روشنفکران
84.9K subscribers
50K photos
42K videos
2.39K files
6.96K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
آخر کوچه کسی گفت به من
که شب تار سحر می گردد
صبح روشن پس این تاریکی است
می رسد کهنه سوار از پی صبح
تا بگوید از عشق،تا بگوید از نور
تا بخواند غزل از صبح سپید...
من و تو باید باز دل به زیبایی دنیا بدهیم ...
من تو باید باز بال در بال کبوتر بدهیم تا که در پهنه این وسعت پاک چشم بر نور خدا بگشائیم...
خوب من چشم به فردا بگشا
روز روشن پس این تاریکی است
خوب من باز بخوان که شب تار سحر می گردد....
زندگی وسعتی از رنج و غم و عشق امید است عزیز....
پشت هر رنج و غم و آه و فغان...
روشنی چشم به راه من و توست...

#امین_قلیخانی
#شعر
@Roshanfkrane
آخر کوچه کسی گفت به من
که شب تار سحر می گردد
صبح روشن پس این تاریکی است
می رسد کهنه سوار از پی صبح
تا بگوید از عشق،تا بگوید از نور
تا بخواد غزل از صبح سپید...
من و تو باید باز دل به زیبایی دنیا بدهیم ...
من تو باید باز بال در بال کبوتر بدهیم تا که در پهنه این وسعت پاک چشم بر نور خدا بگشائیم...
خوب من چشم به فردا بگشا
روز روشن پس این تاریکی است
خوب من باز بخوان که شب تار سحر می گردد....
زندگی وسعتی از رنج و غم و عشق امید است عزیز....
پشت هر رنج و غم و آه و فغان...
روشنی چشم به راه من و توست...

#امین_قلیخانی
#شعر
@Roshanfkrane
#غارت

زخمی تر از بدمستی پیمانه ها هستیم
بغضیم و عمری هی وبال شانه ها هستیم

از ماجرای زندگی سیریم و مدت هاست
همخوابه ی تنهایی میخانه ها هستیم

آنقدر با پس کوچه های خسته خوابیدیم
آبستن اندوه این ویرانه ها هستیم

ما نسل شب بیداری و کابوس و تردیدیم
لبخند تلخ صورت دیوانه ها هستیم

محکوم اجباریم ودر مرداب جان دادن
شمعیم و تنها قسمت پروانه ها هستیم

دستی تمام آرزومان را به غارت برد
ما غرق رویا در سکوت لانه ها هستیم

آهیم و روی شیشه های شهر می میریم
بغضیم و عمری هی وبال شانه ها هستیم

#امین_قلیخانی
#شعر
@Roshanfkrane
من در این شب که در آمیخته با بوی خزان
من در این شب که در آمیخته با حُرمتِ آه
رنگ چشمان تو را می بینم....
چشم تو
چشمه‌ی عشق
چشم تو
آینه ای پاک تر از حرمت نور
به تو می اندیشم
من در این وسعتِ شب
به تو می اندیشم...
به تو ای مایه ناز
به تو ای قصه‌‌ی راز
به تو و دیده‌ی افسونگر تو
به دو بازوی بلورینِ تو ای مریمِ پاک
که مرا امن ترین جای جهان است عزیز
عطر کیسوی تو باز
می زند بوسه به امواج خیال
می دود در دل من
شوق دیدار تو ای خوب تر از جان و جهان...
گرمیِ آغوشت،
هوَسِ چیندنِ لبخندی از
سرخیِ لب هایت
می کشاند دل پُر خون مرا
به سراشیب گناه...
توبه‌ را می شکنم
به هوای هَوَسی دیرینه!
ای دلت تنگ تر از وسعت خوشبختیِ من!
ای تنت داغ تر از آتشِ اهواز بدان
با تو هر روز خدا
روزِ زیبا شدن است
بی تو هر روز خدا
روز جان کندنِ من،
روز تنها شدن است...

#امین_قلیخانی
#شعر
@Roshanfkrane
آخر کوچه کسی گفت به من
که شب تار سحر می گردد
صبح روشن پس این تاریکی است
می رسد کهنه سوار از پی صبح
تا بگوید از عشق،تا بگوید از نور
تا بخواد غزل از صبح سپید...
من و تو باید باز دل به زیبایی دنیا بدهیم ...
من تو باید باز بال در بال کبوتر بدهیم تا که در پهنه این وسعت پاک چشم بر نور خدا بگشائیم...
خوب من چشم به فردا بگشا
روز روشن پس این تاریکی است
خوب من باز بخوان که شب تار سحر می گردد....
زندگی وسعتی از رنج و غم و عشق امید است عزیز....
پشت هر رنج و غم و آه و فغان...
روشنی چشم به راه من و توست...

#امین_قلیخانی

#شعر
@Roshanfkrane