📙: White Nights
✍🏻 : #Fyodor_Dostoyevsky
#پیشنهاد_کتاب
آدمِ رویایی، خاکسترِ رویاهای گذشتهاش را بیخودی بهم می زند، به این امید که در میانشان حداقل جرقه ی کوچکی پیدا کند و فوتش کند تا دوباره آتش، جان بگیرد، تا این آتشِ احیا شده، قلبِ سرمازده ی او را گرم کند و همه ی آنهایی که برایش عزیز بودند، برگردند ...
آدم خود را فریب میدهد و ناخواسته از بیرون یقین مییابد که عشقی راستین و اصیل روح را میانگیزد و دل را میافروزد، ناخواسته باور میکند که در رؤیاهای ناملموسش چیزی زنده و ملموس نهفته است. وای چه فریبی! مثلاً عشق با همه وجد بیزوالش، با همه رنجهای جانکاهش، در دل او راه یافته است ...
✍🏻: #فئودور_داستایفسکی
📙: #شبهای_روشن
🔁: #سروش_حبیبی
🏷: نشر #ماهی
#درباره_ی_کتاب
📌 کتاب «شبهای روشن» نوشته #فئودور_داستایوفسکی (۱۸۸۱- ۱۸۲۱) نویسنده مشهور و تاثیرگذار روسیه است. داستایوفسکی روایتگر سرگذشت مردمان عصیانزده است. او در آثار خود، شخصیتهایی را به تصویر میکشد که زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود اعمال شنیعشان را توجیه می کنند.
به همین خاطر آثار این نویسنده با وجود گذر سالیان، همچنان با چالشهای زمانه ما، مثل تمامیتخواهی، ترور و قدرتطلبی حاکمان تناسب دارد.
📌 شب های روشن شرح اشتیاق جوانی رؤیا پرداز است که زندگی را در تنهایی به سر میکند و به دنبال گمشده ای که با او همزبانی کند، هر سو می رود. تا عاقبت در کنار آبراه با دوشیزه ای گریان، که او نیز عاشقی شیدا و تنهاست، آشنا میشود و خیال میکند که ایام تنهایی اش به سر آمده. در گفته های جوان، که شرح رؤیاهای شبانه اوست، صدای خود نویسنده محسوس است. از این روست که داستان به زبان اول شخص نوشته شده و رنگ حدیث نفس دارد.
📌 نام این کتاب تضاد جالبى از تاریکى و روشنایى است اما تعابیر جالب ترى نیز در دل آن نهفته است. اول اینکه در تابستان سن پترزبورگ شب تا صبح هوا روشن مى ماند و این پدیده را شب سفید مى نامند و به تعبیرى دیگر شب بى خوابى هم هست.
📌 داستان شب های روشن، داستانی است از روزگار جوانی نویسنده بزرگ روس که خارج از روال همیشگی کارهای او نوشته شده است؛ به دور از سایه سنگین تباهی که بر بیشتر نوشتههای بعدی اش حرف اول را میزند، به دور از دغدغههای اجتماعی یا به میان کشیدن پای گروههای اجتماعی و سیاسی و روشنفکران و … داستانی درباه ی عشق و طبیعت انسانی؛ داستانی درباره جوهره حقیقی رمانهای بزرگ داستایوسکی بدون پیرایههایی که نویسنده بعدها به آنها افزود.
#تکه_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
📙: White Nights
✍🏻 : #Fyodor_Dostoyevsky
#پیشنهاد_کتاب
آدمِ رویایی، خاکسترِ رویاهای گذشتهاش را بیخودی بهم می زند، به این امید که در میانشان حداقل جرقه ی کوچکی پیدا کند و فوتش کند تا دوباره آتش، جان بگیرد، تا این آتشِ احیا شده، قلبِ سرمازده ی او را گرم کند و همه ی آنهایی که برایش عزیز بودند، برگردند ...
آدم خود را فریب میدهد و ناخواسته از بیرون یقین مییابد که عشقی راستین و اصیل روح را میانگیزد و دل را میافروزد، ناخواسته باور میکند که در رؤیاهای ناملموسش چیزی زنده و ملموس نهفته است. وای چه فریبی! مثلاً عشق با همه وجد بیزوالش، با همه رنجهای جانکاهش، در دل او راه یافته است ...
✍🏻: #فئودور_داستایفسکی
📙: #شبهای_روشن
🔁: #سروش_حبیبی
🏷: نشر #ماهی
#درباره_ی_کتاب
📌 کتاب «شبهای روشن» نوشته #فئودور_داستایوفسکی (۱۸۸۱- ۱۸۲۱) نویسنده مشهور و تاثیرگذار روسیه است. داستایوفسکی روایتگر سرگذشت مردمان عصیانزده است. او در آثار خود، شخصیتهایی را به تصویر میکشد که زیر لوای مرام و اعتقادات ایدئولوژیک خود اعمال شنیعشان را توجیه می کنند.
به همین خاطر آثار این نویسنده با وجود گذر سالیان، همچنان با چالشهای زمانه ما، مثل تمامیتخواهی، ترور و قدرتطلبی حاکمان تناسب دارد.
📌 شب های روشن شرح اشتیاق جوانی رؤیا پرداز است که زندگی را در تنهایی به سر میکند و به دنبال گمشده ای که با او همزبانی کند، هر سو می رود. تا عاقبت در کنار آبراه با دوشیزه ای گریان، که او نیز عاشقی شیدا و تنهاست، آشنا میشود و خیال میکند که ایام تنهایی اش به سر آمده. در گفته های جوان، که شرح رؤیاهای شبانه اوست، صدای خود نویسنده محسوس است. از این روست که داستان به زبان اول شخص نوشته شده و رنگ حدیث نفس دارد.
📌 نام این کتاب تضاد جالبى از تاریکى و روشنایى است اما تعابیر جالب ترى نیز در دل آن نهفته است. اول اینکه در تابستان سن پترزبورگ شب تا صبح هوا روشن مى ماند و این پدیده را شب سفید مى نامند و به تعبیرى دیگر شب بى خوابى هم هست.
📌 داستان شب های روشن، داستانی است از روزگار جوانی نویسنده بزرگ روس که خارج از روال همیشگی کارهای او نوشته شده است؛ به دور از سایه سنگین تباهی که بر بیشتر نوشتههای بعدی اش حرف اول را میزند، به دور از دغدغههای اجتماعی یا به میان کشیدن پای گروههای اجتماعی و سیاسی و روشنفکران و … داستانی درباه ی عشق و طبیعت انسانی؛ داستانی درباره جوهره حقیقی رمانهای بزرگ داستایوسکی بدون پیرایههایی که نویسنده بعدها به آنها افزود.
#تکه_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
🕊☘
📙 Colorless Tsukuru Tazaki
And His Years of Pilgrimage
✍🏻 #Haruki_Murakami
#پیشنهاد_کتاب
هیچ قلبی صرفا به واسطه ی هماهنگی با قلب دیگر وصل نیست.
زخم است که قلب ها را عمیقا به هم پیوند می دهد.
پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی. تا صدای زجه بلند نشود سکوت معنی ندارد و تا خونی ریخته نشود عفو معنی ندارد و تا از دل ضایعه ای بزرگ گذر نکنی, رضا و رضایت بی معنی است...!
✍🏻 #هاروکی_موراکامی
📗 #سوکورو_تازاکی_بی_رنگ_و_سالهای_زیارتش
🔃 ترجمه : امیر مهدی حقیقت
@Roshanfkrane
📙 Colorless Tsukuru Tazaki
And His Years of Pilgrimage
✍🏻 #Haruki_Murakami
#پیشنهاد_کتاب
هیچ قلبی صرفا به واسطه ی هماهنگی با قلب دیگر وصل نیست.
زخم است که قلب ها را عمیقا به هم پیوند می دهد.
پیوند درد با درد، شکنندگی با شکنندگی. تا صدای زجه بلند نشود سکوت معنی ندارد و تا خونی ریخته نشود عفو معنی ندارد و تا از دل ضایعه ای بزرگ گذر نکنی, رضا و رضایت بی معنی است...!
✍🏻 #هاروکی_موراکامی
📗 #سوکورو_تازاکی_بی_رنگ_و_سالهای_زیارتش
🔃 ترجمه : امیر مهدی حقیقت
@Roshanfkrane
🕊📚
📗 L' ami retrouvé
✍🏻 #Fred_Uhlman
#کتاب_نوشته
#پیشنهاد_کتاب
فاشیستبودن یا ناسیونالیست بودن ، کار دشواری نیست. کافی است چشم بر ارزشهای انسانی ببندیم و کمی با حرفهای کلی سرگرم بشویم ؛ زبانِ خود را بهترین زبان دانستن و زبان دیگری را گوش خراش خواندن ؛ موسیقی قومی خود را سِحرانگیز دانستن و موسیقی دیگری را سَرسامآور خواندن ؛ لباس محلی خود را زیبا نامیدن و لباس محلی دیگری را به تمسخر گرفتن؛ سنتهای قبیلهای خود را ستودن و سنتهای قبیلهای دیگری را ابلهانه خواندن ... و دردناکتر آنکه آسیب دیدگان از ناسیونالیسم و قومپرستی ، خود به قومپرستانی تندروتر بدل میشوند و اینچنین، انسان به جای رهایی از چنگال تعصب و تلاش برای گسترش همزیستی ، تعصب بیشتر را بهعنوان شیوه نجات برمیگزیند ...
📗 دوست بازیافته
✍🏻 #فرد_اولمن
@Roshanfkrane
📗 L' ami retrouvé
✍🏻 #Fred_Uhlman
#کتاب_نوشته
#پیشنهاد_کتاب
فاشیستبودن یا ناسیونالیست بودن ، کار دشواری نیست. کافی است چشم بر ارزشهای انسانی ببندیم و کمی با حرفهای کلی سرگرم بشویم ؛ زبانِ خود را بهترین زبان دانستن و زبان دیگری را گوش خراش خواندن ؛ موسیقی قومی خود را سِحرانگیز دانستن و موسیقی دیگری را سَرسامآور خواندن ؛ لباس محلی خود را زیبا نامیدن و لباس محلی دیگری را به تمسخر گرفتن؛ سنتهای قبیلهای خود را ستودن و سنتهای قبیلهای دیگری را ابلهانه خواندن ... و دردناکتر آنکه آسیب دیدگان از ناسیونالیسم و قومپرستی ، خود به قومپرستانی تندروتر بدل میشوند و اینچنین، انسان به جای رهایی از چنگال تعصب و تلاش برای گسترش همزیستی ، تعصب بیشتر را بهعنوان شیوه نجات برمیگزیند ...
📗 دوست بازیافته
✍🏻 #فرد_اولمن
@Roshanfkrane
#پیشنهاد_کتاب
اتحادیه ابلهان
نويسنده : جان کندی تول
ترجمه : پیمان خاکسار
■براساس نظرسنجی مجله تایم از نویسندگان آمریکایی در سال ۲۰۰۵، رمان اتحادیه ابلهان یکی از کتابهای برتر ادبی امریکا در ۲۵ سال اخیر است و در کنار آثار نویسندگان برجستهای مثل تونی موریسون، جان آپدایک، کورمک مککارتی و فیلیپ راث قرار دارد.
■اتحادیه ابلهان درحقیقت داستان در هم تنیده حماقت های انسانی است که جان کندی تول آن را در قالب طنزی سیاه نوشته است. شخصیت اصلی کتاب اتحادیه ابلهان، یک جوان چاق، بیمار و در عین حال آرمانگرا و تحصیلکرده فوق العاده باسواد است که در رشته ادبیات قرون وسطی تحصیلات خود را تمام کرده است. او کاری به جز خوردن و خوابیدن و نوشتن اراجیفی که تصور میکند دنیا را تغییر میدهد ، ندارد . در این مسیر او تنها یک یاور دارد : دختری که زمانی هم دانشگاهیاش بوده و عقایدی به رادیکالی او دارد ، این دختر در پی نجات ایگنیشس برمیآید و نامههای این دو به هم خواندنی هستند
■ این کتاب را پیمان خاکسار ترجمه و نشرچشمه آن را منتشر کرده است
■ ازکتاب:
نه، من با گربه بازی نمیکردم من فقط گربه رو برداشتم تا کمی نازونوازشش کنم
@Roshanfkrne
اتحادیه ابلهان
نويسنده : جان کندی تول
ترجمه : پیمان خاکسار
■براساس نظرسنجی مجله تایم از نویسندگان آمریکایی در سال ۲۰۰۵، رمان اتحادیه ابلهان یکی از کتابهای برتر ادبی امریکا در ۲۵ سال اخیر است و در کنار آثار نویسندگان برجستهای مثل تونی موریسون، جان آپدایک، کورمک مککارتی و فیلیپ راث قرار دارد.
■اتحادیه ابلهان درحقیقت داستان در هم تنیده حماقت های انسانی است که جان کندی تول آن را در قالب طنزی سیاه نوشته است. شخصیت اصلی کتاب اتحادیه ابلهان، یک جوان چاق، بیمار و در عین حال آرمانگرا و تحصیلکرده فوق العاده باسواد است که در رشته ادبیات قرون وسطی تحصیلات خود را تمام کرده است. او کاری به جز خوردن و خوابیدن و نوشتن اراجیفی که تصور میکند دنیا را تغییر میدهد ، ندارد . در این مسیر او تنها یک یاور دارد : دختری که زمانی هم دانشگاهیاش بوده و عقایدی به رادیکالی او دارد ، این دختر در پی نجات ایگنیشس برمیآید و نامههای این دو به هم خواندنی هستند
■ این کتاب را پیمان خاکسار ترجمه و نشرچشمه آن را منتشر کرده است
■ ازکتاب:
نه، من با گربه بازی نمیکردم من فقط گربه رو برداشتم تا کمی نازونوازشش کنم
@Roshanfkrne