🟠 روز مهندس؛ تبریک یا تسلیت؟
در سرزمینی که دانش مهندس نادیده گرفته میشود، جایگاهش را ارج نمینهند و دستاوردهایش کمارزش جلوه مییابد، دیگر جای تبریک نیست، بلکه باید تسلیت گفت.
تسلیت به آن مهندسی که سالها آموخت، طراحی کرد، ساخت، اما سوخت، نه قدری دید و نه جایگاهی یافت.
تسلیت به اندیشههای خلاقی که در روزمرگی گم شدند، به دستانی که به جای خلق آینده، درگیر گذران زندگیاند.
روز مهندس، زمانی شایسته تبریک است که مهندس را نه صرفاً کارگر فنی، بلکه معمار پیشرفت بشناسند. تا آن روز، این روز نه جشن، که سوگی برای استعدادهای خاموششده است.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
در سرزمینی که دانش مهندس نادیده گرفته میشود، جایگاهش را ارج نمینهند و دستاوردهایش کمارزش جلوه مییابد، دیگر جای تبریک نیست، بلکه باید تسلیت گفت.
تسلیت به آن مهندسی که سالها آموخت، طراحی کرد، ساخت، اما سوخت، نه قدری دید و نه جایگاهی یافت.
تسلیت به اندیشههای خلاقی که در روزمرگی گم شدند، به دستانی که به جای خلق آینده، درگیر گذران زندگیاند.
روز مهندس، زمانی شایسته تبریک است که مهندس را نه صرفاً کارگر فنی، بلکه معمار پیشرفت بشناسند. تا آن روز، این روز نه جشن، که سوگی برای استعدادهای خاموششده است.
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
هشت سال پیش یک همکار آمریکایی جوان داشتم که اسمش هانتر بود. همان شکارچی. بیشتر از دو متر قد داشت و از هیچ دری بدون تعظیم کردن نمیتوانست رد شود. دو سال با هم کار کردیم. یک روز صبح یکهو نامهی استعفایش را گذاشت روی میز رئیس و گفت از فردا نمیآید سرکار. خلاص. آن هم وسط رکود اقتصادی آن سالها که همه لیس به کفش رئیسهایشان میزدند تا اخراج نشوند. ظهرش هم با هم رفتیم ناهارِ خداحافظی بخوریم. من و شکارچی. بردمش رستوران ایرانی. تنها رفیق آمریکاییام بود که از دوغ و فسنجان هراسی نداشت و دولپی آنها را میخورد. سر میز غذا ازش پرسیدم که چرا داری میری؟ نمیترسی کار گیرت نیاید؟ گفت میخواهد تا جوان است، پیاده تمام مسیر آپالاچین را برود. همان راه مالروی جنگلی که از چهارده ایالت رد میشود. دو ماه تمام پیادهروی. بعد هم میخواهد تمام مسیر جادهی شصت و شش را براند. شرق تا غرب آمریکا. بعد هم چند تا برنامهی دیگر برایم ریسه کرد. گفت خیلی هم از گشنگی نمیترسد. دیدن را به سیر بودن ترجیح میدهد.
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن راخواهناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلا قرار است به مرگ ختم شود. همان نگاهی که دینها به زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی است که معنا میدهد به طول آن. همان چیزی که هیچ کس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمه کردم به انگیسی برای شکارچی. حرف زدن و ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه میکرد. نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نه طول آن. یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند میگذارد. که فقط جلویش را نگاه کند. نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی...
#ارسالی #اندیشه
@Roshanfkrane
شکارچی من را یاد پدرم میانداخت. پدرم معتقد است که آدم باید عرض زندگی را تجربه کند نه طولش را. طول زندگی یک فرآیند فلوچارتی و ملالآور است که همه آن راخواهناخواه تجربه میکنند. همان اتفاقات روتینی که از تولد شروع میشود و مثلا قرار است به مرگ ختم شود. همان نگاهی که دینها به زندگی آدم دارند. رسیدن از مبدا به مقصد. همان پلههایی که ما عوام اسمش را گذاشتهایم پیشرفت و ترقی. اما عرض زندگی همان اتفاقاتی است که معنا میدهد به طول آن. همان چیزی که هیچ کس از آن حرف نمیزند. درست مثل بالهای عریض هواپیما که بدون آنها پرواز بیمعنی است. این حرفها را با فلاکت ترجمه کردم به انگیسی برای شکارچی. حرف زدن و ترجمه کردن و چلوکباب خوردن به شکل همزمان کار دشواری است. اما حتما فهمیده منظورم را. چون خودش داشت عرض زندگی را عملا تجربه میکرد. نه مثل من که بر خلاف حرفها و ظاهر آوانگاردم، درونِ دگماتیکی دارم.
گمان کنم این بزرگترین مسئولیت روی دوش پدر و مادرهاست. اینکه بچههایشان را هل بدهند سمت عرض زندگی و نه طول آن. یا لااقل سمت طول آن هلشان ندهند. جامعه درست مثل اسبهای بارکش، روی چشم آدمها، چشمبند میگذارد. که فقط جلویش را نگاه کند. نه چپ و نه راست. فقط طول راه را ببینید. خوشبه حال آدمهایی که معتاد عادتهای جامعه نمیشوند. خوشبهحال شکارچی...
#ارسالی #اندیشه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بارش برف در ارتفاعات گیلان به ۲ متر رسید
اینجا خصیل دشت املش هستش ❄️🌨
#ارسالی #اجتماعی #زمستان
@Roshanfkrane
اینجا خصیل دشت املش هستش ❄️🌨
#ارسالی #اجتماعی #زمستان
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ویدئوی مربوط به تجمع دیروز داروسازان در اعتراض به تاخیر هشت ماهه واریزی مطالبات توسط #تامین_اجتماعی .
به دلیل عدم ایفای تعهدات بیمه ها خصوصا تامین اجتماعی! چک های داروسازان یکی پس از دیگری در حال برگشت خوردن است و دیگر توانایی خرید دارو ندارند و درگیر مشکلات حقوقی شده اند.
#ارسالی #اعتراضات #اجتماعی #پزشکی #دارو
@Roshanfkrane
به دلیل عدم ایفای تعهدات بیمه ها خصوصا تامین اجتماعی! چک های داروسازان یکی پس از دیگری در حال برگشت خوردن است و دیگر توانایی خرید دارو ندارند و درگیر مشکلات حقوقی شده اند.
#ارسالی #اعتراضات #اجتماعی #پزشکی #دارو
@Roshanfkrane
چرا مجاهدین خلق یه فرقهست؟
سازمان مجاهدین خلق یه گروهیه که خیلیا فکر میکنن فقط یه جریان سیاسیه، اما وقتی دقیقتر نگاه کنیم، ویژگیهای یه فرقه رو توش میبینیم. بیاید با هم یه نگاهی بندازیم:
۱-رهبر کاریزماتیک و تقدیسشده: مسعود رجوی و مریم رجوی برای اعضاشون مثل یه بت هستن. حرفشون قانون مطلقه و هیچ انتقادی تحمل نمیشه. تو فرقهها، رهبر همیشه یه موجود دستنیافتنی و مقدس جلوه داده میشه، دقیقاً مثل چیزی که تو گروهک مجاهدین خلق میبینیم.
۲-کنترل شدید اعضا: اگه یه نفر وارد این سازمان بشه، دیگه زندگی شخصیش تمومه. از ازدواج و رابطه با خانواده گرفته تا حتی فکر کردن به یه زندگی معمولی، همه چی ممنوعه. اعضا تو کمپهاشون (مثل اشرف یا حالا تو آلبانی) تحت نظارت 24 ساعته هستن، گوشی و ارتباط با بیرون ندارن، و حتی گاهی مجبورن تو جلسات اعتراف کنن که چه فکری تو سرشون بوده! این همون کنترل ذهنی و فیزیکیه که فرقهها رو تعریف میکنه.
۳-جدایی از دنیای بیرون: مجاهدین اعضاشون رو از جامعه و حتی خانوادههاشون جدا میکنن. اگه یه نفر بخواد با مادرش حرف بزنه یا یه نامه بنویسه، اجازه نداره. این انزوا باعث میشه آدما فقط به سازمان وابسته بشن و هویتشون رو توش تعریف کنن—یه ترفند کلاسیک فرقهها.
۴-ایدئولوژی بسته و انحصاری: اونا اعتقاد دارن فقط خودشون راه درست رو میدونن و بقیه یا دشمنن یا گمراه. این طرز فکر "ما علیه همه" خیلی تو فرقهها رایجه. مثلاً تو "انقلاب ایدئولوژیک" رجوی، اعضا مجبور شدن از همسر و بچههاشون جدا بشن تا به قول خودشون "پاک" بمونن. این دیگه از سیاست گذشته، به کنترل ذهن و سوءاستفاده روانی رسیده.
۵-سوءاستفاده و فشار: گزارشهای زیادی از اعضای جداشده هست که نشون میده تو این سازمان از آدما سوءاستفاده مالی، احساسی و حتی جسمی میشه. از شکنجه و زندان داخل کمپها تا گرفتن بچهها از پدر و مادراشون و فرستادنشون به خارج—اینا چیزایی نیست که یه گروه سیاسی معمولی انجام بده.
یه مثال روشن: تو دهه 60، بعد از شکست نظامی تو ایران، رجوی یه چیزی به اسم "انقلاب ایدئولوژیک" راه انداخت. زن و شوهرا رو از هم جدا کرد، بچهها رو از والدینشون گرفت، و گفت همه باید فقط به اون وفادار باشن. این کارا شبیه گروههای سیاسی نیست، بیشتر به فرقههای مذهبی عجیب و غریب میخوره که اعضاشون رو شستشوی مغزی میدن.
حرف آخر: مجاهدین شاید یه روزی با شعار مبارزه شروع کرده باشن، ولی الان بیشتر از اینکه دنبال آزادی باشن، دنبال کنترل آدما و قدرتطلبی خودشونن. تاریخشون، کمپهاشون، و حرفای جداشدهها نشون میده که اینا یه فرقهست با ظاهر سیاسی، نه یه جنبش مردمی. شما چی فکر میکنید؟
#ارسالی #انتقادات #سیاسی
@Roshanfkrane
سازمان مجاهدین خلق یه گروهیه که خیلیا فکر میکنن فقط یه جریان سیاسیه، اما وقتی دقیقتر نگاه کنیم، ویژگیهای یه فرقه رو توش میبینیم. بیاید با هم یه نگاهی بندازیم:
۱-رهبر کاریزماتیک و تقدیسشده: مسعود رجوی و مریم رجوی برای اعضاشون مثل یه بت هستن. حرفشون قانون مطلقه و هیچ انتقادی تحمل نمیشه. تو فرقهها، رهبر همیشه یه موجود دستنیافتنی و مقدس جلوه داده میشه، دقیقاً مثل چیزی که تو گروهک مجاهدین خلق میبینیم.
۲-کنترل شدید اعضا: اگه یه نفر وارد این سازمان بشه، دیگه زندگی شخصیش تمومه. از ازدواج و رابطه با خانواده گرفته تا حتی فکر کردن به یه زندگی معمولی، همه چی ممنوعه. اعضا تو کمپهاشون (مثل اشرف یا حالا تو آلبانی) تحت نظارت 24 ساعته هستن، گوشی و ارتباط با بیرون ندارن، و حتی گاهی مجبورن تو جلسات اعتراف کنن که چه فکری تو سرشون بوده! این همون کنترل ذهنی و فیزیکیه که فرقهها رو تعریف میکنه.
۳-جدایی از دنیای بیرون: مجاهدین اعضاشون رو از جامعه و حتی خانوادههاشون جدا میکنن. اگه یه نفر بخواد با مادرش حرف بزنه یا یه نامه بنویسه، اجازه نداره. این انزوا باعث میشه آدما فقط به سازمان وابسته بشن و هویتشون رو توش تعریف کنن—یه ترفند کلاسیک فرقهها.
۴-ایدئولوژی بسته و انحصاری: اونا اعتقاد دارن فقط خودشون راه درست رو میدونن و بقیه یا دشمنن یا گمراه. این طرز فکر "ما علیه همه" خیلی تو فرقهها رایجه. مثلاً تو "انقلاب ایدئولوژیک" رجوی، اعضا مجبور شدن از همسر و بچههاشون جدا بشن تا به قول خودشون "پاک" بمونن. این دیگه از سیاست گذشته، به کنترل ذهن و سوءاستفاده روانی رسیده.
۵-سوءاستفاده و فشار: گزارشهای زیادی از اعضای جداشده هست که نشون میده تو این سازمان از آدما سوءاستفاده مالی، احساسی و حتی جسمی میشه. از شکنجه و زندان داخل کمپها تا گرفتن بچهها از پدر و مادراشون و فرستادنشون به خارج—اینا چیزایی نیست که یه گروه سیاسی معمولی انجام بده.
یه مثال روشن: تو دهه 60، بعد از شکست نظامی تو ایران، رجوی یه چیزی به اسم "انقلاب ایدئولوژیک" راه انداخت. زن و شوهرا رو از هم جدا کرد، بچهها رو از والدینشون گرفت، و گفت همه باید فقط به اون وفادار باشن. این کارا شبیه گروههای سیاسی نیست، بیشتر به فرقههای مذهبی عجیب و غریب میخوره که اعضاشون رو شستشوی مغزی میدن.
حرف آخر: مجاهدین شاید یه روزی با شعار مبارزه شروع کرده باشن، ولی الان بیشتر از اینکه دنبال آزادی باشن، دنبال کنترل آدما و قدرتطلبی خودشونن. تاریخشون، کمپهاشون، و حرفای جداشدهها نشون میده که اینا یه فرقهست با ظاهر سیاسی، نه یه جنبش مردمی. شما چی فکر میکنید؟
#ارسالی #انتقادات #سیاسی
@Roshanfkrane
🔺در آستانه چشم انداز ۲۰ ساله بخاطر سرمای ۵ درجه تهران را تعطیل کردند
سیدصادق حسینی، رونامه نگار
🔸در آستانه رسیدن به اهداف سند چشم انداز ۲۰ ساله در سال ۱۴۰۴؛ به خاطر کمبود انرژی در دمای ۵ درجه بالای صفر تهران؛ مدارس، دانشگاه ها و ادارات را تعطیل کردند؛ علاوه بر کلی استان دیگر.
🔸در آستانه چشم انداز ۲۰ساله؛ جمعیت فقیر کشور بیش از ۲۵میلیون نفر است؛ و شعار سقف ندارد...
🔸۲۱ سال پیش؛ ۱۳ آبان۱۳۸۲؛ سند چشمانداز ۲۰ساله جمهوری اسلامی ایران مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبری ابلاغ شد. بر اساس این سند تا سال ۱۴۰۴ ایران باید به بزرگترین اقتصاد منطقه غرب آسیا تبدیل میشد با رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل!
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
سیدصادق حسینی، رونامه نگار
🔸در آستانه رسیدن به اهداف سند چشم انداز ۲۰ ساله در سال ۱۴۰۴؛ به خاطر کمبود انرژی در دمای ۵ درجه بالای صفر تهران؛ مدارس، دانشگاه ها و ادارات را تعطیل کردند؛ علاوه بر کلی استان دیگر.
🔸در آستانه چشم انداز ۲۰ساله؛ جمعیت فقیر کشور بیش از ۲۵میلیون نفر است؛ و شعار سقف ندارد...
🔸۲۱ سال پیش؛ ۱۳ آبان۱۳۸۲؛ سند چشمانداز ۲۰ساله جمهوری اسلامی ایران مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبری ابلاغ شد. بر اساس این سند تا سال ۱۴۰۴ ایران باید به بزرگترین اقتصاد منطقه غرب آسیا تبدیل میشد با رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل!
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
«فروش داروهای حیاتی؛ سند جنایت علیه بشریت»
نویسنده: یک صدای بیپروا
مقدمه:
مادری داروی سرطانش را در کف خیابان میفروشد تا پول شیرخشک نوزادش را تأمین کند. پیرمردی انسولینش را حراج میزند تا اجارهٔ خانهٔ ویرانش را بپردازد. جوانی داروی اماس خود را معامله میکند تا هزینهٔ خاکسپاری مادرش را فراهم کند. اینها داستان نیستند؛ مُهرهای خونینی هستند بر پیشانی سیستمی که سلامت انسان را به کالایی لوکس تبدیل کرده است.
فروش دارو؛ انتخاب مرگ آهسته یا سریع؟
این صحنهها از کدام فیلم سیاهِ اگزیستانسیالیستی است؟ نه! این ایران است؛ جایی که بیماران برای زنده ماندن، خود را تکهتکه میفروشند. روزنامهها آمار خشک و رسمی ارائه میدهند، اما پشت این اعداد دنیایی پنهان وجود دارد؛ جهنم معیشتی که در آن بیمار هم قربانی و هم جلاد خود است.
حق سلامت؛ آرزویی دور از دسترس
در همین خیابانهای تهران، پیرزنی که داروی فشار خونش را به بازار سیاه میبرد، میداند مشکل از کجا شروع شده:
سهمیهٔ محدود: او هر ماه داروی تعیینشده را از داروخانه دریافت میکند.
انتخاب میان نیازهای زندگی: اما چرا باید بین «خوردن دارو» و «خوردن نان» یکی را برگزید؟ این معادله شیطانی نشان از سیستمی دارد که به جای تأمین نیازهای اولیه، مردم را به فروش سلامت وام میدارد.
اقتصاد بیمار، جامعه بیمارتر
حسین، ۳۴ ساله و مبتلا به تالاسمی ماژور، شاهد تلخی واقعی این سیستم است: «ماهانه ۲ ویال دسفرال نیاز دارم. هر ویال را دولت ۵ میلیون تومان میدهد، اما در بازار آزاد ۲۵ میلیون میارزد. یکبار داروهایم را فروختم تا پول عمل کلیهٔ پدرم را تأمین کنم. حالا خودم به تزریق خون وابستهام… اما تا کی؟» وقتی سیستم حسین را به گوشهٔ رینگ زندگانی میبرد و مشتهای بیرحم اقتصادی را یکییکی بر او میزند، این «انتخاب» آزاد دیگر به نام انتخاب نیست؛ بلکه شکنجه است.
سکوت مسئولان، فریاد مردم
به ما نگویید «دشمن نقشه کشیده».
وقتی مادری مجبور است داروی فرزند اوتیسمش را بفروشد تا پول گاز خانهاش را تأمین کند، دشمن پشت همین میزهای مدیریتی نشسته است.
به ما نگویید «تحریم مقصر است»، در حالی که تحریم نان را گران نکرده؛ نانوا که دارو نمیفروشد! در این میان، یک احتکار بزرگ در جریان است: احتکارِ «وجدان».
پایانی آتشین
اگر امروز سکوت کنید، فردا نوبت شماست. وقتی سیستمی سلامت مردم را گروگان بگیرد، هیچکس در امان نخواهد بود. این مقاله را نه صرفاً بهعنوان تحلیلی، بلکه بهعنوان «کیفرخواستی عمومی» بخوانید؛ زیرا ملتی که مجبور است داروی حیاتی خود را بفروشد، دیگر ملت نیست؛ بلکه گروهی از اسیران اعدام تدریجی است.
آخرین خط:
«این مقاله، یک مشت استخوانِ شکسته است که به درِ وزارت بهداشت کوبیده میشود. شاید جوابی نباشد… اما صدا خواهد ماند
#ارسالی #حمید_اصفی درد #اجتماعی
#پزشکی #دارو
@Roshanfkrane
نویسنده: یک صدای بیپروا
مقدمه:
مادری داروی سرطانش را در کف خیابان میفروشد تا پول شیرخشک نوزادش را تأمین کند. پیرمردی انسولینش را حراج میزند تا اجارهٔ خانهٔ ویرانش را بپردازد. جوانی داروی اماس خود را معامله میکند تا هزینهٔ خاکسپاری مادرش را فراهم کند. اینها داستان نیستند؛ مُهرهای خونینی هستند بر پیشانی سیستمی که سلامت انسان را به کالایی لوکس تبدیل کرده است.
فروش دارو؛ انتخاب مرگ آهسته یا سریع؟
این صحنهها از کدام فیلم سیاهِ اگزیستانسیالیستی است؟ نه! این ایران است؛ جایی که بیماران برای زنده ماندن، خود را تکهتکه میفروشند. روزنامهها آمار خشک و رسمی ارائه میدهند، اما پشت این اعداد دنیایی پنهان وجود دارد؛ جهنم معیشتی که در آن بیمار هم قربانی و هم جلاد خود است.
حق سلامت؛ آرزویی دور از دسترس
در همین خیابانهای تهران، پیرزنی که داروی فشار خونش را به بازار سیاه میبرد، میداند مشکل از کجا شروع شده:
سهمیهٔ محدود: او هر ماه داروی تعیینشده را از داروخانه دریافت میکند.
انتخاب میان نیازهای زندگی: اما چرا باید بین «خوردن دارو» و «خوردن نان» یکی را برگزید؟ این معادله شیطانی نشان از سیستمی دارد که به جای تأمین نیازهای اولیه، مردم را به فروش سلامت وام میدارد.
اقتصاد بیمار، جامعه بیمارتر
حسین، ۳۴ ساله و مبتلا به تالاسمی ماژور، شاهد تلخی واقعی این سیستم است: «ماهانه ۲ ویال دسفرال نیاز دارم. هر ویال را دولت ۵ میلیون تومان میدهد، اما در بازار آزاد ۲۵ میلیون میارزد. یکبار داروهایم را فروختم تا پول عمل کلیهٔ پدرم را تأمین کنم. حالا خودم به تزریق خون وابستهام… اما تا کی؟» وقتی سیستم حسین را به گوشهٔ رینگ زندگانی میبرد و مشتهای بیرحم اقتصادی را یکییکی بر او میزند، این «انتخاب» آزاد دیگر به نام انتخاب نیست؛ بلکه شکنجه است.
سکوت مسئولان، فریاد مردم
به ما نگویید «دشمن نقشه کشیده».
وقتی مادری مجبور است داروی فرزند اوتیسمش را بفروشد تا پول گاز خانهاش را تأمین کند، دشمن پشت همین میزهای مدیریتی نشسته است.
به ما نگویید «تحریم مقصر است»، در حالی که تحریم نان را گران نکرده؛ نانوا که دارو نمیفروشد! در این میان، یک احتکار بزرگ در جریان است: احتکارِ «وجدان».
پایانی آتشین
اگر امروز سکوت کنید، فردا نوبت شماست. وقتی سیستمی سلامت مردم را گروگان بگیرد، هیچکس در امان نخواهد بود. این مقاله را نه صرفاً بهعنوان تحلیلی، بلکه بهعنوان «کیفرخواستی عمومی» بخوانید؛ زیرا ملتی که مجبور است داروی حیاتی خود را بفروشد، دیگر ملت نیست؛ بلکه گروهی از اسیران اعدام تدریجی است.
آخرین خط:
«این مقاله، یک مشت استخوانِ شکسته است که به درِ وزارت بهداشت کوبیده میشود. شاید جوابی نباشد… اما صدا خواهد ماند
#ارسالی #حمید_اصفی درد #اجتماعی
#پزشکی #دارو
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#ارسالی امروز چهارشنبه
#اعتراضات بازاریان و کسبه در
بازار مواد غذایی و خشکبار تهران...
#اجتماعی
@Roshanfkrane
#اعتراضات بازاریان و کسبه در
بازار مواد غذایی و خشکبار تهران...
#اجتماعی
@Roshanfkrane
۲۵۶ هزار میلیارد تومان وام به مدیران، در حالی که جوانان در صف وام ازدواج میمیرند!
نویسنده: #حمید_آصفی
وقتی بانکها ۲۵۶ هزار میلیارد تومان به مدیران و اعضای هیئتمدیره خود وام میدهند، در حالی که جوانان برای دریافت وام ازدواج ماهها در صف میایستند، دیگر نمیتوان این سیستم را فقط یک نظام اقتصادی نامید. این یک بازی است، بازیای که در آن قواعد را عدهای خاص نوشتهاند و بقیه فقط تماشاچیاند. اینجا دیگر بحث اقتصاد نیست، بحث عدالت است، بحث انسانیترین حقهایی است که از مردم دریغ شده است.
تجربههای ملموس: از زندگی روزمره تا ناامیدی
بیایید از کوچههای شهر شروع کنیم. همان جایی که علی، جوان ۲۸ ساله، برای خرید یک جهیزیه ساده، سه سال است که در صف وام ازدواج مانده. او هر ماه به بانک مراجعه میکند، اما پاسخ همیشه یکسان است: «ظرفیت پر است.» در همان شهر، مدیر یک بانک، با وامی چند میلیاردی، ویلاهای شمال را یکی پس از دیگری میخرد. این دو تصویر در کنار هم، نه یک پارادوکس، که واقعیت تلخ اقتصاد ایران است.
یا فاطمه، مادر سه فرزند، که برای دریافت وام فرزندآوری، باید از هفتخوان رستم بگذرد. او هر روز با امید به بانک میرود، اما امیدش هر روز کوچکتر میشود. در همین حال، مدیران بانکها با وامهای کلان، کسبوکارهای شخصی خود را رونق میدهند. اینجا دیگر بحث پول نیست، بحث انسانیت است.
رشد اقتصادی؟ یا توهم رشد؟
مرکز آمار میگوید رشد اقتصادی در پاییز امسال ۱.۶ درصد بوده است. اما این عدد برای کسی که هر روز با تورم دستوپنجه نرم میکند، چه معنایی دارد؟ وقتی قیمت نان، دارو، و بنزین هر روز بالا میرود، این رشد اقتصادی برای مردم عادی چه فایدهای دارد؟
اگر نفت را از معادله حذف کنیم، رشد اقتصادی به ۱.۵ درصد میرسد. این یعنی اقتصاد ایران بدون نفت، تقریباً ایستاده است. اما مشکل اینجاست که نفت هم دیگر نفت سابق نیست. تحریمها، فساد، و مدیریت نادرست، درآمدهای نفتی را به حداقل رسانده است. حالا سوال این است: اگر نفت نباشد، چه چیزی از اقتصاد ایران باقی میماند؟
بازار ایران: از رکود تا ورشکستگی
با نزدیک شدن به عید، بازار ایران در حالی نفسهای آخرش را میکشد که بسیاری از مغازهداران حتی توان خرید کالاهای اساسی را ندارند. مغازههایی که سالها قلب اقتصاد محلی بودند، امروز یکی پس از دیگری تعطیل میشوند. این فقط یک رکود اقتصادی نیست، این مرگ تدریجی یک سیستم است.
پس از عید، موج ورشکستگیها شروع خواهد شد. مغازههایی که سالها محل خرید مردم بودند، بهزودی به ساختمانهای خالی تبدیل میشوند. اینجا دیگر بحث اقتصاد نیست، بحث زندگی است، بحث آیندهای است که هر روز تاریکتر میشود.
فروپاشی اقتصادی: یک سناریوی اجتنابناپذیر
با این شرایط، فروپاشی اقتصادی دیگر یک احتمال نیست، یک واقعیت است. تورم، بیکاری، ورشکستگی، و نابرابری، همگی نشاندهنده این هستند که اقتصاد ایران در آستانه یک بحران بزرگ قرار دارد. اما این بحران فقط اقتصادی نیست، این بحران یک سیستم است، سیستمی که دیگر توان پاسخگویی به نیازهای مردم را ندارد.
سوگنامهای بر اقتصاد سیاسی ایران
این مقاله فقط یک تحلیل نیست، این یک سوگنامه است. سوگنامهای برای اقتصادی که میتوانست باشد، اما نشد. سوگنامهای برای جوانانی که آرزوهایشان در صف وامها خاک میخورد. سوگنامهای برای مادرانی که آینده فرزندانشان را در تاریکی میبینند.
اقتصاد سیاسی ایران، که وعده عدالت و رفاه میداد، امروز به سمبل نابرابری و بیعدالتی تبدیل شده است. این سیستم دیگر قابل اصلاح نیست، این سیستم باید تغییر کند. تغییر نه با وعدههای توخالی، که با اقدامات عملی.
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
نویسنده: #حمید_آصفی
وقتی بانکها ۲۵۶ هزار میلیارد تومان به مدیران و اعضای هیئتمدیره خود وام میدهند، در حالی که جوانان برای دریافت وام ازدواج ماهها در صف میایستند، دیگر نمیتوان این سیستم را فقط یک نظام اقتصادی نامید. این یک بازی است، بازیای که در آن قواعد را عدهای خاص نوشتهاند و بقیه فقط تماشاچیاند. اینجا دیگر بحث اقتصاد نیست، بحث عدالت است، بحث انسانیترین حقهایی است که از مردم دریغ شده است.
تجربههای ملموس: از زندگی روزمره تا ناامیدی
بیایید از کوچههای شهر شروع کنیم. همان جایی که علی، جوان ۲۸ ساله، برای خرید یک جهیزیه ساده، سه سال است که در صف وام ازدواج مانده. او هر ماه به بانک مراجعه میکند، اما پاسخ همیشه یکسان است: «ظرفیت پر است.» در همان شهر، مدیر یک بانک، با وامی چند میلیاردی، ویلاهای شمال را یکی پس از دیگری میخرد. این دو تصویر در کنار هم، نه یک پارادوکس، که واقعیت تلخ اقتصاد ایران است.
یا فاطمه، مادر سه فرزند، که برای دریافت وام فرزندآوری، باید از هفتخوان رستم بگذرد. او هر روز با امید به بانک میرود، اما امیدش هر روز کوچکتر میشود. در همین حال، مدیران بانکها با وامهای کلان، کسبوکارهای شخصی خود را رونق میدهند. اینجا دیگر بحث پول نیست، بحث انسانیت است.
رشد اقتصادی؟ یا توهم رشد؟
مرکز آمار میگوید رشد اقتصادی در پاییز امسال ۱.۶ درصد بوده است. اما این عدد برای کسی که هر روز با تورم دستوپنجه نرم میکند، چه معنایی دارد؟ وقتی قیمت نان، دارو، و بنزین هر روز بالا میرود، این رشد اقتصادی برای مردم عادی چه فایدهای دارد؟
اگر نفت را از معادله حذف کنیم، رشد اقتصادی به ۱.۵ درصد میرسد. این یعنی اقتصاد ایران بدون نفت، تقریباً ایستاده است. اما مشکل اینجاست که نفت هم دیگر نفت سابق نیست. تحریمها، فساد، و مدیریت نادرست، درآمدهای نفتی را به حداقل رسانده است. حالا سوال این است: اگر نفت نباشد، چه چیزی از اقتصاد ایران باقی میماند؟
بازار ایران: از رکود تا ورشکستگی
با نزدیک شدن به عید، بازار ایران در حالی نفسهای آخرش را میکشد که بسیاری از مغازهداران حتی توان خرید کالاهای اساسی را ندارند. مغازههایی که سالها قلب اقتصاد محلی بودند، امروز یکی پس از دیگری تعطیل میشوند. این فقط یک رکود اقتصادی نیست، این مرگ تدریجی یک سیستم است.
پس از عید، موج ورشکستگیها شروع خواهد شد. مغازههایی که سالها محل خرید مردم بودند، بهزودی به ساختمانهای خالی تبدیل میشوند. اینجا دیگر بحث اقتصاد نیست، بحث زندگی است، بحث آیندهای است که هر روز تاریکتر میشود.
فروپاشی اقتصادی: یک سناریوی اجتنابناپذیر
با این شرایط، فروپاشی اقتصادی دیگر یک احتمال نیست، یک واقعیت است. تورم، بیکاری، ورشکستگی، و نابرابری، همگی نشاندهنده این هستند که اقتصاد ایران در آستانه یک بحران بزرگ قرار دارد. اما این بحران فقط اقتصادی نیست، این بحران یک سیستم است، سیستمی که دیگر توان پاسخگویی به نیازهای مردم را ندارد.
سوگنامهای بر اقتصاد سیاسی ایران
این مقاله فقط یک تحلیل نیست، این یک سوگنامه است. سوگنامهای برای اقتصادی که میتوانست باشد، اما نشد. سوگنامهای برای جوانانی که آرزوهایشان در صف وامها خاک میخورد. سوگنامهای برای مادرانی که آینده فرزندانشان را در تاریکی میبینند.
اقتصاد سیاسی ایران، که وعده عدالت و رفاه میداد، امروز به سمبل نابرابری و بیعدالتی تبدیل شده است. این سیستم دیگر قابل اصلاح نیست، این سیستم باید تغییر کند. تغییر نه با وعدههای توخالی، که با اقدامات عملی.
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی #اقتصاد
@Roshanfkrane
🔴 خورشید ایمرالی
✍#اجلال_قوامی
🔸سال های سال است عبدالله اوجالان در زندان است.اما او مقاومت کرد و امید داشت به چنین روزی.برآمدن خورشید صلح و آشتی از درون سلول تنگ و تاریکی که ۲۶ سال است در آن محبوس است.او امروز نقش تاریخی خود را ایفا می کند و هنوز برای کوردها آپو است.او درس آزادگی و مقاومت را از زندان داد.شهامت مدنی و سیاسی او را باید ستود.اگر زمانی از اسلحه گفت امروز از صلح و آشتی می گوید و این هنر یک سیاستمدار است که به موقع نقش خود را به درستی در سپهر سیاست یازی کند.امروز خورشید از ایمرالی طلوع می کند.
#ارسالی #سیاسی
@Roshanfkrane
✍#اجلال_قوامی
🔸سال های سال است عبدالله اوجالان در زندان است.اما او مقاومت کرد و امید داشت به چنین روزی.برآمدن خورشید صلح و آشتی از درون سلول تنگ و تاریکی که ۲۶ سال است در آن محبوس است.او امروز نقش تاریخی خود را ایفا می کند و هنوز برای کوردها آپو است.او درس آزادگی و مقاومت را از زندان داد.شهامت مدنی و سیاسی او را باید ستود.اگر زمانی از اسلحه گفت امروز از صلح و آشتی می گوید و این هنر یک سیاستمدار است که به موقع نقش خود را به درستی در سپهر سیاست یازی کند.امروز خورشید از ایمرالی طلوع می کند.
#ارسالی #سیاسی
@Roshanfkrane
*نامه ملت به مسولان جمهوری اسلامی
فقط ۱ دقیقه وقتت را میگیرد
هم میهن لااقل ۱ دقیقه وقت بگذار و این متن را تا آخر بخوان *😔🤔
*نخست وزیر لبنان خواستار پرهیز ایران از دشمنی با همسایگانش شد، سوریه هم که تمام قرارداد های مهم بازسازی سوریه را با غیر ایران بسته است، عراق هم بدستور نخست وزیرش تمام تصاویر رهبری وشهید سلیمانی را از عراق جمع کرد، رهبر فلسطین هم (محمود عباس ) خطاب به ایران میگوید : چه میخواهید از جان ما؟ و با تیم فوتبال اسرائيل مسابقه میدهد،*
*پاکستان وترکیه و آذربايجان وگرجستان هم علیه ما مانور برگزار میکنند و یا دیوار حائل مرزی میکشند، قطر و امارات و بحرین واردن و مراکش با اسرائیل روابط بر قرار میکنند، عمان و عربستان هم اگر هنوز رسماً روابط برقرار ندارند لاکن مخفیانه دوست هستند*
*روابط همه این کشورها هم با امریکا عالیست، ما نه مرز مشترک با امریکا یا اسرائیل داریم ،نه یک قدرت اقتصادی هستیم مثل چین که با آنها رقابت داشته باشیم، نه رقابت مذهبی با امریکا واسرائیل داریم که برسر رهبری جهان اسلام با آنها دعوا کنیم یکی مسیحی و دیگری یهودیست، نه یک قدرت بزرگ نظامی، اتمی، مثل چین وروسیه و اروپا و پاکستان و هند واسرائیل هستیم که رقابت تسلیحاتی با امریکا واسرائیل داشته باشیم، در تولید نفت هم که اول امریکا دوم روسیه سوم عربستان چهارم ونزوئلا پنجم عراق وما ششم هستیم پس ادعای رقابتی نداریم،*
*در زمینه صدور گاز هم روسیه وقطر حرف اول ودوم را در جهان میزنند، پول قوی هم مثل دلار ویورو و یوان چین هم نداریم و در رتبه آخر دنیا هستیم، سهمی هم در اقتصاد جهانی نداریم که با آن بتوانیم دنیا را تحت فشارقرار دهیم، در زمینه تکنولوژی هم آنقدر عقب هستیم که دهه ها باید بدویم !*
*صادر کننده بزرگ تسلیحات نظامی هم نیز نیستیم، در زمینه تولید پهباد های پیشرفته جهانی هم حتی از ترکیه هم عقب هستیم،*
*جزو بزرگترین کشورهایی هستیم که فرار مغز داریم، بیشترین پناهنده را در خارج داریم با حدود ۷ میلیون نفر بالاترین رقم اختلاس جهانی را داریم،*
*آزادی بیان نیست ، مطبوعات آزاد نیست، ورزشی آزاد نیست ، برای قهرمان ما تعیین میشود باکی مسابقه بدهد با کی ندهد ،مذهب هم که انتخابی نیست،*
*حالا سوال :*
*۱-ما درقضیه فلسطین چکاره هستیم؟*
*۲- ما در قضیه لبنان چکاره هستیم؟*
*۳- ما درقضیه یمن چکاره هستیم؟*
*۴- ما در قضیه عراق چکاره هستیم؟*
*۴-چرا سالیانه میلیاردها دلار خرج اینجاها میکنیم در حالیکه این پول متعلق به مردم مستضعف ایران است؟*
*۵- چرا با امریکا ۴۵ساله سر جنگ داریم؟*
*۶- چرا و بر سر چه چیزی ۴۵ ساله با اسرائیل درجنگ سیاسی ونظامی هستیم؟*
*۷- منافع ملی حکم میکند با ایندو کشور براساس منافع ملی عمل کنیم نه مسائل ایدوئولوژیک*،
*در تمام مسائل جهانی که در بالا مطرح شد بقول معروف نه سر پیاز هستیم نه ته پیاز !*
*ما ادعای چه چیزی را داریم؟*
*آیا کشور نمونه ای در اجرای احکام اسلام هستیم؟*
*آیا در اجرای عدالت در جهان نمونه هستیم؟*
*آیا تورمی درحد صفر مثل امارات متحده داریم؟*
*آیا اختلاسی در حد صفر مثل سوئد وفنلاند داریم؟*
*آیا کشوری مثل فنلاند هستیم که زندان و زندانی ندارد؟*
*آیا به تاریخ باستانی خود مثل همه دنیا درکتابهای درسی خود اهمیت میدهیم؟*
*جشنواره مولوی و فردوسی و سعدی و حافظ وکوروش را داریم؟*
*چرا خارجیها برای آنان سالگرد برگزار میکند؟*
*تقویم ما چرا بجز نوروز وسیزده بدر از آنهمه جشن وسرور ایرانی خالیست؟*
*چرا اینقدر عزا وماتم وگریه وسینه زنی ونوحه ممدوح است ولی نشاط وشادی و موسیقی در ایران و صدا و سیمای "میلی" مذموم است ؟*
*چرا تملق وریاکاری ودروغ درجامعه اینقدر زیاد است؟*
*حقیقت وراستگویی چرا اینقدر کم شده؟*
*چرا دوستانمان بیشترکشورهای کمونیستی هستند؟*
*اصلاً چرا ما راهبرد نداریم؟*
*چرا منافع ملی مطرح نیست؟*
*چه سودی از درگیری با امریکا واسرائیل در طول ۴۵ سال برده ایم؟*
*چقدر زیان تاکنون کرده ایم؟*
*چقدر ترکیه وپاکستان وقطر وعربستان وامارات وهند واسرائیل از این درگیری لفظی سود برده اند که قابل شمارش نیست؟*
*انسان از این سیاست خارجی واین مدیریت اتلاف سرمایه سر درد میگیرد ! ،معلوم نیست چکار داریم میکنیم؟*
*همه دنیا از ثروت ما، ستیزما با امریکا، ستیزما با اسرائیل، تعامل ما با چین وروسیه، دشمنی ما با کشورهای همسایه سود میبرد جز خود ما !**
*ما همانطور که پدران خود را بابت گذشته دیکتاتوری حکومت سرزنش کردیم روزی خواهد رسید ما نیز توسط فرزندانمان ونوه هایمان سرزنش وشماتت شویم، لذا باید برای سرزنش نشدن فریاد خود را به هرشکل ممکن بیان کرد .
*پیامبر، بخاطر تبلیغ اسلام از کسی، مزد و پاداش نمی گرفتند. ما به تخصیص بودجه کشور در سال ۱۴۰۳برای تبلیغات اسلامی، اعتراض داریم.*
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
فقط ۱ دقیقه وقتت را میگیرد
هم میهن لااقل ۱ دقیقه وقت بگذار و این متن را تا آخر بخوان *😔🤔
*نخست وزیر لبنان خواستار پرهیز ایران از دشمنی با همسایگانش شد، سوریه هم که تمام قرارداد های مهم بازسازی سوریه را با غیر ایران بسته است، عراق هم بدستور نخست وزیرش تمام تصاویر رهبری وشهید سلیمانی را از عراق جمع کرد، رهبر فلسطین هم (محمود عباس ) خطاب به ایران میگوید : چه میخواهید از جان ما؟ و با تیم فوتبال اسرائيل مسابقه میدهد،*
*پاکستان وترکیه و آذربايجان وگرجستان هم علیه ما مانور برگزار میکنند و یا دیوار حائل مرزی میکشند، قطر و امارات و بحرین واردن و مراکش با اسرائیل روابط بر قرار میکنند، عمان و عربستان هم اگر هنوز رسماً روابط برقرار ندارند لاکن مخفیانه دوست هستند*
*روابط همه این کشورها هم با امریکا عالیست، ما نه مرز مشترک با امریکا یا اسرائیل داریم ،نه یک قدرت اقتصادی هستیم مثل چین که با آنها رقابت داشته باشیم، نه رقابت مذهبی با امریکا واسرائیل داریم که برسر رهبری جهان اسلام با آنها دعوا کنیم یکی مسیحی و دیگری یهودیست، نه یک قدرت بزرگ نظامی، اتمی، مثل چین وروسیه و اروپا و پاکستان و هند واسرائیل هستیم که رقابت تسلیحاتی با امریکا واسرائیل داشته باشیم، در تولید نفت هم که اول امریکا دوم روسیه سوم عربستان چهارم ونزوئلا پنجم عراق وما ششم هستیم پس ادعای رقابتی نداریم،*
*در زمینه صدور گاز هم روسیه وقطر حرف اول ودوم را در جهان میزنند، پول قوی هم مثل دلار ویورو و یوان چین هم نداریم و در رتبه آخر دنیا هستیم، سهمی هم در اقتصاد جهانی نداریم که با آن بتوانیم دنیا را تحت فشارقرار دهیم، در زمینه تکنولوژی هم آنقدر عقب هستیم که دهه ها باید بدویم !*
*صادر کننده بزرگ تسلیحات نظامی هم نیز نیستیم، در زمینه تولید پهباد های پیشرفته جهانی هم حتی از ترکیه هم عقب هستیم،*
*جزو بزرگترین کشورهایی هستیم که فرار مغز داریم، بیشترین پناهنده را در خارج داریم با حدود ۷ میلیون نفر بالاترین رقم اختلاس جهانی را داریم،*
*آزادی بیان نیست ، مطبوعات آزاد نیست، ورزشی آزاد نیست ، برای قهرمان ما تعیین میشود باکی مسابقه بدهد با کی ندهد ،مذهب هم که انتخابی نیست،*
*حالا سوال :*
*۱-ما درقضیه فلسطین چکاره هستیم؟*
*۲- ما در قضیه لبنان چکاره هستیم؟*
*۳- ما درقضیه یمن چکاره هستیم؟*
*۴- ما در قضیه عراق چکاره هستیم؟*
*۴-چرا سالیانه میلیاردها دلار خرج اینجاها میکنیم در حالیکه این پول متعلق به مردم مستضعف ایران است؟*
*۵- چرا با امریکا ۴۵ساله سر جنگ داریم؟*
*۶- چرا و بر سر چه چیزی ۴۵ ساله با اسرائیل درجنگ سیاسی ونظامی هستیم؟*
*۷- منافع ملی حکم میکند با ایندو کشور براساس منافع ملی عمل کنیم نه مسائل ایدوئولوژیک*،
*در تمام مسائل جهانی که در بالا مطرح شد بقول معروف نه سر پیاز هستیم نه ته پیاز !*
*ما ادعای چه چیزی را داریم؟*
*آیا کشور نمونه ای در اجرای احکام اسلام هستیم؟*
*آیا در اجرای عدالت در جهان نمونه هستیم؟*
*آیا تورمی درحد صفر مثل امارات متحده داریم؟*
*آیا اختلاسی در حد صفر مثل سوئد وفنلاند داریم؟*
*آیا کشوری مثل فنلاند هستیم که زندان و زندانی ندارد؟*
*آیا به تاریخ باستانی خود مثل همه دنیا درکتابهای درسی خود اهمیت میدهیم؟*
*جشنواره مولوی و فردوسی و سعدی و حافظ وکوروش را داریم؟*
*چرا خارجیها برای آنان سالگرد برگزار میکند؟*
*تقویم ما چرا بجز نوروز وسیزده بدر از آنهمه جشن وسرور ایرانی خالیست؟*
*چرا اینقدر عزا وماتم وگریه وسینه زنی ونوحه ممدوح است ولی نشاط وشادی و موسیقی در ایران و صدا و سیمای "میلی" مذموم است ؟*
*چرا تملق وریاکاری ودروغ درجامعه اینقدر زیاد است؟*
*حقیقت وراستگویی چرا اینقدر کم شده؟*
*چرا دوستانمان بیشترکشورهای کمونیستی هستند؟*
*اصلاً چرا ما راهبرد نداریم؟*
*چرا منافع ملی مطرح نیست؟*
*چه سودی از درگیری با امریکا واسرائیل در طول ۴۵ سال برده ایم؟*
*چقدر زیان تاکنون کرده ایم؟*
*چقدر ترکیه وپاکستان وقطر وعربستان وامارات وهند واسرائیل از این درگیری لفظی سود برده اند که قابل شمارش نیست؟*
*انسان از این سیاست خارجی واین مدیریت اتلاف سرمایه سر درد میگیرد ! ،معلوم نیست چکار داریم میکنیم؟*
*همه دنیا از ثروت ما، ستیزما با امریکا، ستیزما با اسرائیل، تعامل ما با چین وروسیه، دشمنی ما با کشورهای همسایه سود میبرد جز خود ما !**
*ما همانطور که پدران خود را بابت گذشته دیکتاتوری حکومت سرزنش کردیم روزی خواهد رسید ما نیز توسط فرزندانمان ونوه هایمان سرزنش وشماتت شویم، لذا باید برای سرزنش نشدن فریاد خود را به هرشکل ممکن بیان کرد .
*پیامبر، بخاطر تبلیغ اسلام از کسی، مزد و پاداش نمی گرفتند. ما به تخصیص بودجه کشور در سال ۱۴۰۳برای تبلیغات اسلامی، اعتراض داریم.*
#ارسالی #انتقادات #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عوارضی اتوبان کاشان،
ببینید افغانی ها چجوری وارد مملکت میشوند،!
در اینجا 👉 ببینید
#ارسالی #افغانستان #اجتماعی
@Roshanfkrane
ببینید افغانی ها چجوری وارد مملکت میشوند،!
در اینجا 👉 ببینید
#ارسالی #افغانستان #اجتماعی
@Roshanfkrane
#ارسالی بخش نظر مخاطبان درمورد نوع حکومت در ایران :
جمهوری مال کشوریه که اقتصاد بسیارقوی ، درامد سرانه خوب ، فرهنگ عامه قوی و مردمی بشدت ناسیونالیست و در عین حال خردمند که منافع ملی رو بر هر چیزی ترجیح بدن ، نه یه کشور جهان سومی داغون با ترکیب وحشتناک قومی قبیله ای و فرهنگی و مذهبی متنوع ، ملتی منفعت طلب و دلال مسلک که به هیچ عنوان از منافع فردی خودشون نمیگذرن ، کشوری که قشر وسیعی از فقرا رو داره که بخاطر یه پرس غذا هزارتا کار میکنه ، بخاطر پول آدم میکشه ، میفروشه ، دروغ میگه ..... فروختن رای کمترین کاریه که میکنه و در مقابل قشری دلال و ثروتمند که اونهم برای ثروت بیشتر هیچ پلن اخلاقی نداره و هرکاری میکنه ،از طرفی جماعتی مذهبی امت گرا که حتی مملکتشونو به نیت خواهر برادر دینی ،دو دستی تقدیم مهاجمین بی اخلاق میکنه تا ذره ذره اب بشه ، ........ در چنین جوامعی زرنگهای فاسد با پول بقیه رو میخرن و عده ای را هم براحتی با چهار تا حدیث تحمیق میکنن و نهایتا نتیجه ای جز فقر و فساد و نابودی حاصل نمیشه .
✍ داوود سامانی
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
جمهوری مال کشوریه که اقتصاد بسیارقوی ، درامد سرانه خوب ، فرهنگ عامه قوی و مردمی بشدت ناسیونالیست و در عین حال خردمند که منافع ملی رو بر هر چیزی ترجیح بدن ، نه یه کشور جهان سومی داغون با ترکیب وحشتناک قومی قبیله ای و فرهنگی و مذهبی متنوع ، ملتی منفعت طلب و دلال مسلک که به هیچ عنوان از منافع فردی خودشون نمیگذرن ، کشوری که قشر وسیعی از فقرا رو داره که بخاطر یه پرس غذا هزارتا کار میکنه ، بخاطر پول آدم میکشه ، میفروشه ، دروغ میگه ..... فروختن رای کمترین کاریه که میکنه و در مقابل قشری دلال و ثروتمند که اونهم برای ثروت بیشتر هیچ پلن اخلاقی نداره و هرکاری میکنه ،از طرفی جماعتی مذهبی امت گرا که حتی مملکتشونو به نیت خواهر برادر دینی ،دو دستی تقدیم مهاجمین بی اخلاق میکنه تا ذره ذره اب بشه ، ........ در چنین جوامعی زرنگهای فاسد با پول بقیه رو میخرن و عده ای را هم براحتی با چهار تا حدیث تحمیق میکنن و نهایتا نتیجه ای جز فقر و فساد و نابودی حاصل نمیشه .
✍ داوود سامانی
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
«زلنسکی و ترامپ در کاخ سفید: نبرد غرورها و زوالِ هژمونی»
نویسنده: حمید آصفی
وقتی ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در کاخ سفید به پیشنهاد «صلحِ تحمیلی» ترامپ «نه» گفت، نه تنها یک توافقنامه را رد کرد، بلکه پایههای نظم جهانی مبتنی بر زورگویی ابرقدرتها را لرزاند. این دیدار صحنه تقابل دو نگاه بود: یکی، سیاستمداری که گمان میکند جهان هنوز در دهه ۱۹۸۰ ایستاده است و دیگری، رهبری که مقاومت را از دل ویرانههای جنگ آموخته است.
درس تاریخی: ابرقدرتها در دام تحقیر
در سال ۱۹۵۶، انگلیس و فرانسه با تحقیر جمال عبدالناصر در بحران کانال سوئز، نه تنها به هدف خود نرسیدند، بلکه موجی از بیداری ضداستعماری در جهان عرب به راه انداختند. امروز، ترامپ همان اشتباه را تکرار کرد: تحقیر زلنسکی نه تنها اوکراین را تسلیم نکرد، بلکه نمادی از مقاومت در برابر امپراتوریها ساخت. این نماد، از خیابانهای کییف تا شهرهای خاورمیانه، پیامی دارد: «قدرت واقعی نه در تهدید، بلکه در احترام به حاکمیت ملتهاست.»
سه لایهٔ شکست ترامپ: از تاکتیک تا اخلاق
۱. شکست تاکتیکی: ترامپ گمان میکرد میتواند زلنسکی را مانند رهبران اروپایی با وعده یا تهدید جابهجا کند؛ غافل از اینکه رهبران جنگزده منطق خود را از خون سربازان میآموزند، نه از کتابهای دیپلماسی.
۲. شکست استراتژیک: تحقیر زلنسکی آخرین میخ بر تابوت اعتماد متحدان اروپایی به آمریکا بود؛ اکنون آلمان و فرانسه میدانند واشنگتن نه برای صلح، بلکه برای تقسیم غنائم به میدان آمده است.
۳. شکست اخلاقی: وقتی دوربینها خاموش شدند، تصویر ترامپ در حال فریاد زدن بر زلنسکی، تبلیغات دهها ساله آمریکا به عنوان «مدافع دموکراسی» را در خاورمیانه و جهان جنوب بیاعتبار کرد.
پوتین: برندهٔ موقت در بازی بزرگ
پوتین امروز شاید از اختلاف غرب خوشحال باشد، اما مقاومت اوکراین برای او هشداری است: اشغال سرزمینی هرگز برابر با اشغال ارادهها نیست. مردمی که دو سال در برابر ارتش روسیه ایستادهاند، اکنون به الگویی برای سایر مناطق تحت نفوذ مسکو تبدیل شدهاند. شکست پوتین نه در میدان جنگ، بلکه در ناتوانی او از درک این واقعیت است: «امید به آزادی، از ترس اشغال قویتر است.»
اروپا در گرداب بیعملی
اتحادیه اروپا در این ماجرا همچون تماشاگری است که بازیگر اصلی نمایش را به حال خود رها کرده است. سکوت بروکسل سه خطر به همراه دارد:
• بیاعتمادی کشورهای شرق اروپا که خود را قربانی بعدی میدان میدانند.
• تقویت راستگرایان افراطی با شعار «اروپا برای اروپاییها».
• تبدیل شدن قاره سبز به جبهه دومی از جنگ اوکراین، و آن هم بدون نقشه راه مشخص.
زلنسکی: قمارباز یا استراتژیست؟
ریسک «نه» گفتن زلنسکی به ترامپ، شبیه به قمار یک ژنرال با جان سربازانش است. این تصمیم دو پیامد متضاد دارد:
• اسطوره شدن: در صورت مقاومت اوکراین، زلنسکی به نماد جهانی مبارزه با امپریالیسم بدل میشود.
• فروپاشی: در صورت خالی ماندن پشتوانه غرب، او مسئول سقوط کشوری خواهد بود که برای آن میجنگید.
سرنوشت اوکراین بیش از هر چیز به تصمیمات بروکسل و برلین وابسته است.
آیندهٔ اوکراین: چهار سناریوی محتمل
۱. تقسیم تحمیلی: آمریکا و روسیه اوکراین را بدون حضور کییف بین خود تقسیم کنند (محتمل، اما ناپایدار).
۲. جنگ فرسایشی: اوکراین با حمایت نیمبند غرب، سالها درگیر جنگی شود که نسلها را به تباهی بکشاند (بالاترین احتمال).
۳. انقلاب دیپلماتیک: اروپا مستقل از آمریکا، با میانجیگری واقعی، معادلهای جدید تعریف کند (کم احتمال، اما انقلابی).
۴. فروپاشی داخلی: فشار همزمان روسیه و غرب، اوکراین را به چندپارگی قومی و سیاسی دچار کند (خطرناکترین سناریو).
جهان در آستانهٔ بازتعریف قدرت
این نشست سه واقعیت را به تصویر کشید:
۱. مرگ هژمونی تکقطبی: آمریکا دیگر نمیتواند با زبان زور، نظم جهانی را دیکته کند.
۲. تولد دیپلماسی مقاومت: کشورهای کوچک آموختند که «نه» گفتن آغاز تغییر معادلات است.
۳. سقوط اخلاقی ابرقدرتها: تحقیر زلنسکی نشان داد که برای قدرتهای بزرگ، منافع بر هر اصل اخلاقی اولویت دارد.
نتیجهگیری: فردایی که از امروز آغاز شد
ترامپ شاید فردا خشمش را بر سر ایران یا چین خالی کند، اما جهان از پنجره این نشست دریافت که امپراتوریهای خودشیفته، پیش از سقوط، خود را در آینه تحقیر دیگران میبینند. زلنسکی و اوکراین ثابت کردند که گاهی یک «نه» کوچک میتواند پایههای نظم کهنه را لرزاند. پرسش این است: آیا اروپا جسارت دارد از این «نه» الهام بگیرد یا تنها تماشاگر فروپاشی آخرین دیوار دفاعی خود در برابر توسعهطلبیها خواهد بود؟
#ارسالی #سیاسی
@Roshanfkrane
نویسنده: حمید آصفی
وقتی ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین، در کاخ سفید به پیشنهاد «صلحِ تحمیلی» ترامپ «نه» گفت، نه تنها یک توافقنامه را رد کرد، بلکه پایههای نظم جهانی مبتنی بر زورگویی ابرقدرتها را لرزاند. این دیدار صحنه تقابل دو نگاه بود: یکی، سیاستمداری که گمان میکند جهان هنوز در دهه ۱۹۸۰ ایستاده است و دیگری، رهبری که مقاومت را از دل ویرانههای جنگ آموخته است.
درس تاریخی: ابرقدرتها در دام تحقیر
در سال ۱۹۵۶، انگلیس و فرانسه با تحقیر جمال عبدالناصر در بحران کانال سوئز، نه تنها به هدف خود نرسیدند، بلکه موجی از بیداری ضداستعماری در جهان عرب به راه انداختند. امروز، ترامپ همان اشتباه را تکرار کرد: تحقیر زلنسکی نه تنها اوکراین را تسلیم نکرد، بلکه نمادی از مقاومت در برابر امپراتوریها ساخت. این نماد، از خیابانهای کییف تا شهرهای خاورمیانه، پیامی دارد: «قدرت واقعی نه در تهدید، بلکه در احترام به حاکمیت ملتهاست.»
سه لایهٔ شکست ترامپ: از تاکتیک تا اخلاق
۱. شکست تاکتیکی: ترامپ گمان میکرد میتواند زلنسکی را مانند رهبران اروپایی با وعده یا تهدید جابهجا کند؛ غافل از اینکه رهبران جنگزده منطق خود را از خون سربازان میآموزند، نه از کتابهای دیپلماسی.
۲. شکست استراتژیک: تحقیر زلنسکی آخرین میخ بر تابوت اعتماد متحدان اروپایی به آمریکا بود؛ اکنون آلمان و فرانسه میدانند واشنگتن نه برای صلح، بلکه برای تقسیم غنائم به میدان آمده است.
۳. شکست اخلاقی: وقتی دوربینها خاموش شدند، تصویر ترامپ در حال فریاد زدن بر زلنسکی، تبلیغات دهها ساله آمریکا به عنوان «مدافع دموکراسی» را در خاورمیانه و جهان جنوب بیاعتبار کرد.
پوتین: برندهٔ موقت در بازی بزرگ
پوتین امروز شاید از اختلاف غرب خوشحال باشد، اما مقاومت اوکراین برای او هشداری است: اشغال سرزمینی هرگز برابر با اشغال ارادهها نیست. مردمی که دو سال در برابر ارتش روسیه ایستادهاند، اکنون به الگویی برای سایر مناطق تحت نفوذ مسکو تبدیل شدهاند. شکست پوتین نه در میدان جنگ، بلکه در ناتوانی او از درک این واقعیت است: «امید به آزادی، از ترس اشغال قویتر است.»
اروپا در گرداب بیعملی
اتحادیه اروپا در این ماجرا همچون تماشاگری است که بازیگر اصلی نمایش را به حال خود رها کرده است. سکوت بروکسل سه خطر به همراه دارد:
• بیاعتمادی کشورهای شرق اروپا که خود را قربانی بعدی میدان میدانند.
• تقویت راستگرایان افراطی با شعار «اروپا برای اروپاییها».
• تبدیل شدن قاره سبز به جبهه دومی از جنگ اوکراین، و آن هم بدون نقشه راه مشخص.
زلنسکی: قمارباز یا استراتژیست؟
ریسک «نه» گفتن زلنسکی به ترامپ، شبیه به قمار یک ژنرال با جان سربازانش است. این تصمیم دو پیامد متضاد دارد:
• اسطوره شدن: در صورت مقاومت اوکراین، زلنسکی به نماد جهانی مبارزه با امپریالیسم بدل میشود.
• فروپاشی: در صورت خالی ماندن پشتوانه غرب، او مسئول سقوط کشوری خواهد بود که برای آن میجنگید.
سرنوشت اوکراین بیش از هر چیز به تصمیمات بروکسل و برلین وابسته است.
آیندهٔ اوکراین: چهار سناریوی محتمل
۱. تقسیم تحمیلی: آمریکا و روسیه اوکراین را بدون حضور کییف بین خود تقسیم کنند (محتمل، اما ناپایدار).
۲. جنگ فرسایشی: اوکراین با حمایت نیمبند غرب، سالها درگیر جنگی شود که نسلها را به تباهی بکشاند (بالاترین احتمال).
۳. انقلاب دیپلماتیک: اروپا مستقل از آمریکا، با میانجیگری واقعی، معادلهای جدید تعریف کند (کم احتمال، اما انقلابی).
۴. فروپاشی داخلی: فشار همزمان روسیه و غرب، اوکراین را به چندپارگی قومی و سیاسی دچار کند (خطرناکترین سناریو).
جهان در آستانهٔ بازتعریف قدرت
این نشست سه واقعیت را به تصویر کشید:
۱. مرگ هژمونی تکقطبی: آمریکا دیگر نمیتواند با زبان زور، نظم جهانی را دیکته کند.
۲. تولد دیپلماسی مقاومت: کشورهای کوچک آموختند که «نه» گفتن آغاز تغییر معادلات است.
۳. سقوط اخلاقی ابرقدرتها: تحقیر زلنسکی نشان داد که برای قدرتهای بزرگ، منافع بر هر اصل اخلاقی اولویت دارد.
نتیجهگیری: فردایی که از امروز آغاز شد
ترامپ شاید فردا خشمش را بر سر ایران یا چین خالی کند، اما جهان از پنجره این نشست دریافت که امپراتوریهای خودشیفته، پیش از سقوط، خود را در آینه تحقیر دیگران میبینند. زلنسکی و اوکراین ثابت کردند که گاهی یک «نه» کوچک میتواند پایههای نظم کهنه را لرزاند. پرسش این است: آیا اروپا جسارت دارد از این «نه» الهام بگیرد یا تنها تماشاگر فروپاشی آخرین دیوار دفاعی خود در برابر توسعهطلبیها خواهد بود؟
#ارسالی #سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ارزش پول ملی، در رستوران های عراق زائرین ایرانی به دلیل بی ارزش بودن ریال نمی توانند غذا بخورند.
#ارسالی #اقتصاد #اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
#ارسالی #اقتصاد #اجتماعی #مذهبی
@Roshanfkrane
- محاکمهٔ ثابتی
دربارۀ شکایت از #پرویز_ثابتی باید نظر ما را هم بشنوید. البته ما وکیل و وصی خودمان هم نیستیم، چه رسد به دیگران! حرفی که میزنم نظر شخصی است، از زبان کسی یا کسانی که دیریست در گرداب روزگار غرق شدهاند.
اولاً هیچکس نباید به دلیل عقایدش، چه سیاسی و چه غیرسیاسی، سرکوب شود؛ و ثانیاً هر گونه شکنجه علیهِ حتی نابهکارترین مجرمان محکوم است. کارنامۀ ثابتی و کل ساواک ایران را ــ چه از جهت سوگیریهای کلان و چه از لحاظ عملکردهای خُرد ــ میتوان و باید نقد کرد و بیپروا به اشتباهات آن اشاره کرد. در همین چارچوب، پرسشی مطرح میکنم و داوری را به عقل سلیم و غیرایدئولوژیک مخاطب میسپارم.
در دموکراتیکترین کشورها با کسانی که سازمانهای مسلح تروریستی تشکیل میدهند، چه برخوردی میشود؟ در آلمان غربیِ دموکراتیک که آزادی بیان حداکثری داشت و در ایتالیای دموکراتیک در دهۀ ۱۹۷۰ با گروههای چریکی (راف و بریگادهای سرخ) چه برخوردی میشد؟ اینکه برخورد خشونتآمیز با زندانی محکوم است، ارتباطی به این پرسش اساسی ندارد که یک جامعۀ لیبرالـدموکرات با سازمانهای تروریستی چه برخوردی باید کند؟ میتوانیم آن را معیاری برای داوری دربارۀ چریکها و مجاهدان تروریست ایرانی در نظر بگیریم (نمیگویم رفتارِ حکومتِ برآمده از خود این انقلابیون معیار باشد، بلکه رفتار یک حکومت لیبرالـدموکرات را معیار گیریم).
با چریکهایی که علیه حکومت اقدام مسلحانه میکردند، چه برخوردی باید میشد؟ چرا این گروهها جوری وانمود میکنند که انگار بیگناه بودهاند؟ باید محکم گفت اِعمال خشونت علیه زندانی محکوم است، اما این بحث دیگری است و نفس مجرم بودن این گروهها را منتفی نمیکند. اگر هم طبق معمول میگویید «چریکبازی در آن زمانه مد بوده»، پاسخش این است که «جو زمانه» طبعاً شامل حال حکومت هم باید بشود، پس این استدلال اساساً پوچ است. این چه بساط مظلومنمایی دروغینی است که پس از نیمقرن تمامی ندارد؟ تا کی باید شاهد مظلومنمایی تروریستهایی باشیم که در هر کشوری مجرم به حساب میآیند.
روی سخنم با این چپـچریکهای پیر و غربنشین است. شما را خوب شناختهایم! شمایی که پنجاه سال پس از جوانی همچنان لجوج و متعصب حاضرید به بهای زندگی چند نسل ایرانی تا لب گور از آرمانهای شکستخوردهتان دفاع کنید! شما که پس از نیمقرن تجربه اینقدر سختسرید، در جوانی چه بودید؟ حاضرید در لحظۀ مرگ آخرین دشنه را هم به پهلوی ایرانیان بزنید، چون معتقدید این خنجر را بزنید و بمیرید، بهتر از این است که این واپسین تیغ را نزنید! شما هم در دادگاه تاریخ محکومید! / اندیشه
#مهدی_تدینی،
نویسنده و مترجم
#ارسالی #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
دربارۀ شکایت از #پرویز_ثابتی باید نظر ما را هم بشنوید. البته ما وکیل و وصی خودمان هم نیستیم، چه رسد به دیگران! حرفی که میزنم نظر شخصی است، از زبان کسی یا کسانی که دیریست در گرداب روزگار غرق شدهاند.
اولاً هیچکس نباید به دلیل عقایدش، چه سیاسی و چه غیرسیاسی، سرکوب شود؛ و ثانیاً هر گونه شکنجه علیهِ حتی نابهکارترین مجرمان محکوم است. کارنامۀ ثابتی و کل ساواک ایران را ــ چه از جهت سوگیریهای کلان و چه از لحاظ عملکردهای خُرد ــ میتوان و باید نقد کرد و بیپروا به اشتباهات آن اشاره کرد. در همین چارچوب، پرسشی مطرح میکنم و داوری را به عقل سلیم و غیرایدئولوژیک مخاطب میسپارم.
در دموکراتیکترین کشورها با کسانی که سازمانهای مسلح تروریستی تشکیل میدهند، چه برخوردی میشود؟ در آلمان غربیِ دموکراتیک که آزادی بیان حداکثری داشت و در ایتالیای دموکراتیک در دهۀ ۱۹۷۰ با گروههای چریکی (راف و بریگادهای سرخ) چه برخوردی میشد؟ اینکه برخورد خشونتآمیز با زندانی محکوم است، ارتباطی به این پرسش اساسی ندارد که یک جامعۀ لیبرالـدموکرات با سازمانهای تروریستی چه برخوردی باید کند؟ میتوانیم آن را معیاری برای داوری دربارۀ چریکها و مجاهدان تروریست ایرانی در نظر بگیریم (نمیگویم رفتارِ حکومتِ برآمده از خود این انقلابیون معیار باشد، بلکه رفتار یک حکومت لیبرالـدموکرات را معیار گیریم).
با چریکهایی که علیه حکومت اقدام مسلحانه میکردند، چه برخوردی باید میشد؟ چرا این گروهها جوری وانمود میکنند که انگار بیگناه بودهاند؟ باید محکم گفت اِعمال خشونت علیه زندانی محکوم است، اما این بحث دیگری است و نفس مجرم بودن این گروهها را منتفی نمیکند. اگر هم طبق معمول میگویید «چریکبازی در آن زمانه مد بوده»، پاسخش این است که «جو زمانه» طبعاً شامل حال حکومت هم باید بشود، پس این استدلال اساساً پوچ است. این چه بساط مظلومنمایی دروغینی است که پس از نیمقرن تمامی ندارد؟ تا کی باید شاهد مظلومنمایی تروریستهایی باشیم که در هر کشوری مجرم به حساب میآیند.
روی سخنم با این چپـچریکهای پیر و غربنشین است. شما را خوب شناختهایم! شمایی که پنجاه سال پس از جوانی همچنان لجوج و متعصب حاضرید به بهای زندگی چند نسل ایرانی تا لب گور از آرمانهای شکستخوردهتان دفاع کنید! شما که پس از نیمقرن تجربه اینقدر سختسرید، در جوانی چه بودید؟ حاضرید در لحظۀ مرگ آخرین دشنه را هم به پهلوی ایرانیان بزنید، چون معتقدید این خنجر را بزنید و بمیرید، بهتر از این است که این واپسین تیغ را نزنید! شما هم در دادگاه تاریخ محکومید! / اندیشه
#مهدی_تدینی،
نویسنده و مترجم
#ارسالی #سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
#محمدباقر_بختیار حاضر به امضای تعهد نامه نشد
فرزند محمدباقر بختیار، دلیل اصلی سر باز زدن ایشان از خواستههای مسئولین زندان برای آزادی را علاوه بر گذاشتن وثیقه، تاکید باز پرس و مشروط کردن آزادی ایشان، به امضای تعهد نامه مبنی بر موارد زیر اعلام کرد:
۱.عدم شرکت در تجمعهای اعتراضی خیابانی
۲.عدم صدور فراخوان برای تجمع اعتراضی
۳.عدم مشارکت در برگزاری هرگونه تجمع خیابانی در آینده
۴.عدم انتشار بیانیههای اعتراضی
در اینجا 👉ببینید
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane
فرزند محمدباقر بختیار، دلیل اصلی سر باز زدن ایشان از خواستههای مسئولین زندان برای آزادی را علاوه بر گذاشتن وثیقه، تاکید باز پرس و مشروط کردن آزادی ایشان، به امضای تعهد نامه مبنی بر موارد زیر اعلام کرد:
۱.عدم شرکت در تجمعهای اعتراضی خیابانی
۲.عدم صدور فراخوان برای تجمع اعتراضی
۳.عدم مشارکت در برگزاری هرگونه تجمع خیابانی در آینده
۴.عدم انتشار بیانیههای اعتراضی
در اینجا 👉ببینید
#ارسالی #اجتماعی
@Roshanfkrane