✅رنگ ریا
''عابدی را پادشاهی طلب کرد.
اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند.
آوردهاند که داروی قاتل بخورد و بمرد.
آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله میکنند نماز
چون بنده خدای خویش خواند
باید که به جز خدا نداند''
(گلستان، سعدی)
🔸رنگ ریا، رنگ دروغین بر قامت ایمان با خاستگاه اعتقاد که شیوه و روش منحرفان است.
مصدر و بن مایه ریا از دروغ است.
از نوعی از دو نوع دروغ در مقابل راستی به نام دروغ سپید( به خود) و خاکستری(به دیگران)!
که ره آورد آن سیاهی درون و پریشانی روان است.
اگر رنگ ایمان به الله، برترین رنگ هاست. رنگ بت پرستی از هر نوع زشت ترین رنگ ها
و رنگ ریا، رنگ مشرک بودن است.
یعنی، برای خدا شریک قائل شدن، و در مقابل غیر خدا به نام و ظاهر خدایی خاضع شدن
''و ما یؤمن اکثرهم بالله و هم مشرکون(یوسف،١٠۶)
و بیشتر آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند!''
مولای متقیان علی(ع) در کتاب «تحف العقول ص ١۵١»می فرماید:
''بدانيد كه اندكى ريا هم ، شرك است .''
این در حکمت است که «جاده جهنم را با نیت های خیر فرش کرده اند.»
ایستار دروغ در روش ریا را بیان می کند.
🔸 از دید حافظ، شایعترین و مخربترین گناه بشر، ریا است؛ چون منشاء آن دروغ و نیرنگ است. که این دروغ به خود گویی و خود را گول زدن زندگی را سیاه، اندیشه را تباه و آزادگی انسان را در بند میکند.
''آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز و برو''
🔸کارکردهای ریا
ریا یک عارضه شرقی است و در ایران قدری بیشتر از جاهای دیگر ریا دو کارکرد دارد:
۱-حرص
۲-هراس
حرص تامین منافع و ترس از دست رفتن منافع
ریا بیشتر در دو زمینه سیاست و دین مجال خود نمایی داشته است، یعنی آن که کسی خود را خدمتگزار مردم یا دین قلمداد کند، و از این راه جلب اعتماد نماید و بر خر مراد سوار بماند. و این البته نوع زشتی از دروغ و تقلب است؛ زیرا از سادگی و خوش باوری مردم سوء استفاده می شود.
🔸ایران زمین بر چهار راه حوادث بعد از هجوم عرب تازی در طول تاریخ چهارده قرنیاش دو آسیب بزرگ دیده که هنوز هم در عوارض ذاتی همان آسیبها گرفتار است؛
«ریا و خودکامگی»
اگر ریا را خود باختن در مقابل خود بدانیم، خودکامگی خود باختن آدم در مقابل آدم است.
ریا ره آورد بدترین نوع استبدادگرایی یعنی خودکامگی مذهبی است. که آدم ها از ترس و برای تامین منافع بر آن عمل می کنند.
از دین برای دنیای خود و قدرت داران ابزار می سازند. و این بدترین نوع بودن است که خفت زا و در تقابل با آزاده بودن و آزادی انسان است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
''عابدی را پادشاهی طلب کرد.
اندیشید که دارویی بخورم تا ضعیف شوم مگر اعتقادی که دارد در حق من زیادت کند.
آوردهاند که داروی قاتل بخورد و بمرد.
آن که چون پسته دیدمش همه مغز
پوست بر پوست بود همچو پیاز
پارسایان روی در مخلوق
پشت بر قبله میکنند نماز
چون بنده خدای خویش خواند
باید که به جز خدا نداند''
(گلستان، سعدی)
🔸رنگ ریا، رنگ دروغین بر قامت ایمان با خاستگاه اعتقاد که شیوه و روش منحرفان است.
مصدر و بن مایه ریا از دروغ است.
از نوعی از دو نوع دروغ در مقابل راستی به نام دروغ سپید( به خود) و خاکستری(به دیگران)!
که ره آورد آن سیاهی درون و پریشانی روان است.
اگر رنگ ایمان به الله، برترین رنگ هاست. رنگ بت پرستی از هر نوع زشت ترین رنگ ها
و رنگ ریا، رنگ مشرک بودن است.
یعنی، برای خدا شریک قائل شدن، و در مقابل غیر خدا به نام و ظاهر خدایی خاضع شدن
''و ما یؤمن اکثرهم بالله و هم مشرکون(یوسف،١٠۶)
و بیشتر آن ها که مدعی ایمان به خدا هستند، مشرکند!''
مولای متقیان علی(ع) در کتاب «تحف العقول ص ١۵١»می فرماید:
''بدانيد كه اندكى ريا هم ، شرك است .''
این در حکمت است که «جاده جهنم را با نیت های خیر فرش کرده اند.»
ایستار دروغ در روش ریا را بیان می کند.
🔸 از دید حافظ، شایعترین و مخربترین گناه بشر، ریا است؛ چون منشاء آن دروغ و نیرنگ است. که این دروغ به خود گویی و خود را گول زدن زندگی را سیاه، اندیشه را تباه و آزادگی انسان را در بند میکند.
''آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
حافظ این خرقهٔ پشمینه بینداز و برو''
🔸کارکردهای ریا
ریا یک عارضه شرقی است و در ایران قدری بیشتر از جاهای دیگر ریا دو کارکرد دارد:
۱-حرص
۲-هراس
حرص تامین منافع و ترس از دست رفتن منافع
ریا بیشتر در دو زمینه سیاست و دین مجال خود نمایی داشته است، یعنی آن که کسی خود را خدمتگزار مردم یا دین قلمداد کند، و از این راه جلب اعتماد نماید و بر خر مراد سوار بماند. و این البته نوع زشتی از دروغ و تقلب است؛ زیرا از سادگی و خوش باوری مردم سوء استفاده می شود.
🔸ایران زمین بر چهار راه حوادث بعد از هجوم عرب تازی در طول تاریخ چهارده قرنیاش دو آسیب بزرگ دیده که هنوز هم در عوارض ذاتی همان آسیبها گرفتار است؛
«ریا و خودکامگی»
اگر ریا را خود باختن در مقابل خود بدانیم، خودکامگی خود باختن آدم در مقابل آدم است.
ریا ره آورد بدترین نوع استبدادگرایی یعنی خودکامگی مذهبی است. که آدم ها از ترس و برای تامین منافع بر آن عمل می کنند.
از دین برای دنیای خود و قدرت داران ابزار می سازند. و این بدترین نوع بودن است که خفت زا و در تقابل با آزاده بودن و آزادی انسان است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
مظهرخالقی
هەڵاڵە
دختر زیبای روسنایی کورد از خانواده تنگدست است.
روزی عروسی یکی از دختران روستاست.
اما هلاله به دلیل نداشتن لباس نمی خواهد به عروسی برود. دوستانش چون از علت نیامدنش باخبر می شوند. هر یک از لباس خود برای وی هدیه می برند و با آوردن لبخند بر لبانش، شادی کنان وی را به مجلس عروسی می برند.
این اثر موسیقیایی زیبا را دکتر مظهر خالقی رییس فرهنگستان کورد در سلیمانیه عراق، زمانی که قبل از انقلاب رییس مرکز صدا و سیمای کرمانشاه بوده اند، با آهنگسازی استاد میرزاده خوانده است.
🖌 #ع_پرویزی
#موسیقی #مهربانی
@Roshanfkrane
دختر زیبای روسنایی کورد از خانواده تنگدست است.
روزی عروسی یکی از دختران روستاست.
اما هلاله به دلیل نداشتن لباس نمی خواهد به عروسی برود. دوستانش چون از علت نیامدنش باخبر می شوند. هر یک از لباس خود برای وی هدیه می برند و با آوردن لبخند بر لبانش، شادی کنان وی را به مجلس عروسی می برند.
این اثر موسیقیایی زیبا را دکتر مظهر خالقی رییس فرهنگستان کورد در سلیمانیه عراق، زمانی که قبل از انقلاب رییس مرکز صدا و سیمای کرمانشاه بوده اند، با آهنگسازی استاد میرزاده خوانده است.
🖌 #ع_پرویزی
#موسیقی #مهربانی
@Roshanfkrane
🔥بکشید که خدا با ماست !
این سخن آن چه بر یاد می آورد ماندگار ترین دیالوگ از سناریوی فیلم نجات سرباز رایان است آن جا که فرمانده فریاد زد :
''بکشید که خدا با ماست !
سرباز جواب داد : اگر خدا با ماست کی با آن هاست که این چنین ما را لت و پار می کنند!''
این سخن انسان را به یاد آخرین حکایت مثنوی در پایان دفتر ششم میاندازد.
🔸در این داستان میخوانیم که مادری به فرزندش گفت: فرزندم، اگر شب در جایی تاریک و ترسناک مانند گورستان بودی و خیال غول بر تو هجوم آورد، ترس را از خود دور کن و بر آن غول حملهور شو. حمله و نترسیدن تو، آن غول را فراری میکند. فرزند گفت: مادر، اگر آن غول هم مادری داشت و مادر او نیز همین سفارش را به او کرده باشد، حملۀ مرا با حملهای دیگر پاسخ میدهد. آنگاه تکلیف چیست؟
آنچنانکه گفت مادر، بچه را
گر خیالی آیدت در شب فرا
یا به گورستان و جای سهمگین
تو خیالی زشت بینی پر ز کین
دل قوی دار و بکن حمله بر او
او بگرداند ز تو در حال، رو
گفت کودک آن خیال دیووَش
گر بدو این گفته باشد مادرش
حمله آرم، افتد اندر گردنم
ز امر مادر، پس من آنگه چون کنم؟
تو همی گویی که مردانه بایست
آن خیال زشت را هم مادری است
🖌 دکتر #ع_پرویزی
#حکایت #مفهومی
@Roshanfkrane
این سخن آن چه بر یاد می آورد ماندگار ترین دیالوگ از سناریوی فیلم نجات سرباز رایان است آن جا که فرمانده فریاد زد :
''بکشید که خدا با ماست !
سرباز جواب داد : اگر خدا با ماست کی با آن هاست که این چنین ما را لت و پار می کنند!''
این سخن انسان را به یاد آخرین حکایت مثنوی در پایان دفتر ششم میاندازد.
🔸در این داستان میخوانیم که مادری به فرزندش گفت: فرزندم، اگر شب در جایی تاریک و ترسناک مانند گورستان بودی و خیال غول بر تو هجوم آورد، ترس را از خود دور کن و بر آن غول حملهور شو. حمله و نترسیدن تو، آن غول را فراری میکند. فرزند گفت: مادر، اگر آن غول هم مادری داشت و مادر او نیز همین سفارش را به او کرده باشد، حملۀ مرا با حملهای دیگر پاسخ میدهد. آنگاه تکلیف چیست؟
آنچنانکه گفت مادر، بچه را
گر خیالی آیدت در شب فرا
یا به گورستان و جای سهمگین
تو خیالی زشت بینی پر ز کین
دل قوی دار و بکن حمله بر او
او بگرداند ز تو در حال، رو
گفت کودک آن خیال دیووَش
گر بدو این گفته باشد مادرش
حمله آرم، افتد اندر گردنم
ز امر مادر، پس من آنگه چون کنم؟
تو همی گویی که مردانه بایست
آن خیال زشت را هم مادری است
🖌 دکتر #ع_پرویزی
#حکایت #مفهومی
@Roshanfkrane
🟣🟠اسلحه برای جنگ و جنگ برای اسلحه
«هر سلاحی که ساخته، هر رزمناوی که به آب انداخته و هر موشکی که شلیک میشود، در اصل دزدی از کسانیست که گرسنهاند و غذایی ندارند، سردشان است و لباسی ندارند.راه و رسم زندگیِ درست بههیچوجه چنین نیست. وقتی سایه ی جنگ ما را تهدید میکند، این انسانیت است که به صلیب کشیده میشود.»
(آیزنهاور)
🔹جنگ را پایان دیپلماسی می دانند.
در عصر دوگانگی های جهانی در این کره خاکی در معادلات تعاملی دولت ها چهار حالت نسبت به هم دارند:
۱-تعامل تفاهمی دارند.
۲-تعامل ابزاری دارند.
۳-در حالت تخاصم خاموش قرار دارند.
۴-در حالت منازعه آشکارند.
همچنانکه در حالت اول، به دیده رقیب به دوستان تفاهمی می نگرند. در سه حالت دیگر دولت های دیگر را دشمن خاموش و برانگیخته تصور می نمایند.
از این نقطه نظر، اگر در دوران قدیم، اسلحه را برای جنگ ها می ساختند اما در عصر جدید بعد از شکل گیری دولت ملت ها با شیوع استعمارگری و استثمارگرایی، جنگ ها را برای اسلحه ها می ساختند.
ریشه یابی شروع جنگ ها در دوران معاصر به طور خاص تر بعد از جنگ دوم جهانی در تقابل دو اردوگاه شرق و غرب در آوردگاه های محل منازعه آن دو قدرت مؤید این مدعا است.
🔸جنگ ایران و عراق؛
عراق از کشورهای اقماری شوروی و ایران ژاندارم خلیج فارس وابسته به اردوگاه کاپیتالیسم، با انقلاب ۵۷ و تحول بنیادین در ایران و شیوه تعارضی که با سعایت دستگاه جاسوسی شوروی کا. گ. ب، با تهیج عده ای ناآگاه در اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری دیپلمات های آن کشور، سازمان جاسوسی آمریکا در نهایت با وعده حمایت از عراق برای الحاق کویت به خاک خود و دسترسی عراق به سطوح عمیق خلیج فارس سبب تحریک صدام برای حمله به ایران شد.
شروع این جنگ به بازار داغی برای فروش اسلحه از جانب کشورهای تولید کننده جنگ افزار تبدیل گردید.
الکواری نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص 201)
🔹حمله شوروی به افغانستان؛
این حمله برای حمایت از دولت وقت کمونیستی ببرک کارمل در افغانستان و صف کشی در مقابل پاکستان وابسته به بلوک غرب و حمایت از هند صورت گرفت.
از آن سوی آمریکا با هزینه عربستان، طالبان را در مدارس دینی پاکستان پرورش داد و به جنگ شوروی با جنگ افزارهای ساخت خود فرستاد. که این یکی از اصلی ترین مجاری هزینه ساز برای شوروی و فروپاشی اقتصادی و در نهایت تجزیه آن گردید.
🔸اسراییل و جنگ ایران و عراق
در هنگامه جنگ عراق بر علیه ایران خبرنگاری نظر نخست وزیر اسراییل در باره این جنگ جویا میشود.
نخست وزیر اسراییل می گوید:
آرزوی توفیق برای دو کشور در این جنگ دارم!
مفهوم سخن ایشان این است که:
از هر طرف کشته شود به سود اسراییل است.
پروفسور برنارد رایش در مقالهی اسراییل و جنگ ایران و عراق مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسراییل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسراییل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.»
او معتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش، جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسراییل شد.» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، صص147 و 148)
اسراییلی ها در سال ١٩٨١م، طی مداخله ای مستقیم با کمک آمریکا، در ماه ژوئن به بمباران عراق دست زدند.
هدف راکتور اتمی اوسیراک(osirak)
بود که توسط فرانسویان و از روی الگوی راکتور دیمونا در صحرای نقب ساخته شده بود.
چنین پنداشته می شد که روزی صدام حسین به بمب اتمی دست خواهد یافت و برای اولین بار- سرویس اطلاعاتی اسراییل چنین می پنداشت- آن را بر علیه ایران به کار خواهد برد.
(ارتباط خطرناک،١٣٩١، ۵٠٧)(اندرو و لسلی کاکبورن)
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
«هر سلاحی که ساخته، هر رزمناوی که به آب انداخته و هر موشکی که شلیک میشود، در اصل دزدی از کسانیست که گرسنهاند و غذایی ندارند، سردشان است و لباسی ندارند.راه و رسم زندگیِ درست بههیچوجه چنین نیست. وقتی سایه ی جنگ ما را تهدید میکند، این انسانیت است که به صلیب کشیده میشود.»
(آیزنهاور)
🔹جنگ را پایان دیپلماسی می دانند.
در عصر دوگانگی های جهانی در این کره خاکی در معادلات تعاملی دولت ها چهار حالت نسبت به هم دارند:
۱-تعامل تفاهمی دارند.
۲-تعامل ابزاری دارند.
۳-در حالت تخاصم خاموش قرار دارند.
۴-در حالت منازعه آشکارند.
همچنانکه در حالت اول، به دیده رقیب به دوستان تفاهمی می نگرند. در سه حالت دیگر دولت های دیگر را دشمن خاموش و برانگیخته تصور می نمایند.
از این نقطه نظر، اگر در دوران قدیم، اسلحه را برای جنگ ها می ساختند اما در عصر جدید بعد از شکل گیری دولت ملت ها با شیوع استعمارگری و استثمارگرایی، جنگ ها را برای اسلحه ها می ساختند.
ریشه یابی شروع جنگ ها در دوران معاصر به طور خاص تر بعد از جنگ دوم جهانی در تقابل دو اردوگاه شرق و غرب در آوردگاه های محل منازعه آن دو قدرت مؤید این مدعا است.
🔸جنگ ایران و عراق؛
عراق از کشورهای اقماری شوروی و ایران ژاندارم خلیج فارس وابسته به اردوگاه کاپیتالیسم، با انقلاب ۵۷ و تحول بنیادین در ایران و شیوه تعارضی که با سعایت دستگاه جاسوسی شوروی کا. گ. ب، با تهیج عده ای ناآگاه در اشغال سفارت آمریکا و گروگان گیری دیپلمات های آن کشور، سازمان جاسوسی آمریکا در نهایت با وعده حمایت از عراق برای الحاق کویت به خاک خود و دسترسی عراق به سطوح عمیق خلیج فارس سبب تحریک صدام برای حمله به ایران شد.
شروع این جنگ به بازار داغی برای فروش اسلحه از جانب کشورهای تولید کننده جنگ افزار تبدیل گردید.
الکواری نمایندهی وقتِ قطر در سازمان ملل، دربارهی موضع آمریکا و شوروی در جنگ مینویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچیک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت میکردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص 201)
🔹حمله شوروی به افغانستان؛
این حمله برای حمایت از دولت وقت کمونیستی ببرک کارمل در افغانستان و صف کشی در مقابل پاکستان وابسته به بلوک غرب و حمایت از هند صورت گرفت.
از آن سوی آمریکا با هزینه عربستان، طالبان را در مدارس دینی پاکستان پرورش داد و به جنگ شوروی با جنگ افزارهای ساخت خود فرستاد. که این یکی از اصلی ترین مجاری هزینه ساز برای شوروی و فروپاشی اقتصادی و در نهایت تجزیه آن گردید.
🔸اسراییل و جنگ ایران و عراق
در هنگامه جنگ عراق بر علیه ایران خبرنگاری نظر نخست وزیر اسراییل در باره این جنگ جویا میشود.
نخست وزیر اسراییل می گوید:
آرزوی توفیق برای دو کشور در این جنگ دارم!
مفهوم سخن ایشان این است که:
از هر طرف کشته شود به سود اسراییل است.
پروفسور برنارد رایش در مقالهی اسراییل و جنگ ایران و عراق مینویسد: «بهرهی اصلیِ اسراییل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقهای که هر دو دشمن اسراییل محسوب میشدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.»
او معتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنهی قوا برای طولانیکردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش، جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبههی متحدی علیه اسراییل شد.» (درسهایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، صص147 و 148)
اسراییلی ها در سال ١٩٨١م، طی مداخله ای مستقیم با کمک آمریکا، در ماه ژوئن به بمباران عراق دست زدند.
هدف راکتور اتمی اوسیراک(osirak)
بود که توسط فرانسویان و از روی الگوی راکتور دیمونا در صحرای نقب ساخته شده بود.
چنین پنداشته می شد که روزی صدام حسین به بمب اتمی دست خواهد یافت و برای اولین بار- سرویس اطلاعاتی اسراییل چنین می پنداشت- آن را بر علیه ایران به کار خواهد برد.
(ارتباط خطرناک،١٣٩١، ۵٠٧)(اندرو و لسلی کاکبورن)
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🟥حکومت ها ابتدا در ذهن ها سقوط می کنند.
«زوال هر حکومت با زوال اصولی که بر آن بنیان شده، آغاز میشود.»
(شارل دومونتسکیو)
🔸فلسفه وجودی حکومت با بودن مردم معنا می یابد.
ابناءبشر آن هنگام که بدین نتیجه رسیدند که در اجتماع های خود نیاز به نهاد دارند. بر مبنای روابط غیررسمی نهادی؛ قرارداد اجتماعی را شکل داده و مالکیت خصوصی را باور نمودند. از این خاستگاه، حکومت انسان بر دیگران برای نظم، نسق، و امنیت از ذهن شکل عینی یافت.
در ابتدایی ترین حکومت ها تا دوران مدرن فرادستان بر فرودستان حکم می راندند.
به عبارت دقیق تر، مهتران روش زندگی و سر نوشت کهتران را تعیین می کردند. تا در عصر مدرن، مردم با مراجعه به رای و نظر جمع چگونگی نوع حکومت و چه کسی باید حکومت کند را انتخاب نمودند.
مشکلی که در این نوع حکومت ها به تدریج رخ داد. عدم کارآیی و توان اجرای کارکردی آن ها با ماندگاری یک شخص یا طیفی در حکومت بود که با نگارش قانونی این پایایی را وجه و صورت قانونی داده و بر مبنای آن بودن خود را مشروعیت نموده و شمایل دیکتاتوری و استبدادی را با احساس ناامنی در توده ها با دشمن تراشی شکل داده اند.
به سخن توصیف کارل اشمیت، متفکرسیاسی آلمانی؛
«احساس ناامنی در تودهها آنها را به سمت رهبران مقتدری سوق میدهد که با طرح ایدئولوژیهای ملی و برجسته کردن تهدیدهای داخلی و خارجی، یک «ما»ی ملی را علیه رقبای داخلی و خارجی خود ایجاد میکنند.»
🔺چون سرشت این نوع حکومت ها بر مبنای اغفال توده ها بوده، با مشکلات حاد و توزیع فقر و فلاکت در جامعه ناشی از فساد حکومتی ها و رانت و تبعیض باسعی و تلاش طبقه متوسط در آگاه نمودن توده ها از وضعیت نامطلوب خود، عدم مشارکت و از دست رفتن مشروعیت سیستم و یا رایهای اعتراضی، نشان میدهد، هرم تقدس حکومتهای تمامیت خواه که نمایش دموکراسی می دهند، ترک برداشته که ابتدا در ذهن مردم سقوط میکنند سپس در ادامه، با فروریزش درونی سقوط عینی و واقعی شان اتفاق میافتد.
یک نظام سیاسی که طرفدارانی قلیل جیره خوار و مزد بگیر پرورش داده و از اکثریت غافل شده خود را به نابینایی میزند و چشم بر مشکلات میبندد و سعی میکند با تبلیغات دروغین همه چیز را عادی نشان دهد. اما حاکمان زمانی به خود میآیند که دیگر دیر شده است. در مقابل مردم متفکر و "آگاه" شده دیگر حاضر نیستند مفت و مجانی به حکومتگران فاسد نالایق و ناتوان سواری دهند و مشروعیت ببخشند.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
«زوال هر حکومت با زوال اصولی که بر آن بنیان شده، آغاز میشود.»
(شارل دومونتسکیو)
🔸فلسفه وجودی حکومت با بودن مردم معنا می یابد.
ابناءبشر آن هنگام که بدین نتیجه رسیدند که در اجتماع های خود نیاز به نهاد دارند. بر مبنای روابط غیررسمی نهادی؛ قرارداد اجتماعی را شکل داده و مالکیت خصوصی را باور نمودند. از این خاستگاه، حکومت انسان بر دیگران برای نظم، نسق، و امنیت از ذهن شکل عینی یافت.
در ابتدایی ترین حکومت ها تا دوران مدرن فرادستان بر فرودستان حکم می راندند.
به عبارت دقیق تر، مهتران روش زندگی و سر نوشت کهتران را تعیین می کردند. تا در عصر مدرن، مردم با مراجعه به رای و نظر جمع چگونگی نوع حکومت و چه کسی باید حکومت کند را انتخاب نمودند.
مشکلی که در این نوع حکومت ها به تدریج رخ داد. عدم کارآیی و توان اجرای کارکردی آن ها با ماندگاری یک شخص یا طیفی در حکومت بود که با نگارش قانونی این پایایی را وجه و صورت قانونی داده و بر مبنای آن بودن خود را مشروعیت نموده و شمایل دیکتاتوری و استبدادی را با احساس ناامنی در توده ها با دشمن تراشی شکل داده اند.
به سخن توصیف کارل اشمیت، متفکرسیاسی آلمانی؛
«احساس ناامنی در تودهها آنها را به سمت رهبران مقتدری سوق میدهد که با طرح ایدئولوژیهای ملی و برجسته کردن تهدیدهای داخلی و خارجی، یک «ما»ی ملی را علیه رقبای داخلی و خارجی خود ایجاد میکنند.»
🔺چون سرشت این نوع حکومت ها بر مبنای اغفال توده ها بوده، با مشکلات حاد و توزیع فقر و فلاکت در جامعه ناشی از فساد حکومتی ها و رانت و تبعیض باسعی و تلاش طبقه متوسط در آگاه نمودن توده ها از وضعیت نامطلوب خود، عدم مشارکت و از دست رفتن مشروعیت سیستم و یا رایهای اعتراضی، نشان میدهد، هرم تقدس حکومتهای تمامیت خواه که نمایش دموکراسی می دهند، ترک برداشته که ابتدا در ذهن مردم سقوط میکنند سپس در ادامه، با فروریزش درونی سقوط عینی و واقعی شان اتفاق میافتد.
یک نظام سیاسی که طرفدارانی قلیل جیره خوار و مزد بگیر پرورش داده و از اکثریت غافل شده خود را به نابینایی میزند و چشم بر مشکلات میبندد و سعی میکند با تبلیغات دروغین همه چیز را عادی نشان دهد. اما حاکمان زمانی به خود میآیند که دیگر دیر شده است. در مقابل مردم متفکر و "آگاه" شده دیگر حاضر نیستند مفت و مجانی به حکومتگران فاسد نالایق و ناتوان سواری دهند و مشروعیت ببخشند.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
🟥🟠خرچنگ
خرچنگ حیوان عجیبی است، نمادی از به هم ریختگی آناتومی و حسادت روانی؛
می گویند : مغز خرچنگ درون گلوی است، سيستم عصبى اش در شكمش، دندان هایش درون معده و معدهش هم در سرش ...
این ظاهر بی نظم خرچنگی است که به دو سر راه می برد.
اما بدتر از آن تفکر خرچنگی است.
در این رهیافت خرچنگی؛ اگر دو خرچنگ را درون جعبه ای بیندازیم هیچکدام اجازه نمی دهند دیگری خود را بالا بکشد و به آزادی و موفقیت برسد.
بدین سبب، به نظر می رسد بايد اسمش می گذاشتن "ایران" چون هيچ چیزش سر جایش نيست!
و آدم هایش دنبال پایین کشیدن همنوعان و آشنایان خود بوده تا کمک به ترقی آنان!
''بیگانه گر هزار بود، آشنا یکی
تیرت به اتفاق، بدان آشنا رسد''
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #مفهومی
@Roshanfkrane
خرچنگ حیوان عجیبی است، نمادی از به هم ریختگی آناتومی و حسادت روانی؛
می گویند : مغز خرچنگ درون گلوی است، سيستم عصبى اش در شكمش، دندان هایش درون معده و معدهش هم در سرش ...
این ظاهر بی نظم خرچنگی است که به دو سر راه می برد.
اما بدتر از آن تفکر خرچنگی است.
در این رهیافت خرچنگی؛ اگر دو خرچنگ را درون جعبه ای بیندازیم هیچکدام اجازه نمی دهند دیگری خود را بالا بکشد و به آزادی و موفقیت برسد.
بدین سبب، به نظر می رسد بايد اسمش می گذاشتن "ایران" چون هيچ چیزش سر جایش نيست!
و آدم هایش دنبال پایین کشیدن همنوعان و آشنایان خود بوده تا کمک به ترقی آنان!
''بیگانه گر هزار بود، آشنا یکی
تیرت به اتفاق، بدان آشنا رسد''
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #مفهومی
@Roshanfkrane
✅مهربانی کی سرآمد؟
در سال ١٣٣١ش، هواپیمایی از تهران به مقصد شیراز، دچار نقص فنی شده و نزدیک شیراز در بین چند روستا و چادرِ عشایر قشقائی سقوط می کند.
به جز دو تن از مسافران متاسفانه همه کشته میشوند.
اما موضوعِ این گفتار بار هواپیما بوده، چند چمدان پر از اسکناس و سکه طلا، متعلق به آقای عدل، سرمایهدار شیرازی که داشته سرمایهاش را به شیراز منتقل می نموده، مردم از روستاها و چادرهای عشایری قشقائی به صحنه میآیند.
آتش را خاموش میکنند دو نفر زنده را سر و سامان می دهند.
مردم روستایی و عشایر قشقائی تا جریان چمدانها را از عدل میشنوند شروع به جستجو می کنند.
نقطه برخورد شیبدار بوده و هواپیما بعد از اولین برخورد هم دو تکه شده و قسمت بار خودش هم تکه تکه شده و اسباب و اثاثیه ها به هر نقطهای افتاده بود.
بعد از ساعتها و چند روز تلاش مردم هر چه پیدا کرده بودند را آوردن و یکجا جمع کردند.
چند روز بعد نیروهای پلیس تمام پولها و طلاهای موجود را به دفتر عدل میآورند.
این کار بزرگ روستاییان و عشایر که آن همه طلا و پول را جمع کرده و تحویل داده بودند چنان تعجبآمیز بود که تمام خبرنگاران، حتی نمایندگان مجلس و روزنامههای خارجی در ایران را هم به دفتر عدل می کشاند.
جناب عدل که اشتیاق روزنامهنگاران برای سفر به منطقه را میبیند و خودش نیز می خواهد برای تشکر به آنجا برود، ترتیب سفر داده و همه چیز را فراهم می کند.
مقدار زیادی طلا برای دختران و زنان، پول برای مردان و اسباببازی و عروسک هم برای بچههاشان میبرد.
خبرنگاری نوشته که عدل داشت هدایا را توزیع می کرد و ما هم با مردم صحبت میکردیم و آنها از حرام و حلال میگفتند و اینکه مال مردم را نباید خورد چه شخصی باشد چه دولتی و....
که همهمهای از طرف دیگر روستا بلند شد.
*چوپانی چند بسته اسکناسهای درشت در دست به سمت ما میآمد و خدا را شکر میکرد که صاحب مال اینجاست تا پولش را پس بدهم*
می گفت؛ دیروز یکی از بزغالههام از سر بازیگوشی در تنگهای گیر افتاده بود.
رفتم بیرونش بیارم که یه بسته پول دیدم، خوب گشتم چندتای دیگه هم پیدا کردم.
منتهی شب باید میماندم؛ صبح که شد گفتم گله را نزدیک ده میبرم و پولها را به کسی می دهم تا یه جوری به صاحبش برگرداند.
می گوید همه ما چه خارجی و داخلی به سر و وضع چوپان نگاه میکردیم و بستههای اسکناس و اشک میریختیم.
یک نفر آمریکایی حاضر در صحنه می گوید:
همه آن ثروتی که تو شیراز دیدیم هیچ همین چند بسته اسکناس می توانست همه این مردم رو ثروتمند نماید. چه چیزی باعث می شود به این راحتی همه آن ثروت بدون ذرهای خدشه، به صاحبش برگردد؟
خیلی از نقاط دنیا را گشتم، محاله جای دیگری به جز ایران چنین چیزی را دید!
📚تمدن ایران زمین درخشان ترین تمدن های جهان قدیم بوده است.
گفتمان غالبی که این تمدن را همچون شهری درخشان بر فراز تپه(Shining City on a Hill) در درازنای تاریخ به نشان مانده است.
از دیدگاه هرودت تاریخ نگار یونان باستان در ستایش ایرانیان به عنوان مردمانی که از دروغ و دزدی به دور بوده و این دو صفت رذیله را ننگ و دون شان خود می دانستند.
خاستگاه این اندیشه از گفتمان حقیقت طلبی، صدق، و راستی بود که در طول تاریخ تمدن بارز ایران زمین با پرستش خداوند یکتا را بنا نهاد.
چون سخن از گذشته های دور می رود، ایرانیان با غرور و افتخار می گویند؛ ما این گونه بوده ایم!
''شهر یاران بود و مهربانان خاک این دیار
مهربانی کی سرآمد، شهریاران را چه شد؟''
(حافظ)
و اما در این عصر انسان ایرانی گرفتار حرص و هراس دنیاجویی آمده، دروغ شیوه گفتار اوست و شتر دیگری را با بار می رباید.
و آن چنان در این مشرب پیشرفت نموده که دزدی و غارت را سهم خود از سفره انقلاب می داند.
🔹این سؤالی است که امروز باید از زمامداران ایران پرسید.
چرا این گونه شده ایم؟
زمان طاغوت چند روستایی و عشایر، حتی نگاه بدی هم به آن همه ثروت نکردند.
امروز که مدعی مسلمانی و پیرو پیامبر خدا و امامان معصوم بودنمان شعاری و گوش فلک کر نموده، آدم به آدم رحم نمی کند.
حکومت یان با استفاده از رانت حکومتی هر آن چه موجود و امکان وجود بود، خوردند و بردند.
ریشه، حدود و ثغور این تحول از ساحت مطلوب انسانی به حیطه نامطلوب موجود از ایدئولوژی مذهب سیاسی است که موجب رنگ ریا و اشاعه نیرنگ شده که علاوه بر بدگمانی و ظن خطا نسبت به مقوله دین سبب پدیداری نوعی شخصیت دوآلیزم در انسان ایرانی گشته است.
خرافه باوری و ریا متغیرهای وابسته ترس از دستگاه زور و زری است که بذر دروغ در نهاد ایرانیان کاشته تا از خارستان این نهال بدفرمای آذرستان بلا خیزد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#تاریخ #فرهنگ
@Roshanfkrane
در سال ١٣٣١ش، هواپیمایی از تهران به مقصد شیراز، دچار نقص فنی شده و نزدیک شیراز در بین چند روستا و چادرِ عشایر قشقائی سقوط می کند.
به جز دو تن از مسافران متاسفانه همه کشته میشوند.
اما موضوعِ این گفتار بار هواپیما بوده، چند چمدان پر از اسکناس و سکه طلا، متعلق به آقای عدل، سرمایهدار شیرازی که داشته سرمایهاش را به شیراز منتقل می نموده، مردم از روستاها و چادرهای عشایری قشقائی به صحنه میآیند.
آتش را خاموش میکنند دو نفر زنده را سر و سامان می دهند.
مردم روستایی و عشایر قشقائی تا جریان چمدانها را از عدل میشنوند شروع به جستجو می کنند.
نقطه برخورد شیبدار بوده و هواپیما بعد از اولین برخورد هم دو تکه شده و قسمت بار خودش هم تکه تکه شده و اسباب و اثاثیه ها به هر نقطهای افتاده بود.
بعد از ساعتها و چند روز تلاش مردم هر چه پیدا کرده بودند را آوردن و یکجا جمع کردند.
چند روز بعد نیروهای پلیس تمام پولها و طلاهای موجود را به دفتر عدل میآورند.
این کار بزرگ روستاییان و عشایر که آن همه طلا و پول را جمع کرده و تحویل داده بودند چنان تعجبآمیز بود که تمام خبرنگاران، حتی نمایندگان مجلس و روزنامههای خارجی در ایران را هم به دفتر عدل می کشاند.
جناب عدل که اشتیاق روزنامهنگاران برای سفر به منطقه را میبیند و خودش نیز می خواهد برای تشکر به آنجا برود، ترتیب سفر داده و همه چیز را فراهم می کند.
مقدار زیادی طلا برای دختران و زنان، پول برای مردان و اسباببازی و عروسک هم برای بچههاشان میبرد.
خبرنگاری نوشته که عدل داشت هدایا را توزیع می کرد و ما هم با مردم صحبت میکردیم و آنها از حرام و حلال میگفتند و اینکه مال مردم را نباید خورد چه شخصی باشد چه دولتی و....
که همهمهای از طرف دیگر روستا بلند شد.
*چوپانی چند بسته اسکناسهای درشت در دست به سمت ما میآمد و خدا را شکر میکرد که صاحب مال اینجاست تا پولش را پس بدهم*
می گفت؛ دیروز یکی از بزغالههام از سر بازیگوشی در تنگهای گیر افتاده بود.
رفتم بیرونش بیارم که یه بسته پول دیدم، خوب گشتم چندتای دیگه هم پیدا کردم.
منتهی شب باید میماندم؛ صبح که شد گفتم گله را نزدیک ده میبرم و پولها را به کسی می دهم تا یه جوری به صاحبش برگرداند.
می گوید همه ما چه خارجی و داخلی به سر و وضع چوپان نگاه میکردیم و بستههای اسکناس و اشک میریختیم.
یک نفر آمریکایی حاضر در صحنه می گوید:
همه آن ثروتی که تو شیراز دیدیم هیچ همین چند بسته اسکناس می توانست همه این مردم رو ثروتمند نماید. چه چیزی باعث می شود به این راحتی همه آن ثروت بدون ذرهای خدشه، به صاحبش برگردد؟
خیلی از نقاط دنیا را گشتم، محاله جای دیگری به جز ایران چنین چیزی را دید!
📚تمدن ایران زمین درخشان ترین تمدن های جهان قدیم بوده است.
گفتمان غالبی که این تمدن را همچون شهری درخشان بر فراز تپه(Shining City on a Hill) در درازنای تاریخ به نشان مانده است.
از دیدگاه هرودت تاریخ نگار یونان باستان در ستایش ایرانیان به عنوان مردمانی که از دروغ و دزدی به دور بوده و این دو صفت رذیله را ننگ و دون شان خود می دانستند.
خاستگاه این اندیشه از گفتمان حقیقت طلبی، صدق، و راستی بود که در طول تاریخ تمدن بارز ایران زمین با پرستش خداوند یکتا را بنا نهاد.
چون سخن از گذشته های دور می رود، ایرانیان با غرور و افتخار می گویند؛ ما این گونه بوده ایم!
''شهر یاران بود و مهربانان خاک این دیار
مهربانی کی سرآمد، شهریاران را چه شد؟''
(حافظ)
و اما در این عصر انسان ایرانی گرفتار حرص و هراس دنیاجویی آمده، دروغ شیوه گفتار اوست و شتر دیگری را با بار می رباید.
و آن چنان در این مشرب پیشرفت نموده که دزدی و غارت را سهم خود از سفره انقلاب می داند.
🔹این سؤالی است که امروز باید از زمامداران ایران پرسید.
چرا این گونه شده ایم؟
زمان طاغوت چند روستایی و عشایر، حتی نگاه بدی هم به آن همه ثروت نکردند.
امروز که مدعی مسلمانی و پیرو پیامبر خدا و امامان معصوم بودنمان شعاری و گوش فلک کر نموده، آدم به آدم رحم نمی کند.
حکومت یان با استفاده از رانت حکومتی هر آن چه موجود و امکان وجود بود، خوردند و بردند.
ریشه، حدود و ثغور این تحول از ساحت مطلوب انسانی به حیطه نامطلوب موجود از ایدئولوژی مذهب سیاسی است که موجب رنگ ریا و اشاعه نیرنگ شده که علاوه بر بدگمانی و ظن خطا نسبت به مقوله دین سبب پدیداری نوعی شخصیت دوآلیزم در انسان ایرانی گشته است.
خرافه باوری و ریا متغیرهای وابسته ترس از دستگاه زور و زری است که بذر دروغ در نهاد ایرانیان کاشته تا از خارستان این نهال بدفرمای آذرستان بلا خیزد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#تاریخ #فرهنگ
@Roshanfkrane
🟥تعامل
در روابط بین الملل دو نوع تعامل وجود دارد:
۱- تفاهمی
۲-ابزاری
در تعامل تفاهمی، نوع رابطه بین کشورها ناشی از همبستگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و وجوه اجزایی آن بوده که این سبب شکل گیری اتحادهای تفاهمی و ائتلاف های سودآور برای کشورها می شود. همانند؛ اتحادیه اروپا، پیمان آتلانیک شمالی(NATO)، روابط آمریکا و اروپا، همبستگی آمریکا و اسراییل، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با غرب، رابطه ژاپن، تایوان و ویتنام با آمریکا
در حالی که در تعامل ابزاری، نوع رابطه بین دو کشور بر مبنای یک ابزار و متغیر وابستگی است. مانند رابطه ایران و چین که بر اساس تهاتری یعنی خرید نفت به قیمت پایین تر از بازار و پرداخت بهای آن با جنس چینی و همچنین ارتباط ایران با روسیه بر مبنای مساعدت های نظامی در دولت های ورشکسته و کشورهای از هم گسیخته به صورت مقطعی به مانند سوریه
این که ایران از جامعه بین الملل کنار افتاده و حالت جزیره ای یافته است ناشی از نبود تعامل تفاهمی با دنیاست.
و چون تعامل تفاهمی ندارد به راحتی از جانب جامعه بین الملل به عنوان کنش گر مخرب و بازیگر نابهنجار دفع شده است.
ایرانیان تبعات این تئوری را در عمل لمس کرده و در زیر بار گران آثار این دافعیت، دچار بحران های سخت مالی و اجتماعی شده اند.
از یک سوی فشار تحریم ها، عامل سقوط ارزش پول ملی در قبال ارزش ارز فراگیر و رایج دلار گشته و سبب تورم لجام گسیخته و در پی آن فقر مطلق شده است.
و از سوی دیگر، فقر عامل فروریزش ساختارهای اجتماعی و ایجاد بحران های غیر قابل مهار نیز شده است.
و از بعد دیگر، تحریم ها سبب قاچاق و قاچاق نیز باعث بر هم خوردن چرخه تولید و صادرات و ثروتمند شدن قاچاق چیان دولتی، رانت خواران و فساد سیستمک در پی داشته است.
🔸چه باید کرد؟
راهکار رفع این مشکل، تبدیل آن به مسئله و به کارگیری معادله کاربردی برای حل آن است. بدین مقصود باید مسئله یابی را در دو ساحت مد نظر قرار داد.
🔸️در ساحت داخلی؛
باید به توسعه اندیشید! آن چه سبب توسعه یک کشور می گردد، انسان های توسعه یافته است.
انسان توسعه یافته؛ انسانی است که به بازاندیشی و پرسش از خویشتن وقوف دارد.
اگر روش اشتباهی داشته و خطا کرده درصدد رفع آن برمی آید.
در موضع عذرخواهی واهمه ای ندارد. اهل کینه و نفرت ورزی در سیاست اندیشی و امر سیاسی نیست.
🔸️در ساحت خارجی؛
سیاست خارجی در یک کشور در حال توسعه بایستی بر مبنای روابط تفاهمی اقتصادی بنا گردد و دستگاه دیپلماسی به سیستمی جهت تسهیل تجارت و سرمایه گذاری خارجی در کشور تبدیل شود.
از این مجرای منافع محوری؛ روابط براساس منافع مشترک شکل می گیرد. بدون ارتباطات بین المللی کشور نمی تواند به رشد اقتصادی دست یافت. در این چارچوب امنیت ملی و انسجام اجتماعی شکل می گیرد.
زیرا ثبات اقتصادی، ثبات سیاسی را در پی
دارد.
در حالی که رابطه بر مبنای ایدئولوژی هیچگاه به تعامل تفاهمی نمی انجامد. در این حیطه هر کشوری که روابطش را بر این مبنا نهاده در دراز مدت شیوه انزوا برگزیده است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
در روابط بین الملل دو نوع تعامل وجود دارد:
۱- تفاهمی
۲-ابزاری
در تعامل تفاهمی، نوع رابطه بین کشورها ناشی از همبستگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، و وجوه اجزایی آن بوده که این سبب شکل گیری اتحادهای تفاهمی و ائتلاف های سودآور برای کشورها می شود. همانند؛ اتحادیه اروپا، پیمان آتلانیک شمالی(NATO)، روابط آمریکا و اروپا، همبستگی آمریکا و اسراییل، کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس با غرب، رابطه ژاپن، تایوان و ویتنام با آمریکا
در حالی که در تعامل ابزاری، نوع رابطه بین دو کشور بر مبنای یک ابزار و متغیر وابستگی است. مانند رابطه ایران و چین که بر اساس تهاتری یعنی خرید نفت به قیمت پایین تر از بازار و پرداخت بهای آن با جنس چینی و همچنین ارتباط ایران با روسیه بر مبنای مساعدت های نظامی در دولت های ورشکسته و کشورهای از هم گسیخته به صورت مقطعی به مانند سوریه
این که ایران از جامعه بین الملل کنار افتاده و حالت جزیره ای یافته است ناشی از نبود تعامل تفاهمی با دنیاست.
و چون تعامل تفاهمی ندارد به راحتی از جانب جامعه بین الملل به عنوان کنش گر مخرب و بازیگر نابهنجار دفع شده است.
ایرانیان تبعات این تئوری را در عمل لمس کرده و در زیر بار گران آثار این دافعیت، دچار بحران های سخت مالی و اجتماعی شده اند.
از یک سوی فشار تحریم ها، عامل سقوط ارزش پول ملی در قبال ارزش ارز فراگیر و رایج دلار گشته و سبب تورم لجام گسیخته و در پی آن فقر مطلق شده است.
و از سوی دیگر، فقر عامل فروریزش ساختارهای اجتماعی و ایجاد بحران های غیر قابل مهار نیز شده است.
و از بعد دیگر، تحریم ها سبب قاچاق و قاچاق نیز باعث بر هم خوردن چرخه تولید و صادرات و ثروتمند شدن قاچاق چیان دولتی، رانت خواران و فساد سیستمک در پی داشته است.
🔸چه باید کرد؟
راهکار رفع این مشکل، تبدیل آن به مسئله و به کارگیری معادله کاربردی برای حل آن است. بدین مقصود باید مسئله یابی را در دو ساحت مد نظر قرار داد.
🔸️در ساحت داخلی؛
باید به توسعه اندیشید! آن چه سبب توسعه یک کشور می گردد، انسان های توسعه یافته است.
انسان توسعه یافته؛ انسانی است که به بازاندیشی و پرسش از خویشتن وقوف دارد.
اگر روش اشتباهی داشته و خطا کرده درصدد رفع آن برمی آید.
در موضع عذرخواهی واهمه ای ندارد. اهل کینه و نفرت ورزی در سیاست اندیشی و امر سیاسی نیست.
🔸️در ساحت خارجی؛
سیاست خارجی در یک کشور در حال توسعه بایستی بر مبنای روابط تفاهمی اقتصادی بنا گردد و دستگاه دیپلماسی به سیستمی جهت تسهیل تجارت و سرمایه گذاری خارجی در کشور تبدیل شود.
از این مجرای منافع محوری؛ روابط براساس منافع مشترک شکل می گیرد. بدون ارتباطات بین المللی کشور نمی تواند به رشد اقتصادی دست یافت. در این چارچوب امنیت ملی و انسجام اجتماعی شکل می گیرد.
زیرا ثبات اقتصادی، ثبات سیاسی را در پی
دارد.
در حالی که رابطه بر مبنای ایدئولوژی هیچگاه به تعامل تفاهمی نمی انجامد. در این حیطه هر کشوری که روابطش را بر این مبنا نهاده در دراز مدت شیوه انزوا برگزیده است.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
⏰⏰تیک تاک
ابزار ساعت زمان لحظه ای را نشان می دهد و بازه زمانی یک روز از گذر عمر، اما تیک تاک صدای گردش عقربه ثانیه شمارش عجیب است.
تیک یعنی آینده یا زمان منفی به زمان حال و تاک یعنی زمان حال را به گذشته تبدیل کردن!
در گذر این سه زمان؛ زمان حال که فرصت عمل و اثر ما می باشد یک چشم بر هم زدن هم نیست.
به سخن عمرخیام نیشابوری؛
«وابستهی یک دَمیم و آن هم هیچ است»
آن چه تیک تاک ساعت به انسان می گوید این است که فرصت را غنیمت شمار!
تیک یعنی :
فرصت به دست آمد ...
تاک یعنی :
فرصت از دست رفت ...
انسان های موفق،قدر تک تک تیک ها را می دانند ...
اما انسان های ضعیف ...
فقط تاک های گذشته را می شمارند ...
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه
@Roshanfkrane
ابزار ساعت زمان لحظه ای را نشان می دهد و بازه زمانی یک روز از گذر عمر، اما تیک تاک صدای گردش عقربه ثانیه شمارش عجیب است.
تیک یعنی آینده یا زمان منفی به زمان حال و تاک یعنی زمان حال را به گذشته تبدیل کردن!
در گذر این سه زمان؛ زمان حال که فرصت عمل و اثر ما می باشد یک چشم بر هم زدن هم نیست.
به سخن عمرخیام نیشابوری؛
«وابستهی یک دَمیم و آن هم هیچ است»
آن چه تیک تاک ساعت به انسان می گوید این است که فرصت را غنیمت شمار!
تیک یعنی :
فرصت به دست آمد ...
تاک یعنی :
فرصت از دست رفت ...
انسان های موفق،قدر تک تک تیک ها را می دانند ...
اما انسان های ضعیف ...
فقط تاک های گذشته را می شمارند ...
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه
@Roshanfkrane
🟥سنگی بر کوزه
ای
روزگاری که خاتمی رییس دولت(state) بود. در دیداری از چین، در جلسه ای با نخست وزیر چین که علاوه بر دولت، حکمران آن کشور هم بود و هست، رشته سخن بر دست گرفت و از فلسفه وام گرفت و گفت و گفت.
چون نوبت به نخست وزیر چین رسید، گفت:
آقای رییس جمهور فلسفه خوب است اما به درد مملکت داری نمی خورد!
دنیا، دنیای فن سالاری است. من مهندس مکانیک هستم، فن را می دانم و می دانم راه پیشرفت یک مملکت عملگرایی و فن و اختراع با داشتن پشتوانه و تعامل است.
🔸خاتمی مصرانه بر روش خود کوشید و در مقابل برخورد تمدن های نظریه پرداز شهیر آمریکایی ساموئل هانتینگتون، طرحی عقیم و نه نظریه گفتگوی تمدن ها مطرح نمود.
آن چه از آن بدر آمد؛
گفتگوی تمدن ها از نوع گفتگوی کرها با یکدیگر بود- که یکی قصه ای برای خودش می گفت و آن دیگری برای خودش می خندید.
اما آن چه شد! جنگ بین ایدئولوژی های درون گستره و نه تمدن اسلامی و تعارض و مجادله و تروریسم در تقابل با تمدن غرب!
🔸تمدن چیست؟
ویل دورانت(۵ نوامبر ١٨٨۵ درگذشته ٧ نوامبر ١٩٨١)، در کتاب تاریخ تمدن می نویسد:
''تمدن را می توان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند.
در تمدن ۴ رکن و عنصر اساسی می توان تشخیص داد، که عبارتند از:
پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر- ظهور تمدن هنگامی امکان پذیر است که هرج و مرج و نا امنی پایان پذیرفته باشد. چه فقط هنگام از بین رفتن ترس است که کنجکاوی و احتیاط به ابداع و اختراع به کار می افتد و انسان خود را تسلیم غریزه ای می کند که او را به شکل طبیعی به راه کسب علم و معرفت و تهیه وسایل بهبود زندگی سوق می دهد.''
بر مبنای این تعریف دقیق ویل دورانت از شرط داشتن تمدن، عدم هرج و مرج و از بین رفتن ترس است.
آیا خاورمیانه هرج و مرج روش و خرافه زده که منبع ترس و خودکامگی است با این توصیف متمدن است؟
یا منبع توحش!
هنگامی که ایدئولوژی زدگی انسان معتقد اسلامی را به کشتن انسان های دیگر برای ثواب اخروی ترغیب می کند این انسان متمدن نیست و در پرتو الهامات تمدنی نزیسته است. این هنوز تصور می کند دینش با شمشیر جهانگیر خواهد شد.
بکش تا دیندار بیشتر شود!
فاصله وحشتناک تمدن غرب از بی تمدنی ایدئولوژیک خاورمیانه ای با سرعت در حال افزایش است.
🔸ایران کشوری کهن که کهنه اش کرده اند!
ایران تا قبل از حمله اسکندر گجستک به طور خاص در عصر حکمرانی کوروش(ذوالقرنین) و داریوش اول، با استناد به آن چه از کشفیات باستان شناسی برمی آید کشوری متمدن و از کهن ترین تمدن های تاریخ بشر است. اما گذر زمان آن را کهنه نموده است. در این عصر آن چنان به کهنگی گراییده که به تعبیر ناصرالدین شاه قاجار؛ همه چیزش به همه چیزش می آید.
ریا و خودکامگی بلایی بر سر ایران آورده است که رنگ تمدن بر رویش نمانده و روتوش مرگ و زشتی آن را رنگین نموده است.
🔸«هر کس آن کند که امروز و فردا او را سود دارد.»(بیهقی)
در عصری که تئوری بافی تا با رنگ عمل به نتیجه نرسد، باد هوا و بی اثر است. دولتمردان ایران بر تز سخن پراکنی بی عمل اصرار داشته و بر باید این بشود و بایست آن این گونه بود تاکید دارند.
اگر فلسفه بافی و سخن گفتن بی عمل نتیجه ای داشت که یونان مهد فلسفه باید اکنون بر جهان پیشرفت سیادت داشت.
که اگر کمک آلمان پیشرفته نبود یونان برای تامین مایحتاج اولیه اش، جزایر دریای مدیترانه اش می فروخت.
سردمداران ایران باید از خیالبافی ایده آلی و ایدئولوژی سیاسی خود را رها کرده و از این خواب سپید بیدار شوند. ایران به طرز اعجاب انگیزی در حال عقب افتادن از قافله پیشرفت و توسعه است. اگر امسال نیاز جهان غرب در بخش صنعت نفت و گاز است. سال بعد این نفت و گاز به دلیل کشفیات نو اثر امسال ندارد در صورتی که شریک دزد و رفیق قافله جناب نواده تاتار اگر بگذارد تا ایران به تعامل تفاهمی حداقلی با جامعه بین المللی برسد و تمدن نجیب ایرانی را به جهان از نو توصیف کند.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
ای
روزگاری که خاتمی رییس دولت(state) بود. در دیداری از چین، در جلسه ای با نخست وزیر چین که علاوه بر دولت، حکمران آن کشور هم بود و هست، رشته سخن بر دست گرفت و از فلسفه وام گرفت و گفت و گفت.
چون نوبت به نخست وزیر چین رسید، گفت:
آقای رییس جمهور فلسفه خوب است اما به درد مملکت داری نمی خورد!
دنیا، دنیای فن سالاری است. من مهندس مکانیک هستم، فن را می دانم و می دانم راه پیشرفت یک مملکت عملگرایی و فن و اختراع با داشتن پشتوانه و تعامل است.
🔸خاتمی مصرانه بر روش خود کوشید و در مقابل برخورد تمدن های نظریه پرداز شهیر آمریکایی ساموئل هانتینگتون، طرحی عقیم و نه نظریه گفتگوی تمدن ها مطرح نمود.
آن چه از آن بدر آمد؛
گفتگوی تمدن ها از نوع گفتگوی کرها با یکدیگر بود- که یکی قصه ای برای خودش می گفت و آن دیگری برای خودش می خندید.
اما آن چه شد! جنگ بین ایدئولوژی های درون گستره و نه تمدن اسلامی و تعارض و مجادله و تروریسم در تقابل با تمدن غرب!
🔸تمدن چیست؟
ویل دورانت(۵ نوامبر ١٨٨۵ درگذشته ٧ نوامبر ١٩٨١)، در کتاب تاریخ تمدن می نویسد:
''تمدن را می توان به شکل کلی آن، عبارت از نظمی اجتماعی دانست که در نتیجه وجود آن، خلاقیت فرهنگی امکان پذیر می شود و جریان پیدا می کند.
در تمدن ۴ رکن و عنصر اساسی می توان تشخیص داد، که عبارتند از:
پیش بینی و احتیاط در امور اقتصادی، سازمان سیاسی، سنن اخلاقی و کوشش در راه معرفت و بسط هنر- ظهور تمدن هنگامی امکان پذیر است که هرج و مرج و نا امنی پایان پذیرفته باشد. چه فقط هنگام از بین رفتن ترس است که کنجکاوی و احتیاط به ابداع و اختراع به کار می افتد و انسان خود را تسلیم غریزه ای می کند که او را به شکل طبیعی به راه کسب علم و معرفت و تهیه وسایل بهبود زندگی سوق می دهد.''
بر مبنای این تعریف دقیق ویل دورانت از شرط داشتن تمدن، عدم هرج و مرج و از بین رفتن ترس است.
آیا خاورمیانه هرج و مرج روش و خرافه زده که منبع ترس و خودکامگی است با این توصیف متمدن است؟
یا منبع توحش!
هنگامی که ایدئولوژی زدگی انسان معتقد اسلامی را به کشتن انسان های دیگر برای ثواب اخروی ترغیب می کند این انسان متمدن نیست و در پرتو الهامات تمدنی نزیسته است. این هنوز تصور می کند دینش با شمشیر جهانگیر خواهد شد.
بکش تا دیندار بیشتر شود!
فاصله وحشتناک تمدن غرب از بی تمدنی ایدئولوژیک خاورمیانه ای با سرعت در حال افزایش است.
🔸ایران کشوری کهن که کهنه اش کرده اند!
ایران تا قبل از حمله اسکندر گجستک به طور خاص در عصر حکمرانی کوروش(ذوالقرنین) و داریوش اول، با استناد به آن چه از کشفیات باستان شناسی برمی آید کشوری متمدن و از کهن ترین تمدن های تاریخ بشر است. اما گذر زمان آن را کهنه نموده است. در این عصر آن چنان به کهنگی گراییده که به تعبیر ناصرالدین شاه قاجار؛ همه چیزش به همه چیزش می آید.
ریا و خودکامگی بلایی بر سر ایران آورده است که رنگ تمدن بر رویش نمانده و روتوش مرگ و زشتی آن را رنگین نموده است.
🔸«هر کس آن کند که امروز و فردا او را سود دارد.»(بیهقی)
در عصری که تئوری بافی تا با رنگ عمل به نتیجه نرسد، باد هوا و بی اثر است. دولتمردان ایران بر تز سخن پراکنی بی عمل اصرار داشته و بر باید این بشود و بایست آن این گونه بود تاکید دارند.
اگر فلسفه بافی و سخن گفتن بی عمل نتیجه ای داشت که یونان مهد فلسفه باید اکنون بر جهان پیشرفت سیادت داشت.
که اگر کمک آلمان پیشرفته نبود یونان برای تامین مایحتاج اولیه اش، جزایر دریای مدیترانه اش می فروخت.
سردمداران ایران باید از خیالبافی ایده آلی و ایدئولوژی سیاسی خود را رها کرده و از این خواب سپید بیدار شوند. ایران به طرز اعجاب انگیزی در حال عقب افتادن از قافله پیشرفت و توسعه است. اگر امسال نیاز جهان غرب در بخش صنعت نفت و گاز است. سال بعد این نفت و گاز به دلیل کشفیات نو اثر امسال ندارد در صورتی که شریک دزد و رفیق قافله جناب نواده تاتار اگر بگذارد تا ایران به تعامل تفاهمی حداقلی با جامعه بین المللی برسد و تمدن نجیب ایرانی را به جهان از نو توصیف کند.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🟣انسان و وجدان
در جهان صدها ملیت، دین، زبان، نژاد و مذهب وجود دارد .
در این گستره؛ خداناباوران (آتئیست ها) در رده اول، مسیحیان در رده دوم، مسلمانان در جایگاه سوم، بودایی ها و پیروان کنفوسیوس و ... یهودیان در رده های بعدی قرار دارند.
هر دین آبشخور و مشرب پدیداری مذاهب گوناگون شده، تنها در دین اسلام بیش از هفتاد فرقه و مذهب نمودار شدند.
هر یک از این فرق خود را برتر و برحق تر از دیگران می داند و به دنبال آن است سر بر تن دیگری نباشد.
خون ریختن دیگران برای آنان آرمان است. الله الله گویان سر می برند و شکم پاره می کنند.
اما تنها دو نوع انسان داریم :
"آنکه وجدان دارد"
"آنکه وجدان ندارد".
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه #مفهومی
@Roshanfkrane
در جهان صدها ملیت، دین، زبان، نژاد و مذهب وجود دارد .
در این گستره؛ خداناباوران (آتئیست ها) در رده اول، مسیحیان در رده دوم، مسلمانان در جایگاه سوم، بودایی ها و پیروان کنفوسیوس و ... یهودیان در رده های بعدی قرار دارند.
هر دین آبشخور و مشرب پدیداری مذاهب گوناگون شده، تنها در دین اسلام بیش از هفتاد فرقه و مذهب نمودار شدند.
هر یک از این فرق خود را برتر و برحق تر از دیگران می داند و به دنبال آن است سر بر تن دیگری نباشد.
خون ریختن دیگران برای آنان آرمان است. الله الله گویان سر می برند و شکم پاره می کنند.
اما تنها دو نوع انسان داریم :
"آنکه وجدان دارد"
"آنکه وجدان ندارد".
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه #مفهومی
@Roshanfkrane
🔴ناترازی
ناترازی(ناترازمندی) واژه ای که بیشتر از علم فیزیک وام گرفته و در محاوره های اقتصاد سیاسی رواج یافته است.
در علم فیزیک تعادل یک جسم بر سه حالت است.
پایدار، ناپایدار، بی تفاوت یاخنثی
معادل تعادل در گفتار سیاسی ترازی یا ترازمندی است. در به کارگیری آن برای شرح نارسایی های سیستم اقتصادی در محیط درون یک کشور کاربردی می شود.
سیستم و محیط از عاریتی های اقتصاد سیاسی از علم فیزیک است.
سیستم، یعنی آن قسمتی که ما آن را از سایر قسمت ها جدا کرده و مورد بررسی قرار می دهیم. در حالی که محیط تمام اجزای مجاور سیستم است. یعنی اگر اقتصاد را مد نظر قرار دهیم، کل اجزای کشور محیط می باشد.
🔸ترازمندی یک سیستم اقتصادی دو حالت دارد.
١- پایدار
٢-ناپایدار
🔹در ترازمندی پایدار، ورودی و خروجی یک سیستم ثابت است.
در حالت پایدار سیستم؛ خروجی سیستم بزرگتر یا مساوی ورودی آن به سیستم است.
اگر منابع درآمدی اقتصاد کشوری ناشی از تولید و یا فروش منابع با هزینه کردها برابر باشد، آن کشور سودی برای پس انداز ندارد. نوع اقتصاد آن مصرفی است.
در حالتی دیگر درصورتی که خروجی سیستم کمتر از ورودی آن باشد، یعنی منابع درآمدی سیستم ناشی از تولید و یا فروش نفت و یا منابع دیگر به خارج از محیط یعنی کشورهای دیگر بسیار بیشتر از هزینه کردها باشد. در آن صورت منابع پس اندازی و سرمایه های ثروت ساز موجب با ارزشی و اعتبار پول ملی و پویایی اقتصاد و افزونی سرمایه گذاری می گردد. این پدیده در اقتصادهای لیبرالیستی جهان شمال حاکم است.
کشورهایی مانند نروژ، هلند، ژاپن، آمریکا، و ...
به عنوان نمونه نروژ
به عنوان کشوری که دارنده بیشینه ذخایر نفتی دریای شمال است. درآمد فروش نفت ورودی به سیستم اقتصادی را هزینه محیط آن نمی نماید. بلکه آن را در شرکت های تولیدی معتبر داخلی و با برند و درآمدزایی بالای چند ملیتی سرمایه گذاری نموده و بخش ناچیزی از سود آن سرمایه گذاری را همراه درآمدهای مالیاتی به صورت هزینه محیط، امورات کشور را با آن ساماندهی می نماید.
🔸در مقابل، در ترازمندی ناپایدار، ورودی سیستم با خروجی آن ناسازگار است.
خروجی سیستم کمتر از ورودی آن است. در مقوله اقتصاد، دخل و خرج برابر نیست.
خرج از دخل بسیار بیشتر است. ره آورد آن حاکم شدن فقر و فلاکت در جامعه است. به تعبیر شیخ اجل سعدی علیه الرحمه؛
«به حال آن کس بباید گریست
که دخلش نوزده و خرجش بود بیست»
راه کار فوری دولت ها در حالت ناترازی، چاپ پول بی پشتوانه و آرامش گورستانی در محیط سیستم است. که این سبب تورم می گردد.
در یک سیستم اقتصادی هرگاه ورودی درآمدی به سیستم کاهش یابد برای تامین خروجی در آن سیستم، اجزایش درونی آن اگر اقدامی غیر معمول انجام دهند، سیستم دچار سرطان شده و متورم می گردد.
تورم سیستم به صورت بی ارج و ارزش بودن پول رایج در محیط یا همان جامعه در پی خواهد داشت. و این موجب گرانی و بحران در محیط داخلی می گردد.
🔸چرا سیستم اقتصاد ایران دچار سرطان سهمگین ناترازی گشته و چگونه باید آن را درمان نمود؟
ایران به عنوان کشوری که دارایی فراوانی دارد، اما هیچ گاه زمامداران آن از دارایی های آن نتوانسته سرمایه و ثروت بسازند.
گاها در بهترین حالت در مقطعی در نوعی اقتصاد مصرفی دستوری، ورودی و خروجی سیستم اقتصادی را تا حدودی به صورت شکننده هماهنگ کرده که با لغزشی دوباره خروجی سیستم از ورودی درآمدی آن افزایش یافته و حالت ناترازی به خود گرفته است.
برای غلبه بر ناترازی ها در کل سیستم های درون محیطی ایران ایجاب می کند در دو بعد تغییرات ایجاد شود.
در بعد داخلی؛
استراتژی وجین هرزیات، که با فسادزدایی و انسداد رانت خواری و جلوگیری از دخالت دولت و زمامداران سیاسی در سیستم اقتصادی بایستی انجام گیرد.
در بعد خارجی؛
الزاما می باید به دنبال تعامل تفاهمی با جامعه بین الملل باشد.
در این نوع تعامل است که شرکتهای معتبر بینالمللی نسبت به سرمایه گذاری با توجه به منابع کربوهیدراتی و غیر آن در شرایط امن اعتماد نموده، نتیجه آن افزونی خروجی درآمدی سیستم اقتصادی و پویایی و شکوفایی جامعه با اقتصادی قوی و ترازمندی در سیستم های آن جامعه می شود.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اقتصاد
@Roshanfkrane
ناترازی(ناترازمندی) واژه ای که بیشتر از علم فیزیک وام گرفته و در محاوره های اقتصاد سیاسی رواج یافته است.
در علم فیزیک تعادل یک جسم بر سه حالت است.
پایدار، ناپایدار، بی تفاوت یاخنثی
معادل تعادل در گفتار سیاسی ترازی یا ترازمندی است. در به کارگیری آن برای شرح نارسایی های سیستم اقتصادی در محیط درون یک کشور کاربردی می شود.
سیستم و محیط از عاریتی های اقتصاد سیاسی از علم فیزیک است.
سیستم، یعنی آن قسمتی که ما آن را از سایر قسمت ها جدا کرده و مورد بررسی قرار می دهیم. در حالی که محیط تمام اجزای مجاور سیستم است. یعنی اگر اقتصاد را مد نظر قرار دهیم، کل اجزای کشور محیط می باشد.
🔸ترازمندی یک سیستم اقتصادی دو حالت دارد.
١- پایدار
٢-ناپایدار
🔹در ترازمندی پایدار، ورودی و خروجی یک سیستم ثابت است.
در حالت پایدار سیستم؛ خروجی سیستم بزرگتر یا مساوی ورودی آن به سیستم است.
اگر منابع درآمدی اقتصاد کشوری ناشی از تولید و یا فروش منابع با هزینه کردها برابر باشد، آن کشور سودی برای پس انداز ندارد. نوع اقتصاد آن مصرفی است.
در حالتی دیگر درصورتی که خروجی سیستم کمتر از ورودی آن باشد، یعنی منابع درآمدی سیستم ناشی از تولید و یا فروش نفت و یا منابع دیگر به خارج از محیط یعنی کشورهای دیگر بسیار بیشتر از هزینه کردها باشد. در آن صورت منابع پس اندازی و سرمایه های ثروت ساز موجب با ارزشی و اعتبار پول ملی و پویایی اقتصاد و افزونی سرمایه گذاری می گردد. این پدیده در اقتصادهای لیبرالیستی جهان شمال حاکم است.
کشورهایی مانند نروژ، هلند، ژاپن، آمریکا، و ...
به عنوان نمونه نروژ
به عنوان کشوری که دارنده بیشینه ذخایر نفتی دریای شمال است. درآمد فروش نفت ورودی به سیستم اقتصادی را هزینه محیط آن نمی نماید. بلکه آن را در شرکت های تولیدی معتبر داخلی و با برند و درآمدزایی بالای چند ملیتی سرمایه گذاری نموده و بخش ناچیزی از سود آن سرمایه گذاری را همراه درآمدهای مالیاتی به صورت هزینه محیط، امورات کشور را با آن ساماندهی می نماید.
🔸در مقابل، در ترازمندی ناپایدار، ورودی سیستم با خروجی آن ناسازگار است.
خروجی سیستم کمتر از ورودی آن است. در مقوله اقتصاد، دخل و خرج برابر نیست.
خرج از دخل بسیار بیشتر است. ره آورد آن حاکم شدن فقر و فلاکت در جامعه است. به تعبیر شیخ اجل سعدی علیه الرحمه؛
«به حال آن کس بباید گریست
که دخلش نوزده و خرجش بود بیست»
راه کار فوری دولت ها در حالت ناترازی، چاپ پول بی پشتوانه و آرامش گورستانی در محیط سیستم است. که این سبب تورم می گردد.
در یک سیستم اقتصادی هرگاه ورودی درآمدی به سیستم کاهش یابد برای تامین خروجی در آن سیستم، اجزایش درونی آن اگر اقدامی غیر معمول انجام دهند، سیستم دچار سرطان شده و متورم می گردد.
تورم سیستم به صورت بی ارج و ارزش بودن پول رایج در محیط یا همان جامعه در پی خواهد داشت. و این موجب گرانی و بحران در محیط داخلی می گردد.
🔸چرا سیستم اقتصاد ایران دچار سرطان سهمگین ناترازی گشته و چگونه باید آن را درمان نمود؟
ایران به عنوان کشوری که دارایی فراوانی دارد، اما هیچ گاه زمامداران آن از دارایی های آن نتوانسته سرمایه و ثروت بسازند.
گاها در بهترین حالت در مقطعی در نوعی اقتصاد مصرفی دستوری، ورودی و خروجی سیستم اقتصادی را تا حدودی به صورت شکننده هماهنگ کرده که با لغزشی دوباره خروجی سیستم از ورودی درآمدی آن افزایش یافته و حالت ناترازی به خود گرفته است.
برای غلبه بر ناترازی ها در کل سیستم های درون محیطی ایران ایجاب می کند در دو بعد تغییرات ایجاد شود.
در بعد داخلی؛
استراتژی وجین هرزیات، که با فسادزدایی و انسداد رانت خواری و جلوگیری از دخالت دولت و زمامداران سیاسی در سیستم اقتصادی بایستی انجام گیرد.
در بعد خارجی؛
الزاما می باید به دنبال تعامل تفاهمی با جامعه بین الملل باشد.
در این نوع تعامل است که شرکتهای معتبر بینالمللی نسبت به سرمایه گذاری با توجه به منابع کربوهیدراتی و غیر آن در شرایط امن اعتماد نموده، نتیجه آن افزونی خروجی درآمدی سیستم اقتصادی و پویایی و شکوفایی جامعه با اقتصادی قوی و ترازمندی در سیستم های آن جامعه می شود.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #اقتصاد
@Roshanfkrane
🟥مجسمه ای که سقوط کرد!
مجسمه که سقوط می کند. خیلی چیزهای دیگر فرو می ریزند.
در سوریه، ناگهان پایان اسد فرا رسید.
آخرین دیکتاتوری که بازمانده عصر کودتاهای دنیای اعراب است.
بشار اسد دومین فرد از خاندان اسد از اقلیت حدود ١٢درصدی علوی های سوریه که مجموعا با حافظ اسد حدود ۵۴ سال بر نظام حکومتی سوریه با عنوان ناسیونالیست سکولار حاکمیت و و با قوانین آهنین حکومت کردند.
چرا سوریه بدین عاقبتی گرفتار شد؟
عموما نظام های حکومتی غیر انتخابی فردمحور که با تکیه بر قدرت نظامی به دنبال مشروعیت یابی اند، ابتدا با غلبه الیگارشی با قوانین آهنین در فرونشاندن بی نظمی مقبولیت به دست آورده، اما در ادامه چون نظام حاکم فردمحور؛ استبدادی شده، گرفتار مشکلات اقتصادی و فساد سیستمک می گردند. از این بستر با شکل یابی و قالب بندی گفتمان آگاهی بخش مخالف، اکثریت حکومت شوندگان به ماهیت اقلیت حکومت کنندگان با محرز شدن بهره بردن و ویژه خواری آنان به مخالفت و واکنش حداکثری ترغیب می شوند. در این حالت به تدریج ساختارهایی که با مشت آهنین بسته شده اند فرو می ریزند.
آن چه در این گسست ساختاری نقش دارد.
١- ناکارآمدی اقتصاد؛
ناشی از رانت الیگارشی نظامی، دخالت خویشاوندان حکومت در اقتصاد که منجر به فساد سیستمک و حاکم شدن فقر اکثریت شده
٢-انفکاک بین حکومت و ملت؛
با از دست رفتن مقبولیت
٣-گرایش نظامیان به فساد، رشوه، و دزدی؛
در این حالت وظایف محوله را در ازای منافع بیشتر از سوی مخالفین داخلی و خارجی رها می کنند.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
مجسمه که سقوط می کند. خیلی چیزهای دیگر فرو می ریزند.
در سوریه، ناگهان پایان اسد فرا رسید.
آخرین دیکتاتوری که بازمانده عصر کودتاهای دنیای اعراب است.
بشار اسد دومین فرد از خاندان اسد از اقلیت حدود ١٢درصدی علوی های سوریه که مجموعا با حافظ اسد حدود ۵۴ سال بر نظام حکومتی سوریه با عنوان ناسیونالیست سکولار حاکمیت و و با قوانین آهنین حکومت کردند.
چرا سوریه بدین عاقبتی گرفتار شد؟
عموما نظام های حکومتی غیر انتخابی فردمحور که با تکیه بر قدرت نظامی به دنبال مشروعیت یابی اند، ابتدا با غلبه الیگارشی با قوانین آهنین در فرونشاندن بی نظمی مقبولیت به دست آورده، اما در ادامه چون نظام حاکم فردمحور؛ استبدادی شده، گرفتار مشکلات اقتصادی و فساد سیستمک می گردند. از این بستر با شکل یابی و قالب بندی گفتمان آگاهی بخش مخالف، اکثریت حکومت شوندگان به ماهیت اقلیت حکومت کنندگان با محرز شدن بهره بردن و ویژه خواری آنان به مخالفت و واکنش حداکثری ترغیب می شوند. در این حالت به تدریج ساختارهایی که با مشت آهنین بسته شده اند فرو می ریزند.
آن چه در این گسست ساختاری نقش دارد.
١- ناکارآمدی اقتصاد؛
ناشی از رانت الیگارشی نظامی، دخالت خویشاوندان حکومت در اقتصاد که منجر به فساد سیستمک و حاکم شدن فقر اکثریت شده
٢-انفکاک بین حکومت و ملت؛
با از دست رفتن مقبولیت
٣-گرایش نظامیان به فساد، رشوه، و دزدی؛
در این حالت وظایف محوله را در ازای منافع بیشتر از سوی مخالفین داخلی و خارجی رها می کنند.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
🔴برای هیچ
در جنگ کره، تعدادی از سربازان ترک از کشور ترکیه برای حمایت از سربازان کره جنوبی وارد جنگ با کره شمالی شده و در حلقه محاصره سربازان کره شمالی گرفتار شدند. جملگی در آن جنگ از بین رفتند.
بر گور دسته جمعی آنان سنگ بنایی نصب کرده بر آن نوشته اند.
در خاک کشور بیگانه برای حکومت بیگانه دیگر جان خود را فداکردن برای هیچ، سعادتی ندارد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه #مفهومی
@Roshanfkrane
در جنگ کره، تعدادی از سربازان ترک از کشور ترکیه برای حمایت از سربازان کره جنوبی وارد جنگ با کره شمالی شده و در حلقه محاصره سربازان کره شمالی گرفتار شدند. جملگی در آن جنگ از بین رفتند.
بر گور دسته جمعی آنان سنگ بنایی نصب کرده بر آن نوشته اند.
در خاک کشور بیگانه برای حکومت بیگانه دیگر جان خود را فداکردن برای هیچ، سعادتی ندارد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اندیشه #مفهومی
@Roshanfkrane
🔴جهانی ز ظلم تو می نالید!
در تاریخ آورده اند چون مدتی از مرگ عمربن الخطاب(رضی الله عنهو)، خلیفه دوم بگذشت.
عبدالله بن عمر در عالم رویا پدر را بدید.
به پدر بگفتا:
با آن همه مجاهدت در راه خدا در رکاب رسول خدا(ص)، بهشت برین را چون یافتی!
عمر گفت:
کدام بهشت؟
مرا دیر زمانی است به عقوبت آن که در دهی دست گوسفندی در شکاف پلی فرو رفته نگه داشته اند!
که در آن روز که آن گوسفند از آن پل گذشت، تو حاکم بوده ای!
و آن زبان بسته به دلیل خرابی پل آزار دیده است!
🔹 اسد که از ننگین ترین ابنای بشر بود و جهانی ز ظلم او پریشان احوال و می نالید. از سوریه که شبانه با پول و پله فراوان گریخت و به ارباب تاتارش پناه برد، در بیانیه ای اعلام نموده اند؛
«هرگز از کسانی نبودم که برای منافع شخصی دنبال قدرت و منصب بودند».
گویی بقای این تخم و ترکه ابلیس، به فنای ٣۶٠ تا ۵٢٠ هزار کشته سوری و بیش از ٣٠٠ بار بمباران شیمیایی مردم مظلوم سوریه و ۱۲ میلیون آواره، سیاه چال های مخوف (که سیدنایا نماد ننگ مستبد دمشق بود) و سوریهی ویران هم فقط به خاطر رضای خدا و صلاح مردم و وطن بود؛ وگرنه مباد مردم سوریه و جهان خیال کنند بنده خدا دنبال قدرت بوده اند!
🔹تاریخ چه مضحک تکرار می شود؟
در همان دمشق مرکز شامات هم زمانی معاویة بن اباسفیان سر سلسله امویان حکومت می کرد.
زمانی برای اقتدار قدرت و مقبولیت حکومتش دچار مشکل گردید. روی به عمروعاص نمود چه کنیم یا عمر؟
عمروعاص گفت:
برو منبر، تمام تقصیرها را گردن خدا بیانداز!
🔹نواده بد فرجام شیطان صبر کن تا عقوبت رنج هایی که بر انسان های بی گناه روا داشته ای ببینی، این اول ظلماتت است تا صبح انتقام خداوندی اندک زمانی مانده است.
...الا لعنة الله علی الظالمین(هود،١٨)
ای لعنت خدا بر ظالمان باد.(هود،١٩)
نَفْسِ ظالم مثالِ زنبور است
که جهانش ز دست مینالَند
صبر کن تا بیوفتد روزی
که همه پای بر سَرَش مالَند
(سعدی)
🖌دکتر #ع_پرویزی
#تاریخ #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
در تاریخ آورده اند چون مدتی از مرگ عمربن الخطاب(رضی الله عنهو)، خلیفه دوم بگذشت.
عبدالله بن عمر در عالم رویا پدر را بدید.
به پدر بگفتا:
با آن همه مجاهدت در راه خدا در رکاب رسول خدا(ص)، بهشت برین را چون یافتی!
عمر گفت:
کدام بهشت؟
مرا دیر زمانی است به عقوبت آن که در دهی دست گوسفندی در شکاف پلی فرو رفته نگه داشته اند!
که در آن روز که آن گوسفند از آن پل گذشت، تو حاکم بوده ای!
و آن زبان بسته به دلیل خرابی پل آزار دیده است!
🔹 اسد که از ننگین ترین ابنای بشر بود و جهانی ز ظلم او پریشان احوال و می نالید. از سوریه که شبانه با پول و پله فراوان گریخت و به ارباب تاتارش پناه برد، در بیانیه ای اعلام نموده اند؛
«هرگز از کسانی نبودم که برای منافع شخصی دنبال قدرت و منصب بودند».
گویی بقای این تخم و ترکه ابلیس، به فنای ٣۶٠ تا ۵٢٠ هزار کشته سوری و بیش از ٣٠٠ بار بمباران شیمیایی مردم مظلوم سوریه و ۱۲ میلیون آواره، سیاه چال های مخوف (که سیدنایا نماد ننگ مستبد دمشق بود) و سوریهی ویران هم فقط به خاطر رضای خدا و صلاح مردم و وطن بود؛ وگرنه مباد مردم سوریه و جهان خیال کنند بنده خدا دنبال قدرت بوده اند!
🔹تاریخ چه مضحک تکرار می شود؟
در همان دمشق مرکز شامات هم زمانی معاویة بن اباسفیان سر سلسله امویان حکومت می کرد.
زمانی برای اقتدار قدرت و مقبولیت حکومتش دچار مشکل گردید. روی به عمروعاص نمود چه کنیم یا عمر؟
عمروعاص گفت:
برو منبر، تمام تقصیرها را گردن خدا بیانداز!
🔹نواده بد فرجام شیطان صبر کن تا عقوبت رنج هایی که بر انسان های بی گناه روا داشته ای ببینی، این اول ظلماتت است تا صبح انتقام خداوندی اندک زمانی مانده است.
...الا لعنة الله علی الظالمین(هود،١٨)
ای لعنت خدا بر ظالمان باد.(هود،١٩)
نَفْسِ ظالم مثالِ زنبور است
که جهانش ز دست مینالَند
صبر کن تا بیوفتد روزی
که همه پای بر سَرَش مالَند
(سعدی)
🖌دکتر #ع_پرویزی
#تاریخ #سیاسی #اندیشه
@Roshanfkrane
🟥دو پرده از سقوط دیکتاتورها
پرده اول؛
قالی دست بافت ابریشمی
روزی روزگاری در هنگام دولت هاشمی رفسنجانی، نیکلای چائوشسکو و عیال، دیکتاتور رومانی ایران آمدند و یک تخته قالی نفیس ابریشمی هم از دست هاشمی هدیه گرفتند.
اما چون به بخارست پایتخت رومانی برگشتند. بنای سخن پراکنی برای مستمعین چند هزار نفری گذاشتند. هنوز لحظاتی از دروغ پردازیش نگذشته بود که از میان جمعیت شیرخام خورده ای بنای هو کردن گذاشت.
بقیه نیز به هو کردن دیکتاتور پرداختند.
شد آن چه نباید می شد.
دیکتاتور و عیال این بار بی تخته فرش ابریشمی دست بافت ایرانی دستگیر و بی محاکمه در برابر جوخه اعدام سینه دیوار نهادند و به اسفل السافلین واصل نمودند.
پرده دوم؛
دیپلماسی رستورانی
کمی بیش از سه هفته پیش، سیدعباس عراقچی رییس دستگاه دیپلماسی مهمان اسد دیکتاتور سوریه بود. اوضاع دربار دیکتاتور طوری بی ریخت بود که عراقچی ناچار شد در رستورانی از رستوران های دمشق، شامی در اوج حسرت و نومیدی با اضطراب صرف نماید و از مهلکه زودتر از اسد بگریزد.
هنوز چند هفته از آن رستوران گردی نگذشته که گذار عباس عراقچی این بار به قاهره افناده که هنوز به تهران بازنگشته!
این بار اعتراظات مردم در قاهره بر علیه حکومت السیسی شدت گرفته که چه بسا موجب سقوط این یکی دیکتاتور گردد!
این رییس دستگاه دیپلماسی ایران، عجب سق سیاهی و قدم نامبارک برای دیکتاتورها و مبارکی برای مردم دارد.
از دولت فخیمه انتظار می رود، سیدعباس را به نوبت روانه رستوران گردی در جاهای دیگر نموده که در فصل سقوط دیکتاتورها زنجیره سقوط آنان شتاب گیرد!
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
پرده اول؛
قالی دست بافت ابریشمی
روزی روزگاری در هنگام دولت هاشمی رفسنجانی، نیکلای چائوشسکو و عیال، دیکتاتور رومانی ایران آمدند و یک تخته قالی نفیس ابریشمی هم از دست هاشمی هدیه گرفتند.
اما چون به بخارست پایتخت رومانی برگشتند. بنای سخن پراکنی برای مستمعین چند هزار نفری گذاشتند. هنوز لحظاتی از دروغ پردازیش نگذشته بود که از میان جمعیت شیرخام خورده ای بنای هو کردن گذاشت.
بقیه نیز به هو کردن دیکتاتور پرداختند.
شد آن چه نباید می شد.
دیکتاتور و عیال این بار بی تخته فرش ابریشمی دست بافت ایرانی دستگیر و بی محاکمه در برابر جوخه اعدام سینه دیوار نهادند و به اسفل السافلین واصل نمودند.
پرده دوم؛
دیپلماسی رستورانی
کمی بیش از سه هفته پیش، سیدعباس عراقچی رییس دستگاه دیپلماسی مهمان اسد دیکتاتور سوریه بود. اوضاع دربار دیکتاتور طوری بی ریخت بود که عراقچی ناچار شد در رستورانی از رستوران های دمشق، شامی در اوج حسرت و نومیدی با اضطراب صرف نماید و از مهلکه زودتر از اسد بگریزد.
هنوز چند هفته از آن رستوران گردی نگذشته که گذار عباس عراقچی این بار به قاهره افناده که هنوز به تهران بازنگشته!
این بار اعتراظات مردم در قاهره بر علیه حکومت السیسی شدت گرفته که چه بسا موجب سقوط این یکی دیکتاتور گردد!
این رییس دستگاه دیپلماسی ایران، عجب سق سیاهی و قدم نامبارک برای دیکتاتورها و مبارکی برای مردم دارد.
از دولت فخیمه انتظار می رود، سیدعباس را به نوبت روانه رستوران گردی در جاهای دیگر نموده که در فصل سقوط دیکتاتورها زنجیره سقوط آنان شتاب گیرد!
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
🔻کی جیب کی را زده❗️
قانونی در کشور آمریکا وجود دارد به نام قانون سوت، کارکرد این قانون بدین صورت است که هر کسی با دلیل و برهان؛ دزدی و به عبارت امروزین رایج در کشور، اختلاسی در اداره ای به سیستم نظارتی اعلام کند بخشی از آن به عنوان جایزه به آن فرد تعلق می گیرد. مکمل این قانون در همان کشور و بیشتر کشورهای توسعه یافته، قانونی نیز وجود دارد به نام؛
قانون از کجا آورده ای❗️
⚠️در کشور ما نیز این قانون حتی پیش از انقلاب به تصویب رسیده اما هیچگاه کاربردی نشده است❗️با پیروزی انقلاب، مردم امید زیادی به مبارزه با فساد و دزدی داشتند اوایل برخوردهای شدیدی با این پدیده انجام گرفت. البته تندروی هایی هم صورت گرفت. ولی به تدریج با تکرار ساختارهای قبل از انقلاب دوباره سر خانه اول برگشتیم‼️ در این دوران شاید شدیدترین و بی مهابا ترین دزدی ها و غارت ها در تاریخ این کشور توسط افرادی که خیلی خود را موجه جلوه داده انجام گرفته است و تار و پود اقتصاد ایران را از هم گسسته است. این پدیده تکراری در تاریخ این ملت در این دوران چرا انجام می گیرد جای سوال است‼️
📛پاسخ به این سوال را باید در جستاری به نام، مالکیت خصوصی و شفافیت جست. آن چه که در ایران برخلاف دنیای توسعه یافته، هیچگاه به رسمیت شناخته نشده است همین مالکیت خصوصی است. مالکیت خصوصی رشد اقتصادی درون زا و پیشرفت را به دنبال داشته در حالی که نبود آن و وابستگی به درآمدهای نفتی، نه تنها مالکیت خصوصی را به رسمیت نمی شناسد بلکه مبهم بودن تمام درآمدها به جای شفافیت را در پی دارد. این ابهام باعث باز شدن دریچه های فساد و اختلاس شده است.
🔺نمادها و مصداق هایی برای این پدیده در هر شهری و اجتماعی می توان به وضوح کاملا دید. کیست که با حداقل آگاهی به این پدیده بی دینی اما اعتقادی در هر شهری از این کشور واقف نبوده، و برخی فعالین چفیه به گرده با پیشانی داغ کرده و یقه های بسته در پدیده زمین خواری و فساد را نشناسد!
🔻معمولا در بیان دردها و رنج ها، بایستی راهکار هم پیشنهاد گردد. راهکاری که برای برون رفت از شرایط فعلی موثر می باشد. در دو بعد داخلی و خارجی اقتصاد و سیاست باید مد نظر قرار گیرد.
1.در بعد داخلی، باید به جای رشد اقتصادی برون زا که وابسته به عایدات نفتی است باید رشد اقتصادی درون زا که وابسته به تولید داخلی است با کاهش رشد جمعیت اجرایی گردد. و درامدهای نفتی به عنوان سرمایه گذاری در شرکت های معتبر بین المللی و ذخیره مورد استفاده قرار گیرند.
2.در ایستارهای سیاسی، الزاما باید تعامل تفاهمی به جای تعامل ابزاری مد نظر قرار گرفته و از نگاه اعتقادی به جهان پیرامونی خود خودداری کرده و حتما بایستی در جهت تشنج زدایی حرکت کنیم. در غیر این صورت به عنوان ساکن یک جزیره پر از گنج که فقط گنج دارد اما خوردنی در آن یافت نمی شود در داشته ها و ثروت های زیر زمینی با فلاکت مواجه می شویم.
🖌 دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
قانونی در کشور آمریکا وجود دارد به نام قانون سوت، کارکرد این قانون بدین صورت است که هر کسی با دلیل و برهان؛ دزدی و به عبارت امروزین رایج در کشور، اختلاسی در اداره ای به سیستم نظارتی اعلام کند بخشی از آن به عنوان جایزه به آن فرد تعلق می گیرد. مکمل این قانون در همان کشور و بیشتر کشورهای توسعه یافته، قانونی نیز وجود دارد به نام؛
قانون از کجا آورده ای❗️
⚠️در کشور ما نیز این قانون حتی پیش از انقلاب به تصویب رسیده اما هیچگاه کاربردی نشده است❗️با پیروزی انقلاب، مردم امید زیادی به مبارزه با فساد و دزدی داشتند اوایل برخوردهای شدیدی با این پدیده انجام گرفت. البته تندروی هایی هم صورت گرفت. ولی به تدریج با تکرار ساختارهای قبل از انقلاب دوباره سر خانه اول برگشتیم‼️ در این دوران شاید شدیدترین و بی مهابا ترین دزدی ها و غارت ها در تاریخ این کشور توسط افرادی که خیلی خود را موجه جلوه داده انجام گرفته است و تار و پود اقتصاد ایران را از هم گسسته است. این پدیده تکراری در تاریخ این ملت در این دوران چرا انجام می گیرد جای سوال است‼️
📛پاسخ به این سوال را باید در جستاری به نام، مالکیت خصوصی و شفافیت جست. آن چه که در ایران برخلاف دنیای توسعه یافته، هیچگاه به رسمیت شناخته نشده است همین مالکیت خصوصی است. مالکیت خصوصی رشد اقتصادی درون زا و پیشرفت را به دنبال داشته در حالی که نبود آن و وابستگی به درآمدهای نفتی، نه تنها مالکیت خصوصی را به رسمیت نمی شناسد بلکه مبهم بودن تمام درآمدها به جای شفافیت را در پی دارد. این ابهام باعث باز شدن دریچه های فساد و اختلاس شده است.
🔺نمادها و مصداق هایی برای این پدیده در هر شهری و اجتماعی می توان به وضوح کاملا دید. کیست که با حداقل آگاهی به این پدیده بی دینی اما اعتقادی در هر شهری از این کشور واقف نبوده، و برخی فعالین چفیه به گرده با پیشانی داغ کرده و یقه های بسته در پدیده زمین خواری و فساد را نشناسد!
🔻معمولا در بیان دردها و رنج ها، بایستی راهکار هم پیشنهاد گردد. راهکاری که برای برون رفت از شرایط فعلی موثر می باشد. در دو بعد داخلی و خارجی اقتصاد و سیاست باید مد نظر قرار گیرد.
1.در بعد داخلی، باید به جای رشد اقتصادی برون زا که وابسته به عایدات نفتی است باید رشد اقتصادی درون زا که وابسته به تولید داخلی است با کاهش رشد جمعیت اجرایی گردد. و درامدهای نفتی به عنوان سرمایه گذاری در شرکت های معتبر بین المللی و ذخیره مورد استفاده قرار گیرند.
2.در ایستارهای سیاسی، الزاما باید تعامل تفاهمی به جای تعامل ابزاری مد نظر قرار گرفته و از نگاه اعتقادی به جهان پیرامونی خود خودداری کرده و حتما بایستی در جهت تشنج زدایی حرکت کنیم. در غیر این صورت به عنوان ساکن یک جزیره پر از گنج که فقط گنج دارد اما خوردنی در آن یافت نمی شود در داشته ها و ثروت های زیر زمینی با فلاکت مواجه می شویم.
🖌 دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
رویگرزاده ای که زبان پارسی را پاسداشت.
مورخان زبانشناس به این نتیجه رسیده اند که یعقوب لیث صفاری قهرمان ملی همه ایرانیان ۲۸ دسامبر سال ۸۷۵ میلادی، پیش از آن که به قصد راندن اعراب از هرات، سیستان را ترک کند زبان پارسی را زبان رسمی همه ایرانیان اعلام داشت و تاکید کرد که منظور او همان لهجه ای است که در دربار ساسانیان به آن تکلم می شد و مکاتبات رسمی به آن صورت می گرفت.
از همان زمان این پارسی را پارسی دری (پارسی دربار) خوانده اند. زبان مکاتبات و مذاکرات رسمی از سال ۶۵۲ میلادی عربی بود، زیرا اعراب حاکمان شهرها بودند و زبان دیگری نمی دانستند و به ایرانیانی که عربی نمی دانستند و سعی در یاد گرفتن آن نمی کردند «عجم به معنای گنگ» خطاب می کردند که هنوز هم این اصطلاح از میان نرفته است.
یعقوب لیث در سال ۸۶۸ پس از تصرف کرمان بود که اخطار کرد اگر کسی در قلمرو او جز به فارسی سخن بگوید و بنویسد شدیدا مجازات خواهد شد.
یعقوب که رهبری بزرگ و در تاریخ ایرانیان منحصر به فرد است پس از اعلام پارسی به عنوان زبان رسمی قلمرو خود ظرف دو سال هرات، بلخ، کابل و قندهار یعنی همه افغانستان امروز را که در آن زمان ایران خاوری (آریانا ـ ملک کیان) خوانده می شد از دست اعراب خارج ساخت و سال ۸۶۸ میلادی نیز کرمان و همه پارس را گرفت و به فتوحات خود ادامه داد.
فرق یعقوب با سایر ایرانیان استقلال طلب این بوده است که مطلقا حاضر به سازش و تماس با خلیفه بغداد نبود.
پارسی تا دهها سال پس از یعقوب لیث عاری از واژه های عربی بود که بعدا به تدریج، نویسندگان و شاعران برای غنای کلام از زبان عربی واژه عاریه کردند.
فردوسی تلاش بسیار کرد که این واژه های خارجی را از پارسی بزداید و موفق شد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #تاریخ #پارسی
@Roshanfkrane
مورخان زبانشناس به این نتیجه رسیده اند که یعقوب لیث صفاری قهرمان ملی همه ایرانیان ۲۸ دسامبر سال ۸۷۵ میلادی، پیش از آن که به قصد راندن اعراب از هرات، سیستان را ترک کند زبان پارسی را زبان رسمی همه ایرانیان اعلام داشت و تاکید کرد که منظور او همان لهجه ای است که در دربار ساسانیان به آن تکلم می شد و مکاتبات رسمی به آن صورت می گرفت.
از همان زمان این پارسی را پارسی دری (پارسی دربار) خوانده اند. زبان مکاتبات و مذاکرات رسمی از سال ۶۵۲ میلادی عربی بود، زیرا اعراب حاکمان شهرها بودند و زبان دیگری نمی دانستند و به ایرانیانی که عربی نمی دانستند و سعی در یاد گرفتن آن نمی کردند «عجم به معنای گنگ» خطاب می کردند که هنوز هم این اصطلاح از میان نرفته است.
یعقوب لیث در سال ۸۶۸ پس از تصرف کرمان بود که اخطار کرد اگر کسی در قلمرو او جز به فارسی سخن بگوید و بنویسد شدیدا مجازات خواهد شد.
یعقوب که رهبری بزرگ و در تاریخ ایرانیان منحصر به فرد است پس از اعلام پارسی به عنوان زبان رسمی قلمرو خود ظرف دو سال هرات، بلخ، کابل و قندهار یعنی همه افغانستان امروز را که در آن زمان ایران خاوری (آریانا ـ ملک کیان) خوانده می شد از دست اعراب خارج ساخت و سال ۸۶۸ میلادی نیز کرمان و همه پارس را گرفت و به فتوحات خود ادامه داد.
فرق یعقوب با سایر ایرانیان استقلال طلب این بوده است که مطلقا حاضر به سازش و تماس با خلیفه بغداد نبود.
پارسی تا دهها سال پس از یعقوب لیث عاری از واژه های عربی بود که بعدا به تدریج، نویسندگان و شاعران برای غنای کلام از زبان عربی واژه عاریه کردند.
فردوسی تلاش بسیار کرد که این واژه های خارجی را از پارسی بزداید و موفق شد.
🖌دکتر #ع_پرویزی
#اجتماعی #تاریخ #پارسی
@Roshanfkrane
♻️نه شرقی، نه غربی!
بر سر درب وزارت امورخارجه با خط زیبای نستعلیق بر کاشی آبی رنگ به رنگ سپید نگاشته اند؛
نه شرقی، نه غربی
جمهوری اسلامی!
این شعار نماد گفتمان استقلال طلبی در سیاست خارجی ای بود که بعد از پیروزی انقلاب در عدم پیروی از مرام کمونیستی و کاپیتالیستی مطرح گردید. اما امروز آن گفتمان گویی نه غربی، اما فقط شرقی ترین شده است. و این خاستگاه رنج و ظلم از انیرانیان بر ایران و ایرانیان شده است.
آن چه اندیش ورزان عرصه تاریخ و سیاست جهان می گویند و آن چه واقعیات تاریخ بیان می دارد، به سخن پیر تاریخ اندیش مرحوم دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی؛
در سیاست ایران، خطرناک ترین کارها خود را با روسیه درانداختن است، و خطرناک تر از آن، با روس ها ساختن است.
روس ها، در دو قرن اخیر متجاوزترین کشورها به خاک ایران و عامل بدترین فجایع در حق ایرانیان بوده اند.
پشتیبان اصلی صدام در تجاوز به خاک ایران، روس ها بودند.
در طی دو دهه اخیر چون در مقابل آمریکا و غرب به دلایلی از جمله اقتصاد، دموکراسی خواهی، و حاکمیت استبدادی قافیه را باخته اند با حامی پروری از میان کشورهای استبدادی و آنانی که تضاد منافع با آمریکا داشته، از تعامل ابزاری برای حمایت خود بهره برده اند.
از زمره این نظام های استبدادی حکومت صدام، قذافی، و اسد که با خواست مردم و نظام بین الملل به سبب جنایاتی که در حق ملت های خود نموده، ساقط شده اند.
حکومت استبدادی کره شمالی از اقمار شوروی در دوران جنگ سرد کماکان با تکیه بر سلاح هسته ای و جنگ افزارهای غیرمتعارفش اما با مردمی فقیر و مطیع مانده است.
ایران نیز در طی چند دهه اخیر بنابه سیاست غلط خارجی تمام کاشته خود را دامن روس ها نهاده و با قیم گزینی آنان در شورای امنیت، در عرصه عمل خود را سرباز روسیه معرفی نموده است.
در بحران سوریه این جنبه ابزاری نمودی کاملا واضح داشت.
اما در روز مبادا رفیق پوتین بر ایران رکب زد .
هر چند هم نظام دست نشانده اسد و هم پوتین حافظ منافع اسراییل و گرا دادن به موساد برای حمله به اهداف ایران درسوریه در طی یک دهه اخیر بوده اند.
🖌دکتر#ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
بر سر درب وزارت امورخارجه با خط زیبای نستعلیق بر کاشی آبی رنگ به رنگ سپید نگاشته اند؛
نه شرقی، نه غربی
جمهوری اسلامی!
این شعار نماد گفتمان استقلال طلبی در سیاست خارجی ای بود که بعد از پیروزی انقلاب در عدم پیروی از مرام کمونیستی و کاپیتالیستی مطرح گردید. اما امروز آن گفتمان گویی نه غربی، اما فقط شرقی ترین شده است. و این خاستگاه رنج و ظلم از انیرانیان بر ایران و ایرانیان شده است.
آن چه اندیش ورزان عرصه تاریخ و سیاست جهان می گویند و آن چه واقعیات تاریخ بیان می دارد، به سخن پیر تاریخ اندیش مرحوم دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی؛
در سیاست ایران، خطرناک ترین کارها خود را با روسیه درانداختن است، و خطرناک تر از آن، با روس ها ساختن است.
روس ها، در دو قرن اخیر متجاوزترین کشورها به خاک ایران و عامل بدترین فجایع در حق ایرانیان بوده اند.
پشتیبان اصلی صدام در تجاوز به خاک ایران، روس ها بودند.
در طی دو دهه اخیر چون در مقابل آمریکا و غرب به دلایلی از جمله اقتصاد، دموکراسی خواهی، و حاکمیت استبدادی قافیه را باخته اند با حامی پروری از میان کشورهای استبدادی و آنانی که تضاد منافع با آمریکا داشته، از تعامل ابزاری برای حمایت خود بهره برده اند.
از زمره این نظام های استبدادی حکومت صدام، قذافی، و اسد که با خواست مردم و نظام بین الملل به سبب جنایاتی که در حق ملت های خود نموده، ساقط شده اند.
حکومت استبدادی کره شمالی از اقمار شوروی در دوران جنگ سرد کماکان با تکیه بر سلاح هسته ای و جنگ افزارهای غیرمتعارفش اما با مردمی فقیر و مطیع مانده است.
ایران نیز در طی چند دهه اخیر بنابه سیاست غلط خارجی تمام کاشته خود را دامن روس ها نهاده و با قیم گزینی آنان در شورای امنیت، در عرصه عمل خود را سرباز روسیه معرفی نموده است.
در بحران سوریه این جنبه ابزاری نمودی کاملا واضح داشت.
اما در روز مبادا رفیق پوتین بر ایران رکب زد .
هر چند هم نظام دست نشانده اسد و هم پوتین حافظ منافع اسراییل و گرا دادن به موساد برای حمله به اهداف ایران درسوریه در طی یک دهه اخیر بوده اند.
🖌دکتر#ع_پرویزی
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
🟥سر تخت شاهان بپیچد سه کار
ظهور حکومت ها در طول تاریخ شکل گیری نظام های اجتماعی، همواره بر مبنای قاعده برتری فرادستان اتفاق افتاده است.
به این صورت که در حد زوال یک نظام حکومتی، فرادستی با رهبری کاریزمایی برخاسته و با حمایت مردم سلسله قبلی را برانداخته و نظم و امنیت را برقرار نموده است.
این فرادست در اعصار ماضی، یک پهلوان، جنگاور، و یا یک رهبر محلی بوده است. اما در عصر نو، فرادستان بر مبنای قاعده؛ دانش قدرت است. از نوع متفکرین و اندیشمندانند.
در مقابل برافتادن حکومت ها و نظام های سیاسی به یک باره اتفاق نمی افتد. بلکه حکومت ها ابتدا در ذهن ها سقوط می کنند. این سقوط، حد یا تکینگی زوال باید نامید.
در این حد، حکومت با مشکلات عدیده ای در بارگاه خود توسط حکومت گران و گردانی امور حکومت شوندگان مواجه گشته و قادر به اداره امور نیست. این حالت، مبنای گسیختگی حکومت است.
سه عامل که سبب ایجاد حد زوال و در نهایت گسیختگی یک حکومت می گردد؛
١-ظلم و ستمگری بر حکومت شوندگان
٢-پروراندن سفله گان
٣-دزدی و فزونخواهی حکومت گران
مسعودی در مروج الذهب در مورد برافتادن آل امیه می نویسد؛
از شیوخ بنی امیه سبب زوال آن حکومت را پرسیدند. گفتند:
به لذت مشغول شدیم و از رسیدگی به کارهای لازم بازماندیم. با رعیت ستم کردیم تا از عدل ما مأیوس شدند به وزیرانی اعتماد کردیم که منافع خود را ترجیح دادند و از مقابله با سپاه خود ناتوان شدیم و اخبار از ما نهان شد.
حکیم دانای طوس فردوسی بزرگ معتقد است که سه عامل موجب زوال و گسیختگی حکومت ها میشود.
نخست؛
اوجگیری ظلم وستم عامل اصلی و مهم سقوط است که مردم توسط فرادستان حاکم سرکوب، زندانی، شکنجه، تحقیر و کشته میشوند.
دوم؛
حذف نخبگان و به کارگیری بیمایهگان و بیخردان، در مسند امور و مدیریت جامعه.
سوم؛
ثروت اندوزی و سیریناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با زور و تزویر، جامعه فقیرتر و حقیرتر میشود.
سرایندهی شاهنامه در بارهی این سه عامل چنین میگوید:
سر تخت شاهان بپیچد سه کار
نخستین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بیمایه را برکشد
ز مرد هنرمند برتر کشد
سوم آنکه باگنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
🖌 #ع_پرویزی
#اندیشه
@Roshanfkrane
ظهور حکومت ها در طول تاریخ شکل گیری نظام های اجتماعی، همواره بر مبنای قاعده برتری فرادستان اتفاق افتاده است.
به این صورت که در حد زوال یک نظام حکومتی، فرادستی با رهبری کاریزمایی برخاسته و با حمایت مردم سلسله قبلی را برانداخته و نظم و امنیت را برقرار نموده است.
این فرادست در اعصار ماضی، یک پهلوان، جنگاور، و یا یک رهبر محلی بوده است. اما در عصر نو، فرادستان بر مبنای قاعده؛ دانش قدرت است. از نوع متفکرین و اندیشمندانند.
در مقابل برافتادن حکومت ها و نظام های سیاسی به یک باره اتفاق نمی افتد. بلکه حکومت ها ابتدا در ذهن ها سقوط می کنند. این سقوط، حد یا تکینگی زوال باید نامید.
در این حد، حکومت با مشکلات عدیده ای در بارگاه خود توسط حکومت گران و گردانی امور حکومت شوندگان مواجه گشته و قادر به اداره امور نیست. این حالت، مبنای گسیختگی حکومت است.
سه عامل که سبب ایجاد حد زوال و در نهایت گسیختگی یک حکومت می گردد؛
١-ظلم و ستمگری بر حکومت شوندگان
٢-پروراندن سفله گان
٣-دزدی و فزونخواهی حکومت گران
مسعودی در مروج الذهب در مورد برافتادن آل امیه می نویسد؛
از شیوخ بنی امیه سبب زوال آن حکومت را پرسیدند. گفتند:
به لذت مشغول شدیم و از رسیدگی به کارهای لازم بازماندیم. با رعیت ستم کردیم تا از عدل ما مأیوس شدند به وزیرانی اعتماد کردیم که منافع خود را ترجیح دادند و از مقابله با سپاه خود ناتوان شدیم و اخبار از ما نهان شد.
حکیم دانای طوس فردوسی بزرگ معتقد است که سه عامل موجب زوال و گسیختگی حکومت ها میشود.
نخست؛
اوجگیری ظلم وستم عامل اصلی و مهم سقوط است که مردم توسط فرادستان حاکم سرکوب، زندانی، شکنجه، تحقیر و کشته میشوند.
دوم؛
حذف نخبگان و به کارگیری بیمایهگان و بیخردان، در مسند امور و مدیریت جامعه.
سوم؛
ثروت اندوزی و سیریناپذیری از داشتن دارایی که فساد مالی از سوی حکومتگران را به همراه دارد. با زور و تزویر، جامعه فقیرتر و حقیرتر میشود.
سرایندهی شاهنامه در بارهی این سه عامل چنین میگوید:
سر تخت شاهان بپیچد سه کار
نخستین ز بیدادگر شهریار
دگر آنکه بیمایه را برکشد
ز مرد هنرمند برتر کشد
سوم آنکه باگنج خویشی کند
بکوشد به دینار بیشی کند
🖌 #ع_پرویزی
#اندیشه
@Roshanfkrane