@Roshanfkrane
روز جهانی #صلح گرامی باد ☘🕊
هر چه بیشتر میگذرد کمرنگتر میشوند
غریبهتر میشوند
شاید این باغِ ما بوده است
چه باغی؟
دهانی که میگوید
دوستت میدارم چه شکل است؟
دستهایی که
پتو را میکشند تا روی شانهات چه شکلاند؟
یادمان نمیآید
تنها
صدای روشنی را در شب به یاد میآوریم
صدای آرامی میگوید : آزادی
میگوید : #صلح...
#یانیس_ریتسوس
ترجمه:#محسن_آزرم #مناسبت
@Roshanfkrane
روز جهانی #صلح گرامی باد ☘🕊