ابتدا بشر ، پیش از هر چیزی طرحی است که در درون گرایی خود می زید.
سپس ، و بدین گونه وجود او از خزه و تفاله و کلم ، متمایز می شود.
هیچ چیز دیگری پیش از این "طرح"وجود ندارد.
برای او سرنوشتی از قبل مقدور نیست.
بشر ، پیش از هر چیزی ، همان است که طرح شدنش را افکنده است. چیزی است که در تحقق آن کوشیده ، نه آنچه خواسته است بشود ، زیرا آنچه ما معمولا از "خواستن" قصد می کنیم ، تصمیمی است آگاهانه و برای غالب ما مؤخر بر خود خواستن است :
می خواهم وارد حزبی شوم ،
می خواهم کتابی بنویسم ،
می خواهم ازدواج کنم ،
همه اینها نمود و تظاهری است از انتخابی
قبلیتر و خود به خودتر از
آنچه "خواستن" می نامیم.
#ژان_پل_سارتر #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
#فلسفه
@Roshanfkrane
سپس ، و بدین گونه وجود او از خزه و تفاله و کلم ، متمایز می شود.
هیچ چیز دیگری پیش از این "طرح"وجود ندارد.
برای او سرنوشتی از قبل مقدور نیست.
بشر ، پیش از هر چیزی ، همان است که طرح شدنش را افکنده است. چیزی است که در تحقق آن کوشیده ، نه آنچه خواسته است بشود ، زیرا آنچه ما معمولا از "خواستن" قصد می کنیم ، تصمیمی است آگاهانه و برای غالب ما مؤخر بر خود خواستن است :
می خواهم وارد حزبی شوم ،
می خواهم کتابی بنویسم ،
می خواهم ازدواج کنم ،
همه اینها نمود و تظاهری است از انتخابی
قبلیتر و خود به خودتر از
آنچه "خواستن" می نامیم.
#ژان_پل_سارتر #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
#فلسفه
@Roshanfkrane
ابتدا بشر ، پیش از هر چیزی طرحی است که در درون گرایی خود می زید.
سپس ، و بدین گونه وجود او از خزه و تفاله و کلم ، متمایز می شود.
هیچ چیز دیگری پیش از این "طرح"وجود ندارد.
برای او سرنوشتی از قبل مقدور نیست.
بشر ، پیش از هر چیزی ، همان است که طرح شدنش را افکنده است. چیزی است که در تحقق آن کوشیده ، نه آنچه خواسته است بشود ، زیرا آنچه ما معمولا از "خواستن" قصد می کنیم ، تصمیمی است آگاهانه و برای غالب ما مؤخر بر خود خواستن است :
می خواهم وارد حزبی شوم ،
می خواهم کتابی بنویسم ،
می خواهم ازدواج کنم ،
همه اینها نمود و تظاهری است از انتخابی
قبلیتر و خود به خودتر از
آنچه "خواستن" می نامیم.
#ژان_پل_سارتر #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
سپس ، و بدین گونه وجود او از خزه و تفاله و کلم ، متمایز می شود.
هیچ چیز دیگری پیش از این "طرح"وجود ندارد.
برای او سرنوشتی از قبل مقدور نیست.
بشر ، پیش از هر چیزی ، همان است که طرح شدنش را افکنده است. چیزی است که در تحقق آن کوشیده ، نه آنچه خواسته است بشود ، زیرا آنچه ما معمولا از "خواستن" قصد می کنیم ، تصمیمی است آگاهانه و برای غالب ما مؤخر بر خود خواستن است :
می خواهم وارد حزبی شوم ،
می خواهم کتابی بنویسم ،
می خواهم ازدواج کنم ،
همه اینها نمود و تظاهری است از انتخابی
قبلیتر و خود به خودتر از
آنچه "خواستن" می نامیم.
#ژان_پل_سارتر #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
بشر همان است که خود می سازد
بشر ، نه فقط آن مفهمومی است که از خود در ذهن دارد ، بلکه همان است که از خود می خواهد.آن مفهومی است که پس از ظهور در عالم وجود ، از خویشتن عرضه می دارد.همان است که پس از جهش به سوی وجود ، از خود می طلبد.بشر هیچ نیست مگر آنچه از خود می سازد.
📖 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
✍🏻 #ژان_پل_سارتر
@Roshanfkrane
بشر ، نه فقط آن مفهمومی است که از خود در ذهن دارد ، بلکه همان است که از خود می خواهد.آن مفهومی است که پس از ظهور در عالم وجود ، از خویشتن عرضه می دارد.همان است که پس از جهش به سوی وجود ، از خود می طلبد.بشر هیچ نیست مگر آنچه از خود می سازد.
📖 #اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
✍🏻 #ژان_پل_سارتر
@Roshanfkrane
#اگزیستانسیالیسم_و_اصالت_بشر
✍ زهره_روحی
اگزیستانسیالیسم، فلسفهای است که به هستی یا «وجود» میپردازد، و یکی از مهمترین مکاتب فکری غرب به شمار میرود.میتوان گفت از آن زمان که «انسان» و وضعیتِ برخاسته از شرایط اجتماعی او، مرکز توجه اندیشمندان قرار گرفت، خودِ این «عرصهی توجه»، دائم دستخوش تغییر و دگرگونی شد. به بیانی هر عرصهی توجهی، به مثابه دری بود گشوده به روش، فضا و قلمروی جدید در نحوهی درک و فهمی که پژوهشهای انسانشناسانه میبایست بر مبنای آن انجام گیرد.
دلیل انتخاب #ژان_پل_سارتر, به عنوان نمونهی موردیِ این مکتب فکری، شهرت وی و شاید حتا بتوان گفت هموزن بودن نام او با این مکتب فکری است.آنچه تحت عنوان «اگزیستانسیالیسمِ سارتر» پیش روی خود داریم، تفکرِ وجودیِ شسته رُفتهی سارتر است و در حقیقت مبتنی بر کتابیست که وی مقولات مورد تأیید اندیشهی خود را با دقت و احتیاط در آن منتشر کرده است، آنهم به دلیل دفاع از تفکرات اگزیستانسیالیستی خود. بنابراین به نظر طبیعی میرسد که در این کتاب خبری ازآن دسته مقولاتی نباشد که هیاهو به پا میکنند منظور همانهایی است که در کتاب «هستی و نیستی» وجود دارند؛ که شاید مهمترین آنها رابطهی است که سارتر بین «آزادی، دیگری، و گناهکاری» میبیند. و بالاخره نکتهی دیگر اینکه، فلسفهی اگزیستانسیالیستیِ وی از بسیاری جهات مدیون آموزههای «بودشناسِ» معروف، مارتین هایدگر است.
تفسیر سارتر از «اگزیستانسیالیسم» هم بیانگر پیوند با «اصالت بشر» است و هم متضمن تفاوت اومانیسمِ اگزیستناسیالیستی و اومانیسم ایدآلیستیِ قرن هجده؛ وی بزرگترین تفاوت را در نحوهی درک «مفهوم بشر» میداند. به عنوان مثال، یک فرد اگزیستانسیالیست، بر خلاف ایدالیستها معتقد نیست که آدمی از طبیعت و سرشتی «پیشاپیش شکلیافته» برخوردار است. به عبارتی از نظر سارتر چیزی به نام طبیعتِ بشری وجود ندارد، بلکه بر عکس معتقد است که آدمی، آنچیزی است که از خود میسازد. سارتر این اصل را، که در واقع اصلی «درونگرا»ست، (یعنی به خودِ آدمی برمیگردد)، نخستین اصل اگزیستانسیالیسم میداند.ضمن آنکه معتقد است این اصل به بنیانیترین ایدهی اگزیستانسیالیسم راه میبرد؛ منظور همان ایدهی بسیار مهمی است که میگوید: «وجود بر ماهیت مقدم است.»
#فلسفه
#اسکویی
@Roshanfkrane
✍ زهره_روحی
اگزیستانسیالیسم، فلسفهای است که به هستی یا «وجود» میپردازد، و یکی از مهمترین مکاتب فکری غرب به شمار میرود.میتوان گفت از آن زمان که «انسان» و وضعیتِ برخاسته از شرایط اجتماعی او، مرکز توجه اندیشمندان قرار گرفت، خودِ این «عرصهی توجه»، دائم دستخوش تغییر و دگرگونی شد. به بیانی هر عرصهی توجهی، به مثابه دری بود گشوده به روش، فضا و قلمروی جدید در نحوهی درک و فهمی که پژوهشهای انسانشناسانه میبایست بر مبنای آن انجام گیرد.
دلیل انتخاب #ژان_پل_سارتر, به عنوان نمونهی موردیِ این مکتب فکری، شهرت وی و شاید حتا بتوان گفت هموزن بودن نام او با این مکتب فکری است.آنچه تحت عنوان «اگزیستانسیالیسمِ سارتر» پیش روی خود داریم، تفکرِ وجودیِ شسته رُفتهی سارتر است و در حقیقت مبتنی بر کتابیست که وی مقولات مورد تأیید اندیشهی خود را با دقت و احتیاط در آن منتشر کرده است، آنهم به دلیل دفاع از تفکرات اگزیستانسیالیستی خود. بنابراین به نظر طبیعی میرسد که در این کتاب خبری ازآن دسته مقولاتی نباشد که هیاهو به پا میکنند منظور همانهایی است که در کتاب «هستی و نیستی» وجود دارند؛ که شاید مهمترین آنها رابطهی است که سارتر بین «آزادی، دیگری، و گناهکاری» میبیند. و بالاخره نکتهی دیگر اینکه، فلسفهی اگزیستانسیالیستیِ وی از بسیاری جهات مدیون آموزههای «بودشناسِ» معروف، مارتین هایدگر است.
تفسیر سارتر از «اگزیستانسیالیسم» هم بیانگر پیوند با «اصالت بشر» است و هم متضمن تفاوت اومانیسمِ اگزیستناسیالیستی و اومانیسم ایدآلیستیِ قرن هجده؛ وی بزرگترین تفاوت را در نحوهی درک «مفهوم بشر» میداند. به عنوان مثال، یک فرد اگزیستانسیالیست، بر خلاف ایدالیستها معتقد نیست که آدمی از طبیعت و سرشتی «پیشاپیش شکلیافته» برخوردار است. به عبارتی از نظر سارتر چیزی به نام طبیعتِ بشری وجود ندارد، بلکه بر عکس معتقد است که آدمی، آنچیزی است که از خود میسازد. سارتر این اصل را، که در واقع اصلی «درونگرا»ست، (یعنی به خودِ آدمی برمیگردد)، نخستین اصل اگزیستانسیالیسم میداند.ضمن آنکه معتقد است این اصل به بنیانیترین ایدهی اگزیستانسیالیسم راه میبرد؛ منظور همان ایدهی بسیار مهمی است که میگوید: «وجود بر ماهیت مقدم است.»
#فلسفه
#اسکویی
@Roshanfkrane