روشنفکران
81.7K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
Forwarded from اتچ بات
✔️به نام انسان، به هرکجای جهان🔻
✍🏻سهند ایرانمهر
🔸گرافیتی"من نمی‌توانم نفس بکشم" بر قطاری در بلژیک. #جرج_فلوید در آمریکا کشته شد. دشواری نفس کشیدن اما دردی جهانی است. اینجاست که یک چهره تبلور احساسی مشترک همه آدمیان می‌شود. سرنوشتی یکسان. صدایی متعلق به همه مردم جهان. حالتی آشنا برای همه آنها که نمی‌توانند نفس بکشند. دستها پنهان، نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین ،درختان اسکلتهای بلور آجین زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه.

🔸اعتراض به جباریت همیشه به دستها و پاهایی ختم می‌شود که بر گلویند. چه در جابلقا و چه در جابلسا. یکی به تیغ یکی به ترمه. چه بر گلوی سیاه چه بر پیشانی سفید. این اعتراض هم معصوم است و هم مهیب. عصمتش ارث همه مظلومان جهان است و هیبتش هم اگرچه ترس بر دل اهل قدرت می‌فکند اما خیلی زود، حربه زهرآگینی می‌شود ، هم علیه مردم تحت ستم و هم علیه خود رقبای قدرت. اینجاست که شیوه جباریت در مقابله با آن در همه جای جهان یکسان است.

🔸اینجاست که جباریت در مواجهه با اعتراض رودروی خود مشت آهنین می‌شود اما با اعتراض در آن سوی جهان، خویشی می‌کند. اعتراض در شرق از هنگ‌کنگ تا تهران، دستمایه نشان دادن چهره عیسوی برای ارباب قدرت در غرب می‌شود و اعتراض در غرب ، ارباب قدرت در شرق را به صرافت بیان و رفتار عیسوی می‌اندازد! اما این اعتراض با وجود آنهایی که می‌خواهند به حجله خود ببرندش، در نهایت از آن خود مردم است. آنها هستند که فریاد می‌زنند"از گلوی من دستاتو بردار" . آنها هستند که نام هم را برای یکدیگر در دوسوی عالم زمزمه می‌کنند و میراث دار اصیل این اعتراض و خشم‌اند. آنها را پروای این نیست که این اعتراض به نفع که و علیه که بکار گرفته می‌شود و هرکس چه شرح خود خواسته‌ای بر خشم آنان می‌نویسد. آنها حرف خود را می‌زنند. آنها در هرنقطه از جهان که باشند نام خود را به جای جرج فلوید می‌گذارند. آنها تبار خود را میان مردمانی در نقاط دیگر این ارض مسکون می‌یابند. آنها درد مشترکند که یک دیگر را به فریاد کردن نام خود در شرق و غرب عالم می‌خوانند. این مردم‌اند که ریشه‌هایشان با ریشه‌های هم آشناست، این آدمیت است که در برابر سبعیت، ادمیان دیگر را به یاری می خواند و این مظلومیت است که در مواجهه با قدرت تنها در چهره و رنگ و ملیت متفاوت تبلور پیدا می‌کند اما در اصل خود یک مطالبه‌گر یک گوهر گمشده در سراسر گیتی است، مطالبه ای که هر زمان به شکل و شمایل و زبان و ملیتی در می‌آید اما آشنایی دیرین است: کرامت انسان.

...این زمانم گــــرچه ابر تیره پوشیده‌است
من همان خورشیدم اما، می‌شناسیدم

پای ره وارش شکسته سنگلاخ دهر
اینک این افتاده از پا، می‌شناسیدم

می‌شناسد چشم‌هایم چهره‌هاتان را
همچنانی که شماها می‌شناسیدم

اینچنین بیگــــانه از من رو مگردانید
در مبندیدم به حاشا!، می‌شناسیدم!
حسین منزوی
@Roshanfkrane
🔺ادامه مطلب بالا🔻
🔸چهارم- برخی در شبکه های اجتماعی ماجرای اخیر در مشهد را با ماجرای چندی پیش رفتار پلیس آمریکا با یک سیاهپوست مقایسه کرده‌اند و به مرحوم سپهری لقب "#جرج_فلوید ایران" داده‌اند. از آن سو برخی دیگر، مقایسه کنندگان را به تلاش برای ایجاد جرقه یک اعتراض عمومی در آبان امسال و زنده کردن حوادث آبان گذشته متهم کرده‌اند. بعید نیست تشکیل این دو قطبی بار دیگر دست اندرکاران امر را به مدیریت پسا واقعه بکشاند و همچون مورد" #دختر_آبادان" در کوتاهترین زمان، شاهد روایت های جدیدتری از خانواده سپهری در رسانه های رسمی باشیم. نفس ارجاع حساسیت جامعه به تلاش برای احیای حوادث آبان، نوعی پذیرش ضمنی "ترومایی جمعی " است که با وجود بکارگیری همه روش ها برای دفع آن همچنان در خاطره و وجدان جمعی ثبت و ضبط است و تاثیر خود را بر حکمرانی نیز گذاشته است بنابراین همچنانکه نگاه صرف امنیتی به آن بحران، مشکلی را حل نکرده است بکارگیری دوباره این روش های نادرست نیز کارگشا نخواهد بود.

🔸پنجم-باید بپذیریم که خشونت و نادیده گرفتن جان آدمی، صرف نظر از هر تفسیر و توجیه یا معادل سازی تاریخی، مذموم است. بی عدالتی، بی عدالتی است و تقلای توجیه آن سفسطه. فراموش نکنیم که رویدادهای تلخ اجتماعی همچون تب یا احساس درد، نشانه هایی از عمق بیماری هستند که اخرین فرصت را برای رفع ریشه ای خود به جامعه و حکومت می‌دهند. افتادن به چرخه رایجی که با بروز نشانه درد آغاز و خیلی زود به قطب بندی های سیاسی و سپس مواجهه امنیتی ختم می شود، روشی اشتباه است که تنها موج بعدی بحران را در بلند مدت وخیم ترمی‌کند و خشم جامعه با مشاهده این چرخه باطل، رفته رفته سهمگین تر خواهد شد. نکه باید این چرخه را متوقف کند، حکومت است. اینجاست که جامعه‌شناسان از چرخه بهم مرتبط جامعه سخن می‌گویند و بر اهمیت توجه به مفاهیمی چون نفی خشونت، مسئولیت اخلاقی و اجتماعی، توجه به حقوق شهروندان، عدالت اجتماعی، آزادی بیان و نظایر آن سخن می‌گویند. در عین حال، این وظیفه صاحبنظران است که نسبت به این بی‌مبالاتی ها واکنش نشان دهند و نسبت به وقوع و تکرار آن هشدار بدهند. تکرار طوطی‌وار نظریات جامعه ‌شناسی یا علوم سیاسی یا حقوقی، با کلمات و اداهای آکادمیک و برچسب "هیجانی و عوامانه و سیاسی" زدن به آنانکه از مسئولیت فردی و اجتماعی سخن می‌گویند، مصداق بی تعهدی است.

🔸مخلص کلام خطاب به ارباب قدرت نیز آنکه ، سخن گفتن از رواداری، احترام به حقوق شهروندی، توجه جدی به معضلات اجتماعی، پاسخگو کردن قدرت، شفافیت و برخورد منصفانه و قانونی از سوی دستگاه قضایی و بسیار موارد دیگر نه ادای روشنفکری است و نه بازی در زمین دشمن، محدود ماندن این هشدارها به کلمات و نوشته‌ها نیز بیش از انکه نشان بی ثمری قلم امثال من باشد نشان از عمق غفلت آنانی است که بی‌اعتنا ازاین سخنان می‌گذرند. زیرا وظیفه قلم، بازنمایی واقعیت و نشان دادن راه به دور از هیجان است بنابراین مفاهیم مندرج ذیل حکمرانی خوب و حقوق انسانی و مدنی جامعه، ضروریاتی هستند که اتفاقا جدی بودن و اهمیت توجه به آنان برای تضمین کارکرد درست قدرت و مدیریت حکومت و جامعه، دلیل پدید آمدن آن در فرهنگ کشورهای توسعه یافته بوده است و تاخیر در فهم و پذیرش آن نابخردی محض و موجب فرجامی تلخ است.
#سهند_ایرانمهر
@Roshanfkrane