🟡مومن و ساقی
در قرن بیستم باپتیستها و دیگر مسیحیان انجیلی (اونجلیکال) به دلایل مذهبی به شدت مایل به محدود شدن فروش الکل در روزهای یکشنبه بودند. چنین قوانینی علی الظاهر خیلی به سود ساقیجماعت نبود، اما از قضا همین محدودیت بر رونق کسب و کار آنها میافزود و آنها به صورت «غیرقانونی» میتوانستند پول خوبی به جیب بزنند و کارشان سکه می شد.
این پدیده "مومن و ساقی" را نخستین بار "بروس یاندل" مطرح کرد که طی تنظیمگری دولت همزمان هم گروهی که هوادار قانونگذاری است و هم مخالفان هر دو بهرهمند میشوند و البته سیاستمداران هم که از این وضعیت بدشان نمیآید و میتوانند دل هر دو گروه را به طریقی بهدست آورند و هم از توبره و هم از آخور بخورند.
🔹این یک قاعده در جوامعی است که مدعیان مذهبی نما مداخله گران در امور دستگاه حکومتند.
آنانی که منافع خود را برتر منافع مردم تقدم داشته و از مردم برای منویات منافع زای خود استفاده ابزاری می کنند.
بر اساس اثر مومن و ساقی؛ در ایران، افرادی در دایره قدرت خود را مومن و متعهد به مبانی مذهب و نظام نمایش داده و در ظاهر شعارهای تند روانه بر علیه آمریکا و غرب سر داده و اعمالی مرتکب شده و عده ای ناآگاه هم ندانسته ابزار اینان شده تا ایران تحریم شود!
از آن سوی از ورای تحریم ها از طریق قاچاق به منافعی دست یافته که هرگز در حالت عادی امکانش نبوده!
🔹و یا در مسئله مبارزه با فساد در در طیف قدرت و نمایندگان وابسته در مجلس، با شعارهای پر طمطراق سر داده اما در پس پرده خود بهره مند از رانت و زد و بند می باشند.
🔹در موضوع حجاب؛ نیز عده ای که چندان به مبانی دین اعتقادی نداشته و یک بار معنای بیست و چهارمین سوره قرآن یعنی سوره نور نخوانده و مدعی رعایت حجاب اند. در مقابل مردم هم چون به کذب اینان واقف بوده اهمیتی به سخن شان نداده و به آزادی خود اهمیت می دهند.
همین مدعیان خود از گروه ناپاک ترین و هیزترین آدمیانند.
اولین تاکید در موضوع حجاب در آیه ٣٠ سوره نور در مورد مردان مومن است؛(البته مرد، نه هر کسی لباس مرد پوشیده) که می فرماید؛
« به مومنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه تر است؛ خداوند از آن چه انجام می دهید آگاه است!
آن گاه در آیه ٣١ همان سوره به زنان مومن در مورد چگونگی حجاب تاکیداتی فرموده است.
🔹حکایت آن شیخی که به ظاهر برای انجام فریضه حج تمتع با هزینه مردمی که کودکانش در میان خاکروبه ها دنبال لقمه ای نان می گردد است که در دیار وحی دنیال میکده و مکان اطفای مطامع زیرشکمش می گشت. از این سوی خود را مومن راه حق در برنامه محفل ماه رمضان جلوه داده!
که البته بر مبنای مثل معروف؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست.
آن که باطنش سیاه است با ظاهر سفید بر دل نمی نشیند.
#ارسالی از :
🖌دکتر ع پرویزی
#اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
در قرن بیستم باپتیستها و دیگر مسیحیان انجیلی (اونجلیکال) به دلایل مذهبی به شدت مایل به محدود شدن فروش الکل در روزهای یکشنبه بودند. چنین قوانینی علی الظاهر خیلی به سود ساقیجماعت نبود، اما از قضا همین محدودیت بر رونق کسب و کار آنها میافزود و آنها به صورت «غیرقانونی» میتوانستند پول خوبی به جیب بزنند و کارشان سکه می شد.
این پدیده "مومن و ساقی" را نخستین بار "بروس یاندل" مطرح کرد که طی تنظیمگری دولت همزمان هم گروهی که هوادار قانونگذاری است و هم مخالفان هر دو بهرهمند میشوند و البته سیاستمداران هم که از این وضعیت بدشان نمیآید و میتوانند دل هر دو گروه را به طریقی بهدست آورند و هم از توبره و هم از آخور بخورند.
🔹این یک قاعده در جوامعی است که مدعیان مذهبی نما مداخله گران در امور دستگاه حکومتند.
آنانی که منافع خود را برتر منافع مردم تقدم داشته و از مردم برای منویات منافع زای خود استفاده ابزاری می کنند.
بر اساس اثر مومن و ساقی؛ در ایران، افرادی در دایره قدرت خود را مومن و متعهد به مبانی مذهب و نظام نمایش داده و در ظاهر شعارهای تند روانه بر علیه آمریکا و غرب سر داده و اعمالی مرتکب شده و عده ای ناآگاه هم ندانسته ابزار اینان شده تا ایران تحریم شود!
از آن سوی از ورای تحریم ها از طریق قاچاق به منافعی دست یافته که هرگز در حالت عادی امکانش نبوده!
🔹و یا در مسئله مبارزه با فساد در در طیف قدرت و نمایندگان وابسته در مجلس، با شعارهای پر طمطراق سر داده اما در پس پرده خود بهره مند از رانت و زد و بند می باشند.
🔹در موضوع حجاب؛ نیز عده ای که چندان به مبانی دین اعتقادی نداشته و یک بار معنای بیست و چهارمین سوره قرآن یعنی سوره نور نخوانده و مدعی رعایت حجاب اند. در مقابل مردم هم چون به کذب اینان واقف بوده اهمیتی به سخن شان نداده و به آزادی خود اهمیت می دهند.
همین مدعیان خود از گروه ناپاک ترین و هیزترین آدمیانند.
اولین تاکید در موضوع حجاب در آیه ٣٠ سوره نور در مورد مردان مومن است؛(البته مرد، نه هر کسی لباس مرد پوشیده) که می فرماید؛
« به مومنان بگو چشم های خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ این برای آنان پاکیزه تر است؛ خداوند از آن چه انجام می دهید آگاه است!
آن گاه در آیه ٣١ همان سوره به زنان مومن در مورد چگونگی حجاب تاکیداتی فرموده است.
🔹حکایت آن شیخی که به ظاهر برای انجام فریضه حج تمتع با هزینه مردمی که کودکانش در میان خاکروبه ها دنبال لقمه ای نان می گردد است که در دیار وحی دنیال میکده و مکان اطفای مطامع زیرشکمش می گشت. از این سوی خود را مومن راه حق در برنامه محفل ماه رمضان جلوه داده!
که البته بر مبنای مثل معروف؛ از کوزه همان برون تراود که در اوست.
آن که باطنش سیاه است با ظاهر سفید بر دل نمی نشیند.
#ارسالی از :
🖌دکتر ع پرویزی
#اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
یک حکم اعدام، یک ختم لاکچری؛ معجزهی رفاقت با قدرت
اکبراعلمی:
اینجا، هوش و استعداد اگر هم اثری داشته باشد، حداکثر تو را به شغل دوم میرساند، نه طبقه دوم.
اما بعضیها از «کمترین»، به «همهچیز» میرسند؛ نه با نبوغ و ایده، که با نسبت و رابطه؛ نه در میدان رقابت، که در سایهی مناسبات قدرت.
آنها محصول علم یا تولید نیستند؛ زاییدهی یک سیستماند.
همان تفاوتهای نامرئی اما معنادار، که حکم اعدام را به شراکت در دولت بدل میکند، و مراسم ترحیم را به رژهی وفاداری:
از عضو دفتر رهبری تا رئیس فدراسیون کشتی،
از دستیار ویژهی رئیسجمهور تا ستارهی فوتبال.
وقتی علی انصاری ـ محصول پروژههای بانکی و ساختمانی جمهوری اسلامی ـ پدرش را از دست میدهد،
در صف تسلیت، از سیدعلی خمینی و وحید حقانیان تا علی پروین، سیدمحمود علوی، علیرضا دبیر، علی کفاشیان، سیدکاظم موسوی و ادیب یزدی(دبیر جامعه وعاظ تهران)، همه حضور دارند...
اینجا موفقیت، اغلب نه نتیجهی «انتخاب تو»،
که نتیجهی «انتخاب آنها»ست؛
آنان که تصمیم میگیرند چه کسی قارون شود و چه کسی قربانی.
#فساد #اجتماعی
@Roshanfkrane
اکبراعلمی:
اینجا، هوش و استعداد اگر هم اثری داشته باشد، حداکثر تو را به شغل دوم میرساند، نه طبقه دوم.
اما بعضیها از «کمترین»، به «همهچیز» میرسند؛ نه با نبوغ و ایده، که با نسبت و رابطه؛ نه در میدان رقابت، که در سایهی مناسبات قدرت.
آنها محصول علم یا تولید نیستند؛ زاییدهی یک سیستماند.
همان تفاوتهای نامرئی اما معنادار، که حکم اعدام را به شراکت در دولت بدل میکند، و مراسم ترحیم را به رژهی وفاداری:
از عضو دفتر رهبری تا رئیس فدراسیون کشتی،
از دستیار ویژهی رئیسجمهور تا ستارهی فوتبال.
وقتی علی انصاری ـ محصول پروژههای بانکی و ساختمانی جمهوری اسلامی ـ پدرش را از دست میدهد،
در صف تسلیت، از سیدعلی خمینی و وحید حقانیان تا علی پروین، سیدمحمود علوی، علیرضا دبیر، علی کفاشیان، سیدکاظم موسوی و ادیب یزدی(دبیر جامعه وعاظ تهران)، همه حضور دارند...
اینجا موفقیت، اغلب نه نتیجهی «انتخاب تو»،
که نتیجهی «انتخاب آنها»ست؛
آنان که تصمیم میگیرند چه کسی قارون شود و چه کسی قربانی.
#فساد #اجتماعی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدیوی از سخنان اعضای تأثیر گذار در انقلاب ۵۷ :
ما اشتباه کردیم انقلاب کردیم ...
ما در آن زمان فهم امروز را نداشتیم...
ما در مورد عملکرد #پهلوی اشتباه فکر میکردیم...
#جالب #اجتماعی #سیاسی #تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
ما اشتباه کردیم انقلاب کردیم ...
ما در آن زمان فهم امروز را نداشتیم...
ما در مورد عملکرد #پهلوی اشتباه فکر میکردیم...
#جالب #اجتماعی #سیاسی #تاریخ_معاصر
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶️ رئیس پلیس راهور درباره تصادف پسر علی نیکزاد:
دوربینها را بررسی کردیم، به شکل غیرقابل باوری اون لحظه چیزی ثبت نکرده بودند! ✍️ محمد حسین مهدیخانی : آقای سرهنگ موسوی پور ، انصافا اگر بجای فرزند آقای نیکزاد نایب رییس مجلس فرد دیگری با افسر پلیس تصادف میکرد باز هم به شکل غیر قابل باوری دوربین ها در آن لحظه چیزی ثبت نمی کردند !!؟ یعنی اینقدر ...
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
دوربینها را بررسی کردیم، به شکل غیرقابل باوری اون لحظه چیزی ثبت نکرده بودند! ✍️ محمد حسین مهدیخانی : آقای سرهنگ موسوی پور ، انصافا اگر بجای فرزند آقای نیکزاد نایب رییس مجلس فرد دیگری با افسر پلیس تصادف میکرد باز هم به شکل غیر قابل باوری دوربین ها در آن لحظه چیزی ثبت نمی کردند !!؟ یعنی اینقدر ...
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
زیبایی بی اخلاقی اش را از که آموخت؟جستارشعری از ژالهحیدری
در من زنی نشسته است،
که آتش را نه فقط با سوزش،
بلکه با روشنیاش میشناسد.
آتش، برای او تنها سوزاندن نیست؛
بلکه شکفتن است،
دگرگونی است،
تجدید است،
و گاه، تنها راه رهایی.
من، زن مرزیام.
نه از آن مرزهایی که با گمرک و پرچم جدا میشوند،
بلکه از آن مرزهایی که میان وجدان و تماشا کشیده میشوند.
میان دستهایی که نجات نمیدهند،
فقط قاب میگیرند.
در گالریای نیمهتار،
با نقاشیای روبهرو شدم
دختری با موهای شعلهور،
با چشمانی باز.
چشمهایی که به جای خواهش،
خیره بودند،
به خودم،
به ما.
لبخند نداشت،
نه از بیدردی،
بلکه از تصمیم.
آتش، انتخابش بود.
و ما، آن را قاب کردیم.
هنرمند، گفت:
«زیباییست، ببینید!»
و دختر، از قاب درونم فریاد زد:
«مرا میشنوید؟»
او، تنها سوژه نبود؛
او راوی بود.
زبانش از تصویر بیرون زده بود.
و من،
با تمام زیباییشناسیام،
جا مانده بودم.
صدایش میگفت:
«وقتی سوختم، صدا نداشت.
حالا که زیبا شدهام، همه حرف میزنند.
اما نه با من،
بر من.»
در خوابهایم،
آتش، گل میدهد.
گلهایی با بوی دود،
و بذرهایی از خشمِ خندانی که مجال فریاد نیافت.
سایهها در گلستان، آه میکشند.
صدای قدمهای سرکوب،
صدای سانسور،
صدای ترس از صدای زن.
من به یاد میآورم
دخترانی را که به خاطر بیحجابی، از مدرسه بیرون شدند.
زنانی را که فقط چون خواستند تصویر خودشان را بسازند،
تصویرشان تار شد.
یاد خاکستریها میافتم،
در شهرهایی که بنفشه ندارد،
ولی بنفشهپوشانش را بازداشت میکنند.
و آنگاه، این سؤال خیره میماند:
زیبایی، بیاخلاقیاش را از که آموخت؟
از آنکه سوژه را حذف کرد،
و تصویرش را فروخت؟
یا از آنکه رنج را خواست،
اما فقط اگر خوشترکیب باشد؟
در من، جملهای میتپد
مثل جملهیی از فروغ:
«تمام تنم را از واژه پوشاندهام»
اما آیا واژه، همیشه حامی بوده؟
یا گاه،
لباس زندان شده بر حقیقت؟
من با کلماتم میجنگم
خدا / قاب
آتش / نور
زن / آینه
رهایی / قاب
و اگر روزی ناچار به انتخاب شوم،
میان زیباییای که سکوت را میفروشد،
و اخلاقی که تماشا را ممنوع میکند،
راهی خواهم ساخت
راهی از خاکستر
که نه تصویر باشد،
نه قانون،
بلکه دعوت باشد به «شنیدن»،
حتی وقتی زیبا نیست،
و «دیدن»،
حتی وقتی هولناک است.
من، زن مرزیام،
و مرز را نه با چاقو،
که با زبانم میبرم.
دختر آتشزده،
اگر هنوز صدایی دارد،
باید از قاب بیرون بیاید
و خودش
ما را تماشا کند
#ارسالی از :
✍ #ژاله_حیدری
#بانوان #اجتماعی
@Roshanfkrane
در من زنی نشسته است،
که آتش را نه فقط با سوزش،
بلکه با روشنیاش میشناسد.
آتش، برای او تنها سوزاندن نیست؛
بلکه شکفتن است،
دگرگونی است،
تجدید است،
و گاه، تنها راه رهایی.
من، زن مرزیام.
نه از آن مرزهایی که با گمرک و پرچم جدا میشوند،
بلکه از آن مرزهایی که میان وجدان و تماشا کشیده میشوند.
میان دستهایی که نجات نمیدهند،
فقط قاب میگیرند.
در گالریای نیمهتار،
با نقاشیای روبهرو شدم
دختری با موهای شعلهور،
با چشمانی باز.
چشمهایی که به جای خواهش،
خیره بودند،
به خودم،
به ما.
لبخند نداشت،
نه از بیدردی،
بلکه از تصمیم.
آتش، انتخابش بود.
و ما، آن را قاب کردیم.
هنرمند، گفت:
«زیباییست، ببینید!»
و دختر، از قاب درونم فریاد زد:
«مرا میشنوید؟»
او، تنها سوژه نبود؛
او راوی بود.
زبانش از تصویر بیرون زده بود.
و من،
با تمام زیباییشناسیام،
جا مانده بودم.
صدایش میگفت:
«وقتی سوختم، صدا نداشت.
حالا که زیبا شدهام، همه حرف میزنند.
اما نه با من،
بر من.»
در خوابهایم،
آتش، گل میدهد.
گلهایی با بوی دود،
و بذرهایی از خشمِ خندانی که مجال فریاد نیافت.
سایهها در گلستان، آه میکشند.
صدای قدمهای سرکوب،
صدای سانسور،
صدای ترس از صدای زن.
من به یاد میآورم
دخترانی را که به خاطر بیحجابی، از مدرسه بیرون شدند.
زنانی را که فقط چون خواستند تصویر خودشان را بسازند،
تصویرشان تار شد.
یاد خاکستریها میافتم،
در شهرهایی که بنفشه ندارد،
ولی بنفشهپوشانش را بازداشت میکنند.
و آنگاه، این سؤال خیره میماند:
زیبایی، بیاخلاقیاش را از که آموخت؟
از آنکه سوژه را حذف کرد،
و تصویرش را فروخت؟
یا از آنکه رنج را خواست،
اما فقط اگر خوشترکیب باشد؟
در من، جملهای میتپد
مثل جملهیی از فروغ:
«تمام تنم را از واژه پوشاندهام»
اما آیا واژه، همیشه حامی بوده؟
یا گاه،
لباس زندان شده بر حقیقت؟
من با کلماتم میجنگم
خدا / قاب
آتش / نور
زن / آینه
رهایی / قاب
و اگر روزی ناچار به انتخاب شوم،
میان زیباییای که سکوت را میفروشد،
و اخلاقی که تماشا را ممنوع میکند،
راهی خواهم ساخت
راهی از خاکستر
که نه تصویر باشد،
نه قانون،
بلکه دعوت باشد به «شنیدن»،
حتی وقتی زیبا نیست،
و «دیدن»،
حتی وقتی هولناک است.
من، زن مرزیام،
و مرز را نه با چاقو،
که با زبانم میبرم.
دختر آتشزده،
اگر هنوز صدایی دارد،
باید از قاب بیرون بیاید
و خودش
ما را تماشا کند
#ارسالی از :
✍ #ژاله_حیدری
#بانوان #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔴 کتاب های پاره، بغض چند نسل بود که ترکید
✍#اجلال_قوامی
🔸ویدیوی وایرال شده در شبکه های اجتماعی که در آن دانش آموزان پس از پایان امتحانات کتاب های درسی خود را پاره می کنند چه پیامی را به جامعه مخابره می کند؟ سیاست گذاران آموزش و پرورش در این چهار دهه کجای کار را اشتباه رفته اند؟ نقش سیستم آموزشی در این وضعیت تا چه اندازه است؟ کتاب های پاره نشان از روح و روان های زخمی است.این پاره کردن کتاب ها عصیان و شورش نسل نوجوان و جوان علیه سیسم ناکارآمد آموزش و پرورش است که دانش و آگاهی را به مسلخ ایدئولوژی برد و دیگر ذهن های جوانان و نوجوانان امروزی تاب و تحمل باید و نبایدها را ندارد.وقتی دانش آموزان امروزی مدرسه و کتاب و درس را قفس جسم و جان خود می دانند پس مشکل اساسی تر از آن است که با یک بخشنامه اداری حل و فصل شود.کتاب های پاره بغض این چند دهه بود که ترکید.بغض ما نسل ما و نسل بعد از ما که در دهه های ۶۰ و ۷۰ اسیر قید و بندهای ایدئولوژیک در مدارس بودیم.کتاب پاره کردن توسط این دانش آموزان عصیان علیه مکلف بودن بود که در آن حق و حقوق غایب بزرگ بود.این دانش آموزانی که کتاب پاره کردند شهامت آن را داشتند تا علیه این آموزش و پرورشی که در این چند دهه حکمفرماست صدای اعتراض خود را بلند کنند.این کتاب پاره کردن ها اعتراض مدنی دانش آموزانی بود که نمی خواهند علم و دانش اسیر و گرفتار توهم های ایدئولوژیک شود
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍#اجلال_قوامی
🔸ویدیوی وایرال شده در شبکه های اجتماعی که در آن دانش آموزان پس از پایان امتحانات کتاب های درسی خود را پاره می کنند چه پیامی را به جامعه مخابره می کند؟ سیاست گذاران آموزش و پرورش در این چهار دهه کجای کار را اشتباه رفته اند؟ نقش سیستم آموزشی در این وضعیت تا چه اندازه است؟ کتاب های پاره نشان از روح و روان های زخمی است.این پاره کردن کتاب ها عصیان و شورش نسل نوجوان و جوان علیه سیسم ناکارآمد آموزش و پرورش است که دانش و آگاهی را به مسلخ ایدئولوژی برد و دیگر ذهن های جوانان و نوجوانان امروزی تاب و تحمل باید و نبایدها را ندارد.وقتی دانش آموزان امروزی مدرسه و کتاب و درس را قفس جسم و جان خود می دانند پس مشکل اساسی تر از آن است که با یک بخشنامه اداری حل و فصل شود.کتاب های پاره بغض این چند دهه بود که ترکید.بغض ما نسل ما و نسل بعد از ما که در دهه های ۶۰ و ۷۰ اسیر قید و بندهای ایدئولوژیک در مدارس بودیم.کتاب پاره کردن توسط این دانش آموزان عصیان علیه مکلف بودن بود که در آن حق و حقوق غایب بزرگ بود.این دانش آموزانی که کتاب پاره کردند شهامت آن را داشتند تا علیه این آموزش و پرورشی که در این چند دهه حکمفرماست صدای اعتراض خود را بلند کنند.این کتاب پاره کردن ها اعتراض مدنی دانش آموزانی بود که نمی خواهند علم و دانش اسیر و گرفتار توهم های ایدئولوژیک شود
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔻اینترنت در همسایگی ایران ۳۳ برابر سریعتر است / زنگ خطر برای توسعه دیجیتال در کشور
بهتازگی فهرستی جامع از سرعت #اینترنت کشورها در سال ۲۰۲۵ منتشر شده که در آن، میانگین سرعت دانلود کاربران بر اساس مگابیت بر ثانیه (Mbps) ارزیابی شده است.
در ردهبندی اینترنت ثابت، کشور ایسلند با میانگین سرعت دانلود ۲۸۰ مگابیت بر ثانیه در جایگاه نخست قرار گرفته. «جرزی» (Jersey) با ۲۷۴، «ماکائو» با ۲۳۵، «لیختناشتاین» با ۲۲۳ و دانمارک با ۲۱۱ مگابیت بر ثانیه در رتبههای بعدی هستند.
ایران در میان کشورهایی با پایینترین سرعت اینترنت است. میانگین سرعت دانلود اینترنت ثابت در ایران ۹.۷۲ مگابیت بر ثانیه، اینترنت موبایل ۱۴.۸ مگابیت بر ثانیه و سرعت آپلود آن نیز ۳۶.۷ مگابیت بر ثانیه است. این ارقام ایران را در کنار کشورهایی مانند لبنان، پاکستان، تاجیکستان و یمن قرار میدهد.
جدول سرعت اینترنت کشورها در سال ۲۰۲۵ تصویری روشن از جهان نابرابر دیجیتال ارائه میدهد؛ جایی که برخی کشورها به سرعتی نزدیک به اینترنت نوری خانگی مجهز و برخی دیگر هنوز برای بارگذاری یک فایل ساده مشکل دارند ./خبرآنلاین
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
بهتازگی فهرستی جامع از سرعت #اینترنت کشورها در سال ۲۰۲۵ منتشر شده که در آن، میانگین سرعت دانلود کاربران بر اساس مگابیت بر ثانیه (Mbps) ارزیابی شده است.
در ردهبندی اینترنت ثابت، کشور ایسلند با میانگین سرعت دانلود ۲۸۰ مگابیت بر ثانیه در جایگاه نخست قرار گرفته. «جرزی» (Jersey) با ۲۷۴، «ماکائو» با ۲۳۵، «لیختناشتاین» با ۲۲۳ و دانمارک با ۲۱۱ مگابیت بر ثانیه در رتبههای بعدی هستند.
ایران در میان کشورهایی با پایینترین سرعت اینترنت است. میانگین سرعت دانلود اینترنت ثابت در ایران ۹.۷۲ مگابیت بر ثانیه، اینترنت موبایل ۱۴.۸ مگابیت بر ثانیه و سرعت آپلود آن نیز ۳۶.۷ مگابیت بر ثانیه است. این ارقام ایران را در کنار کشورهایی مانند لبنان، پاکستان، تاجیکستان و یمن قرار میدهد.
جدول سرعت اینترنت کشورها در سال ۲۰۲۵ تصویری روشن از جهان نابرابر دیجیتال ارائه میدهد؛ جایی که برخی کشورها به سرعتی نزدیک به اینترنت نوری خانگی مجهز و برخی دیگر هنوز برای بارگذاری یک فایل ساده مشکل دارند ./خبرآنلاین
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
🔴 گردش مالی کاسبان #فیلترینگ ۳۰ تا ۶۰ هزار میلیارد تومان است
روزنامه شرق نوشت: برآوردهای غیررسمی و تحلیلهای نهادهای پژوهشی مستقل نشان میدهد که بازار خریدوفروش فیلترشکن و ویپیان در ایران سالانه بین ۳۰ تا ۶۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی دارد.
از مارکتهای مستقل ایرانی گرفته تا کانالهای تلگرامی با صدها هزار دنبالکننده، تا سایتهایی که دامنه «ir.» دارند و با نامهای گمراهکننده فعالیت میکنند، این گروه مستقیما از فروش سرویس عبور از فیلتر درآمدزایی میکنند.
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
روزنامه شرق نوشت: برآوردهای غیررسمی و تحلیلهای نهادهای پژوهشی مستقل نشان میدهد که بازار خریدوفروش فیلترشکن و ویپیان در ایران سالانه بین ۳۰ تا ۶۰ هزار میلیارد تومان گردش مالی دارد.
از مارکتهای مستقل ایرانی گرفته تا کانالهای تلگرامی با صدها هزار دنبالکننده، تا سایتهایی که دامنه «ir.» دارند و با نامهای گمراهکننده فعالیت میکنند، این گروه مستقیما از فروش سرویس عبور از فیلتر درآمدزایی میکنند.
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
🌏 رائفی پور و همه !
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 کلمات بیشتر از گلوله ها اثر دارد و اگر پخته نباشد ؛ معنا نیابد ؛ بی هوا یا با منظور ادا شود ؛ با چاشنی نیش و کنایه باشد ؛ به توهین و جسارت وصل شود و جوری باشد که مخاطب را بیازارد و او را عصبانی کند ؛ حتما که حکم همان گلوله را دارد که می تواند آدم بُکشد. الزاما کُشتن هم تن را به مرگ سپردن و درون قبر گذاشتن نیست. کُشتن یعنی ویرانی ؛ یعنی تحقیر ؛ یعنی سرخورده گی ؛ یعنی توهین ؛ یعنی تهمت ؛ یعنی ناسزا و یعنی فُحش. گاهی حتی یک کلمه ی ساده و پیش پا افتاده هم اعصاب و روان جماعتی را به هم می ریزد و بلوا و هیاهو می آفریند. گوینده هر دلیلی که برای حرفش داشته باشد و بخواهد آن را لاپوشانی کند ؛ اما مخاطبان به دل می گیرند و یقینا صاحب و مالکِ کلام را از اریکه ی شخصیت و ادب پایین می آورند که بی گمان هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
🌐 سالهاست که ملت بارکشِ همین کلماتِ هجو است. کلماتی که گوینده گانش مدعی اند بر کرسی های خرد و دانش نشسته اند. ادب می دانند و آداب سخن وری دارند. اهل فضل اند و به کمال آراسته اند. می فهمند و علامه ی دهرند. اما بالا که می روند و بر صندلی های نطق که می نشینند ؛ گند می زنند. حرف نمی زنند. ور می زنند. با جمله ها و کلمات دلبری و طنازی نمی کنند. کلمات را بی آبرو می کنند. قدر و قیمت کلمات را پایین می آورند. به کلمات لباس زشت می پوشانند و گاهی آن را عریان و لخت در مقابل چشمان مردم روانه ی کوچه و خیابان می کنند. دانشمندانِ بی دانشی که گمان دارند بارشان پر است. بله پر است. اما نه از فهم. بلکه از بی فهمی. ورنه بی گمان هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
🌐 گاهی جماعت به زیورِ کلام نیست که پای نطق می نشیند. که اخلاق و معرفت و جوانمردی هم بهانه می شود تا کلمات زیباتر و لطیف تر به چشم بیاید و دلرباتر به گوش بنشیند. خطیبان و سخنوران ابتدا باید اخلاق داشته باشند و خود را به عود و عطرِ ادب بیارایند. مخاطب را ولی نعمتِ کلام بدانند و برایش حرمت و احترام قائل شوند. بدانند کجا ؛ چطور و چه وقت کلمات را به مهر و عشق مزین کنند تا مخاطبان از شنیدنش کیفور شوند. ما سالهاست که به سخنوران و خطیبان و دانشمندان و والیان و مدیران و مسئولان مان گمان و ظّنِ بد داریم چرا که واقعا نمی دانند و بلد نیستند و یاد نگرفته اند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 کلمات بیشتر از گلوله ها اثر دارد و اگر پخته نباشد ؛ معنا نیابد ؛ بی هوا یا با منظور ادا شود ؛ با چاشنی نیش و کنایه باشد ؛ به توهین و جسارت وصل شود و جوری باشد که مخاطب را بیازارد و او را عصبانی کند ؛ حتما که حکم همان گلوله را دارد که می تواند آدم بُکشد. الزاما کُشتن هم تن را به مرگ سپردن و درون قبر گذاشتن نیست. کُشتن یعنی ویرانی ؛ یعنی تحقیر ؛ یعنی سرخورده گی ؛ یعنی توهین ؛ یعنی تهمت ؛ یعنی ناسزا و یعنی فُحش. گاهی حتی یک کلمه ی ساده و پیش پا افتاده هم اعصاب و روان جماعتی را به هم می ریزد و بلوا و هیاهو می آفریند. گوینده هر دلیلی که برای حرفش داشته باشد و بخواهد آن را لاپوشانی کند ؛ اما مخاطبان به دل می گیرند و یقینا صاحب و مالکِ کلام را از اریکه ی شخصیت و ادب پایین می آورند که بی گمان هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
🌐 سالهاست که ملت بارکشِ همین کلماتِ هجو است. کلماتی که گوینده گانش مدعی اند بر کرسی های خرد و دانش نشسته اند. ادب می دانند و آداب سخن وری دارند. اهل فضل اند و به کمال آراسته اند. می فهمند و علامه ی دهرند. اما بالا که می روند و بر صندلی های نطق که می نشینند ؛ گند می زنند. حرف نمی زنند. ور می زنند. با جمله ها و کلمات دلبری و طنازی نمی کنند. کلمات را بی آبرو می کنند. قدر و قیمت کلمات را پایین می آورند. به کلمات لباس زشت می پوشانند و گاهی آن را عریان و لخت در مقابل چشمان مردم روانه ی کوچه و خیابان می کنند. دانشمندانِ بی دانشی که گمان دارند بارشان پر است. بله پر است. اما نه از فهم. بلکه از بی فهمی. ورنه بی گمان هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
🌐 گاهی جماعت به زیورِ کلام نیست که پای نطق می نشیند. که اخلاق و معرفت و جوانمردی هم بهانه می شود تا کلمات زیباتر و لطیف تر به چشم بیاید و دلرباتر به گوش بنشیند. خطیبان و سخنوران ابتدا باید اخلاق داشته باشند و خود را به عود و عطرِ ادب بیارایند. مخاطب را ولی نعمتِ کلام بدانند و برایش حرمت و احترام قائل شوند. بدانند کجا ؛ چطور و چه وقت کلمات را به مهر و عشق مزین کنند تا مخاطبان از شنیدنش کیفور شوند. ما سالهاست که به سخنوران و خطیبان و دانشمندان و والیان و مدیران و مسئولان مان گمان و ظّنِ بد داریم چرا که واقعا نمی دانند و بلد نیستند و یاد نگرفته اند که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
#ارسالی #انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane