✍️ #محمود_سریع_القلم
🖊 آیا ما منزوی هستیم؟
پاسخ کوتاه: بستگی به شعاع دایره ای دارد که در آن زندگی و معاشرت میکنیم.
همکاری تعریف می کرد: "در دوران دانشجویی، با چند دوست تصمیم گرفتیم سفر کنیم و ایالتِ یوتا را کشف کنیم. روزی وقتی در رستورانی مشغولِ صبحانه بودیم، مردی حدود ۷۰ ساله از میز جانبی که به نظر روستایی می آمد از من پرسید: به چه زبانی صحبت میکنید؟ گفتم فارسی. با چهره ای متعجب گفت: این چه زبانی است؟ گفتم زبان مردم ایران. تحیّر او بیشتر شد. دودل بود که سوال سوم را بپرسد، اما یک دفعه گفت: ایران در آیداهو است؟ او را به میز خود دعوت کردم و درس هایی از جغرافیا برای او بازگو نمودم."
جغرافیای زندگی انسان در سرنوشت او و اطرافیان او تأثیر بسزایی میگذارد و چه بسا تعیین کننده است. اگر محمدرضا شاه به جای دبیرستانی در سوییس به دبیرستانی در مصر فرستاده شده بود، شاید سرنوشتِ ایران گونه ای دیگر رقم میخورد. آن مرد در یوتا معلوم است که چیزی خارج از روستای خود نمیداند، حتی به ایالت های مجاور نیز سفر نکرده چه برسد تا اینکه سررشته ای از تاریخ و جغرافیای آسیا داشته باشد.
در صنعت هوایی، ۲۵ میلیون و در توریسم ۱۰۰ میلیون شغل بخاطر کرونا در معرض مخاطره است.اوضاع اقتصادی در جهان زمانی بهبود پیدا میکند که مردم «اطمینان ذهنی و روانی» پیدا کنند که «بیرون آمدن» ایمن است. شرکت های فن آوری با استفاده از هوشِ مصنوعی «درحال حاضر» مشغول طراحی لوازمی هستند که مسافر از زمانی که در فرودگاه از تاکسی پیاده میشود تا وقتی که در مقصد از فرودگاه خارج میشود، برای تشریفاتِ سفر به هیچ وسیله ای دست نزند.ده ها شرکت در پی راه هایی هستند که سیستم خودپرداز بانکها برچیده شود و همه از روی تلفن همراه خود عموم عملیات بانکی را انجام دهند.
در جهان امروز، جغرافیای فکری مهمتر از جغرافیای سرزمینی است. در عین حال، انزوای فکری بدتر از انزوای جغرافیایی است. جغرافیای فکری شامل همه اقشار میشود: مهندس، پزشک، استاد دانشگاه، کارآفرین، نماینده مجلس، صنعتگر، مدیر، معلم و بانکدار. اما شعاع جغرافیای فکری افرادی که فکر میکنند و تصمیم میگیرند از همه مهمتر است چون آنچه مستقیم مشاهده میکنند، تجربه میکنند و در معرض قرار میگیرند در استنباط و استنتاج آنان تأثیر جدی دارد تنها عنصری که میتواند املاحِ ته نشین شده ی ذهن را تکان دهد، افزایش شعاع دایره ی زندگی، تعامل و یادگیری است. در چه شرایطی کودک زیر ده سال زبان می آموزد، شنا یاد میگیرد و با موسیقی آشنا میشود؟ وقتی که شعاعِ فکر پدر و مادرِ، حداقل سی سال را در بر گیرد. از کودک شش ساله انتظاری نیست که به اتکاء خود شنا بیاموزد. تاریخ اقتصادی اروپا به وضوح معرّف این واقعیت است که «فرصتِ اتصالات» به کشورهای دیگر و حتی قاره های دیگر، زمینه ساز بزرگ تر شدن افق فکری و جغرافیای فکرِ کارآفرینان شد. معاشرت و تبادل نظر با افراد تکراری و ثابت، شعاع فکر را نیز با زنجیر قفل و متوقف میکند. بی دلیل نیست در دانشکده های مختلف دانشگاه های کلیدی جهان، همیشه چند نفر «استاد مهمان» از کشورهای دیگر حضوردارند تا شعاع فکرِ دانشجو و اساتید وسیعتر شود. چگونه یک فرد یا شرکت یا بنگاه یا محقق یا مهندس یا پزشک یا نماینده مجلس یا مدیر و یا کارآفرین دائماً میتواند جغرافیای فکر خود را گسترش دهد؟ با افراد جدیدی که معاشرت میکند، از سیستم ها و تشکیلاتی که بازدید میکند، از بیوگرافی و تجربیات جدیدی که مطالعه میکند و از «فکرجدیدی» که باید شعاع اندیشه را همواره گسترش دهد. روانشناسان اجماع دارند که انسان ۹۰درصدِ آنچه میگوید و بدان عمل میکند از ناخودآگاه اوست. اگر در رسوبات ناخودآگاه، تشکیک نشود، خانه تکانی نشود، سوال نشود، داده های نوین وارد نشود، نباید منتظرِ خروجی جدید بود.
وقتی کاردینال های واتیکان، فیزیک، شیمی، ریاضیات، روانشناسی و اقتصاد هم خواندند، وارد دنیاهای جدیدی شدند و تفاسیر آنان از خلقت، دین، جامعه، گذشته و آینده وسیعتر شد. اگر فردی برای موزه ی «Prado» در مادرید چند روز وقت بگذارد و عظمتِ هنر و زیبایی را درک کند، متوجه میشود برای یک زندگی معقول، ضرورتی به تصاحب ۲۰۰۰۰ سکه نیست.شاید کلیدی ترین خدمتی که یک دولت نسبت به مردم خود و به پرسنل خود و به خصوص پرسنل سیاسی و امنیتی خود میتواند عرضه کند، این است که «فرصت های مقایسه» را برای آنها فراهم آورد و شعاع دوایر فکری آنها را وسیع تر کند.
انزوای سیاسی به تدریج توهم می آورد؛ انزوای فکری، فقر؛ و انزوای معاشرتی، هر دو.
#اجتماعی
متن کامل اینجا
.
🆔 @Roshanfkrane
🖊 آیا ما منزوی هستیم؟
پاسخ کوتاه: بستگی به شعاع دایره ای دارد که در آن زندگی و معاشرت میکنیم.
همکاری تعریف می کرد: "در دوران دانشجویی، با چند دوست تصمیم گرفتیم سفر کنیم و ایالتِ یوتا را کشف کنیم. روزی وقتی در رستورانی مشغولِ صبحانه بودیم، مردی حدود ۷۰ ساله از میز جانبی که به نظر روستایی می آمد از من پرسید: به چه زبانی صحبت میکنید؟ گفتم فارسی. با چهره ای متعجب گفت: این چه زبانی است؟ گفتم زبان مردم ایران. تحیّر او بیشتر شد. دودل بود که سوال سوم را بپرسد، اما یک دفعه گفت: ایران در آیداهو است؟ او را به میز خود دعوت کردم و درس هایی از جغرافیا برای او بازگو نمودم."
جغرافیای زندگی انسان در سرنوشت او و اطرافیان او تأثیر بسزایی میگذارد و چه بسا تعیین کننده است. اگر محمدرضا شاه به جای دبیرستانی در سوییس به دبیرستانی در مصر فرستاده شده بود، شاید سرنوشتِ ایران گونه ای دیگر رقم میخورد. آن مرد در یوتا معلوم است که چیزی خارج از روستای خود نمیداند، حتی به ایالت های مجاور نیز سفر نکرده چه برسد تا اینکه سررشته ای از تاریخ و جغرافیای آسیا داشته باشد.
در صنعت هوایی، ۲۵ میلیون و در توریسم ۱۰۰ میلیون شغل بخاطر کرونا در معرض مخاطره است.اوضاع اقتصادی در جهان زمانی بهبود پیدا میکند که مردم «اطمینان ذهنی و روانی» پیدا کنند که «بیرون آمدن» ایمن است. شرکت های فن آوری با استفاده از هوشِ مصنوعی «درحال حاضر» مشغول طراحی لوازمی هستند که مسافر از زمانی که در فرودگاه از تاکسی پیاده میشود تا وقتی که در مقصد از فرودگاه خارج میشود، برای تشریفاتِ سفر به هیچ وسیله ای دست نزند.ده ها شرکت در پی راه هایی هستند که سیستم خودپرداز بانکها برچیده شود و همه از روی تلفن همراه خود عموم عملیات بانکی را انجام دهند.
در جهان امروز، جغرافیای فکری مهمتر از جغرافیای سرزمینی است. در عین حال، انزوای فکری بدتر از انزوای جغرافیایی است. جغرافیای فکری شامل همه اقشار میشود: مهندس، پزشک، استاد دانشگاه، کارآفرین، نماینده مجلس، صنعتگر، مدیر، معلم و بانکدار. اما شعاع جغرافیای فکری افرادی که فکر میکنند و تصمیم میگیرند از همه مهمتر است چون آنچه مستقیم مشاهده میکنند، تجربه میکنند و در معرض قرار میگیرند در استنباط و استنتاج آنان تأثیر جدی دارد تنها عنصری که میتواند املاحِ ته نشین شده ی ذهن را تکان دهد، افزایش شعاع دایره ی زندگی، تعامل و یادگیری است. در چه شرایطی کودک زیر ده سال زبان می آموزد، شنا یاد میگیرد و با موسیقی آشنا میشود؟ وقتی که شعاعِ فکر پدر و مادرِ، حداقل سی سال را در بر گیرد. از کودک شش ساله انتظاری نیست که به اتکاء خود شنا بیاموزد. تاریخ اقتصادی اروپا به وضوح معرّف این واقعیت است که «فرصتِ اتصالات» به کشورهای دیگر و حتی قاره های دیگر، زمینه ساز بزرگ تر شدن افق فکری و جغرافیای فکرِ کارآفرینان شد. معاشرت و تبادل نظر با افراد تکراری و ثابت، شعاع فکر را نیز با زنجیر قفل و متوقف میکند. بی دلیل نیست در دانشکده های مختلف دانشگاه های کلیدی جهان، همیشه چند نفر «استاد مهمان» از کشورهای دیگر حضوردارند تا شعاع فکرِ دانشجو و اساتید وسیعتر شود. چگونه یک فرد یا شرکت یا بنگاه یا محقق یا مهندس یا پزشک یا نماینده مجلس یا مدیر و یا کارآفرین دائماً میتواند جغرافیای فکر خود را گسترش دهد؟ با افراد جدیدی که معاشرت میکند، از سیستم ها و تشکیلاتی که بازدید میکند، از بیوگرافی و تجربیات جدیدی که مطالعه میکند و از «فکرجدیدی» که باید شعاع اندیشه را همواره گسترش دهد. روانشناسان اجماع دارند که انسان ۹۰درصدِ آنچه میگوید و بدان عمل میکند از ناخودآگاه اوست. اگر در رسوبات ناخودآگاه، تشکیک نشود، خانه تکانی نشود، سوال نشود، داده های نوین وارد نشود، نباید منتظرِ خروجی جدید بود.
وقتی کاردینال های واتیکان، فیزیک، شیمی، ریاضیات، روانشناسی و اقتصاد هم خواندند، وارد دنیاهای جدیدی شدند و تفاسیر آنان از خلقت، دین، جامعه، گذشته و آینده وسیعتر شد. اگر فردی برای موزه ی «Prado» در مادرید چند روز وقت بگذارد و عظمتِ هنر و زیبایی را درک کند، متوجه میشود برای یک زندگی معقول، ضرورتی به تصاحب ۲۰۰۰۰ سکه نیست.شاید کلیدی ترین خدمتی که یک دولت نسبت به مردم خود و به پرسنل خود و به خصوص پرسنل سیاسی و امنیتی خود میتواند عرضه کند، این است که «فرصت های مقایسه» را برای آنها فراهم آورد و شعاع دوایر فکری آنها را وسیع تر کند.
انزوای سیاسی به تدریج توهم می آورد؛ انزوای فکری، فقر؛ و انزوای معاشرتی، هر دو.
#اجتماعی
متن کامل اینجا
.
🆔 @Roshanfkrane
Telegraph
آیا ما منزوی هستیم؟
پاسخ کوتاه: بستگی به شعاع دایره ای دارد که در آن زندگی و معاشرت میکنیم. پاسخ تفصیلی: همکاری تعریف می کرد: "در دوران دانشجویی، با چند دوست تصمیم گرفتیم سفر کنیم و ایالتِ یوتا (Utah) را کشف کنیم. روزی وقتی در رستورانی مشغولِ صبحانه بودیم، مردی حدود 70 ساله…
#اجتماعی
✅ سی مانعِ روانشناختی پیشرفت
۱-در رابطه با هر موضوعی، نظر دادن؛
۲-تقریباً تعطیلی انتقاد از افکار خود؛
۳-تقریباً تعطیلی انتقاد از رفتار خود؛
۴-تقریباً تعطیلی انتقاد از بدقولی های خود؛
۵-تقریباً تعطیلی انتقاد از نسبت های ناروا به دیگران؛
۶-استفادۀ ناآگاهانه از واژه ها؛
۷-شادمانی از عدم همکاری با دیگران؛
۸-مرتب در مورد نیاتِ دیگران، قضاوت منفی کردن؛
۹-تصورِ اینکه دیگران، گذشته را فراموش میکنند؛
۱۰-شادمانی ناخودآگاه از زرنگی های یک هفته ای؛
۱۱-تعطیلی اهرم های کنترل عصبانیت؛
۱۲-شادمانی ناخودآگاه از ورود به حریم خصوصی دیگران؛
۱۳-القاء ناخودآگاه بر خود درست پنداری؛
۱۴-القاء ناخودآگاه بر خود حق پنداری؛
۱۵-القاء ناخودآگاه بر خود بزرگ پنداری؛
۱۶-تعطیلی سلولهای تشکیک در بخشِ آگاه ذهن؛
۱۷-عادتِ ناخودآگاه به پوشاندن حقیقت؛
۱۸-عادتِ ناخودآگاه به دروغ گویی؛
۱۹-عادتِ ناخودآگاه به دشنام دادن؛
۲۰-عادتِ ناخودآگاه به وارونه جلوه دادن مسایل؛
۲۱-عادتِ ناخودآگاه به مبرا دانستن خود از اشتباهات؛
۲۲-عادتِ ناخودآگاه به استغراق در خودخواهی ها؛
۲۳-عادتِ ناخودآگاه به اغراق و چاپلوسی؛
۲۴-عادتِ ناخودآگاه به تخریبِ رقبا؛
۲۵-عادتِ ناخودآگاه به جستجوی ریشۀ مشکلات در بیرون از خود؛
۲۶-عادتِ ناخودآگاه به مخالفتِ ناآگاهانه با تغییر و تحول؛
۲۷-عادتِ ناخودآگاه به مخدوش کردن معنای واژه ها؛
۲۸-عادتِ ناخودآگاه به لذت بردن از تبعیت دیگران؛
۲۹-شیفتگی نامحدود نسبت به پول و قدرت و استتارِ آگاهانۀ این شیفتگی؛
۳۰-حاکمیتِ تقریباً مطلق ناخودآگاهِ زنگ زده بر افکار، رفتار و گفتار.
✍️ دکتر #محمود_سریع_القلم
@Roshanfkrane
✅ سی مانعِ روانشناختی پیشرفت
۱-در رابطه با هر موضوعی، نظر دادن؛
۲-تقریباً تعطیلی انتقاد از افکار خود؛
۳-تقریباً تعطیلی انتقاد از رفتار خود؛
۴-تقریباً تعطیلی انتقاد از بدقولی های خود؛
۵-تقریباً تعطیلی انتقاد از نسبت های ناروا به دیگران؛
۶-استفادۀ ناآگاهانه از واژه ها؛
۷-شادمانی از عدم همکاری با دیگران؛
۸-مرتب در مورد نیاتِ دیگران، قضاوت منفی کردن؛
۹-تصورِ اینکه دیگران، گذشته را فراموش میکنند؛
۱۰-شادمانی ناخودآگاه از زرنگی های یک هفته ای؛
۱۱-تعطیلی اهرم های کنترل عصبانیت؛
۱۲-شادمانی ناخودآگاه از ورود به حریم خصوصی دیگران؛
۱۳-القاء ناخودآگاه بر خود درست پنداری؛
۱۴-القاء ناخودآگاه بر خود حق پنداری؛
۱۵-القاء ناخودآگاه بر خود بزرگ پنداری؛
۱۶-تعطیلی سلولهای تشکیک در بخشِ آگاه ذهن؛
۱۷-عادتِ ناخودآگاه به پوشاندن حقیقت؛
۱۸-عادتِ ناخودآگاه به دروغ گویی؛
۱۹-عادتِ ناخودآگاه به دشنام دادن؛
۲۰-عادتِ ناخودآگاه به وارونه جلوه دادن مسایل؛
۲۱-عادتِ ناخودآگاه به مبرا دانستن خود از اشتباهات؛
۲۲-عادتِ ناخودآگاه به استغراق در خودخواهی ها؛
۲۳-عادتِ ناخودآگاه به اغراق و چاپلوسی؛
۲۴-عادتِ ناخودآگاه به تخریبِ رقبا؛
۲۵-عادتِ ناخودآگاه به جستجوی ریشۀ مشکلات در بیرون از خود؛
۲۶-عادتِ ناخودآگاه به مخالفتِ ناآگاهانه با تغییر و تحول؛
۲۷-عادتِ ناخودآگاه به مخدوش کردن معنای واژه ها؛
۲۸-عادتِ ناخودآگاه به لذت بردن از تبعیت دیگران؛
۲۹-شیفتگی نامحدود نسبت به پول و قدرت و استتارِ آگاهانۀ این شیفتگی؛
۳۰-حاکمیتِ تقریباً مطلق ناخودآگاهِ زنگ زده بر افکار، رفتار و گفتار.
✍️ دکتر #محمود_سریع_القلم
@Roshanfkrane
✅کشورها انرژی خود را در کجا به کار می گیرند؟
طرح آزاد راه ۱۱۰۰ کیلومتری نروژ
✍️دکتر #محمود_سریع_القلم
نروژ پنج میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت دارد. تولید ناخالص داخلی آن حدود ۵۱۵ میلیارد دلار بوده و از کشورهای آرام و بسیار پیشرفته جهان محسوب می شود. مساحت سرزمینی آن، ۳۰۷۸۶۰ کیلومتر مربع و مساحت آبی آن ۱۶۳۶۰ کیلومتر مربع است (مجموع ۳۲۴۲۲۰ کیلومتر مربع).
منطقه غربی نروژ مجموعه ای از فرورفتگی ، یخچال های طبیعی، آب دره و جزیره است. این کشور حدود ۶۵۰۰۰ دریاچه دارد.
هم اکنون اگر شهروندی بخواهد از جنوبی ترین ساحل به شمالی ترین ساحل نروژ سفر کند، حدود ۲۱ ساعت طول می کشد و باید ۷ بار نیز از کشتی های حمل کنندۀ اتومبیل استفاده کند. با توجه به اینکه ۶۰ درصد تولیدات نروژ در مناطق ساحلی انجام می گیرد، سیستم حمل و نقل در توسعه ملی و افزایش یادگیری مناطق استانی از یکدیگر نقشِ تعیین کننده ای دارد. از این رو، دولت نروژ با اختصاص ۴۷ میلیارد دلار پروژۀ یکپارچه کردن جاده ای از جنوب به شمال را در ۱۱۰۰ کیلومتر آزاد راه از ۲۰۱۸ آغاز کرده است.
در این پروژه ده ها پروژه کوچکتر تعریف شده که دو مورد کلیدی آن عبارت اند از:
۱) یک تونل معلق زیر آب ۲۷ کیلومتری است که به کف دریا ستون نمی خورد، بلکه آویزان است. وزنه های سازه روی آب خواهند بود. این شاهکار مهندسی نظیری در جهان ندارد.
۲) پل ۵ کیلومتری که بر دو ستون استوار خواهد بود که هر یک ۱۵۰ متر از برج ایفل هم بلند تر است. طول این پل، سه برابر Golden Gate سانفرانسیسکو و در عین حال بلند ترین و طولانی ترین پل جهان خواهد بود.
تصاویر این پروژه را حتما از طریق لینک ذیل این مقاله ملاحظه کنید.
نکته حائز اهمیت این است که سه دانشگاه همکار این پروژه هستند و ۵۰ دانشجوی دکتری در مهندسی، تز خود را پیرامون بخش های مهم این آزاد راه انجام می دهند. پیش بینی می شود بخش های مهم این آزاد راه تا سال ۲۰۲۶ آماده شوند.
این پروژه به لحاظ مهندسی گفته می شود از تونل زیر کفِ اقیانوس میان فرانسه و انگلستان که در سال ۱۹۸۸ آغاز و در سال ۱۹۹۴ پایان یافت پیچیده تر است. تونل بین فرانسه و انگلستان، سفر ۴۵۴ کیلومتری میان پاریس و لندن را از حدود شش ساعت به ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه سفربا قطارتقلیل داد. در این پروژه، ۱۵ میلیارد یورو هزینه شد؛ ۱۵۰۰۰ کارگر کار کردند؛ ۵ بانک و ۶ شرکت ساختمانی مشارکت داشتند تا تونلی حداقل ۱۱۵-۷۵ متر زیر کفِ اقیانوس بسازند؛ ایده ای که مهندس فرانسوی Albert Mathieu-Favier ابتدا در سال ۱۸۰۲ (۲۱۸ سال پیش) مطرح کرد.
پروژه آزاد راه نروژ سفر از جنوب به شمالی ترین نقطه کشور را از ۲۱ ساعت به ۱۰ ساعت تقلیل می دهد ضمن اینکه ۵۰ کیلومتر از مسیرهای جاده-کشتی فعلی نیز می کاهد. ادارۀ راهِ نروژ چالش های زیر را در تکمیل پروژهٔ پیش روی خود می بیند:
مدیریت دیجیتالی کل پروژه؛
مدیریت برق تونل معلق؛
محاسبات وزش های شدید باد و یخبندان فصل زمستان؛
حداقل استفاده از سوخت فسیلی (نروژ بالاترین نرخ اتومبیل های برقی را دارد)؛
طراحی های سازه ای که مشمول رسوبات و فرسایش سیمان نشود
پیامدهای رشد و توسعه اقتصادی آزاد راه؛
پیامدهای اجتماعی و خدمات عمومی آزاد راه؛
درآمد ناشی از عوارض طی ۲۰ سال.
معمولا پزشکان برای معاینه اولیه از شاخص هایی مانند فشار خون و تب استفاده می کنند.
در علوم اجتماعی یکی از اولین شاخص های ارزیابی یک جامعه این است که: آن جامعه چگونه اختلافات میان دولت و جامعه را حل می کند؟
در نروژ ملاک حل اختلاف میان دولت و جامعه، مصلحت عامه است. هر فکری، سیاستی، برنامه ای، طرحی، بودجه ای با این شاقول سنجیده می شود: آیا برای مردم مفید است؟ دولت نروژ که فقط ۴ درصد از درآمد صنعت نفت و گاز خود را در بودجۀ جاری استفاده می کند، در سال ۱۹۹۰ صندوق رفاه یا نفت را تشکیل داد و از آن تاریخ درآمد نفت خود را در اقصی نقاط دنیا سرمایه گذاری می کند و برای روز مبادا جهت هر شهروند نروژی پس انداز می کند. صندوق رفاهِ نروژ هم اکنون از سرمایه یک تریلیون دلاری برخوردار است.
در سال ۱۲۸۷ شمسی، میرزا یوسف خان تبریزی (مستشار الدوله) حکمرانی را در کتاب "یک کلمه" خود خلاصه کرد : قانون. قانونِ مصلحت عامه نه تنها در دولت و در میانِ مردم نروژ رعایت می شود، بلکه در ناخود آگاهِ عمومِ آن ها نیزحک شده است.
نروژی ها چون راستگو هستند، سریع به نتیجه، قانون و مصلحتِ عامه می رسند. عموم پروژه های دولت نروژدر چارچوبِ مصلحت عامه هستند.
#اقتصاد #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
https://archpaper.com/2019/01/norways-e39-superhighway-will-connect-its-coast-and-break-a-few-records/
طرح آزاد راه ۱۱۰۰ کیلومتری نروژ
✍️دکتر #محمود_سریع_القلم
نروژ پنج میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت دارد. تولید ناخالص داخلی آن حدود ۵۱۵ میلیارد دلار بوده و از کشورهای آرام و بسیار پیشرفته جهان محسوب می شود. مساحت سرزمینی آن، ۳۰۷۸۶۰ کیلومتر مربع و مساحت آبی آن ۱۶۳۶۰ کیلومتر مربع است (مجموع ۳۲۴۲۲۰ کیلومتر مربع).
منطقه غربی نروژ مجموعه ای از فرورفتگی ، یخچال های طبیعی، آب دره و جزیره است. این کشور حدود ۶۵۰۰۰ دریاچه دارد.
هم اکنون اگر شهروندی بخواهد از جنوبی ترین ساحل به شمالی ترین ساحل نروژ سفر کند، حدود ۲۱ ساعت طول می کشد و باید ۷ بار نیز از کشتی های حمل کنندۀ اتومبیل استفاده کند. با توجه به اینکه ۶۰ درصد تولیدات نروژ در مناطق ساحلی انجام می گیرد، سیستم حمل و نقل در توسعه ملی و افزایش یادگیری مناطق استانی از یکدیگر نقشِ تعیین کننده ای دارد. از این رو، دولت نروژ با اختصاص ۴۷ میلیارد دلار پروژۀ یکپارچه کردن جاده ای از جنوب به شمال را در ۱۱۰۰ کیلومتر آزاد راه از ۲۰۱۸ آغاز کرده است.
در این پروژه ده ها پروژه کوچکتر تعریف شده که دو مورد کلیدی آن عبارت اند از:
۱) یک تونل معلق زیر آب ۲۷ کیلومتری است که به کف دریا ستون نمی خورد، بلکه آویزان است. وزنه های سازه روی آب خواهند بود. این شاهکار مهندسی نظیری در جهان ندارد.
۲) پل ۵ کیلومتری که بر دو ستون استوار خواهد بود که هر یک ۱۵۰ متر از برج ایفل هم بلند تر است. طول این پل، سه برابر Golden Gate سانفرانسیسکو و در عین حال بلند ترین و طولانی ترین پل جهان خواهد بود.
تصاویر این پروژه را حتما از طریق لینک ذیل این مقاله ملاحظه کنید.
نکته حائز اهمیت این است که سه دانشگاه همکار این پروژه هستند و ۵۰ دانشجوی دکتری در مهندسی، تز خود را پیرامون بخش های مهم این آزاد راه انجام می دهند. پیش بینی می شود بخش های مهم این آزاد راه تا سال ۲۰۲۶ آماده شوند.
این پروژه به لحاظ مهندسی گفته می شود از تونل زیر کفِ اقیانوس میان فرانسه و انگلستان که در سال ۱۹۸۸ آغاز و در سال ۱۹۹۴ پایان یافت پیچیده تر است. تونل بین فرانسه و انگلستان، سفر ۴۵۴ کیلومتری میان پاریس و لندن را از حدود شش ساعت به ۲ ساعت و ۱۵ دقیقه سفربا قطارتقلیل داد. در این پروژه، ۱۵ میلیارد یورو هزینه شد؛ ۱۵۰۰۰ کارگر کار کردند؛ ۵ بانک و ۶ شرکت ساختمانی مشارکت داشتند تا تونلی حداقل ۱۱۵-۷۵ متر زیر کفِ اقیانوس بسازند؛ ایده ای که مهندس فرانسوی Albert Mathieu-Favier ابتدا در سال ۱۸۰۲ (۲۱۸ سال پیش) مطرح کرد.
پروژه آزاد راه نروژ سفر از جنوب به شمالی ترین نقطه کشور را از ۲۱ ساعت به ۱۰ ساعت تقلیل می دهد ضمن اینکه ۵۰ کیلومتر از مسیرهای جاده-کشتی فعلی نیز می کاهد. ادارۀ راهِ نروژ چالش های زیر را در تکمیل پروژهٔ پیش روی خود می بیند:
مدیریت دیجیتالی کل پروژه؛
مدیریت برق تونل معلق؛
محاسبات وزش های شدید باد و یخبندان فصل زمستان؛
حداقل استفاده از سوخت فسیلی (نروژ بالاترین نرخ اتومبیل های برقی را دارد)؛
طراحی های سازه ای که مشمول رسوبات و فرسایش سیمان نشود
پیامدهای رشد و توسعه اقتصادی آزاد راه؛
پیامدهای اجتماعی و خدمات عمومی آزاد راه؛
درآمد ناشی از عوارض طی ۲۰ سال.
معمولا پزشکان برای معاینه اولیه از شاخص هایی مانند فشار خون و تب استفاده می کنند.
در علوم اجتماعی یکی از اولین شاخص های ارزیابی یک جامعه این است که: آن جامعه چگونه اختلافات میان دولت و جامعه را حل می کند؟
در نروژ ملاک حل اختلاف میان دولت و جامعه، مصلحت عامه است. هر فکری، سیاستی، برنامه ای، طرحی، بودجه ای با این شاقول سنجیده می شود: آیا برای مردم مفید است؟ دولت نروژ که فقط ۴ درصد از درآمد صنعت نفت و گاز خود را در بودجۀ جاری استفاده می کند، در سال ۱۹۹۰ صندوق رفاه یا نفت را تشکیل داد و از آن تاریخ درآمد نفت خود را در اقصی نقاط دنیا سرمایه گذاری می کند و برای روز مبادا جهت هر شهروند نروژی پس انداز می کند. صندوق رفاهِ نروژ هم اکنون از سرمایه یک تریلیون دلاری برخوردار است.
در سال ۱۲۸۷ شمسی، میرزا یوسف خان تبریزی (مستشار الدوله) حکمرانی را در کتاب "یک کلمه" خود خلاصه کرد : قانون. قانونِ مصلحت عامه نه تنها در دولت و در میانِ مردم نروژ رعایت می شود، بلکه در ناخود آگاهِ عمومِ آن ها نیزحک شده است.
نروژی ها چون راستگو هستند، سریع به نتیجه، قانون و مصلحتِ عامه می رسند. عموم پروژه های دولت نروژدر چارچوبِ مصلحت عامه هستند.
#اقتصاد #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
https://archpaper.com/2019/01/norways-e39-superhighway-will-connect-its-coast-and-break-a-few-records/
The Architect’s Newspaper
Norway's E39 superhighway will connect its coast and break a few records
A $47 billion proposal to link together Norway’s wild western coastline is the nation’s largest and toughest infrastructure project yet, according to NPR. Norway is planning a $47 billion highway project that could run across towering bridges and through…
روز_بازپسین_دولت_های_سرکش_از_نوام_چامسکی_و_ادوارد_سعید.pdf
6.2 MB
📕 "روز بازپسین دولتهای سرکش"
✍ #نوام_چامسکی و #ادوارد_سعید
📝ترجمه : مسعود خیرخواه با مقدمه ای از #محمود_سریع_القلم
#کتاب #سیاسی
@Roshanfkrane
✍ #نوام_چامسکی و #ادوارد_سعید
📝ترجمه : مسعود خیرخواه با مقدمه ای از #محمود_سریع_القلم
#کتاب #سیاسی
@Roshanfkrane
"چین و کرونا"
✍️ #محمود_سریع_القلم
ظهور اقتصادی #چین در سه دهه اخیر مهم ترین تحول در روابط بین الملل است.ده سال پیش، هیچ بانک چینی در میان بانکهای مهم جهانی نبود ولی هم اکنون نیمی از بانک های مهم جهانی چینی هستند. تمرکز مالی و تولیدی چین زمینه ساز کاهش توزیع مناسب ثروت در غرب شد و فرصت های شغلی کمتر، رقابت بیشتر و به تدریج بحران های اجتماعی-سیاسی ایجاد کرد. چین به بازی شطرنج پیچیده ای با #آمریکا در اقتصاد و سیاست پرداخت و این خود سرآغاز جنگ سرد جدیدی میان دو قدرت گردید. هر کشوری در جهان بین 20 تا 80 درصد از تجارت خود را با چین انجام می دهد. چینی ها که به شدت محتاج مواد اولیه هستند روابط گسترده را با تقریباً تمامی کشورهای آفریقایی برقرار کرده و صد ها طرح عمرانی را در مقابلِ تامین مواد خام و فلزات با نیم میلیون مهندس چینی در این قاره مدیریت می کنند.حرکت خزنده و بدون سر و صدای سیاسی چینی جهان را نگران نکرد. اگر از 1945 تا 1990، قدرت در روابط بین الملل تحت الشعاع روابط آمریکا با شوروی بود، از 1990 به بعد قدرت در مثلث چین-آمریکا-روسیه استقرار پیدا کرده است. هم اکنون گفته می شود آمریکا در تاریخ خود هیچ گاه با رقیب قدرتمندی مانند چین رو به رو نبوده است. تا اواخر دورۀ دوم اوباما، آمریکایی ها تلاش داشتند از روابط تجاری و مالی آمریکا و چین استقبال کنند. در حالی که چینی ها با خرید شرکت ها سطح مالکیت خود را در آمریکا ارتقا دادند و با حضور 369000 دانشجو در دانشگاه های آمریکا نهایت بهره برداری را از نظام علمی-فناوری این کشور تحقق بخشید. بر خلاف تصور عمومی، سیاست برخورد آمریکا با چین در دورۀ ترامپ، ریشه در توافق میان دو حزب این کشور دارد.
موضوع توسعه یافتگی با ظهور چین به طور غیرمستقیم مجدداً مانند دورۀ جنگ سرد، ماهیت ایدئولوژیک، صف بندی های سیاسی و نظامی پیدا کرد.
هیچ کشوری در روابط بین المللی خود نه می تواند چین و روابط تجاری با چین را نادیده بگیرد و نه به بازار آمریکا و ظرفیت های سیاسی و نظامی آمریکا بی تفاوت باشد.
آمریکا و چین در حدی به بازارهای یکدیگر وابسته بودند که تمایلی به علنی کردن نگرانی های ناشی از ویروس جدید وجود نداشت. وابستگی فقط در کالاهای مصرفی نیست بلکه به عنوان مثال 156 داروی مهم که به مرگ و زندگی انسان ها مربوط می شود از چین و هند به آمریکا صادر می شود. تجارت و بنابراین وابستگی متقابل میان آمریکا و چین حدود 600 میلیارد دلار تخمین زده می شود.
سه اقتصاد آمریکا، چین و اتحادیه اروپا حدود نیمی از اقتصاد بین الملل هستند.این ارزیابی حکایت از وابستگی عمیق متقابل در اقتصاد جهانی است. به موجب این وابستگی متقابل، کشورهای در حال توسعه نسبت به بحران مالی 2009، به مراتب کمتر از مکانیزم های ثباتِ اقتصادی برخوردارند. اگر از این منظر به پی آمدهای #کرونا بنگریم، خیلی روشن نیست که چه مدت طول خواهد کشید تا اقتصاد بین الملل به شرایط قبل از کووید-19 برگردد. حتی اگر بعضی بخش های اقتصادی مانند صنعت تولید مواد غذایی، فناوری اطلاعات شامل رشد شوند، بازگشت صنایع دیگر مانند اتومبیل، توریسم آیندۀ روشنی ندارند.
پس از کرونا، کشورها بیشتربه داخل توجه خواهند کرد.حرکت آزاد سفر چند میلیارد نفری در جهانِ رشد و توسعه مانند گذشته نخواهد بود. فاصلۀ طبقاتی، فقر، بدهی و کسری بودجه عمیق تر خواهد شد. اولویت های داخلی کشورها در مجموع از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.اقتصاد بر سیاست اولویت پیدا خواهد کرد.بعضی پیامدهای کرونا دائمی خواهند بود. به عنوان مثال 2.2 میلیون رستوران در جهان که بالغ بر ده درصد کل رستوران ها هستند برای همیشه بسته شده اند.کلیدی ترین موضوع در شکل گیری مختصات جهان اقتصادی و اقتصاد سیاسی پس از کرونا، تولید واکسن، قابلیت های اثرگذاری واکسن و در دسترس بودن آن خواهد بود. واکسیناسیون، مدت زمان پاندمی را تعیین خواهد کرد. حتی ممکن است عده ای که به لحاظ سنی آسیب پذیر هستند علیرغم در دسترس بودن واکسن، از درجۀ فعالیت اجتماعی خود بکاهند.
در جهان پس از کرونا نقش حکومت ها پررنگ تر خواهد شد. اما کدام حکومت ها؟ با کدام ساختار،اولویت بندی، جهت گیری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی؟ هیچ اندیشمندِ اقتصاد سیاسی منکرِ نقشِ دولت در تنظیم مناسبات توسعه اقتصادی نبوده است.
روابط متقابلِ اعضایِ مثلثِ «حکومت، بخش خصوصی و مصلحت عامه» بار دیگر به کانون نظریه های توسعه یافتگی بازگشته است. کووید-19 باعث شد بسیاری به چالش ها فکر کنند.اما یک سوال سیاسی در جایگاه و محتوای توسعه یافتگی در جهان پس از کرونا تعیین کننده خواهد بود:
"آیا چین، آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا می توانند به یک نظم جهانی قاعده مند دست یابند؟"
#سیاسی #اقتصاد
@Roshanfkrane
✍️ #محمود_سریع_القلم
ظهور اقتصادی #چین در سه دهه اخیر مهم ترین تحول در روابط بین الملل است.ده سال پیش، هیچ بانک چینی در میان بانکهای مهم جهانی نبود ولی هم اکنون نیمی از بانک های مهم جهانی چینی هستند. تمرکز مالی و تولیدی چین زمینه ساز کاهش توزیع مناسب ثروت در غرب شد و فرصت های شغلی کمتر، رقابت بیشتر و به تدریج بحران های اجتماعی-سیاسی ایجاد کرد. چین به بازی شطرنج پیچیده ای با #آمریکا در اقتصاد و سیاست پرداخت و این خود سرآغاز جنگ سرد جدیدی میان دو قدرت گردید. هر کشوری در جهان بین 20 تا 80 درصد از تجارت خود را با چین انجام می دهد. چینی ها که به شدت محتاج مواد اولیه هستند روابط گسترده را با تقریباً تمامی کشورهای آفریقایی برقرار کرده و صد ها طرح عمرانی را در مقابلِ تامین مواد خام و فلزات با نیم میلیون مهندس چینی در این قاره مدیریت می کنند.حرکت خزنده و بدون سر و صدای سیاسی چینی جهان را نگران نکرد. اگر از 1945 تا 1990، قدرت در روابط بین الملل تحت الشعاع روابط آمریکا با شوروی بود، از 1990 به بعد قدرت در مثلث چین-آمریکا-روسیه استقرار پیدا کرده است. هم اکنون گفته می شود آمریکا در تاریخ خود هیچ گاه با رقیب قدرتمندی مانند چین رو به رو نبوده است. تا اواخر دورۀ دوم اوباما، آمریکایی ها تلاش داشتند از روابط تجاری و مالی آمریکا و چین استقبال کنند. در حالی که چینی ها با خرید شرکت ها سطح مالکیت خود را در آمریکا ارتقا دادند و با حضور 369000 دانشجو در دانشگاه های آمریکا نهایت بهره برداری را از نظام علمی-فناوری این کشور تحقق بخشید. بر خلاف تصور عمومی، سیاست برخورد آمریکا با چین در دورۀ ترامپ، ریشه در توافق میان دو حزب این کشور دارد.
موضوع توسعه یافتگی با ظهور چین به طور غیرمستقیم مجدداً مانند دورۀ جنگ سرد، ماهیت ایدئولوژیک، صف بندی های سیاسی و نظامی پیدا کرد.
هیچ کشوری در روابط بین المللی خود نه می تواند چین و روابط تجاری با چین را نادیده بگیرد و نه به بازار آمریکا و ظرفیت های سیاسی و نظامی آمریکا بی تفاوت باشد.
آمریکا و چین در حدی به بازارهای یکدیگر وابسته بودند که تمایلی به علنی کردن نگرانی های ناشی از ویروس جدید وجود نداشت. وابستگی فقط در کالاهای مصرفی نیست بلکه به عنوان مثال 156 داروی مهم که به مرگ و زندگی انسان ها مربوط می شود از چین و هند به آمریکا صادر می شود. تجارت و بنابراین وابستگی متقابل میان آمریکا و چین حدود 600 میلیارد دلار تخمین زده می شود.
سه اقتصاد آمریکا، چین و اتحادیه اروپا حدود نیمی از اقتصاد بین الملل هستند.این ارزیابی حکایت از وابستگی عمیق متقابل در اقتصاد جهانی است. به موجب این وابستگی متقابل، کشورهای در حال توسعه نسبت به بحران مالی 2009، به مراتب کمتر از مکانیزم های ثباتِ اقتصادی برخوردارند. اگر از این منظر به پی آمدهای #کرونا بنگریم، خیلی روشن نیست که چه مدت طول خواهد کشید تا اقتصاد بین الملل به شرایط قبل از کووید-19 برگردد. حتی اگر بعضی بخش های اقتصادی مانند صنعت تولید مواد غذایی، فناوری اطلاعات شامل رشد شوند، بازگشت صنایع دیگر مانند اتومبیل، توریسم آیندۀ روشنی ندارند.
پس از کرونا، کشورها بیشتربه داخل توجه خواهند کرد.حرکت آزاد سفر چند میلیارد نفری در جهانِ رشد و توسعه مانند گذشته نخواهد بود. فاصلۀ طبقاتی، فقر، بدهی و کسری بودجه عمیق تر خواهد شد. اولویت های داخلی کشورها در مجموع از اهمیت بیشتری برخوردار خواهد بود.اقتصاد بر سیاست اولویت پیدا خواهد کرد.بعضی پیامدهای کرونا دائمی خواهند بود. به عنوان مثال 2.2 میلیون رستوران در جهان که بالغ بر ده درصد کل رستوران ها هستند برای همیشه بسته شده اند.کلیدی ترین موضوع در شکل گیری مختصات جهان اقتصادی و اقتصاد سیاسی پس از کرونا، تولید واکسن، قابلیت های اثرگذاری واکسن و در دسترس بودن آن خواهد بود. واکسیناسیون، مدت زمان پاندمی را تعیین خواهد کرد. حتی ممکن است عده ای که به لحاظ سنی آسیب پذیر هستند علیرغم در دسترس بودن واکسن، از درجۀ فعالیت اجتماعی خود بکاهند.
در جهان پس از کرونا نقش حکومت ها پررنگ تر خواهد شد. اما کدام حکومت ها؟ با کدام ساختار،اولویت بندی، جهت گیری و پایگاه اجتماعی و اقتصادی؟ هیچ اندیشمندِ اقتصاد سیاسی منکرِ نقشِ دولت در تنظیم مناسبات توسعه اقتصادی نبوده است.
روابط متقابلِ اعضایِ مثلثِ «حکومت، بخش خصوصی و مصلحت عامه» بار دیگر به کانون نظریه های توسعه یافتگی بازگشته است. کووید-19 باعث شد بسیاری به چالش ها فکر کنند.اما یک سوال سیاسی در جایگاه و محتوای توسعه یافتگی در جهان پس از کرونا تعیین کننده خواهد بود:
"آیا چین، آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا می توانند به یک نظم جهانی قاعده مند دست یابند؟"
#سیاسی #اقتصاد
@Roshanfkrane
پایانِ یک ایدئولوژی دیگر❗️
✍️دکتر #محمود_سریع_القلم
ایدئولوژی که با قرائتهای مختلف از مبارزه با امپریالیسم از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد، هم اکنون فقط در سه کشور تبلور دارد (کوبا، بلاروس، کرۀ شمالی).
چینیها در دهۀ 1960 متوجه شدند که سخنرانیهای آتشین در مجامعِ جهانِ سومی سطح فقر و محرومیت مردم چین را نمیکاهد بلکه باید از طریقِ کار و رقابت، با جهان تعامل کنند تا "سهم اقتصادی و در نتیجه سیاسی" بدست آورند. چینیها ثروتمند و مدرن شدند و در عین حال کنفوسیوسی ماندند تا آنجا که در سه دهه، 500 مرکز آموزشِ کنفوسیوس در جهان تأسیس کرده و تنها در آمریکا، ده هزار نفر استادِ چینی، زبان چینی تدریس میکنند.
چین از زمان انقلاب (1949) تا 1970 که وارد نظام جهانی شد، 6 معاهده امضا کرده بود، اما از 1970 تا 2019 برای پیشرفت و توسعۀ خود، 268 معاهده امضا کرده و از طریقِ چند جانبه گرایی به قدرت و ثروت رسیده است.
ایرباس به عنوان یک تولیدکنندۀ اروپایی با حدود 12000 عرضه کنندۀ قطعات همکاری میکند. نکتۀ با اهمیت اینست که 40 % از این عرضه کنندگان غیرغربی هستند. قاعدتاً غرور غربی در صنعت و سیاست نباید اجازه میداد که چنین تعاملی با عرضه کنندگان جهان سومی تحقق پیدا کند، اما عرضه کنندگان قطعات ایرباس در اثر تعامل و یادگیری و بهبود کیفیت تا آنجا پیش رفته اند که از 35 کشور تأمین کننده قطعات، 24 کشور از آسیا و آمریکای لاتین هستند.
ویتنام کشوری است که بخوبی در دهۀ 1990 این واقعیت جهانی را تشخیص داد، غرور بیجای خود را کنار گذاشت، وارد عرصۀ داد و ستدِ جهانی شد، رقابت کرد و هم اکنون شرکتهای بزرگی مانند سامسونگ، مایکروسافت، نوکیا، تویوتا و هوندا، این کشور را مهمترین پایگاه تولیدی خود قرار داده اند.
طی ده سال از 2007 تا 2017، ویتنام 300 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی جذب کرد. آیا ویتنام می توانست درگیری تاریخی خود را با چین، ژاپن، کره و آمریکا ادامه دهد؟
ویتنام سال 1996 تقاضای عضویت در سازمانِ تجارت جهانی (WTO) داد و سال 2007 پس از 11 سال عضو شد. شاید برای تبیین بحثِ منسوخ شدنِ اندیشۀ مبارزه با جهان، آنچه در آن 11 سال اتفاق افتاد، بسیار حائز اهمیت باشد.
مسئولین و دانشگاهیان ویتنام مکرّر بیان میکنند که اقتصاد و نظامِ تصمیم سازی ویتنام چندین گرفتاری جدی داشت: فساد، خویشاوند سالاری، ناکارآمدی و هدر دادن منابع تولید.
در طول 11 سال مذاکرۀ WTO با ویتنام، مقامات این کشور باید به 1500 سئوال حقوقی، نهادی، ساختاری، مالی و تصمیم سازی در ویتنام پاسخ میدادند. ورود در اقتصاد جهانی و تعامل مستقیم با صدها شرکت و تولیدکنندۀ بزرگ، باعث دو تحولِ عمده در این کشور شد:
"شفافیت مالی و رقابت شدید تولید کنندۀ داخلی با خارجی"
با بهبود وضع اقتصادی و علاقمندی شهروندان به کار و فعالیت در اثر ثبات اقتصادی، جریانِ مبارزه با امپریالیسم در حاکمیتِ ویتنام به تدریج جان باخت و گروه تعامل با جهان در عمل اثبات کرد که تعامل به ثبات اقتصادی و حتی سیاسی می انجامد. طی ده سال، تولید ناخالص ویتنام از 115 میلیارد دلار به 261 میلیارد (2019) ارتقاء یافت.
چرا سه کشور (کوبا، بلاروس، کرۀ شمالی) با بقیه متفاوت هستند؟ اکثریت کشورهای جهان، اقتدارگرا محسوب میشوند، اما آنچه که اقتدارگرایی بعضی کشورها را از دیگران متمایز میکند، اقتدارگرایی فردی در مقامِ مقایسه با اقتدارگرایی سازمان یافتۀ حزبی و تشکیلاتی است.
هنگامی که به کرۀ شمالی یا کوبا یا بلاروس توجه میکنیم، تنها به یک فرد فکر میکنیم، اما در اقتدارگرایی چینی، ویتنامی، سنگاپوری، اندونزیایی و دهها کشور جهان سومی، به تشکیلاتِ گسترده ای برمیخوریم که در آن دیالوگهای درون حاکمیتی وجود دارد.
حرکت از اقتدارگرایی فردی به اقتدارگرایی بوروکراتیک و تشکیلاتی، خود گامی درجهتِ بهبود حکمرانی و تصمیم سازیهای بالنسبه معقول تر است.
دموکراسی راه و روشی سخت و طولانی است. نمی شود به بام دموکراسی یک باره پرید، کما اینکه نمی شود اول طبقۀ پنجم یک ساختمان را ساخت. فونداسیون و دوام دموکراسی تابعِ ثباتِ اقتصادی و توزیع عادلانۀ منابع و فرصتها است. یاد گیری و تمرین دمکراتیک از کار سازمان یافتۀ جهانی دراقتصاد آغاز می شود.
چرا اقتدارگرایی فردی نمیتواند با جهان، تعامل و همکاری کند؟
چون مصالح، فرصتها، مناسبات و تهدیدات متوجه یک تشکیلات نیست بلکه متوجه یک گروهِ بسیار کوچک است.
ایدئولوژی عدمِ تعامل مجبور میشود امنیت اُلیگارشی را بر تولید ثروت اولویت دهد.
ثروت، ثبات سیاسی به همراه می آورد و در مقابل، ایدئولوژی عدمِ تعامل، سیاست و زندگی را سینوسی و بی ثبات میکند.
#سیاسی
@Roshanfkrane
✍️دکتر #محمود_سریع_القلم
ایدئولوژی که با قرائتهای مختلف از مبارزه با امپریالیسم از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد، هم اکنون فقط در سه کشور تبلور دارد (کوبا، بلاروس، کرۀ شمالی).
چینیها در دهۀ 1960 متوجه شدند که سخنرانیهای آتشین در مجامعِ جهانِ سومی سطح فقر و محرومیت مردم چین را نمیکاهد بلکه باید از طریقِ کار و رقابت، با جهان تعامل کنند تا "سهم اقتصادی و در نتیجه سیاسی" بدست آورند. چینیها ثروتمند و مدرن شدند و در عین حال کنفوسیوسی ماندند تا آنجا که در سه دهه، 500 مرکز آموزشِ کنفوسیوس در جهان تأسیس کرده و تنها در آمریکا، ده هزار نفر استادِ چینی، زبان چینی تدریس میکنند.
چین از زمان انقلاب (1949) تا 1970 که وارد نظام جهانی شد، 6 معاهده امضا کرده بود، اما از 1970 تا 2019 برای پیشرفت و توسعۀ خود، 268 معاهده امضا کرده و از طریقِ چند جانبه گرایی به قدرت و ثروت رسیده است.
ایرباس به عنوان یک تولیدکنندۀ اروپایی با حدود 12000 عرضه کنندۀ قطعات همکاری میکند. نکتۀ با اهمیت اینست که 40 % از این عرضه کنندگان غیرغربی هستند. قاعدتاً غرور غربی در صنعت و سیاست نباید اجازه میداد که چنین تعاملی با عرضه کنندگان جهان سومی تحقق پیدا کند، اما عرضه کنندگان قطعات ایرباس در اثر تعامل و یادگیری و بهبود کیفیت تا آنجا پیش رفته اند که از 35 کشور تأمین کننده قطعات، 24 کشور از آسیا و آمریکای لاتین هستند.
ویتنام کشوری است که بخوبی در دهۀ 1990 این واقعیت جهانی را تشخیص داد، غرور بیجای خود را کنار گذاشت، وارد عرصۀ داد و ستدِ جهانی شد، رقابت کرد و هم اکنون شرکتهای بزرگی مانند سامسونگ، مایکروسافت، نوکیا، تویوتا و هوندا، این کشور را مهمترین پایگاه تولیدی خود قرار داده اند.
طی ده سال از 2007 تا 2017، ویتنام 300 میلیارد دلار سرمایه گذاری خارجی جذب کرد. آیا ویتنام می توانست درگیری تاریخی خود را با چین، ژاپن، کره و آمریکا ادامه دهد؟
ویتنام سال 1996 تقاضای عضویت در سازمانِ تجارت جهانی (WTO) داد و سال 2007 پس از 11 سال عضو شد. شاید برای تبیین بحثِ منسوخ شدنِ اندیشۀ مبارزه با جهان، آنچه در آن 11 سال اتفاق افتاد، بسیار حائز اهمیت باشد.
مسئولین و دانشگاهیان ویتنام مکرّر بیان میکنند که اقتصاد و نظامِ تصمیم سازی ویتنام چندین گرفتاری جدی داشت: فساد، خویشاوند سالاری، ناکارآمدی و هدر دادن منابع تولید.
در طول 11 سال مذاکرۀ WTO با ویتنام، مقامات این کشور باید به 1500 سئوال حقوقی، نهادی، ساختاری، مالی و تصمیم سازی در ویتنام پاسخ میدادند. ورود در اقتصاد جهانی و تعامل مستقیم با صدها شرکت و تولیدکنندۀ بزرگ، باعث دو تحولِ عمده در این کشور شد:
"شفافیت مالی و رقابت شدید تولید کنندۀ داخلی با خارجی"
با بهبود وضع اقتصادی و علاقمندی شهروندان به کار و فعالیت در اثر ثبات اقتصادی، جریانِ مبارزه با امپریالیسم در حاکمیتِ ویتنام به تدریج جان باخت و گروه تعامل با جهان در عمل اثبات کرد که تعامل به ثبات اقتصادی و حتی سیاسی می انجامد. طی ده سال، تولید ناخالص ویتنام از 115 میلیارد دلار به 261 میلیارد (2019) ارتقاء یافت.
چرا سه کشور (کوبا، بلاروس، کرۀ شمالی) با بقیه متفاوت هستند؟ اکثریت کشورهای جهان، اقتدارگرا محسوب میشوند، اما آنچه که اقتدارگرایی بعضی کشورها را از دیگران متمایز میکند، اقتدارگرایی فردی در مقامِ مقایسه با اقتدارگرایی سازمان یافتۀ حزبی و تشکیلاتی است.
هنگامی که به کرۀ شمالی یا کوبا یا بلاروس توجه میکنیم، تنها به یک فرد فکر میکنیم، اما در اقتدارگرایی چینی، ویتنامی، سنگاپوری، اندونزیایی و دهها کشور جهان سومی، به تشکیلاتِ گسترده ای برمیخوریم که در آن دیالوگهای درون حاکمیتی وجود دارد.
حرکت از اقتدارگرایی فردی به اقتدارگرایی بوروکراتیک و تشکیلاتی، خود گامی درجهتِ بهبود حکمرانی و تصمیم سازیهای بالنسبه معقول تر است.
دموکراسی راه و روشی سخت و طولانی است. نمی شود به بام دموکراسی یک باره پرید، کما اینکه نمی شود اول طبقۀ پنجم یک ساختمان را ساخت. فونداسیون و دوام دموکراسی تابعِ ثباتِ اقتصادی و توزیع عادلانۀ منابع و فرصتها است. یاد گیری و تمرین دمکراتیک از کار سازمان یافتۀ جهانی دراقتصاد آغاز می شود.
چرا اقتدارگرایی فردی نمیتواند با جهان، تعامل و همکاری کند؟
چون مصالح، فرصتها، مناسبات و تهدیدات متوجه یک تشکیلات نیست بلکه متوجه یک گروهِ بسیار کوچک است.
ایدئولوژی عدمِ تعامل مجبور میشود امنیت اُلیگارشی را بر تولید ثروت اولویت دهد.
ثروت، ثبات سیاسی به همراه می آورد و در مقابل، ایدئولوژی عدمِ تعامل، سیاست و زندگی را سینوسی و بی ثبات میکند.
#سیاسی
@Roshanfkrane
📝حکمرانی یک تخصص است
✍ #محمود_سریع_القلم
چرا ما در ریشه یابی مشکلات داخلی به دنبال عوامل خارجی هستیم؟ آیا اماراتیها، گرجستانیها و مردم ترکیه، پول و سرمایه خود را به بانکهای ایرانی منتقل میکنند؟ یا برعکس؟
چرا گرجستان ویزا برای ایرانیها را لغو میکند و زمینه برای سرمایهگذاری میلیاردی آنها را در گرجستان فراهم میکند؟ و شاید پرسشی اصولیتر:
چرا شهروندان به این فکر میافتند که داراییهای خود را به ارز تبدیل کرده و در خارج مستغلات بخرند؟ این سوال و دهها سوال مرتبط، به اصول ثابت حکمرانی بر میگردد.
اگر شخصی روزی چهار پاکت سیگار مصرف کند و نیم کیلو چربی وارد بدن خود کند و با هر چای دوازده حبه قند بخورد، نمیتواند وقتی در CCU بستری شد، روزگار و اطرافیان خود را سرزنش کند. حکمرانی مانند سلامتی جسم انسان، اصول دارد و اگر آن اصولِ جهان شمول رعایت نشوند، کارآمدی دچار اختلال میشود.
اولین شرط حکمرانی، ایجاد امنیت فکری، شغلی، مدنی و اقتصادی است. بعد از این که سطح قابل توجهی از این امنیت فردی تحقق پیدا کرد، حفظ هویت و تعلق خاطر اهمیت پیدا میکند.
شهروندان یک کشور صبح از خواب بیدار شوند و متوجه شوند چهل درصد ارزش داراییهای آنها از بین رفته است به طور طبیعی در پی چارهاندیشی نخواهند بود؟
اکثریت مطلق مردم اتحادیه اروپا که ۵۰۸ میلیون نفر جمعیت دارد زندگی بسیار معمولی دارند:
یک آپارتمان بسیار کوچک، یک دوچرخه، یک کارت مترو و قطار و یک شغل معمولی. اما بسیار راضی و خوشحال هستند، چون امنیت روانی دارند و در جوامعی با ثبات زندگی میکنند. نرخ تورم حدود ۲ درصد است و به همان میزان درآمد آنها در سال افزایش پیدا میکند و بنابراین احساس ثبات میکنند.
وقتی عوارض خروج از کشور یک دفعه ۳۰۰ درصد (بار اول) و ۴۲۰ درصد (برای بار دوم) افزایش مییابد، خودبخود تنظیم روانی مسافرین را به هم میریزد. اگر در سال، عوارض خروج از کشور ۵ درصد و حتی ۱۰ درصد افزایش یابد با روان و انتظارات انسانها تطابق میکند ولی افزایش ناگهانی ۴۲۰ درصدی، حاکی از فقدان آشنایی با روانشناسی انسان در حوزه ثبات، امنیت و انتظارات معقول است.
حکمرانی مانند پزشکی، مهندسی و معماری یک تخصص است: متونی در حد چند هزار کتاب دارد. محتاج تجربه و یادگیری است. به چارچوبی فکری به نام قرارداد اجتماعی میان مجریان نیاز دارد و از همه مهم تر تابع یک سیستم با ثبات است.
آیا آمریکا، روسیه، انگلستان، آلمان و چین می توانند نروژهراسی به راه اندازند؟
نمیتوانند! چون نروژ ثبات دارد.
با پنج میلیون و دویست هزار نفر جمعیت، ۳۷۱ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد. با ۱.۲ درصد نرخ تورم، مردم این کشور ۷.۳ درصد از درآمد خود را پسانداز میکنند، این در شرایطی است که دستمزدها در سال ۴.۶ درصد افزایش پیدا می کنند. درآمد حاصل از نفت فقط به «صندوق نفت» رفته و در صدها شرکت سرمایهگذاری میشود و تنها ۴ درصد از سود سرمایهگذاری در بودجه جاری به کار گرفته می شود. صندوق نفت نروژ حدود یک تریلیون دلار است. اصل و سود آن برای نسل های آتی است. درآمد سرانه در این کشور ۶۲۵۱۰ دلار است. با این آرامش، ثبات، امنیت، توزیع امکانات و آینده نگری، کدام کشور خارجی میتواند در نروژ نارضایتی ایجاد کند؟!
حکمرانی یک تخصص است. با تغییر وزرای اقتصادی اتفاق خاصی نمیافتد؛ باید اندیشههای حکمرانی را اصلاح کرد.
وقتی شهروند به این نتیجه برسد حکومت برای رای و نظر او و همچنین برای خود او ارزشی قائل نیست، با حکومت هم همکاری نمیکند.
ریشهی عموم نارضایتیها در نادیدهشدن و بنابراین در ناکارآمدی است.
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍ #محمود_سریع_القلم
چرا ما در ریشه یابی مشکلات داخلی به دنبال عوامل خارجی هستیم؟ آیا اماراتیها، گرجستانیها و مردم ترکیه، پول و سرمایه خود را به بانکهای ایرانی منتقل میکنند؟ یا برعکس؟
چرا گرجستان ویزا برای ایرانیها را لغو میکند و زمینه برای سرمایهگذاری میلیاردی آنها را در گرجستان فراهم میکند؟ و شاید پرسشی اصولیتر:
چرا شهروندان به این فکر میافتند که داراییهای خود را به ارز تبدیل کرده و در خارج مستغلات بخرند؟ این سوال و دهها سوال مرتبط، به اصول ثابت حکمرانی بر میگردد.
اگر شخصی روزی چهار پاکت سیگار مصرف کند و نیم کیلو چربی وارد بدن خود کند و با هر چای دوازده حبه قند بخورد، نمیتواند وقتی در CCU بستری شد، روزگار و اطرافیان خود را سرزنش کند. حکمرانی مانند سلامتی جسم انسان، اصول دارد و اگر آن اصولِ جهان شمول رعایت نشوند، کارآمدی دچار اختلال میشود.
اولین شرط حکمرانی، ایجاد امنیت فکری، شغلی، مدنی و اقتصادی است. بعد از این که سطح قابل توجهی از این امنیت فردی تحقق پیدا کرد، حفظ هویت و تعلق خاطر اهمیت پیدا میکند.
شهروندان یک کشور صبح از خواب بیدار شوند و متوجه شوند چهل درصد ارزش داراییهای آنها از بین رفته است به طور طبیعی در پی چارهاندیشی نخواهند بود؟
اکثریت مطلق مردم اتحادیه اروپا که ۵۰۸ میلیون نفر جمعیت دارد زندگی بسیار معمولی دارند:
یک آپارتمان بسیار کوچک، یک دوچرخه، یک کارت مترو و قطار و یک شغل معمولی. اما بسیار راضی و خوشحال هستند، چون امنیت روانی دارند و در جوامعی با ثبات زندگی میکنند. نرخ تورم حدود ۲ درصد است و به همان میزان درآمد آنها در سال افزایش پیدا میکند و بنابراین احساس ثبات میکنند.
وقتی عوارض خروج از کشور یک دفعه ۳۰۰ درصد (بار اول) و ۴۲۰ درصد (برای بار دوم) افزایش مییابد، خودبخود تنظیم روانی مسافرین را به هم میریزد. اگر در سال، عوارض خروج از کشور ۵ درصد و حتی ۱۰ درصد افزایش یابد با روان و انتظارات انسانها تطابق میکند ولی افزایش ناگهانی ۴۲۰ درصدی، حاکی از فقدان آشنایی با روانشناسی انسان در حوزه ثبات، امنیت و انتظارات معقول است.
حکمرانی مانند پزشکی، مهندسی و معماری یک تخصص است: متونی در حد چند هزار کتاب دارد. محتاج تجربه و یادگیری است. به چارچوبی فکری به نام قرارداد اجتماعی میان مجریان نیاز دارد و از همه مهم تر تابع یک سیستم با ثبات است.
آیا آمریکا، روسیه، انگلستان، آلمان و چین می توانند نروژهراسی به راه اندازند؟
نمیتوانند! چون نروژ ثبات دارد.
با پنج میلیون و دویست هزار نفر جمعیت، ۳۷۱ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد. با ۱.۲ درصد نرخ تورم، مردم این کشور ۷.۳ درصد از درآمد خود را پسانداز میکنند، این در شرایطی است که دستمزدها در سال ۴.۶ درصد افزایش پیدا می کنند. درآمد حاصل از نفت فقط به «صندوق نفت» رفته و در صدها شرکت سرمایهگذاری میشود و تنها ۴ درصد از سود سرمایهگذاری در بودجه جاری به کار گرفته می شود. صندوق نفت نروژ حدود یک تریلیون دلار است. اصل و سود آن برای نسل های آتی است. درآمد سرانه در این کشور ۶۲۵۱۰ دلار است. با این آرامش، ثبات، امنیت، توزیع امکانات و آینده نگری، کدام کشور خارجی میتواند در نروژ نارضایتی ایجاد کند؟!
حکمرانی یک تخصص است. با تغییر وزرای اقتصادی اتفاق خاصی نمیافتد؛ باید اندیشههای حکمرانی را اصلاح کرد.
وقتی شهروند به این نتیجه برسد حکومت برای رای و نظر او و همچنین برای خود او ارزشی قائل نیست، با حکومت هم همکاری نمیکند.
ریشهی عموم نارضایتیها در نادیدهشدن و بنابراین در ناکارآمدی است.
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان قابل تأمل دکتر #محمود_سریع_القلم ( استاد دانشگاه ) :
« مبنای قدرت در جهان تولید نا خالص داخلی است، نه ایدئولوژی ...
شما یک کشور را در جهان نام ببرید که توانسته باشد با ایدئولوژی قدرتمند شود .»
#تربیتی #اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
« مبنای قدرت در جهان تولید نا خالص داخلی است، نه ایدئولوژی ...
شما یک کشور را در جهان نام ببرید که توانسته باشد با ایدئولوژی قدرتمند شود .»
#تربیتی #اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد دانشگاه #محمود_سریع_القلم :
مبنای قدرت در جهان ،
تولید ناخالص داخلی است ،
نه ایدئولوژی...
#اندیشه #اقتصاد #اجتماعی
@Roshanfkrane
مبنای قدرت در جهان ،
تولید ناخالص داخلی است ،
نه ایدئولوژی...
#اندیشه #اقتصاد #اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این صحبتهای فوق مهم دکتر #محمود_سریع_القلم راجع به تنها و ساده ترین راه جلوگیری از #فساد های مالی و اختلاس در ایران که اگر اجرایی بشود هیچ مدیری حتی نمی تواند یک ریال جا به جا کند را گوش کنید!
لطفا این صحبتها را دست به دست کنید تا به دست مسئولان برسد شاید اجرایی بشود!
#اندیشه #اقتصاد #اجتماعی
@Roshanfkrane
لطفا این صحبتها را دست به دست کنید تا به دست مسئولان برسد شاید اجرایی بشود!
#اندیشه #اقتصاد #اجتماعی
@Roshanfkrane