روشنفکران
81.6K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
www.aprem.ir
Molana
#کتاب‌صوتی #مثنوی #مولانا
مجموعه کامل "مثنوی معنوی"
با ما همراه باشید قسمت ۹۱


https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
www.aprem.ir
Molana
#کتاب‌صوتی #مثنوی #مولانا
مجموعه کامل "مثنوی معنوی"
با ما همراه باشیدقسمت ۹۲


https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
www.aprem.ir
Molana
#کتاب‌صوتی #مثنوی #مولانا
مجموعه کامل "مثنوی معنوی"
با ما همراه باشید قسمت ۹۳


https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
www.aprem.ir
Molana
#کتاب‌صوتی #مثنوی #مولانا
مجموعه کامل "مثنوی معنوی"
با ما همراه باشید قسمت ۹۴

https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
www.aprem.ir
Molana
#کتاب‌صوتی #مثنوی #مولانا
مجموعه کامل "مثنوی معنوی"
با ما همراه باشید قسمت ۹۵


https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
www.aprem.ir
Molana
#کتاب‌صوتی #مثنوی #مولانا
مجموعه کامل "مثنوی معنوی"
با‌ما بودید واینک قسمت پایانی


https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
#مثنوی_معنوی

آورده اند که : موشی افسار شتری را گرفت و به راه افتاد . شتر به دلیل طبع آرامی که داشت با وی همراه شد ولی در باطن منتظر فرصتی بود تا خطای موش را به وی گوش زد کند. این دو به راه ادامه دادند تا به کنار رودخانه ای رسیدند

موش از حرکت باز ایستاد و شتر از او پرسید : چرا ایستاده ای تو رهبر و پیشاهنگ من هستی؟
موش گفت : این رودخانه خیلی عمیق است
شتر پایش را در آب نهاد و رو به موش گفت :
عمق این آب فقط تا زانوست

موش گفت :
میان زانوی من و تو فرق بسیار است!

شتر پاسخ داد : تو نیز از این پس رهبری موشانی چون خود را بر عهده گیر

چون پیمبر نیستی پس رو براه
تا رسی از چاه روزی سوی جاه
تو رعیت باش گر سلطان نیی
خود مران چون مرد کشتی بان نیی
#حکایت


@Roshanfkrane
#مثنوی_معنوی

موشی افسار شتری را گرفت و به راه افتاد. شتر به دلیل طبع آرامی که داشت با وی همراه شد ولی در باطن منتظر فرصتی بود تا خطای موش را به وی گوش زد کند. این دو به راه ادامه دادند تا به کنار رودخانه ای رسیدند.
موش از حرکت باز ایستاد و شتر از او پرسید:
«چرا ایستاده ای تو رهبر و پیشاهنگ من هستی؟»
موش گفت: «این رودخانه خیلی عمیق است.»
شتر پایش را در آب نهاد و رو به موش گفت: «عمق این آب فقط تا زانوست.»
موش گفت: «میان زانوی من و تو فرق بسیار است.»
شتر پاسخ داد: «تو نیز از این پس رهبری موشانی چون خود را بر عهده گیر.»

چون پیمبر نیستی پس رو براه
تا رسی از چاه روزی سوی جاه
تو رعیت باش گر سلطان نیی
خود مران چون مرد کشتی بان نیی

#حکایت

@Roshanfkrane
خدمت به خلق، عين طاعت و عبادت است
@Roshanfkrane

خدمتِ من طاعت و حمدِ خداست
تانپنداری که حق از من جداست

چشم، نیکو باز کن، در من نگر
تا ببینی نورِ حق اندر بشر

#مثنوی دفتر دوم

#اندیشه #تربیتی #مهربانی

@Roshanfkrane