روشنفکران
80.8K subscribers
50.1K photos
42.2K videos
2.39K files
7.01K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
♦️در سکوت "اساتید"
کانال روشنفکران
✍️ #فرشاد_غریب_پور

"انسان فقط در قبال گفته هایش مسئول نیست، در قبال سکوت هایش هم مسئولیت دارد." عزیز نسین

حجم ویرانی در ایران به حدی است که فقط آن انسان دانشگاهی که دستش آلوده و بر سر سفره خون نشسته باشد می تواند سکوت کند. جز معدود اساتید شریف و مبارزی که بخاطر سوابق قبلی همسویی با مردم زیر ذره بین اند، سکوت اکثر قریب به اتفاق اساتید (بخوانید کارمندان هیئت علمی) دانشگاه و همراهی نکردنشان با مردم و دانشجویان توجیهی ندارد، و اکثرا بخاطر رزومه ننگین شان است، فقط بخاطر ترس از اخراج نیست. بخشی از اینها می ترسند که اگر حرفی بزنند کارهای غیراخلاقی شان را رو کنند. از پروژه های غیرشرافتمندانه گرفته تا بعضا آزار دانشجویان، استثمار دانشجویان برای نگارش و ترجمه کتابها و چاپ مقالاتی که با خون دل خوردن دانشجو از پایان نامه و رساله استخراج شده و نام کارمندان هیئت علمی راهنما و مشاور او آن هم به عنوان نویسنده اول و دوم (که امتیاز بیشتری دارد) در آن درج شده است.

اینها از بس که در چرخه فساد آکادمی فرو رفته اند جرات دهان گشودن ندارند. برخی شان که می خواهند کارشان را توجیه کنند با لبخندی می گویند خب استادها محافظه کارند. این تجاوز به کلمات استاد و محافظه کار است. محافظه کار با ترسو فرق دارد همانطور که استاد با کارمند هیئت علمی فرق دارد. وقتی به معنی کلمه "استاد" و سکوتشان در شرایط اسفناک امروز جامعه ایران فکر می کنم گفته هاینریش بل در ذهن تداعی می شود: بعد از هیتلر همه آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است… اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما آن را می‌فهمیدیم و آن خیانت به «کلمات» بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ و مسخره شده بودند، ... آشغال شده بودند!

احتمالا بسیاری از شما نیز مانند خود من، حین خواندن این جملات می گویید خب اینها که چیز جدیدی نیست، عادی است. و فاجعه عظیم رخ داده در دانشگاه های ما همین است، عادی شدن فاجعه! یکی از ابزارها برای هویت زدایی از دانشگاه و خنثی کردن آن در فهم جامعه و اثرگذاری اجتماعی و سیاسی بر آن از همین طریق بوده است. تلاش برای مفلوک سازی دانشگاه بوده است؛ از طریق مهاجرت دادن یا مایوس کردن دانشجویان نخبه و پاکسازی اساتید باسواد و دلسوز و سپردن کرسی استادی به این کارمندان هیئت علمی. این کارمندان هیئت علمی باید متوجه باشند که در کشوری که دانشگاه تولید ثروتی ندارد و با فروش (بخوانید هدر دادن) سرمایه های ملی و کاستن از سفره مردم اداره می شود کسی که به اندازه دستمزد ۳ تا گاه ۶ خانوار کارگر زحمتکش از ثروتهای جامعه رنج کشیده و زخمی ایران را در قالب حقوق و مزایای استادی میل می کند سکوت خیانت بارش به این مردم درمانده مایه خفت و شرمساری اش در پیشگاه مردم و تاریخ است. به قول شاعر جاودان کاستیللو:
روزی، روشنفکران غیرسیاسی سرزمین من
به دست ساده ترین مردمان، استنطاق خواهند شد، از آنان پرسیده خواهد شد
شما چه کردید آن دم که ملتتان خاموش می شد آرام آرام
چونان شعله کوچکی نحیف و در تنهایی
...
و شما در شرمساری و ننگ
خاموش و لال می مانید
#ارسالی #اجتماعی #اندیشه

@Roshanfkrane