🔊 کتاب صوتی و پی دی اف
.
نام کتاب : #کوری
کوری ژوزه ساراماگو
بسیار عالی و جذاب
نویسنده : #ژوزه_ساراماگو
خلاصه ای از کتاب را برایتان نوشتم👇
دانلود کامل در پست بعدی 👇👇
مترجم : #مینو_مشیری
#رمان
کوری (۱۹۹۵ ـ Blindness)
در اين رمان ، شخصيت هاي داستان نام ندارد و عنوان هاي آنها رمز گونه است و به نقش اجتماعي هر يك اكتفا مي شود . خلاصه ي رمان كوري چنين است : در شهری بدون نام و زمانی بدون تاریخ، ناگهان مردی پشت یک چراغ راهنمای رانندگی، کور می شود. کوری مرد، نه یک کوری سیاه، بلکه نوعی شناوری در مهی روشن است.
دزدی مرد کور را ـ شاید از روی ترحم ـ به خانه اش می رساند اما خودروی او را می دزد.
مرد کور با کمک همسرش، به مطب یک چشم پزشک می رود تا بلکه علت نابینایی خود را دریابد. اما چشم پزشک هیچ دلیلی برای کوری وی نمی یابد. او حتی در کتابهای پزشکی اش هم چنین نمونه ای را نخوانده است.
کوری سفید چون بیماری ای واگیردار گسترش می یابد. چشم پزشک کور می شود. کوری دامن بیماران مطب وی را هم می گیرد. پیرمردی یک چشم، دختر بدکاره ای با عینک دودی و پسرکی با چشم لوچ.
چشم پزشک زود دولت را خبر می کند. واکنش دولت، بازداشت همه کورها و اطرافیان آنها و اسکانشان در تیمارستانی متروک است. تنها اقدام درمانی دولت هم، جداسازی کورها از افراد در معرض کوری و تهدید آنان به مرگ، درصورت خروج از تیمارستان است.
هنگام انتقال چشم پزشک، همسر وی به دروغ خود را نابینا معرفی می کند تا بتواند با حضور در کنار چشم پزشک، او را در رتق و فتق امورش یاری کند. فداکاری ای که تا پایان داستان ادامه می یابد.
تیمارستان روز به روز پرتر می شود. آدمهایی که تازه کور شده اند، پله پله فضیلتهای اخلاقی را از دست می دهند. به خاطر غذا به جان هم می افتند و هر کجا را که بیابند، محل قضای حاجت خود قرار می دهند.
سربازان ارتش در بیرون تیمارستان موضع گرفته اند و هرکس از قرنطینه شدگان را که به دیوارهای دور تیمارستان نزدیک شود، هدف قرار می دهند.
در این میان، دسته ای اراذل و اوباش به کورها اضافه می شوند. آنها با قلدری، کورها را به زیر سلطه خود می کشند و ضمن جیره بندی غذا و پرداخت آن در ازای دریافت اشیای قیمتی کورها، زنهای آنها را نیز به صورت دوره ای، مورد تجاوز قرار می دهند.
همسر چشم پزشک که هنوز بیناست، پس از هتک حرمت شدن، مخفیانه خود را به سردسته کورهای چماقدار می رساند و با یک قیچی، او را می کشد.
کشته شدن سردسته اوضاع را عوض می کند. کورهای چماقدار موضعی تدافعی می گیرند و خود را در سالن مقرشان محبوس می کنند. سالنی که پر از مواد غذایی است.
ارتش به کورها غذا نمی رساند و چشم پزشک و چند نفر دیگر تصمیم می گیرند به مقر چماقدارها حمله کنند. این حمله ناموفق است و به زخمی شدن چندنفرشان می انجامد.
ناگهان زنی مقر چماقدارها را به آتش می کشد و با آتش گرفتن کل تیمارستان، همه از آن خارج می شوند. تازه آنجاست که با شهر کوران مواجه می شوند: همه شهر کور شده اند و دولت عملا از بین رفته است.
همسر چشم پزشک رهبری یک گروه کوچک از کوران را برعهده می گیرد: چشم پزشک، مرد کور اولی، همسر مرد کور اولی، دختر با عینک دودی، پسرک لوچ و پیرمرد یک چشم.
آنها در شهر به راه می افتند و در نهایت، پس از سر زدن به خانه چند نفرشان، در خانه چشم پزشک سکنی می گزینند.
اوضاع شهر بس نابسامان است. کوران، گله گله و چهارپاوار، برای زنده ماندن دست و پا می زنند. اما با گذشت زمان، آنان در حال کنار آمدن با وضعیت تازه هستند و حتی زمزمه هایی برای سازمان دهی مجدد به گوش می رسد.
بحران بی آبی در حال جدی شدن است که در شبی با بارش آسمان، کوران از بی آبی نجات می یابند. این گروه هفت نفره، تن را به آب مجموع از باران می سپارند و از کثیفی ها خود را بری می کنند.
این شستشو با باز شدن نطق آنان و حرفهای فلسفی زدن همراه است. چند روز بعد، مرد کور اولی بینا می شود و به دنبال او، بقیه هم، یک به یک، بینایی خود را به دست می آورند.
پایان داستان، با نگاه همسر چشم پزشک به آسمان و یکباره سفید دیدن همه جا همراه است. ترس کوری وجود او را فرا میگیرد اما وقتی به پایین می نگرد، شهر را استوار بر جای خود می بیند.
لطفا ما را در شبکه های اجتماعی حمایت کنید:
👇👇💐👇👇
@Roshanfkrane
.
نام کتاب : #کوری
کوری ژوزه ساراماگو
بسیار عالی و جذاب
نویسنده : #ژوزه_ساراماگو
خلاصه ای از کتاب را برایتان نوشتم👇
دانلود کامل در پست بعدی 👇👇
مترجم : #مینو_مشیری
#رمان
کوری (۱۹۹۵ ـ Blindness)
در اين رمان ، شخصيت هاي داستان نام ندارد و عنوان هاي آنها رمز گونه است و به نقش اجتماعي هر يك اكتفا مي شود . خلاصه ي رمان كوري چنين است : در شهری بدون نام و زمانی بدون تاریخ، ناگهان مردی پشت یک چراغ راهنمای رانندگی، کور می شود. کوری مرد، نه یک کوری سیاه، بلکه نوعی شناوری در مهی روشن است.
دزدی مرد کور را ـ شاید از روی ترحم ـ به خانه اش می رساند اما خودروی او را می دزد.
مرد کور با کمک همسرش، به مطب یک چشم پزشک می رود تا بلکه علت نابینایی خود را دریابد. اما چشم پزشک هیچ دلیلی برای کوری وی نمی یابد. او حتی در کتابهای پزشکی اش هم چنین نمونه ای را نخوانده است.
کوری سفید چون بیماری ای واگیردار گسترش می یابد. چشم پزشک کور می شود. کوری دامن بیماران مطب وی را هم می گیرد. پیرمردی یک چشم، دختر بدکاره ای با عینک دودی و پسرکی با چشم لوچ.
چشم پزشک زود دولت را خبر می کند. واکنش دولت، بازداشت همه کورها و اطرافیان آنها و اسکانشان در تیمارستانی متروک است. تنها اقدام درمانی دولت هم، جداسازی کورها از افراد در معرض کوری و تهدید آنان به مرگ، درصورت خروج از تیمارستان است.
هنگام انتقال چشم پزشک، همسر وی به دروغ خود را نابینا معرفی می کند تا بتواند با حضور در کنار چشم پزشک، او را در رتق و فتق امورش یاری کند. فداکاری ای که تا پایان داستان ادامه می یابد.
تیمارستان روز به روز پرتر می شود. آدمهایی که تازه کور شده اند، پله پله فضیلتهای اخلاقی را از دست می دهند. به خاطر غذا به جان هم می افتند و هر کجا را که بیابند، محل قضای حاجت خود قرار می دهند.
سربازان ارتش در بیرون تیمارستان موضع گرفته اند و هرکس از قرنطینه شدگان را که به دیوارهای دور تیمارستان نزدیک شود، هدف قرار می دهند.
در این میان، دسته ای اراذل و اوباش به کورها اضافه می شوند. آنها با قلدری، کورها را به زیر سلطه خود می کشند و ضمن جیره بندی غذا و پرداخت آن در ازای دریافت اشیای قیمتی کورها، زنهای آنها را نیز به صورت دوره ای، مورد تجاوز قرار می دهند.
همسر چشم پزشک که هنوز بیناست، پس از هتک حرمت شدن، مخفیانه خود را به سردسته کورهای چماقدار می رساند و با یک قیچی، او را می کشد.
کشته شدن سردسته اوضاع را عوض می کند. کورهای چماقدار موضعی تدافعی می گیرند و خود را در سالن مقرشان محبوس می کنند. سالنی که پر از مواد غذایی است.
ارتش به کورها غذا نمی رساند و چشم پزشک و چند نفر دیگر تصمیم می گیرند به مقر چماقدارها حمله کنند. این حمله ناموفق است و به زخمی شدن چندنفرشان می انجامد.
ناگهان زنی مقر چماقدارها را به آتش می کشد و با آتش گرفتن کل تیمارستان، همه از آن خارج می شوند. تازه آنجاست که با شهر کوران مواجه می شوند: همه شهر کور شده اند و دولت عملا از بین رفته است.
همسر چشم پزشک رهبری یک گروه کوچک از کوران را برعهده می گیرد: چشم پزشک، مرد کور اولی، همسر مرد کور اولی، دختر با عینک دودی، پسرک لوچ و پیرمرد یک چشم.
آنها در شهر به راه می افتند و در نهایت، پس از سر زدن به خانه چند نفرشان، در خانه چشم پزشک سکنی می گزینند.
اوضاع شهر بس نابسامان است. کوران، گله گله و چهارپاوار، برای زنده ماندن دست و پا می زنند. اما با گذشت زمان، آنان در حال کنار آمدن با وضعیت تازه هستند و حتی زمزمه هایی برای سازمان دهی مجدد به گوش می رسد.
بحران بی آبی در حال جدی شدن است که در شبی با بارش آسمان، کوران از بی آبی نجات می یابند. این گروه هفت نفره، تن را به آب مجموع از باران می سپارند و از کثیفی ها خود را بری می کنند.
این شستشو با باز شدن نطق آنان و حرفهای فلسفی زدن همراه است. چند روز بعد، مرد کور اولی بینا می شود و به دنبال او، بقیه هم، یک به یک، بینایی خود را به دست می آورند.
پایان داستان، با نگاه همسر چشم پزشک به آسمان و یکباره سفید دیدن همه جا همراه است. ترس کوری وجود او را فرا میگیرد اما وقتی به پایین می نگرد، شهر را استوار بر جای خود می بیند.
لطفا ما را در شبکه های اجتماعی حمایت کنید:
👇👇💐👇👇
@Roshanfkrane
#چندسطرکتاب
بدترین نوع کوری ، کوری است
که نمیخواهد ببیند...
📕 کوری
✍ #ژوزه_ساراماگو
این کتاب در کانال 👇موجود است
سرچ کنید=> کوری
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
بدترین نوع کوری ، کوری است
که نمیخواهد ببیند...
📕 کوری
✍ #ژوزه_ساراماگو
این کتاب در کانال 👇موجود است
سرچ کنید=> کوری
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
#چندسطرکتاب
به مرد کوری بگوئید آزاد هستی دری را که از دنیای خارج جوابش می کند باز کنید ، بار دیگر به او میگوییم آزادی، برو، او نمی رود ، همان جا وسط جاده با سایر همراهانش ایستاده، می ترسند ، نمی دانند کجا بروند ، واقعیت این است که که زندگی در هزار توی منطقی، که توصیف بیمارستان است، قابل قیاس نیست با قدم بیرون گذاشتن از آن بدون مدد یک دست راهنما یک قلاده ی یک سگ راهنما برای ورود به هزار توی شهری آشوب زده که حافظه نیز در آن به هیچ دری نمی خورد، چون حافظه قادر است یادآور تصویر محله ها شود ، نه راه های رسیدن به آنها .
#کوری
#ژوزه_ساراماگو
ص ۱۵۲
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
به مرد کوری بگوئید آزاد هستی دری را که از دنیای خارج جوابش می کند باز کنید ، بار دیگر به او میگوییم آزادی، برو، او نمی رود ، همان جا وسط جاده با سایر همراهانش ایستاده، می ترسند ، نمی دانند کجا بروند ، واقعیت این است که که زندگی در هزار توی منطقی، که توصیف بیمارستان است، قابل قیاس نیست با قدم بیرون گذاشتن از آن بدون مدد یک دست راهنما یک قلاده ی یک سگ راهنما برای ورود به هزار توی شهری آشوب زده که حافظه نیز در آن به هیچ دری نمی خورد، چون حافظه قادر است یادآور تصویر محله ها شود ، نه راه های رسیدن به آنها .
#کوری
#ژوزه_ساراماگو
ص ۱۵۲
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
#چندسطرکتاب
مردی که اول کور شد گفت حتما یک دولت حاکم وجود دارد
خیلی مطمئن نیستم، اما اگر هم هست حکومت کورها بر کور هاست، یعنی اینکه نیستی می کوشد به نیستی سازمان دهد
پیرمردی که چشم بند سیاه داشت گفت پس آتیه ای وجود ندارد
📕 #کوری
✍ #ژوزه_ساراماگو
این کتاب هم صوتی هم pdf در کانال روشنفکران👇موجود است
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
با سرچ کلمه
کوری
در کانال میتوانیدکتاب را پیدا کنید
مردی که اول کور شد گفت حتما یک دولت حاکم وجود دارد
خیلی مطمئن نیستم، اما اگر هم هست حکومت کورها بر کور هاست، یعنی اینکه نیستی می کوشد به نیستی سازمان دهد
پیرمردی که چشم بند سیاه داشت گفت پس آتیه ای وجود ندارد
📕 #کوری
✍ #ژوزه_ساراماگو
این کتاب هم صوتی هم pdf در کانال روشنفکران👇موجود است
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
با سرچ کلمه
کوری
در کانال میتوانیدکتاب را پیدا کنید
#چندسطرکتاب
-بیایید چشمهایمان را باز کنیم
دکتر گفت: نمی توانیم. ما کوریم.
-چقدر راست گفته اند که کورتر از همه کسی بود که نمی خواست ببیند.
📗 #کوری
✍ #ژوزه_ساراماگو
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
-بیایید چشمهایمان را باز کنیم
دکتر گفت: نمی توانیم. ما کوریم.
-چقدر راست گفته اند که کورتر از همه کسی بود که نمی خواست ببیند.
📗 #کوری
✍ #ژوزه_ساراماگو
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
آرامش خود را به هیچ چیز و هیچ کس
وابسته نکن
تا همیشه آن را داشته باشی!
#ژوزه_ساراماگو
🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌱
@Roshanfkrane
وابسته نکن
تا همیشه آن را داشته باشی!
#ژوزه_ساراماگو
🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌱
@Roshanfkrane
#پیام_شب
همه چیزهای از دست رفته،
یک روز برمی گردند،
اما درست وقتی که یاد می گیریم
بدون آنها زندگی کنیم...
#ژوزه_ساراماگو
@Roshanfkrane
همه چیزهای از دست رفته،
یک روز برمی گردند،
اما درست وقتی که یاد می گیریم
بدون آنها زندگی کنیم...
#ژوزه_ساراماگو
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دوست داشتن، احتمالا بهترین شکل مالکیت است...
اما مالکیت،
بدترین شکل دوستداشتن …
📖 #قصه_جزیره_ناشناخته
👤 #ژوزه_ساراماگو
#ملی_و_هزار_راه_نرفته
✅طبق آخرین آمار سازمان نظام پزشکی، دو سوم زنان جامعه ایران مورد خشونت خانگی قرار میگیرند.
@Roshanfkrane
اما مالکیت،
بدترین شکل دوستداشتن …
📖 #قصه_جزیره_ناشناخته
👤 #ژوزه_ساراماگو
#ملی_و_هزار_راه_نرفته
✅طبق آخرین آمار سازمان نظام پزشکی، دو سوم زنان جامعه ایران مورد خشونت خانگی قرار میگیرند.
@Roshanfkrane
سوء استفاده جنسی چنان مسئله مهمی برای بشریت است که جایی برای دورویی باقی نمی گذارد. باید والدین سراسر جهان را متقاعد کنیم که آموزش جنسی در کانون خانواده همان قدر اهمیت دارد که بودن غذا روی میز. اگر مسائل جنسی در مدارس آموزش داده نشود، نوجوانان ما آن را مثل حیوانات در کوچه و خیابان یاد می گیرند.
📒 #نوت_بوک
👤 #ژوزه_ساراماگو
🔃 #مینو_مشیری
@Roshanfkrane
📒 #نوت_بوک
👤 #ژوزه_ساراماگو
🔃 #مینو_مشیری
@Roshanfkrane
#بریده_ای_از_کتاب
من عمرم را با نگاه کردن در چشم مردم گذرانده ام، چشم تنها جای بدن است که شاید هنوز روحی در آن باقی باشد..!
#کوری
#ژوزه_ساراماگو
@Roshanfkrane
من عمرم را با نگاه کردن در چشم مردم گذرانده ام، چشم تنها جای بدن است که شاید هنوز روحی در آن باقی باشد..!
#کوری
#ژوزه_ساراماگو
@Roshanfkrane
كور شدم، كور شدم. فريادی ست وحشت آور در دنيايی كه همه ادعای بينايی ميكنند، در حالی كه همواره كورترين آدم ها آن هایی بودند كه نمی خواستند ببينند، نه آن هايی كه به واقع نمی ديدند.
اين كوری سفيد همه را به كام خود ميكشد و در يك آن شعور و شرافت را از مردم می ستاند. ديگر نه تمدنی می ماند و نه انسانيتی. تكنولوژی ديگر به كار نخواهد آمد و هول و هراس قلب هر انسانی را چون چشمانش كور ميكند.
انتظار معجزه از آسمان در سيمای هر كسی مشهود است، اما آيا معجزه ميتواند درمانگر اين همه بی خردی باشد؟
#کوری
#ژوزه_ساراماگو
@Roshanfkrane
اين كوری سفيد همه را به كام خود ميكشد و در يك آن شعور و شرافت را از مردم می ستاند. ديگر نه تمدنی می ماند و نه انسانيتی. تكنولوژی ديگر به كار نخواهد آمد و هول و هراس قلب هر انسانی را چون چشمانش كور ميكند.
انتظار معجزه از آسمان در سيمای هر كسی مشهود است، اما آيا معجزه ميتواند درمانگر اين همه بی خردی باشد؟
#کوری
#ژوزه_ساراماگو
@Roshanfkrane
سوء استفاده جنسی چنان مسئله مهمی برای بشریت است که جایی برای دورویی باقی نمی گذارد. باید والدین سراسر جهان را متقاعد کنیم که آموزش جنسی در کانون خانواده همان قدر اهمیت دارد که بودن غذا روی میز. اگر مسائل جنسی در مدارس آموزش داده نشود، نوجوانان ما آن را مثل حیوانات در کوچه و خیابان یاد می گیرند.
#نوت_بوک
#ژوزه_ساراماگو
@Roshanfkrane
#نوت_بوک
#ژوزه_ساراماگو
@Roshanfkrane
#لیست_نویسندگان_برتر_جهان
#کارلوس_کاستاندا بخش اول
#کارلوس_کاستاندا بخش دوم
#کارلوس_کاستاندا
#جرج_اورول
#زیگموند_شلومو_فروید
#آنتوان_دوسنت_اگزوپری
#فریدریش_ویلهلم_نیچه
#آرتور_شوپنهاور
#فرانتس_کافکا
#مارک_تواین
#عزیز_نسین
#جروم_دیوید_سلینجر
#گابریل_جوسی_گارسیا_مارکز
#لئو_نیکولایوویچ_تولستوی
#آنتون_پاولوویچ_چخوف
#میلان_کوندرا
#ویلیام_شکسپیر
#گونتر_گراس
#گوستاو_فلوبر
#ویلیام_فالکنر
#اتل_لیلیان_وینیچ
#هاروکی_ماروکی
#هاینریش_بل
#سامرست_موام
#ادگار_آلن_پو
#سیمون_دوبووار
#ویرجینیا_وولف
#ناظم_حکمت
#پرل_باک
#ولادیمیر_ناباکوف
#رومن_رولان
#ژوزه_ساراماگو
#امیل_ادوار_شارل_آنتوان_زولا
#یوکیو_میشیما
#دیوید_هربرت_لارنس
#آناتول_فرانس
#اکتاویو_پاز_لوزانو
#رنه_دکارت
#آلبر_کامو
#کارلوس_کاستاندا
#لیست_نویسندگان_برتر_فارسی
#صادق_هدایت
#استاد_زرین_کوب
#رضا_براهنی
#مهشید_امیرشاهی
#علی_محمد_افغانی_کرمانشاهی
#هوشنگ_مرادی_کرمانی
#غلامحسین_ساعدی
#محمود_کیانوش
#سید_مجتبی_آقابزرگ_علوی
#هوشنگ_گلشیری
#ابوسعید_ابوالخیر
#پرویز_دوایی
#ابراهیم_گلستان
#دانستنی #فرهنگ
@Roshanfkrane
#کارلوس_کاستاندا بخش اول
#کارلوس_کاستاندا بخش دوم
#کارلوس_کاستاندا
#جرج_اورول
#زیگموند_شلومو_فروید
#آنتوان_دوسنت_اگزوپری
#فریدریش_ویلهلم_نیچه
#آرتور_شوپنهاور
#فرانتس_کافکا
#مارک_تواین
#عزیز_نسین
#جروم_دیوید_سلینجر
#گابریل_جوسی_گارسیا_مارکز
#لئو_نیکولایوویچ_تولستوی
#آنتون_پاولوویچ_چخوف
#میلان_کوندرا
#ویلیام_شکسپیر
#گونتر_گراس
#گوستاو_فلوبر
#ویلیام_فالکنر
#اتل_لیلیان_وینیچ
#هاروکی_ماروکی
#هاینریش_بل
#سامرست_موام
#ادگار_آلن_پو
#سیمون_دوبووار
#ویرجینیا_وولف
#ناظم_حکمت
#پرل_باک
#ولادیمیر_ناباکوف
#رومن_رولان
#ژوزه_ساراماگو
#امیل_ادوار_شارل_آنتوان_زولا
#یوکیو_میشیما
#دیوید_هربرت_لارنس
#آناتول_فرانس
#اکتاویو_پاز_لوزانو
#رنه_دکارت
#آلبر_کامو
#کارلوس_کاستاندا
#لیست_نویسندگان_برتر_فارسی
#صادق_هدایت
#استاد_زرین_کوب
#رضا_براهنی
#مهشید_امیرشاهی
#علی_محمد_افغانی_کرمانشاهی
#هوشنگ_مرادی_کرمانی
#غلامحسین_ساعدی
#محمود_کیانوش
#سید_مجتبی_آقابزرگ_علوی
#هوشنگ_گلشیری
#ابوسعید_ابوالخیر
#پرویز_دوایی
#ابراهیم_گلستان
#دانستنی #فرهنگ
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
باید گفت این نیز حقیقت دارد که اگر پیش از هر عملی بخواهیم پیامدهای آن را سبک و سنگین کنیم، صادقانه آن ها را بسنجیم،نخست پیامدهای اولیه، بعد پیامدهای محتمله، بعد پیامدهای ممکنه، بعد پیامدهای متصوره ... در آن صورت هرگز از اولین فکری که ما را به درنگ واداشت، فراتر نخواهیم رفت!
📘 #کوری
✍🏻 #ژوزه_ساراماگو
#اندیشه
@Roshanfkrane
باید گفت این نیز حقیقت دارد که اگر پیش از هر عملی بخواهیم پیامدهای آن را سبک و سنگین کنیم، صادقانه آن ها را بسنجیم،نخست پیامدهای اولیه، بعد پیامدهای محتمله، بعد پیامدهای ممکنه، بعد پیامدهای متصوره ... در آن صورت هرگز از اولین فکری که ما را به درنگ واداشت، فراتر نخواهیم رفت!
📘 #کوری
✍🏻 #ژوزه_ساراماگو
#اندیشه
@Roshanfkrane
دوست داشتن احتمالا
بهترین شکل مالکیت است
اما مالکیت
بدترین شکل دوست داشتن ...
#ژوزه_ساراماگو
#مفهومی
@Roshanfkrane
بهترین شکل مالکیت است
اما مالکیت
بدترین شکل دوست داشتن ...
#ژوزه_ساراماگو
#مفهومی
@Roshanfkrane