روشنفکران
81.5K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
«بعضی حکومت‌های دیکتاتوری گاهی برای حفظ ظاهر دموکراتیک خود، رای‌گیری‌هایی نیز برگزار می‌کنند. اما این رای‌گیری‌ها در حقیقت همه‌پرسی‌های بسته‌ای هستند که فقط برای صحه‌گزاردن مردمی و انتخاب یکی از کاندیداهای دست‌چین‌شده دیکتاتور، انجام می‌شوند».

📕 از دیکتاتوری تا دموکراسی
#جین_شارپ

#مطالعه #بریده_ای_ازکتاب

@Roshanfkrane
#تیکه_کتاب
«افسانه‌ی ارباب میمون‌ها»
کانال روشنفکران
تمثیلی چینی و متعلق به قرن چهاردهم از لیو جی ، به خوبی مفهوم مورد غفلت واقع شده‌ی قدرت سیاسی را آشکار می‌کند.

در استان ملوک الطوایفی "چو" پیرمردی از طریق میمون هایی که به خدمت خود گماشته بود ، زندگی را می‌گذارند.
مردم چو ، به وی جو - کونگ (ارباب میمون) می‌گفتند.
پیرمرد هر روز صبح میمون‌ها را در حیاط به صف می‌کرد و به کهن‌سال‌ترین آن‌ها دستور می‌داد تا بقیه میمون‌ها را برای جمع‌آوری میوه از بوته‌ها و درختان به سمت کوه‌ها راهنمایی کند.
قانون این بود که هر میمونی می‌بایست یک دهم میوه‌های جمع آوری شده خود را به پیرمرد می‌داد.
کسانی که از این کار سرپیچی می‌کردند بی‌رحمانه شلاق می‌خوردند. تمامی میمون‌ها از این زندگی در رنج بودند ولی هیچ‌یک از آن‌ها جرات شکایت نداشت.
یک روز ، میمون کوچکی از دیگر میمون‌ها پرسید : "آیا پیرمرد این درخت‌ها و بوته‌های میوه را کاشته است؟"
دیگران پاسخ دادند : نه ؛ همه‌ی آن‌ها در طبیعت رشد کرده‌اند.
میمون کوچک دوباره پرسید : "آیا ما بدون اجازه‌ی پیرمرد نمی‌توانیم میوه بچینیم؟"
دیگران پاسخ دادند : آری ، می‌توانیم.
میمون کوچک ادامه داد : "پس چرا باید به پیرمرد وابسته باشیم؟ چرا باید به وی خدمت کنیم؟"
حتی قبل از این‌که میمون کوچک حرف خود را تمام کند ، همه میمون‌ها ناگهان به آگاهی رسیده ، بیدار شدہ بودند.
در همان شب پس از به خواب رفتنِ پیرمرد ، میمون‌ها تورها و حصارهای اطراف حیاط را پاره کرده ، موانع را برداشته و خود را آزاد کردند.
آن‌ها هم‌چنین میوه‌هایی که پیرمرد در انبار ذخیره کرده بود را با خود به جنگل برده و هیچ‌گاه بازنگشتند.
سرانجام پیرمرد از گرسنگی جان سپرد.

یو-لی-زی می‌گوید :
«در جهان ، بعضی از آدم‌ها با حیله و نه با قوانین عادلانه بر مردمان‌شان حکومت می‌کنند.
آیا این مردم هم‌ ، چون ارباب و میمون‌ها نیستند؟
این آدم‌ها از نادانی خود آگاه نیستند ، به محض این‌که مردمانِ آن‌ها به آگاهی برسند ، حیله‌های آنان دیگر کارگر نخواهد بود...»

📕‌از دیکتاتوری تا دموکراسی
#جین_شارپ

#اجتماعی #اندیشه

@Roshanfkrane