🍀 حکیمی درجمع مریدانش نشسته بود ....
یکی از شاگردان از وی پرسید: استاد #علم بهتراست یا #ثروت؟
حکیم بیدرنگ شمشیری بیرون آورد و مانند #جومونگ شاگرد بخت برگشته را
به سه قسمت نامساوی تقسیم نمود و گفت:
سالهاست که دیگر هیچ احمقی بین دوراهی #علم و #ثروت گیر نمیکند!!!
مریدان دیگر درحالیکه انگشت حیرت به دندان گرفته و لرزش تمام وجودشان را فرا گرفته بود گفتند:
ای حکیم ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم!!!
حکیم گفت: در جوانی مرا دوستی بود
که باهم به مکتب میرفتیم،
دوستم #ترک_تحصیل کرد و من #معلم مکتب شدم!
حالا او #پورشه دارد، من #پوشه......!
او اوراق #مشارکت دارد و من اوراق #امتحانی.....!!
او عینک #آفتابی، من عینک ته #استکانی.....!!!
او بیمهی #زندگانی، من بیمه ی خدمات #درمانی.....!!!
او #سکه و #ارز، من #سکته و #قرض......!!!!!
سخنان حکیم چون بدین جا رسید مریدان نعرهای جانسوز زدند
و راهی کلاسهای #آموزش_اختلاس گشتند........!!!!!
باشد که شما را پندی آموخته و به درد حکیم گرفتار نیایید.....!!
#طنز تلخ
@Roshanfkrane
یکی از شاگردان از وی پرسید: استاد #علم بهتراست یا #ثروت؟
حکیم بیدرنگ شمشیری بیرون آورد و مانند #جومونگ شاگرد بخت برگشته را
به سه قسمت نامساوی تقسیم نمود و گفت:
سالهاست که دیگر هیچ احمقی بین دوراهی #علم و #ثروت گیر نمیکند!!!
مریدان دیگر درحالیکه انگشت حیرت به دندان گرفته و لرزش تمام وجودشان را فرا گرفته بود گفتند:
ای حکیم ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم!!!
حکیم گفت: در جوانی مرا دوستی بود
که باهم به مکتب میرفتیم،
دوستم #ترک_تحصیل کرد و من #معلم مکتب شدم!
حالا او #پورشه دارد، من #پوشه......!
او اوراق #مشارکت دارد و من اوراق #امتحانی.....!!
او عینک #آفتابی، من عینک ته #استکانی.....!!!
او بیمهی #زندگانی، من بیمه ی خدمات #درمانی.....!!!
او #سکه و #ارز، من #سکته و #قرض......!!!!!
سخنان حکیم چون بدین جا رسید مریدان نعرهای جانسوز زدند
و راهی کلاسهای #آموزش_اختلاس گشتند........!!!!!
باشد که شما را پندی آموخته و به درد حکیم گرفتار نیایید.....!!
#طنز تلخ
@Roshanfkrane