برای اندیشمند دربند
دکتر #صدیقه_وسمقی
رابطهی تفکر آزاد و دین رسمی، رابطهای است از سنخ جوشش و تغییر و بازنگری مدام. بسیاری به خطا، سنجهی خلوص ایمان را در ثباتی ابدی، میدانند. حال آنکه در هوش و اندیشهورزی و حتی صدق آنکس که یک عمر در مواجهه با باورهای دینی در وضعی منجمد و بیحرکت باقی مانده، باید به دیدهی تردید نگریست.
درست است که اصول اخلاقی و انسانی مثل راستی و درستی ابدی و فرازماناند، اما اندیشه اعم از اندیشه دینی یا جز آن به مثابه پدیداری فرهنگی، همواره در معرض بازنگری و تغییر است؛ بهویژه در ارزیابی آن در سیاقی تاریخی و اجتماعی.
روزگاری نه چندان دور در همین سرزمین، دین و مظاهر آن در چارچوب سنتی فرهنگی برای بسیاری از مردم معنابخش بود و محمل معنویت و انسانیت تلقی میشد، اما اکنون بهواسطهی پیوند نامبارک با قدرت، شمشیری است در دست راهزنان و ابزاری است برای فریب و خدعه و فساد و ستم. همراهی با مظاهر ابزارشدهی چنین تفسیری دیگر دینورزیدنی مومنانه نیست که همراهی با دزدان قافله و سرکوبگران و مستبدانی است که انسانیت و اخلاق را به تاراج برده و نفاق را برای دونطبعان منفعتجو به کالایی خواستنی و پرسود بدل ساختهاند.
در چنین شرایطی تلاش برای مرزبندی میان ایمان رشددهنده و باور ایدئولوژیک ضرورتی در اولویت است و از این رو دینورزی در حقیقت سلوکی دقیق، پژوهشنهاد و نیازمند غربالگری مستمر است.
خانم دکتر صدیقه وسمقی از آن اندیشمندان آزادهای است که افزون بر این سلوک اندیشمندانهی سیال، شجاعت درمیان نهادن افکارش با مردم را هم در خویشتن پرورده و تلاش میکند در نوزایی فکری و دینی در جامعهای رو به رشد سهیم باشد و در مقابل حاکمیتی مستبد و سرکوبگر که عناصر دینی را با تفسیر ایدئولوژیک و تنگنظرانه به نفع خویش مصادره کرده و به گروگان گرفته، تمام قد بایستد و هزینهی این رویارویی را هم بپردازد.
نوروزت در زندان تاریکاندیشان خجسته باد! آزادبانوی ایران!
#نگار_ذیلابی
استادیار تعلیقی دانشگاه شهید بهشتی
نوروز۱۴۰۳
#ارسالی #انتقادات #مذهبی #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
دکتر #صدیقه_وسمقی
رابطهی تفکر آزاد و دین رسمی، رابطهای است از سنخ جوشش و تغییر و بازنگری مدام. بسیاری به خطا، سنجهی خلوص ایمان را در ثباتی ابدی، میدانند. حال آنکه در هوش و اندیشهورزی و حتی صدق آنکس که یک عمر در مواجهه با باورهای دینی در وضعی منجمد و بیحرکت باقی مانده، باید به دیدهی تردید نگریست.
درست است که اصول اخلاقی و انسانی مثل راستی و درستی ابدی و فرازماناند، اما اندیشه اعم از اندیشه دینی یا جز آن به مثابه پدیداری فرهنگی، همواره در معرض بازنگری و تغییر است؛ بهویژه در ارزیابی آن در سیاقی تاریخی و اجتماعی.
روزگاری نه چندان دور در همین سرزمین، دین و مظاهر آن در چارچوب سنتی فرهنگی برای بسیاری از مردم معنابخش بود و محمل معنویت و انسانیت تلقی میشد، اما اکنون بهواسطهی پیوند نامبارک با قدرت، شمشیری است در دست راهزنان و ابزاری است برای فریب و خدعه و فساد و ستم. همراهی با مظاهر ابزارشدهی چنین تفسیری دیگر دینورزیدنی مومنانه نیست که همراهی با دزدان قافله و سرکوبگران و مستبدانی است که انسانیت و اخلاق را به تاراج برده و نفاق را برای دونطبعان منفعتجو به کالایی خواستنی و پرسود بدل ساختهاند.
در چنین شرایطی تلاش برای مرزبندی میان ایمان رشددهنده و باور ایدئولوژیک ضرورتی در اولویت است و از این رو دینورزی در حقیقت سلوکی دقیق، پژوهشنهاد و نیازمند غربالگری مستمر است.
خانم دکتر صدیقه وسمقی از آن اندیشمندان آزادهای است که افزون بر این سلوک اندیشمندانهی سیال، شجاعت درمیان نهادن افکارش با مردم را هم در خویشتن پرورده و تلاش میکند در نوزایی فکری و دینی در جامعهای رو به رشد سهیم باشد و در مقابل حاکمیتی مستبد و سرکوبگر که عناصر دینی را با تفسیر ایدئولوژیک و تنگنظرانه به نفع خویش مصادره کرده و به گروگان گرفته، تمام قد بایستد و هزینهی این رویارویی را هم بپردازد.
نوروزت در زندان تاریکاندیشان خجسته باد! آزادبانوی ایران!
#نگار_ذیلابی
استادیار تعلیقی دانشگاه شهید بهشتی
نوروز۱۴۰۳
#ارسالی #انتقادات #مذهبی #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
@ut_internet_tv
لینک بالا مربوط به خبر تجمع گروهی از استادان دانشگاه تهران در حمایت از اعتراض استادان و دانشجویان آمریکایی است و در اعتراض به رفتار خشونتآمیز پلیس با آنها.
پرسشی داشتم از این استادان گرانقدر! اگر این کار شما برای کسب امتیاز ارتقاء و همدلی با سیاستهای مضحک و تباه حکومت است که هیچ! زبان مشترکی نیست و بگذریم!
اما اگر عنوان کار خود را حقطلبی میگذارید و اعمال سیاست داغ و درفش در محیط دانشگاه را ناپسند میشمارید، از شما میپرسم چرا ندای حقطلبیتان و امضای شما ذیل یکی از بیانیههای حمایت از دانشجویان زندانی و استادان تعلیق و اخراج شده در پی اعتراضات ۱۴۰۱ در همین کشور دیده نشد؟ هنوز پروندهی تعلیق و توبیخ دانشجویان دانشگاههای مختلف از تهران و بهشتی و شریف گرفته تا دانشگاههای دولتی و آزاد دورترین شهرستانها باز است؛ هنوز فضای دانشگاههای ما امنیتی است و جوانان ناامید و سرخورده، هیچ آیندهی روشنی را پیش رو نمیبینند. شما چقدر برای رفع مشکلات هموطنان خود و جوانان سرزمین خود و همکاران خود تلاش کردید؟ لابد ویدئوهای رسیده از وضع دانشگاههای آمریکا را میبینید و مثلا به زنجیر انسانی استادان در حمایت از دانشجویانشان آفرین و مرحبا میفرستید! خیلی هم عالی، اما حتما خبر دارید که چه تعداد از همکاران شما به سبب کاری مشابه در پاییز ۱۴۰۱، وقتی که در حمایت از دانشجویان معترض و برای جلوگیری از درگیری میان آنها و لباسشخصیها و همهی کسانی که وضع دانشگاه را به آشوب کشیدهبودند، زنجیرهی انسانی تشکیل دادند یا فقط به سبب امضای یک بیانیه، به سرعت تعلیق و اخراج شدند؛ اگر پیمانی بودند دیگر قراردادشان تمدید نشد و در موارد متعدد استادان رسمی هم بعد از دههها تدریس و تلاش بیکار شدند!
چرا قلب شما برای آن سر دنیا میتپد ولی هیچ عاطفهای به هم میهنان خود ندارید؟! چرا رگ گردن شما برای ستمی که بر بچههای همین سرزمین رفته هیچ وقت متورم نشد و صدایی از شما برنخاست؟!
#نگار_ذیلابی
استاد تعلیقی ( از اول آذر ۱۴۰۱ )
دانشگاه شهید بهشتی
/ تاریخ و تمدن
#خبر #انتقادات #اجتماعی #دانشجویان
@Roshanfkrane
لینک بالا مربوط به خبر تجمع گروهی از استادان دانشگاه تهران در حمایت از اعتراض استادان و دانشجویان آمریکایی است و در اعتراض به رفتار خشونتآمیز پلیس با آنها.
پرسشی داشتم از این استادان گرانقدر! اگر این کار شما برای کسب امتیاز ارتقاء و همدلی با سیاستهای مضحک و تباه حکومت است که هیچ! زبان مشترکی نیست و بگذریم!
اما اگر عنوان کار خود را حقطلبی میگذارید و اعمال سیاست داغ و درفش در محیط دانشگاه را ناپسند میشمارید، از شما میپرسم چرا ندای حقطلبیتان و امضای شما ذیل یکی از بیانیههای حمایت از دانشجویان زندانی و استادان تعلیق و اخراج شده در پی اعتراضات ۱۴۰۱ در همین کشور دیده نشد؟ هنوز پروندهی تعلیق و توبیخ دانشجویان دانشگاههای مختلف از تهران و بهشتی و شریف گرفته تا دانشگاههای دولتی و آزاد دورترین شهرستانها باز است؛ هنوز فضای دانشگاههای ما امنیتی است و جوانان ناامید و سرخورده، هیچ آیندهی روشنی را پیش رو نمیبینند. شما چقدر برای رفع مشکلات هموطنان خود و جوانان سرزمین خود و همکاران خود تلاش کردید؟ لابد ویدئوهای رسیده از وضع دانشگاههای آمریکا را میبینید و مثلا به زنجیر انسانی استادان در حمایت از دانشجویانشان آفرین و مرحبا میفرستید! خیلی هم عالی، اما حتما خبر دارید که چه تعداد از همکاران شما به سبب کاری مشابه در پاییز ۱۴۰۱، وقتی که در حمایت از دانشجویان معترض و برای جلوگیری از درگیری میان آنها و لباسشخصیها و همهی کسانی که وضع دانشگاه را به آشوب کشیدهبودند، زنجیرهی انسانی تشکیل دادند یا فقط به سبب امضای یک بیانیه، به سرعت تعلیق و اخراج شدند؛ اگر پیمانی بودند دیگر قراردادشان تمدید نشد و در موارد متعدد استادان رسمی هم بعد از دههها تدریس و تلاش بیکار شدند!
چرا قلب شما برای آن سر دنیا میتپد ولی هیچ عاطفهای به هم میهنان خود ندارید؟! چرا رگ گردن شما برای ستمی که بر بچههای همین سرزمین رفته هیچ وقت متورم نشد و صدایی از شما برنخاست؟!
#نگار_ذیلابی
استاد تعلیقی ( از اول آذر ۱۴۰۱ )
دانشگاه شهید بهشتی
/ تاریخ و تمدن
#خبر #انتقادات #اجتماعی #دانشجویان
@Roshanfkrane
دانشگاه: از جذب مداحان تا راندن و تاراندن متخصصان!
"خبر کوتاه بود"، اما از حسرت و سرریز خونآب دل "یگانه بود و هیچ کم نداشت":
"دکتر مهرداد قیومی بیدهندی از پیشکسوتان تاریخ معماری ایران پس از دههها تدریس و پژوهش از کار در دانشگاه کناره گرفت".
از زمانی که در رشته تاریخ و تمدن اسلامی تحصیل میکردم، نام او را در کلاسهای تاریخ هنر و معماری مکرر میشنیدم، مقالههای کممانند تخصصیاش راهنمای من و بسیاری از دانشجویان و پژوهشگران بود و آرزو میكردم که افتخار شاگردیاش را داشته باشم تا بخت يارگشت و سالها بعد، در دانشگاه شهید بهشتی استخدام شدم و بهواسطه تدریس تاریخ هنر و معماری، افتخار همکاری و شاگردی استاد دکتر قیومی همزمان نصیبم شد. به لطف و سماحت علمى و دانشجوپرورى او، چندین دوره درس تاریخ تطبیقی معماری ایران و جهان اسلام را در گروه مطالعات معماری بر عهده داشتم و از نزدیک شاهد سلوک علمی و پژوهشی ایشان بودم. پس از افتخار شاگردی دکتر هادی عالمزاده در دانشگاه تهران (که از قضا او هم در شمار استادانی بود، چون استاد دكتر شيرين بيانى، استاد دكتر ژاله آموزگار و استاد دکتر محمد مجتهد شبستری که در دوره خالصسازیهای احمدینژادیه، در ١٣٨٥، به اجبار بازنشسته شد)، بار دیگر خود را در پیشگاه استادی میدیدم که هم از خضوع و فروتنی و شاگردپروریاش درس میآموختم و هم از روشمندی و باریکاندیشی و دانش ژرف و کارهای خلاقانهاش در تاریخ هنر و معماری ایران، و به طور خاص، در تئوری و نقد معماری.
قیومی بیدهندی عضو شاخص و مؤثر در پایهگذاری رشتهی "تاریخ مطالعات معماری" است و ارزش و اهميت مساعى بیوقفه و روشمند او در رشتهی نوبنیان " تاریخ فرهنگی معماری" و " تئوری تاریخ معماری" را تنها گوهريان ساحت دانش و هنر و فرهنگ مىشناسند و بس!
افزون بر اینها پس از شهریور ۱۴۰۱ و در پی خواستهاى حقجويانهی دانشگاهيان، شاهد بوديم که دکتر قيومى نازنین در غم دانشجویان زندانی، استادان تعلیقی و جفاهاى جانكاهى که بر دانشگاهيان رفت، چگونه خونيندل نگران دانشجويان و آينده دانشگاهيان بود و از هیچ كوششى برای صيانت از جايگاه والاى دانشگاه دریغ نورزيد. او در صدور بسيارى از بیانیههای استادان، در دفاع از کیان دانشگاه، پیشگام بود و مایهی دلگرمی و قوت قلب.
امروز پس از سالها بردبارى و تحمل فضاى خفقانآلود دانشگاه، از تحقیر دانش و دانشگاهیان متخصص تا بر صدر نشاندن مداحان و مرتزقان، گوهرى كمتا، چونان مهرداد قیومی بیدهندی، ناگزير از كنارهگيرى از دانشگاه میشود و عطای چنین دانشگاه خوارشدهاى را به لقایش میبخشد!
آوخ و افسوس بر ما! که چنین سختجان گشتهایم و اين فضاى ننگین بار و ادبارآور را تاب میآریم!
دریغا از دانش و دانشگاه!
دریغ و درد! / تاریخ و تمدن
#نگار_ذیلابی استاد تعلیقی دانشگاه شهید بهشتی
#اجتماعی #انتقادات #دانشجویان
@Roshanfkrane
َ