_203
در هنر و در حیات روزمره نیز از طرفی به خودنماییهای متفرعن و پرزرق و برق بر می خوریم، و از طرف دیگر به نهضتی رهبانی که از دنیا کنار میکشید.»
به عبارت دیگر، هم به کاخهای سربرافراشته و هم به دیرهای دورافتاده.»
بله، بد نگفتی. یکی از گفته های معروف عصر باروک عبارتی لاتینی به معنای د دم را غنیمت شمارا بود. اصطلاح دیگری که زیاد بر زبان می آمد د یادت نرود که می میری بود. در هنر، مثلا، نقاش سبک زندگی بی اندازه پرتجملی را، میکشید، ولی جمجمه کوچکی نیز در گوشه آن ترسیم می کرد.
ویژگی دیگر عصر باروک، به مفاهیم گوناگون، نخوت یا تصنع بود. در عین حال افراد بسیاری هم در اندیشه روی دیگر سکه، یعنی ماهیت ناپایدار چیزها بودند، این واقعیت که تمام زیباییهایی که ما را در میان گرفته ناچار باید روزی از میان برود.»
این درست است. و چه غم انگیز است که هیچ چیزی دوام ندارد.»
حالا داری کاملا مانند بسیاری از مردم قرن هفدهم فکر میکنی. عصر باروک از دید سیاسی نیز دوران برخورد و ستیز بود. جنگ اروپا را ویران کرده بود. بدترین آنها جنگ سی ساله بود که از ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ بیشتر قاره اروپا را به هم ریخت. این جنگ، در حقیقت، مجموعه ای از چندین جنگ بود که به ویژه به آلمان لطمه زد. از پیامدهای مهم جنگ سی ساله یکی آن بود که فرانسه رفته رفته قدرت مسلط اروپا شد.»
جنگ بر سر چه بود؟ »
جنگ تا اندازه زیادی میان پروتستانها و کاتولیکها بود. ولی به سلطه جویی سیاسی هم بی ارتباط نبود.»
کم و بیش مثل لبنان.»
از جنگها که بگذریم، قرن هفدهم دوران اختلافهای بزرگ طبقاتی بود. داستان اشراف فرانسوی و دربار ورسای را که حتما شنیده ای. ولی نمی دانم درباره تنگدستی مردم فرانسه چیزی به گوش ات رسیده است. نمایش شکوه و حشمت پیش شرط قدرت نمایی است. اغلب گفته اند که وضع سیاسی در عصرباروک همسنگ هنر و معماری آن بود.
#قسمت_203
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane
در هنر و در حیات روزمره نیز از طرفی به خودنماییهای متفرعن و پرزرق و برق بر می خوریم، و از طرف دیگر به نهضتی رهبانی که از دنیا کنار میکشید.»
به عبارت دیگر، هم به کاخهای سربرافراشته و هم به دیرهای دورافتاده.»
بله، بد نگفتی. یکی از گفته های معروف عصر باروک عبارتی لاتینی به معنای د دم را غنیمت شمارا بود. اصطلاح دیگری که زیاد بر زبان می آمد د یادت نرود که می میری بود. در هنر، مثلا، نقاش سبک زندگی بی اندازه پرتجملی را، میکشید، ولی جمجمه کوچکی نیز در گوشه آن ترسیم می کرد.
ویژگی دیگر عصر باروک، به مفاهیم گوناگون، نخوت یا تصنع بود. در عین حال افراد بسیاری هم در اندیشه روی دیگر سکه، یعنی ماهیت ناپایدار چیزها بودند، این واقعیت که تمام زیباییهایی که ما را در میان گرفته ناچار باید روزی از میان برود.»
این درست است. و چه غم انگیز است که هیچ چیزی دوام ندارد.»
حالا داری کاملا مانند بسیاری از مردم قرن هفدهم فکر میکنی. عصر باروک از دید سیاسی نیز دوران برخورد و ستیز بود. جنگ اروپا را ویران کرده بود. بدترین آنها جنگ سی ساله بود که از ۱۶۱۸ تا ۱۶۴۸ بیشتر قاره اروپا را به هم ریخت. این جنگ، در حقیقت، مجموعه ای از چندین جنگ بود که به ویژه به آلمان لطمه زد. از پیامدهای مهم جنگ سی ساله یکی آن بود که فرانسه رفته رفته قدرت مسلط اروپا شد.»
جنگ بر سر چه بود؟ »
جنگ تا اندازه زیادی میان پروتستانها و کاتولیکها بود. ولی به سلطه جویی سیاسی هم بی ارتباط نبود.»
کم و بیش مثل لبنان.»
از جنگها که بگذریم، قرن هفدهم دوران اختلافهای بزرگ طبقاتی بود. داستان اشراف فرانسوی و دربار ورسای را که حتما شنیده ای. ولی نمی دانم درباره تنگدستی مردم فرانسه چیزی به گوش ات رسیده است. نمایش شکوه و حشمت پیش شرط قدرت نمایی است. اغلب گفته اند که وضع سیاسی در عصرباروک همسنگ هنر و معماری آن بود.
#قسمت_203
#دنیای_سوفی
@Roshanfkrane