ماجرای عشق #رهی_معیری به #مریم_فیروز
آری مریم فیروز است یکی از زیباترین زنان تهران و منحصر بفردترین زن اشراف زاده یکصد سال اخیر،کسی که بین #رهی و #کیانوری دومی را انتخاب و تقریبا سی سال بعد از مرگ رهی زندگی کرد.
مریم فیروز کیست و بر او چه گذشت و چه نقشی در شعر رهی دارد؟
رهی معیری عاشق این اشراف زاده قجری شده بود زنی پرشور و سرخ زبان و همدرد کارگران کوره پز خانه های تهران و زنان آواره و خیابانی
همان کسی که رهی وقتی لاله میدید روی زیبای او را به یاد می آورد و نیز شعله، یادآور سرکشی های او بود
لاله دیدم روی زیبای توام آمد بیاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد بیاد
سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند
روی و موی مجلس آرای توام آمد بیاد
بود لرزان شعله شمعی در آغوش نسیم
لرزش زلف سمن سای توام آمد بیاد
در چمن پروانه ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای توام آمد بیاد
از بر صید افکن آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبت افزای توام آمد بیاد
پای سروی،جویباری زاری از حد برده بود
های های گریه در پای توام آمد بیاد
شهر پر هنگامه از دیوانه ای دیدم رهی
از تو و دیوانگی های توام آمد بیاد
.................
نخستین ملاقات مریم و رهی در یکی از روزهای اردیبهشت پیش از مرگ فرمانفرما و در دوره ی تلاش برای جدائی از همسر اجباری اش در یک مهمانی در خانه مصطفی فاتح صورت میگیرد و همین ملاقات است که پایه یکی از شورانگیزترین و عجیب ترین حکایت های عاشقانه معاصر قرار میگیرد از آن به بعد شورانگیزترین ترانه ها و غرلیات رهی معیری که به گفته برخی، از بهترین آثار ادبیات کلاسیک معاصر به شمار میرود مایه از این عشق میگیرد.
مریم فیروز در آن وقت دختری بود29 ساله،زیبا، فتان و دل فریب که انصافا در حسن و دلبری آیتی بود اضافه بر طراوت و جوانی و تناسب اندام بسیار جذاب و با هوش و زرنگ و مطلع بود سواد مدرسه ای خوب داشت فرانسه میدانست و بسیار اهل مطالعه هم بود
ارتباط عاشقانه مریم و رهی ادامه پیدا میکند و بعد از مرگ پدر از سرتیپ اسفندیاری جدا میشود بعد از آن رفت و آمد به خانه رهی را آغاز میکند و پس از مدتی او را به خانه شمیران خود می آورد و به او قول میدهد به مذهب و سنت عشق زن او شود از اینجا مریم سر دو راهی زندگی قرار میگیرد او در کار احداث خانه ای در باغ شمیران بود که از سوی برادرش، مهندس کیانوری که در آلمان معماری خوانده بود و افکار چپ گرایانه داشت به عنوان مهندس طراح به وی معرفی میگردد این آشنائی برای مریم که خود را در مبارزات اجتماعی غرق کرده بود فرصت های تازه ای را بوجود آورد حالا او با یکی از سران حزب تازه تاسیس توده آشنا شده بود و او میتوانست در تحقق رویاهای بلند پروازانه او را یاری نماید.
روزگار سیاه ترانه سرای عاشق فرا میرسد مریم سرانجام در انتخاب میان شوریدگی دل و سر پرشور دومی را انتخاب میکند و به رغم عشقی که هرگز فروکش نکرد همراه با معمار چپگرای خانه باغ شمیران پای در راهی میگذارد که جز سختی و دربدری و آوارگی و زندان و شکنجه از آن ثمری نبرد.
اما فصل پربار ترانه ها و غزلیات معیری از همین دوره آغاز میشود و با یاد و نام مریم فیرور زیباترین و به یادماندنی ترین ترانه های زبان فارسی را از خود بجای میگذارد
--------------------------
مشت خاشاکی کجا بندد ره سیلاب را
پایداری پیش اشکم کار دامن نیست نیست
آنقدر بنشین که برخیزد غبار از خاطرم
پای تا سر ناز من هنگام رفتن نیست نیست
-------------------
بعد از کودتای 28 مرداد مریم فیروز یکسال در ایران به صورت مخفی زندگی کرد و جالب اینجاست که یکی مشهرترین شعرهای رهی در روز کودتا در رورنامه اطلاعات به چاپ میرسد دکتر باستانی پاریزی در مورد این غزل میگوید:محفل گرم مریم فیروز اگر هیچ کاری نکرده باشد در تاریخ ادب ایران جای پای محکمی برای خود باز کرده است و بعد از ششصد سال شاعری به دنیای ادب ما تقدیم کرده است که تاپانصد سال دیگر هم شاید مثل او نیاید این مجمع حق خود را به جامعه ما ادا کرده است و چنان مینماید که همه مراحل آن در گرو زیبائی مریم بوده است
--
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
کیم من؟آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی،نه امیدی،نه همدردی نه همراهی
اما آیا مریم که عشق رهی را به شور و هیجان سیاسی و ازدواج با مردی پردردسر و به تبع آن از دست دادن موقعیت اقتصادی خوب و زندگی مخفیانه و پر اضطراب فرار و تعقیب و گریز 36 سال دوری از وطن و تبعید و بعدهم زندان انفرادی ترجیح میدهد حتی هشت سال بعد از مرگ ''کیا'' هم احساس ندامت نمیکند
#بانوی_سرخ تا پایان عمر به #کیا وفادار ماند و عشق بد فرجام #رهی به اوراق تاریخ پیوست
@Roshanfkrane
آری مریم فیروز است یکی از زیباترین زنان تهران و منحصر بفردترین زن اشراف زاده یکصد سال اخیر،کسی که بین #رهی و #کیانوری دومی را انتخاب و تقریبا سی سال بعد از مرگ رهی زندگی کرد.
مریم فیروز کیست و بر او چه گذشت و چه نقشی در شعر رهی دارد؟
رهی معیری عاشق این اشراف زاده قجری شده بود زنی پرشور و سرخ زبان و همدرد کارگران کوره پز خانه های تهران و زنان آواره و خیابانی
همان کسی که رهی وقتی لاله میدید روی زیبای او را به یاد می آورد و نیز شعله، یادآور سرکشی های او بود
لاله دیدم روی زیبای توام آمد بیاد
شعله دیدم سرکشی های توام آمد بیاد
سوسن و گل آسمانی مجلسی آراستند
روی و موی مجلس آرای توام آمد بیاد
بود لرزان شعله شمعی در آغوش نسیم
لرزش زلف سمن سای توام آمد بیاد
در چمن پروانه ای آمد ولی ننشسته رفت
با حریفان قهر بیجای توام آمد بیاد
از بر صید افکن آهوی سرمستی رمید
اجتناب رغبت افزای توام آمد بیاد
پای سروی،جویباری زاری از حد برده بود
های های گریه در پای توام آمد بیاد
شهر پر هنگامه از دیوانه ای دیدم رهی
از تو و دیوانگی های توام آمد بیاد
.................
نخستین ملاقات مریم و رهی در یکی از روزهای اردیبهشت پیش از مرگ فرمانفرما و در دوره ی تلاش برای جدائی از همسر اجباری اش در یک مهمانی در خانه مصطفی فاتح صورت میگیرد و همین ملاقات است که پایه یکی از شورانگیزترین و عجیب ترین حکایت های عاشقانه معاصر قرار میگیرد از آن به بعد شورانگیزترین ترانه ها و غرلیات رهی معیری که به گفته برخی، از بهترین آثار ادبیات کلاسیک معاصر به شمار میرود مایه از این عشق میگیرد.
مریم فیروز در آن وقت دختری بود29 ساله،زیبا، فتان و دل فریب که انصافا در حسن و دلبری آیتی بود اضافه بر طراوت و جوانی و تناسب اندام بسیار جذاب و با هوش و زرنگ و مطلع بود سواد مدرسه ای خوب داشت فرانسه میدانست و بسیار اهل مطالعه هم بود
ارتباط عاشقانه مریم و رهی ادامه پیدا میکند و بعد از مرگ پدر از سرتیپ اسفندیاری جدا میشود بعد از آن رفت و آمد به خانه رهی را آغاز میکند و پس از مدتی او را به خانه شمیران خود می آورد و به او قول میدهد به مذهب و سنت عشق زن او شود از اینجا مریم سر دو راهی زندگی قرار میگیرد او در کار احداث خانه ای در باغ شمیران بود که از سوی برادرش، مهندس کیانوری که در آلمان معماری خوانده بود و افکار چپ گرایانه داشت به عنوان مهندس طراح به وی معرفی میگردد این آشنائی برای مریم که خود را در مبارزات اجتماعی غرق کرده بود فرصت های تازه ای را بوجود آورد حالا او با یکی از سران حزب تازه تاسیس توده آشنا شده بود و او میتوانست در تحقق رویاهای بلند پروازانه او را یاری نماید.
روزگار سیاه ترانه سرای عاشق فرا میرسد مریم سرانجام در انتخاب میان شوریدگی دل و سر پرشور دومی را انتخاب میکند و به رغم عشقی که هرگز فروکش نکرد همراه با معمار چپگرای خانه باغ شمیران پای در راهی میگذارد که جز سختی و دربدری و آوارگی و زندان و شکنجه از آن ثمری نبرد.
اما فصل پربار ترانه ها و غزلیات معیری از همین دوره آغاز میشود و با یاد و نام مریم فیرور زیباترین و به یادماندنی ترین ترانه های زبان فارسی را از خود بجای میگذارد
--------------------------
مشت خاشاکی کجا بندد ره سیلاب را
پایداری پیش اشکم کار دامن نیست نیست
آنقدر بنشین که برخیزد غبار از خاطرم
پای تا سر ناز من هنگام رفتن نیست نیست
-------------------
بعد از کودتای 28 مرداد مریم فیروز یکسال در ایران به صورت مخفی زندگی کرد و جالب اینجاست که یکی مشهرترین شعرهای رهی در روز کودتا در رورنامه اطلاعات به چاپ میرسد دکتر باستانی پاریزی در مورد این غزل میگوید:محفل گرم مریم فیروز اگر هیچ کاری نکرده باشد در تاریخ ادب ایران جای پای محکمی برای خود باز کرده است و بعد از ششصد سال شاعری به دنیای ادب ما تقدیم کرده است که تاپانصد سال دیگر هم شاید مثل او نیاید این مجمع حق خود را به جامعه ما ادا کرده است و چنان مینماید که همه مراحل آن در گرو زیبائی مریم بوده است
--
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
کیم من؟آرزو گم کرده ای تنها و سرگردان
نه آرامی،نه امیدی،نه همدردی نه همراهی
اما آیا مریم که عشق رهی را به شور و هیجان سیاسی و ازدواج با مردی پردردسر و به تبع آن از دست دادن موقعیت اقتصادی خوب و زندگی مخفیانه و پر اضطراب فرار و تعقیب و گریز 36 سال دوری از وطن و تبعید و بعدهم زندان انفرادی ترجیح میدهد حتی هشت سال بعد از مرگ ''کیا'' هم احساس ندامت نمیکند
#بانوی_سرخ تا پایان عمر به #کیا وفادار ماند و عشق بد فرجام #رهی به اوراق تاریخ پیوست
@Roshanfkrane
داستان عشق رهی به #مریم_فیروز
🔸یکی از زیباترین زنان تهران و منحصر به فردترین زن اشراف زاده یکصد سال اخیر.
کسی که بین #رهی_معیری و #نورالدین_کیانوری
(مارکسیست معروف) دومی را انتخاب کرد و تقریبا ۴۰ سال بعد از مرگ رهی زندگی کرد.
رهی معیری عاشق این زن شده بود.
زنی پرشور،
همو که رهی وقتی لاله میدید روی زیبای او را به یاد می آورد و نیز شعله یادآور سرکش های او بود...
پزشک معتمد خاندان فرمانفرما در مورد نحوه آشنایی مریم با رهی معیری گفتهاست:
"ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﺮﯾﻢ ﻭ ﺭﻫﯽ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ، ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﺟﺒﺎﺭﯼﺵ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻓﺎﺗﺢ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ، در ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ، داستان شورانگیز عاشقانهای میان این دو شکل میگیرد.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﺗﺮﺍﻧﻪﻫﺎ ﻭ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﺭﻫﯽ ﻣﻌﯿﺮﯼ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪﯼ ﺑﺮﺧﯽ، ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﮐﻼﺳﯿﮏ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ، حاصل ﺍﯾﻦ حکایت عاشقانه است.
او مریم را چنین توصیف میکند:
« ﻣﺮﯾﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻮﺩ ۲۹ ﺳﺎﻟﻪ، ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣُﺴﻦ ﻭ ﺩﻝﺑﺮﯼ ﺁﯾﺘﯽ ﺑﻮﺩ . ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺑﺮ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ، ﺳﻮﺍﺩ ﻣﺪﺭﺳﻪﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺷﺖ، ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ، ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻋﻤﻮﻣﯽ بسیاری ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺭﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯﺩ، ﻣﯽﭘﺮﺳﯿد و ﻣﯽﻓﻬﻤﯿﺪ.
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺭﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪﯼ ﻣﺮﯾﻢ ﻭ ﺭﻫﯽ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۸، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﺮﯾﻢ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺪﺭﺵ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪ، ﻣَﻬﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺗﯿﭗ ﺍﺳﻔﻨﺪﯾﺎﺭﯼ ﺑﺨﺸﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﯾﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺭﻫﯽ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺷﻤﯿﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ.
ﻣﺮﯾﻢ ﻗﻮﻝ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﻭ ﺳﻨﺖ ﻋﺸﻖ، ﺯﻥ ﺍﻭ ﺷﻮﺩ.
ﺳﺮ ﭘﺮﺷﻮﺭ ﺍﺷﺮﺍﻑﺯﺍﺩﻩﯼ ﺗﻬﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺤﻼﺕ ﺑﺪﻧﺎﻡ، ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺗﻦﻓﺮﻭﺵ ﺳﭙﺮﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﺪ، ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﮐﻮﺭﻩﭘﺰﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﻮﺏ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽﮔﻔﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﻭﺭﺍﻫﯽ ﺗﺎﺯﻩﺍﯼ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺸﺎﻧﺪ.
ﺍﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺍﺣﺪﺍﺙ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺷﻤﯿﺮﺍنش ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ، به ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮐﯿﺎﻧﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻣﻌﻤﺎﺭﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﭼﭗﮔﺮﺍﯾﺎﻧﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﻃﺮﺍﺡ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪ.
ﺍﯾﻦ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻏﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻓﺮﺻﺖﻫﺎﯼ ﺗﺎﺯﻩﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺣﺎﻻ ﺍﻭ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺍﻥ ﺣﺰﺏ ﺗﺎﺯﻩ ﺗﺎﺳﯿﺲ ﺗﻮﺩﻩ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻖ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﭘﺮﻭﺍﺯﺍﻧﻪﯼ ﻣﺮﯾﻢ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻨﺪ .
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﯿﺎﻩ ﺗﺮﺍﻧﻪﺳﺮﺍﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪ.
ﻣﺮﯾﻢ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻮﺭﯾﺪﮔﯽ ﺩﻝ ﻭ ﺳﺮ ﭘﺮﺷﻮﺭ، ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﻭﮐﺶ ﻧﮑﺮﺩ، ﻫﻢﺭﺍﻩ ﺑﺎ ﻣﻌﻤﺎﺭ ﭼﭗﮔﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺑﺎﻍ ﺷﻤﯿﺮﺍنش، ﭘﺎﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺩﺭﺑﻪﺩﺭﯼ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺛﻤﺮﯼ ﻧﺒﺮﺩ...
ﻣﺮﯾﻢ ﺗﺎ ۱۵ ﺑﻬﻤﻦ ۱۳۲۷ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﺮﻭﺭ ﻧﺎﻓﺮﺟﺎﻡ ﻭ ﻣﺸﮑﻮﮎ ﺷﺎﻩ، #ﺣﺰﺏ_ﺗﻮﺩﻩ ﻣﻨﺤﻞ ﻭ ﺳﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﺗﺤﺖ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﮔﺎﻩ ﻭ ﺑﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺭﻫﯽ ﻣﯽﺭﻓﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻏﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺣﺒﺲ ﺍﺑﺪ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﺍﺭﯼ ﮔﺮﺩﯾﺪ، ﺩﯾﮕﺮ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻓﺼﻞ ﭘﺮﺑﺎﺭ ﺗﺮﺍﻧﻪﻫﺎ ﻭ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﻧﺎﺏ ﺭﻫﯽ ﻣﻌﯿﺮﯼ، ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﯾﻢ ﻓﯿﺮﻭﺯ، ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻧﺪﻧﯽﺗﺮﯾﻦ ﺗﺮﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺖ :
ﻣﺸﺖ ﺧﺎﺷﺎﮐﯽ، ﮐﺠﺎ ﺑﻨﺪﺩ ﺭﻩ ﺳﯿﻼﺏ ﺭﺍ؟
ﭘﺎﯼﺩﺍﺭﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺷکم، ﮐﺎﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﻧﯿﺴﺖ
ﺁﻥﻗﺪﺭ ﺑﻨﺸﯿﻦ، ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯿﺰﺩ ﻏﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻡ
ﭘﺎﯼ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻧﺎﺯ ِ ﻣﻦ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﻧﯿﺴﺖ....
"به مناسبت ۲۴ آبان سالگرد خاموشی #رهی_معیری "
#مناسبت #فرهنگ
@Roshanfkrane
🔸یکی از زیباترین زنان تهران و منحصر به فردترین زن اشراف زاده یکصد سال اخیر.
کسی که بین #رهی_معیری و #نورالدین_کیانوری
(مارکسیست معروف) دومی را انتخاب کرد و تقریبا ۴۰ سال بعد از مرگ رهی زندگی کرد.
رهی معیری عاشق این زن شده بود.
زنی پرشور،
همو که رهی وقتی لاله میدید روی زیبای او را به یاد می آورد و نیز شعله یادآور سرکش های او بود...
پزشک معتمد خاندان فرمانفرما در مورد نحوه آشنایی مریم با رهی معیری گفتهاست:
"ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﻣﺮﯾﻢ ﻭ ﺭﻫﯽ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ، ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺍﺯ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﺟﺒﺎﺭﯼﺵ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﻣﺼﻄﻔﯽ ﻓﺎﺗﺢ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ، در ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻼﻗﺎﺕ، داستان شورانگیز عاشقانهای میان این دو شکل میگیرد.
ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ، ﺗﺮﺍﻧﻪﻫﺎ ﻭ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﺭﻫﯽ ﻣﻌﯿﺮﯼ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪﯼ ﺑﺮﺧﯽ، ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﺩﺑﯿﺎﺕ ﮐﻼﺳﯿﮏ ﻣﻌﺎﺻﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ، حاصل ﺍﯾﻦ حکایت عاشقانه است.
او مریم را چنین توصیف میکند:
« ﻣﺮﯾﻢ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺑﻮﺩ ۲۹ ﺳﺎﻟﻪ، ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣُﺴﻦ ﻭ ﺩﻝﺑﺮﯼ ﺁﯾﺘﯽ ﺑﻮﺩ . ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺑﺮ ﻃﺮﺍﻭﺕ ﻭ ﺟﻮﺍﻧﯽ، ﺳﻮﺍﺩ ﻣﺪﺭﺳﻪﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﺩﺍﺷﺖ، ﻓﺮﺍﻧﺴﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺖ، ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﻋﻤﻮﻣﯽ بسیاری ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺭﯼ ﺣﺮﻑ ﻣﯽﺯﺩ، ﻣﯽﭘﺮﺳﯿد و ﻣﯽﻓﻬﻤﯿﺪ.
ﺑﻪ ﻫﺮ ﺭﻭ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪﯼ ﻣﺮﯾﻢ ﻭ ﺭﻫﯽ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻓﺮﻣﺎﻧﻔﺮﻣﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۱۸، ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﺮﯾﻢ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﺐ ﭘﺪﺭﺵ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺷﺪ، ﻣَﻬﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺗﯿﭗ ﺍﺳﻔﻨﺪﯾﺎﺭﯼ ﺑﺨﺸﯿﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺟﺪﺍ ﺷﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﯾﻢ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺭﻫﯽ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻧﯿﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺷﻤﯿﺮﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ.
ﻣﺮﯾﻢ ﻗﻮﻝ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﻪ ﻣﺬﻫﺐ ﻭ ﺳﻨﺖ ﻋﺸﻖ، ﺯﻥ ﺍﻭ ﺷﻮﺩ.
ﺳﺮ ﭘﺮﺷﻮﺭ ﺍﺷﺮﺍﻑﺯﺍﺩﻩﯼ ﺗﻬﺮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺤﻼﺕ ﺑﺪﻧﺎﻡ، ﺑﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﺗﻦﻓﺮﻭﺵ ﺳﭙﺮﯼ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﺭﺳﺎﻧﺪ، ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﮐﻮﺭﻩﭘﺰﺧﺎﻧﻪﻫﺎﯼ ﺟﻨﻮﺏ ﺗﻬﺮﺍﻥ، ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺎﺭﮔﺮﺍﻥ ﺳﺨﻦ ﻣﯽﮔﻔﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﻭﺭﺍﻫﯽ ﺗﺎﺯﻩﺍﯼ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺸﺎﻧﺪ.
ﺍﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺍﺣﺪﺍﺙ ﺧﺎﻧﻪﺍﯼ ﺩﺭ ﺑﺎﻍ ﺷﻤﯿﺮﺍنش ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ، به ﻣﻬﻨﺪﺱ ﮐﯿﺎﻧﻮﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﻣﻌﻤﺎﺭﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻓﮑﺎﺭ ﭼﭗﮔﺮﺍﯾﺎﻧﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﻬﻨﺪﺱ ﻃﺮﺍﺡ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪ.
ﺍﯾﻦ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﯾﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻏﺮﻕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﻓﺮﺻﺖﻫﺎﯼ ﺗﺎﺯﻩﺍﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩ.
ﺣﺎﻻ ﺍﻭ ﺑﺎ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﺍﻥ ﺣﺰﺏ ﺗﺎﺯﻩ ﺗﺎﺳﯿﺲ ﺗﻮﺩﻩ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺩﺭ ﺗﺤﻘﻖ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﯼ ﺑﻠﻨﺪﭘﺮﻭﺍﺯﺍﻧﻪﯼ ﻣﺮﯾﻢ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﯾﺎﺭﯼ ﮐﻨﺪ .
ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﯿﺎﻩ ﺗﺮﺍﻧﻪﺳﺮﺍﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﻓﺮﺍ ﺭﺳﯿﺪ.
ﻣﺮﯾﻢ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﻮﺭﯾﺪﮔﯽ ﺩﻝ ﻭ ﺳﺮ ﭘﺮﺷﻮﺭ، ﺩﻭﻣﯽ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻓﺮﻭﮐﺶ ﻧﮑﺮﺩ، ﻫﻢﺭﺍﻩ ﺑﺎ ﻣﻌﻤﺎﺭ ﭼﭗﮔﺮﺍﯼ ﺧﺎﻧﻪﯼ ﺑﺎﻍ ﺷﻤﯿﺮﺍنش، ﭘﺎﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺳﺨﺘﯽ ﻭ ﺩﺭﺑﻪﺩﺭﯼ ﻭ ﺁﻭﺍﺭﮔﯽ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ، ﺍﺯ ﺁﻥ ﺛﻤﺮﯼ ﻧﺒﺮﺩ...
ﻣﺮﯾﻢ ﺗﺎ ۱۵ ﺑﻬﻤﻦ ۱۳۲۷ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﺮﻭﺭ ﻧﺎﻓﺮﺟﺎﻡ ﻭ ﻣﺸﮑﻮﮎ ﺷﺎﻩ، #ﺣﺰﺏ_ﺗﻮﺩﻩ ﻣﻨﺤﻞ ﻭ ﺳﺮﺍﻥ ﺁﻥ ﺗﺤﺖ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ، ﮔﺎﻩ ﻭ ﺑﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺭﻫﯽ ﻣﯽﺭﻓﺖ، ﺍﻣﺎ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮﺭ ﻏﯿﺎﺑﯽ ﺑﻪ ﺣﺒﺲ ﺍﺑﺪ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﺍﺭﯼ ﮔﺮﺩﯾﺪ، ﺩﯾﮕﺮ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ.
ﺍﻣﺎ ﻓﺼﻞ ﭘﺮﺑﺎﺭ ﺗﺮﺍﻧﻪﻫﺎ ﻭ ﻏﺰﻟﯿﺎﺕ ﻧﺎﺏ ﺭﻫﯽ ﻣﻌﯿﺮﯼ، ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻭ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﯾﻢ ﻓﯿﺮﻭﺯ، ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻣﺎﻧﺪﻧﯽﺗﺮﯾﻦ ﺗﺮﺍﻧﻪﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺖ :
ﻣﺸﺖ ﺧﺎﺷﺎﮐﯽ، ﮐﺠﺎ ﺑﻨﺪﺩ ﺭﻩ ﺳﯿﻼﺏ ﺭﺍ؟
ﭘﺎﯼﺩﺍﺭﯼ ﭘﯿﺶ ﺍﺷکم، ﮐﺎﺭ ﺩﺍﻣﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﻧﯿﺴﺖ
ﺁﻥﻗﺪﺭ ﺑﻨﺸﯿﻦ، ﮐﻪ ﺑﺮﺧﯿﺰﺩ ﻏﺒﺎﺭ ﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﻡ
ﭘﺎﯼ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻧﺎﺯ ِ ﻣﻦ، ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﻓﺘﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﻧﯿﺴﺖ....
"به مناسبت ۲۴ آبان سالگرد خاموشی #رهی_معیری "
#مناسبت #فرهنگ
@Roshanfkrane
✋ سلام و روزتانبهخیر
👈 و اینها مهمترین نکتههایی است که بهتر است درباره امروز ۲۴ آبان ۱۳۹۹ خورشیدی بدانید؛
☁️ بارندگیهای چندروز اخیر در شرق و جنوبشرق، خصوصا کرمان و هرمزگان ادامه دارد- گویا از فردا بارندگیهای تازهای از غرب آغاز میشود.
▪️امروز سرانجام قرار است دولت و ستادملی کرونا برای تعطیلی دوهفتهای در تهران تصمیم بگیرند-
👈 رسانههای همه طیفها بحران خطرناک کرونا در تهران را مدام به یاد دولت میآورند و ببینیم حسنروحانی چه تصمیمی میگیرد.
▪️ ایرانخودرو، برای فروش فوقالعاده پژو ۴۰۵ اس.ال.ایکس، پژو ۲۰۶ تیپ دو، سورن پلاس، پژو ۲۰۷ و راناپلاس که اخیرا برای آنها نامنویسی کرد، قرعه میکشد.
▪️امروز قیمت تازه بلیتهای پروازهای داخلی که قرار نیست گران بشوند، اعلام میشود.
▪️ در آمریکا، قرار است هواداران دونالد ترامپ در اعتراض به روند انتخابات در واشنگتن گرد هم بیایند و راهپیمایی کنند و او هم احتمالا در این جمع سخن براند.
⚽️ هفتهای دیگر از لیگملتهای فوتبال مردان اروپا آغاز میشود و شبکه ورزش بازی سوئیس- اسپانیا را ساعت ۲۳ پخش خواهد کرد.
📌 امروز در تقویم؛
▪️مصادفاست با پنجاهودومین سالگرد درگذشت محمدحسین بیوک معیری، مشهور به #رهی_معیری، شاعر و ترانهسرای شناختهشده.
👈 «شد خزان»، «شب جدایی»، «کاروان»، «مرغ حق» و «جوانی» از مهمترین و پرطرفدارترین ترانههایی است که او سروده.
👈 عشق ناکام و پرشور رهی معیری، به #مریم_فیروز، از مهمترین زنان تاریخ حزبتودهایران که بعدها با نورالدین کیانوری ازدواج کرد، از داستانهای زبانزد محافل ادبی ایران بوده.
▪️مصادف است با سیونهمین سالگرد درگذشت محمدحسین طباطبایی، مشهور به #علامه_طباطبایی؛ از مهمترین چهرههای فسلفی در تاریخ معاصر حوزه علمیه و مفسر قرآنکریم.
👈 طباطبایی را مردم خصوصا با تفسیرالمیزان، تفسیر ۲۰جلدی بر قرآنکریم، میشناسند ولی اصول فلسفه و روش رئالیسم، که مجموعه درسگفتارهای فلسفی او است به قلم مرتضا مطهری و خصوصا کوششی است برای نقد جهانبینی مادهگرایانه و مارکسیستی.
👈 طباطبایی بهادعای برخی نزدیکاناش، پساز انقلاب، میانه خوبی با دولت و حکومت برآمده از انقلاب نداشت.
▪️در تقویم ملی ایران، امروز روز #کتاب و کتابخوانی است- کتاب بخوانیم غم نان اگر بگذارد...
#روزآروز
@Roshanfkrane
👈 و اینها مهمترین نکتههایی است که بهتر است درباره امروز ۲۴ آبان ۱۳۹۹ خورشیدی بدانید؛
☁️ بارندگیهای چندروز اخیر در شرق و جنوبشرق، خصوصا کرمان و هرمزگان ادامه دارد- گویا از فردا بارندگیهای تازهای از غرب آغاز میشود.
▪️امروز سرانجام قرار است دولت و ستادملی کرونا برای تعطیلی دوهفتهای در تهران تصمیم بگیرند-
👈 رسانههای همه طیفها بحران خطرناک کرونا در تهران را مدام به یاد دولت میآورند و ببینیم حسنروحانی چه تصمیمی میگیرد.
▪️ ایرانخودرو، برای فروش فوقالعاده پژو ۴۰۵ اس.ال.ایکس، پژو ۲۰۶ تیپ دو، سورن پلاس، پژو ۲۰۷ و راناپلاس که اخیرا برای آنها نامنویسی کرد، قرعه میکشد.
▪️امروز قیمت تازه بلیتهای پروازهای داخلی که قرار نیست گران بشوند، اعلام میشود.
▪️ در آمریکا، قرار است هواداران دونالد ترامپ در اعتراض به روند انتخابات در واشنگتن گرد هم بیایند و راهپیمایی کنند و او هم احتمالا در این جمع سخن براند.
⚽️ هفتهای دیگر از لیگملتهای فوتبال مردان اروپا آغاز میشود و شبکه ورزش بازی سوئیس- اسپانیا را ساعت ۲۳ پخش خواهد کرد.
📌 امروز در تقویم؛
▪️مصادفاست با پنجاهودومین سالگرد درگذشت محمدحسین بیوک معیری، مشهور به #رهی_معیری، شاعر و ترانهسرای شناختهشده.
👈 «شد خزان»، «شب جدایی»، «کاروان»، «مرغ حق» و «جوانی» از مهمترین و پرطرفدارترین ترانههایی است که او سروده.
👈 عشق ناکام و پرشور رهی معیری، به #مریم_فیروز، از مهمترین زنان تاریخ حزبتودهایران که بعدها با نورالدین کیانوری ازدواج کرد، از داستانهای زبانزد محافل ادبی ایران بوده.
▪️مصادف است با سیونهمین سالگرد درگذشت محمدحسین طباطبایی، مشهور به #علامه_طباطبایی؛ از مهمترین چهرههای فسلفی در تاریخ معاصر حوزه علمیه و مفسر قرآنکریم.
👈 طباطبایی را مردم خصوصا با تفسیرالمیزان، تفسیر ۲۰جلدی بر قرآنکریم، میشناسند ولی اصول فلسفه و روش رئالیسم، که مجموعه درسگفتارهای فلسفی او است به قلم مرتضا مطهری و خصوصا کوششی است برای نقد جهانبینی مادهگرایانه و مارکسیستی.
👈 طباطبایی بهادعای برخی نزدیکاناش، پساز انقلاب، میانه خوبی با دولت و حکومت برآمده از انقلاب نداشت.
▪️در تقویم ملی ایران، امروز روز #کتاب و کتابخوانی است- کتاب بخوانیم غم نان اگر بگذارد...
#روزآروز
@Roshanfkrane