بسیار سرو رویید در سرزمین ایران
این مهد رادمردان این خانهٔ امیران
این زادگاه کاوه این تخت آفریدون
از لحن باربدها، جاریاست در رگش خون
از رودکی، سنایی، یا انوری و عطار
باغ سخنسرایان هر گوشهایست گلزار
با شعر دامغانی جانم به وجد آمد
از وصفهاش در کوه کبک دَری خرامد
از راز دهر خیام با شعر پرده برداشت
تخم هزار دانش در سینهٔ بشر کاشت
دریافت: "شادباش"ی است بنیان نیک حالی
مردی که کرد نامش تقویم را جلالی
بیرونی، ابنسینا، خواجه نصیر و رازی
یا آن بزرگ کو بود در شهر بست قاضی
برزویهٔ طبیب و ابنمقفع، آری
یا هر که بوده حرفش اسباب رستگاری
فردوسی حکیم و نقل حماسههایش
آن که شکوه دشمن خاک است زیر پایش
از نای خسته میخواند در تنگنای زندان
غمنامهٔ وطن را مسعود سعد سلمان
از مولوی چه گویم؟ آن پادشاه عرفان
آوازهاش رسیده است از خاک تا به کیوان
سعدی که جان ما را با عاشقی درآمیخت
معنای آدمی را در بوستان خود ریخت
هر قدر بعد حافظ در سینه جمع شد غم
نام بزرگ او از اندیشهها نشد کم!
صائب، کلیم و بیدل در شعر سبک هندی
نازک خیال بودند در شیوههای رندی
این خاک، خاک عشق است، خاک شعور و دانش
بیهوده نیست کردند او را بسی ستایش
نامآواران بسیار هر گوشه قد کشیدند
آنان که این وطن را چون جان خویش دیدند
نام بلند آنان در دفترم نگنجید
عطر یک از هزاران در باغ شعر پیچید
این سرزمین روشن، مهد شکوه و معناست
امروز اگر چنینیم، از ماست آن چه بر ماست!
#ارسالی از استاد شاعر:
#علیرضا_جعفری(آزادی)
#فرهنگ #پارسی #فردوسی
@Roshanfkrane
این مهد رادمردان این خانهٔ امیران
این زادگاه کاوه این تخت آفریدون
از لحن باربدها، جاریاست در رگش خون
از رودکی، سنایی، یا انوری و عطار
باغ سخنسرایان هر گوشهایست گلزار
با شعر دامغانی جانم به وجد آمد
از وصفهاش در کوه کبک دَری خرامد
از راز دهر خیام با شعر پرده برداشت
تخم هزار دانش در سینهٔ بشر کاشت
دریافت: "شادباش"ی است بنیان نیک حالی
مردی که کرد نامش تقویم را جلالی
بیرونی، ابنسینا، خواجه نصیر و رازی
یا آن بزرگ کو بود در شهر بست قاضی
برزویهٔ طبیب و ابنمقفع، آری
یا هر که بوده حرفش اسباب رستگاری
فردوسی حکیم و نقل حماسههایش
آن که شکوه دشمن خاک است زیر پایش
از نای خسته میخواند در تنگنای زندان
غمنامهٔ وطن را مسعود سعد سلمان
از مولوی چه گویم؟ آن پادشاه عرفان
آوازهاش رسیده است از خاک تا به کیوان
سعدی که جان ما را با عاشقی درآمیخت
معنای آدمی را در بوستان خود ریخت
هر قدر بعد حافظ در سینه جمع شد غم
نام بزرگ او از اندیشهها نشد کم!
صائب، کلیم و بیدل در شعر سبک هندی
نازک خیال بودند در شیوههای رندی
این خاک، خاک عشق است، خاک شعور و دانش
بیهوده نیست کردند او را بسی ستایش
نامآواران بسیار هر گوشه قد کشیدند
آنان که این وطن را چون جان خویش دیدند
نام بلند آنان در دفترم نگنجید
عطر یک از هزاران در باغ شعر پیچید
این سرزمین روشن، مهد شکوه و معناست
امروز اگر چنینیم، از ماست آن چه بر ماست!
#ارسالی از استاد شاعر:
#علیرضا_جعفری(آزادی)
#فرهنگ #پارسی #فردوسی
@Roshanfkrane
Telegram
attach 📎
روشنفکران
درتاریخ بنویسید همزمان با روزیکه مردمانی در جنوب خلیج فارس شکوفایی کشورشان را جشن گرفتند در شمال خلیج فارس مردمانی از روی فقر و بیعدالتی و تبعیض دست به خودسوزی میزدند / تحلیل زمانه #حوادث #اجتماعی @Roshanfkrane
🌏 خودسوزی مقابل عدالت خانه !
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 شما هم مقصرید. یک جوری با آدم برخورد می کنید که آدم می ترسد حرف بزند. چیزهایی که می داند به شما نمی گوید. آدم تا شما را می بیند دست و پایش می لرزد. این صحبت ها بخشی از یک دیالوگ کوتاه در سریال وحشی ست. زمانی که متهم پرونده روبروی یک بازپرس عصبانی ایستاده و مامور قانون در تلاش است تا هر طور که شده بدون دستاوردهای منطقی و علمی و اسناد و مدارک لازم ؛ متهم را تا پای چهار پایه بیاورد. او نمی گذارد متهم حرف بزند. حرف هم که می زند با ترس و لرز است. رخدادی غریب که در بیشتر محاکم قضایی اتفاق می افتد و مراجعین را به شدت عصبانی و کلافه می کند. متهم تا وارد اتاق قاضی می شود نه در جایگاه یک متهم که یک ارباب رجوع معمولی هم دست و پایش می لرزد و به لکنت زبان می افتد. جوری که برخی مواقع حتی یارای ایستادن هم نیست و اتاق و هر چه در آن است با بدترین شکل ممکن پُتکی می شود و بر سر متهم بیچاره فرود می آید.
🌐 غالب پزشکان در پذیرش بیمار حوصله ی زیاد حرف زدن مریضِ بخت برگشته را ندارند. این که بیمار بنشیند و قصه ی حسین کرد شبستری را برای دکتر تعریف کند ؛ هرگز نه پسندیده است و نه مشروع. گویا از قبل دکتر محترم نسحه ها را نوشته و کناری گذاشته تا هر بیماری که آمد سریع او را راهی کند و به نفر بعدی برسد. همین رویه کمتر یا بیشتر در محاکم قضایی هم هست. قاضی یا حوصله ی زیاد حرف زدن متهم را ندارد و یا اصلا به او اجازه حرف زدن نمی دهد. متهمی که هنوز مشخص نیست واقعا جرمی مرتکب شده یا نه. اتهامی به او چسبیده یا نه. حق با او هست یا نه. راست می گوید یا نه. مهم این است نزد قاضی بترسد. بلرزد. وحشت داشته باشد و زیاد وراجی نکند تا حوصله ی قاضی محترم را سر نبرد. گرچه این وصله ی ناجور به تمام قضات نمی چسبد و به طور قطع در سیستم قضایی هستند قضاتی که هم امین اند. هم منصف اند. هم بزرگ اند. و هم آزاده. خود را جای متهم و طرف مقابل می گذارند و شرائط آنان را به خوبی درک کرده و آن گاه حکم می دهند. اما متاسفانه در کنار همین قضات هستند کسانی که شمایلِ قانون را وارونه بر تن کرده اند و هم از قدرت و هم از جایگاه نهایت سوء استفاده را می کنند.
🌐 اگر همین حالا ورق برگردد ؛ پرده ها بیفتد و همه چیز آشکار و عیان شود ؛ قطعا و بی تردید بسیاری از بزرگان و بالا نشین ها که مدتهاست اعتماد مردم را به بازی گرفته اند رسوا می شوند و از اعتبار می افتند. کسی از ذات کسی مطلع نیست و حق قضاوت و داوری را هم ندارد. او که دیده ها را هم ندید می گیرد و مرام و منشِ ستارالعیوبی دارد و با قضاوتش و حکمش خانه آباد می کند ؛ حتما که انسان شریف و آزاده ای ست. بین خودتان و مردم دیواری کشیده اید بلند و قطور و گمان دارید در مسیر خدمتید. این دیوارها ؛ این رفتارها ؛ این تناقض ها ؛ و این مناصب و پست های زودگذر هم می تواند جهان سالم و خوبی برایتان بسازد و دعای خیر مردم را به خانه هایتان بیاورد و هم عکس آن اتفاق بیفتد. خودسوزی یک شهروند در رشت مقابل دادسرا می تواند و این قابلیت را دارد که نگاهمان را به همه چیز در مجموعه ی قضایی تغییر دهد و باورمان را به قضاء بهتر کند. باوری که مدتهاست از بین رفته و توجه و نگاه ما را به قضاء به کل تغییر داده.
در اینجا 👉ببینید
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 شما هم مقصرید. یک جوری با آدم برخورد می کنید که آدم می ترسد حرف بزند. چیزهایی که می داند به شما نمی گوید. آدم تا شما را می بیند دست و پایش می لرزد. این صحبت ها بخشی از یک دیالوگ کوتاه در سریال وحشی ست. زمانی که متهم پرونده روبروی یک بازپرس عصبانی ایستاده و مامور قانون در تلاش است تا هر طور که شده بدون دستاوردهای منطقی و علمی و اسناد و مدارک لازم ؛ متهم را تا پای چهار پایه بیاورد. او نمی گذارد متهم حرف بزند. حرف هم که می زند با ترس و لرز است. رخدادی غریب که در بیشتر محاکم قضایی اتفاق می افتد و مراجعین را به شدت عصبانی و کلافه می کند. متهم تا وارد اتاق قاضی می شود نه در جایگاه یک متهم که یک ارباب رجوع معمولی هم دست و پایش می لرزد و به لکنت زبان می افتد. جوری که برخی مواقع حتی یارای ایستادن هم نیست و اتاق و هر چه در آن است با بدترین شکل ممکن پُتکی می شود و بر سر متهم بیچاره فرود می آید.
🌐 غالب پزشکان در پذیرش بیمار حوصله ی زیاد حرف زدن مریضِ بخت برگشته را ندارند. این که بیمار بنشیند و قصه ی حسین کرد شبستری را برای دکتر تعریف کند ؛ هرگز نه پسندیده است و نه مشروع. گویا از قبل دکتر محترم نسحه ها را نوشته و کناری گذاشته تا هر بیماری که آمد سریع او را راهی کند و به نفر بعدی برسد. همین رویه کمتر یا بیشتر در محاکم قضایی هم هست. قاضی یا حوصله ی زیاد حرف زدن متهم را ندارد و یا اصلا به او اجازه حرف زدن نمی دهد. متهمی که هنوز مشخص نیست واقعا جرمی مرتکب شده یا نه. اتهامی به او چسبیده یا نه. حق با او هست یا نه. راست می گوید یا نه. مهم این است نزد قاضی بترسد. بلرزد. وحشت داشته باشد و زیاد وراجی نکند تا حوصله ی قاضی محترم را سر نبرد. گرچه این وصله ی ناجور به تمام قضات نمی چسبد و به طور قطع در سیستم قضایی هستند قضاتی که هم امین اند. هم منصف اند. هم بزرگ اند. و هم آزاده. خود را جای متهم و طرف مقابل می گذارند و شرائط آنان را به خوبی درک کرده و آن گاه حکم می دهند. اما متاسفانه در کنار همین قضات هستند کسانی که شمایلِ قانون را وارونه بر تن کرده اند و هم از قدرت و هم از جایگاه نهایت سوء استفاده را می کنند.
🌐 اگر همین حالا ورق برگردد ؛ پرده ها بیفتد و همه چیز آشکار و عیان شود ؛ قطعا و بی تردید بسیاری از بزرگان و بالا نشین ها که مدتهاست اعتماد مردم را به بازی گرفته اند رسوا می شوند و از اعتبار می افتند. کسی از ذات کسی مطلع نیست و حق قضاوت و داوری را هم ندارد. او که دیده ها را هم ندید می گیرد و مرام و منشِ ستارالعیوبی دارد و با قضاوتش و حکمش خانه آباد می کند ؛ حتما که انسان شریف و آزاده ای ست. بین خودتان و مردم دیواری کشیده اید بلند و قطور و گمان دارید در مسیر خدمتید. این دیوارها ؛ این رفتارها ؛ این تناقض ها ؛ و این مناصب و پست های زودگذر هم می تواند جهان سالم و خوبی برایتان بسازد و دعای خیر مردم را به خانه هایتان بیاورد و هم عکس آن اتفاق بیفتد. خودسوزی یک شهروند در رشت مقابل دادسرا می تواند و این قابلیت را دارد که نگاهمان را به همه چیز در مجموعه ی قضایی تغییر دهد و باورمان را به قضاء بهتر کند. باوری که مدتهاست از بین رفته و توجه و نگاه ما را به قضاء به کل تغییر داده.
در اینجا 👉ببینید
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🌏 از ساخت شهر هوش مصنوعی در امارات تا خرید باد بزن دستی در ایران !
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 آن چه در سفر تاریخی و حساس ترامپ رییس جمهور آمریکا به سه کشور عربستان و قطر و امارات در حافظه ی مردم خاورمیانه ثبت شد و لبخند رضایت را در انتهای سفر به سیمای ترامپ و حاکمان عرب نشاند ؛ تنها امضای چند قرارداد ساده ی اقتصادی نبود. شوکی عظیم و بسیار بزرگ بود برای کشورهایی که از قافله عقب ماندند و در یک حسرت تاریخی تا سالهای بسیار دور سوختند. ریاض و دوحه و ابوظبی اما با تیز هوشی و درک درست این رخداد بی نظیر ؛ فرصت ها را قدر دانستند و بخت و اقبال را به گرمی به واسطه ی حضور ترامپ در آغوش گرفتند. از شاخ گاو فربه دور ماندند و پستانهایش را گرفتند تا شیرش را بدوشند. حالا و در همین موقعیت گرچه سالها مسیر توسعه و پیشرفت را این سه کشور به خوبی طی کرده اند و دقیقا نوک قله اند ؛ اما با چنین قراردادهای کلانی که می تواند از یک خاورمیانه جنگ زده ؛ یک موقعیت بی همتا و مثال زدنی در آن بسازد دیگر نوک قله برای آنها بی معناست که دقیقا روی ابرها و در اوج آسمان اند.
🌐 رقم قرادادهای امضاء شده ی آمریکا با سه کشور عربی در خاورمیانه در کنار غول های بزرگ اقتصادیِ جهان ؛ از دایره ی فهم ما خارج است. آن قدر اعداد بالا و نجومی ست که می تواند مسیر تازه و جدیدی در علم و پیشرفت و تکنولوژی به وجود آورده و تحولی عظیم در دنیای آدمها ایجاد کند. آدمهایی که به لطف و مدد حاکمانشان هر روز صبح که از خواب بر می خیزند به جای فکر کردن به قطعی برق ؛ و نداشتن آب ؛ برگشت چک ؛ افزایش دلار ؛ و شنیدن ده ها و صدها خبر ناگوار ؛ دنیای زیست شان را بهتر ؛ عالی تر و امن تر بینند و خود را برای یک زندگیِ به دور از حاشیه آماده کنند. این رخداد هر نامی که داشته باشد و مذاق ما را تلخ کند و دشمنی ما با آمریکا را شدت بخشد ؛ اما واقعیت رخ داده در خاورمیانه را نمی تواند انکار کند. چیزی که ثبت شد و به قاب خاطره پیوست راحتی و آرامش مردمانی بود که کلید خوشبختی شان را به راهبرانشان داده اند تا هر تصمیمی که می خواهند برایشان بگیرند.
🌐 تصمیماتی که در آن لج بازی ؛ بی تدبیری ؛ تعصب های کورکورانه ؛ و سهل انگاری و نادیده گرفتن حقوق شهروندی و زیر پا گذاشتن عدالت مطلقا جایی ندارد. لحظه به لحظه اندیشه ها تازه تر و هوای استعدادها لطیف تر می شود تا حاکمان عرب در فکر رفاه مردمانشان شبانه روز بکوشند و بهترین موقعیت ها را برایشان بسازند. قرار است بزرگترین شهر هوش مصنوعی جهان در امارات احداث شود. اماراتی که تا همین چند سال پیش با حسرت به ایرانِ آن روز می نگریست و از توسعه بسیار عقب بود. اماراتی که هیچ نداشت و ایران همه چیز داشت. حالا در خاورمیانه ی بزرگ و مهم همه چیز به سرعتِ برق و باد در حال تغییر و دگرگونی ست. روز به روز توسعه از نردبان بالا و بالاتر می رود تا زیست بشر را آسان تر و قشنگ تر کند. به انسان امکان برخورداری از زندگی بی دغدغه بدهد و دنیای او و آینده گانش را بهتر و زیباتر کند. در عوض ما در چنین شرائطی باید دنبال بادبزن دستی باشیم تا وقتی برق قطع می شود از گرما کلافه نشویم و کارمان به جنون و پریشانی نرسد.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🌑 جعفر بخشی بی نیاز
نویسنده و روزنامه نگار
🌐 آن چه در سفر تاریخی و حساس ترامپ رییس جمهور آمریکا به سه کشور عربستان و قطر و امارات در حافظه ی مردم خاورمیانه ثبت شد و لبخند رضایت را در انتهای سفر به سیمای ترامپ و حاکمان عرب نشاند ؛ تنها امضای چند قرارداد ساده ی اقتصادی نبود. شوکی عظیم و بسیار بزرگ بود برای کشورهایی که از قافله عقب ماندند و در یک حسرت تاریخی تا سالهای بسیار دور سوختند. ریاض و دوحه و ابوظبی اما با تیز هوشی و درک درست این رخداد بی نظیر ؛ فرصت ها را قدر دانستند و بخت و اقبال را به گرمی به واسطه ی حضور ترامپ در آغوش گرفتند. از شاخ گاو فربه دور ماندند و پستانهایش را گرفتند تا شیرش را بدوشند. حالا و در همین موقعیت گرچه سالها مسیر توسعه و پیشرفت را این سه کشور به خوبی طی کرده اند و دقیقا نوک قله اند ؛ اما با چنین قراردادهای کلانی که می تواند از یک خاورمیانه جنگ زده ؛ یک موقعیت بی همتا و مثال زدنی در آن بسازد دیگر نوک قله برای آنها بی معناست که دقیقا روی ابرها و در اوج آسمان اند.
🌐 رقم قرادادهای امضاء شده ی آمریکا با سه کشور عربی در خاورمیانه در کنار غول های بزرگ اقتصادیِ جهان ؛ از دایره ی فهم ما خارج است. آن قدر اعداد بالا و نجومی ست که می تواند مسیر تازه و جدیدی در علم و پیشرفت و تکنولوژی به وجود آورده و تحولی عظیم در دنیای آدمها ایجاد کند. آدمهایی که به لطف و مدد حاکمانشان هر روز صبح که از خواب بر می خیزند به جای فکر کردن به قطعی برق ؛ و نداشتن آب ؛ برگشت چک ؛ افزایش دلار ؛ و شنیدن ده ها و صدها خبر ناگوار ؛ دنیای زیست شان را بهتر ؛ عالی تر و امن تر بینند و خود را برای یک زندگیِ به دور از حاشیه آماده کنند. این رخداد هر نامی که داشته باشد و مذاق ما را تلخ کند و دشمنی ما با آمریکا را شدت بخشد ؛ اما واقعیت رخ داده در خاورمیانه را نمی تواند انکار کند. چیزی که ثبت شد و به قاب خاطره پیوست راحتی و آرامش مردمانی بود که کلید خوشبختی شان را به راهبرانشان داده اند تا هر تصمیمی که می خواهند برایشان بگیرند.
🌐 تصمیماتی که در آن لج بازی ؛ بی تدبیری ؛ تعصب های کورکورانه ؛ و سهل انگاری و نادیده گرفتن حقوق شهروندی و زیر پا گذاشتن عدالت مطلقا جایی ندارد. لحظه به لحظه اندیشه ها تازه تر و هوای استعدادها لطیف تر می شود تا حاکمان عرب در فکر رفاه مردمانشان شبانه روز بکوشند و بهترین موقعیت ها را برایشان بسازند. قرار است بزرگترین شهر هوش مصنوعی جهان در امارات احداث شود. اماراتی که تا همین چند سال پیش با حسرت به ایرانِ آن روز می نگریست و از توسعه بسیار عقب بود. اماراتی که هیچ نداشت و ایران همه چیز داشت. حالا در خاورمیانه ی بزرگ و مهم همه چیز به سرعتِ برق و باد در حال تغییر و دگرگونی ست. روز به روز توسعه از نردبان بالا و بالاتر می رود تا زیست بشر را آسان تر و قشنگ تر کند. به انسان امکان برخورداری از زندگی بی دغدغه بدهد و دنیای او و آینده گانش را بهتر و زیباتر کند. در عوض ما در چنین شرائطی باید دنبال بادبزن دستی باشیم تا وقتی برق قطع می شود از گرما کلافه نشویم و کارمان به جنون و پریشانی نرسد.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔴 بهایی که در ۲۳ سال مذاکره پرداخت شد
✍ #حامد_پاک_طینت
👈 امسال دقیقا ۲۳ سال است که ایران گرفتار تنش هسته ای و پدیده ای تحت عنوان مذاکره است!
یعنی جوانی که امروز از یک رشته مهندسی یا کارشناسی فارغ التحصیل شده تمام طول زندگی خود را در عالم برزخ بالاخره می شود یا نمی شود گذارنده است!
خودمان را با حرفهای عوام فریبانه گول نزنیم که مملکت در این ۲۳ سال کار خود را انجام می داده است و معطل نماند. با عدد و رقم صحبت کردن را تبدیل به یک فرهنگ کنیم. گزارشات رسمی نشان می دهد ایران حداقل ۳۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی را در این مدت از دست داده است، فقط در سالی که گذشت حدود ۳۰ میلیارد دلار و همچنین زیانی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار از عدم سرمایه گذاری خارجی در کشور اتفاق افتاده است، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از دارایی های ایران در خارج از کشور بلوکه و غیرقابل استفاده شد و محدودیت در استفاده از سیستم مالی جهانی مبادلات بین المللی برای تجار ایرانی را مختل کرد، رانت حاصل از دونرخی کردن ارز که یکی از دستاوردهای تحریم بود با سالی ۲۰ میلیارد دلار برای واردات و همچنین زیان حاصل از صادرات با نرخ غیرواقعی هم به سالی ۲۰ میلیارد دلار رسید، جمع زیان برآورد شده بالغ بر ۸۰۰ میلیارد دلار است. تورم سر به فلک کشید، نرخ دلار و هزینه زندگی مردم در این ۲۳ سال، ۱۰۰ برابر شد و نیمی از مردم ایران به زیر خط فقط سقوط کردند.
با این پول، ایران ما می توانست توسعه گازی کشور در پارس جنوبی را از ۲۴ فاز به ۳۲۰ فاز و ۴۰ شبکه مستقل برساند، میتوانست ۸۰۰ واحد یک گیگاواتی برق نیروگاه سیکل ترکیبی و ۵۳۰.۰۰۰ مگاوات برق خورشیدی و رفع کامل هدررفت شبکه برق کشور را انجام می داد، می توانست ۲۷۰ پالایشگاه برای خودکفایی بنزین و ۱۶۰ میلیون خودروی برقی در کشور تولید یا وارد کند، می توانست ۱۶۰ مسیر انتقال آب از خلیج فارس به داخل کشور بسازد، می توانست ۴۰۰ میلیون هکتار از زمین های کشاورزی را آبیاری قطره ای کند، می توانست ۸۰۰ واحد شیرین سازی آب دریا بخرد. بله با این پول ما بزرگترین معضل کشور که ناترازی در برق و آب و گاز و بنزین است و تا پنج سال آینده غیرقابل رفع خواهد شد، نداشتیم.
می توانست ۸۰۰ خط مترو یا ۹۰۰ هزار اتوبوس هیبریدی به سیستم حمل و نقل کشور بیافزاید، می توانست ۸۰۰۰ فروند هواپیما بخرد و ۴۰۰ فرودگاه در سطح کشور بسازد، می توانست ۱۶.۰۰۰ کیلومتر خط آهن قطار سریع السیر و ۸۰.۰۰۰ کیلومتر اتوبان در این مملکت بسازد، می توانست ۱۶۰۰ بیمارستان مجهز و ۸۰۰.۰۰۰ مدرسه و ۲۰ میلیون واحد مسکن برای مردم ایران بسازد. همه این پروژه های ملی با این بودجه عملیاتی بود.
این بهایی است که پرداخت شده است. یک روز در خلوت خودمان محاسبه کنیم که ارزشش را داشت یا نداشت.
همین امروز اگر تمام تحریم ها برداشته شود، ۷ سال طول خواهد کشید تا این خسارتها جبران شود آنهم به شرط آنکه تحت یک مدیریت سیستماتیک و علمی عمل کنیم. مشکل اما اینجاست که همه خسارتها قابل جبران نیست. فرار مغزها و مهاجرت نخبگانی که در این ۲۳ سال از کشور رفتند را چگونه جبران کنیم؟ فرصت های از دست رفته در بازارهای منطقه ای و بین المللی که توسط دیگر کشورها تسخیر شده است را چگونه جبران کنیم؟ تغییرات منفی و فسادی که در ساختار اقتصادی ایران ریشه دوانده را چگونه بسوزانیم؟ و از همه مهمتر، عمرمان، ۲۳ سال زمان و عمر تلف شده را چگونه جبران کنیم؟
شاید اگر این متن را همه ما بیش از یک بار می خواندیم، بخصوص مسئولین محترمی که امروز مسئولیت ادامه مذاکرات ۲۳ ساله را به عهده گرفته اند و آنهایی که خط مشی مذاکرات را تعیین می کنند چاره ای دیگر می اندیشیدند.
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اقتصاد #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍ #حامد_پاک_طینت
👈 امسال دقیقا ۲۳ سال است که ایران گرفتار تنش هسته ای و پدیده ای تحت عنوان مذاکره است!
یعنی جوانی که امروز از یک رشته مهندسی یا کارشناسی فارغ التحصیل شده تمام طول زندگی خود را در عالم برزخ بالاخره می شود یا نمی شود گذارنده است!
خودمان را با حرفهای عوام فریبانه گول نزنیم که مملکت در این ۲۳ سال کار خود را انجام می داده است و معطل نماند. با عدد و رقم صحبت کردن را تبدیل به یک فرهنگ کنیم. گزارشات رسمی نشان می دهد ایران حداقل ۳۰۰ میلیارد دلار درآمد نفتی را در این مدت از دست داده است، فقط در سالی که گذشت حدود ۳۰ میلیارد دلار و همچنین زیانی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار از عدم سرمایه گذاری خارجی در کشور اتفاق افتاده است، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از دارایی های ایران در خارج از کشور بلوکه و غیرقابل استفاده شد و محدودیت در استفاده از سیستم مالی جهانی مبادلات بین المللی برای تجار ایرانی را مختل کرد، رانت حاصل از دونرخی کردن ارز که یکی از دستاوردهای تحریم بود با سالی ۲۰ میلیارد دلار برای واردات و همچنین زیان حاصل از صادرات با نرخ غیرواقعی هم به سالی ۲۰ میلیارد دلار رسید، جمع زیان برآورد شده بالغ بر ۸۰۰ میلیارد دلار است. تورم سر به فلک کشید، نرخ دلار و هزینه زندگی مردم در این ۲۳ سال، ۱۰۰ برابر شد و نیمی از مردم ایران به زیر خط فقط سقوط کردند.
با این پول، ایران ما می توانست توسعه گازی کشور در پارس جنوبی را از ۲۴ فاز به ۳۲۰ فاز و ۴۰ شبکه مستقل برساند، میتوانست ۸۰۰ واحد یک گیگاواتی برق نیروگاه سیکل ترکیبی و ۵۳۰.۰۰۰ مگاوات برق خورشیدی و رفع کامل هدررفت شبکه برق کشور را انجام می داد، می توانست ۲۷۰ پالایشگاه برای خودکفایی بنزین و ۱۶۰ میلیون خودروی برقی در کشور تولید یا وارد کند، می توانست ۱۶۰ مسیر انتقال آب از خلیج فارس به داخل کشور بسازد، می توانست ۴۰۰ میلیون هکتار از زمین های کشاورزی را آبیاری قطره ای کند، می توانست ۸۰۰ واحد شیرین سازی آب دریا بخرد. بله با این پول ما بزرگترین معضل کشور که ناترازی در برق و آب و گاز و بنزین است و تا پنج سال آینده غیرقابل رفع خواهد شد، نداشتیم.
می توانست ۸۰۰ خط مترو یا ۹۰۰ هزار اتوبوس هیبریدی به سیستم حمل و نقل کشور بیافزاید، می توانست ۸۰۰۰ فروند هواپیما بخرد و ۴۰۰ فرودگاه در سطح کشور بسازد، می توانست ۱۶.۰۰۰ کیلومتر خط آهن قطار سریع السیر و ۸۰.۰۰۰ کیلومتر اتوبان در این مملکت بسازد، می توانست ۱۶۰۰ بیمارستان مجهز و ۸۰۰.۰۰۰ مدرسه و ۲۰ میلیون واحد مسکن برای مردم ایران بسازد. همه این پروژه های ملی با این بودجه عملیاتی بود.
این بهایی است که پرداخت شده است. یک روز در خلوت خودمان محاسبه کنیم که ارزشش را داشت یا نداشت.
همین امروز اگر تمام تحریم ها برداشته شود، ۷ سال طول خواهد کشید تا این خسارتها جبران شود آنهم به شرط آنکه تحت یک مدیریت سیستماتیک و علمی عمل کنیم. مشکل اما اینجاست که همه خسارتها قابل جبران نیست. فرار مغزها و مهاجرت نخبگانی که در این ۲۳ سال از کشور رفتند را چگونه جبران کنیم؟ فرصت های از دست رفته در بازارهای منطقه ای و بین المللی که توسط دیگر کشورها تسخیر شده است را چگونه جبران کنیم؟ تغییرات منفی و فسادی که در ساختار اقتصادی ایران ریشه دوانده را چگونه بسوزانیم؟ و از همه مهمتر، عمرمان، ۲۳ سال زمان و عمر تلف شده را چگونه جبران کنیم؟
شاید اگر این متن را همه ما بیش از یک بار می خواندیم، بخصوص مسئولین محترمی که امروز مسئولیت ادامه مذاکرات ۲۳ ساله را به عهده گرفته اند و آنهایی که خط مشی مذاکرات را تعیین می کنند چاره ای دیگر می اندیشیدند.
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اقتصاد #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔴 دموکراسی در محاصره؛ صورتبندی یک تناقض جهانی
🔹 این جمله که دموکراسی بدترین شیوه حکومترانی است؛ البته اگر دیگر شیوهها را نادیده بینگاریم، نهتنها نشان از تیزبینی وینستون چرچیل دارد؛ بلکه بیانگر حقایق تلخ و نشاندهنده ناتوانی سیاسی انسان امروز هم است.
🔹 تاریخ اندیشه سیاسی جوامع مختلف با همه هزینههای گزاف و سنگین، کشورها را تا به این نقطه رسانده و تاکنون مناسبتر از دموکراسی برای مدیریت جهان به دست نیامده است؛ اما چگونه است که این ریسمان نازک و البته تنها امید، چنین در معرض گسست و شکست قرار میگیرد.
🔺 ترس و وحشت از حکومت راستهای افراطی و خاطره سیاه نظام هیتلری و انگارههای شوم فاشیستی چنان ترسی در خودآگاه و ناخودآگاه اروپاییان نشانده است که شنیدن کوچکترین زمزمههای مشابه با آن وحشت را به جان همه میاندازد؛ اما مدتهاست که احزاب راستگرا زمزمههای ریز و کوتاه را به فریاد، نماد، اندیشه، مطالبه و فعالیت حزبی و سیاسی تبدیل کرده و آرامآرام قدرت بیشتری گرفتهاند تاحدی که نگرانی از انتخاب آنها ازطریق انتخابات آزاد در کشورهای پیشرفته با استقبال اکثریت مردم به امری واقعی تبدیل شده است و تحقق چنین شرایطی در آینده نزدیک بههیچوجه دور از انتظار نیست.
✅ مرور دستکم دو نمونه در ماههای گذشته در دو کشور اروپایی پیشرفته زنگ خطر را بیشازپیش بهصدا درآورده است.
✳️ در فرانسه حزب حاکم که در زمان انتخاب از جایگاه درخشان و پرطرفداری برخوردار بود، کوشید مارین لوپن؛ نماینده متنفذ حزب راست افراطی را به انزوا و درماندگی بکشاند. میدانیم که این امر پایان خوشی ندارد.
✳️ در آلمان نیز حاکمیت برای پیشگیری از بهقدرت رسیدن حزب راستگرای افراطی از بهرسمیت شناختن آنها سر باز زد و این امر درحال صورت گرفت که برای از دست ندادن حکومت مجبور شدند به کمترین آرا و تلاش برای به نتیجه رساندن آنها هر کاری بکنند تا مبادا قدرت را به راستهای بهظاهر وحشتناک واگذار کنند.
❎ عملکرد این دو نظام حاکمیتی در دو کشور سرآمد و توسعهیافته اروپایی از خطرهایی حکایت میکنند که بهطور مستقیم دموکراسی را نشانه گرفتهاند. چطور و چگونه است که فرانسه و آلمان برای حفظ دموکراسی کاملا و دقیقا بهروشی کاملا متضاد و متناقض با این امر عمل میکنند؟!
اینکه دموکراسی فدای دموکراسی شود یک موضوع بزرگ و بحرانی است و اینکه برای از بین بردن خطر حاکمیت راست افراطی بهتمامی آن را سرکوب کرد و مانع فعالیت و ابراز وجود آن شد، موضوع خطرناک دیگری است.
⁉️ بشریت چندبار باید این مسیر را تجربه کند و تن به سرکوب مخالفان فکری بدهد وقتی همواره نتیجه آن قدرت و قوت گرفتن آنها میشود آن هم در دنیای امروز؟!
از سوی دیگر احمد الشرع جولانی کارنامهای دارد که او را در شمار تروریستها قرار داد؛ اما در مدتزمان بسیار کوتاهی به آنجا رسید که بهراحتی در یکی از مهمترین، پرشورترین و پرمنفعتترین سفرهای ترامپ با رییسجمهور آمریکا بر سر یک میز نشست! انتقادهایی به ترامپ وجود دارد که چرا تا این اندازه به این فرد اجازه داد به او نزدیک شود؛ زیرا جولانی کسی است که دستش به خون بسیاری آلوده است و بدون رعایت فرایند دموکراسی و انتخاب آزادانه در مسند قدرت قرار گرفته است. هرچقدر هم که بر موقتی بودن دولت او تاکید شود، شیوه عملکرد و اقدامات وی چندان تاییدکننده این موضوع به نظر نمیرسد.
🔺 او بهراحتی از سوی قدرت اول جهان و قدرتهای بزرگ منطقه بدون کمترین تردید، پرسش، ترس و شرمی پذیرفته میشود. این کار چه پیامی را به جهان ابلاغ میکند؟ آیا از این پس هم باید شاهد اوج گرفتن چنین افرادی باشیم؟
🔹 اینکه احمدالشرع چطور به این جایگاه رسید، آیا هوش اجتماعی و شامه سیاسی او تاثیر خود را گذاشت؟ آیا دستهای دیگری در کار بود یا تصادف و پیشروی اتفاقات به نفع او حرکت کرد یا...؟ موضوع بحث این نوشتار نیست.
🟢 نجات سوریه از دست بشار اسد، رهایی مردم ستمدیده این کشور و گشایش راههای پیشرفت برای آنها برای هر انسان آرزومند و ستایشگر آزادی و کرامت انسانی امری خوشایند، مبارک و ارزشمندی است؛ اما اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی باید هرچه زودتر برای حل این تعارض هولناک و نجات دموکراسی راه چارهای بیابند.
✍ #کتایون_کیانی
#ارسالی #سیاسی
@Roshanfkrane
🔹 این جمله که دموکراسی بدترین شیوه حکومترانی است؛ البته اگر دیگر شیوهها را نادیده بینگاریم، نهتنها نشان از تیزبینی وینستون چرچیل دارد؛ بلکه بیانگر حقایق تلخ و نشاندهنده ناتوانی سیاسی انسان امروز هم است.
🔹 تاریخ اندیشه سیاسی جوامع مختلف با همه هزینههای گزاف و سنگین، کشورها را تا به این نقطه رسانده و تاکنون مناسبتر از دموکراسی برای مدیریت جهان به دست نیامده است؛ اما چگونه است که این ریسمان نازک و البته تنها امید، چنین در معرض گسست و شکست قرار میگیرد.
🔺 ترس و وحشت از حکومت راستهای افراطی و خاطره سیاه نظام هیتلری و انگارههای شوم فاشیستی چنان ترسی در خودآگاه و ناخودآگاه اروپاییان نشانده است که شنیدن کوچکترین زمزمههای مشابه با آن وحشت را به جان همه میاندازد؛ اما مدتهاست که احزاب راستگرا زمزمههای ریز و کوتاه را به فریاد، نماد، اندیشه، مطالبه و فعالیت حزبی و سیاسی تبدیل کرده و آرامآرام قدرت بیشتری گرفتهاند تاحدی که نگرانی از انتخاب آنها ازطریق انتخابات آزاد در کشورهای پیشرفته با استقبال اکثریت مردم به امری واقعی تبدیل شده است و تحقق چنین شرایطی در آینده نزدیک بههیچوجه دور از انتظار نیست.
✅ مرور دستکم دو نمونه در ماههای گذشته در دو کشور اروپایی پیشرفته زنگ خطر را بیشازپیش بهصدا درآورده است.
✳️ در فرانسه حزب حاکم که در زمان انتخاب از جایگاه درخشان و پرطرفداری برخوردار بود، کوشید مارین لوپن؛ نماینده متنفذ حزب راست افراطی را به انزوا و درماندگی بکشاند. میدانیم که این امر پایان خوشی ندارد.
✳️ در آلمان نیز حاکمیت برای پیشگیری از بهقدرت رسیدن حزب راستگرای افراطی از بهرسمیت شناختن آنها سر باز زد و این امر درحال صورت گرفت که برای از دست ندادن حکومت مجبور شدند به کمترین آرا و تلاش برای به نتیجه رساندن آنها هر کاری بکنند تا مبادا قدرت را به راستهای بهظاهر وحشتناک واگذار کنند.
❎ عملکرد این دو نظام حاکمیتی در دو کشور سرآمد و توسعهیافته اروپایی از خطرهایی حکایت میکنند که بهطور مستقیم دموکراسی را نشانه گرفتهاند. چطور و چگونه است که فرانسه و آلمان برای حفظ دموکراسی کاملا و دقیقا بهروشی کاملا متضاد و متناقض با این امر عمل میکنند؟!
اینکه دموکراسی فدای دموکراسی شود یک موضوع بزرگ و بحرانی است و اینکه برای از بین بردن خطر حاکمیت راست افراطی بهتمامی آن را سرکوب کرد و مانع فعالیت و ابراز وجود آن شد، موضوع خطرناک دیگری است.
⁉️ بشریت چندبار باید این مسیر را تجربه کند و تن به سرکوب مخالفان فکری بدهد وقتی همواره نتیجه آن قدرت و قوت گرفتن آنها میشود آن هم در دنیای امروز؟!
از سوی دیگر احمد الشرع جولانی کارنامهای دارد که او را در شمار تروریستها قرار داد؛ اما در مدتزمان بسیار کوتاهی به آنجا رسید که بهراحتی در یکی از مهمترین، پرشورترین و پرمنفعتترین سفرهای ترامپ با رییسجمهور آمریکا بر سر یک میز نشست! انتقادهایی به ترامپ وجود دارد که چرا تا این اندازه به این فرد اجازه داد به او نزدیک شود؛ زیرا جولانی کسی است که دستش به خون بسیاری آلوده است و بدون رعایت فرایند دموکراسی و انتخاب آزادانه در مسند قدرت قرار گرفته است. هرچقدر هم که بر موقتی بودن دولت او تاکید شود، شیوه عملکرد و اقدامات وی چندان تاییدکننده این موضوع به نظر نمیرسد.
🔺 او بهراحتی از سوی قدرت اول جهان و قدرتهای بزرگ منطقه بدون کمترین تردید، پرسش، ترس و شرمی پذیرفته میشود. این کار چه پیامی را به جهان ابلاغ میکند؟ آیا از این پس هم باید شاهد اوج گرفتن چنین افرادی باشیم؟
🔹 اینکه احمدالشرع چطور به این جایگاه رسید، آیا هوش اجتماعی و شامه سیاسی او تاثیر خود را گذاشت؟ آیا دستهای دیگری در کار بود یا تصادف و پیشروی اتفاقات به نفع او حرکت کرد یا...؟ موضوع بحث این نوشتار نیست.
🟢 نجات سوریه از دست بشار اسد، رهایی مردم ستمدیده این کشور و گشایش راههای پیشرفت برای آنها برای هر انسان آرزومند و ستایشگر آزادی و کرامت انسانی امری خوشایند، مبارک و ارزشمندی است؛ اما اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی باید هرچه زودتر برای حل این تعارض هولناک و نجات دموکراسی راه چارهای بیابند.
✍ #کتایون_کیانی
#ارسالی #سیاسی
@Roshanfkrane
نیم ساعت برق منزل پزشکیان و مسئولان را قطع کنید و فیلم بگیرید!
✍ شهرام اصغری
کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
حالا که مشکلات زندگی مردم روزبهروز بیشتر میشود و سیستم و ساختار فعلی کشور در تأمین نیازهای اولیه مردم از جمله؛ آب، هوا، برق و نان عاجز است، پیشنهاد میشود یرای حفظ ظاهر هم که شده! حداقل نیم ساعت برق مسئولان، وزراء، نمایندگان مجلس، مالکان نهادها و بنیادهای قدرتمند و ثروتمند، زندانیان قلدر در مرخصی و ... را قطع کنید و فیلمش را هم به مردم بیچاره نشان دهید تا مردم سادهدل ما کمی آرام بگیرند.
در زمان هشت سال دفاع مقدس همه مردم کالای کوپنی میگرفتند و فاصله طبقاتی تا این حد نبود اما در شرایط فعلی کشور برخی حتی آب ناسالم و آلوده هم برای خوردن و زندگی ندارند که برای افزایش روحیه مردم درجهت مقاومت بیشتر، پیشنهاد میشود صدا و سیما فیلم زنده بگیرد و به مردم نشان دهد که بهطور مثال پزشکیان از شیر لولهکشی شده منزلش آب میخورد!
آقای رضوانی، خبرنگار برنامه بدون تعارف را بفرستید به منزل مسئولان ارشد، فرماندهان نظامی یا روحانیون سادهزیست تا از زندگیشان فیلم بگیرد که آنها هم کمی تا قسمتی مثل عموم مردم زندگی میکنند و برق منزلشان قطع میشود و مشکلات مردم را درک میکنند. نشان بدهید که آنها هم از صیفیجات و میوهجات دیپورت شده از روسیه و کشورهای عربی استفاده میکنند و در سفره آنها هم حتی سبزی و ماست پیدا نمیشود، تا دل مردم کمی خنک شود!
با چنین عملکردی توسط صدا و سیما، مقاومت و تابآوری مردم در برابر مشکلات زیاد میشود تا انشاءالله به سلامت و با اتحاد و در کنار هم بتوانیم از تابستان سخت و ناتراز عبور کنیم!
هرچند همگان میدانیم با قطعی برق، آب، گاز و... در کسبوکار و رزق و روزی خیلی از مسئولان و کاسبان! خللی ایجاد نمیشود و حتی روزنههای جدیدی از قبیل واردات پمپآب و ... نیز برایشان گشوده و رزق و روزیشان زیادتر میشود! و مجتمعهای اداری و صنعتی برخیها بهصورت قاچاقی هیچ قطعی و کمبودی ندارند!
#ارسالی از نویسنده
#انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍ شهرام اصغری
کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
حالا که مشکلات زندگی مردم روزبهروز بیشتر میشود و سیستم و ساختار فعلی کشور در تأمین نیازهای اولیه مردم از جمله؛ آب، هوا، برق و نان عاجز است، پیشنهاد میشود یرای حفظ ظاهر هم که شده! حداقل نیم ساعت برق مسئولان، وزراء، نمایندگان مجلس، مالکان نهادها و بنیادهای قدرتمند و ثروتمند، زندانیان قلدر در مرخصی و ... را قطع کنید و فیلمش را هم به مردم بیچاره نشان دهید تا مردم سادهدل ما کمی آرام بگیرند.
در زمان هشت سال دفاع مقدس همه مردم کالای کوپنی میگرفتند و فاصله طبقاتی تا این حد نبود اما در شرایط فعلی کشور برخی حتی آب ناسالم و آلوده هم برای خوردن و زندگی ندارند که برای افزایش روحیه مردم درجهت مقاومت بیشتر، پیشنهاد میشود صدا و سیما فیلم زنده بگیرد و به مردم نشان دهد که بهطور مثال پزشکیان از شیر لولهکشی شده منزلش آب میخورد!
آقای رضوانی، خبرنگار برنامه بدون تعارف را بفرستید به منزل مسئولان ارشد، فرماندهان نظامی یا روحانیون سادهزیست تا از زندگیشان فیلم بگیرد که آنها هم کمی تا قسمتی مثل عموم مردم زندگی میکنند و برق منزلشان قطع میشود و مشکلات مردم را درک میکنند. نشان بدهید که آنها هم از صیفیجات و میوهجات دیپورت شده از روسیه و کشورهای عربی استفاده میکنند و در سفره آنها هم حتی سبزی و ماست پیدا نمیشود، تا دل مردم کمی خنک شود!
با چنین عملکردی توسط صدا و سیما، مقاومت و تابآوری مردم در برابر مشکلات زیاد میشود تا انشاءالله به سلامت و با اتحاد و در کنار هم بتوانیم از تابستان سخت و ناتراز عبور کنیم!
هرچند همگان میدانیم با قطعی برق، آب، گاز و... در کسبوکار و رزق و روزی خیلی از مسئولان و کاسبان! خللی ایجاد نمیشود و حتی روزنههای جدیدی از قبیل واردات پمپآب و ... نیز برایشان گشوده و رزق و روزیشان زیادتر میشود! و مجتمعهای اداری و صنعتی برخیها بهصورت قاچاقی هیچ قطعی و کمبودی ندارند!
#ارسالی از نویسنده
#انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
از صدور سرمایه تا صف سرمایهخواهی | تفاوت عقل قطری با تجربهی ایرانی
نویسنده: حمید آصفی
در جهانی که حتی نفت دیگر پادشاهی نمیکند، برخی کشورها هنوز پادشاهانه میاندیشند. قطر را ببینید؛ کشوری کوچک با جمعیتی کمتر از تهران و جغرافیایی محدودتر از چند شهرستان ایران. اما با ذهنی باز، ساختاری منسجم و نگاهی جهانی، توانسته چنان مازاد سرمایهای انباشت کند که امروز صندوقهای ثروتش، شهر به شهر در اروپا و آمریکا خرید میکنند؛ باشگاه ورزشی میخرند، دانشگاه تأسیس میکنند و حتی در شرکتهای فناوری آیندهساز سهام عمده دارند. همین قطر بود که در میانهی خصومتها، تنهایی از محاصرهی همسایگانش بیرون آمد، بدون شلیک یک گلوله، فقط با اتکا به آنچه ما از آن محروم ماندهایم: مدیریت سرمایه.در همان ایام، وقتی دونالد ترامپ در خلیج فارس دور افتخار میزد، قراردادهای چند صد میلیارد دلاری با عربستان، امارات و قطر بسته شد. برخی در ایران همچنان درگیر واژگاناند. میپرسند: «مگر اینها باج ندادند؟» نه، آقای عزیز! این باج نبود، بازی بود. بازی هوشمندانهای به نام «مدیریت مازاد سرمایه». بازیای که وقتی بلدش نباشی، سرمایهات را در پالایشگاه ونزوئلا آتش میزنی یا در پروژههایی میکاری که نه محصول دارد، نه مشتری، نه آینده.ما کجای این بازیایم؟ هیچکجا. هنوز درگیر اینایم که اساساً سرمایهی خارجی را باید «جذب کرد» یا نه! هنوز نظام تصمیمسازی، جذب سرمایه را به «نفوذ دشمن» ترجمه میکند، و نظام اداری، هر سرمایهگذار خارجی را یا در صف «ضد انقلاب اقتصادی» مینشاند یا زیر بار بیپایان مجوزها فرسوده میکند. نتیجه؟ دولتمردان در رسانهها فریاد میزنند که «کشور به سرمایهی خارجی نیاز دارد»، اما در عمل، هر روز سدی جدید در برابر آن میسازند.ایران، با منابع عظیم انسانی، طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیکیاش، باید صادرکنندهی سرمایه باشد، نه واردکنندهی ملتمسانهی آن. بله، قطر نفت و گاز دارد، اما ایران بیشتر دارد. بله، امارات بنادر استراتژیک دارد، اما ایران گسترهای بهمراتب مهمتر دارد. پس چرا آنها توانستهاند و ما نه؟ پاسخ ساده است: آنها «نظام تصمیمگیری» عقلایی دارند، ما در ایران «نظام تعارفگویی». آنها از فرصتهای جهانی بهرهبرداری کردهاند، حاکمیت ما از فرصتها ترسیده است. آنها صندوق سرمایهگذاری برای نسل آینده دارند؛ ما صندوق بازنشستگی بحرانزدهای داریم که با هر نوسان دلار میلرزد.و چه کسی باید پاسخ دهد که چرا ایران، با اینهمه ظرفیت و ذخیره، هنوز چشم به دستان خارجی دوخته تا شاید چند میلیارد دلار سرمایه وارد کشور شود؟ ما حتی فرصتهایی ساده، مانند صادرات خدمات فنی و مهندسی به کشورهای آفریقایی یا سرمایهگذاری در شرق آسیا را هم با دست خود خفه کردیم؛ با سیاست خارجی تنشزا، با بیاعتمادی به جهان، و با تحقیر مزمن عقلانیت اقتصادی.قطر، در کمتر از دو دهه، با اتکا به همین عقلانیت، به کشوری تبدیل شد که حتی دشمنانش هم ناچارند به آن احترام بگذارند. در اوج بحران خلیج فارس، وقتی سه کشور بزرگتر او را به انزوا کشاندند، قطر نهتنها فرو نپاشید، بلکه بازتعریف شد؛ به میانجی، سرمایهگذار، شریک و بازیگری منطقهای. آیا این یک معجزه بود؟ نه. فقط برنامه بود، شفافیت بود، ثبات در تصمیمگیری بود.ما اما با دلارهای نفتیمان چه کردیم؟ در دههی ۸۰ خورشیدی، صدها میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم. کجا رفت؟ زیر خاک! در پروژههای بیسرانجام، در توزیع پول بین نهادهای بدون نظارت، در واردات اجناس بنجل، و در سیاست خارجیای که ما را منزوی کرد. هیچکس هم امروز پاسخگو نیست. بلکه اگر بپرسی، متهم میشوی به «سیاهنمایی»، به «خودتحقیری»! گویی اگر بگویی «قطر بهتر عمل کرده»، یعنی خودت را تحقیر کردهای، نه آن مدیری را که سرمایههای کشور را به باد داده است!نه، برادر من! خودتحقیری آن است که چشم به زمین بدوزی، وقتی میتوانی سقف بلند استعدادهایت را بسازی. خودتحقیری آن است که نتوانی ضعفها را ببینی و اصلاح کنی. آنکه از مقایسه با قطر یا امارات میهراسد، نه نگران عزت ملی، بلکه نگران آشکار شدن ناکارآمدی ساختاری است. باید از خود بپرسیم: اگر امارات و قطر میتوانند آسمانخراش بسازند، چرا ما حتی در بندر چابهار نمیتوانیم یک بندر مدرن با سرمایهی ملی بسازیم؟ اگر امارات و قطر در دهها کشور صندوق سرمایهگذاری ملی دارد، چرا ما هنوز به اموال بلوکهشده در عراق و قطر دل بستهایم و آن را بخشی از بودجه میدانیم؟ا
ایران میتوانست از «صف سرمایهخواهی» بیرون بیاید و به جرگه کشورهایی بپیوندد که سرمایه میسازد. تا زمانیکه سیاست خارجی، منافع ملی جای شعار را نگیرد، قطر و امارات همچنان جلو خواهند رفت؛ و ما همچنان مقاله خواهیم نوشت که «چرا آنها جلو افتادند؟»
#ارسالی از:
✍ #حمیدآصفی
#اجتماعی #سیاسی #اقتصادی
@Roshanfkrane
نویسنده: حمید آصفی
در جهانی که حتی نفت دیگر پادشاهی نمیکند، برخی کشورها هنوز پادشاهانه میاندیشند. قطر را ببینید؛ کشوری کوچک با جمعیتی کمتر از تهران و جغرافیایی محدودتر از چند شهرستان ایران. اما با ذهنی باز، ساختاری منسجم و نگاهی جهانی، توانسته چنان مازاد سرمایهای انباشت کند که امروز صندوقهای ثروتش، شهر به شهر در اروپا و آمریکا خرید میکنند؛ باشگاه ورزشی میخرند، دانشگاه تأسیس میکنند و حتی در شرکتهای فناوری آیندهساز سهام عمده دارند. همین قطر بود که در میانهی خصومتها، تنهایی از محاصرهی همسایگانش بیرون آمد، بدون شلیک یک گلوله، فقط با اتکا به آنچه ما از آن محروم ماندهایم: مدیریت سرمایه.در همان ایام، وقتی دونالد ترامپ در خلیج فارس دور افتخار میزد، قراردادهای چند صد میلیارد دلاری با عربستان، امارات و قطر بسته شد. برخی در ایران همچنان درگیر واژگاناند. میپرسند: «مگر اینها باج ندادند؟» نه، آقای عزیز! این باج نبود، بازی بود. بازی هوشمندانهای به نام «مدیریت مازاد سرمایه». بازیای که وقتی بلدش نباشی، سرمایهات را در پالایشگاه ونزوئلا آتش میزنی یا در پروژههایی میکاری که نه محصول دارد، نه مشتری، نه آینده.ما کجای این بازیایم؟ هیچکجا. هنوز درگیر اینایم که اساساً سرمایهی خارجی را باید «جذب کرد» یا نه! هنوز نظام تصمیمسازی، جذب سرمایه را به «نفوذ دشمن» ترجمه میکند، و نظام اداری، هر سرمایهگذار خارجی را یا در صف «ضد انقلاب اقتصادی» مینشاند یا زیر بار بیپایان مجوزها فرسوده میکند. نتیجه؟ دولتمردان در رسانهها فریاد میزنند که «کشور به سرمایهی خارجی نیاز دارد»، اما در عمل، هر روز سدی جدید در برابر آن میسازند.ایران، با منابع عظیم انسانی، طبیعی و موقعیت ژئوپلیتیکیاش، باید صادرکنندهی سرمایه باشد، نه واردکنندهی ملتمسانهی آن. بله، قطر نفت و گاز دارد، اما ایران بیشتر دارد. بله، امارات بنادر استراتژیک دارد، اما ایران گسترهای بهمراتب مهمتر دارد. پس چرا آنها توانستهاند و ما نه؟ پاسخ ساده است: آنها «نظام تصمیمگیری» عقلایی دارند، ما در ایران «نظام تعارفگویی». آنها از فرصتهای جهانی بهرهبرداری کردهاند، حاکمیت ما از فرصتها ترسیده است. آنها صندوق سرمایهگذاری برای نسل آینده دارند؛ ما صندوق بازنشستگی بحرانزدهای داریم که با هر نوسان دلار میلرزد.و چه کسی باید پاسخ دهد که چرا ایران، با اینهمه ظرفیت و ذخیره، هنوز چشم به دستان خارجی دوخته تا شاید چند میلیارد دلار سرمایه وارد کشور شود؟ ما حتی فرصتهایی ساده، مانند صادرات خدمات فنی و مهندسی به کشورهای آفریقایی یا سرمایهگذاری در شرق آسیا را هم با دست خود خفه کردیم؛ با سیاست خارجی تنشزا، با بیاعتمادی به جهان، و با تحقیر مزمن عقلانیت اقتصادی.قطر، در کمتر از دو دهه، با اتکا به همین عقلانیت، به کشوری تبدیل شد که حتی دشمنانش هم ناچارند به آن احترام بگذارند. در اوج بحران خلیج فارس، وقتی سه کشور بزرگتر او را به انزوا کشاندند، قطر نهتنها فرو نپاشید، بلکه بازتعریف شد؛ به میانجی، سرمایهگذار، شریک و بازیگری منطقهای. آیا این یک معجزه بود؟ نه. فقط برنامه بود، شفافیت بود، ثبات در تصمیمگیری بود.ما اما با دلارهای نفتیمان چه کردیم؟ در دههی ۸۰ خورشیدی، صدها میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم. کجا رفت؟ زیر خاک! در پروژههای بیسرانجام، در توزیع پول بین نهادهای بدون نظارت، در واردات اجناس بنجل، و در سیاست خارجیای که ما را منزوی کرد. هیچکس هم امروز پاسخگو نیست. بلکه اگر بپرسی، متهم میشوی به «سیاهنمایی»، به «خودتحقیری»! گویی اگر بگویی «قطر بهتر عمل کرده»، یعنی خودت را تحقیر کردهای، نه آن مدیری را که سرمایههای کشور را به باد داده است!نه، برادر من! خودتحقیری آن است که چشم به زمین بدوزی، وقتی میتوانی سقف بلند استعدادهایت را بسازی. خودتحقیری آن است که نتوانی ضعفها را ببینی و اصلاح کنی. آنکه از مقایسه با قطر یا امارات میهراسد، نه نگران عزت ملی، بلکه نگران آشکار شدن ناکارآمدی ساختاری است. باید از خود بپرسیم: اگر امارات و قطر میتوانند آسمانخراش بسازند، چرا ما حتی در بندر چابهار نمیتوانیم یک بندر مدرن با سرمایهی ملی بسازیم؟ اگر امارات و قطر در دهها کشور صندوق سرمایهگذاری ملی دارد، چرا ما هنوز به اموال بلوکهشده در عراق و قطر دل بستهایم و آن را بخشی از بودجه میدانیم؟ا
ایران میتوانست از «صف سرمایهخواهی» بیرون بیاید و به جرگه کشورهایی بپیوندد که سرمایه میسازد. تا زمانیکه سیاست خارجی، منافع ملی جای شعار را نگیرد، قطر و امارات همچنان جلو خواهند رفت؛ و ما همچنان مقاله خواهیم نوشت که «چرا آنها جلو افتادند؟»
#ارسالی از:
✍ #حمیدآصفی
#اجتماعی #سیاسی #اقتصادی
@Roshanfkrane
🟣اگر به دعا بود!
وزیر نیرو گفته اند:
سدها خالی است؛ چرا علما فکری نمی کنند؟
🔸دو برادر با هم از مکتب می رفتند و شکوه میکردند. یکی گفت: «چه بودی که ملّای ما بمردی تا ما خلاص میشدیم؟»
برادر دیگر گفت: «مردن ملّا نفع نمیکند؛ زیرا که ما را به ملّای دیگر خواهند سپرد خوب است که بابا بمیرد تا یکبارگی خلاص شویم.»
🔹در مقوله دعا و خواستن از خالق توانا، خداوند «نعم المجیبون» است، یعنی آن چه را به صلاح بنده باشد اجابت می کند، نه آن چه را بنده معین کرده است.
بر این مبنا، دعا برای منافع غیر معمول و دعایی که فقط در حد سخن و بی عملی نیک که مستوجب و پاداش کار نیکی باشد بی اثر است.
🔸با توکل زانوی اشتر را ببند!
در عصر رشد عقل اکتسابی و کمال بهره وری از دانش بشری، بی عملی و چشم بر آسمان دوختن عبث ترین کارهاست.
سعادتمندی بشر مبنایی زمینی دارد.
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
اگر به دعا و آرزوی مرگ بر این و آن بود؛ اکنون کمی مانده به نیم قرن نبایست اثری از آمریکا، اسراییل، انگلیس، و ... از جانب التماسی های امثال صدیقی ها و بقیه بر روی کره خاکی می ماند!
🟥یک تقارن
اول؛
🔻قیمت برق در آلمان زیر صفر شد.
▪️قیمت برق در آلمان، در نخستین روز معاملات سال ۲۰۲۵، تحت تاثیر افزایش تولید نیروی تجدیدپذیر، به زیر صفر رسید.
▪️پس از اینکه تولید نیروی بادی به ۴۰ گیگاوات رسید و از تقاضا فراتر رفت، قیمت اواسط روز در آلمان که بزرگترین بازار اروپاست، به مدت چهار ساعت منفی شد.| ایسنا
دوم؛
وزیر نیرو:
🔹 ناترازی بزرگ در راه است؛ تابستان سختی داریم.
🔹 پیش بینی می شود که ناترازی به ۲۵ هزار مگاوات برسد؛ خدا کند که نرسد.
🔹 عبور از تابستان به این سادگی نیست!
سوال؛
چگونه آلمانی ها با کمبود منابع زیر زمینی توانستند؟
اما مسئولان ایران با این همه مواهب خدادادی رو و زیر زمینی ناتوانند؟
پدیده غفلت و تجاهل مدیریت در ایران تا کنون علاوه بر میلیاردها دلاری که در چاه ویل هسته ایی ریخته که سانتریفیوژ آن هم وارداتی دسته دوم و آلوده است. هزاران میلیارد دلار هم از مجرای تحریم ها به این مردم ضرر زده و حدود نیم قرن ایران را از مسیر توسعه بازداشته اند.
با کمتر از نصف این هزینه که روسیه پوتین برای ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر از ایران تلکه کرده؛ می توانستند در اقلیم کویری گرم کره زمین نیروگاه های تولید انرژی الکتریکی خورشیدی بسازند و اکنون هم برق داخلی به کفایت تولید می شد و هم صادرات برق داشتیم.
اما دنبال انرژی هسته ای عاریتی با فرمول عبدالقدیرخان پاکستانی، برداشتن نان از سفره ایرانی مظلوم برای آن دیگری، دخالت و هزینه تراشی در امور دیگران با تز غلط امت سازی که خاستگاه آن از عهد صفویه بود و سد سازی های بی اثر هم ایران را به روز فقر نشاند و هم سرزمینش را خشکاند.
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم؟
#ارسالی از:
🖌دکتر ع پرویزی
#انتقادات #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
وزیر نیرو گفته اند:
سدها خالی است؛ چرا علما فکری نمی کنند؟
🔸دو برادر با هم از مکتب می رفتند و شکوه میکردند. یکی گفت: «چه بودی که ملّای ما بمردی تا ما خلاص میشدیم؟»
برادر دیگر گفت: «مردن ملّا نفع نمیکند؛ زیرا که ما را به ملّای دیگر خواهند سپرد خوب است که بابا بمیرد تا یکبارگی خلاص شویم.»
🔹در مقوله دعا و خواستن از خالق توانا، خداوند «نعم المجیبون» است، یعنی آن چه را به صلاح بنده باشد اجابت می کند، نه آن چه را بنده معین کرده است.
بر این مبنا، دعا برای منافع غیر معمول و دعایی که فقط در حد سخن و بی عملی نیک که مستوجب و پاداش کار نیکی باشد بی اثر است.
🔸با توکل زانوی اشتر را ببند!
در عصر رشد عقل اکتسابی و کمال بهره وری از دانش بشری، بی عملی و چشم بر آسمان دوختن عبث ترین کارهاست.
سعادتمندی بشر مبنایی زمینی دارد.
نابرده رنج، گنج میسر نمی شود.
اگر به دعا و آرزوی مرگ بر این و آن بود؛ اکنون کمی مانده به نیم قرن نبایست اثری از آمریکا، اسراییل، انگلیس، و ... از جانب التماسی های امثال صدیقی ها و بقیه بر روی کره خاکی می ماند!
🟥یک تقارن
اول؛
🔻قیمت برق در آلمان زیر صفر شد.
▪️قیمت برق در آلمان، در نخستین روز معاملات سال ۲۰۲۵، تحت تاثیر افزایش تولید نیروی تجدیدپذیر، به زیر صفر رسید.
▪️پس از اینکه تولید نیروی بادی به ۴۰ گیگاوات رسید و از تقاضا فراتر رفت، قیمت اواسط روز در آلمان که بزرگترین بازار اروپاست، به مدت چهار ساعت منفی شد.| ایسنا
دوم؛
وزیر نیرو:
🔹 ناترازی بزرگ در راه است؛ تابستان سختی داریم.
🔹 پیش بینی می شود که ناترازی به ۲۵ هزار مگاوات برسد؛ خدا کند که نرسد.
🔹 عبور از تابستان به این سادگی نیست!
سوال؛
چگونه آلمانی ها با کمبود منابع زیر زمینی توانستند؟
اما مسئولان ایران با این همه مواهب خدادادی رو و زیر زمینی ناتوانند؟
پدیده غفلت و تجاهل مدیریت در ایران تا کنون علاوه بر میلیاردها دلاری که در چاه ویل هسته ایی ریخته که سانتریفیوژ آن هم وارداتی دسته دوم و آلوده است. هزاران میلیارد دلار هم از مجرای تحریم ها به این مردم ضرر زده و حدود نیم قرن ایران را از مسیر توسعه بازداشته اند.
با کمتر از نصف این هزینه که روسیه پوتین برای ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر از ایران تلکه کرده؛ می توانستند در اقلیم کویری گرم کره زمین نیروگاه های تولید انرژی الکتریکی خورشیدی بسازند و اکنون هم برق داخلی به کفایت تولید می شد و هم صادرات برق داشتیم.
اما دنبال انرژی هسته ای عاریتی با فرمول عبدالقدیرخان پاکستانی، برداشتن نان از سفره ایرانی مظلوم برای آن دیگری، دخالت و هزینه تراشی در امور دیگران با تز غلط امت سازی که خاستگاه آن از عهد صفویه بود و سد سازی های بی اثر هم ایران را به روز فقر نشاند و هم سرزمینش را خشکاند.
به یزدان که گر ما خرد داشتیم
کجا این سر انجام بد داشتیم؟
#ارسالی از:
🖌دکتر ع پرویزی
#انتقادات #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
آمریکا کشوری دو وجهی
سمتی برای دوشیدن و سمتی برای سرشاخ شدن
در وجهی از آن منابع عظیم دانش و تکنولوژی و سرمایه گذاری و بسته های حمایتی و در نهایت، پستانی پر از شیر دارد که خیلی از کشورهای جهان، بدرستی از این امکانات بهره برده و میبرند
حتی کشورهای عظیمی چون چین و بخش اعظمی از اروپا و آمریکا
اما وجهه دوم آن قسمت تقابلی قرار دارد که عده ای با آن سرشاخ میشوند و مشغول قسمت پر هزینه و بی حاصل میشوند که چیزی جز تحریم و بمب و موشک و...نصیبشان نمیگردد!
در کنار کره و ژاپن، این کشور چین هست که بدرستی به قسمت پرثمر این ماهیت نزدیک شده و بسیار بهرمند شده اند!
اما متاسفانه ما، قسمت شاخ آنرا انتخاب کردیم و دائم شرایط کشور را در گلاویز شدن به ابرقدرتی که میتواند بسیار کله شق و یک دنده باشد را، انتخاب نموده ایم
اما معلوم نیست تا کی، در این قسمت به تقابل بیهوده ادامه خواهیم داد؟!
هر چند عده ای دائم در حالت کوبیدن مشت محکم بر دهان آن هستند و هر روز اخبار افول و تضعیف آنرا اعلام میکنند
اما واقعیت، چیز دیگریست!
این ارزش پول ماست که بیش از یک میلیون درصد در مقابل دلار سقوط کرده
و کک آنها هم نگزیده
#ارسالی از :
م جوادی
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
سمتی برای دوشیدن و سمتی برای سرشاخ شدن
در وجهی از آن منابع عظیم دانش و تکنولوژی و سرمایه گذاری و بسته های حمایتی و در نهایت، پستانی پر از شیر دارد که خیلی از کشورهای جهان، بدرستی از این امکانات بهره برده و میبرند
حتی کشورهای عظیمی چون چین و بخش اعظمی از اروپا و آمریکا
اما وجهه دوم آن قسمت تقابلی قرار دارد که عده ای با آن سرشاخ میشوند و مشغول قسمت پر هزینه و بی حاصل میشوند که چیزی جز تحریم و بمب و موشک و...نصیبشان نمیگردد!
در کنار کره و ژاپن، این کشور چین هست که بدرستی به قسمت پرثمر این ماهیت نزدیک شده و بسیار بهرمند شده اند!
اما متاسفانه ما، قسمت شاخ آنرا انتخاب کردیم و دائم شرایط کشور را در گلاویز شدن به ابرقدرتی که میتواند بسیار کله شق و یک دنده باشد را، انتخاب نموده ایم
اما معلوم نیست تا کی، در این قسمت به تقابل بیهوده ادامه خواهیم داد؟!
هر چند عده ای دائم در حالت کوبیدن مشت محکم بر دهان آن هستند و هر روز اخبار افول و تضعیف آنرا اعلام میکنند
اما واقعیت، چیز دیگریست!
این ارزش پول ماست که بیش از یک میلیون درصد در مقابل دلار سقوط کرده
و کک آنها هم نگزیده
#ارسالی از :
م جوادی
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
🔶🔹🔶 آینده مطلوب ایرانیان
امروزه، در کمال تاسف، همگان، از جمله حاکمان جمهوری اسلامی، بر این باورند که این نظام نتوانسته است به وعده های خود یعنی تأمین سعادت آنها در دنیا و آخرت برسد، و امروزه حتی از تأمین سعادت و رفاه دنیوی ایرانیان هم ناکام مانده است.
این موضوع ناکامی ها را ترامپ در سفر به خاورمیانه و کشورهای جنوبی خلیج فارس به وضوح و با زبان تلخ به رخ حاکمان جمهوری اسلامی کشید.
هر یک از ایرانیان، از هیئت حاکمه تا مردم عادی، بر وضعیت فاجعه بار کنونی اعتراف دارند اما هر کسی دلایل و منطق خاص خود را برای ناکامی در تحقق توسعه و پیشرفت ایران مطرح میسازند.
منتقدان و مخالفان سیاسی به اجماع رسیدهاند که عملکرد جمهوری اسلامی، نگرش و ساختار سیاسیاش، ریشه مشکلات و معضلات کنونی ایرانیان است.
اما در کمال شگفتی، اپوزیسیون در ارائه یک وضعیت مطلوب و چشم انداز روشن ، هیچ گونه اتحاد و همبستگی از خود نشان نمیدهد.
این امر پرسشی بنیادی را در ذهن متبادر میسازد: با توجه به توافق همگان بر ناگوار بودن وضعیت کنونی، چرا این همه اختلاف و تشتت در میان اپوزیسیون وجود دارد و چرا همچنان مشاجرات بی پایان و بی حاصل ادامه دارد؟
به نظر میرسد که مهمترین مشکل، فقدان یک چشمانداز روشن و مشترک از آیندهای مطلوب است.
اگر اپوزیسیون و منتقدین بتوانند دریابند که نقطه مطلوب کجاست، راه رسیدن به آن نیز به طور طبیعی نمایان خواهد شد.
بنابراین باید پرسید: نقطه مطلوب کجاست و چه ویژگیهایی دارد؟ هر چه این نقطه دقیقتر و مشخصتر ترسیم شود و تحدید حدود گردد، چشمانداز مشترک و مشخص با سهولت بیشتری شکل خواهد گرفت.
ترسیم آیندهای مطلوب برای ایرانیان، کلید و رمز ورود به دنیای جدید خواهد بود. آیندهای که تنها دلیل سلبی وضعیت نامطلوب موجود نباشد، بلکه به دلایل اثبات چشم انداز مشترک و درخشان آینده باشد و مشخصات و شاخصهای آن به وضوح نمایان گردد؛ به گونهای که همه بتوانند یک نقطه را نشانه بگیرند.
اگر تمامی ایرانیان دلسوز بتوانند بر یک هدف مشترک تمرکز کنند، انرژیهای آنان به یک نیروی واحد تبدیل خواهد شد و این انرژی متمرکز، همچون پرتوی لیزری آینده مطلوب را رقم خواهد زد.
پس شرط لازم برای تغییر و رسیدن به وضعیت مطلوب مشخص شدن تمام ابعاد پیدا و پنهان نقطه مطلوب یا همان چشم انداز خواهد بود.
آن نقطه مطلوب و چشم انداز درخشان مشترک اسمش مهم نیست مشخصات آن مهم است.
تفرقه بر سر به کجا رفتن نشانه بیخردی است.
تا ایرانیان چشم انداز آینده خود را پیدا نکنند حرکت برای هرگونه تغییر فقط اتلاف انرژی و درجا زدن است.
تعیین چشم انداز آینده ایرانیان وظیفه یکایک آنهاست و سهم اندیشمندان، روشنفکران و نخبگان در ارائه آن دو صد چندان است.
#ارسالی از :
✍️ علی مرادی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
امروزه، در کمال تاسف، همگان، از جمله حاکمان جمهوری اسلامی، بر این باورند که این نظام نتوانسته است به وعده های خود یعنی تأمین سعادت آنها در دنیا و آخرت برسد، و امروزه حتی از تأمین سعادت و رفاه دنیوی ایرانیان هم ناکام مانده است.
این موضوع ناکامی ها را ترامپ در سفر به خاورمیانه و کشورهای جنوبی خلیج فارس به وضوح و با زبان تلخ به رخ حاکمان جمهوری اسلامی کشید.
هر یک از ایرانیان، از هیئت حاکمه تا مردم عادی، بر وضعیت فاجعه بار کنونی اعتراف دارند اما هر کسی دلایل و منطق خاص خود را برای ناکامی در تحقق توسعه و پیشرفت ایران مطرح میسازند.
منتقدان و مخالفان سیاسی به اجماع رسیدهاند که عملکرد جمهوری اسلامی، نگرش و ساختار سیاسیاش، ریشه مشکلات و معضلات کنونی ایرانیان است.
اما در کمال شگفتی، اپوزیسیون در ارائه یک وضعیت مطلوب و چشم انداز روشن ، هیچ گونه اتحاد و همبستگی از خود نشان نمیدهد.
این امر پرسشی بنیادی را در ذهن متبادر میسازد: با توجه به توافق همگان بر ناگوار بودن وضعیت کنونی، چرا این همه اختلاف و تشتت در میان اپوزیسیون وجود دارد و چرا همچنان مشاجرات بی پایان و بی حاصل ادامه دارد؟
به نظر میرسد که مهمترین مشکل، فقدان یک چشمانداز روشن و مشترک از آیندهای مطلوب است.
اگر اپوزیسیون و منتقدین بتوانند دریابند که نقطه مطلوب کجاست، راه رسیدن به آن نیز به طور طبیعی نمایان خواهد شد.
بنابراین باید پرسید: نقطه مطلوب کجاست و چه ویژگیهایی دارد؟ هر چه این نقطه دقیقتر و مشخصتر ترسیم شود و تحدید حدود گردد، چشمانداز مشترک و مشخص با سهولت بیشتری شکل خواهد گرفت.
ترسیم آیندهای مطلوب برای ایرانیان، کلید و رمز ورود به دنیای جدید خواهد بود. آیندهای که تنها دلیل سلبی وضعیت نامطلوب موجود نباشد، بلکه به دلایل اثبات چشم انداز مشترک و درخشان آینده باشد و مشخصات و شاخصهای آن به وضوح نمایان گردد؛ به گونهای که همه بتوانند یک نقطه را نشانه بگیرند.
اگر تمامی ایرانیان دلسوز بتوانند بر یک هدف مشترک تمرکز کنند، انرژیهای آنان به یک نیروی واحد تبدیل خواهد شد و این انرژی متمرکز، همچون پرتوی لیزری آینده مطلوب را رقم خواهد زد.
پس شرط لازم برای تغییر و رسیدن به وضعیت مطلوب مشخص شدن تمام ابعاد پیدا و پنهان نقطه مطلوب یا همان چشم انداز خواهد بود.
آن نقطه مطلوب و چشم انداز درخشان مشترک اسمش مهم نیست مشخصات آن مهم است.
تفرقه بر سر به کجا رفتن نشانه بیخردی است.
تا ایرانیان چشم انداز آینده خود را پیدا نکنند حرکت برای هرگونه تغییر فقط اتلاف انرژی و درجا زدن است.
تعیین چشم انداز آینده ایرانیان وظیفه یکایک آنهاست و سهم اندیشمندان، روشنفکران و نخبگان در ارائه آن دو صد چندان است.
#ارسالی از :
✍️ علی مرادی
#اجتماعی
@Roshanfkrane