☆☆☆
رؤیای هر کودک صلح است
رؤیای هر مادر صلح است
کلام عشقی که بر زیر درختان میتراود
صلح است.
پدری که در غبار
با تبسمی در چشمهایش
با سبدی میوه در دستهایش
با قطرات عرق بر جبیناش
که چون ترمهای بر طاقچه خشک میشود
باز گردد
صلح است.
آنهنگام که زخمها
بر چهرهی جهان التیام یابد،
آنهنگام که چالهی بمبهای خورده بر تناش را درخت بکاریم،
آنهنگام که اولین شکوفههای امید
بر قلبهای سوخته در حریق
جوانه زند،
آنهنگام که مردهها بر پهلوهای خویش بغلطند و بیهیچ گلایهای به خواب روند
و آسوده خاطر باشند که خونشان بیهوده ریخته نشده،
آنهنگام،
درست آنهنگام
صلح است.
صلح
بوی غذای عصرگاهیست
صلح یعنی
هنگامی که اتومبیلی در کوچه میایستد
معنایش ترس نباشد.
یعنی آن کس که در را میزند
دوست باشد
یعنی باز کردن پنجره
معنیاش آسمان باشد.
صلح یعنی سور چشمها
با زنگولههای رنگ.
آری، صلح این است.
صلح
لیوان شیر گرم است و کتاب
به بالین کودکی که بیدار میشود از خواب.
صلح یعنی هنگامی که خوشهی گندم به خوشهی دیگر میرسد
بگوید نور، بگوید روشنی.
صلح یعنی
تاج افق، نور باشد.
آری، صلح این است.
صلح یعنی
مرگ جز اتاقی کوچک از قلبات را نتواند تسخیر کند.
یعنی دودکش خانهها
نشانی از سرور باشند.
هنگامی که میخک غروب
هم بوی شاعر دهد و هم کارگر.
آری، صلح این است.
صلح
مشتهای گره کردهی مردمان است.
صلح
نان داغ بر میز جهان است.
لبخند مادر است
تنها همین
نه چیزی جز این.
آن کس که زمیناش را خیش میکشد
تنها یک نام را بر تن خاک حک میکند:
صلح، نه چیزی دیگر، تنها صلح.
بر قافیهی فقراتام
قطاری به سوی آینده رهسپار است
با سوغات گندم و رز.
آری، صلح همین است.
ای برادران من!
تمام عالم و امیالاش
تنها در صلح نفسی عمیق میکشد.
دستانتان را به ما دهید، برادران.
آری، صلح همین است.
#یانیس_ریتسوس
#بابک_زمانی
#پیام_صلح
@Roshanfkrane
رؤیای هر کودک صلح است
رؤیای هر مادر صلح است
کلام عشقی که بر زیر درختان میتراود
صلح است.
پدری که در غبار
با تبسمی در چشمهایش
با سبدی میوه در دستهایش
با قطرات عرق بر جبیناش
که چون ترمهای بر طاقچه خشک میشود
باز گردد
صلح است.
آنهنگام که زخمها
بر چهرهی جهان التیام یابد،
آنهنگام که چالهی بمبهای خورده بر تناش را درخت بکاریم،
آنهنگام که اولین شکوفههای امید
بر قلبهای سوخته در حریق
جوانه زند،
آنهنگام که مردهها بر پهلوهای خویش بغلطند و بیهیچ گلایهای به خواب روند
و آسوده خاطر باشند که خونشان بیهوده ریخته نشده،
آنهنگام،
درست آنهنگام
صلح است.
صلح
بوی غذای عصرگاهیست
صلح یعنی
هنگامی که اتومبیلی در کوچه میایستد
معنایش ترس نباشد.
یعنی آن کس که در را میزند
دوست باشد
یعنی باز کردن پنجره
معنیاش آسمان باشد.
صلح یعنی سور چشمها
با زنگولههای رنگ.
آری، صلح این است.
صلح
لیوان شیر گرم است و کتاب
به بالین کودکی که بیدار میشود از خواب.
صلح یعنی هنگامی که خوشهی گندم به خوشهی دیگر میرسد
بگوید نور، بگوید روشنی.
صلح یعنی
تاج افق، نور باشد.
آری، صلح این است.
صلح یعنی
مرگ جز اتاقی کوچک از قلبات را نتواند تسخیر کند.
یعنی دودکش خانهها
نشانی از سرور باشند.
هنگامی که میخک غروب
هم بوی شاعر دهد و هم کارگر.
آری، صلح این است.
صلح
مشتهای گره کردهی مردمان است.
صلح
نان داغ بر میز جهان است.
لبخند مادر است
تنها همین
نه چیزی جز این.
آن کس که زمیناش را خیش میکشد
تنها یک نام را بر تن خاک حک میکند:
صلح، نه چیزی دیگر، تنها صلح.
بر قافیهی فقراتام
قطاری به سوی آینده رهسپار است
با سوغات گندم و رز.
آری، صلح همین است.
ای برادران من!
تمام عالم و امیالاش
تنها در صلح نفسی عمیق میکشد.
دستانتان را به ما دهید، برادران.
آری، صلح همین است.
#یانیس_ریتسوس
#بابک_زمانی
#پیام_صلح
@Roshanfkrane