♦️«داس و چکش» و شقیقۀ تروتسکی
(گزارش یک قتل سیاسی)
#کمونیسم_روسی
ایدئولوژیای که تصویر «داس و چکش» را بر پرچم سرخش حک میکند، عجیب نیست اگر مخالفانش را با داس درو کند یا با چکش فروکوبد. اما آنچه شگفتانگیز و هولناک است وقتی است که این ایدئولوژی بزرگترین ایدئولوگ خود را هم با چکش میکشد!
ماجرا قتل تروتسکی یکی از شاهکارهای اطلاعاتی و امنیتی شوروی است، البته شاهکاری انزجارآور و هولناک! تروتسکی وقتی نبرد سیاسی را به استالین باخت، مجبور شد از شوروی برود. اما استالین این رفیق قدیمی و دشمن امروزش را حتا اگر آن سر دنیا هم بود تاب نمیآورد و خیلی زود نقشههایی برای کشتن تروتسکی کشید.
تروتسکی، در سال 1879 با نام خانوادگی «لِف داویدوویچ برونِشتاین» در امپراتوری روسیه به دنیا آمد. از همان نام «داوود» میتوان فهمید که او یهودی بود. او در سال 1902 نام خانوادگیاش را تغییر داد و از آن پس خود را «تروتسکی» مینامید. او از هفده سالگی روحیۀ انقلابی پیدا کرد، هنوز مارکسیست نبود، بلکه در بحثهای گروهی دختری که 7 سال از او بزرگتر بود، او را مجاب کرد مارکسیست شود. تروتسکی در سال 1900 با همان زن ازدواج کرد. فعالیتهای تروتسکی باعث شد بازداشت و به سیبری تبعید شود، اما 1902 از تبعید گریخت. لنین او را به لندن دعوت کرد و مدتی با لنین زندگی میکرد. از 1902 تا 1917 تروتسکی از چهارگوشۀ جهان سر درآورد! از بریتانیا و آلمان و اتریش و فرانسه و اسپانیا و بالکان تا سرانجام به نیویورک رسید. حتا در سال 1905 به روسیه بازگشت، اما بازداشت و دوباره محکوم به تبعید مادامالعمر شد و البته دوباره گریخت! در نوشتاری دیگری بیشتر از فراز و فرود تروتسکی سخن خواهم گفت، در اینجا تنها میخواهیم به قتل او برسیم.
«نبرد داوود و جالوت»
پس از انقلاب اکتبر که بولشویکها قدرت را در روسیه تصاحب کردند، تروتسکی نیز که در کمیتۀ مرکزی حزب بود سمتهای کلیدی داشت: از وزارت خارجه تا وزارت جنگ و فرماندی ارتش سرخ. اما پس از مرگ لنین در 1924 نزاع تروتسکی و استالین که روزبهروز قدرتمندتر میشد بالا گرفت. تروتسکی مدافع «انقلاب جهانی» بود و استالین مدافعِ «سوسیالیسم در یک کشور». با هدایت استالین، تعبیرِ «تروتسکیگرایی» در شوروی معادل «خیانت» شد و تروتسکی از همۀ مناصبش عزل، از حزب اخراج و تبعید و در نهایت در 1928 از کشور اخراج شد. در حالی که بسیاری حکومت بولشویکها را حکومت «لنینـتروتسکی» میدانستند و نفوذِ نظری و عملی تروتسکی کمتر از لنین نبود. او 5 سالی در ترکیه ماند و با نوشتن خرج زندگی را درمیآورد، ضمن اینکه باید محافظ شخصی نیز استخدام میکرد. بعد از ترکیه به فرانسه و از آنجا به نروژ رفت و با فشار استالین باید از آنجا هم میرفت تا اینکه به سختی توانست در سال 1937 در مکزیکو ساکن شود.
در مکزیکو چند بار به او حمله شد، برای همین خانۀ خود را به شکل دژ درآورده بود و هفت هشت نفر نیز داوطلبانه از خانۀ او محافظت میکردند. در این چند سال استالین در شوروی همۀ همرزمان قدیمی خود را اعدام کرده بود، مانده بود تروتسکی...
کمونیستی اسپانیایی به نام رامون مِرکادِر، به عنوان نیروی امنیتی شوروی، مأمور شده بود تروتسکی را بکشد. مرکادر برای این هدف سالها برنامهریزی کرد. او به دختری که منشی تروتسکی بود نزدیک شد، با او دوست شد و بعد نامزد کرد. از این راه توانست خود را به تروتسکی نزدیک کند و سرانجام به خانۀ تروتسکی راه یافت. روز قتل فرارسید! مرکادر یک چکش یخنوردی، یک دشنه و یک تپانچه در کت خود پنهان کرد. وقتی تروتسکی را دید از پشت با چکش به شقیقهاش کوبید. تروتسکی با شقیقۀ خونبار به مرکادر حمله کرد و دستش را گاز گرفت، نگهبانها رسیدند، اما تروتسکی نگذاشت او را بکشند، فریاد زد: «نکشید این مرد را، او داستانی برای تعریف کردن دارد!» اما فردای آن روز خود تروتسکی در بیمارستان جان باخت...
مرکادر به بیست سال زندان محکوم شد و تا پایان عمر به آدمکشیاش افتخار میکرد و چندین نشان افتخار از حکومت شوروی گرفت. و تاریخ بهتزده به تماشای ایدئولوژیای نشست که ایدئولوگِ خودش را با چکش کشت...
@Roshanfkrane
(گزارش یک قتل سیاسی)
#کمونیسم_روسی
ایدئولوژیای که تصویر «داس و چکش» را بر پرچم سرخش حک میکند، عجیب نیست اگر مخالفانش را با داس درو کند یا با چکش فروکوبد. اما آنچه شگفتانگیز و هولناک است وقتی است که این ایدئولوژی بزرگترین ایدئولوگ خود را هم با چکش میکشد!
ماجرا قتل تروتسکی یکی از شاهکارهای اطلاعاتی و امنیتی شوروی است، البته شاهکاری انزجارآور و هولناک! تروتسکی وقتی نبرد سیاسی را به استالین باخت، مجبور شد از شوروی برود. اما استالین این رفیق قدیمی و دشمن امروزش را حتا اگر آن سر دنیا هم بود تاب نمیآورد و خیلی زود نقشههایی برای کشتن تروتسکی کشید.
تروتسکی، در سال 1879 با نام خانوادگی «لِف داویدوویچ برونِشتاین» در امپراتوری روسیه به دنیا آمد. از همان نام «داوود» میتوان فهمید که او یهودی بود. او در سال 1902 نام خانوادگیاش را تغییر داد و از آن پس خود را «تروتسکی» مینامید. او از هفده سالگی روحیۀ انقلابی پیدا کرد، هنوز مارکسیست نبود، بلکه در بحثهای گروهی دختری که 7 سال از او بزرگتر بود، او را مجاب کرد مارکسیست شود. تروتسکی در سال 1900 با همان زن ازدواج کرد. فعالیتهای تروتسکی باعث شد بازداشت و به سیبری تبعید شود، اما 1902 از تبعید گریخت. لنین او را به لندن دعوت کرد و مدتی با لنین زندگی میکرد. از 1902 تا 1917 تروتسکی از چهارگوشۀ جهان سر درآورد! از بریتانیا و آلمان و اتریش و فرانسه و اسپانیا و بالکان تا سرانجام به نیویورک رسید. حتا در سال 1905 به روسیه بازگشت، اما بازداشت و دوباره محکوم به تبعید مادامالعمر شد و البته دوباره گریخت! در نوشتاری دیگری بیشتر از فراز و فرود تروتسکی سخن خواهم گفت، در اینجا تنها میخواهیم به قتل او برسیم.
«نبرد داوود و جالوت»
پس از انقلاب اکتبر که بولشویکها قدرت را در روسیه تصاحب کردند، تروتسکی نیز که در کمیتۀ مرکزی حزب بود سمتهای کلیدی داشت: از وزارت خارجه تا وزارت جنگ و فرماندی ارتش سرخ. اما پس از مرگ لنین در 1924 نزاع تروتسکی و استالین که روزبهروز قدرتمندتر میشد بالا گرفت. تروتسکی مدافع «انقلاب جهانی» بود و استالین مدافعِ «سوسیالیسم در یک کشور». با هدایت استالین، تعبیرِ «تروتسکیگرایی» در شوروی معادل «خیانت» شد و تروتسکی از همۀ مناصبش عزل، از حزب اخراج و تبعید و در نهایت در 1928 از کشور اخراج شد. در حالی که بسیاری حکومت بولشویکها را حکومت «لنینـتروتسکی» میدانستند و نفوذِ نظری و عملی تروتسکی کمتر از لنین نبود. او 5 سالی در ترکیه ماند و با نوشتن خرج زندگی را درمیآورد، ضمن اینکه باید محافظ شخصی نیز استخدام میکرد. بعد از ترکیه به فرانسه و از آنجا به نروژ رفت و با فشار استالین باید از آنجا هم میرفت تا اینکه به سختی توانست در سال 1937 در مکزیکو ساکن شود.
در مکزیکو چند بار به او حمله شد، برای همین خانۀ خود را به شکل دژ درآورده بود و هفت هشت نفر نیز داوطلبانه از خانۀ او محافظت میکردند. در این چند سال استالین در شوروی همۀ همرزمان قدیمی خود را اعدام کرده بود، مانده بود تروتسکی...
کمونیستی اسپانیایی به نام رامون مِرکادِر، به عنوان نیروی امنیتی شوروی، مأمور شده بود تروتسکی را بکشد. مرکادر برای این هدف سالها برنامهریزی کرد. او به دختری که منشی تروتسکی بود نزدیک شد، با او دوست شد و بعد نامزد کرد. از این راه توانست خود را به تروتسکی نزدیک کند و سرانجام به خانۀ تروتسکی راه یافت. روز قتل فرارسید! مرکادر یک چکش یخنوردی، یک دشنه و یک تپانچه در کت خود پنهان کرد. وقتی تروتسکی را دید از پشت با چکش به شقیقهاش کوبید. تروتسکی با شقیقۀ خونبار به مرکادر حمله کرد و دستش را گاز گرفت، نگهبانها رسیدند، اما تروتسکی نگذاشت او را بکشند، فریاد زد: «نکشید این مرد را، او داستانی برای تعریف کردن دارد!» اما فردای آن روز خود تروتسکی در بیمارستان جان باخت...
مرکادر به بیست سال زندان محکوم شد و تا پایان عمر به آدمکشیاش افتخار میکرد و چندین نشان افتخار از حکومت شوروی گرفت. و تاریخ بهتزده به تماشای ایدئولوژیای نشست که ایدئولوگِ خودش را با چکش کشت...
@Roshanfkrane