روشنفکران
81.9K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
#حرف_حساب

میدانید چرا داستان #چوپان_دروغگو از کتابها حذف شد؟

چون دیگر فقط #چوپانها دروغ نمی گویند، الان صدا و سیما، نمایندگان، دولتمردان و قُضات هم دروغگو شده اند.

میدانید چرا #حسنک_کجایی حذف شد؟

چون حسنک به حیوانات آب و غذا و #نان میداد، اما الان همه نان مردم را بریده و #آجر میکنند.

میدانید چرا #تصمیم_کبرا حذف شد؟

چون الان هر تصمیمی گرفته میشود به ضرر مردم است، حتی اگر پول به جیب مردم واریز کنند بزرگترین ضرر است، چون از آنطرف قبض های حامل های انرژی #هزاربرابر می شود.


میدانید چرا #کودک_فداکار یا داستان #پترس حذف شد؟

چون حتی #مسئولان هم فداکاری نمی کنند، تا به پستی میرسند #اختلاس میکنند.

میدانید چرا قصه #ریزعلی حذف شد؟

چون الان بیمه ها سنگ روی #ریل میریزند تا قطاری از ریل خارج شده و بتوانند #میلیاردها تومان از کنار آن بدزدند.

میدانید چرا ..!!؟
#تفکر
@Roshanfkrane
#کودکی‌هایم را در کوله‌پشتی‌ام جمع می‌کنم

از کنار بع‌بع‌ها و ماها
از کوچه ـ باغ‌های خش‌خش #پاییز
از عطر گیج بهار پشت دیوارهای گلی
از هوس‌های بزرگ پریدن از تمام ممنوع‌ها

از لای شعر «آرش» و #باران
از ساده ـ عاشقانه‌های دلتنگ
از سکوت‌های پر راز #کودکانه
از آرزوهای خط نخورده
از #قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب

از سفر با ماهی سیاه‌ها بی‌ترس
از خواهش‌های سوغاتی #یلدا
از ستاره‌های پشت شیشه‌های قندیل

از #حسنک_کجایی و #بلدرچین و #برزگر
از هم‌کلاسی‌ها و کوچه‌هایی که هنوز صدایم می‌کنند...

از خوبی‌های خاطره شده برنمی‌گردم
از قشنگی‌های آن‌طرف زندگی برنمی‌گردم

حتی اگر مشق‌های عید تمام شده باشند
حتی اگر بع‌بع‌ها از کوه‌ برگردند

حتی اگر #شعرها صدایم کنند
حتی اگر پسرک فداکار از «دار»ها بالا رفته باشد

حتی اگر مادر از زندان برنگردد
حتی اگر بابا قاب گل سرخ بپوشد
حتی اگر آسیاب‌ ایران بی‌گندم مانده باشد

کودکی‌هایم را در کوله‌پشتی‌ام جمع می‌کنم...

۹ آذر ۹۷
#س_ع_نسیم
📚🖌🎶
@Roshanfkrane
#خاطرات دوران کودکی را بازگو کنیم ..
این #قصه های ما بود. الان که بزرگ شدیم قصه های ما دیگه فرق کرده کشور مارا آفت ها زده اند......

گاو ما ما مي کرد
گوسفند بع بع مي کرد

سگ واق واق مي کرد
و همه با هم فرياد مي زدند #حسنک کجايي…؟

شب شده بود اما حسنک به خانه نيامده بود.
حسنک مدت هاي زيادي است
که به خانه نمي آيد.
او به شهر رفته و در آنجا شلوار
جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي کند

او هر روز صبح به جاي غذا دادن به
حيوانات جلوي آينه به موهاي خود
چسب مو مي زند
موهاي حسنک ديگر مثل پشم گوسفند
نيست چون او موهاي خود را اتو ميکند

ديروز که حسنک با #کبري چت مي کرد
کبري گفت:تصميم بزرگي گرفته است.
کبري تصميم داشت حسنک را رها کند
و ديگر با او چت نکند چون او
با #پتروس آشنا شده بود.

پتروس هميشه پاي کامپيوترش
نشسته بود و چت مي کرد.
پتروس ديد که سد سوراخ شده اما انگشت
او درد مي کرد چون زياد چت کرده بود.

او نمي دانست که #سد تا چند لحظه ي ديگر
مي شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد...

براي مراسم دفن او کبري تصميم گرفت
با قطار به آن سرزمين برود
اما کوه روي ريل ريزش کرده بود.

#ريزعلي ديد که کوه ريزش کرده
اما حوصله نداشت.
ريزعلي سردش بود و دلش نمي خواست
لباسش را در آورد.

ريزعلي چراغ قوه داشت اما
حوصله درد سر نداشت.

قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد.
کبري و مسافران قطار مردند

اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت.
خانه مثل هميشه سوت و کور بود.

الان چند سالي است که #کوکب خانم
مهمان ناخوانده ندارد

او حتي مهمان خوانده هم ندارد.
او حوصله ي مهمان ندارد.
او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سير کند

ديگر تخم مرغ و پنير ندارد
چون همه چيز گران شده است
او گوشت ندارد
او آخرين بار که گوشت قرمز خريد
#چوپان_دروغگو به او گوشت خر فروخت

اما او از چوپان دروغگو گله ندارد
چون کشور ما خيلي چوپان دروغگو دارد

به همين دليل است که ديگر در کتاب هاي
دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد..
@Roshanfkrane