⛔️ مردم در سیستان و بلوچستان #گربه می خورند؟
#احسان_محمدی
📸 عکسی در فضای مجازی منتشر شده که دیگی را با چند چنگال و تکههای گوشت مثل سیرابی نشان می دهد. نویسنده متن با انتشار این عکس مدعی شده که فقر در بخش هایی از سیستان و بلوچستان چنان شدید شده که عده ای در ماه رمضان #گوشت_گربه و #کلاغ_مرده می خورند.
📸 عکس را #حسن_شمشادی منتشر کرده، خبرنگار صدا و سیما با سابقه کار در سوریه و عراق. ۵۰ ساله و دارای سابقه مربیگری قرآن در استانداری، صدا و سیما، آب و فاضلاب و دادگستری لرستان.
در اینستاگرام محکم پای حرفش ایستاده و برای کسانی که علیه این مطلب او واکنش نشان داده #صبر آرزو کردهاست.
چند نکته در مورد این ماجرا:
1⃣ دو سال پیاپی به سیستان و بلوچستان سفر کردم. آنچه در شهرها و روستاهای مختلفش دیدم آمیزه ای از مهربانی بی حد و حصر، فقر آزاردهنده، محرومیت از خدمات آموزشی و بهداشتی، صمیمیت، امنیت و ... بود.
در چند فایل صوتی و مطلب نوشتم که سخت است باور کنیم این محرومیت و نادیده گرفتن #غیر_عمدی است.
2⃣ اطلاع دقیقی در مورد عکس و خوراک گربه ندارم، اما آقای شمشادی به عنوان مربی قرآن قطعا" می داند که گوشت گربه در اسلام #حرام است و بسیاری از مردم سیستان و بلوچستان اهل تسنن هستند و باورکردنی نیست که با گوشتی که حرام است سحری و افطار بخورند.
3⃣ وقتی #محمود_افغان، اصفهان را محاصره کرد، گرسنگی چنان بر مردم غالب شد که گربه ها را و حتی کودکان و اجساد را خوردند.
#گرسنگی، ایمان نمی شناسد اما باور کنیم که در سیستان و بلوچستان بدون #محاصره، مردمی گربه می خورند؟!
کشور ما که به روایت گزارش های دوستانی مثل همین آقای شمشادی در اوج اقتدار و ابهت و امنیت و آسایش در خاورمیانه و چه بسا جهان قرار دارد، آن قسم حضرت عباس ها را باور کنیم یا دیگ #گوشت_گربه؟!
4⃣ آقای شمشادی گزارشگر و خبرنگار صدا و سیماست، رسانه ای که گزارش هایش از سیستان و بلوچستان یا از ناامنی و #عملیات_تروریستی روایت می کند که باعث شده مردم از سفر به این دیار هراس داشته باشند یا آنها را لبخندزنان در صفوف #انتخابات و راهپیمایی ها نشان داده.
آقای شمشادی به عنوان یک خبرنگار که در همین راستا قدم برداشته و مواضع اصولگرایانه دارد یک باره از خواب بیدار شده و با فقر در سیستان و بلوچستان آشنا شده یا دارد با #سیاه نمایی آب به آسیاب دشمن می ریزد؟ (اتهام معمول برای منتقدان در طول سال های گذشته)
5⃣ اگر سیستان و بلوچستان نرفته اید، حتما" بروید، نه فقط زابل و زاهدان که روستاهای #خاش و #پیشین و #چابهار و #ایرانشهر را ببینید.
تن تان از این همه #محرومیت می لرزد و البته این مردم را ستایش می کنید که چطور هنوز به مسئولان #وفادار و امیدوار ماندهاند. فقیر هستند اما شریف مانده اند. اگر قصد حمایت از آنها را داریم #گوشت_گربه سوژه خوبی نیست.
6⃣ فقر در سیستان و بلوچستان، ایلام، خوزستان، بندرعباس، خراسان جنوبی، کردستان و ... بیش از آنکه کار #ترامپ، #داماد_صدام_حسین، #عربستان و ... باشد نتیجه حکمرانی ضعیف مسئولان ماست.
آقای شمشادی انشالله که در راستای برنامه این روزهای یک جریان سیاسی هدف شان تخریب چهره دولت و #روحانی نیست. انشالله رسالت خبرنگاری را دنبال کرده اند.
ایشان آنقدر تجربه دارند که بدانند جز روحانی کسان دیگری هم در ۴۰ سال گذشته تصمیم گیر بودهاند، اما آیا حاضر با همین شفافیت انگشت شان را به سوی #همه دراز کنند؟ یا چون زدن دولت این روزها ثواب دارد دلواپس فقر شده اند؟
8⃣ اعتقادی به پاک کردن صورت مسئله ندارم، درد مردم را تا ابد نمی شود حاشا کرد، فقر و بی عدالتی را نمی شود مدام گردن استکبار جهانی انداخت که یک باره مردم فریاد می زنند "دشمن ما همینجاست/دروغ میگن آمریکاست" اما به همان اندازه هم ناامید کردن مردم و سیاه کردن دل ها از همه چیز و همه کس را خطرناک می دانم.
9⃣ این ماجرا پیگیری شود، اگر حقیقت دارد آقای شمشادی در یک بخش خبری به نمایندگی از همه مردم نامه مولا علی (ع) به عثمان به حنیف حاکم بصره را بخواند.
آنجا که می نویسد:« هیهات که شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکم هایى گرسنه و جگرهایى تشنه باشد. آیا چنان باشم که شاعر گوید: و حسبک داء آن تبیت ببطنه / و حولک اکباد تحنّ الى القدّ (تو را این درد بس که شب با شکم سیر بخوابى و در اطراف تو گرسنگانى باشند در آرزوى پوست بزغاله اى)
آیا به همین راضى باشم که مرا امیرالمؤمنین گویند و با مردم در سختی هاى روزگارشان مشارکت نداشته باشم؟ یا آنکه در سختى زندگى مقتدایشان نشوم ؟»
🔟 مردم آن دیار فقیر هستند اما مغرور و سربلندند. به نام دلسوزی، غرورشان را جریحه دار نکنیم. #کار و #نان و #لبخند به آنها نمی دهیم، #زخم نزنیم به غیرت و غرور و شرف بلوچ و سیستانی.
#اجتماعی
@Roshanfkrane
#احسان_محمدی
📸 عکسی در فضای مجازی منتشر شده که دیگی را با چند چنگال و تکههای گوشت مثل سیرابی نشان می دهد. نویسنده متن با انتشار این عکس مدعی شده که فقر در بخش هایی از سیستان و بلوچستان چنان شدید شده که عده ای در ماه رمضان #گوشت_گربه و #کلاغ_مرده می خورند.
📸 عکس را #حسن_شمشادی منتشر کرده، خبرنگار صدا و سیما با سابقه کار در سوریه و عراق. ۵۰ ساله و دارای سابقه مربیگری قرآن در استانداری، صدا و سیما، آب و فاضلاب و دادگستری لرستان.
در اینستاگرام محکم پای حرفش ایستاده و برای کسانی که علیه این مطلب او واکنش نشان داده #صبر آرزو کردهاست.
چند نکته در مورد این ماجرا:
1⃣ دو سال پیاپی به سیستان و بلوچستان سفر کردم. آنچه در شهرها و روستاهای مختلفش دیدم آمیزه ای از مهربانی بی حد و حصر، فقر آزاردهنده، محرومیت از خدمات آموزشی و بهداشتی، صمیمیت، امنیت و ... بود.
در چند فایل صوتی و مطلب نوشتم که سخت است باور کنیم این محرومیت و نادیده گرفتن #غیر_عمدی است.
2⃣ اطلاع دقیقی در مورد عکس و خوراک گربه ندارم، اما آقای شمشادی به عنوان مربی قرآن قطعا" می داند که گوشت گربه در اسلام #حرام است و بسیاری از مردم سیستان و بلوچستان اهل تسنن هستند و باورکردنی نیست که با گوشتی که حرام است سحری و افطار بخورند.
3⃣ وقتی #محمود_افغان، اصفهان را محاصره کرد، گرسنگی چنان بر مردم غالب شد که گربه ها را و حتی کودکان و اجساد را خوردند.
#گرسنگی، ایمان نمی شناسد اما باور کنیم که در سیستان و بلوچستان بدون #محاصره، مردمی گربه می خورند؟!
کشور ما که به روایت گزارش های دوستانی مثل همین آقای شمشادی در اوج اقتدار و ابهت و امنیت و آسایش در خاورمیانه و چه بسا جهان قرار دارد، آن قسم حضرت عباس ها را باور کنیم یا دیگ #گوشت_گربه؟!
4⃣ آقای شمشادی گزارشگر و خبرنگار صدا و سیماست، رسانه ای که گزارش هایش از سیستان و بلوچستان یا از ناامنی و #عملیات_تروریستی روایت می کند که باعث شده مردم از سفر به این دیار هراس داشته باشند یا آنها را لبخندزنان در صفوف #انتخابات و راهپیمایی ها نشان داده.
آقای شمشادی به عنوان یک خبرنگار که در همین راستا قدم برداشته و مواضع اصولگرایانه دارد یک باره از خواب بیدار شده و با فقر در سیستان و بلوچستان آشنا شده یا دارد با #سیاه نمایی آب به آسیاب دشمن می ریزد؟ (اتهام معمول برای منتقدان در طول سال های گذشته)
5⃣ اگر سیستان و بلوچستان نرفته اید، حتما" بروید، نه فقط زابل و زاهدان که روستاهای #خاش و #پیشین و #چابهار و #ایرانشهر را ببینید.
تن تان از این همه #محرومیت می لرزد و البته این مردم را ستایش می کنید که چطور هنوز به مسئولان #وفادار و امیدوار ماندهاند. فقیر هستند اما شریف مانده اند. اگر قصد حمایت از آنها را داریم #گوشت_گربه سوژه خوبی نیست.
6⃣ فقر در سیستان و بلوچستان، ایلام، خوزستان، بندرعباس، خراسان جنوبی، کردستان و ... بیش از آنکه کار #ترامپ، #داماد_صدام_حسین، #عربستان و ... باشد نتیجه حکمرانی ضعیف مسئولان ماست.
آقای شمشادی انشالله که در راستای برنامه این روزهای یک جریان سیاسی هدف شان تخریب چهره دولت و #روحانی نیست. انشالله رسالت خبرنگاری را دنبال کرده اند.
ایشان آنقدر تجربه دارند که بدانند جز روحانی کسان دیگری هم در ۴۰ سال گذشته تصمیم گیر بودهاند، اما آیا حاضر با همین شفافیت انگشت شان را به سوی #همه دراز کنند؟ یا چون زدن دولت این روزها ثواب دارد دلواپس فقر شده اند؟
8⃣ اعتقادی به پاک کردن صورت مسئله ندارم، درد مردم را تا ابد نمی شود حاشا کرد، فقر و بی عدالتی را نمی شود مدام گردن استکبار جهانی انداخت که یک باره مردم فریاد می زنند "دشمن ما همینجاست/دروغ میگن آمریکاست" اما به همان اندازه هم ناامید کردن مردم و سیاه کردن دل ها از همه چیز و همه کس را خطرناک می دانم.
9⃣ این ماجرا پیگیری شود، اگر حقیقت دارد آقای شمشادی در یک بخش خبری به نمایندگی از همه مردم نامه مولا علی (ع) به عثمان به حنیف حاکم بصره را بخواند.
آنجا که می نویسد:« هیهات که شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکم هایى گرسنه و جگرهایى تشنه باشد. آیا چنان باشم که شاعر گوید: و حسبک داء آن تبیت ببطنه / و حولک اکباد تحنّ الى القدّ (تو را این درد بس که شب با شکم سیر بخوابى و در اطراف تو گرسنگانى باشند در آرزوى پوست بزغاله اى)
آیا به همین راضى باشم که مرا امیرالمؤمنین گویند و با مردم در سختی هاى روزگارشان مشارکت نداشته باشم؟ یا آنکه در سختى زندگى مقتدایشان نشوم ؟»
🔟 مردم آن دیار فقیر هستند اما مغرور و سربلندند. به نام دلسوزی، غرورشان را جریحه دار نکنیم. #کار و #نان و #لبخند به آنها نمی دهیم، #زخم نزنیم به غیرت و غرور و شرف بلوچ و سیستانی.
#اجتماعی
@Roshanfkrane
Forwarded from اتچ بات
🔻 رنج دختران قوچان
🔸 در دوران حکومت آصفالدوله در خراسان، حدود ۱۲۸۳ خورشیدی، دهقانان برای اینکه بتوانند مالیات دیوان را بپردازند، دختران خود را به ترکمنها و ارامنهی عشقآباد میفروختند. براساس اولین گزارشهای موجود از این اتفاق تا ۲۵۰ دختر معامله شدند تا خانوادههایش بتوانند مالیات وضعشده از طرف حکومت خراسان را تأمین کنند
روی تن هر سرزمینی زخم هایی هست که جایش خوب نمی شود. خوب هم شود انگار با یک خارش کوچک سرباز می کُند. خون می زند بیرون. یکی از آنها برای من همین ترانه "له یاره" است. همین که یلدا عباسی و محسن میرزاده می خوانند.
🔻 شبانه ریختند به چادرهای ایل باچوانلوی قوچان. ترکمن های اسب سوار و مسلح. درست 112 سال پیش در آبان ماهی سرد. مردها را کُشتند. چادرها را آتش زدند وزن هاو دخترها را با خودشان بُردند. بُردند و رفتند. برای همیشه. شکایت ها و داد و فریادها و ضجه ها به جایی نرسید و آن زن ها و دخترها هرگز و هرگز به وطن شان برنگشتند
🔻این ترانه در مورد دختری به نام گُلنار است. از قرار معلوم چوپانی به نام بهمن وقتی با گله اش برمی گردد به ایل و با چادرهای سوخته و جنازه مردها روبرو می شود این ترانه را برای گلنار معشوقه اش می خواند...گلُنار من را اسیر کردند و بردند در بازارها فروختند...دیدار ما به قیامت گلنار...
🔻همیشه فکر می کنم به جگر خونین آن زن ها و دخترها. اینکه بخشی از آنها مجبور شدند تن به ازدواج با جوان های ترکمن بدهند. همه شان بعد از صد سال حتماً زیر خاک خفته اند اما خدا می داند شبها چطور هق هق شان را توی بالش خفه می کرده اند. خدا می داند چند نفرشان سَم گیر آوردند،خوردند و خودشان را خلاص کردند. خدا می داند وقتی کسی مهمان ایل شان می شده چطور گوش هایشان را تیز می کرده اند که خبری از ایران برسد. از قوم و خویش های ایل باچوانلو. خدا می داند وقتی می رفته اند بالای کوه بلندی، وقتی تنها با گله های ترکمن ها می شده اند، وقتی بچه هایشان را در گهواره های ترکمنی تکان می دادند چه مویه می کردند، چه می خواندند.
🔻گاهی شقیقه ام دو شقه می شود. وقتی فکر می کنم به رنج ها. به اندوه هایی که ترانه شده اند یا نشده اند اما ته چشم آدم ها کز کرده اند.
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
🔸 در دوران حکومت آصفالدوله در خراسان، حدود ۱۲۸۳ خورشیدی، دهقانان برای اینکه بتوانند مالیات دیوان را بپردازند، دختران خود را به ترکمنها و ارامنهی عشقآباد میفروختند. براساس اولین گزارشهای موجود از این اتفاق تا ۲۵۰ دختر معامله شدند تا خانوادههایش بتوانند مالیات وضعشده از طرف حکومت خراسان را تأمین کنند
روی تن هر سرزمینی زخم هایی هست که جایش خوب نمی شود. خوب هم شود انگار با یک خارش کوچک سرباز می کُند. خون می زند بیرون. یکی از آنها برای من همین ترانه "له یاره" است. همین که یلدا عباسی و محسن میرزاده می خوانند.
🔻 شبانه ریختند به چادرهای ایل باچوانلوی قوچان. ترکمن های اسب سوار و مسلح. درست 112 سال پیش در آبان ماهی سرد. مردها را کُشتند. چادرها را آتش زدند وزن هاو دخترها را با خودشان بُردند. بُردند و رفتند. برای همیشه. شکایت ها و داد و فریادها و ضجه ها به جایی نرسید و آن زن ها و دخترها هرگز و هرگز به وطن شان برنگشتند
🔻این ترانه در مورد دختری به نام گُلنار است. از قرار معلوم چوپانی به نام بهمن وقتی با گله اش برمی گردد به ایل و با چادرهای سوخته و جنازه مردها روبرو می شود این ترانه را برای گلنار معشوقه اش می خواند...گلُنار من را اسیر کردند و بردند در بازارها فروختند...دیدار ما به قیامت گلنار...
🔻همیشه فکر می کنم به جگر خونین آن زن ها و دخترها. اینکه بخشی از آنها مجبور شدند تن به ازدواج با جوان های ترکمن بدهند. همه شان بعد از صد سال حتماً زیر خاک خفته اند اما خدا می داند شبها چطور هق هق شان را توی بالش خفه می کرده اند. خدا می داند چند نفرشان سَم گیر آوردند،خوردند و خودشان را خلاص کردند. خدا می داند وقتی کسی مهمان ایل شان می شده چطور گوش هایشان را تیز می کرده اند که خبری از ایران برسد. از قوم و خویش های ایل باچوانلو. خدا می داند وقتی می رفته اند بالای کوه بلندی، وقتی تنها با گله های ترکمن ها می شده اند، وقتی بچه هایشان را در گهواره های ترکمنی تکان می دادند چه مویه می کردند، چه می خواندند.
🔻گاهی شقیقه ام دو شقه می شود. وقتی فکر می کنم به رنج ها. به اندوه هایی که ترانه شده اند یا نشده اند اما ته چشم آدم ها کز کرده اند.
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
#تلنگر
"جهانبینی مورچهای یا عصر چاپلوسان و کاسهلیسان"؟
میگویند مورچهای روی برگ درختی بود. آب آمد و برگ را بُرد و مورچه فریاد میزد: فرار کنید! دنیا را آب بُرد!
✅گاهی فکر میکنم این توهم و ترس از اینکه همهچیز خراب است و رو به زوال، ریشه در این جهانبینی مورچهای دارد!
اینکه وقتی آب میافتد به دنیای کوچکمان حس میکنیم که دنیا را سیل برداشتهاست در حالیکه مردم شاد و خندان در ساحل نشستهاند و نان و ماستشان را میخورند.
✅هیچکس با قاطعیت نمیتواند بگوید میداند در آینده چه رخ میدهد. جامعهشناسان و روزنامهنگاران فقط نشانهها را میبینند و فریادشان میزنند. اما نمیتوانند با قطعیت بگویند که همهچیز را میدانند.
✅برخی از جامعهشناسان بر این باورند که این کشور در طول هزارانسال از تلاطمهای بسیاری گذشته است و بر اساس چند نشانه و حدس و گمان نمیتوان حکم کلی صادر کرد و جامعه خاصیت تطابق عجیبی دارد و نباید گزارههای شخصی را به عنوان نسخهملی بیچد. نسخهای که نه تنها درمان نمیکند بلکه ممکن است حال بیمار را بدتر کند!
با این همه پزشکان هم از روی نشانهها، بیماری را تشخیص میدهند. نبض و ضربان قلب و تب را میسنجند و به بیمار میگویند که چه خطری تهدیدش میکند.
✅روزنامهنگار و جامعهشناس، پزشک نیست، چنین ادعایی هم ندارد که درمانگری میداند اما نشانهها را میشناسند، میبیند و آن را به اهل خرد و سیاست میگوید و دردناک است که برخی از سیاسیون نه تنها سپاسگزار این کار نیستند بلکه سنگ در جام این جماعت میاندازند و میگویند شما بدبین هستید و سیاه نمایی میکنید!
✅ بیش از هر زمان دیگری نگرانم. نشانههایی که میبینم دلم را گرم نمیکند.
چندساعتی در یک نشست اداری بودم و از حجم تملق مدیران، تصورات و توهماتشان نسبت به جامعه واقعی ترسیدهام. مگر میشود تا این اندازه خیالپردازی های شخصی را به عنوان واقعیات جامعه با صدای بلند توی یک جمع گفت؟
✅چند روز قبل آذریجهرمی وزیر ارتباطات از گزارش خلاف واقع برخی به یک مقام ارشد و تصمیمگیر نظام خبر داد و گفت عدهای برای پیشبرد مقاصد خود چنین بولتنهایی میسازند و مقامات هم بر اساس آن تصمیم میگیرند
در این نشست فکر میکردم که اتاق فکر یا مشاور این حضرات دقیقاً چه کسانی هستند که چنین خوراک فکری آلوده و کاذبی به آنها میدهند که چنین افسانه هایی میگویند و لابد عدهای باور میکنند!
✅این کشور به افراد صادق بیش از مجیزگو و کاسهلیس نیاز دارد. به کسانی که با صداقت و صراحت عیبهایش را میگویند، دردهایش را پنهان نمیکنند و به درمانش میکوشند. در عصر حاضر امکان پنهانکردن واقعیتها زیر فرش میسر نیست. مردم میدانند و میبینند. شبکههای اجتماعی به همه امکان دسترسی به اخبار را میدهد و مردم دست به مقایسه میزنند و میگویند اگر دلتان برای معترضان فرانسوی میسوزد، برای کارگران هفت تپه هم بسوزد.
⛔️ بزرگان مراقب چاپلوسان و کاسه لیسان منفعتطلب باشند. در دلسوز این کشور نیستند، وقتش برسد خاکش را در توبره میکنند و میفروشند! آنها که تحت هر شرایطی میگویند: «شهر در امن و امان است» اگر غافل نباشند، لزوماً دوست این کشور نیستند. منتقدان اگر زبانشان تلخ است اما ممکن است ثمره شنیدن و عمل کردن به آن شیرین باشد.
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
"جهانبینی مورچهای یا عصر چاپلوسان و کاسهلیسان"؟
میگویند مورچهای روی برگ درختی بود. آب آمد و برگ را بُرد و مورچه فریاد میزد: فرار کنید! دنیا را آب بُرد!
✅گاهی فکر میکنم این توهم و ترس از اینکه همهچیز خراب است و رو به زوال، ریشه در این جهانبینی مورچهای دارد!
اینکه وقتی آب میافتد به دنیای کوچکمان حس میکنیم که دنیا را سیل برداشتهاست در حالیکه مردم شاد و خندان در ساحل نشستهاند و نان و ماستشان را میخورند.
✅هیچکس با قاطعیت نمیتواند بگوید میداند در آینده چه رخ میدهد. جامعهشناسان و روزنامهنگاران فقط نشانهها را میبینند و فریادشان میزنند. اما نمیتوانند با قطعیت بگویند که همهچیز را میدانند.
✅برخی از جامعهشناسان بر این باورند که این کشور در طول هزارانسال از تلاطمهای بسیاری گذشته است و بر اساس چند نشانه و حدس و گمان نمیتوان حکم کلی صادر کرد و جامعه خاصیت تطابق عجیبی دارد و نباید گزارههای شخصی را به عنوان نسخهملی بیچد. نسخهای که نه تنها درمان نمیکند بلکه ممکن است حال بیمار را بدتر کند!
با این همه پزشکان هم از روی نشانهها، بیماری را تشخیص میدهند. نبض و ضربان قلب و تب را میسنجند و به بیمار میگویند که چه خطری تهدیدش میکند.
✅روزنامهنگار و جامعهشناس، پزشک نیست، چنین ادعایی هم ندارد که درمانگری میداند اما نشانهها را میشناسند، میبیند و آن را به اهل خرد و سیاست میگوید و دردناک است که برخی از سیاسیون نه تنها سپاسگزار این کار نیستند بلکه سنگ در جام این جماعت میاندازند و میگویند شما بدبین هستید و سیاه نمایی میکنید!
✅ بیش از هر زمان دیگری نگرانم. نشانههایی که میبینم دلم را گرم نمیکند.
چندساعتی در یک نشست اداری بودم و از حجم تملق مدیران، تصورات و توهماتشان نسبت به جامعه واقعی ترسیدهام. مگر میشود تا این اندازه خیالپردازی های شخصی را به عنوان واقعیات جامعه با صدای بلند توی یک جمع گفت؟
✅چند روز قبل آذریجهرمی وزیر ارتباطات از گزارش خلاف واقع برخی به یک مقام ارشد و تصمیمگیر نظام خبر داد و گفت عدهای برای پیشبرد مقاصد خود چنین بولتنهایی میسازند و مقامات هم بر اساس آن تصمیم میگیرند
در این نشست فکر میکردم که اتاق فکر یا مشاور این حضرات دقیقاً چه کسانی هستند که چنین خوراک فکری آلوده و کاذبی به آنها میدهند که چنین افسانه هایی میگویند و لابد عدهای باور میکنند!
✅این کشور به افراد صادق بیش از مجیزگو و کاسهلیس نیاز دارد. به کسانی که با صداقت و صراحت عیبهایش را میگویند، دردهایش را پنهان نمیکنند و به درمانش میکوشند. در عصر حاضر امکان پنهانکردن واقعیتها زیر فرش میسر نیست. مردم میدانند و میبینند. شبکههای اجتماعی به همه امکان دسترسی به اخبار را میدهد و مردم دست به مقایسه میزنند و میگویند اگر دلتان برای معترضان فرانسوی میسوزد، برای کارگران هفت تپه هم بسوزد.
⛔️ بزرگان مراقب چاپلوسان و کاسه لیسان منفعتطلب باشند. در دلسوز این کشور نیستند، وقتش برسد خاکش را در توبره میکنند و میفروشند! آنها که تحت هر شرایطی میگویند: «شهر در امن و امان است» اگر غافل نباشند، لزوماً دوست این کشور نیستند. منتقدان اگر زبانشان تلخ است اما ممکن است ثمره شنیدن و عمل کردن به آن شیرین باشد.
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
#تلنگر
"مواظب باشید شما را ندزدند"!
✅هر روز دارد تعداد پیامهایی که در شبکههای اجتماعی در مورد اینکه «امروز گوشی من را دزدیدند» بیشتر میشود. در مترو بنرهایی نصب شده که؛ «مواظب باشید، سارقین در کمین هستند».
✅کسانی هم بنا به تجربه و از سر دلسوزی توصیههای ایمنیشان در مورد مقابله "سرقت خرد" را مینویسند.
چیزهایی مثل؛ از جاهای کم تردد عبور نکنید، موبایلتان را در معرض نمایش نگذارید، اگر سارقان موتورسوار کیفتان را کشیدند مقاومت نکنید که زمین میخورید و علاوه بر رنج مال باختگی، درد شکستگی و کوفتگی هم به آن افزوده میشود و ...
✅ آمار دقیقی ندارم اما مشاهدههای میدانی و بررسی اخبار نشان میدهد که گرانیها حتی به سارقان هم فشار آورده و حالا نه فقط پلاستیکهای سرعتگیر و صندوق صدقات و در آهنی چاهکهای اداره آب و فاضلاب و ... را میدزدند که گوشی دزدی هم تشدید شده است.
یک سرقت ساده که نیازی به نقشه پیچیده و نقاب و اسلحه ندارد و از قرار معلوم خیلی هم تاوانی ندارد که سارقان از انجام دادن آن چندان نمیترسند...
✅ قبل از هر چیز باید عنوان کرد که هیچ سرقتی خُرد نیست. فارغ از بُعد مالی که در این روزها جایگزینی هر کالای از دست داد شده تقریباً غیرقابل جبران است، اثر روحی آن بر فرد مال باخته هم عمیق و آزارهنده است. حس بیاعتمادی در او افزایش پیدا میکند و مثل مار گزیده از هر سیاه و سفیدی میترسد. از هر فردی که به او نزدیک شود، آدرس بپرسد، چشم در چشم شود، هر صدای خودرو و موتوری از پشت سر ترسناک است و ...
✅ در اینکه شهروندان لازم است که هوشیار باشند و از دارایی های خود مراقبت کنند تردیدی نیست. اما کار نیروی انتظامی باید هشدار دادن باشد و «مراقب سارقان باشید»؟
✅ قطعاً فرماندهان کلانتریها میگویند که به تعداد کافی نیرو ندارند که در کوی و برزن مامور بگذارند و اتفاقاً از نظر روانی حضور و تردد زیاده از حد ماموران در شهر خود تشدید کننده احساس ناامنی است اما آیا چاره همین بازی موش و گربه سارقان و مردم است؟
✅ مردم گزنده میگویند چطور برای برخورد با آنها که به نظرتان شل حجاب می آمدند آن همه مامور به خیابان ها می ریختید اما برای محافظت از ما مقابل کیف قاپان نیرو ندارید؟
اینکه نیروی انتظامی مامور کم دارد مشکل ما نیست. نان که نمی دهید، کار که نمی آفرینید، بازار که راکد شده، اقتصاد هر روز دارد وضع ناامید کننده تری پیدا می کند دستکم در شهرها امنیت مان را بالاتر ببرید تا با صدای هر موتوری در خیابان بند دلمان پاره نشود.
✅ یکی از وظایف حاکمیت تامین امنیت است. اغراق نیست اگر بگوییم علیرغم آنکه ما در جغرافیای ناامنی قرار گرفته ایم اما در همه سال های پس از جنگ تحمیلی یکی از امن ترین کشورهای منطقه بوده ایم و دشمنان جسارت دست درازی نکرده اند و این را مدیون مرزبانان هستیم اما درون شهرها چطور؟
✅✅سرقت ها زیاد شده و این آمارها دردناک است. باید جلوی آن را گرفت. چاره فقط هشدار دادن نیست.
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
"مواظب باشید شما را ندزدند"!
✅هر روز دارد تعداد پیامهایی که در شبکههای اجتماعی در مورد اینکه «امروز گوشی من را دزدیدند» بیشتر میشود. در مترو بنرهایی نصب شده که؛ «مواظب باشید، سارقین در کمین هستند».
✅کسانی هم بنا به تجربه و از سر دلسوزی توصیههای ایمنیشان در مورد مقابله "سرقت خرد" را مینویسند.
چیزهایی مثل؛ از جاهای کم تردد عبور نکنید، موبایلتان را در معرض نمایش نگذارید، اگر سارقان موتورسوار کیفتان را کشیدند مقاومت نکنید که زمین میخورید و علاوه بر رنج مال باختگی، درد شکستگی و کوفتگی هم به آن افزوده میشود و ...
✅ آمار دقیقی ندارم اما مشاهدههای میدانی و بررسی اخبار نشان میدهد که گرانیها حتی به سارقان هم فشار آورده و حالا نه فقط پلاستیکهای سرعتگیر و صندوق صدقات و در آهنی چاهکهای اداره آب و فاضلاب و ... را میدزدند که گوشی دزدی هم تشدید شده است.
یک سرقت ساده که نیازی به نقشه پیچیده و نقاب و اسلحه ندارد و از قرار معلوم خیلی هم تاوانی ندارد که سارقان از انجام دادن آن چندان نمیترسند...
✅ قبل از هر چیز باید عنوان کرد که هیچ سرقتی خُرد نیست. فارغ از بُعد مالی که در این روزها جایگزینی هر کالای از دست داد شده تقریباً غیرقابل جبران است، اثر روحی آن بر فرد مال باخته هم عمیق و آزارهنده است. حس بیاعتمادی در او افزایش پیدا میکند و مثل مار گزیده از هر سیاه و سفیدی میترسد. از هر فردی که به او نزدیک شود، آدرس بپرسد، چشم در چشم شود، هر صدای خودرو و موتوری از پشت سر ترسناک است و ...
✅ در اینکه شهروندان لازم است که هوشیار باشند و از دارایی های خود مراقبت کنند تردیدی نیست. اما کار نیروی انتظامی باید هشدار دادن باشد و «مراقب سارقان باشید»؟
✅ قطعاً فرماندهان کلانتریها میگویند که به تعداد کافی نیرو ندارند که در کوی و برزن مامور بگذارند و اتفاقاً از نظر روانی حضور و تردد زیاده از حد ماموران در شهر خود تشدید کننده احساس ناامنی است اما آیا چاره همین بازی موش و گربه سارقان و مردم است؟
✅ مردم گزنده میگویند چطور برای برخورد با آنها که به نظرتان شل حجاب می آمدند آن همه مامور به خیابان ها می ریختید اما برای محافظت از ما مقابل کیف قاپان نیرو ندارید؟
اینکه نیروی انتظامی مامور کم دارد مشکل ما نیست. نان که نمی دهید، کار که نمی آفرینید، بازار که راکد شده، اقتصاد هر روز دارد وضع ناامید کننده تری پیدا می کند دستکم در شهرها امنیت مان را بالاتر ببرید تا با صدای هر موتوری در خیابان بند دلمان پاره نشود.
✅ یکی از وظایف حاکمیت تامین امنیت است. اغراق نیست اگر بگوییم علیرغم آنکه ما در جغرافیای ناامنی قرار گرفته ایم اما در همه سال های پس از جنگ تحمیلی یکی از امن ترین کشورهای منطقه بوده ایم و دشمنان جسارت دست درازی نکرده اند و این را مدیون مرزبانان هستیم اما درون شهرها چطور؟
✅✅سرقت ها زیاد شده و این آمارها دردناک است. باید جلوی آن را گرفت. چاره فقط هشدار دادن نیست.
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #احسان_محمدی :
🔴 بستن دهان روزنامهنگاران و منتقدین به سود این کشور نیست.
⚠️ هر جای این کره زمین جلوی #منتقدین را بگیرید و بعضی افراد را آنقدر بالا ببرید که نقد به آنها جسارت تلقی شود، #دیکتاتوری رشد میکند، عرصهاش هم فرقی نمیکند.
@Roshanfkrane
🔴 بستن دهان روزنامهنگاران و منتقدین به سود این کشور نیست.
⚠️ هر جای این کره زمین جلوی #منتقدین را بگیرید و بعضی افراد را آنقدر بالا ببرید که نقد به آنها جسارت تلقی شود، #دیکتاتوری رشد میکند، عرصهاش هم فرقی نمیکند.
@Roshanfkrane
🔴 زهر مثل زخم، مثل #زندان!
✍ #احسان_محمدی
🔹هنوز چهره هایشان جلوی چشمم است. جوان های خوش بر و رو. با اندام های ترکه ای و لباس های تمیز. اما ته چشمخانه شان به جای چشم، انگار شعله کم جان کبریتی در حال خاموشی بود. بی رمق نگاه می کردند. بی لبخند راه می رفتند.
🔹 رفته بودیم زندان قزل حصار. برای مسابقه فوتسال. دوستانه اما با دلی پرخون. سالن بازی درست پشت سلول ها بود. برای همین باید تمام مسیر را پیاده می رفتیم. از آن راهروهای تمیز و رنگ شده اما بی روح و سرد. از کنار زندانی هایی که دمپایی به پا توی هواخوری راه می رفتند، یا توی راهروها پلاس بودند.
🔹 دنبال توپ می دویدم و ذهنم گیر کرده بود روی بند رخت هواخوری که پر بود از لباس های شسته شان. گرمکن های سه خط. تی شرت های ورزشی. تکیه دادن شان به دیوار. پچ پچ کردن شان زیر آفتاب.
🔹 پاس می دادم و قلبم فشرده بود از دیدن جوان هایی که پشت میله ها پیر می شدند. بعید است از این زندان ها اندرز بگیرند اما حتماً فن و فوت های گیر نیفتادن را بهتر یاد می گیرند. آخرین روش های بهتر دزدی کردن. تکنیک های تازه جابجا کردن مواد مخدر...
🔹 گل می زدیم و گل می خوردیم ولی ذهن بیرون از زمین جا مانده بود. مانده بود لای انگشت های پسر۲۰ ساله ای که رختکن را تمیز می کرد. از توی ساکم پیراهن ایتالیای خوش رنگ و قدیمی که همیشه نو نگهش داشته بودم را درآوردم و دادم دستش. بی آنکه حتی جرات کنم بپرسم برای چه زندان است؟ اینجا چکار می کند؟ می ترسیدم بگوید کار نبود. بیکاری پدر آدم را در می آورد آقا. می ترسیدم بگوید فکر می کنی من هانیبال لکترم؟ نه! یک روز توی پارک با دوستم حرفم شد، هلش دادم سرش خورد به جدول مُرد. می ترسیدم بگوید فاصله بین آزادی و زندان، بین من زندانی و تو که آزادی این است که من بدشانس تر بودم ... همین!
🔹 زندگی پر است از این شوخی ها. از این غافلگیری ها. از این قصه ها. از این غصه ها ... جای آن همه جوان پشت میله ها نیست. اگر از روی دیواری پریده اند در طمع دزدیدن فرشی، ما برایشان قلاب گرفته ایم. اگر چاقو را گذاشته اند بیخ گردن بیچاره ای، ما داده ایم دست شان. اگر مواد مخدر جابجا کرده اند، ما مشتری بودیم. ما یعنی من، یعنی تو. یعنی هر کسی که مسئول است و می توانست کاری کند، زندگی بهتری برایشان بسازد، شغلی بیافریند، گرهی باز کند و نکرد ... جای این همه جوان پشت آن میله هانیست......
@Roshanfkrane
✍ #احسان_محمدی
🔹هنوز چهره هایشان جلوی چشمم است. جوان های خوش بر و رو. با اندام های ترکه ای و لباس های تمیز. اما ته چشمخانه شان به جای چشم، انگار شعله کم جان کبریتی در حال خاموشی بود. بی رمق نگاه می کردند. بی لبخند راه می رفتند.
🔹 رفته بودیم زندان قزل حصار. برای مسابقه فوتسال. دوستانه اما با دلی پرخون. سالن بازی درست پشت سلول ها بود. برای همین باید تمام مسیر را پیاده می رفتیم. از آن راهروهای تمیز و رنگ شده اما بی روح و سرد. از کنار زندانی هایی که دمپایی به پا توی هواخوری راه می رفتند، یا توی راهروها پلاس بودند.
🔹 دنبال توپ می دویدم و ذهنم گیر کرده بود روی بند رخت هواخوری که پر بود از لباس های شسته شان. گرمکن های سه خط. تی شرت های ورزشی. تکیه دادن شان به دیوار. پچ پچ کردن شان زیر آفتاب.
🔹 پاس می دادم و قلبم فشرده بود از دیدن جوان هایی که پشت میله ها پیر می شدند. بعید است از این زندان ها اندرز بگیرند اما حتماً فن و فوت های گیر نیفتادن را بهتر یاد می گیرند. آخرین روش های بهتر دزدی کردن. تکنیک های تازه جابجا کردن مواد مخدر...
🔹 گل می زدیم و گل می خوردیم ولی ذهن بیرون از زمین جا مانده بود. مانده بود لای انگشت های پسر۲۰ ساله ای که رختکن را تمیز می کرد. از توی ساکم پیراهن ایتالیای خوش رنگ و قدیمی که همیشه نو نگهش داشته بودم را درآوردم و دادم دستش. بی آنکه حتی جرات کنم بپرسم برای چه زندان است؟ اینجا چکار می کند؟ می ترسیدم بگوید کار نبود. بیکاری پدر آدم را در می آورد آقا. می ترسیدم بگوید فکر می کنی من هانیبال لکترم؟ نه! یک روز توی پارک با دوستم حرفم شد، هلش دادم سرش خورد به جدول مُرد. می ترسیدم بگوید فاصله بین آزادی و زندان، بین من زندانی و تو که آزادی این است که من بدشانس تر بودم ... همین!
🔹 زندگی پر است از این شوخی ها. از این غافلگیری ها. از این قصه ها. از این غصه ها ... جای آن همه جوان پشت میله ها نیست. اگر از روی دیواری پریده اند در طمع دزدیدن فرشی، ما برایشان قلاب گرفته ایم. اگر چاقو را گذاشته اند بیخ گردن بیچاره ای، ما داده ایم دست شان. اگر مواد مخدر جابجا کرده اند، ما مشتری بودیم. ما یعنی من، یعنی تو. یعنی هر کسی که مسئول است و می توانست کاری کند، زندگی بهتری برایشان بسازد، شغلی بیافریند، گرهی باز کند و نکرد ... جای این همه جوان پشت آن میله هانیست......
@Roshanfkrane
#تلنگر
کاش عدالتی در کار بود ...
گاهی فکر میکنم کاش عدالتی در کار بود. چیزی مثل گوشی دکترها. میگذاشتند روی قلب آدمها و معلوم میشد چه کسی واقعاً عاشق کشور است و چه کسی خائن. چه کسی برای جیب و میزش لاف میزند و چه کسی دلنگران واقعی سرزمین مادریاش.
آنوقت ممکن بود در چهارگوشه دنیا بعضیها از زندان و حصر بیایند بیرون و زندانبانها و صادرکنندههای حکمشان بروند زندان. آن وقت ممکن بود که استخوانهایی از قبرها سر بیاورند بیرون با لبخندهایی روی جمجمهها و مسلسل به دستانی بروند سینه قبرستانها بخوابند.
تاریخ پُر است از قصه وطنپرستانی که خاک شدند و خاکسترشان را بر باد دادند و ریاکارانی که یک عمر خودشان را در صفهای اول جا دادند و زالوصفت از خون مردم مکیدند و در خلوت خندیدند به سادگی خلایق. عادلانه نیست که دنیا اینطور باشد. اما دقیقاً اینطور است.
سعدی راست می گفت: هر که را زر در ترازوست، زور در بازوست!
دانشمندها به جای کشف و اختراع این همه دستگاه مضحک چرا نمیروند چیزی بسازند که وقتی کسی به تو میگوید ضدانقلاب و اقدامکننده علیه امنیت ملی، لبخند بزنی و بگویی آن گوشی را بیاورید، ضربان قلب ما را بشمارید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. آن وقت جوانترها با مشتهای گره کرده به هم و همه حمله نمیکردند،تند نمیرفتند و شعار نمیدادند: فتنه گر، ساندیس خور، خودفروخته، شستشوی مغزی،جاسوس آمریکایی!
عادلانه نیست برای باز کردن در کنسرو شش مدل دربازکن اختراع شده باشد اما برای فاش شدن اینکه چه کسی عاشق و دلنگران سرزمین مادریاش است هیچ چیزی وجود نداشته باشد ...
"کاش عدالتی در کار بود"...
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
کاش عدالتی در کار بود ...
گاهی فکر میکنم کاش عدالتی در کار بود. چیزی مثل گوشی دکترها. میگذاشتند روی قلب آدمها و معلوم میشد چه کسی واقعاً عاشق کشور است و چه کسی خائن. چه کسی برای جیب و میزش لاف میزند و چه کسی دلنگران واقعی سرزمین مادریاش.
آنوقت ممکن بود در چهارگوشه دنیا بعضیها از زندان و حصر بیایند بیرون و زندانبانها و صادرکنندههای حکمشان بروند زندان. آن وقت ممکن بود که استخوانهایی از قبرها سر بیاورند بیرون با لبخندهایی روی جمجمهها و مسلسل به دستانی بروند سینه قبرستانها بخوابند.
تاریخ پُر است از قصه وطنپرستانی که خاک شدند و خاکسترشان را بر باد دادند و ریاکارانی که یک عمر خودشان را در صفهای اول جا دادند و زالوصفت از خون مردم مکیدند و در خلوت خندیدند به سادگی خلایق. عادلانه نیست که دنیا اینطور باشد. اما دقیقاً اینطور است.
سعدی راست می گفت: هر که را زر در ترازوست، زور در بازوست!
دانشمندها به جای کشف و اختراع این همه دستگاه مضحک چرا نمیروند چیزی بسازند که وقتی کسی به تو میگوید ضدانقلاب و اقدامکننده علیه امنیت ملی، لبخند بزنی و بگویی آن گوشی را بیاورید، ضربان قلب ما را بشمارید تا سیه روی شود هر که در او غش باشد. آن وقت جوانترها با مشتهای گره کرده به هم و همه حمله نمیکردند،تند نمیرفتند و شعار نمیدادند: فتنه گر، ساندیس خور، خودفروخته، شستشوی مغزی،جاسوس آمریکایی!
عادلانه نیست برای باز کردن در کنسرو شش مدل دربازکن اختراع شده باشد اما برای فاش شدن اینکه چه کسی عاشق و دلنگران سرزمین مادریاش است هیچ چیزی وجود نداشته باشد ...
"کاش عدالتی در کار بود"...
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
🔴 فریب #زندگی_اسلایسی را نخوریم!!!
✍️ #احسان_محمدی
📸یک نفر عکسی از پاهای تُپل نوزادی را در توئیتر به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته: اگر می خوایید گاز بگیرید برید ته صف!
صدها نفر برای این پاهای بامزه غش و ضعف رفتهاند. چند نفر نوشتهاند همین فردا میرم «شوور»! میکنم، دو_سه نفر نوشتهاند اصلاً من به عشق همین پاها میخوام بچهدار شم و ...
📸مردی روی نوک کوهی ایستاده و دستهایش را باز کرده و نوشته: زندگی یعنی فتح قلهها!
📸 زنی در اینستاگرام عکسی از #قورمهسبزی که پخته منتشر کرده و نوشته: هرکی هرچی دلش میخواد بگه. من عاشق اینم برای همسرم قورمهسبزی بپزم، اونم بیاد بشینه موهامو ببافه.
دهها نفر نوشتهاند: آره خوشبختی یعنی همین! خوشبختید شما...حسودیم شد.... خوش به حال جفتتون... دلم برای خودم سوخت و ...
📸 مردی عکسی از سوئیچ ماشینی که خریده را منتشر کرده و نوشته «بالاخره خریدمش». جماعتی لایک کردهاند که خوش به حالت و مبارکه و ...
↙️ اینها همه بُرش هایی از زندگی هستند نه تمام آن. #زندگی_اسلایسی! آن بخش از زندگی که دست چین میکنیم و به واسطه شبکههای مجازی به دیگران اجازه میدهیم آن را ببینید و بسیاری بر اساس همین «اسلایس» ما را قضاوت میکنند.
↙️ بسیاری از آنها که برای آن پاهای تپل دوستداشتنی غش و ضعف میروند اگر همان کودک را به آنها بدهید که ساعت سه نصفه شب بیدار میشود، زار میزند، نمیخوابد، پوشکاش نیاز به تعویض دارد، شیر میخواهد، خواب را از آدم میگیرد و ...
بعید است هنوز #فقط به خاطر گازگرفتن پاهایش به او وفادار بمانند و کماکان بچه بخواهند. کودک فقط گازگرفتن نمیخواهد، احساس مسئولیت و مراقبت دائمی هم میخواهد. میتوانید؟
↙️ این تصور که زندگی مشترک فقط آن لحظه است که بوی خوش قورمهسبزی در فضای خانه میپیچد یا مرد مینشیند به بافتن گیسوی زن، یک فانتزی زیباست اما وقتی عملی نمیشود بسیاری از همسران احساس ناکامی میکنند که پس چرا زن من قورمهسبزی نمیپزد؟ یا چون همسرم موهام رو نمیبافه پس دوستم نداره!
مردی که خسته از جدال در یک زندگی بیرحمانه به خانه میآید و هنوز ذهنش درگیر پرخاش رئیس و ضرر و زیان ناشی از معامله و ترافیک کُشنده و بیثباتی بازار و ... است دل و دماغی برایش نمیماند که شب هنگام وقتی میرسد بنشیند به بافتن گیسو!
↙️ البته که اگر این کار را بکند عجب مرد نیکویی است اما اگر هم حال و حوصلهاش را نداشتهباشد دلیل بر فقدان عشق و دوست نداشتن همسر نیست. آن یک عکس که دیدهاید هم نشان خوشبختی تمام وقت آن زوج نیست. فقط یک بُرش دست چینشده از یک زندگی است. یک اسلایس!
↙️ فتح قله ها لذتبخش است اما قبل از آنکه کسی روی نوککوهی فاتحانه عکس یادگاری بگیرد، باید رنج بالارفتن از آن را به جان بخرد. عرقریختن، زمینخوردن، تحمل سرما و گرما، تاول زدن پا و ... آن عکس فقط یک بُرش است. فقط یک #اسلایس لذتبخش!
↙️ مردی که عکسی از سوئیچ ماشین اش را به اشتراک گذاشته هم دشواری خریدن آن را که علنی نکرده. غبطهخوردن به آن لحظه گرچه واکنشی طبیعی است اما شاید اگر رنج رسیدن به این موفقیت را میدانستیم هرگز غبطه نمیخوردیم. این تنها یک بُرش از زندگی مرد است. یک اسلایس نه تمام آن.
↙️ خلایق حق دارند هر اسلایسی از زندگی شان که دوستدارند را به نمایش بگذارند اما ما حق نداریم آن یک اسلایس را «تمام» زندگیشان فرض کنیم، دست به مقایسهاش با زندگی خودمان بزنیم و احساس ناکامی کنیم.
🍕 #زندگی_اسلایسی میتواند آفت آرامش مان باشد اگر باور نکنیم که بسیاری از عکسهایی که میبینیم و حرفهایی که میشنویم تنها بُرشهایی گزینش شدهاند، نه تمام آن
#اجتماعی #اندیشه #تربیتی
@Roshanfkrane
✍️ #احسان_محمدی
📸یک نفر عکسی از پاهای تُپل نوزادی را در توئیتر به اشتراک گذاشته و زیرش نوشته: اگر می خوایید گاز بگیرید برید ته صف!
صدها نفر برای این پاهای بامزه غش و ضعف رفتهاند. چند نفر نوشتهاند همین فردا میرم «شوور»! میکنم، دو_سه نفر نوشتهاند اصلاً من به عشق همین پاها میخوام بچهدار شم و ...
📸مردی روی نوک کوهی ایستاده و دستهایش را باز کرده و نوشته: زندگی یعنی فتح قلهها!
📸 زنی در اینستاگرام عکسی از #قورمهسبزی که پخته منتشر کرده و نوشته: هرکی هرچی دلش میخواد بگه. من عاشق اینم برای همسرم قورمهسبزی بپزم، اونم بیاد بشینه موهامو ببافه.
دهها نفر نوشتهاند: آره خوشبختی یعنی همین! خوشبختید شما...حسودیم شد.... خوش به حال جفتتون... دلم برای خودم سوخت و ...
📸 مردی عکسی از سوئیچ ماشینی که خریده را منتشر کرده و نوشته «بالاخره خریدمش». جماعتی لایک کردهاند که خوش به حالت و مبارکه و ...
↙️ اینها همه بُرش هایی از زندگی هستند نه تمام آن. #زندگی_اسلایسی! آن بخش از زندگی که دست چین میکنیم و به واسطه شبکههای مجازی به دیگران اجازه میدهیم آن را ببینید و بسیاری بر اساس همین «اسلایس» ما را قضاوت میکنند.
↙️ بسیاری از آنها که برای آن پاهای تپل دوستداشتنی غش و ضعف میروند اگر همان کودک را به آنها بدهید که ساعت سه نصفه شب بیدار میشود، زار میزند، نمیخوابد، پوشکاش نیاز به تعویض دارد، شیر میخواهد، خواب را از آدم میگیرد و ...
بعید است هنوز #فقط به خاطر گازگرفتن پاهایش به او وفادار بمانند و کماکان بچه بخواهند. کودک فقط گازگرفتن نمیخواهد، احساس مسئولیت و مراقبت دائمی هم میخواهد. میتوانید؟
↙️ این تصور که زندگی مشترک فقط آن لحظه است که بوی خوش قورمهسبزی در فضای خانه میپیچد یا مرد مینشیند به بافتن گیسوی زن، یک فانتزی زیباست اما وقتی عملی نمیشود بسیاری از همسران احساس ناکامی میکنند که پس چرا زن من قورمهسبزی نمیپزد؟ یا چون همسرم موهام رو نمیبافه پس دوستم نداره!
مردی که خسته از جدال در یک زندگی بیرحمانه به خانه میآید و هنوز ذهنش درگیر پرخاش رئیس و ضرر و زیان ناشی از معامله و ترافیک کُشنده و بیثباتی بازار و ... است دل و دماغی برایش نمیماند که شب هنگام وقتی میرسد بنشیند به بافتن گیسو!
↙️ البته که اگر این کار را بکند عجب مرد نیکویی است اما اگر هم حال و حوصلهاش را نداشتهباشد دلیل بر فقدان عشق و دوست نداشتن همسر نیست. آن یک عکس که دیدهاید هم نشان خوشبختی تمام وقت آن زوج نیست. فقط یک بُرش دست چینشده از یک زندگی است. یک اسلایس!
↙️ فتح قله ها لذتبخش است اما قبل از آنکه کسی روی نوککوهی فاتحانه عکس یادگاری بگیرد، باید رنج بالارفتن از آن را به جان بخرد. عرقریختن، زمینخوردن، تحمل سرما و گرما، تاول زدن پا و ... آن عکس فقط یک بُرش است. فقط یک #اسلایس لذتبخش!
↙️ مردی که عکسی از سوئیچ ماشین اش را به اشتراک گذاشته هم دشواری خریدن آن را که علنی نکرده. غبطهخوردن به آن لحظه گرچه واکنشی طبیعی است اما شاید اگر رنج رسیدن به این موفقیت را میدانستیم هرگز غبطه نمیخوردیم. این تنها یک بُرش از زندگی مرد است. یک اسلایس نه تمام آن.
↙️ خلایق حق دارند هر اسلایسی از زندگی شان که دوستدارند را به نمایش بگذارند اما ما حق نداریم آن یک اسلایس را «تمام» زندگیشان فرض کنیم، دست به مقایسهاش با زندگی خودمان بزنیم و احساس ناکامی کنیم.
🍕 #زندگی_اسلایسی میتواند آفت آرامش مان باشد اگر باور نکنیم که بسیاری از عکسهایی که میبینیم و حرفهایی که میشنویم تنها بُرشهایی گزینش شدهاند، نه تمام آن
#اجتماعی #اندیشه #تربیتی
@Roshanfkrane
🔴 باتوم درد میدهد، درمان نیست!
✍️ #احسان_محمدی:
🔸فیلمها و تصاویر پراکندهای از چند شهر در فضای مجازی منتشر شده که روایتگر همان داستان تکراری است؛ فریادهای اعتراضی، شعارهای تند، تجمعات بیرهبر و البته برخورد پلیس.
چند نکته در خصوص این ماجرا:
۱- اعتراضات خیابانی در ایران بسیار پرهزینه است. در دیماه ۹۶ بیش از ۲۰ نفر کُشته شدند، هنوز عدهای در بازداشت هستند و خانوادههایی سیاه به تن دارند.
اینکه عدهای باز به خیابان میآیند و فریاد میزنند نشانه سادهای نیست. خوشی هم زیر دلشان نزده، اینها جان به لب رسیدهاند. چیزی برای از دست دادن ندارند. انکارشان نکنید.
۲- خشونت، خشونت میآورد. وظیفه پلیس هم کنترل نظم است و در هیچ کجای دنیا پلیس به معترضان شکلات نمیدهد اما ...
اما قرار نبود با هیچ کجای دنیا مقایسه شویم. سرود ملی اول انقلاب یادتان هست؟
شد جمهوری اسلامی به پا
که هم دین دهد هم دنیا به ما
در حوزه دین سوادی ندارم اما واقعاً دنیا را به مردم دادید که الان با هر اعتراضی باتوم به دستان را به خیابان میفرستید؟
۳- باتوم درد دارد، درمان نمیدهد. باتوم کسی را قانع نمیکند. بعید است حتی یک مورد در تمام تاریخ پیدا کنید که یک نفر در کمال آزادی گفته باشد ممنون که من را کتک زدید و باعث شدید به خطای خودم آگاه شوم!
برخورد خشونتآمیز تنها اعتراضها را از کف خیابان به اعماق میفرستد و آنجا خشم متراکم میشود و یک روز، یک وقت و یک جا مثل آتشفشان بیرون میزند. آن وقت باتوم کارساز نیست.
۴- پس از اعتراضات دیماه ۹۶ همه مقامات از لزوم ایجاد سازوکار برای اعتراض قانونمند گفتند اما در عمل چکار کردید؟
وقتی نه تنها مشکلات اقتصادی را حل نکردید بلکه در نتیجه مدیریت ناکارآمد عملاً بازار دچار هرج و مرج شده چه انتظاری دارید؟ تا چه اندازه توقع دارید که مردم خار در چشم و استخوان در گلو تحمل کنند؟
۵- موضع من در قبال اعتراضات خیابانی روشن است. از روز اول هم نوشتهام، اسنادش موجود است و نمیتوانید بگویید هوادار اغتشاش یا دل سپرده به تفرقه و شورش در وطنم هستم.
اما آنها را چه آشغال بنامید چه کرکس، چه معتاد، چه گرسنههای شورشی، چه سرسپرده آمریکا، چه فریبخورده عربستان، چه آلت دست پسر صدام، چه بیسوادهای دانشگاه نرفته و ... آدمهای همین سرزمین هستند. بچههای همین کشورند. درد دارد اما هم وطن هستند.
۶- «جنبش» بیسر و بیبرنامه، به «شورش» ختم میشود و فرزند «آرامش» و «رفاه» نمیزاید.
حتی اگر برخی مطالباتش به حق باشد. حتی اگر برخی شعارهایش دل خوش کند، حتی اگر بعضی از بغضهایمان را فریاد بزند.
ما سالها نرم و مهربان نوشتیم و کسی گوش نکرد، آنها که خودشان را به خواب زدند شاید حالا با فریاد مردمی که در خیابان هستند بیدار شوند. شاید!
۷- تاریخ پر است از سیاستمدارانی که مدام از خطایشان در «لحظه سرنوشتساز» حرف میزنند، از «دیر شنیدن صدای مردم»، از افسوس، از ای کاش...
دیماه سال پیش هم نوشتم که خاموششدن این فریادها به معنی تمام شدن آن نیست. الان هم با گاز اشکآور و باتوم میشود جمعیت را پراکنده کرد اما درد، درمان نمیشود. گرسنه، سیر نمیشود، برای بیکار، شغل آفریده نمیشود...
۸- شما را به همه مقدسات سوگند با این کشور، با این مردم اینطور رفتار نکنید. ما وسط انبار باروت خاورمیانهایم.
کمی تدبیر، کمی مدارا، کمی تعقل در گفتار. دست از عدد بازیها و تحلیلها و نمک بر زخم پاشیدن و باتوم کشیدن بردارید و به فکر مشکلات مردم باشید.
۹- این سقف بریزد، روی سر همهمان میریزد. اصلاح طلب و اصولگرا و پابرهنه و ثروتمند همه با هم زیان خواهیم دید. ساختن کشوری که زمین سوخته شده، هزاران بار هزینهاش بیشتر از اصلاح است.
۱۰- درد این است که تاوان رفتار و گفتار و کردار شما را ما مردم میدهیم.
همین مردم کوچه و خیابان. همین دستفروشهایی که کتک میخورند، همین زلزله زدههایی که شب زیر چادر از سرما میلرزند، همین چشم انتظاران یارانه و سهام عدالت، همین پرایدسواران، همین کارمندهایی که با وام و قسط زندهاند، همین زنهایی که میروند قصابی خُرده گوشت میخرند، همین پدرها و مادرهای بازنشستهمان که موهایشان از شرم نداری سفید شده، همین جوانهایی که از بیکاری، ترجیح میدهند تا صبح در اینترنت بچرخند، تا لنگ ظهر بخوابند... و پیر میشوند...
🔸شما یک قدم به طرف مردم بردارید، مردم صد قدم به سمت شما میآیند. هیچکس دلش آشوب نمیخواهد، نان بدهید، آرامش و لبخند ببخشید، مردم خودشان برابر هر دشمنی سینه سپر میکنند.
🔹این مطلب را تابستان سال ۹۷ بعد از اعتراضات خیابانی در مورد گران شدن سکه و دلار نوشتم و حالا بدون کم یا اضافه کردن حتی یک کلمه بازنشر کردم.
قصه همان است و همان خواهد بود.
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
✍️ #احسان_محمدی:
🔸فیلمها و تصاویر پراکندهای از چند شهر در فضای مجازی منتشر شده که روایتگر همان داستان تکراری است؛ فریادهای اعتراضی، شعارهای تند، تجمعات بیرهبر و البته برخورد پلیس.
چند نکته در خصوص این ماجرا:
۱- اعتراضات خیابانی در ایران بسیار پرهزینه است. در دیماه ۹۶ بیش از ۲۰ نفر کُشته شدند، هنوز عدهای در بازداشت هستند و خانوادههایی سیاه به تن دارند.
اینکه عدهای باز به خیابان میآیند و فریاد میزنند نشانه سادهای نیست. خوشی هم زیر دلشان نزده، اینها جان به لب رسیدهاند. چیزی برای از دست دادن ندارند. انکارشان نکنید.
۲- خشونت، خشونت میآورد. وظیفه پلیس هم کنترل نظم است و در هیچ کجای دنیا پلیس به معترضان شکلات نمیدهد اما ...
اما قرار نبود با هیچ کجای دنیا مقایسه شویم. سرود ملی اول انقلاب یادتان هست؟
شد جمهوری اسلامی به پا
که هم دین دهد هم دنیا به ما
در حوزه دین سوادی ندارم اما واقعاً دنیا را به مردم دادید که الان با هر اعتراضی باتوم به دستان را به خیابان میفرستید؟
۳- باتوم درد دارد، درمان نمیدهد. باتوم کسی را قانع نمیکند. بعید است حتی یک مورد در تمام تاریخ پیدا کنید که یک نفر در کمال آزادی گفته باشد ممنون که من را کتک زدید و باعث شدید به خطای خودم آگاه شوم!
برخورد خشونتآمیز تنها اعتراضها را از کف خیابان به اعماق میفرستد و آنجا خشم متراکم میشود و یک روز، یک وقت و یک جا مثل آتشفشان بیرون میزند. آن وقت باتوم کارساز نیست.
۴- پس از اعتراضات دیماه ۹۶ همه مقامات از لزوم ایجاد سازوکار برای اعتراض قانونمند گفتند اما در عمل چکار کردید؟
وقتی نه تنها مشکلات اقتصادی را حل نکردید بلکه در نتیجه مدیریت ناکارآمد عملاً بازار دچار هرج و مرج شده چه انتظاری دارید؟ تا چه اندازه توقع دارید که مردم خار در چشم و استخوان در گلو تحمل کنند؟
۵- موضع من در قبال اعتراضات خیابانی روشن است. از روز اول هم نوشتهام، اسنادش موجود است و نمیتوانید بگویید هوادار اغتشاش یا دل سپرده به تفرقه و شورش در وطنم هستم.
اما آنها را چه آشغال بنامید چه کرکس، چه معتاد، چه گرسنههای شورشی، چه سرسپرده آمریکا، چه فریبخورده عربستان، چه آلت دست پسر صدام، چه بیسوادهای دانشگاه نرفته و ... آدمهای همین سرزمین هستند. بچههای همین کشورند. درد دارد اما هم وطن هستند.
۶- «جنبش» بیسر و بیبرنامه، به «شورش» ختم میشود و فرزند «آرامش» و «رفاه» نمیزاید.
حتی اگر برخی مطالباتش به حق باشد. حتی اگر برخی شعارهایش دل خوش کند، حتی اگر بعضی از بغضهایمان را فریاد بزند.
ما سالها نرم و مهربان نوشتیم و کسی گوش نکرد، آنها که خودشان را به خواب زدند شاید حالا با فریاد مردمی که در خیابان هستند بیدار شوند. شاید!
۷- تاریخ پر است از سیاستمدارانی که مدام از خطایشان در «لحظه سرنوشتساز» حرف میزنند، از «دیر شنیدن صدای مردم»، از افسوس، از ای کاش...
دیماه سال پیش هم نوشتم که خاموششدن این فریادها به معنی تمام شدن آن نیست. الان هم با گاز اشکآور و باتوم میشود جمعیت را پراکنده کرد اما درد، درمان نمیشود. گرسنه، سیر نمیشود، برای بیکار، شغل آفریده نمیشود...
۸- شما را به همه مقدسات سوگند با این کشور، با این مردم اینطور رفتار نکنید. ما وسط انبار باروت خاورمیانهایم.
کمی تدبیر، کمی مدارا، کمی تعقل در گفتار. دست از عدد بازیها و تحلیلها و نمک بر زخم پاشیدن و باتوم کشیدن بردارید و به فکر مشکلات مردم باشید.
۹- این سقف بریزد، روی سر همهمان میریزد. اصلاح طلب و اصولگرا و پابرهنه و ثروتمند همه با هم زیان خواهیم دید. ساختن کشوری که زمین سوخته شده، هزاران بار هزینهاش بیشتر از اصلاح است.
۱۰- درد این است که تاوان رفتار و گفتار و کردار شما را ما مردم میدهیم.
همین مردم کوچه و خیابان. همین دستفروشهایی که کتک میخورند، همین زلزله زدههایی که شب زیر چادر از سرما میلرزند، همین چشم انتظاران یارانه و سهام عدالت، همین پرایدسواران، همین کارمندهایی که با وام و قسط زندهاند، همین زنهایی که میروند قصابی خُرده گوشت میخرند، همین پدرها و مادرهای بازنشستهمان که موهایشان از شرم نداری سفید شده، همین جوانهایی که از بیکاری، ترجیح میدهند تا صبح در اینترنت بچرخند، تا لنگ ظهر بخوابند... و پیر میشوند...
🔸شما یک قدم به طرف مردم بردارید، مردم صد قدم به سمت شما میآیند. هیچکس دلش آشوب نمیخواهد، نان بدهید، آرامش و لبخند ببخشید، مردم خودشان برابر هر دشمنی سینه سپر میکنند.
🔹این مطلب را تابستان سال ۹۷ بعد از اعتراضات خیابانی در مورد گران شدن سکه و دلار نوشتم و حالا بدون کم یا اضافه کردن حتی یک کلمه بازنشر کردم.
قصه همان است و همان خواهد بود.
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
🎓 تسلیتباد روز دانشجو!
✍️ #احسان_محمدی
🎓 تقلیل دانشگاهها به سالن انتظار برای پرواز فارغالتحصیلان، یک خسارت تمامعیار است. یک ظلم به سرمایههای مادی و معنوی کشور.
🎓 اینکه سرمایه و وقت و انرژی کشور صرف تربیت یک نفر شود و درست وقتی مدرکتحصیلی گرفت، یکراست برود دارالترجمه و بعد جوری این کشور را ترک کند که انگار از گور گریخته، ظلم است... درختی که اینجا برای ثمر دادنش هزینه شده، میوهاش را دیگری میچیند. درد ندارد؟
🎓 آدمها یک بار به دنیا میآیند و حق دارند از این یک فرصت لذت ببرند، حق دارند بروند جایی که احترام میبینند و لازم نباشد از صبح تا شب اخبار گوش بدهند که «چه میشود؟» اما چرا مردم یک کشور هزینهاش را بدهند تا میوه بیفتد توی دامن کانادا و آمریکا و استرالیا؟
چه کردهاید که دانشآموخته ایرانی ترجیح میدهد برود جایی دور از خانه پدری، همبرگر بگذارد لای نان بدهد دست مشتری، اما اینجا نماند؟ هر وقت این مهاجرتهای شبیه گریختن، متوقف شد بگویید: روز دانشجو مبارک!
🎓 تبدیل دانشگاهها به کارگاه تولید مقاله کیلویی و مسابقه «هرکی بیشتر مقاله چاپ کنه، دانشمندتره» خسارت است. خروجی این همه مقاله چیست؟ کدام مشکل مردم را حل کرده؟ جز سخنرانیدرمانی و آماربازی فایده ای داشته؟ از این رکوردشکنیها چیزی نصیب مردم میشود؟ علمی که خروجیاش نتواند گرهگشایی کند، افسانه و افسون است.
کسانی که از دانششان برای بهبود زندگی مردم بهره می گیرند دست مریزاد دارند، اما اگر هدف از دانشگاه رکوردزدن در زمینه تولید مقاله است، همه دانشگاه ها را ببندید، بروید از خیابان انقلاب کیلوکیلو مقاله و پایان نامه بخرید!
تا زمانی که میشود این همه علنی در امثال خیابان انقلاب پول داد و آشکارا علم را «خرید»، تبریک گفتن روز دانشجو «بیداری طفلی است که محتاج به لالاست»!
🎓 16 آذر و روز دانشجو در همه این سالها یا همخوانی بغضآلود سرود «یار دبستانی من» و قرائت بیانیه و محکوم کردن بوده، یا استندآپ کمدی و مسابقه آشپزی! لابهلایش گاهی هم دانشجویان و اساتیدی حرفهایی زدهاند که اسباب دردسرشان شده. آدم عاقل که این کارها را نمیکند!
🎓 نزدیک به 20 سال است در فضای دانشگاه درس میخوانم و کار میکنم، جز عده معدودی که میآیند چیزی یاد بگیرند و «دانش جو» هستند، بسیاری فقط دنبال گرفتن مدرک هستند که با آن بروند سرکاری، اضافه حقوقی بگیرند یا مهاجرت کنند. در دانشگاهها نه کسی درس زندگی واقعی میدهد، نه عشق به وطن و میل به ماندن و جنگیدن برای بهبود شرایط.
بچهها اینجا آنقدر «باهوش» میشوند که یاد بگیرند کلاهشان را سفت بچسبند که باد نبرد!
🎓 تلخ نوشتهام و بیرحمانه؟ در 18سالگی فکر میکردم آینده این کشور را دانشگاهها و دانشجوها میسازند، الان در چهلسالگی عاقلانه نیست که به همان اندازه خوشخیال باشم. امیدوارم دانشجوهای امروز وقتی چهلسالشان
شد ایران بهتری بسازند.
#اجتماعی
@Roshanfkrane
✍️ #احسان_محمدی
🎓 تقلیل دانشگاهها به سالن انتظار برای پرواز فارغالتحصیلان، یک خسارت تمامعیار است. یک ظلم به سرمایههای مادی و معنوی کشور.
🎓 اینکه سرمایه و وقت و انرژی کشور صرف تربیت یک نفر شود و درست وقتی مدرکتحصیلی گرفت، یکراست برود دارالترجمه و بعد جوری این کشور را ترک کند که انگار از گور گریخته، ظلم است... درختی که اینجا برای ثمر دادنش هزینه شده، میوهاش را دیگری میچیند. درد ندارد؟
🎓 آدمها یک بار به دنیا میآیند و حق دارند از این یک فرصت لذت ببرند، حق دارند بروند جایی که احترام میبینند و لازم نباشد از صبح تا شب اخبار گوش بدهند که «چه میشود؟» اما چرا مردم یک کشور هزینهاش را بدهند تا میوه بیفتد توی دامن کانادا و آمریکا و استرالیا؟
چه کردهاید که دانشآموخته ایرانی ترجیح میدهد برود جایی دور از خانه پدری، همبرگر بگذارد لای نان بدهد دست مشتری، اما اینجا نماند؟ هر وقت این مهاجرتهای شبیه گریختن، متوقف شد بگویید: روز دانشجو مبارک!
🎓 تبدیل دانشگاهها به کارگاه تولید مقاله کیلویی و مسابقه «هرکی بیشتر مقاله چاپ کنه، دانشمندتره» خسارت است. خروجی این همه مقاله چیست؟ کدام مشکل مردم را حل کرده؟ جز سخنرانیدرمانی و آماربازی فایده ای داشته؟ از این رکوردشکنیها چیزی نصیب مردم میشود؟ علمی که خروجیاش نتواند گرهگشایی کند، افسانه و افسون است.
کسانی که از دانششان برای بهبود زندگی مردم بهره می گیرند دست مریزاد دارند، اما اگر هدف از دانشگاه رکوردزدن در زمینه تولید مقاله است، همه دانشگاه ها را ببندید، بروید از خیابان انقلاب کیلوکیلو مقاله و پایان نامه بخرید!
تا زمانی که میشود این همه علنی در امثال خیابان انقلاب پول داد و آشکارا علم را «خرید»، تبریک گفتن روز دانشجو «بیداری طفلی است که محتاج به لالاست»!
🎓 16 آذر و روز دانشجو در همه این سالها یا همخوانی بغضآلود سرود «یار دبستانی من» و قرائت بیانیه و محکوم کردن بوده، یا استندآپ کمدی و مسابقه آشپزی! لابهلایش گاهی هم دانشجویان و اساتیدی حرفهایی زدهاند که اسباب دردسرشان شده. آدم عاقل که این کارها را نمیکند!
🎓 نزدیک به 20 سال است در فضای دانشگاه درس میخوانم و کار میکنم، جز عده معدودی که میآیند چیزی یاد بگیرند و «دانش جو» هستند، بسیاری فقط دنبال گرفتن مدرک هستند که با آن بروند سرکاری، اضافه حقوقی بگیرند یا مهاجرت کنند. در دانشگاهها نه کسی درس زندگی واقعی میدهد، نه عشق به وطن و میل به ماندن و جنگیدن برای بهبود شرایط.
بچهها اینجا آنقدر «باهوش» میشوند که یاد بگیرند کلاهشان را سفت بچسبند که باد نبرد!
🎓 تلخ نوشتهام و بیرحمانه؟ در 18سالگی فکر میکردم آینده این کشور را دانشگاهها و دانشجوها میسازند، الان در چهلسالگی عاقلانه نیست که به همان اندازه خوشخیال باشم. امیدوارم دانشجوهای امروز وقتی چهلسالشان
شد ایران بهتری بسازند.
#اجتماعی
@Roshanfkrane
🔴 لذت سرزنش کریسمسی مردم!
✍️ #احسان_محمدی
✅ چند سالی است که دیماه در ایران نه یادآور برف و باران و ننه سرما و این قصهها که راوی حکایت #بابانوئل و عکسهای برخی ایرانیان غیرمسیحی با چراغهای رنگینٍ آویزان از درختهای کاج کریسمس است و شماتت و سرزنش مردم از سوی برخی از اهل قدرت که این کارها خود باختگی فرهنگی است و ترویج فرهنگ غرب و ...
✅ من هم شگفت زدهام از این تب فراگیر. اینکه خانوادههایی با درآمد متوسط، فرارسیدن سال میلادی را با هزینه جشن میگیرند که بسیاری از آنها بعید است حتی ترتیب ماههایش از ژانویه تا دسامبر را بدانند. اما چرا برخی در ایران (و هر سال تعداد بیشتری) این روز را جشن میگیرند؟
✅ در کنار همه دلایلی که جامعهشناسان قاعدتاً باید آن را کشف کنند یکی از مهمترین دلایل #فقدان_شادی است.
✅ وقتی گرانی و فقر و تبعیض و بیکاری و ... قلب مردم را فشرده میکند و آنها را در خود میشکند به صورت طبیعی دنبال #بهانههای شادی میگردند. چرا باید آنها را سرزنش کنیم؟
✅ نمیشود با همان ملودی که سینه میزنیم، کف بزنیم و گمان کنیم که بله! کار فرهنگی کردیم و مردم باید شادمان شوند و چه مرگتان است که خوشحال نمیشوید و کیف نمیکنید؟!
✅ اصلاً مگر شادی دستوری است؟ اینکه فکر کنید تلویزیون از قول یک مقام خیلی مسئول بفرماید: «لبخند بزنید»! و مردم ریسه بروند خیالپردازانه نیست؟
✅ اینجا #کره_شمالی نیست. اینجا #ایران است و این مردم حتی اگر گاهی از سر ترس یا احترام به شوخیهای بیمزه کسی خندیدهاند به این معنی نیست که در اعماق وجودشان شاد هستند!
آقای #قرائتی میگفت: «ما دکترای گریه داریم اما برای خنده سیکل هم نداریم»!
✅ اعتراف صادقانهای است. آنقدر که در این سالها مردم را به #گریه کردن بر گناهان کرده و نکرده تشویق کردهاید برای #خندیدن واقعی آنها کاری کردهاید؟
یادتان میآید سالها بلند خندیدن نشانه جلف بودن و سبکسری بود و گریه کردن و غمگین بودن نماد فضیلت و ملکوتی بودن!
اصلاً قبول دارید که خنده و شادی مهم است و تنها با #خندوانه و #دورهمی به دست نمیآید؟ قبول دارید که ممانعت از برگزاری یک جشن باستانی در #پاسارگاد برای بخشی از مردم شادی آفرین نیست و بغض ایجاد میکند؟
✅ تا زمانی که #شادی_ملی مثل #عزای_ملی به رسمیت شناخته نشود، از آن استقبال نشود و لبخندآفرینان مثل اشکآفرینان اگر تشویق نمیشوند دستکم تنبیه نشوند، حق نداریم به مردم بگوییم که چرا در #کریسمس جشن گرفتید؟ چرا #ولنتاین به هم گل و خرس هدیه دادید؟
فرهنگ عمومی با بخشنامه و دستورالعمل و اخم و تخم درست نمیشود. زیاد هم فشار بدهید که این مردم بروند بهشت از آن ور جهنم میزنند بیرون!
ما یاد گرفته،ایم که در مقابل فشارها، خم شویم اما نمیشکنیم، خم میشویم تا تیزی و تندی توفانها بگذرد و دوباره قامت راست میکنیم.
✅ این مردم شادی و امید واقعی میخواهند. برای همین از فیلمهای کمدی حتی کممایه هم استقبال میکنند. برای همین حتی بلیطهای گران کنسرتهای داخلی را میخرند.
گمان نکنید همه آنها که میروند کنسرت، مرفههای بیدرد و پورشهسواران هستند. اتفاقاً این بخش برای دیدن کنسرت «آن جای دیگر» میروند و «اصل جنس » را گوش میدهند نه بعضی «بدل» های داخلی را!
✅ ما را به خاطر بابانوئل با آن ریش پت و پهن و یک درخت کاج و چهار ریسه که معنایش را هم نمیدانیم این همه شماتت نکنید. سرزنش نکنید. به جای این همه طلبکار بودن بفرمایید برای شادی عمومی چکار کردهاید؟
شما حتی به اندازه کافی برای مرگ احتمالی ما در #زلزله ها #کفن ندارید، حتی هوا نداریم که نفس بکشیم، چطور به خودتان حق میدهید این همه شادیهایی که مردم در کنج دنج خانههایشان با هزینه شخصی خلق می کنند را سرزنش کنید؟
✅ شماتت مردم آسان است. ما سالهاست سرزنش میشویم که زلزله و خشکسالی و سیل و رعد و برق محصول گناهان ماست. حتی باورمان هم شده!
میتوانید رشتهی این #چنگ را پاره کنید، میتوانید کاسهی آن #تار را بشکنید، میتوانید فرمان بدهید: هان ای #طبل گران زین پس خاموش بمان. به #چکاوک اما نمیتوانید بگویید نخوان!... چکاوک یکدفعه میپرد روی درخت کاج و کریسمس را جشن میگیرد!
#اجتماعی
@Roshanfkrane
✍️ #احسان_محمدی
✅ چند سالی است که دیماه در ایران نه یادآور برف و باران و ننه سرما و این قصهها که راوی حکایت #بابانوئل و عکسهای برخی ایرانیان غیرمسیحی با چراغهای رنگینٍ آویزان از درختهای کاج کریسمس است و شماتت و سرزنش مردم از سوی برخی از اهل قدرت که این کارها خود باختگی فرهنگی است و ترویج فرهنگ غرب و ...
✅ من هم شگفت زدهام از این تب فراگیر. اینکه خانوادههایی با درآمد متوسط، فرارسیدن سال میلادی را با هزینه جشن میگیرند که بسیاری از آنها بعید است حتی ترتیب ماههایش از ژانویه تا دسامبر را بدانند. اما چرا برخی در ایران (و هر سال تعداد بیشتری) این روز را جشن میگیرند؟
✅ در کنار همه دلایلی که جامعهشناسان قاعدتاً باید آن را کشف کنند یکی از مهمترین دلایل #فقدان_شادی است.
✅ وقتی گرانی و فقر و تبعیض و بیکاری و ... قلب مردم را فشرده میکند و آنها را در خود میشکند به صورت طبیعی دنبال #بهانههای شادی میگردند. چرا باید آنها را سرزنش کنیم؟
✅ نمیشود با همان ملودی که سینه میزنیم، کف بزنیم و گمان کنیم که بله! کار فرهنگی کردیم و مردم باید شادمان شوند و چه مرگتان است که خوشحال نمیشوید و کیف نمیکنید؟!
✅ اصلاً مگر شادی دستوری است؟ اینکه فکر کنید تلویزیون از قول یک مقام خیلی مسئول بفرماید: «لبخند بزنید»! و مردم ریسه بروند خیالپردازانه نیست؟
✅ اینجا #کره_شمالی نیست. اینجا #ایران است و این مردم حتی اگر گاهی از سر ترس یا احترام به شوخیهای بیمزه کسی خندیدهاند به این معنی نیست که در اعماق وجودشان شاد هستند!
آقای #قرائتی میگفت: «ما دکترای گریه داریم اما برای خنده سیکل هم نداریم»!
✅ اعتراف صادقانهای است. آنقدر که در این سالها مردم را به #گریه کردن بر گناهان کرده و نکرده تشویق کردهاید برای #خندیدن واقعی آنها کاری کردهاید؟
یادتان میآید سالها بلند خندیدن نشانه جلف بودن و سبکسری بود و گریه کردن و غمگین بودن نماد فضیلت و ملکوتی بودن!
اصلاً قبول دارید که خنده و شادی مهم است و تنها با #خندوانه و #دورهمی به دست نمیآید؟ قبول دارید که ممانعت از برگزاری یک جشن باستانی در #پاسارگاد برای بخشی از مردم شادی آفرین نیست و بغض ایجاد میکند؟
✅ تا زمانی که #شادی_ملی مثل #عزای_ملی به رسمیت شناخته نشود، از آن استقبال نشود و لبخندآفرینان مثل اشکآفرینان اگر تشویق نمیشوند دستکم تنبیه نشوند، حق نداریم به مردم بگوییم که چرا در #کریسمس جشن گرفتید؟ چرا #ولنتاین به هم گل و خرس هدیه دادید؟
فرهنگ عمومی با بخشنامه و دستورالعمل و اخم و تخم درست نمیشود. زیاد هم فشار بدهید که این مردم بروند بهشت از آن ور جهنم میزنند بیرون!
ما یاد گرفته،ایم که در مقابل فشارها، خم شویم اما نمیشکنیم، خم میشویم تا تیزی و تندی توفانها بگذرد و دوباره قامت راست میکنیم.
✅ این مردم شادی و امید واقعی میخواهند. برای همین از فیلمهای کمدی حتی کممایه هم استقبال میکنند. برای همین حتی بلیطهای گران کنسرتهای داخلی را میخرند.
گمان نکنید همه آنها که میروند کنسرت، مرفههای بیدرد و پورشهسواران هستند. اتفاقاً این بخش برای دیدن کنسرت «آن جای دیگر» میروند و «اصل جنس » را گوش میدهند نه بعضی «بدل» های داخلی را!
✅ ما را به خاطر بابانوئل با آن ریش پت و پهن و یک درخت کاج و چهار ریسه که معنایش را هم نمیدانیم این همه شماتت نکنید. سرزنش نکنید. به جای این همه طلبکار بودن بفرمایید برای شادی عمومی چکار کردهاید؟
شما حتی به اندازه کافی برای مرگ احتمالی ما در #زلزله ها #کفن ندارید، حتی هوا نداریم که نفس بکشیم، چطور به خودتان حق میدهید این همه شادیهایی که مردم در کنج دنج خانههایشان با هزینه شخصی خلق می کنند را سرزنش کنید؟
✅ شماتت مردم آسان است. ما سالهاست سرزنش میشویم که زلزله و خشکسالی و سیل و رعد و برق محصول گناهان ماست. حتی باورمان هم شده!
میتوانید رشتهی این #چنگ را پاره کنید، میتوانید کاسهی آن #تار را بشکنید، میتوانید فرمان بدهید: هان ای #طبل گران زین پس خاموش بمان. به #چکاوک اما نمیتوانید بگویید نخوان!... چکاوک یکدفعه میپرد روی درخت کاج و کریسمس را جشن میگیرد!
#اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
1⃣ انگلیسیها میگویند شیطان در جزییات است. یعنی آدمها معمولاً به صورت کلی، خیلی با هم مشکل ندارند اما وقتی وارد جزییات میشوند شیطان لبخند پیروزی میزند. جزییات لعنتی.
.
2⃣ جایی از #عمران_صلاحی میخواندم فقط دم کلفتها مهم نیستند، پا روی دم باریک ها هم نگذارید چون ممکن است دمشان به یک دم کلفت وصل باشد!
دم باریکها نقشی کلیدی در دنیا دارند.
3⃣ اتفاقات کوچک گاهی باعث تاثیرات بزرگ میشوند که باورکردنش دشوار است. مثل این قطعه سنگ پنج میلیمتری که اگر دومینوی سنگی ادامه داشت حتی میتوانست دیوار چین را هم فرو بریزد.
.
4⃣ باز هم: The Devil is in the Details.
گفتم که شیطان در جزییات است. همین خُرده حرفها، خُرده قضاوتها، خُرده دلشکستنها، خُرده گلهها، خُرده نیشها، خُرده زخمزبانها، خُرده توقعات، خُرده سنگهای پنج میلیمتری!
#تمرین_کنیم بیشتر مواظب «خُردهها» باشیم.
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
.
2⃣ جایی از #عمران_صلاحی میخواندم فقط دم کلفتها مهم نیستند، پا روی دم باریک ها هم نگذارید چون ممکن است دمشان به یک دم کلفت وصل باشد!
دم باریکها نقشی کلیدی در دنیا دارند.
3⃣ اتفاقات کوچک گاهی باعث تاثیرات بزرگ میشوند که باورکردنش دشوار است. مثل این قطعه سنگ پنج میلیمتری که اگر دومینوی سنگی ادامه داشت حتی میتوانست دیوار چین را هم فرو بریزد.
.
4⃣ باز هم: The Devil is in the Details.
گفتم که شیطان در جزییات است. همین خُرده حرفها، خُرده قضاوتها، خُرده دلشکستنها، خُرده گلهها، خُرده نیشها، خُرده زخمزبانها، خُرده توقعات، خُرده سنگهای پنج میلیمتری!
#تمرین_کنیم بیشتر مواظب «خُردهها» باشیم.
#احسان_محمدی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🚨 جان بر کف عصر جدید!
✍️ #احسان_محمدی
🚨 این ویدئو را ببینید. چه کم از شجاعت پسران و دخترانی دارد که در جنگ هشتساله با دست خالی اما قلبی مالامال از عشق به ایران دل میزدند به معرکهای که میدانستند شاید برنگردند.
🚨 نسل جوانی که آن اتفاقات را باورش نمیشد، فکر میکرد افسانه و افسون و ساخته و پرداخته سیاستمردانی است که از خون هم کره میگیرند، حالا میتوانند ببینند که شجاعت، فداکاری، وظیفهشناسی و انسانیت افسانه نیست.
گفتنیها کم نیست، دیدنیها کم نیست، من و تو کم دیدیم، من و تو کم گفتیم!
🚨 امیدوارم خیلی زود #ایران از این فاجعه گذر کند و آرزو میکنم عدالتی در کار باشد تا اگر کسی یا کسانی در ماجرای #کرونا دروغ گفتند، پنهانکاری کردند، پرستاران و پزشکان را با تجهیزات اندک به نبردی هولناک فرستادند و جان مردم را به بازی گرفتند، در دادگاهی صالح محاکمه شوند...
آرزوی بزرگی است اما ما یک عمر است با این آرزوها زندهایم.
@Roshanfkrane
✍️ #احسان_محمدی
🚨 این ویدئو را ببینید. چه کم از شجاعت پسران و دخترانی دارد که در جنگ هشتساله با دست خالی اما قلبی مالامال از عشق به ایران دل میزدند به معرکهای که میدانستند شاید برنگردند.
🚨 نسل جوانی که آن اتفاقات را باورش نمیشد، فکر میکرد افسانه و افسون و ساخته و پرداخته سیاستمردانی است که از خون هم کره میگیرند، حالا میتوانند ببینند که شجاعت، فداکاری، وظیفهشناسی و انسانیت افسانه نیست.
گفتنیها کم نیست، دیدنیها کم نیست، من و تو کم دیدیم، من و تو کم گفتیم!
🚨 امیدوارم خیلی زود #ایران از این فاجعه گذر کند و آرزو میکنم عدالتی در کار باشد تا اگر کسی یا کسانی در ماجرای #کرونا دروغ گفتند، پنهانکاری کردند، پرستاران و پزشکان را با تجهیزات اندک به نبردی هولناک فرستادند و جان مردم را به بازی گرفتند، در دادگاهی صالح محاکمه شوند...
آرزوی بزرگی است اما ما یک عمر است با این آرزوها زندهایم.
@Roshanfkrane
ابلهان همیشه دست بالا را دارند!
✍️ #احسان_محمدی
در تاریخ همیشه این ابلهان بودهاند که با قدرت، پشتکار و ارادهای راسخ راهشان را باز کردهاند، پیش رفتهاند، خود و دیگران را نابود کردهاند و در نهایت حتی عذر نخواستهاند!
فیلیپ زملوایس پزشک مجاری - آلمانی را سال 1865 کُشتند.
چرا؟ چون گفت پزشکان با ضدعفونی کردن دستهایشان پیش از انجام زایمان، میتوانند نرخ تب زایمان و مرگ مادران را تا مقدار زیادی کاهش دهند!
برخی پزشکان از این ادعا ناراحت شدند. زملوایس نمیتوانست با آموختههای پزشکی آن زمان قانعشان کند.
او را به تیمارستان فرستادند،
14 روز بعد نگهبانان آنقدر کتکاش زدند که در 47 سالگی جان باخت!
حالا نوادگان همان پزشکان و نگهبانان هم باور نمیکنند کسی اینقدر احمق باشد که با این توصیه روشن مخالفت کند!
مصادیق زملوایس در تاریخ بسیارند. از گالیله و حسن رشدیه تا... و البته پزشکان معاصر!
به قول استاد #شفیعی_کدکنی:
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
#اندیشه
@Roshanfkrane
✍️ #احسان_محمدی
در تاریخ همیشه این ابلهان بودهاند که با قدرت، پشتکار و ارادهای راسخ راهشان را باز کردهاند، پیش رفتهاند، خود و دیگران را نابود کردهاند و در نهایت حتی عذر نخواستهاند!
فیلیپ زملوایس پزشک مجاری - آلمانی را سال 1865 کُشتند.
چرا؟ چون گفت پزشکان با ضدعفونی کردن دستهایشان پیش از انجام زایمان، میتوانند نرخ تب زایمان و مرگ مادران را تا مقدار زیادی کاهش دهند!
برخی پزشکان از این ادعا ناراحت شدند. زملوایس نمیتوانست با آموختههای پزشکی آن زمان قانعشان کند.
او را به تیمارستان فرستادند،
14 روز بعد نگهبانان آنقدر کتکاش زدند که در 47 سالگی جان باخت!
حالا نوادگان همان پزشکان و نگهبانان هم باور نمیکنند کسی اینقدر احمق باشد که با این توصیه روشن مخالفت کند!
مصادیق زملوایس در تاریخ بسیارند. از گالیله و حسن رشدیه تا... و البته پزشکان معاصر!
به قول استاد #شفیعی_کدکنی:
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد
گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد
باید بچشد عذاب تنهایی را
مردی که ز عصر خود فراتر باشد
#اندیشه
@Roshanfkrane