.
ماجرای خر ملانصرالدین
من شنیدم که خانهی ملا
چکه میکرد موقع باران
سقف سوراخ بود از دو سه جا
هم خلا هم اتاق هم دالان
تا کند بام خانه را تعمیر
روزی از روزهای تابستان
بر خرش بار کرد ابزارش
ماله و بیل و ماسه و سیمان
خر قدم روی راه پله گذاشت
رفت تا بام راحت و آسان
لیک هنگام بازگشت از بام
ترس شد چیره بر خر حیران
هرچه ملا کشید افسارش
هیچ از جای خود نخورد تکان
چوب و شلاق زد، نشد که نشد
عاقبت خسته و عرق ریزان
خر رها کرد و خود به تنهایی
رفت پایین ناسزا گویان
آخر این نکته را نمیدانست
شیخ بی مغز ابله نادان
که خر از پله میرود بالا
لیک پایین نمیرود حیوان
الغرض، شد غروب و ملا رفت
سوی مسجد پیاده بهر اذان
بشنو از خر، همین که تنها شد
خوش به حالش شد و گشود دهان
عرعری کرد از ته سینه
عرّ شکرانه ای به رسم خران
نه کسی که نهد بر او باری
نه کسی که دهد بر او فرمان
بعد از آن هم به جفتک اندازی
چون کاتای کاراتهی شوتوکان
خیز از این سوی بام تا آن ور
دست افشان و دم و سم کوبان
کرده افسار خود رها یک سو
سوی دیگر رها جل و پالان
آن قدر جست و خیز و جفتک زد
تا فرو ریخت سقف آن ایوان
خانه آوار و خر سقط، یعنی
آیهی کل من علیها فان
این حدیث از برای آن گفتم
تا کنم این نتیجه را اعلان
خر اگر بر بلند بنشانی
یا به بالا دهیش جا و مکان
هم خودش را دهد به باد فنا
هم کند خانهی تو را ویران
#محمدرضا_عالیپیام
@Roshanfkrane
ماجرای خر ملانصرالدین
من شنیدم که خانهی ملا
چکه میکرد موقع باران
سقف سوراخ بود از دو سه جا
هم خلا هم اتاق هم دالان
تا کند بام خانه را تعمیر
روزی از روزهای تابستان
بر خرش بار کرد ابزارش
ماله و بیل و ماسه و سیمان
خر قدم روی راه پله گذاشت
رفت تا بام راحت و آسان
لیک هنگام بازگشت از بام
ترس شد چیره بر خر حیران
هرچه ملا کشید افسارش
هیچ از جای خود نخورد تکان
چوب و شلاق زد، نشد که نشد
عاقبت خسته و عرق ریزان
خر رها کرد و خود به تنهایی
رفت پایین ناسزا گویان
آخر این نکته را نمیدانست
شیخ بی مغز ابله نادان
که خر از پله میرود بالا
لیک پایین نمیرود حیوان
الغرض، شد غروب و ملا رفت
سوی مسجد پیاده بهر اذان
بشنو از خر، همین که تنها شد
خوش به حالش شد و گشود دهان
عرعری کرد از ته سینه
عرّ شکرانه ای به رسم خران
نه کسی که نهد بر او باری
نه کسی که دهد بر او فرمان
بعد از آن هم به جفتک اندازی
چون کاتای کاراتهی شوتوکان
خیز از این سوی بام تا آن ور
دست افشان و دم و سم کوبان
کرده افسار خود رها یک سو
سوی دیگر رها جل و پالان
آن قدر جست و خیز و جفتک زد
تا فرو ریخت سقف آن ایوان
خانه آوار و خر سقط، یعنی
آیهی کل من علیها فان
این حدیث از برای آن گفتم
تا کنم این نتیجه را اعلان
خر اگر بر بلند بنشانی
یا به بالا دهیش جا و مکان
هم خودش را دهد به باد فنا
هم کند خانهی تو را ویران
#محمدرضا_عالیپیام
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر چه خواندیم اول هر سال
حول احوالنا به احسن حال
حالمان به نشد که هر ساله
گاومان زاده است گوساله
تا به امید توست میدانیم
که به این حال و روز میمانیم
چون چنین است ای خدای ودود
از تو خواهیم با تمام وجود
حال ما را به خویش وابگذار
خود بدانیم و حال زار و نزار
سر به راهیم اگر و یا اوباش
کار با کارمان نداشته باش
گیوه را ور کشیم و دل بدهیم
دست در دست یکدگر بنهیم
لای چرخ زمانه چوب کنیم
خودمان حال خویش خوب کنیم
نوروزتان پیروز
از کانال #محمدرضا_عالیپیام (#هالو)
#دکلمه #نوروز۹۹
@Roshanfkrane
حول احوالنا به احسن حال
حالمان به نشد که هر ساله
گاومان زاده است گوساله
تا به امید توست میدانیم
که به این حال و روز میمانیم
چون چنین است ای خدای ودود
از تو خواهیم با تمام وجود
حال ما را به خویش وابگذار
خود بدانیم و حال زار و نزار
سر به راهیم اگر و یا اوباش
کار با کارمان نداشته باش
گیوه را ور کشیم و دل بدهیم
دست در دست یکدگر بنهیم
لای چرخ زمانه چوب کنیم
خودمان حال خویش خوب کنیم
نوروزتان پیروز
از کانال #محمدرضا_عالیپیام (#هالو)
#دکلمه #نوروز۹۹
@Roshanfkrane