روشنفکران
81.9K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
"چرا کلاس درس استاد #شفیعی_کدکنی شلوغ است؟"

✍️سرگه بارسقیان


🔹 به قول محمدجعفر یاحقی «شفیعی کدکنی سر کلاس‌هایش هیچ سرفصلی را رعایت نمی‌کند و آنچه که فکر می‌کند، آن روز باید درس بدهد بیان می‌کند.» گو اینکه دانش و توان و حضور ذهن و نظم فکری استاد به او این اجازه را می‌دهد که در یک ترم، به صورت شفاهی کتابی تازه را در نقد ادبی تألیف کند.

🔹مسابقه‌‌ای در این کم‌رونقی کلاس و کم‌رمقی دانشگاه، برای نشستن روی صندلی و کف زمین و جلوی در کلاس ۴۴۲ بین دختر دانشجویی که از کلاس خودش می‌زند تا به کلاس استاد شفیعی کدکنی برسد و تا مرز حذف شدن درس خودش پیش می‌رود، تا آن یکی که حتی کف کلاس استاد را هم از کف داده و فقط دلخوش به این حرف استاد ۸۰ ساله دانشگاه در راهرو شده: «ممنون که اومدین.» استادی که در کلاس درسش گفته «خاک بر سر دانشجویی که عاشق نشود!»

🔹شاعری که ۵۰ سال استاد دانشگاه تهران است و #فروزانفر زیر برگه پیشنهاد استخدامش نوشته «احترامی است به فضیلت او.» تصاویر کلاسش همان روحیه‌‌ای را می‌دهد که خود خطاب به دانشجویانش گفته جامعه ما به آن نیاز دارد: «آقایان دولت و اینها را ولش کنید... جامعه ما به متفکرینی از جنس #هایدگر ؛ #ویتگنشتاین و #راسل و… نیاز دارد که دوز روحیه بانشاط را در جامعه بالا ببرند. در این زمینه خیلی فقیریم… هیچ وقت فراموش نکنید یک خط کش بیشتر وجود ندارد و آن خط کش روحیه است. تمام مللی که پیشرفت کردند روحیه‌شان سبب پیشرفتشان بوده، نه ثروتشان.»

🔹در غوغای تبلیغات «رایگان سر کلاس شفیعی کدکنی بنشینید» معلوم نیست این گفته‌های شفاهی سر کلاس جایی ثبت و ضبط می‌شود برای آیندگان و آیا انذاری که استاد ۸ سال پیش درباره اسلاف خود داد، برای خود ایشان هم تکرار می‌شود: «اگر از دانشگاه تهران بپرسند که ما می‌خواهیم نوع سؤالات امتحانی #ملک‌الشعراء #بهار یا #بدیع‌الزمان_فروزانفر یا خانم #فاطمه_سیّاح را بدانیم، آیا دانشگاه تهران یک نمونه ـ فقط یک نمونه ـ از پرسش‌های امتحانی این استادان بزرگ و بی‌مانند را، که فصول درخشانی از تاریخ ادبیات و فرهنگ عصر ما را شکل داده‌اند، می‌تواند در اختیار ما قرار دهد؟ نه تنها در این زمینه پاسخ دانشگاه تهران منفی است، که حتی پرونده استخدامی ملک‌الشعراء بهار را هم ندارد.»/ایران

#فرهنگ #اجتماعی

@Roshanfkrane
من تورا ازچاه انده برکشم
باتو جام شادمانی سر کشم
تاکه باهم رقص سرمستی کنیم
خوش به خود این عالم هستی کنیم.
سازی ارازعشق ومستی ها رسن؟
میزنی غم راتومشتی بردهن!
رقص وموسیقی وآواز وکتاب.
سرخوشی آرد چوایام شباب
زندگی سرشار معنا میشود
"تشنه"اش سرمست صهبا می شود.

باالهام ازنوشته #هایدگر فیلسوف آلمانی.
.
#شعر از آقای محمودی مجد فراهانی

@Roshanfkrane
#هایدگر فیلسوف آلمانی :

‎اگر بخواهم با شما رو راست باشم باید بگویم که زندگی به شکل گُریز ناپذیری سخت است و این ربطی به جایی که هستید و جوری که زندگی می کنید ندارد.
‎من به آن میگویم: "اصل بقای سختی"

‎یعنی سختی از شکلی به شکل دیگر تبدیل می شود ولی نابود نمی شود...
‎برای همین هم در يک زندگیِ خیلی خوب و عادی، جایی که هیچ کسی به هیچ کسی به خاطر عقایدش شلیک نمی کند و همه چیز آرام است؛ آدمهای زیادی مشت مشت قرص ضد افسردگی می‌خورند که بتوانند خودشان را هر روز صبح از داخل رختخواب بکشند بیرون.
‎ آدم های پُف کرده، آدم های بد حال، آدم های روی لبه...
‎خیلی ‌ها معتقدند که پیشرفت تکنولوژی، اینترنت، نخودفرنگیِ غیر ارگانیک و گِلوتِن، ما‌ها را اینجوری کرده و قدیم‌ها مردم خوشبخت‌تر بودند.
‎شما بشنوید و باور نکنید
‎حتی هزار‌ها سال پیش شاهزاده‌ای هندی به نام سیزارتا یا همان بودا گفت که "زندگی رنج است".
‎ رنج، یا به زبان بودا «دوکا».

هایدگر به این می‌گوی#:
‎ «اضطراب وجودی»
‎این ها را نگفتم که نا امیدتان کنم. چیزهای خوب و دلنشین هم در دنیا کم نیست.
‎می توانید از آنها در راه کمک بگیرید و هر وقت داشتید در چاه غم فرو می رفتید مثل "رَسَن" به آن چنگ بیندازید و بیایید بیرون.
‎یکی از این طناب ها؛ موسیقی است
‎اگر توانستید سازی بزنید؛ اگر نتوانستید به آن گوش کنید.
‎وقتهایی که شاد هستید، موسیقی گوش کنید و وقتهایی که غمگین بودید بیشتر موسیقی گوش کنید.
‎ آنجا که از هر حرکتی عاجز ماندید؛ برقصید.
‎ رقصیدن بهترین و مفید‌ترین کاری است که می‌توانید برای روحتان بکنید.
‎هرجا ریتمی شنیدید که می‌شد با آن رقصید، خودتان را تکان بدهید، حتی اگر ریتم چکیدن قطره‌های آب از شیروانی باشد.
‎ (رقص از نظر علمی، هم ارتعاش شدن با جریان هستی است، بی‌مهار و بدون ترس از دیده شدن برقصید.)
‎راستی اگر صدای خوبی داشتید موقع رقصیدن یک کم هم آواز بخوانید، اما اگر نداشتید هم مهم نیست.

‎چیز دیگری که می‌توانید بخوانید کتاب است.
‎خواندن کتاب به شما کمک می‌کند زندگی‌های دیگری را که هیچ وقت نمی‌توانستید تجربه کنید را تجربه کنید.
‎فیلم هم همین کار را در یک ابعاد دیگری می‌کند اما کتاب همیشه یک سر و گردن بالا‌تر از فیلم است، چون قوهٔ تخیلتان رو به کار می‌گیرد؛ و روند ذهنی‌تر و عمیق تری است. تا می‌تونید کتاب بخوانید. وسط کتابها حتما چند صفحه هم برای مطالعه در مورد ستاره‌ها و کهکشان‌ها وقت بگذارید، چون کمکتان می‌کند که ابعاد چیز‌ها را بهتر درک کنید و یادتان نرود که در کل هستی کجا ایستاده اید.
‎برای همین، قدیم‌ها بیشتر فیلسوف‌ها ستاره‌شناس هم بودند. شاید نخواهید یا نتوانید منجم بشوید، ولی همیشه می‌توانید وقتهایی که غمگین هستید به آسمان نگاه کنید و ببینید که غم‌هایتان در برابر عظمت کهکشان چقدر کوچک است...
‎طناب‌های دیگری هم هست؛ چیزهایی مثل نقاشی کردن، عکاسی، کاشتن یک درخت؛ آشپزی با ادویه‌های جدید، سفر کردن، حرکت...
‎ما برای نشستن خلق نشده ایم. صندلی یکی از خطرناک‌ترین اختراعات بشریست.
‎به جای نشستن قدم بزنید؛ بدوید، شنا کنید،
‎اگر مجبور شدید بنشینید؛ برای خودتان، همنشین‌هایی پیدا کنید و از مصاحبتشان لذت ببرید.

‎در ضمن، دایرهٔ دوستهایتان را به آدم‌ها محدود نکنید. شما می‌توانید تقریباً با همهٔ موجودات زندهٔ دنیا دوست باشید؛
‎گل‌ها، علف‌ها، ماهی‌ها، پرنده‌ها، و بله حتی گربه‌ها.
‎حیوان‌ها گاهی حتی از آدم‌ها هم دوستهای بهتری هستند.
‎در زندگی چاه غم زیاد است ولی طناب هم هست؛ سَرِ رَسَن را ول نکنید.
‎اما مراقب باشید که به طناب های پوسیده مثل الکل، دود، پول و حتی غرور و موفقیت آویزان نشوید، چون از داخل چاه بیرونتان نمی آورد و بدتر ولتان می کند ته چاه...
‎بگردید و طنابهای خودتان را پیدا کنید و اگر نتوانستید پیدایش کنید؛ «ببافیدش».
‎آدمهای انگشت شماری طناب بافی بلدند.
‎دانشمند ها، کاشفها، مربی های فوتبال، کمدین ها، و هنرمندها همه طناب باف هستند و طنابهایی را بافتند که آدمهای دیگر هم می توانند سرش را بگیرند و با آن از داخل چاه بیرون بیایند.
‎اگر ما امروز از سیاه سرفه نمی میریم برای این است که طنابی را گرفتیم که لویی پاستور سالها پیش بافته است.
‎"سمفونی شماره پنج" طنابیست که بتهوون با نُت ها به هم پیوند زده است.
‎"صد سال تنهایی" طنابیست که مارکز با کلمه و خیال به هم بافته است.
‎بیشتر طناب ها را یک روزی کسی که شاید ته چاه زندانی بوده بافته است...
‎حتما طناب کرونا هم روزی توسط کسی بافته میشود.
‎ مقاوم باشید و صبور

‎ آه کردم؛ چون رَسَن شد آهِ من؛
‎گشت آویزان رَسَن در چاهِ من؛
‎آن رَسَن بگرفتم و بیرون شدم؛
‎چاق و زَفت و فَربِه و گُلگون شدم.
‎"مولانا”

#اندیشه #روانشناسی

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بدون تفکر هیچ چیز ممکن نیست،
بدون فلسفه هیچ چیز ممکن نیست.


کانال روشنفکران

#مارتین_هایدگر بزرگترین اندیشمند و فیلسوف قرن بیستم، بی پایگی سخن پرتکرار « #کارل_مارکس » در کتاب «نظریه هایی درباره فویرباخ» که می گوید:
«فیلسوفان صرفا جهان را به شیوه گوناگون تفسیر کرده اند، اما نکته مهم دگرگون کردن آن است» را توضیح می دهد:

👤#هایدگر می گوید:
«دگرگون کردن جهان مستلزم دگرگون شدن مفهوم جهان است. یعنی مارکس برای تغییر جهان هم به تفسیر بسیار خاصی از جهان اتکاء می کرد تا بتواند تغییر مدنظر خود را مطالبه کند»
ترجمه : معصومه موسوی
زیرنویس پارسی
#اندیشه #فلسفه #مارکس

@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کانال روشنفکران
پایان #فلسفه در #اندیشه #هایدگر
ترجمه: مسعود شایگان
#مارتین_هایدگر

@Roshanfkrane
تفاوت بین زندگی کردن و زنده بودن چیست ؟!

چه بسیارند انسان هایی که نازیسته به پایان زنده بودنشان می‌رسند.


*از نظر #هایدگر انسان ها به دو دسته تقسیم می‌شوند :
کسانی که خودشان هستند
و کسانی که خودشان نیستند ، بلکه دیگرانند .*

انسان همواره موجودی اجتماعی بوده و برخی انسان ها با قرار گرفتن در اجتماع و شناخت خواسته های دیگران و تفکرات و علایق دیگران ، رفته رفته خود را تبدیل به کسی می‌کنند که مورد قبول جامعه است و دیگران می‌خواهند و می‌پذیرند .
این انسان خودش نیست ، بلکه آن است که دیگران میخواهند .

انسانی که خودش نباشد زندگی نمی‌کند ، صرفا زنده است و کاملا از زیست واقعی فاصله دارد .

این خود نبودن و دیگری بودن ، چون از خود واقعی انسان فاصله دارد ، در دراز مدت باعث نا امیدی و ندامت و پوچی می‌شود .

#اندیشه

@Roshanfkrane