روشنفکران
81.8K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
آری ،
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺯﻥ ﻭ ﺷﻌﺮ ﯾﮑﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻢ.
به شعر گفتم :
ﻧﺎﭼﺎﺭﻡ ﺍﺯ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻥ ﺁﻥ ﺯﯾﺒﺎﺭﻭﯼ!
ﺩﯾﮕﺮ ﺳﺮﺍﯾﻨﺪﻩﺍﺕ ﻧﯿﺴﺘﻢ.
ﺷﻌﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺯﻥ ﻧﺰﺩﻡ ﻣﺎﻧﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺯﯾﺒﺎ
ﺑﻪ ﺩﯾﺪﮔﺎﻧﻢ ﻗﺪﻡ ﮔﺬﺍﺷﺖ،
ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺭﻭﺣﻢ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ
ﻭ ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺪﺍﻧﺪ
ﺑﻪ ﻗﺼﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﺑﺪﻝ ﺷﺪ.

#شیرکو_بیکس
#شعر
@Roshanfjrane
می دانم 
در نهایت من و تنهایی 
باهم خواهیم ماند
او سیگارش خاموش خواهد شد و
من نیز برای همیشه 
خواهم خوابید.


🍁#شیرکو_بیکس
#شعر
@Roshanfkrane
آزادی؟
کدامین آزادی؟
آزادی، اسبی ست خسته و لنگان،
که هر روز گلوله بارَش می زنند.

سرزمین؟
کدامین سرزمین؟
آن سرزمینی که هر روز به غارتش می‌برند؟
آن دشتی که برهوتش کرده اند.
یا آن شاخه ای،
که تخته ی تابوت شد؟
کدامین است؟
آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی،
که بند و زندان زاییده است؟

نمی دانم میهن کدام است!
آزادی کدام است،
نمی دانم!
آن جویباری که در روز روشن،
سرچشمه اش را غارت کردید؟
آن معشوقه ای که در خواب،
چشم هایش را دزدیدید؟
آن ابری که پیش از باریدن،
بارانش را به تاراج بردید؟
یا آن ماهی،
که شبِ چهارده اش را ربودید؟

آزادی، اسبی ست خسته و لنگان،
که هر روز گلوله بارَش می زنند.

#شیرکو_بیکس

@Roshanfkrane
به آغوش موسیقی پناه بردم در خوابم؛
پری شدم در باد.
به آغوش داستانی پناه بردم در خوابم؛
موج دریا شدم.
به آغوش تابلو نقاشی یی پناه بردم در خوابم،
روشنای ستیغ کوه شدم.
در آغوش تو که آرام گرفتم در خوابم،
سلطان عاشق جهان شدم.

#شیرکو_بیکس

@Roshanfkrane
#آزادی
#شعر

به من بگویید:
از شرق تا به غرب،
از بالا تا پایین ،
این سرزمین ها
از قدیم الایام تا به امروز
طناب های دار
چه چیزی را توانسته‌اند
در ما بکشند!؟

چه کاری توانسته‌اند
با فریاد بلند مبارزه
و آزادی مان بکنند

طناب های دار توانسته اند
«شاهو» را بترسانند..؟
توانسته اند دریاچه ی
« وان» و «ارومیه»
را خاموش کنند..؟
توانسته اند
« پیر مگرون»
را به زانو درآورند ؟

 چه چیزی را به طناب دار نسپرد
و اعدام نکرد؟
از رویا تا شعر
و از شعر تا زن
و از زن تا نان
و تا آب و
تا گل و
تا چشمه...

آن چه را هرگز،
هرگز نتوانست اعدام کند،
آینده و آزادی است.

#شیرکو_بیکس

@Roshanfkrane
🔴 #عملیات_انفال1988
🔻 #ژنوساید_کردستان
۲۵ فروردین

@Social_Science

عملیات انفال که طی آن #۱۸۲_هزار_نفر به‌ویژه کودکان و زنان و سالخوردگان مناطق #کردنشین عراق (باشور) توسط ارتش حزب بعث عراق کشته و زنده به گور شدند.
بمباران شیمیایی شهر حلبچه هم که باعث شهید شدن بیش از ۵ هزار نفر شد، بخشی از عملیات انفال بود.

#انفال سوره ای از #قرآن به معنای غنیمت دشمن است
#صدام_حسین اسم این عملیات را انفال گذاشت...

مراحل مختلف عملیات نسل کشی کردهای عراق و زیان های آن
رژیم بعث عراق در سال ۱۹۸۸ عملیاتی را برای ضربه زدن به قیام کُردهای عراق در ۸ مرحله آغاز کرد که در آن حدود ۱۸۲ هزار نفر کشته و یا مفقود شدند.
این پروسه از ۲۳ فوریه ۱۹۸۸ آغاز شد و در ۸ مرحله و در ۶ منطقه جغرافیایی به اجراء درآمد و در ۶ سپتامبر ۱۹۸۸ بعد از نابودی بیشتر روستاهای کردستان عراق به پایان رسید.
رژیم بعث عراق برای اجرای عملیات انفال کُردها تعداد زیادی نیروهای نظامی که آخرین تکنولوژیهای نظامی را در اختیار شد به کار گرفت. حملات و عملیات انفال از سوی نیروهای نظامی وابسته به دو لشکر یک و پنج با حمایت یگان هایی از نیروهایی که در جنگ ایران و عراق شرکت نکرده بودند انجام شد و گارد ریاست جمهوری نیز در اولین مرحله این عملیات شرکت داشت. یگان هایی که در این عملیات حضور داشتند عبارت بودند از نیروهای ویژه، نیروهای کماندو و نیروهای ضربتی. در کنار نیروهای نظامی دولت عراق، نزدیک به ۳۰۰ گروه مخفی در اقلیم کردستان عراق وجود داشت که بیشتر از ۲۰۰ هزار نیروی مسلح به نام (نیروهای وفادار کرد به صدام) در این گروهها حضور داشتند.

دکتر #کندال_نزان، محقق تاریخ معاصر کردستان در نوشته‌ای می‌گوید: «در این واقعه، بنیادهای زندگی در کردستان زیر و رو شد، بعد از این هیستریای جنون‌آمیز، که با نسل کشی کردها اتمام یافت، ۹۰ درصد روستاهای کردستان و بیش از ۲۰ درصد شهرها و شهرک‌ها از روی نقشه پاک شدند، مناطق روستایی به بیش از ١٥میلیون مین آلوده شدند، حدود ٥.١میلیون کرد روستاها به اردوگاه‌های رژیم انتقال پیدا کردند، نزدیک ۱۰ درصد کردهای کردستان عراق از بین برده شدند.» همچنین یوست هیلترمان محقق حوزه انفال می‌گوید: «بعد از اینکه این مردم در روستاهای خود، دستگیر شدند، به سمت مراکز رژیم در کرکوک منتقل شدند، بعد از آن نیز با ماشین‌های زرهی سنگین رژیم به سمت غرب عراق از شمال تا جنوب بیابان‌ها انتقال یافتند، بیشتر مردان و حتی زنان و کودکان تیرباران شدند و با لودر و بلدوزر در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند.»


🔻شکایتی برای خدا از #شیرکو_بیکس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

له دوای خنکانی حه‌له‌بچه
(پس از خفه کردن حلبچه)

سکالایێکی دریژم ....
(شکایتی بلند...)

نووسی بۆ خوا
(برای خدا نوشتم)

به‌ر له خه‌لکی بۆ دره‌ختێکم خوێنده‌وه
(قبل از هر کس برای درختی خواندمش)

دره‌خت گریا
(درخت گریست)

له په‌نایا باڵنده‌یه‌کی پوسته‌چی وتی باشه
(زیر درخت کبوتر نامه بری گفت)

کێ بۆت ده‌با؟
(شکایتت را که به خدا میرساند؟)

گه‌ر به ته‌مای منی بیبه‌م
(اگر میخواهی من ببرم)

من ناگه‌مه عه‌رشی خوا.
(من به عرش خدا نمیرسم)

بو به شه‌و درەنگ
(دیر وقت شد)

فریشته‌ی ڕە‌ش پۆشی شێعرم
(فرشته ی سیاه پوش شعرم)

وتی: تو هیچ خه‌مت نه‌بێ
(گفت: اصلا ناراحت نباش)

من بۆت ئه‌به‌م ، هه‌تا سه‌ری
(من میبرمش، تا بالاها)

تا که‌شکه‌لان
(تا اوج)

به‌ڵام به‌ڵێنت ناده‌مێ
(اما قول نمیدهم)

خۆی نامه‌که‌م لێ وه‌رگرێ
(خدا خودش نامه را از دستم بگیرد)

خۆ ده‌زانی خۆدای گه‌وره که‌ی ئه‌یبێنێ
(خودت آگاهی، خدای بزرگ کی می‌بیند)

وتم سپاس ، تۆ هه‌لفڕه
(گفتم ممنونم. تو پرواز کن)

فریشته ئیلهام هه‌لفڕی و
(فرشته الهام پرواز کرد و )

له گه‌ڵ خۆیا سکالای برد
(شکایت را با خود برد)

ڕوژێ دوایی که هاته‌وه
(فردایش که بازگشت)

سکرتێری پله‌ی چواری نووسینگه‌ی خوا
(منشی درجه 4 دفتر خدا)

عۆبەید ناوێ و هه‌ر له‌سه‌ر هه‌مان سکالا
(کسی به اسم عبید! در زیر همان شکایت)

به عه‌ره‌بی بۆی نووسیبوم
(به عربی برایم نوشته بود)

گه‌وجه !!!!
(احمق!!!!)

بیکه به عه‌ره‌بی، که‌س لێره کۆردی نازانێ و
(ترجمه اش کن به عربی، اینجا کسی کوردی نمیداند و

نایبه‌ین بۆ خوا..
.(به دست خدا نمیرساند...)

#شیرکو_بیکس
#شکایتی_برای_خدا
#حلبچه1988
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

#تاریخ
@Roshanfkrane
حقوق بشر
دروغی بود
که روزی
از دهان ویران تاریخ
بیرون پرید...

#شعر
#شیرکو_بی‌کس

#جالب

@Roshanfkrane
آن زمان كه پرندگانی در آسمان
كشته می شوند
حتا اگر ستاره و ابر
باد و آفتاب هم
جنايتكاران را نبينند،
افق هم خودش را به كری اگر بزند
كوه و آب نيز فراموششان كنند

سرانجام تك درختی پيدا می شود
ببيندشان و نامشان را
بر ريشه‌های خود بنويسد

#شیرکو_بیکس
برگردان :نیروان رضایی


ئه‌و مه‌لانه‌ی به ئاسمانه‌وه ئه‌كوژرێن
گه‌ر ئه‌ستێره‌ و په‌ڵه‌ هه‌ور و
"با" و هه‌تاويش
تاوانكه‌ران به‌دی نه‌كه‌ن
"ئاسۆ"ش گوێی خۆی كه‌ڕكا لێيان
شاخ و ئاويش له بيريان كه‌ن
هتدد... هتدد
تاقه دره‌ختێ هه‌ر ئه‌بێ بيانینێ و
ناويان له‌سه‌ر
ڕه‌گه‌كانی خۆی بنووسێ


#شعر

@Roshanfkrane
#شعر

بگو برایتان چه بگویم
از خاک و خون کدام سرزمین؟
کدام حکایت و حیات آدمی؟
و من رد کدام اندوه را
به شما نشان دهم؟

و از روزن کدام راز گریه به درآیم؟
و از میان رگبار همه رنگ‌ها
کدام پرده را پیش آورم؟
و از روشنایی این همه آوا
چراغ کدام زندگی را برافروزم؟

#شیرکو_بیکس

@Roshanfkrane
من از این سرزمین چه خواستم
جدا از تکه‌ای نان
گوشه‌ای سرشار از اطمینان
جیبی سیر و
مُشتی آفتابِ آرام...
بارانی از دوست داشتن و
پنجره‌ای باز به سوی آزادی و عشق.

من بیش از این چه خواستم
که هرگز نبود.

تا که نیمه‌شبی
دروازه‌ای را شکستم
رفتم
...برای همیشه رفتم.

#شیرکو_بیکس
ترجمه:علی رسولی
#فرهاد_خسروی #آزاد_خسروی

#شعر #اجتماعی

@Roshanfkrane
LaLaii
Mazhar Khaleghi
این لالایی حس عجیب و غریبی داره.
خیلی عجیب.....

اگر چشم فرو بستم؛

خاک را بگویید
پیکر کُرد دیگری را در خود جای ندهد

آب را بگویید
سیل اشک به سوی کردستان
روانه نکند

باد را بگویید
تازیانه اش را بر دل مادران کُرد نکوبد

خورشید را بگویید
آتش غضبناکش را از سرِ کردستان بردارد

شب را بگویید
پنجره ی امید را بر روی هیچ پدر کُردی نبندد

و خدا را بگویید
فرود آید و برای چند لحظه هم که شده
کُرد باشد!

شعر از #شیرکو_بیکس

به یادفرهادخسروی وهمه جوانان کردستان
#موسیقی
@Roshanfkrane
▪️صندلی

نامم صندلیست
کسی نداند من می دانم
این همه خنجر خیانت
این همه جویهای جاری خون
دزدی مال و مکنت
این همه سیاهی نفرت
برای نشستن بر من است

ولی نمی گویند
هیچ کدامشان نمی گوید
برای تکیه زدن بر من است

می گویند بخاطر چشمان زیبا و
بال‌های بلند آزادیست

می گویند به خاطر شیر نوزادن و
به خاطر آب و به خاطر نان و
آشیانه ی گنجشک و
دفاع بر هجوم درندگان است

ولی نمی گویند
هیچ کدامشان نمی گوید
به خاطر تکیه زدن بر من است.


#شیرکو_بیکس
برگردان : #محمد_مهدی_پور

#شعر
@Roshanfkrane