💢 به یاد دوست
🖌#ایرج_عاطف
امروز روز جهانی روزنامه نگاران ورزشی است. روزی که من را به ضیافت قدر دانی دو رفیق سالهای نوجوانی تا به امروز که در میان سالی هستم بی گمان می برد
«قلم» و « ورزش»
نوجوان که بودم سرگرمی بزرگم فوتبال بود . آن سالها حتی وقتی توپی نداشتم در خیابان به سنگ کوچکی و یا در نوشابه که آن روزها تشتک می گفتند ضربه می زدم و به جلو می رفتم و زنده یاد مادرم همیشه می گفت « تورج سرت را بالا بگیر و راه برو» اما جادوی گردش اجسام و آن بازیچه کودکی توپ رهایم نمی کردو...
قصه سر به زیر ماندنم پس از بازی با توپ سر از کتاب و مجله در آورد و خوب یادم هست مجله های آن روزگار کیهان بچه ها و دختران و پسران را می خواندم و سر انجام مادرم اولین کیهان ورزشی را در سن ۱۱ سالگیم خرید و عشق آغاز شد .حالا بجز سر به زیر انداختن و عبور از پیاده رو و خیابان با تفریح شوت زدن یک بهانه دیگر هم پیدا کردم و آن ایستادن در جلوی دکه های روزنامه فروشی و خواندن سر تیترها بود.
سالها انواع روزنامه ها ورزشی را خواندم کیهان ورزشی و دنیای ورزشی و بعد روزنامه های بشیر و هدف و البرز و ....
در سال ۱۳۶۹ اولین بار نامه ای برای هفته نامه هدف فرستادم و اولین یادداشتم در قسمت نامه خوانندگان چاپ شد و من به اوج شادمانی رسیدم و....
سالهای اولیه دهه هفتاد برای روزنامه ابرارورزشی نوشتم و از اعضای تیم جوانی بودم که استاد لارودی( که آرزوی سلامتی برایشان دارم) به آنها اعتماد کرد وجرات قلم زدن داد. بعدها با اردشیر خان در صبح ورزش و بعد جهان فوتبال و... رفتم و در اوایل دهه ۸۰ دبیر ورزش ماهنامه فردوسی شدم و آنجا با تولد دخترم اولین کتابم سولماز را نوشتم و حالا سالها است که می نگارم و تعداد کتابهایم به بیست و هفت رسیده( بزودی کتاب بیست و هشتم هم به چاپ می رسد) که پنج تای آنها در عرصه ورزش هستند . در طی این سالها خیلی ها رفتند و شاید خسته شدند از بی کران گفتن و کسی نشنیدن و عده ای هم عاشق جذابیت شهرت و پول و تملق شدند وسالها است که قلمی جز برای هوچی گری ندارند و عده ای هم هنوز می نویسند و خوب و از سر صدق می نگارند
ورزش و قلم برای من زندگی شد و شاید بهانه ای که درد و دلها را بگویم علی رغم آن که کمتر گوش شنوایی و دلداده به وطن وورزش یافت می شود اما چاره ای نبود جز حافظ گونه وظیفه خود را با قلم ادا کنیم خواه پند گیرند یا که چون این نزدیک سه دهه ای که نوشته ام ملال
امروز روز جهانی ورزشی نویسان است و من سپاسگذارم از خداوندی که به من پشتکاری داد که هنوز پرامید و قلم را به بهانه ورزش و ادبیات و...رقصان کنم
@Roshanfkrane
🖌#ایرج_عاطف
امروز روز جهانی روزنامه نگاران ورزشی است. روزی که من را به ضیافت قدر دانی دو رفیق سالهای نوجوانی تا به امروز که در میان سالی هستم بی گمان می برد
«قلم» و « ورزش»
نوجوان که بودم سرگرمی بزرگم فوتبال بود . آن سالها حتی وقتی توپی نداشتم در خیابان به سنگ کوچکی و یا در نوشابه که آن روزها تشتک می گفتند ضربه می زدم و به جلو می رفتم و زنده یاد مادرم همیشه می گفت « تورج سرت را بالا بگیر و راه برو» اما جادوی گردش اجسام و آن بازیچه کودکی توپ رهایم نمی کردو...
قصه سر به زیر ماندنم پس از بازی با توپ سر از کتاب و مجله در آورد و خوب یادم هست مجله های آن روزگار کیهان بچه ها و دختران و پسران را می خواندم و سر انجام مادرم اولین کیهان ورزشی را در سن ۱۱ سالگیم خرید و عشق آغاز شد .حالا بجز سر به زیر انداختن و عبور از پیاده رو و خیابان با تفریح شوت زدن یک بهانه دیگر هم پیدا کردم و آن ایستادن در جلوی دکه های روزنامه فروشی و خواندن سر تیترها بود.
سالها انواع روزنامه ها ورزشی را خواندم کیهان ورزشی و دنیای ورزشی و بعد روزنامه های بشیر و هدف و البرز و ....
در سال ۱۳۶۹ اولین بار نامه ای برای هفته نامه هدف فرستادم و اولین یادداشتم در قسمت نامه خوانندگان چاپ شد و من به اوج شادمانی رسیدم و....
سالهای اولیه دهه هفتاد برای روزنامه ابرارورزشی نوشتم و از اعضای تیم جوانی بودم که استاد لارودی( که آرزوی سلامتی برایشان دارم) به آنها اعتماد کرد وجرات قلم زدن داد. بعدها با اردشیر خان در صبح ورزش و بعد جهان فوتبال و... رفتم و در اوایل دهه ۸۰ دبیر ورزش ماهنامه فردوسی شدم و آنجا با تولد دخترم اولین کتابم سولماز را نوشتم و حالا سالها است که می نگارم و تعداد کتابهایم به بیست و هفت رسیده( بزودی کتاب بیست و هشتم هم به چاپ می رسد) که پنج تای آنها در عرصه ورزش هستند . در طی این سالها خیلی ها رفتند و شاید خسته شدند از بی کران گفتن و کسی نشنیدن و عده ای هم عاشق جذابیت شهرت و پول و تملق شدند وسالها است که قلمی جز برای هوچی گری ندارند و عده ای هم هنوز می نویسند و خوب و از سر صدق می نگارند
ورزش و قلم برای من زندگی شد و شاید بهانه ای که درد و دلها را بگویم علی رغم آن که کمتر گوش شنوایی و دلداده به وطن وورزش یافت می شود اما چاره ای نبود جز حافظ گونه وظیفه خود را با قلم ادا کنیم خواه پند گیرند یا که چون این نزدیک سه دهه ای که نوشته ام ملال
امروز روز جهانی ورزشی نویسان است و من سپاسگذارم از خداوندی که به من پشتکاری داد که هنوز پرامید و قلم را به بهانه ورزش و ادبیات و...رقصان کنم
@Roshanfkrane