روشنفکران
82K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
#معرفی_کتاب #ایرانی
#دکترنون_زنش_را_بیشتر_از_مصدق_دوست_دارد
#شهرام_رحیمیان
#انتشارات_نیلوفر - ۱۳۸۳  

داستان این کتاب راجع به یک شخصیت خیالی به نام "دکتر نون" است که هم معاون دکتر #مصدق بوده است و هم از اقوام دکتر مصدق، دکتر نون و #دکتر_فاطمی به مصدق قول داده بودند که تا پایان راه در کنار مصدق باقی بمانند اما پس از #کودتای_۲۸مرداد دکتر نون زیر شکنجه و تهدید، تن به یک مصاحبه رادیویی علیه دکتر مصدق می دهد. شرم تن دادن به خیانت باعث می شود دکتر نون پس از آزادی به زندگی عادی برنگردد و برای تنبیه خود، خودش را در خانه زندانی کند و افسرده و الکلی و روان پریش شود.
دکتر نون زنی دارد به نام ملکتاج که از کودکی با هم بزرگ شده اند و عاشق و معشوق بوده اند. تن دادن دکتر نون به مصاحبه رادیویی فرمایشی نیز بخاطر ملکتاج بوده است چرا که بازجو و زندانبانان که از شکنجه دکتر نون به نتیجه نرسیده اند تهدید کرده اند که ملکتاج را مورد شکنجه و تجاوز جنسی قرار خواهند داد.
این تهدید، دکتر نون را به زانو درآورده بود و دکتر نون در مصاحبه ای رادیویی علیه مصدق سخن گفته بود. گرچه عشق به ملکتاج باعث تسلیم شدن دکتر نون شده بود، پس از آزادی از زندان، شرم و خشم دکتر نون باعث می شود که او علاوه بر تنبیه خودش، ملکتاج را هم تنبیه کند. دکتر نون که دچار توهم شده است همیشه دکتر مصدق را با نگاهی شماتت بار در خانه اش می بیند و از این که به ملکتاج اظهار عشق کند خجالت می کشد بنابراین به عشق ملکتاج با بی اعتنایی و خشم پاسخ می دهد، تا زمانی که ملکتاج می میرد و دکتر نون پیر و بیمار با جنازهٔ سرد ملکتاج تنها می شود. داستان کتاب از این زمان شروع می شود و بقیه کتاب فلش بک به گذشته است.

داستان "دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد" یک داستان تاریخی نیست، بلکه یک داستان نمادین است. دکتر نون ها کسانی هستند که به خاطر عشق به خانه و خانواده تسلیم کودتا می شوند و برای محافظت از زن و فرزندشان باورها و ارزش هایشان را زیر پا می گذارند. آن ها موفق می شوند از خطر بجهند اما زندگی پس از این "آزادی" برایشان از هر زندان و شکنجه ای خطرناک تر است. آن ها گرفتار احساس گناه، احساس شرم و احساس خشم می شوند و دیگر نه تنها خودشان از زندگی و لذت های آن محروم می شوند که تلخکامی خود را در کام زن و فرزندشان نیز می ریزند و به تعبیری "از این جا رانده، از آن جا مانده" می شوند.
دکتر نون نماد بخش بزرگی از مردم ایران است. کسانی که آن سوی دیوارهای خانه شان را وطن نمی دانند و تنها به خانواده چند نفره شان متعهد هستند، کسانی که "مصدق ها" را دوست دارند ولی زمانی که مجبور به انتخاب بین "مصدق ها" و "خانه" می شوند خانه شان را انتخاب می کنند. طبعأ در این جا منظور نویسنده یک شخصیت تاریخی به نام دکتر محمد مصدق نیست، بلکه مقصود مسیر "صداقت و شهامت" است، مسیر فضیلت های اخلاقی و ارزش های انسانی.
از تاریخ و ملت ایران که بگذریم نویسنده این داستان موضوعی فراگیرتر را مطرح می کند، این که تنها کسی می تواند از امکانات زندگی لذت ناب و عمیق ببرد که بتواند به خودش افتخار کند، کسانی که برای آسایش بیشتر پا بر ارزش هایی می گذارند که به آن ها باور دارند از آسایش و لذت عمیق نیز محروم می مانند چرا که نسبت به خود شرم دارند و ناخودآگاه تبدیل به زندان بان و شکنجه گر خود می شوند.

البته نیک می دانم که این ماجرا قابل تعمیم نیست. گروه بزرگی از مردم نیز فاقد یک نظام ارزشی هستند. برای ذهن آن ها خیر و شر، فضیلت و رذیلت و زیبایی و زشتی تعریف نشده است. آن ها فقط به منافع می اندیشند! چنین کسانی همیشه طرف برنده را می گیرند و هیچ گاه از زیر پا گذاشتن فضیلت های اخلاقی و تعهدات اجتماعی پشیمان و شرمسار نمی شوند. 

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

@Roshanfkrane
#معرفی_کتاب

نام کتاب: #خطاهای_شناختی_در_مدیریت

نوشتهٔ: #احمد_کاکاوند- #مهدی_زمانی_مزده- #فاطمه_حمیدی_فر

ناشر: اندیشه های گوهربار- زمستان 1397

با مقدمهٔ #دکترمحمدرضاسرگلزایی

سقراط حکیم ، از فیلسوفان یونان باستان  ، معتقد بود هر باور ذهنی را در صورتی که به چالش نکشانیم و مورد نقد و واکاوی قرار ندهیم ، به خطا رفته ایم و با دست خودمان برای رسیدن به زندگی عقلانی و پر کیفیت ، مانع و سد ایجاد کرده ایم . هزاران سال پس از سقراط   اندیشمندانی مانند " آلبرت الیس "  روان شناس آمریکایی و موسس " انستیتو زندگی عقلانی " به این باور رسید که ناکارآمدی محصول تفکر ایستا و  نقد گریز است  ، از این رو نگارنده کتاب "خطاهای شناختی در مدیریت" با هدف ارتقای کیفی مدیریت در سطح کلان ، به گردآوری خطاهای رایج مدیریتی  اقدام کرده است .

مکانیسم ذهنی انسان به گونه ای طراحی شده است که ایستایی و درجا زدن در یک باور ، عقیده و ساختار را به تغییر  و پویایی ترجیح می دهد برای همین است که امروزه بسیاری از مدیران به رغم این که  شعار " کسب و کار عاقلانه و پر بازده  " را بر سر در  سازمان یا تیم  خود آویخته اند اما کمتر مدیری است که میان طراحی برنامه ها و رصد بازدهی سازمان، مدام در حال نقد و چالش باورهایش باشد .

مطالعه این اثر به ما نشان می دهد که چگونه می توان  ابعاد  متمایز کننده مدیران موفق و ناکار آمد را با استفاده از شیوه های تفکر و خطاهای شان  بررسی کرد  .  مدیران موفق تفکری علمی و استقرایی دارند و  بارها با به کارگیری ساختارهای عالی مغزی ، فرضیه های کهن و سنتی ناکار آمد را ابطال کرده و با تفکر عملیاتی داده ها را تحلیل و بررسی می کنند . این گروه از مدیران به دنبال خلق قصه های نو از دل باورهای منطقی و عقلانی هستند و به دنبال بازتولید قصه های قدیمی و اثبات باورهای اطمینان بخش اما ناکارآمد نیستند .

همچنین نویسنده این کتاب با کمک طبقه بندی  اختلالات روان شناختی  ،  سازمان های بیمار را به نظام های پارانویید ، وسواسی ، اسکیزویید ، بیش فعال ، خودشیفته ، کمال گرا ، مضطرب  و..  دسته بندی کرده  که می توان این نگاه را هسته رابط میان سلامت روان جامعه در سطح کلان و بیماری به شکل فردی دانست.

 نباید فراموش کنیم که خوشبختی ، پیشرفت و سلامت روان یک امر جمعی بوده که به مقوله های متعددی از جمله عملکرد عقلانی و کارآمد سیستم های اداری و مدیران آنها وابسته است .

طبقه بندی سیستم های اداری بیمار و توجه به نقش باورهای غیر منطقی و تحریف های ذهنی در شیوع آنها توجه ما را به  کلاف سردرگم مدیریت کلان در کشورمان جلب می کند که از یک سو لایه های تاریک و نا آگاه شخصیتی مدیران و مسئولان سازمانی بستر شکل گیری نظام های اداری بیمار و رشد  کارمندان همنوا با این ناکارآمدی ها می شود و از سویی دیگر شکل گیری چنین سیستم هایی ، تشدید کننده نابهنجاری های اجتماعی و افزایش آمار مبتلایان به اختلالات  روانی  خواهد بود .

 از این رو  با استناد بر محتویات این اثر شاید بتوان با شناخت تفکرهای غیر عقلانی و خطاهای مدیریتی یکی از موثرترین گام ها را برای شکستن این چرخه معیوب برداشت . مدیرانی که شهامت و آگاهی را در هم می آمیزند  و خط شکنانه و بی پروا ، به درمان نظام های بیمار تحت نظارت خود می پردازند را می توان در ردیف متخصصان حوزه درمان دانست که همواره برای کاهش رنج و بیماری های مراجعان شان تلاش می کنند  . این تلاش شایان تقدیر را می توان از مدیرانی انتظار داشت که به دور از  تعصب به الگوهای کهنه ، بر بیراهه هایی همچون غرور افراطی ، اعتماد به نفس کاذب ، بی صداقتی ، وابسته سازی ، خود محوری ، انکار حقایق ، توهم کنترل و اصرار برای همنوایی  خط بطلان می کشند و  خطاها و تحریف های که با قدمتی دیرینه در بافتار اجتماعی مان رخنه کرده است را کاهش می دهند  .

برای سر و سامان دادن به این از هم گسیختگی ها  نیازمند شهامتی برای تغییر ، اراده ای برای  خودآگاهی  و نیز تمرین مدیریت هیجانات و نقد باورهای غیرمنطقی هستیم .
#ارسالی
#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک
#اجتماعی
#فرهنگ
@Roshanfkrane
#اجتماعی

@Roshanfkrane

#وحشت_و_ترس_از_کرونا: #دوگانه_انکار_و_اغراق


متن مصاحبه با دکتر محمدرضا سرگلزایی، روان‌پزشک درباره وحشت و ترس از کرونا: دوگانه انکار و اغراق
(متن سانسور نشده)

خبرگزاری «خبرآنلاین»، ۱۷ اسفند ۱۳۹۸ 
مصاحبه‌گر: صدر

نیو صدر: با تایید ابتلای دو نفر در شهر قم به ویروس کرونا، با سرعتی سریع‌تر از خود این ویروس ترس و وحشت در سرتاسر ایران پخش شد، این ترسیدن‌ها اما با واکنش‌هایی همراه شد که شاید خیلی‌ها انتظارش را نداشتند. تنها یک روز بعد از اعلام ورود کرونا به ایران، داروخانه‌ها خالی از ماسک، دستکش، مواد ضدعفونی‌کننده و … شدند، مراکز خرید پر از صف‌هایی که در آن پچ‌پچ‌های قحطی به گوش می‌رسید، حتی فضای مجازی به‌طور کلی رنگ عوض کرد و دیگر جایی از آن نبود که در آن درباره کروناویروس بحثی انجام نشود. در این میان اما، خبرگزاری‌ها، رسانه‌ها و تلویزیون قصد داشتند با جمله‌ای تکراری مردم را به آرامش دعوت کنند؛ «نترسید، ترسیدن برای شما خوب نیست.»
دکتر محمدرضا سرگلزایی، روان‌پزشک، معتقد است این رفتارها در دو ویژگی فرهنگی ایرانی‌ها ریشه دارد: اغراق و انکار. او در این‌باره می‌گوید: «این ماجرای دوگانه اغراق و انکار در واکنش‌ها به ویروس کرونا هم دیده می‌شود. یک سری نهادها یا افراد تا حد زیادی دچار انکار هستند به شکلی که می‌بینیم رییس جمهور اعلام می‌کند که از شنبه همه چیز عادی می‌شود. از سوی دیگر دچار اغراق می‌شویم؛ همه لوازم ضدعفونی‌کننده را احتکار می‌کنند، برخی دیگر گمان‌‌می‌کنند که قحطی می‌شود یا تمام جُک‌ها و گفت‌وگوها درباره کرونا می‌شود.»
در ادامه گفت‌وگوی او را با «خبرآنلاین» می‌خوانید:

شیوع ویروس کرونا در ایران، به نوعی با شیوع ترس و وحشت همراه شد. شما خودتان از این ویروس می‌ترسید؟

شخصاً برای من ترسی به‌وجود نیامد، چون در زندگی روزمره‌ی من همیشه مرگ و خطرات جدی حضور دارند، چراکه من با چند بیماری شدید مثل دیابت و عوارضش درگیر هستم و این‌ها همیشه در زندگی من وجود دارند و اساساً مرگ و اضمحلال جسمانی در زندگی من اتفاقی روزمره است، در نتیجه در شرایطی به‌سر نمی‌برم که خبری مثل شیوع ویروس کرونا برای من خبری جدید محسوب شود و بیش از شرایط معمول باعث تهدید من شود...

#دکترمحمدرضاسرگلزایی_روانپزشک

برای مطالعه متن کامل‌ مقاله بالا لطفا به لینک زیر در وب‌سایت دکتر‌ سرگلزایی مراجعه بفرمایید:

از اینجا بخوانید