📝
سرگيجه گرفتيم
حالمان بد شد
منزوى شديم
آدم گريز شديم
ازبس ديديم اين رابطه هاى بى سر و تهِ نامفهوم را!
عاشقانه هايش كه پيشكش،
بماند براى خودتان!
ميماند رفاقتهاى منفعت طلبانه اى كه
روز به روز رايج تر ميشود
جنسِ موافق و مخالف و فاميل هم نميشناسد
پاى نفع كه بيايد وسط،
برادر به برادر رحم نميكند،
چه برسد به رفيق!
زمانى براى رفيق جانمان را ميداديم،
حالا بايد مواظب باشيم جيبمان را نزند!
زمانى برادر و خواهر بوديم،
حالا بايد چهار چشمى ناموسمان را بپاييم!
زمانى دردِ رفيق،
دردِ ما بود،
حالا اما درد وجودمان را كه فرا ميگيرد،
نيست ميشوند،
نابود ميشوند،
يك گوشه مينشينند و آنقدر از دور نگاهَت ميكنند
تا بشوى مثلِ روزِ اول!
نه اينكه رفيق نباشدها،
اتفاقاً هست،
زياد هم هست،
اما حواستان باشد،
بازار پُر شده از رفاقت هاى بُنجُل
نامرغوب
مدت دار...
رفيق بايد كم باشد،
اما تا ميتواند "ناب" باشد!
👤 #علي_قاضي_نظام
#ادبی
@Roshanfkrane
سرگيجه گرفتيم
حالمان بد شد
منزوى شديم
آدم گريز شديم
ازبس ديديم اين رابطه هاى بى سر و تهِ نامفهوم را!
عاشقانه هايش كه پيشكش،
بماند براى خودتان!
ميماند رفاقتهاى منفعت طلبانه اى كه
روز به روز رايج تر ميشود
جنسِ موافق و مخالف و فاميل هم نميشناسد
پاى نفع كه بيايد وسط،
برادر به برادر رحم نميكند،
چه برسد به رفيق!
زمانى براى رفيق جانمان را ميداديم،
حالا بايد مواظب باشيم جيبمان را نزند!
زمانى برادر و خواهر بوديم،
حالا بايد چهار چشمى ناموسمان را بپاييم!
زمانى دردِ رفيق،
دردِ ما بود،
حالا اما درد وجودمان را كه فرا ميگيرد،
نيست ميشوند،
نابود ميشوند،
يك گوشه مينشينند و آنقدر از دور نگاهَت ميكنند
تا بشوى مثلِ روزِ اول!
نه اينكه رفيق نباشدها،
اتفاقاً هست،
زياد هم هست،
اما حواستان باشد،
بازار پُر شده از رفاقت هاى بُنجُل
نامرغوب
مدت دار...
رفيق بايد كم باشد،
اما تا ميتواند "ناب" باشد!
👤 #علي_قاضي_نظام
#ادبی
@Roshanfkrane
قاضیپور، نماینده مردم ارومیه:
🔹مجلس اموال نامشروع مسؤولان را به خزانه باز گرداند، باید منبع اموال و داراییشان مشخص شود.
#اقتصاد
✅ @Roshanfkrane
🔹مجلس اموال نامشروع مسؤولان را به خزانه باز گرداند، باید منبع اموال و داراییشان مشخص شود.
#اقتصاد
✅ @Roshanfkrane
فرشاد احمدزاده بعد از حراج و فروش پیراهن خود , چک آن را برای کمک به زلزله زدگان کرمانشاه به علی دایی داد.
#ورزش
#مهربانی
@Roshanfkrane
#ورزش
#مهربانی
@Roshanfkrane
در هفته بیست و سوم سوپرلیگ یونان و در حضور ۱۷ دقیقهای مسعود شجاعی , آ اک آتن برد را با تساوی عوض کرد.
#ورزش
@Roshanfkrane
#ورزش
@Roshanfkrane
رمان
#حس_سیاه
قسمت40
باخشم پاهایم را از دست های کوچک دخترک آزاد کردم.
لگدی زدم ودخترک با تمام قدرتم به عقب پرت شد.
صدای گریه اش و گریه ام اتاق را پر کرده بود.
دست هایم را از گردن برادرش آزاد کردم و پسرک بی جان توی رخت خواب افتاد.
صدای دخترک قطع شد.
برگشتم و وحشتزده نگاهش کردم.
از کنار چشم های بیرون زده از حدقه ام ، دانه های عرق می چکیدند و این عرق بیش از حد ناشی از خشم و وحشتم بود.
ترسیده جلو رفتم.
زانو هایم سست شده بودند و
دستانم یخ زده بودند.
جلوتر رفتم.
دخترک بی حال پخش زمین شده بود.
روی زانوهایم خم شدم.
صدایم از شدت گریه می لرزید:
-دخترخانم...پ...پاشو ببین...داداشت رو ول کردم...
دخت....
دستم را زیر موهایش بردم که بلندش کنم. دستم خیس شد.
با حیرت به انگشتهای خونی ام زل زدم.
خون از پس سر دخترک روی فرش راه گرفت ومانتو و صورتم را هم خیس کرد!
ترسیده عقب رفتم.
دخترک چشم هایش باز بود.
باحرکت کف دست چشم هایش را بستم و بعد با پارچه شالم اثرانگشت را از لباسها و تنش پاک کردم.
به بالای سرش خیره شدم.
قلبم محکم می کوبید. آنقدر محکم وخشن که نفسم گرفت.
بلند شدم.
بالای سرش لبه مبل کوچکی بود که وسط سالن خودنمایی می کرد.
لبه مبل چوب تیز بود.
سردخترک را شکافته بودم ، بدون آنکه بخواهم!
عقب عقب رفتم.
پایم به فرش گیر کرد و محکم زمین خوردم.
کیفم را برداشتم و به دیوار سرد تکیه زدم.
دختر بچه جان سپرد.
جلوی چشمان کورشده از خشم وکینه خودم!
اثرانگشتم را که آمدم از گلوی پسرک پاک کنم ، تنش را لمس کردم.
داشت سرد می شد.
نبض جفتشان را گرفتم.
عقب عقب رفتم.
تیره کمرم به دیوار خورد.
تمام تنم در آتش می سوخت.
باچشمان اشکی و وحشتزده ناله کردم.
صدایم گرفته بود.
-بلندشو....بلند شین....غلط... کردم....غلط...کردم!
صدای ناله ام همزمان شد با صدای وحشتناک رعد و برق و صدای اذان مغرب که از امامزاده نزدیک به گوشم رسید!
دیدن دختربچه که خون سرش لکه گردی روی فرش ایجاد کرده بود ترسم را هزار برابر می کرد.
صدای در آمد.
زانوهای ناتوانم رابه حرکت درآوردم وبه زور خودم را به پشت حیاط رساندم.
دخترجوانی داخل شد وخندان صدا زد:
-حسنا....حسناجان چرا نمیای دختر خاله؟
عروس و بردنا...
شالم را جلوی دهانم مچاله کردم و چشم هایم را بستم.
گوش هایم را باترس و نفرت گرفتم.
صدای جیغ وحشتناک دخترک جوان توی مغزم اکوشد.
از توی سوله بلندشدم و خودم را دوان دوان به کوچه رساندم.
درلحظه آخردیدمش که زانو زده بود وسرخونین دختر بچه را لمس می کرد.
دویدم.
سر کوچه توی ماشین نشستم و او حرکت کرد.
شالم را محکم جلوی دهانم گرفتم وجیغ کشیدم.
جیغ کشیدم و زار زدم.
تارسیدن به محل اقامتم در زنجان،فقط گریه کردم.
راننده انسان کنجکاوی نبود.
بسرعت وارد مسافرخانه شدم و داخل اتاقم رفتم.
توی آیینه لک خونی روی گونه ام دیدم. لبانم سفید و صورتم بی حال و چشمانم از شدت گریه متورم بودند.
صورتم ودستان خونی ام را با آب سرد شستم ولباس های خونی ام را تعویض کردم.
تمام وجوه نقد و چمدانم را برداشتم و از آنجا بیرون زدم.
به ماشین راننده رسیدم.
-من....من....روومی برید ته...ران؟
-اتوبوس می بره....حالتون خوبه؟
خندیدم.
چه محال خنده داری!
عالی تر از آن نمی شدم!
مرا تا اتوبوس رساند.
سوار اتوبوس شدم و سرم را ترسیده روی پشتی صندلی گذشتم.
اشک هایم را پاک کردم و توی دلم جیغ کشیدم.
گلویم از بغض وحشتناک توی گلویم ، درد گرفته بود.
عروسی شان را با مرگ دو جوان عزا کردی لعنتی!
چطور دلت آمد آن دختر بچه هفت هشت ساله را بکشی؟
چطور توانستی برادر یک خواهر دیگر را هم بگیری؟
ادامه_دارد...
هرشب ساعت 23 منتظرباشید
@Roshanfkrane
#حس_سیاه
قسمت40
باخشم پاهایم را از دست های کوچک دخترک آزاد کردم.
لگدی زدم ودخترک با تمام قدرتم به عقب پرت شد.
صدای گریه اش و گریه ام اتاق را پر کرده بود.
دست هایم را از گردن برادرش آزاد کردم و پسرک بی جان توی رخت خواب افتاد.
صدای دخترک قطع شد.
برگشتم و وحشتزده نگاهش کردم.
از کنار چشم های بیرون زده از حدقه ام ، دانه های عرق می چکیدند و این عرق بیش از حد ناشی از خشم و وحشتم بود.
ترسیده جلو رفتم.
زانو هایم سست شده بودند و
دستانم یخ زده بودند.
جلوتر رفتم.
دخترک بی حال پخش زمین شده بود.
روی زانوهایم خم شدم.
صدایم از شدت گریه می لرزید:
-دخترخانم...پ...پاشو ببین...داداشت رو ول کردم...
دخت....
دستم را زیر موهایش بردم که بلندش کنم. دستم خیس شد.
با حیرت به انگشتهای خونی ام زل زدم.
خون از پس سر دخترک روی فرش راه گرفت ومانتو و صورتم را هم خیس کرد!
ترسیده عقب رفتم.
دخترک چشم هایش باز بود.
باحرکت کف دست چشم هایش را بستم و بعد با پارچه شالم اثرانگشت را از لباسها و تنش پاک کردم.
به بالای سرش خیره شدم.
قلبم محکم می کوبید. آنقدر محکم وخشن که نفسم گرفت.
بلند شدم.
بالای سرش لبه مبل کوچکی بود که وسط سالن خودنمایی می کرد.
لبه مبل چوب تیز بود.
سردخترک را شکافته بودم ، بدون آنکه بخواهم!
عقب عقب رفتم.
پایم به فرش گیر کرد و محکم زمین خوردم.
کیفم را برداشتم و به دیوار سرد تکیه زدم.
دختر بچه جان سپرد.
جلوی چشمان کورشده از خشم وکینه خودم!
اثرانگشتم را که آمدم از گلوی پسرک پاک کنم ، تنش را لمس کردم.
داشت سرد می شد.
نبض جفتشان را گرفتم.
عقب عقب رفتم.
تیره کمرم به دیوار خورد.
تمام تنم در آتش می سوخت.
باچشمان اشکی و وحشتزده ناله کردم.
صدایم گرفته بود.
-بلندشو....بلند شین....غلط... کردم....غلط...کردم!
صدای ناله ام همزمان شد با صدای وحشتناک رعد و برق و صدای اذان مغرب که از امامزاده نزدیک به گوشم رسید!
دیدن دختربچه که خون سرش لکه گردی روی فرش ایجاد کرده بود ترسم را هزار برابر می کرد.
صدای در آمد.
زانوهای ناتوانم رابه حرکت درآوردم وبه زور خودم را به پشت حیاط رساندم.
دخترجوانی داخل شد وخندان صدا زد:
-حسنا....حسناجان چرا نمیای دختر خاله؟
عروس و بردنا...
شالم را جلوی دهانم مچاله کردم و چشم هایم را بستم.
گوش هایم را باترس و نفرت گرفتم.
صدای جیغ وحشتناک دخترک جوان توی مغزم اکوشد.
از توی سوله بلندشدم و خودم را دوان دوان به کوچه رساندم.
درلحظه آخردیدمش که زانو زده بود وسرخونین دختر بچه را لمس می کرد.
دویدم.
سر کوچه توی ماشین نشستم و او حرکت کرد.
شالم را محکم جلوی دهانم گرفتم وجیغ کشیدم.
جیغ کشیدم و زار زدم.
تارسیدن به محل اقامتم در زنجان،فقط گریه کردم.
راننده انسان کنجکاوی نبود.
بسرعت وارد مسافرخانه شدم و داخل اتاقم رفتم.
توی آیینه لک خونی روی گونه ام دیدم. لبانم سفید و صورتم بی حال و چشمانم از شدت گریه متورم بودند.
صورتم ودستان خونی ام را با آب سرد شستم ولباس های خونی ام را تعویض کردم.
تمام وجوه نقد و چمدانم را برداشتم و از آنجا بیرون زدم.
به ماشین راننده رسیدم.
-من....من....روومی برید ته...ران؟
-اتوبوس می بره....حالتون خوبه؟
خندیدم.
چه محال خنده داری!
عالی تر از آن نمی شدم!
مرا تا اتوبوس رساند.
سوار اتوبوس شدم و سرم را ترسیده روی پشتی صندلی گذشتم.
اشک هایم را پاک کردم و توی دلم جیغ کشیدم.
گلویم از بغض وحشتناک توی گلویم ، درد گرفته بود.
عروسی شان را با مرگ دو جوان عزا کردی لعنتی!
چطور دلت آمد آن دختر بچه هفت هشت ساله را بکشی؟
چطور توانستی برادر یک خواهر دیگر را هم بگیری؟
ادامه_دارد...
هرشب ساعت 23 منتظرباشید
@Roshanfkrane
✍💎
رویاهای کوچک را آرزو نکن .
زیرا ، برای تکان دادن قلبت به اندازه کافی قدرت ندارند..!
#گوته
@Roshanfkrane
رویاهای کوچک را آرزو نکن .
زیرا ، برای تکان دادن قلبت به اندازه کافی قدرت ندارند..!
#گوته
@Roshanfkrane
دل دادم ودل بستم
ودلدارنفهمید
رسوای جهان گشتم
وان یارنفهمید
خیس است زاشکم
دفترشعرم
غم دیدم وغم خوردم
وغمخوارنفهمید
#عاشقانه
@Roshanfkrane
ودلدارنفهمید
رسوای جهان گشتم
وان یارنفهمید
خیس است زاشکم
دفترشعرم
غم دیدم وغم خوردم
وغمخوارنفهمید
#عاشقانه
@Roshanfkrane
#فوری
لحظاتی پیش بخشی از اعضای پیکرهای تعدادی ازجانباختگان حادثه دلخراش سقوط هواپیمای مسافربری تهران یاسوج توسط کوهنوردان ازمحل سقوط به پایین ارتفاعات کوه دنا منتقل شد./صداوسیما
#سقوط_هواپیما
#حوادث
✅ @Roshanfkrane
لحظاتی پیش بخشی از اعضای پیکرهای تعدادی ازجانباختگان حادثه دلخراش سقوط هواپیمای مسافربری تهران یاسوج توسط کوهنوردان ازمحل سقوط به پایین ارتفاعات کوه دنا منتقل شد./صداوسیما
#سقوط_هواپیما
#حوادث
✅ @Roshanfkrane
یک شعبه زیر خاکی از بانک صادرات ایران
مسئولان خوش ذوق شهرداری
#ماسوله در استان #گیلان این شعبه عتیقه را با جزییات به همان شکل قدیمی خودش نگه داشته و ترمیم کرده اند.
#جالب
@Roshanfkrane
مسئولان خوش ذوق شهرداری
#ماسوله در استان #گیلان این شعبه عتیقه را با جزییات به همان شکل قدیمی خودش نگه داشته و ترمیم کرده اند.
#جالب
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مشتری اینجاست! این ویدیوی برجسته که از مدار پریجاو 11 (perijove) ضبط شده سیاره مشتری را نشان می دهد.
#نجوم
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
#نجوم
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
روشنفکران
مشتری اینجاست! این ویدیوی برجسته که از مدار پریجاو 11 (perijove) ضبط شده سیاره مشتری را نشان می دهد. #نجوم 🆔👉 @Roshanfkrane ✍
عبور از کنار مشتری
در واقع این یازدهمین باری است که فضاپیمای جونو ناسا از زمان رسیدنش به مدار مشتری در سال ۲۰۱۶ از نزدیک ِ این غول گازی عبور کرده است. این ویدیوی تایملپس که از لحاظ رنگی ارتقا پیدا کرده تقریبأ چهار ساعت را پوشش می دهد و با ۳۶ عکسی درست شده که توسط دوربین جونو به ثبت رسیده است. این ویدیو با مشتری آغاز می شود و با نزدیک شدن جونو از سمت شمال به سمت بالا می رود. وقتی جونو به نزدیکترین چشماندازش می رسد – از حدود ۳۵۰۰ کیلومتر بر فراز ابرهای مشتری – این فضاپیما سیارۀ بزرگ مشتری را با جزئیات خارقالعادهای نشان می دهد.
جونو از مناطقه روشن و کمربند تاریکِ ابرها که به دور سیاره می چرخد و همچنین طوفانهای دایرهای چرخشی بیشمار عبور می کند که بسیاری از آنها بزرگتر از طوفانهای سیارۀ زمین هستند. سپس جونو از این مسافت که اکنون ابرهای غیرعادی را در شمال مشتری نشان می دهد، دور می شود. برای استفاده از دادههای علمی، کاوشگر جونو در آیندۀ نزدیک به حدی به مشتری نزدیک می شود که دستگاههایش بخاطر نزدیکی بیش از حد در معرض اشعه قرار می گرد و از کار می افتند. به همین دلیل، مأموریت جونو طوری برنامهریزی شده تا در میانۀ سال ۲۰۱۸ در مدار پریجاو ۱۴ به اتمام برسد، یعنی در نهایت این فضاپیما به سمت ِ اتمسفر مشتری غوطهور شده و ذوب می شود.
#نجوم
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
در واقع این یازدهمین باری است که فضاپیمای جونو ناسا از زمان رسیدنش به مدار مشتری در سال ۲۰۱۶ از نزدیک ِ این غول گازی عبور کرده است. این ویدیوی تایملپس که از لحاظ رنگی ارتقا پیدا کرده تقریبأ چهار ساعت را پوشش می دهد و با ۳۶ عکسی درست شده که توسط دوربین جونو به ثبت رسیده است. این ویدیو با مشتری آغاز می شود و با نزدیک شدن جونو از سمت شمال به سمت بالا می رود. وقتی جونو به نزدیکترین چشماندازش می رسد – از حدود ۳۵۰۰ کیلومتر بر فراز ابرهای مشتری – این فضاپیما سیارۀ بزرگ مشتری را با جزئیات خارقالعادهای نشان می دهد.
جونو از مناطقه روشن و کمربند تاریکِ ابرها که به دور سیاره می چرخد و همچنین طوفانهای دایرهای چرخشی بیشمار عبور می کند که بسیاری از آنها بزرگتر از طوفانهای سیارۀ زمین هستند. سپس جونو از این مسافت که اکنون ابرهای غیرعادی را در شمال مشتری نشان می دهد، دور می شود. برای استفاده از دادههای علمی، کاوشگر جونو در آیندۀ نزدیک به حدی به مشتری نزدیک می شود که دستگاههایش بخاطر نزدیکی بیش از حد در معرض اشعه قرار می گرد و از کار می افتند. به همین دلیل، مأموریت جونو طوری برنامهریزی شده تا در میانۀ سال ۲۰۱۸ در مدار پریجاو ۱۴ به اتمام برسد، یعنی در نهایت این فضاپیما به سمت ِ اتمسفر مشتری غوطهور شده و ذوب می شود.
#نجوم
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
رویدادهای نجومی آخرین ماه سال ۹۶
همنشینی عطارد و ناهید،ماه و مشتری،مریخ و ماه و رسیدن خورشید به نقطه اعتدال بهاری از مهمترین رویدادهای نجومی اسفند ۹۶ میباشد
#نجوم
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
همنشینی عطارد و ناهید،ماه و مشتری،مریخ و ماه و رسیدن خورشید به نقطه اعتدال بهاری از مهمترین رویدادهای نجومی اسفند ۹۶ میباشد
#نجوم
🆔👉 @Roshanfkrane ✍
فرهنگ همیشه وحشتناکترین چیز برای یک دیکتاتور است زیرا مردمی که کتاب بخوانند هرگز برده نخواهند شد!
طبق آمارهاى مختلف سرانه مطالعه ايران ٢ تا ٧ دقيقه در روز است )
#انتونیو_لوبوانتوس
@Roshanfkrane
طبق آمارهاى مختلف سرانه مطالعه ايران ٢ تا ٧ دقيقه در روز است )
#انتونیو_لوبوانتوس
@Roshanfkrane
خوردن خیار در شب بیشتر میتواند از ابتلا به کبد چرب پیشگیری کند زیرا اثرات منفی غذاهای مصرف شده در طول روز راکاهش میدهد
اگر روزانه یه خیار بخورید در زمستان سرما نخواهیدخورد
#تغذیه
#پزشکی
@Roshanfkrane
اگر روزانه یه خیار بخورید در زمستان سرما نخواهیدخورد
#تغذیه
#پزشکی
@Roshanfkrane
#فوری
هم اکنون - آتش سوزی در اتوبان ارتش تهران
🔹بیش از ۲۰ خودروی آتش نشانی در محل مستقرند.
#حوادث
@Roshanfkrane
هم اکنون - آتش سوزی در اتوبان ارتش تهران
🔹بیش از ۲۰ خودروی آتش نشانی در محل مستقرند.
#حوادث
@Roshanfkrane
روشنفکران
#فوری هم اکنون - آتش سوزی در اتوبان ارتش تهران 🔹بیش از ۲۰ خودروی آتش نشانی در محل مستقرند. #حوادث @Roshanfkrane
تکمیلی
آتش سوزی در فروشگاه بزرگ رنگ، تینر ابزار ساختمانی رخ داده است!
🔹کارگرانی که شب ها در این محل می خوابیدند از پنجره به بیرون پریدند و نجات یافتند.
#حوادث
@Roshanfkrane
آتش سوزی در فروشگاه بزرگ رنگ، تینر ابزار ساختمانی رخ داده است!
🔹کارگرانی که شب ها در این محل می خوابیدند از پنجره به بیرون پریدند و نجات یافتند.
#حوادث
@Roshanfkrane
اگرغذایی درگلوی فردی پرید؛ به پشت او نکوبید! ممکن است شئ درنای او پایین رفته و اوضاع را بدتر کند
پشت سر او بایستید شکم فرد را به سمت داخل و بالا فشار دهید تا شئ ازگلو بیرون آید
#آموزشی
@Roshanfkrane
پشت سر او بایستید شکم فرد را به سمت داخل و بالا فشار دهید تا شئ ازگلو بیرون آید
#آموزشی
@Roshanfkrane
مرکز دنیا به شکل دایره ای سنگفرش در تولسا واقع شده
اگر درون دایره شروع به قدم زدن کنید، صدای فریاد بلندی پشت سرتان اِکو میشود
(کسی بیرون دایره این صدا رو نمیشنود)
#دانستنی
@Roshanfkrane
اگر درون دایره شروع به قدم زدن کنید، صدای فریاد بلندی پشت سرتان اِکو میشود
(کسی بیرون دایره این صدا رو نمیشنود)
#دانستنی
@Roshanfkrane