کتابی که با دستانِ خود نوشته ام را برایم نخوان.
من بارها خواسته ام
تو را لای یکی از این صفحات پنهان کنم.
من بارها خواسته ام
در یکی از فصل های کتاب
اسلحه را بردارم
و تمام مردانِ داستان را بکُشم،
بیایم و دستانت را بگیرم
و با تو فرار کنم
تا در جنگلی زندگی کنیم وُ
دیگر نویسنده نباشم.
من بارها خواسته ام
که نروی
که نمیری
که بمانی ...
اما به من بگو
با قطاری که در آخرین صفحاتِ کتاب
به انتظارت ایستاده است
چه کنم؟
#بابک_زمانی
ادبی
https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
من بارها خواسته ام
تو را لای یکی از این صفحات پنهان کنم.
من بارها خواسته ام
در یکی از فصل های کتاب
اسلحه را بردارم
و تمام مردانِ داستان را بکُشم،
بیایم و دستانت را بگیرم
و با تو فرار کنم
تا در جنگلی زندگی کنیم وُ
دیگر نویسنده نباشم.
من بارها خواسته ام
که نروی
که نمیری
که بمانی ...
اما به من بگو
با قطاری که در آخرین صفحاتِ کتاب
به انتظارت ایستاده است
چه کنم؟
#بابک_زمانی
ادبی
https://telegram.me/joinchat/CgoWu0BmtKOav-6iGgb65A
روشنفکران
Telegram
روشنفکران
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است
روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است
روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
شب به پایان راهش نزدیک می شود
ما را
هرگز خوابی نیست
بیدار می مانیم تا سپیده دمان
منتظر می مانیم
تا خورشید چکش اش را
بر تارک خانه ها بکوبد
منتظر می مانیم
تا خورشید
چکش اش را
بر پیشانی های مان بکوبد
بر قلب های مان بکوبد
آن قدر بکوبد
تا صدا شود
آن قدر تا صدا شنیده شود
صدایی دیگر گونه
چرا که سکوت
پر از صدای گلوله هایی ست
که نمی دانیم از کجا شلیک می شوند ...
📙 #نفس_عمیق
👤 #یانیس_ریتسوس
ترجمه #بابک_زمانی
شبتان سرشار از دانایی..
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
شب به پایان راهش نزدیک می شود
ما را
هرگز خوابی نیست
بیدار می مانیم تا سپیده دمان
منتظر می مانیم
تا خورشید چکش اش را
بر تارک خانه ها بکوبد
منتظر می مانیم
تا خورشید
چکش اش را
بر پیشانی های مان بکوبد
بر قلب های مان بکوبد
آن قدر بکوبد
تا صدا شود
آن قدر تا صدا شنیده شود
صدایی دیگر گونه
چرا که سکوت
پر از صدای گلوله هایی ست
که نمی دانیم از کجا شلیک می شوند ...
📙 #نفس_عمیق
👤 #یانیس_ریتسوس
ترجمه #بابک_زمانی
شبتان سرشار از دانایی..
#بریده_ای_ازکتاب
@Roshanfkrane
#کرونا و دو توصیه به دولت و منتقدانش
✍️ #بابک_زمانی:
🔸در سال ١٩٤١ وقتی آلمان هیتلری به شوروی استالینی حمله كرد، #استالین ٤٨ ساعت در شوك بود و توان بیرون آمدن از اتاق خودش را هم نداشت، او با #هیتلر پیمان عدم مخاصمه امضا كرده بود.
حمله #آلمان قبل از یكسره شدن جنگ او با بریتانیا حماقت محض بود. جاسوسان شوروی خبرهای موثقی از تداركات آلمان برای شروع حمله نداده بودند. البته دلایل دیگری هم برای این شوكه شدن وجود داشت؛ استالین در همین چند سال آخر هزاران نفر، بخش مهمی از افسران ارتش سرخ را تسویه كرده بود (آیا هیتلر قبل از جنگ اقداماتی برای مشكوك كردن استالین به افسران خودش انجام داده بود؟ معلوم نیست) این تسویه شامل نیروهای اطلاعاتی و امنیتی هم میشد. (آیا این موضوع در بیاطلاع ماندن استالین بیتأثیر بود؟)
🔸تا همین دیروز هرگونه شایعه در مورد حمله آلمان را شایعه ضدانقلاب تلقی و تكذیب كرده بود. عده زیادی به جرم شایعهپراکنی در زندان بودند. بنا بر روایتی اولین فردی كه خبر حمله را آورده بود، اعدام شده بود و حالا اعلان جنگ رسمی آلمان به شوروی!
🔸پس شوكه شدن استالین آن هم به مدت ٤٨ ساعت بیدلیل نبود. استالین دولت، پارلمان و شوراها و ارتش را به فرمانبران حزب تبدیل كرده بود و در حزب هم تمام جناحهای مخالف با هر درجه از مخالفت را با دست خودشان نابود كرده بود و درنتیجه اتحاد جماهیر #شوروی سوسیالیستی را محدود به اراده خودش کرده بود. حالا درست درهمان ساعاتی كه نیروهای آلمان مرزهای كشور شوراها را درمینوردیدند، فیلد مارشال، رهبر كارگران جهان، فیلسوف بزرگ تمام اعصار با چند بطری ودكا به پستویی خزیده بود و هیچکس جرئت نزدیك شدن به او را نداشت. تا اینكه وروشیلف دوست دوران كودكی جرات كرد، وارد شد و ابتدا حتی تحكم كرد كه "«كوبا»* همه را كشتی هیچکس نمانده دفاع كنه، حالا خودت بیا جمعش كن" و بعد با مهربانی سروصورت او را صفا داد بر او لباس پوشاند و تا سكوی سخنرانی کاخ كرملین در میدان سرخ هدایت كرد.
استالین تنها گفت "نترس اعدامت نمیکنم" و تا مدتها نه او و نه هیچکدام دیگر از یاران قدیمش را اعدام نكرد.
🔸به نظر خیلیها نطق استالین در آن روز سرد كه حتی توان روی پا ایستادن را هم نداشت، در پاسخ به حمله هیتلر و اعلام جنگ و آمادگی و تهییج ملتهای شوروی به دفاع میهنی كه بسیار باقدرت ادا شد، مهمترین، {اگرنه تنها} خدمت استالین به آن اتحادیه ملتها بود.
🔸اینطور نبود كه مردم روس و سایر ملتها با سكوت و چون بره به قربانگاه تسویههای استالین رفته باشند. مقاومت بخشهای مهمی از حزب كمونیست و کمونیستهای روس از بوخارین تا كیروف، نویسندگان بزرگی از ماندلشتایم تا پاسترناك و بسیاری روزنامهنگاران، دانشمندان و مردم عادی زیباترین نمونههای مقاومت انسان در برابر استبداد هستند، اما در بحبوحه حمله نازیسم به اتحادیه ملتها همه زعامت ساختار موجود به رهبری استالین را پذیرفتند و نزدیك ده سال یكی از خونبارترین جنگهای تاریخ را به پیروزی رساندند.
🔸تفاوتهای كشور ما و رهبران و مسئولینش با بهاصطلاح كشور شوراها اظهر من الشمس است و واضح است كه مقصود نگارنده چنین قیاس معالفارقی نیست. مقصودم آوردن مثال از قابل نقدترین شرایط برای كسانی است كه منتقد سیستم هستند تا تكلیف هر نقد خفیفتری به هر سیستم دیگری با اشكالات كمتر هم روشن شود. این یادآوری و این یادداشت را تنها به این خاطر آوردم كه یکبار دیگر تأکید كنم؛
🔸در #بحرانها و مصائب اجتماعی و طبیعی (نظیر بحران فعلی كورونا) دولت، ساختار متمركز دولت و حكومت مهمترین اهرم مقابله با آن بحران اجتماعی و هراس ناشی از آن هستند، بنابراین:
🔸دولت و حكومت میبایست با هیبتی مقتدر، برنامهریز و هدایتگر در انظار و اذهان عموم ظاهر شود، نیرویی كه تفوق بحران موجود بر چالش دائمی قدرت را درك میکند و درنتیجه تنها و تنها راهحلهای عقلگرایانه را با #صداقت و #مسئولیتپذیری همراه با پذیرش و پوزش آشکار از خطاها پیش میگیرد.
🔸از دیگر سو جناحهای سیاسی داخل و خارج حكومت، مردم و فرهیختگان باید درك كنند كه جز ساختارهای مستقر و موجود هیچ اهرم دیگری در برابر خطری كه موجودیت یك كشور یا یك تمدن را تهدید میکند وجود ندارد. بنابراین بهجای تشدید جو ترس و وحشت عمومی با نقدهای ویرانگر در برابر سیستمی كه تازه بههیچوجه معایبش در حد اتحادیه مورد مثال نیست، مردم را به رعایت دستورات بهداشتی و اعتماد به مسئولین و كارشناسان تشویق كنند و راهحل احتمالی شان را با نقد سازنده به مسئولینی كه فرمان این اهرم را در دست دارند منتقل سازند.
*كوبا: نام خانگی استالین در جوانی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
✍️ #بابک_زمانی:
🔸در سال ١٩٤١ وقتی آلمان هیتلری به شوروی استالینی حمله كرد، #استالین ٤٨ ساعت در شوك بود و توان بیرون آمدن از اتاق خودش را هم نداشت، او با #هیتلر پیمان عدم مخاصمه امضا كرده بود.
حمله #آلمان قبل از یكسره شدن جنگ او با بریتانیا حماقت محض بود. جاسوسان شوروی خبرهای موثقی از تداركات آلمان برای شروع حمله نداده بودند. البته دلایل دیگری هم برای این شوكه شدن وجود داشت؛ استالین در همین چند سال آخر هزاران نفر، بخش مهمی از افسران ارتش سرخ را تسویه كرده بود (آیا هیتلر قبل از جنگ اقداماتی برای مشكوك كردن استالین به افسران خودش انجام داده بود؟ معلوم نیست) این تسویه شامل نیروهای اطلاعاتی و امنیتی هم میشد. (آیا این موضوع در بیاطلاع ماندن استالین بیتأثیر بود؟)
🔸تا همین دیروز هرگونه شایعه در مورد حمله آلمان را شایعه ضدانقلاب تلقی و تكذیب كرده بود. عده زیادی به جرم شایعهپراکنی در زندان بودند. بنا بر روایتی اولین فردی كه خبر حمله را آورده بود، اعدام شده بود و حالا اعلان جنگ رسمی آلمان به شوروی!
🔸پس شوكه شدن استالین آن هم به مدت ٤٨ ساعت بیدلیل نبود. استالین دولت، پارلمان و شوراها و ارتش را به فرمانبران حزب تبدیل كرده بود و در حزب هم تمام جناحهای مخالف با هر درجه از مخالفت را با دست خودشان نابود كرده بود و درنتیجه اتحاد جماهیر #شوروی سوسیالیستی را محدود به اراده خودش کرده بود. حالا درست درهمان ساعاتی كه نیروهای آلمان مرزهای كشور شوراها را درمینوردیدند، فیلد مارشال، رهبر كارگران جهان، فیلسوف بزرگ تمام اعصار با چند بطری ودكا به پستویی خزیده بود و هیچکس جرئت نزدیك شدن به او را نداشت. تا اینكه وروشیلف دوست دوران كودكی جرات كرد، وارد شد و ابتدا حتی تحكم كرد كه "«كوبا»* همه را كشتی هیچکس نمانده دفاع كنه، حالا خودت بیا جمعش كن" و بعد با مهربانی سروصورت او را صفا داد بر او لباس پوشاند و تا سكوی سخنرانی کاخ كرملین در میدان سرخ هدایت كرد.
استالین تنها گفت "نترس اعدامت نمیکنم" و تا مدتها نه او و نه هیچکدام دیگر از یاران قدیمش را اعدام نكرد.
🔸به نظر خیلیها نطق استالین در آن روز سرد كه حتی توان روی پا ایستادن را هم نداشت، در پاسخ به حمله هیتلر و اعلام جنگ و آمادگی و تهییج ملتهای شوروی به دفاع میهنی كه بسیار باقدرت ادا شد، مهمترین، {اگرنه تنها} خدمت استالین به آن اتحادیه ملتها بود.
🔸اینطور نبود كه مردم روس و سایر ملتها با سكوت و چون بره به قربانگاه تسویههای استالین رفته باشند. مقاومت بخشهای مهمی از حزب كمونیست و کمونیستهای روس از بوخارین تا كیروف، نویسندگان بزرگی از ماندلشتایم تا پاسترناك و بسیاری روزنامهنگاران، دانشمندان و مردم عادی زیباترین نمونههای مقاومت انسان در برابر استبداد هستند، اما در بحبوحه حمله نازیسم به اتحادیه ملتها همه زعامت ساختار موجود به رهبری استالین را پذیرفتند و نزدیك ده سال یكی از خونبارترین جنگهای تاریخ را به پیروزی رساندند.
🔸تفاوتهای كشور ما و رهبران و مسئولینش با بهاصطلاح كشور شوراها اظهر من الشمس است و واضح است كه مقصود نگارنده چنین قیاس معالفارقی نیست. مقصودم آوردن مثال از قابل نقدترین شرایط برای كسانی است كه منتقد سیستم هستند تا تكلیف هر نقد خفیفتری به هر سیستم دیگری با اشكالات كمتر هم روشن شود. این یادآوری و این یادداشت را تنها به این خاطر آوردم كه یکبار دیگر تأکید كنم؛
🔸در #بحرانها و مصائب اجتماعی و طبیعی (نظیر بحران فعلی كورونا) دولت، ساختار متمركز دولت و حكومت مهمترین اهرم مقابله با آن بحران اجتماعی و هراس ناشی از آن هستند، بنابراین:
🔸دولت و حكومت میبایست با هیبتی مقتدر، برنامهریز و هدایتگر در انظار و اذهان عموم ظاهر شود، نیرویی كه تفوق بحران موجود بر چالش دائمی قدرت را درك میکند و درنتیجه تنها و تنها راهحلهای عقلگرایانه را با #صداقت و #مسئولیتپذیری همراه با پذیرش و پوزش آشکار از خطاها پیش میگیرد.
🔸از دیگر سو جناحهای سیاسی داخل و خارج حكومت، مردم و فرهیختگان باید درك كنند كه جز ساختارهای مستقر و موجود هیچ اهرم دیگری در برابر خطری كه موجودیت یك كشور یا یك تمدن را تهدید میکند وجود ندارد. بنابراین بهجای تشدید جو ترس و وحشت عمومی با نقدهای ویرانگر در برابر سیستمی كه تازه بههیچوجه معایبش در حد اتحادیه مورد مثال نیست، مردم را به رعایت دستورات بهداشتی و اعتماد به مسئولین و كارشناسان تشویق كنند و راهحل احتمالی شان را با نقد سازنده به مسئولینی كه فرمان این اهرم را در دست دارند منتقل سازند.
*كوبا: نام خانگی استالین در جوانی
#اجتماعی
@Roshanfkrane
ازمیان تمام چیزهایی که دیده ام
تنها تویی که میخواهم به دیدن اش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده ام
تنها تویی که میخواهم به لمس کردنش ادامه دهم.
خنده ی نارنج طعمت را دوست دارم.
چه باید کنم ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمیدانم عشق های دیگر چه سان اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده ام .
عاشق بودن، ذاتِ من است
#پابلو_نرودا
ترجمه : #بابک_زمانی
#شعر
💟@Roshanfkrane
تنها تویی که میخواهم به دیدن اش ادامه دهم
از میان تمام چیزهایی که لمس کرده ام
تنها تویی که میخواهم به لمس کردنش ادامه دهم.
خنده ی نارنج طعمت را دوست دارم.
چه باید کنم ای عشق؟
هیچ خبرم نیست که رسم عاشقی چگونه بوده است
هیچ نمیدانم عشق های دیگر چه سان اند؟
من با نگاه کردن به تو
با عشق ورزیدن به تو زنده ام .
عاشق بودن، ذاتِ من است
#پابلو_نرودا
ترجمه : #بابک_زمانی
#شعر
💟@Roshanfkrane
☆☆☆
رؤیای هر کودک صلح است
رؤیای هر مادر صلح است
کلام عشقی که بر زیر درختان میتراود
صلح است.
پدری که در غبار
با تبسمی در چشمهایش
با سبدی میوه در دستهایش
با قطرات عرق بر جبیناش
که چون ترمهای بر طاقچه خشک میشود
باز گردد
صلح است.
آنهنگام که زخمها
بر چهرهی جهان التیام یابد،
آنهنگام که چالهی بمبهای خورده بر تناش را درخت بکاریم،
آنهنگام که اولین شکوفههای امید
بر قلبهای سوخته در حریق
جوانه زند،
آنهنگام که مردهها بر پهلوهای خویش بغلطند و بیهیچ گلایهای به خواب روند
و آسوده خاطر باشند که خونشان بیهوده ریخته نشده،
آنهنگام،
درست آنهنگام
صلح است.
صلح
بوی غذای عصرگاهیست
صلح یعنی
هنگامی که اتومبیلی در کوچه میایستد
معنایش ترس نباشد.
یعنی آن کس که در را میزند
دوست باشد
یعنی باز کردن پنجره
معنیاش آسمان باشد.
صلح یعنی سور چشمها
با زنگولههای رنگ.
آری، صلح این است.
صلح
لیوان شیر گرم است و کتاب
به بالین کودکی که بیدار میشود از خواب.
صلح یعنی هنگامی که خوشهی گندم به خوشهی دیگر میرسد
بگوید نور، بگوید روشنی.
صلح یعنی
تاج افق، نور باشد.
آری، صلح این است.
صلح یعنی
مرگ جز اتاقی کوچک از قلبات را نتواند تسخیر کند.
یعنی دودکش خانهها
نشانی از سرور باشند.
هنگامی که میخک غروب
هم بوی شاعر دهد و هم کارگر.
آری، صلح این است.
صلح
مشتهای گره کردهی مردمان است.
صلح
نان داغ بر میز جهان است.
لبخند مادر است
تنها همین
نه چیزی جز این.
آن کس که زمیناش را خیش میکشد
تنها یک نام را بر تن خاک حک میکند:
صلح، نه چیزی دیگر، تنها صلح.
بر قافیهی فقراتام
قطاری به سوی آینده رهسپار است
با سوغات گندم و رز.
آری، صلح همین است.
ای برادران من!
تمام عالم و امیالاش
تنها در صلح نفسی عمیق میکشد.
دستانتان را به ما دهید، برادران.
آری، صلح همین است.
#یانیس_ریتسوس
#بابک_زمانی
#پیام_صلح
@Roshanfkrane
رؤیای هر کودک صلح است
رؤیای هر مادر صلح است
کلام عشقی که بر زیر درختان میتراود
صلح است.
پدری که در غبار
با تبسمی در چشمهایش
با سبدی میوه در دستهایش
با قطرات عرق بر جبیناش
که چون ترمهای بر طاقچه خشک میشود
باز گردد
صلح است.
آنهنگام که زخمها
بر چهرهی جهان التیام یابد،
آنهنگام که چالهی بمبهای خورده بر تناش را درخت بکاریم،
آنهنگام که اولین شکوفههای امید
بر قلبهای سوخته در حریق
جوانه زند،
آنهنگام که مردهها بر پهلوهای خویش بغلطند و بیهیچ گلایهای به خواب روند
و آسوده خاطر باشند که خونشان بیهوده ریخته نشده،
آنهنگام،
درست آنهنگام
صلح است.
صلح
بوی غذای عصرگاهیست
صلح یعنی
هنگامی که اتومبیلی در کوچه میایستد
معنایش ترس نباشد.
یعنی آن کس که در را میزند
دوست باشد
یعنی باز کردن پنجره
معنیاش آسمان باشد.
صلح یعنی سور چشمها
با زنگولههای رنگ.
آری، صلح این است.
صلح
لیوان شیر گرم است و کتاب
به بالین کودکی که بیدار میشود از خواب.
صلح یعنی هنگامی که خوشهی گندم به خوشهی دیگر میرسد
بگوید نور، بگوید روشنی.
صلح یعنی
تاج افق، نور باشد.
آری، صلح این است.
صلح یعنی
مرگ جز اتاقی کوچک از قلبات را نتواند تسخیر کند.
یعنی دودکش خانهها
نشانی از سرور باشند.
هنگامی که میخک غروب
هم بوی شاعر دهد و هم کارگر.
آری، صلح این است.
صلح
مشتهای گره کردهی مردمان است.
صلح
نان داغ بر میز جهان است.
لبخند مادر است
تنها همین
نه چیزی جز این.
آن کس که زمیناش را خیش میکشد
تنها یک نام را بر تن خاک حک میکند:
صلح، نه چیزی دیگر، تنها صلح.
بر قافیهی فقراتام
قطاری به سوی آینده رهسپار است
با سوغات گندم و رز.
آری، صلح همین است.
ای برادران من!
تمام عالم و امیالاش
تنها در صلح نفسی عمیق میکشد.
دستانتان را به ما دهید، برادران.
آری، صلح همین است.
#یانیس_ریتسوس
#بابک_زمانی
#پیام_صلح
@Roshanfkrane
Havaye Paeez
Mehdi Ahmadvand
.
بدترین اتفاق در پاییز آن است، که کسی برود؛
رفتن های پاییز با رفتن های دیگر فرق می کند،
رفتن های پاییز در سکوت انجام می شوند،
رفتن های پاییز شوخی سرشان نمی شود،
و زندگی این را به ما خوب یاد داده بود.
آدم هایی که در پاییز می روند، هرگز بر نمی گردند، حتی اگر برگردند، دیگر آن آدم سابق نیستند،
و این خاصیت پاییز است که همه چیز را تغییر می دهد؛
خیابان ها را، کوچه ها را، پنجره ها را، خاطره ها را، درخت ها را
و بیشتر از همه، آدم ها را ...
.
#بابک_زمانی
رمان : #بعد_از_ابر
#موسیقی
@Roshanfkrane
بدترین اتفاق در پاییز آن است، که کسی برود؛
رفتن های پاییز با رفتن های دیگر فرق می کند،
رفتن های پاییز در سکوت انجام می شوند،
رفتن های پاییز شوخی سرشان نمی شود،
و زندگی این را به ما خوب یاد داده بود.
آدم هایی که در پاییز می روند، هرگز بر نمی گردند، حتی اگر برگردند، دیگر آن آدم سابق نیستند،
و این خاصیت پاییز است که همه چیز را تغییر می دهد؛
خیابان ها را، کوچه ها را، پنجره ها را، خاطره ها را، درخت ها را
و بیشتر از همه، آدم ها را ...
.
#بابک_زمانی
رمان : #بعد_از_ابر
#موسیقی
@Roshanfkrane
حرفهای کوچکی در زندگی هست ،
که حسرتهای بزرگی بر دلت میگذارند !
جملات سادهای در زندگی هست، که آرزوی دوباره شنیدنشان، که حسرتِ یکبار دیگر تکرار شدنشان، اشکت را در میآورد !
دلت میخواهد بشنویشان، از زبانِ همان کس که میخواهی، بشنویشان ...
اما آنکس نیست که دوباره برایت بگوید :
"صبح بخیر عزیزم" ...
بگوید : "کجایی ؟ چرا دیر کردی ؟" ...
بگوید : "بخور، غذایت سرد شد ! " ...
یا اینکه بگوید : "این رنگی بهم میآید ؟! " ...
#بابک_زمانی
@Roshanfkrane
که حسرتهای بزرگی بر دلت میگذارند !
جملات سادهای در زندگی هست، که آرزوی دوباره شنیدنشان، که حسرتِ یکبار دیگر تکرار شدنشان، اشکت را در میآورد !
دلت میخواهد بشنویشان، از زبانِ همان کس که میخواهی، بشنویشان ...
اما آنکس نیست که دوباره برایت بگوید :
"صبح بخیر عزیزم" ...
بگوید : "کجایی ؟ چرا دیر کردی ؟" ...
بگوید : "بخور، غذایت سرد شد ! " ...
یا اینکه بگوید : "این رنگی بهم میآید ؟! " ...
#بابک_زمانی
@Roshanfkrane