This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از شیخ هادی نجم آبادی پرسیدند: کدام موسیقی حرام است؟ وی جواب داد: آن موسیقی حرام است که از صدای کشیده شدن کفگیر بر ته دیگ پلو همسایه غنی برخيزد و به گوش اطفال گرسنه همسایه
فقیر برسد.
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
فقیر برسد.
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
اگر شما در اسراییل به دنیا میآمدید، به احتمال زیاد یهودی میشدید!
اگر در عربستان به دنیا میآمدید، قطعا مسلمان میشدید!
اگر در اروپا به دنیا میآمدید، به احتمال زیاد مسیحی و اگر در ژاپن به دنیا میآمدید شینتو میشدید!
«دین» پدیده ای است که؛ جغرافیا برای شما تعیین میکند، پس تعصب برای چیست؟! آنچه مهم است «اخلاق و انسانیت» است که به جغرافیای زمان و مکان محدود نیست!
#اندیشه #تربیتی
@Roshanfkrane
اگر شما در اسراییل به دنیا میآمدید، به احتمال زیاد یهودی میشدید!
اگر در عربستان به دنیا میآمدید، قطعا مسلمان میشدید!
اگر در اروپا به دنیا میآمدید، به احتمال زیاد مسیحی و اگر در ژاپن به دنیا میآمدید شینتو میشدید!
«دین» پدیده ای است که؛ جغرافیا برای شما تعیین میکند، پس تعصب برای چیست؟! آنچه مهم است «اخلاق و انسانیت» است که به جغرافیای زمان و مکان محدود نیست!
#اندیشه #تربیتی
@Roshanfkrane
کسی که مستحق مرگ نبود،
به دست کسی که مستحق زندگی نبود، کشته شد!
مربوط به کدام پست امروز بود؟؟؟
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
به دست کسی که مستحق زندگی نبود، کشته شد!
مربوط به کدام پست امروز بود؟؟؟
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
فیلم تایتانیک تو یه سکانس نوازندههایی رو نشون میده که روی عرشهی کشتی در حال غرق در حال نواختن هستند تا به بقیه اندکی حس آرامش بدن.
این روزها حس میکنم نقش اون نوازندههای روی عرشه رو داریم.
عملاً هیچ کاری از دستمون برنمیاد جز آروم کردن اطرافیانمون حتی شده برای لحظهای...
امیدوارم دریغ نکنیم از هم
#اندیشه
@Roshanfkrane
این روزها حس میکنم نقش اون نوازندههای روی عرشه رو داریم.
عملاً هیچ کاری از دستمون برنمیاد جز آروم کردن اطرافیانمون حتی شده برای لحظهای...
امیدوارم دریغ نکنیم از هم
#اندیشه
@Roshanfkrane
حکایتی بسیار زیبا و آموزنده از گلستان سعدی
روزگاری یکی از ملوک خوارزمشاهی خطبا و وُعاظ مملکت را احضار نمود.
از باب گله و شکایت ایشان را گفت: آن اُجرت و مستمری و وظیفه که شما را میدهم حرامتان باد! که کار خویش انجام نمیدهید.
حاضران انگشت به دهان که: چه کردهایم؟ و خدارا زین معما پرده بردار!
گفت: عیون و جواسیس و خفیهنویسان خبر آوردهاند که رُعایا اغلب در آشکار و نهان و در پیدا و پنهان عیب بر پادشاهی و مملکتداری ما مینهند و علیه ما سخن گویند و این، روز به روز در تزاید است.
اخطب خطبای خوارزم گفت:
پادشاها به جان خدمت داریم، اما خود رهنمود ده که فی المثل چگونه به بیوهزنی که شویش کشته شده و پنج عایله بر دست او مانده پاسخ گوییم؟ تا نفرین مُلک و مملکت نکند. پادشاه گفت: واضح است؛ نفرین او را حواله به دشمن کنید که شویش را کشته و او را بیسرپرست گذاشته.
واعظی دیگر گفت: پاسخ پیرمردی که از صبح تا شامگاهان به کار مشغول است و اُجرتش کفاف خود و چند سر عایله را نمیدهد چه گوییم؟
گفت : توضیح دهید که دشمن اَسعار و نرخها گران کرده و نمیگذارد صناعت و قناعت در این مملکت رواج یابد.
دیگری گفت: شَباب، بیکار و بیعاراند و به قمار و کعببازی اندرَند و چون معترض و متعرّض ایشان شویم گویند: کاری نیست تا بدان مشغول شویم.
گفت: بگویید این نیز حاصل عداوت اَعِداست؛ چه ارکان دولت همه همت بر این نهادهاند و دشمنان این ملک نمیگذارند کار ایجاد بشود و ملک سامان یابد.
خطیبی دیگر گفت: نظامیهها از کیفیت افتاده، دریغ از خروج یک طبیب حاذق و منجّم برجسته، یا فقیه و متکلم فرهیخته؛ بلکه مکتبخانهها هم رو به زوال است و حدیث طلبالعلم فریضه رو به فراموشی.
پادشاه گفت: این همه دانم اما چه کنم که دشمن عمده طبیبان و منجمان و دانشمندان این مرز و بوم، جذب کرده و از اینجا کوچانده است.
دیگری گفت: سرزمینها در معرض خشکیاند، آبها هدر میروند و به سوی کشتزار هدایت نمیشوند.
ملک گفت: این دیگر از مکر و مکاید دشمن است که نگذاشت چنین شود، وگرنه ما را بدین مهم، پروا بود.
واعظی از میانهی مجلس گفت:
تاجران شاکیاند که رهزنان امان ما بریدهاند و تاراج میکنند و لشکریان نیز تا رشوتی نستانند از اموال ما حراست نکنند.
پادشاه گفت: این را هم استثنائاً!! به دشمن نسبت دهید! که در ارکان لشکر نفوذ کرده ناراضی میتراشد.
جوحی که خود را در زی عالمان در آورده بود و در آخر مجلس نشسته بود گفت: پادشاهها! اکر رخصت هست و به جان در امانم، سخنی بگویم؟
پادشاه گفت: آنچه در دل و در سر داری بگو ای غریبه. مگر جز شرح صدر از ما شنیدهای یا دیدهای؟!
➖ جوحی گفت:
جسارتا دشمنی که در تار و پود این مملکت به این حد رسوخ و نفوذ کرده باشد، دیگر دشمن نیست همان است که حکم کند و دستِ بالای همه دستهاست و همان است که بر این ملک فرمانرواست!
چندان که مهمانی که در سال ۳۶۵ روز در منزل تو جای گرفت و ارکان منزل به مشیّت او چرخید دیگر میهمان نیست، او خود میزبان است.
آنکه چنین حکم براند به ملک
شاه بخوان و تو مخوان دشمنش
یا به توان و خرد آباد کن
یا به دگر کس تو همی بفکنش
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
حکایتی بسیار زیبا و آموزنده از گلستان سعدی
روزگاری یکی از ملوک خوارزمشاهی خطبا و وُعاظ مملکت را احضار نمود.
از باب گله و شکایت ایشان را گفت: آن اُجرت و مستمری و وظیفه که شما را میدهم حرامتان باد! که کار خویش انجام نمیدهید.
حاضران انگشت به دهان که: چه کردهایم؟ و خدارا زین معما پرده بردار!
گفت: عیون و جواسیس و خفیهنویسان خبر آوردهاند که رُعایا اغلب در آشکار و نهان و در پیدا و پنهان عیب بر پادشاهی و مملکتداری ما مینهند و علیه ما سخن گویند و این، روز به روز در تزاید است.
اخطب خطبای خوارزم گفت:
پادشاها به جان خدمت داریم، اما خود رهنمود ده که فی المثل چگونه به بیوهزنی که شویش کشته شده و پنج عایله بر دست او مانده پاسخ گوییم؟ تا نفرین مُلک و مملکت نکند. پادشاه گفت: واضح است؛ نفرین او را حواله به دشمن کنید که شویش را کشته و او را بیسرپرست گذاشته.
واعظی دیگر گفت: پاسخ پیرمردی که از صبح تا شامگاهان به کار مشغول است و اُجرتش کفاف خود و چند سر عایله را نمیدهد چه گوییم؟
گفت : توضیح دهید که دشمن اَسعار و نرخها گران کرده و نمیگذارد صناعت و قناعت در این مملکت رواج یابد.
دیگری گفت: شَباب، بیکار و بیعاراند و به قمار و کعببازی اندرَند و چون معترض و متعرّض ایشان شویم گویند: کاری نیست تا بدان مشغول شویم.
گفت: بگویید این نیز حاصل عداوت اَعِداست؛ چه ارکان دولت همه همت بر این نهادهاند و دشمنان این ملک نمیگذارند کار ایجاد بشود و ملک سامان یابد.
خطیبی دیگر گفت: نظامیهها از کیفیت افتاده، دریغ از خروج یک طبیب حاذق و منجّم برجسته، یا فقیه و متکلم فرهیخته؛ بلکه مکتبخانهها هم رو به زوال است و حدیث طلبالعلم فریضه رو به فراموشی.
پادشاه گفت: این همه دانم اما چه کنم که دشمن عمده طبیبان و منجمان و دانشمندان این مرز و بوم، جذب کرده و از اینجا کوچانده است.
دیگری گفت: سرزمینها در معرض خشکیاند، آبها هدر میروند و به سوی کشتزار هدایت نمیشوند.
ملک گفت: این دیگر از مکر و مکاید دشمن است که نگذاشت چنین شود، وگرنه ما را بدین مهم، پروا بود.
واعظی از میانهی مجلس گفت:
تاجران شاکیاند که رهزنان امان ما بریدهاند و تاراج میکنند و لشکریان نیز تا رشوتی نستانند از اموال ما حراست نکنند.
پادشاه گفت: این را هم استثنائاً!! به دشمن نسبت دهید! که در ارکان لشکر نفوذ کرده ناراضی میتراشد.
جوحی که خود را در زی عالمان در آورده بود و در آخر مجلس نشسته بود گفت: پادشاهها! اکر رخصت هست و به جان در امانم، سخنی بگویم؟
پادشاه گفت: آنچه در دل و در سر داری بگو ای غریبه. مگر جز شرح صدر از ما شنیدهای یا دیدهای؟!
➖ جوحی گفت:
جسارتا دشمنی که در تار و پود این مملکت به این حد رسوخ و نفوذ کرده باشد، دیگر دشمن نیست همان است که حکم کند و دستِ بالای همه دستهاست و همان است که بر این ملک فرمانرواست!
چندان که مهمانی که در سال ۳۶۵ روز در منزل تو جای گرفت و ارکان منزل به مشیّت او چرخید دیگر میهمان نیست، او خود میزبان است.
آنکه چنین حکم براند به ملک
شاه بخوان و تو مخوان دشمنش
یا به توان و خرد آباد کن
یا به دگر کس تو همی بفکنش
#اجتماعی #اندیشه
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از اغلب ما، در آن هواپیما و در پرواز ۷۵۲ بود. بخشی از اغلب ما موشک خورد و مرد. برنگشت. نرسید.
بعد از آن روز ما دیگر هرگز کاملا زنده نبودهایم...
ویدیو از صبا نصیری
پرواز_752
حمید_سلیمی
#اجتماعی #اندیشه #حوادث
@Roshanfkrane
بعد از آن روز ما دیگر هرگز کاملا زنده نبودهایم...
ویدیو از صبا نصیری
پرواز_752
حمید_سلیمی
#اجتماعی #اندیشه #حوادث
@Roshanfkrane
یه نصحیت تمام و کمال از خواجه نصیرالدین طوسی بهتون بگم؟!
"کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی.."
#اندیشه #تربیتی
@Roshanfkrane
"کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی.."
#اندیشه #تربیتی
@Roshanfkrane