نفسِ عمیق کشیدم و تو تاریکی نشستم به تماشای بیرون . بعد از پنج روز ، اولین بار بود که با خودم خلوت می کردم . من به تنهایی معتاد شده بودم . اگر تنهایی را اَزم می گرفتند ، عین آدمی می شدم که آب و خوراکش را ازش گرفته باشند . اگر هر روز یک کمی با خودم خلوت نمی کردم ، مثل این بود که ضعیف تر می شدم . چیزی نبود که فکر کنید بِهِش افتخار می کردم . اما بدجوری وابسته اش شده بودم . تاریکی تویِ اتاق ، برایم مثل نور آفتاب بود.
#هزار_پیشه
#چارلز_بوکفسکی
#مطالعه
@Roshanfkrane
#هزار_پیشه
#چارلز_بوکفسکی
#مطالعه
@Roshanfkrane
کارفرماها همیشه سعی داشتند چند نفر از کارکنانشان را مدام مجبور به اضافهکاری بکنند، بهجای اینکه چند نفر بیشتر استخدام کنند که باعث میشد همه کمی کمتر کار کنند. اگر هشت ساعت برای رئیست کار میکردی، انتظارش از تو بالاتر میرفت و میخواست بیشتر کار کنی. هیچوقت کسی را بعد از شش ساعت کار نمیفرستادند خانه، چون ممکن بود کمی وقت روی دستش بماند که بخواهد فکر کند.
#چارلز_بوکفسکی
#هزار_پیشه
@Roshanfkrane
#چارلز_بوکفسکی
#هزار_پیشه
@Roshanfkrane