روشنفکران
85.2K subscribers
50K photos
42K videos
2.39K files
6.96K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
دوم تیرماه، سالروز تولد معلم رهایی، زنده یاد "صمد_بهرنگی" است.

ماهی سیاه گفت:
هر چیزی به آخر می‌رسد، شب به آخر می‌رسد، روز به آخر می‌رسد، هفته، ماه، سال ...

من می‌خواهم بدانم که راستی راستی زندگی یعنی این که تو یک تکه جا، هی بروی و برگردی تا پیر بشوی و دیگر هیچ،
یا طور دیگری هم توی دنیا می‌شود زندگی کرد؟...

#صمد_بهرنگی


#مناسبت

@Roshanfkrane
کرم شب تاب گفت: رفیق خرگوش، من همیشه می‌کوشم مجلس تاریک دیگران را روشن کنم، جنگل را روشن کنم، اگرچه بعضی از جانوران مسخره‌ام می‌کنند و می‌گویند "با یک گل بهار نمی‌شود، تو بیهوده می‌کوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن کنی." خرگوش گفت: این حرف مال قدیمی‌هاست. ما هم می‌گوییم "هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد، بالاخره روشنایی است."

#صمد_بهرنگی #اندیشه #اولدوز_و_عروسک_سخنگو

@Roshanfkrane
کرم شب‌تاب گفت:
من همیشه می‌کوشم مجلس تاریک دیگران را روشن کنم. اگر چه بعضی از جانوران مسخره‌ام می‌کنند و می‌گویند با یک گل بهار نمی‌شود!
تو بیهوده می‌کوشی با نور ناچیزت جنگل را روشن کنی.

خرگوش گفت:
این حرف‌ها مال قدیمی‌هاست. ما هم می‌گوییم هر نوری هر چه قدر هم ناچیز باشد بالاخره روشنایی است!»

✍️ صمد بهرنگی

#اجتماعی #صمد_بهرنگی

@Roshanfkrane
ما هم می گوییم
هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد،
بالاخره روشنایی است.

#صمد_بهرنگی

درود ... صبحتان بخیر🙋‍♀
آرزو می کنم
امروز بارانی ازخوبی ها
شادی های خاص
عشق های پاک
دوستی های ناب
و رزق و روزی فراوان
بر روی زندگیتون  ببارد🙏☺️


@Roshanfkrane
#صمد_بهرنگی دردوم تیرماه ۱۳۱۸ در محله چرنداب در جنوب بافت قدیمی تبریز در خانواده‌ای تهیدست چشم به جهان گشود.
پدر او عزت و مادرش سارا نام داشتند. صمد دارای دو برادر و سه خواهر بود. پدرش کارگری فصلی بود که اغلب به شغل زهتابی (آنکه شغلش تابیدن زه و تهیه کردن رشته تافته از روده گوسفند و حیوانات دیگر باشد زندگی را می‌گذراند و خرجش همواره بر دخلش تصرف داشت. بعضی اوقات نیز مشک آب به دوش می‌گرفت و در ایستگاه «وازان» به روس‌ها و عثمانی‌ها آب می‌فروخت. بالاخره فشار زندگی وادارش ساخت تا با فوج بیکارانی که راهی قفقاز و باکو بودند عازم قفقاز شود. رفت و دیگر بازنگشت.
صمد بهرنگی پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان در مهر ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی پسران تبریزرفت که در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغ‌التحصیل شد. از مهر همان سال و در حالیکه تنها هجده سال سن داشت آموزگار شد و تا پایان عمر در آذرشهر، ممقان، قاضی جهان، گوگان، و آخی جهان در استان آذربایجان شرقی ایران که آن زمان روستا بودند تدریس کرد. در مهر ۱۳۳۷ برای ادامهٔ تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دورهٔ شبانهٔ دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز رفت و هم‌زمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهی‌نامهٔ پایان تحصیلات ادامه داد.
بهرنگی در ۱۳۳۹ اولین داستان منتشر شده‌اش به نام عادت را نوشت؛ که با تلخون در ۱۳۴۰، بی‌نام در ۱۳۴۲، و داستان‌های دیگر ادامه یافت. او ترجمه‌هایی نیز ازانگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از #مهدی_اخوان_ثالث، #احمد_شاملو، #فروغ_فرخزاد، و #نیما_یوشیج) انجام داد. تحقیقاتی نیز در جمع‌آوری فولکلور آذربایجان و نیز درمسائل تربیتی از او منتشر شده است. وی در کتاب کندوکاو در مسائل تربیتی ایران کلمات عربی به عاریت گرفته شده از عربی را بخش بزرگی از اشتراک زبان‌های رایج ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانسته است؛ و به همین دلیل خواستار عدم حذف آنان و تأکید بیشتر بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی شده بود.

یادش گرامی باد
#مناسبت
@Roshanfkrane
به گمانم ذهنیتی که آدم‌ها از خود برای هم به یادگار می‌گذارند، از همه چیز بیشتر اهمیت دارد. وگرنه همه آمده‌اند که یک روز بروند...

#صمد_بهرنگی

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صمد بهرنگی
از آغاز تا پایان

ازهمان کودکی ودوران دبستان،جلو همه‌چیز علامت سوال گذاشت...
وبرای پاسخشان، «دنبال فلک» راه افتاد، کند وکاو و تکاپو کرد تا فرهنگ ساخت والگویی جلو نسل‌ها گذاشت...


۹ شهریور سالروز درگذشت
قهرمان داستانهای فولکلور ایران
#صمد_بهرنگی
#مناسبت
@Roshanfkrane
بالاخره در زندگی هر آدمی؛
یک نفر پیدا می‌شود که بی مقدمه آمده، مدتی مانده، قدمی زده و بعد اما بی‌هوا غیبش زده و رفته...
آمدن و ماندن و رفتن آدم‌ها مهم نیست...
اینکه بعد از روزی روزگاری، در جمعی حرفی از تو به میان بیاید، آن شخص چگونه توصیفت می‌کند مهم است...
اینکه بعد از گذشت چند سال، چه ذهنیتی از هم دارید مهم است...
اینکه آن ذهنیت مثبت است یا منفی...
اینکه تو را چطور آدمی شناخته، مهم است!
منطقی هستی و می‌شود روی دوستی‌ات حساب کرد؟
می‌گوید دوست خوبی بودی برایش یا مهم‌ترین اشتباه زندگی‌اش شدی...
اینکه خاطرات خوبی از تو دارد یا نه برعکس
اینکه رویایی شدی برای زندگی‌اش یا نه درسی شدی برای زندگی...
به گمانم ذهنیتی که آدم‌ها از خود برای هم به یادگار می‌گذارند، از همه چیز بیشتر اهمیت دارد...
وگرنه همه آمده‌اند که یک روز بروند...
#صمد_بهرنگی

@Roshanfkrane
ﺁﯾﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺶﺗﺮ ﺍﺯ
ﻧﺼﻒ ﻣﺮﺩﻡ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺮﺳنهﺍﻧﺪ ﻭ ﭼﺮﺍ
ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ
ﮔﺮﺳﻨﮕﯽ ﭼﯿﺴﺖ؟
ﺁﯾﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺩﺭﮎ ﻋﻠﻤﯽ ﻭ درﺳﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﺎﺭﯾﺦ
ﻭ ﺗﺤﻮﻝ ﻭ ﺗﮑﺎﻣﻞ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﺎﺕ ﺍﻧﺴﺎﻥ
ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﺑﺪﻫﯿﻢ؟
ﭼﺮﺍ ﺑﺎﯾﺪ بچه ﻫﺎﯼ ﺷﺴﺘﻪ ﻭ رُﻓﺘﻪ
ﻭ ﺑﯽﻟﮏ ﻭ ﭘﯿﺲ ﻭ ﺑﯽﺳﺮﻭﺻﺪﺍ
ﻭ ﻣﻄﯿﻊ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﻨﯿﻢ؟
ﻣﮕﺮ ﻗﺼﺪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﻭﯾﺘﺮﯾﻦ
ﻣﻐﺎﺯﻩﻫﺎﯼ ﻟﻮﮐﺲ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﻓﺮﻭﺷﯽﻫﺎﯼ
ﺑﺎﻻﯼ ﺷﻬﺮ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ
ﻋﺮﻭﺳﮏﻫﺎﯼ ﺷﯿﮑﯽ
ﺍﺯ ﺁﻥﻫﺎ ﺩﺭﺳﺖ میﮐﻨﯿﻢ؟

#صمد_بهرنگی
#اندیشه

@Roshanfkrane