مجسمهٔ سفارشی استاد علیزاده چه زود شکست!
کانال روشنفکران
#ناصر_دانشفر :
به عقیدهٔ نگارنده شاخص ترین ویژگی جمهوری اسلامی تظاهر و عوامفریبی است. برگزاری مراسمات مذهبی اعم از جشن و سوگواری با هدف نمایش ارادت به اهل بیت، برگزاری انتخابات به جهت ارائه تصویری مردم سالار از حاکمیت، برگزاری جشنوارهٔ فیلم و نمایشگاه کتاب برای القاء تمایل به ارتقاء فرهنگی کشور، برگزاری راهپیمایی برای نشان دادن برخورداری از حمایت مردمی، برگزاری دادگاههای فرمایشی برای جلوه دادن رعایت انصاف و قس علیهذا
بر همگان واضح و مبرهن است که تمامی این موارد و دیگر اعمال فردی و اجتماعی حاکمیت، منصوبان و منتسبان آن تصنعی و ظاهرسازی است و به هیچ وجه با حقیقت مرتبط نمی باشد.
ریاکاری جزئی از شاکلهٔ نظام است.
از جمله بازی های این سیستم ناراست و غیرمردمی شعبدهٔ آزادی بیان و مطبوعات می باشد.
این سخن واقعیت دارد که امروز در رسانه ها، فضای مجازی و حتی صدا و سیما به ارکان نظام نقدهای بی مهابایی می گردد و اگر کسی به خصوص کانال های تلگرامی، واتساپ و کلاب هاوس را رصد کند و از تبعات پس از بیان افراد و گروه ها آگاه نباشد، جمهوری اسلامی را جزو کشورهای آزاد در حوزهٔ بیان برخواهد شمرد. البته نظام نیز با استفاده از همین واقعیت، مدعی وجود فضای آزاد در کشور می گردد.
نه تنها حاکمیت که افراد حکومتی نیز با برش هایی از این دست، منتقدین نظام را مورد شماتت قرار داده از آن دفاع می نمایند.
هر آنکه عملکرد، رفتار و سکنات جناب علیزاده را برای مدتی هر چند کوتاه پی گیری کرده باشد، بی درنگ به همکار بودن ایشان با برخی نهادهای داخل معتقد می گردد و برای داوری خود نیاز به فکت و دلیل دیگری ندارد. او آنقدر بی مهابا از جمهوری اسلامی دفاع می کند که به گمانم خود آقای خامنه ای هم از تعاریف ایشان متعجب می گردد!
البته بدیهی است که ایشان ناشیانه بخواهد با برجسته کردن برخی از نقایص کارفرمای خود، خویشتن را از ارتباط و همکاری با نظام تبرئه نماید، که در این امر هم چندان موفق نیست.
حتماً دوستان خواننده در جریان مناظرهٔ آقایان علیزاده و مهدی نصیری هستند. بنده قصد دارم مطلبی در مورد قسمتی از این مناظره خدمت دوستان عرض نمایم و لذا ابتدا به مضمون این بخش از افاضات ایشان می پردازم.
جناب علیزاده می فرمایند: آقای نصیری تصویری از آقای خامنه ای ارائه می دهند که بی شک شکل و شمایل یک دیکتاتور است. فضای ایران را استبدادی جلوه می دهند و آن را بدتر از دوران شاه می دانند. در حالی که پدر شخص من برای بیان دو کلمهٔ انتقادی در مورد یکی از نزدیکان محمدرضای پهلوی به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود.
آقای علیزاده برای تبرئهٔ حضرت آقا از اشکالات جناب نصیری، ایشان را به نوع برخورد بنیانگذار انقلاب با مخالفان از جمله بازرگان ارجاع می دهد و معتقد است که اگر نصیری این رویه را در دوران به اصطلاح طلایی انقلاب در مورد آقای خمینی ابراز می کردند، بدون تردید از هستی ساقط می شدند، در حالی که آقا مهدی سر و مر و گنده در تهران نفس می کشند و احدالناسی با ایشان برخورد نمی کند.
آقای علیزاده در اینجا چنان از بیانات و استدلال خود به وجد می آید که می گوید: به نظر من حکومت باید از آقای نصیری مجسمه ای بسازد و آن را نماد دیکتاتوری نظام بنامد.
بگذریم که این سخنان تا چه اندازه با واقعیات جامعهٔ ما همخوانی دارد، که جناب نصیری در همان مناظره بی پایه بودن آن را کاملاً نمایان ساخت. اما نمی دانم چرا علیزاده با رابط خود در تهران هماهنگ نکرده که چنین گاف بزرگی دهد و در عرض چند روز اسکلت و چهارچوب استدلال و استنتاجش فرو ریزد.
آقای علیزاده! خوب می دانید که برای کمتر از اینها سر بسیاری در این نظام به باد رفته، افراد زیادی در بند و زندان روزگار می گذرانند، اما شما که می خواستید گنجشک را رنگ کنید و به جای قناری به مردم بیاندازید، حداقل با رابطتان هماهنگ می کردید که چند صباحی از احضار و بازجویی و احیاناً زندان آقای نصیری صرف نظر کنند.
حالا که روزنامه نگار با سابقهٔ کشور هنوز گچ مجسمه اش نخشکیده، توسط رفقای شما احضار شده است، به گمانم وقت آن رسیده که دکان جدالتان را تخته کنید و مدتی در انظار ظاهر نشوید.
عزت زیاد
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#ناصر_دانشفر :
به عقیدهٔ نگارنده شاخص ترین ویژگی جمهوری اسلامی تظاهر و عوامفریبی است. برگزاری مراسمات مذهبی اعم از جشن و سوگواری با هدف نمایش ارادت به اهل بیت، برگزاری انتخابات به جهت ارائه تصویری مردم سالار از حاکمیت، برگزاری جشنوارهٔ فیلم و نمایشگاه کتاب برای القاء تمایل به ارتقاء فرهنگی کشور، برگزاری راهپیمایی برای نشان دادن برخورداری از حمایت مردمی، برگزاری دادگاههای فرمایشی برای جلوه دادن رعایت انصاف و قس علیهذا
بر همگان واضح و مبرهن است که تمامی این موارد و دیگر اعمال فردی و اجتماعی حاکمیت، منصوبان و منتسبان آن تصنعی و ظاهرسازی است و به هیچ وجه با حقیقت مرتبط نمی باشد.
ریاکاری جزئی از شاکلهٔ نظام است.
از جمله بازی های این سیستم ناراست و غیرمردمی شعبدهٔ آزادی بیان و مطبوعات می باشد.
این سخن واقعیت دارد که امروز در رسانه ها، فضای مجازی و حتی صدا و سیما به ارکان نظام نقدهای بی مهابایی می گردد و اگر کسی به خصوص کانال های تلگرامی، واتساپ و کلاب هاوس را رصد کند و از تبعات پس از بیان افراد و گروه ها آگاه نباشد، جمهوری اسلامی را جزو کشورهای آزاد در حوزهٔ بیان برخواهد شمرد. البته نظام نیز با استفاده از همین واقعیت، مدعی وجود فضای آزاد در کشور می گردد.
نه تنها حاکمیت که افراد حکومتی نیز با برش هایی از این دست، منتقدین نظام را مورد شماتت قرار داده از آن دفاع می نمایند.
هر آنکه عملکرد، رفتار و سکنات جناب علیزاده را برای مدتی هر چند کوتاه پی گیری کرده باشد، بی درنگ به همکار بودن ایشان با برخی نهادهای داخل معتقد می گردد و برای داوری خود نیاز به فکت و دلیل دیگری ندارد. او آنقدر بی مهابا از جمهوری اسلامی دفاع می کند که به گمانم خود آقای خامنه ای هم از تعاریف ایشان متعجب می گردد!
البته بدیهی است که ایشان ناشیانه بخواهد با برجسته کردن برخی از نقایص کارفرمای خود، خویشتن را از ارتباط و همکاری با نظام تبرئه نماید، که در این امر هم چندان موفق نیست.
حتماً دوستان خواننده در جریان مناظرهٔ آقایان علیزاده و مهدی نصیری هستند. بنده قصد دارم مطلبی در مورد قسمتی از این مناظره خدمت دوستان عرض نمایم و لذا ابتدا به مضمون این بخش از افاضات ایشان می پردازم.
جناب علیزاده می فرمایند: آقای نصیری تصویری از آقای خامنه ای ارائه می دهند که بی شک شکل و شمایل یک دیکتاتور است. فضای ایران را استبدادی جلوه می دهند و آن را بدتر از دوران شاه می دانند. در حالی که پدر شخص من برای بیان دو کلمهٔ انتقادی در مورد یکی از نزدیکان محمدرضای پهلوی به دو سال و نیم زندان محکوم شده بود.
آقای علیزاده برای تبرئهٔ حضرت آقا از اشکالات جناب نصیری، ایشان را به نوع برخورد بنیانگذار انقلاب با مخالفان از جمله بازرگان ارجاع می دهد و معتقد است که اگر نصیری این رویه را در دوران به اصطلاح طلایی انقلاب در مورد آقای خمینی ابراز می کردند، بدون تردید از هستی ساقط می شدند، در حالی که آقا مهدی سر و مر و گنده در تهران نفس می کشند و احدالناسی با ایشان برخورد نمی کند.
آقای علیزاده در اینجا چنان از بیانات و استدلال خود به وجد می آید که می گوید: به نظر من حکومت باید از آقای نصیری مجسمه ای بسازد و آن را نماد دیکتاتوری نظام بنامد.
بگذریم که این سخنان تا چه اندازه با واقعیات جامعهٔ ما همخوانی دارد، که جناب نصیری در همان مناظره بی پایه بودن آن را کاملاً نمایان ساخت. اما نمی دانم چرا علیزاده با رابط خود در تهران هماهنگ نکرده که چنین گاف بزرگی دهد و در عرض چند روز اسکلت و چهارچوب استدلال و استنتاجش فرو ریزد.
آقای علیزاده! خوب می دانید که برای کمتر از اینها سر بسیاری در این نظام به باد رفته، افراد زیادی در بند و زندان روزگار می گذرانند، اما شما که می خواستید گنجشک را رنگ کنید و به جای قناری به مردم بیاندازید، حداقل با رابطتان هماهنگ می کردید که چند صباحی از احضار و بازجویی و احیاناً زندان آقای نصیری صرف نظر کنند.
حالا که روزنامه نگار با سابقهٔ کشور هنوز گچ مجسمه اش نخشکیده، توسط رفقای شما احضار شده است، به گمانم وقت آن رسیده که دکان جدالتان را تخته کنید و مدتی در انظار ظاهر نشوید.
عزت زیاد
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
رییس قوه قضاییه:
طرف را بازداشت میکنیم و به زندان میاندازیم
حیثیتش را میبریم، گرفتارش میکنیم
به اعتبارش لطمه میزنیم و چون دلیل کافی نداریم محاکمهاش نمیکنیم. وقتی طرف را در زندان نگه میدارید زندگیاش فلج میشود
روشنفکران
#ناصر_دانشفر:
ریاست محترم قوهٔ ممنون که به بهترین شکل ممکن وضعیت #نیلوفر_حامدی و #الههٔ_محمدی و صدها دربند دیگر نظام مقدس را تشریح کردید
البته جهت استحضار باید عرض کنم که همین دیروز در مترو حادثهای رخداده
شایعه است که آمران به معروف و ناهیان منکر نظام با خشونت باعث صدمه دیدن دختری از دخترکان مظلوم این دیار شده
جسم نیمهجان او را به بیمارستان رساندهاند و بخش جالب ماجرا آنکه خبرنگار روزنامهٔ شرق خانم مریم لطفی را که برای تهیهٔ گزارش به آنجا رفته بودهاند، بازداشت میکنند و پس از چند ساعتی زندانی شدن با وثیقهٔ پانصد میلیون تومانی آزاد میکنند.
میبینید جناب اژهای چه زیبا شرایط ایشان را ترسیم نمودهاند. اما چیزی به خاطرم رسید و آن اینکه وظیفهٔ قاضیالقضات تشریح وقایع فاجعهبار اینچنینی است و یا اینکه وظیفهشان برقراری عدالت است؟!
@peyghameashna
#انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
طرف را بازداشت میکنیم و به زندان میاندازیم
حیثیتش را میبریم، گرفتارش میکنیم
به اعتبارش لطمه میزنیم و چون دلیل کافی نداریم محاکمهاش نمیکنیم. وقتی طرف را در زندان نگه میدارید زندگیاش فلج میشود
روشنفکران
#ناصر_دانشفر:
ریاست محترم قوهٔ ممنون که به بهترین شکل ممکن وضعیت #نیلوفر_حامدی و #الههٔ_محمدی و صدها دربند دیگر نظام مقدس را تشریح کردید
البته جهت استحضار باید عرض کنم که همین دیروز در مترو حادثهای رخداده
شایعه است که آمران به معروف و ناهیان منکر نظام با خشونت باعث صدمه دیدن دختری از دخترکان مظلوم این دیار شده
جسم نیمهجان او را به بیمارستان رساندهاند و بخش جالب ماجرا آنکه خبرنگار روزنامهٔ شرق خانم مریم لطفی را که برای تهیهٔ گزارش به آنجا رفته بودهاند، بازداشت میکنند و پس از چند ساعتی زندانی شدن با وثیقهٔ پانصد میلیون تومانی آزاد میکنند.
میبینید جناب اژهای چه زیبا شرایط ایشان را ترسیم نمودهاند. اما چیزی به خاطرم رسید و آن اینکه وظیفهٔ قاضیالقضات تشریح وقایع فاجعهبار اینچنینی است و یا اینکه وظیفهشان برقراری عدالت است؟!
@peyghameashna
#انتقادات #اجتماعی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعار علیه برخی مراجع در قم به بهانه حمایت از فلسطین
برخی از طلاب تندرو در قم که در کانال های ایتا فعالیت می کنند، با انتشار تصاویر خود علیه بعضی از مراجع قم شعار دادند.
این طلاب که خواهان بیانیه دادن مراجع در مورد فلسطین بودند در داخل حوزه علمیه قم علیه مراجع شعار دادند: حوزه علمیه قم جای منافقین نیست.
یکی از این مراجع با اشاره به ماجرای مسها امینی معترض بود که چرا مراجعی که برای او بیانیه دادند در مقابل فلسطین سکوت کردهاند.
روشنفکران
✍ #ناصر_دانشفر
برای این نظام منتقد منتقد است، کلاهی و عمامهدار ندارد. دهان هر کسی که به نقد حاکمیت گشوده شود باید که بسته شود. از آیتالله شریعتمداری بگیرید تا منتظری، صانعی، احمدقابل، کدیور، اشکوری و... همه و همه به دلیل انتقاد مغضوب نظام مقدس شدند و حالا نوبت به نوادهٔ دختری مرحوم بروجردی رسیده است. خدا خاندان پهلوی را رحمت کند که حتی رضاشاه هم با علماء چنین نکرد، محمدرضا که خیلی حرمت نگه داشت.
@peyghameashna
#انتقادات #اجتماعی #مذهبی #سیاسی
@Roshanfkrane
برخی از طلاب تندرو در قم که در کانال های ایتا فعالیت می کنند، با انتشار تصاویر خود علیه بعضی از مراجع قم شعار دادند.
این طلاب که خواهان بیانیه دادن مراجع در مورد فلسطین بودند در داخل حوزه علمیه قم علیه مراجع شعار دادند: حوزه علمیه قم جای منافقین نیست.
یکی از این مراجع با اشاره به ماجرای مسها امینی معترض بود که چرا مراجعی که برای او بیانیه دادند در مقابل فلسطین سکوت کردهاند.
روشنفکران
✍ #ناصر_دانشفر
برای این نظام منتقد منتقد است، کلاهی و عمامهدار ندارد. دهان هر کسی که به نقد حاکمیت گشوده شود باید که بسته شود. از آیتالله شریعتمداری بگیرید تا منتظری، صانعی، احمدقابل، کدیور، اشکوری و... همه و همه به دلیل انتقاد مغضوب نظام مقدس شدند و حالا نوبت به نوادهٔ دختری مرحوم بروجردی رسیده است. خدا خاندان پهلوی را رحمت کند که حتی رضاشاه هم با علماء چنین نکرد، محمدرضا که خیلی حرمت نگه داشت.
@peyghameashna
#انتقادات #اجتماعی #مذهبی #سیاسی
@Roshanfkrane
راه باریک آزادی را که سد کردید، حداقل راه تنفس مردمان را نبندید.
✍ #ناصر_دانشفر
آقای حاکمیت عکس زیر را به خاطر داری؟ یادت هست که فرهاد میثمی در جواب پمپئو چه نوشت؟ عبارات زیر که فراموش نکردهای؟
«ترجیح میدهم تمام عمر در حبس بمانم و زندگیام را صرف تلاش اصلاحگرانهٔ خطاهایشان سازم، اما لحظهای مشمول ننگ حمایت پیمان شکنانی قرار نگیرم که با پشت کردن به تمام اصول حقوق و اخلاق، از توافق خردمندانه و صلح جویانهٔ برجام خارج شدند و با باز تحمیل تحریمهای غیر انسانی، میلیونها تن از هموطنان مرا به زیر خط فقر کشاندهاند؛ آن هم در حالی که مطمئن هستم اگر حاکمان کشورم آنان را در غارت و دوشیدن منابع میهن شریک کرده بودند، به سادگی چشمشان را نه فقط بر زندانی شدن بلکه حتی بر ارّه و تکه تکه شدن دهها امثال من میبستند.»
آقای حاکمیت آیا شده حتی برای لحظهای به این جملات اندیشه کنی و از خود بپرسی که چرا میثمی اینگونه برای باز شدن فضای روابط اقتصادی بین ایران و سایر ملل، به ویژه غربیها مصر است؟ فکر میکنی به چه دلیل از تحریمهای ضدانسانی دولت ترامپ عصبانی بود؟ برای پاسخ این سؤال باید که کتاب راه باریک آزادی را بخوانی تا متوجه شوی که تنها راه آزاد شدن یک ملت از چنگال استبداد، داشتن اقتصاد آزاد و زندگی معقول و برخوردار از رفاه است.
آقای حاکمیت برعکس خواستهٔ میثمی که مطالبهٔ مردم ماست، هیئت حاکمهٔ خاص شما مدتهاست که به استقبال تحریم رفته و با کاسبی از این شرایط ایدهآل، برای خود آلاف و الوفی به هم زده و زندگی طبقاتی و بافاصلهٔ غیرقابل تصور میان فقیر و غنی را رقم زدهاند. بدیهی است که این راهبرد نتیجهای جز تحدید آزادیهای مدنی شهروندان نداشته و نخواهد داشت.
آقای حاکمیت چرا بنا دارید که این روند را با احکام مغایر عقلانیت و ظالمانهای که یکی از آنها متوجهٔ جناب حائری شده، تحکیم و تثبیت نمایید؟ توصیه میکنم کتاب در برابر استبداد را نیز مطالعه نمایید تا شاید متوجه شوید که تنها راه دچار نشدن به استبداد و دیکتاتوری عدم اطاعت محض از رهبران، دفاع از سازمانهای مردمنهاد، ایستادن در برابر تکصدایی و تک حزبی شدن کشور، میدان ندادن به شبهنظامیان، گفتگوی چهره به چهرهٔ مردمان با زبان مهر و محبت، مشارکت در امور خیر و تمرین شجاعت است.
شاید هم واو به واو این کتاب را خواندهاید که زی امثال شهابالدین را در زندان مرجح میدانید و آن را مزاحم دستیابی به قبضه کردن قدرت تصور نمودهاید. مگر نه اینکه ایشان صبح تا به شام با سوز دل به نصیحت شمایان نشسته که آی حاکمیت حالا که مانع آزاد زیستن مردم شدهاید، حداقل راه نفس کشیدن آنان را نبندید که این حتی برخلاف منافع غیرقانونی شماست و مگر نه اینکه در این مسیر تا آنجا پیش رفته که به سوپاپ اطمینان رژیم متهم شده است؟
آقای حاکمیت گمان میکنید که با بستن دهان منتقد تمام مشکلاتتان حل میشود؟ تصور کردهاید که با ورود به جایجای زندگی مردمان و تحمیل سلیقه و نگاه خود، با ریاکاری، دورویی و دروغ تا ابد توان فریفتن مردم را دارید. پیشنهاد میکنم کتاب قدرت بی قدرتان را مطالعه بفرمایید تا شاید که متوجه شوید، پایان راهی که برگزیدهاید به ترکستان است.
آری آقای حاکمیت، مردم ممکن است که تا مدتی مخالفت علنی نداشته باشند، شاید حتی تظاهر به همراهی کنند، اما یقین داشته باشید که لحظهلحظه از شمایان دور میشوند و یقین داشته باشید که انفجار ناشی از این خفقان، بنیانبرافکن است و دود آتشی که بدست خود برافروختهاید اول در چشم خود شما خواهد رفت.
آقای حاکمیت امروز جامعهٔ ما به دلیل فشار بیحد و اندازهٔ شما رو به واکنش علنی و بدون ترس آورده، بفرمایید فیلم مواجههٔ مردم اهواز با شهردار، استاندار و امامجمعهٔ این شهر را خدمتتان عرضه دارند، شاید متوجه این موضوع بشوید که جامعه وارد فاز خطرناکی از مراحل کنشگری خود شده و ممکن است با یک جرقه انفجاری حاصل شود که تبعات آن دههها گریبان مردم ایران را بگیرد.
توصیه میکنم از این مسیر بیبازگشت دور بزنید، بودن حائری و امثال او در میان مردم و نقد بیمحابای قدرت، نفع اولش به شما میرسد، مردم این را فهمیدهاند که ما را سوپاپ اطمینان نظام نام گذاشتهاند، شما نمیفهمید؟
در پایان به دستاندرکاران دفتر نشر آثار توصیه میکنم که نگذارید حاکمیت به نام شما و به کام خود عمل کند، بگذارید حائری به حکم نقد حاکمان فعلی به زندان برود، نه آنکه دهان او را به واسطهٔ وجود شاکی خصوصی ببندند، این به صلاح هیچکس از جمله بیت مرحوم خمینی نمیباشد.
با شکایت شما حکومت به مطامع خود دست پیدا میکند و گناه این خباثت را متوجه بیت امام خواهد کرد. اگر با این رویه و رویکرد مخالفید، شکایت خود را پس بگیرید و مسئولیت این کنش ظالمانه را متوجه حکومت کنید.
عزت زیاد
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
✍ #ناصر_دانشفر
آقای حاکمیت عکس زیر را به خاطر داری؟ یادت هست که فرهاد میثمی در جواب پمپئو چه نوشت؟ عبارات زیر که فراموش نکردهای؟
«ترجیح میدهم تمام عمر در حبس بمانم و زندگیام را صرف تلاش اصلاحگرانهٔ خطاهایشان سازم، اما لحظهای مشمول ننگ حمایت پیمان شکنانی قرار نگیرم که با پشت کردن به تمام اصول حقوق و اخلاق، از توافق خردمندانه و صلح جویانهٔ برجام خارج شدند و با باز تحمیل تحریمهای غیر انسانی، میلیونها تن از هموطنان مرا به زیر خط فقر کشاندهاند؛ آن هم در حالی که مطمئن هستم اگر حاکمان کشورم آنان را در غارت و دوشیدن منابع میهن شریک کرده بودند، به سادگی چشمشان را نه فقط بر زندانی شدن بلکه حتی بر ارّه و تکه تکه شدن دهها امثال من میبستند.»
آقای حاکمیت آیا شده حتی برای لحظهای به این جملات اندیشه کنی و از خود بپرسی که چرا میثمی اینگونه برای باز شدن فضای روابط اقتصادی بین ایران و سایر ملل، به ویژه غربیها مصر است؟ فکر میکنی به چه دلیل از تحریمهای ضدانسانی دولت ترامپ عصبانی بود؟ برای پاسخ این سؤال باید که کتاب راه باریک آزادی را بخوانی تا متوجه شوی که تنها راه آزاد شدن یک ملت از چنگال استبداد، داشتن اقتصاد آزاد و زندگی معقول و برخوردار از رفاه است.
آقای حاکمیت برعکس خواستهٔ میثمی که مطالبهٔ مردم ماست، هیئت حاکمهٔ خاص شما مدتهاست که به استقبال تحریم رفته و با کاسبی از این شرایط ایدهآل، برای خود آلاف و الوفی به هم زده و زندگی طبقاتی و بافاصلهٔ غیرقابل تصور میان فقیر و غنی را رقم زدهاند. بدیهی است که این راهبرد نتیجهای جز تحدید آزادیهای مدنی شهروندان نداشته و نخواهد داشت.
آقای حاکمیت چرا بنا دارید که این روند را با احکام مغایر عقلانیت و ظالمانهای که یکی از آنها متوجهٔ جناب حائری شده، تحکیم و تثبیت نمایید؟ توصیه میکنم کتاب در برابر استبداد را نیز مطالعه نمایید تا شاید متوجه شوید که تنها راه دچار نشدن به استبداد و دیکتاتوری عدم اطاعت محض از رهبران، دفاع از سازمانهای مردمنهاد، ایستادن در برابر تکصدایی و تک حزبی شدن کشور، میدان ندادن به شبهنظامیان، گفتگوی چهره به چهرهٔ مردمان با زبان مهر و محبت، مشارکت در امور خیر و تمرین شجاعت است.
شاید هم واو به واو این کتاب را خواندهاید که زی امثال شهابالدین را در زندان مرجح میدانید و آن را مزاحم دستیابی به قبضه کردن قدرت تصور نمودهاید. مگر نه اینکه ایشان صبح تا به شام با سوز دل به نصیحت شمایان نشسته که آی حاکمیت حالا که مانع آزاد زیستن مردم شدهاید، حداقل راه نفس کشیدن آنان را نبندید که این حتی برخلاف منافع غیرقانونی شماست و مگر نه اینکه در این مسیر تا آنجا پیش رفته که به سوپاپ اطمینان رژیم متهم شده است؟
آقای حاکمیت گمان میکنید که با بستن دهان منتقد تمام مشکلاتتان حل میشود؟ تصور کردهاید که با ورود به جایجای زندگی مردمان و تحمیل سلیقه و نگاه خود، با ریاکاری، دورویی و دروغ تا ابد توان فریفتن مردم را دارید. پیشنهاد میکنم کتاب قدرت بی قدرتان را مطالعه بفرمایید تا شاید که متوجه شوید، پایان راهی که برگزیدهاید به ترکستان است.
آری آقای حاکمیت، مردم ممکن است که تا مدتی مخالفت علنی نداشته باشند، شاید حتی تظاهر به همراهی کنند، اما یقین داشته باشید که لحظهلحظه از شمایان دور میشوند و یقین داشته باشید که انفجار ناشی از این خفقان، بنیانبرافکن است و دود آتشی که بدست خود برافروختهاید اول در چشم خود شما خواهد رفت.
آقای حاکمیت امروز جامعهٔ ما به دلیل فشار بیحد و اندازهٔ شما رو به واکنش علنی و بدون ترس آورده، بفرمایید فیلم مواجههٔ مردم اهواز با شهردار، استاندار و امامجمعهٔ این شهر را خدمتتان عرضه دارند، شاید متوجه این موضوع بشوید که جامعه وارد فاز خطرناکی از مراحل کنشگری خود شده و ممکن است با یک جرقه انفجاری حاصل شود که تبعات آن دههها گریبان مردم ایران را بگیرد.
توصیه میکنم از این مسیر بیبازگشت دور بزنید، بودن حائری و امثال او در میان مردم و نقد بیمحابای قدرت، نفع اولش به شما میرسد، مردم این را فهمیدهاند که ما را سوپاپ اطمینان نظام نام گذاشتهاند، شما نمیفهمید؟
در پایان به دستاندرکاران دفتر نشر آثار توصیه میکنم که نگذارید حاکمیت به نام شما و به کام خود عمل کند، بگذارید حائری به حکم نقد حاکمان فعلی به زندان برود، نه آنکه دهان او را به واسطهٔ وجود شاکی خصوصی ببندند، این به صلاح هیچکس از جمله بیت مرحوم خمینی نمیباشد.
با شکایت شما حکومت به مطامع خود دست پیدا میکند و گناه این خباثت را متوجه بیت امام خواهد کرد. اگر با این رویه و رویکرد مخالفید، شکایت خود را پس بگیرید و مسئولیت این کنش ظالمانه را متوجه حکومت کنید.
عزت زیاد
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
بلبشوی دیپلماسی
#ناصر_دانشفر
آیتالله خامنهای: «بعضیها که در دنیا راجع به نظرات جمهوری اسلامی درباره منطقه صحبت میکنند،به دروغ میگویند که ایران میگوید باید یهودیها و صهیونیستها به دریا ریخته شوند؛ این صحبت را قبلا بعضی اعراب میگفتند اما ما هیچ وقت این صحبت را نگفتیم؛ما کسی را به دریا نمیریزیم. ما میگیم نظر نظر مردم،اون دولتی که با نظر مردم فلسطین تشکیل شد،اون تصمیمگیری خواهد کرد.در رابطه با مردم اونجا، مردمی که از جاهای دیگه اومدن، ممکنه بگن همشون بمونن،کما اینکه در بعضی از کشورهای آفریقایی که من زمان ریاستجمهوری رفتم اونجا،مبارزه کردند و پیروز شدند و بومیان، توانستند انگلیسیها را مغلوب کنند اما مصلحت دانستند و انگلیسیها را نگه داشتند. ممکن است فلسطینیها هم همین کار را بکنند؛ ممکن است نگه دارند، یا بگویند بعضی بمانند و بعضی دیگر، بروند. اختیار با فلسطینیها است و ما در اینباره نظری نداریم.»
برخی از دوستان با ضمیمه کردن فایل سخنان سردار سلامی نشان دادند که این اظهارات چندان هم از صحت برخوردار نیست.البته میتوان این موضوع را چنین توجیه کرد که موضع سیاسی کشور را جناب سردار مشخص نمیکند و ایشان هم به مانند صدها نفر دور قاپچینهای نظام که متأسفانه شمارشان کم نیست،از روی بخار معده چیزی گفتهاند و این را نباید به حساب نظام گذاشت.بگذریم که دهها امام جمعهٔ بیسواد سیاسی هر هفته مطالبی را بر زبان جاری میکنند که بسیارش برای کشور هزینههای گزاف دارد، بگذریم نمایندهٔ مجلسی که با ده پانزده هزار رای روی صندلی مجلس نشسته،متوجه نیست که حق ندارد به تنهایی در امر سیاستگذاری کشور تصمیم بگیرد و به یکباره حرفهای صد من یک غازی بزند که دستگاه دیپلماسی مستأصل میگردد و بگذریم که حتی رئیس قوهٔ قضائیهٔ ما نمیداند که در کشور طبق قانون اساسی قوا قرار است از یکدیگر مستقل باشد و جنابشان نباید در این حوزه ورود کند.
اما اگر از همهٔ اینها که بگذریم نمیتوانیم از موضعگیریهای شخص رهبر بگذریم و به دنیا اعلام کنیم که حالا روی حرفهای ایشان حساب نکنید که وی نقش اجرایی در ادارهٔ کشور ما ندارد،که حالا همگان میدانند در کشور ما از ساخت اسباببازی تا عرصهٔ انرژی اتمی همه باید تابع نظرات وی باشند.
خوانندگان محترم بنا دارم به همین سخنرانی بپردازم و آن را در کنار دیگر مواضع ایشان قرار دهم تا مشخص شود که در همین مورد خاص دستگاه دیپلماسی ما دچار چه کلاف پیچیدهای شده که باز کردن گرههای کور آن از امثال ظریف هم برنمیآید چه رسد به امیرعبدالهیان که اینکاره نیست.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند ما نگفتهایم که آنها را به دریا میریزیم، معنی این عبارت چیست؟شما چه کاره اید که اسرائیلیها را به دریا بریزید یا نریزید؟ معنی این جمله این نیست که شما به طور مستقیم اعلام میکنید که طرف اشغالگران در این جنگ خانمانسوز شمائید و حماس از جانب شما و به صورت نیابتی وارد جنگ شده است؟
جناب خامنهای ابتدا قصدتان را مواجههٔ انسانی با مهاجران و منطبق با نظر مردم فلسطین اعلام میکنید، اما در ادامه طوری سخن میگویید که همان حرف سردار سلامی را اما در لفافه بیان مینمایید.
از نوع بیان شما برمیآید که نیاز به رفراندوم نیست و نتیجهٔ همه پرسی از پیش مشخص است و تنها مردم فلسطین باید تصمیم بگیرند که ساکنان سرزمینهای اشغالی را به دریا بریزند یا اجازه دهند، همانجا سکنی گزینند.
از استانداردهای دوگانهٔ حضرتعالی در مورد رفراندوم بگذریم که مردم خود را شایستهٔ ورود به این عرصه نمیدانید، اما برای دسترسی فلسطینیان به حقوق حقهٔ خود آن را مدلی مطلوب جوامع بشری ارزیابی میکنید. اما یک سؤال، چطور مسئله اینقدر سادهسازی مینمایید و به اسرائیل که همواره در موضع قدرت بوده پیشنهاد میکنید که با دستان خود، دولت برساخته خودشان را منحل و اختیار بود و نبودشان را به دست دشمنانشان بدهند؟!!!
موضوع دیگری که حداقل برای بنده لاینحل است، این می باشد که چطور میتوان هم طرفدار دیپلماسی فعال و مطابق با طبیعت مردم جهان بود و بر طبل رفراندوم بکوبیم و در عین حال از تجهیز نه فقط حماس که مردم کرانهٔ باختری سخن بگوییم؟ ولیامر مسلمینجهان این عین سخنان حضرتعالی در سال ۹۳ است.
«بنده این عقیدهام این است، این اعتقاد ما است که کرانهى باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت کسانىکه علاقهمند به سرنوشت فلسطینند، اگر میتوانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند.»
اگر رویکرد سیاسی کشور ما پای فشردن به رفراندوم است، چرا یک طرف ماجرا را مسلح میکنیم؟ چرا از پیروزیهای اولیهٔ حماس سر از پا نمیشناسیم. با این عملکرد چرا طرف مقابل باید باور کند که شما به همهپرسی باور دارید؟ البته که منظور شما از رفراندوم، چیزی شبیه آری یا نه به جمهوریاسلامی است.
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
#ناصر_دانشفر
آیتالله خامنهای: «بعضیها که در دنیا راجع به نظرات جمهوری اسلامی درباره منطقه صحبت میکنند،به دروغ میگویند که ایران میگوید باید یهودیها و صهیونیستها به دریا ریخته شوند؛ این صحبت را قبلا بعضی اعراب میگفتند اما ما هیچ وقت این صحبت را نگفتیم؛ما کسی را به دریا نمیریزیم. ما میگیم نظر نظر مردم،اون دولتی که با نظر مردم فلسطین تشکیل شد،اون تصمیمگیری خواهد کرد.در رابطه با مردم اونجا، مردمی که از جاهای دیگه اومدن، ممکنه بگن همشون بمونن،کما اینکه در بعضی از کشورهای آفریقایی که من زمان ریاستجمهوری رفتم اونجا،مبارزه کردند و پیروز شدند و بومیان، توانستند انگلیسیها را مغلوب کنند اما مصلحت دانستند و انگلیسیها را نگه داشتند. ممکن است فلسطینیها هم همین کار را بکنند؛ ممکن است نگه دارند، یا بگویند بعضی بمانند و بعضی دیگر، بروند. اختیار با فلسطینیها است و ما در اینباره نظری نداریم.»
برخی از دوستان با ضمیمه کردن فایل سخنان سردار سلامی نشان دادند که این اظهارات چندان هم از صحت برخوردار نیست.البته میتوان این موضوع را چنین توجیه کرد که موضع سیاسی کشور را جناب سردار مشخص نمیکند و ایشان هم به مانند صدها نفر دور قاپچینهای نظام که متأسفانه شمارشان کم نیست،از روی بخار معده چیزی گفتهاند و این را نباید به حساب نظام گذاشت.بگذریم که دهها امام جمعهٔ بیسواد سیاسی هر هفته مطالبی را بر زبان جاری میکنند که بسیارش برای کشور هزینههای گزاف دارد، بگذریم نمایندهٔ مجلسی که با ده پانزده هزار رای روی صندلی مجلس نشسته،متوجه نیست که حق ندارد به تنهایی در امر سیاستگذاری کشور تصمیم بگیرد و به یکباره حرفهای صد من یک غازی بزند که دستگاه دیپلماسی مستأصل میگردد و بگذریم که حتی رئیس قوهٔ قضائیهٔ ما نمیداند که در کشور طبق قانون اساسی قوا قرار است از یکدیگر مستقل باشد و جنابشان نباید در این حوزه ورود کند.
اما اگر از همهٔ اینها که بگذریم نمیتوانیم از موضعگیریهای شخص رهبر بگذریم و به دنیا اعلام کنیم که حالا روی حرفهای ایشان حساب نکنید که وی نقش اجرایی در ادارهٔ کشور ما ندارد،که حالا همگان میدانند در کشور ما از ساخت اسباببازی تا عرصهٔ انرژی اتمی همه باید تابع نظرات وی باشند.
خوانندگان محترم بنا دارم به همین سخنرانی بپردازم و آن را در کنار دیگر مواضع ایشان قرار دهم تا مشخص شود که در همین مورد خاص دستگاه دیپلماسی ما دچار چه کلاف پیچیدهای شده که باز کردن گرههای کور آن از امثال ظریف هم برنمیآید چه رسد به امیرعبدالهیان که اینکاره نیست.
رهبر معظم انقلاب میفرمایند ما نگفتهایم که آنها را به دریا میریزیم، معنی این عبارت چیست؟شما چه کاره اید که اسرائیلیها را به دریا بریزید یا نریزید؟ معنی این جمله این نیست که شما به طور مستقیم اعلام میکنید که طرف اشغالگران در این جنگ خانمانسوز شمائید و حماس از جانب شما و به صورت نیابتی وارد جنگ شده است؟
جناب خامنهای ابتدا قصدتان را مواجههٔ انسانی با مهاجران و منطبق با نظر مردم فلسطین اعلام میکنید، اما در ادامه طوری سخن میگویید که همان حرف سردار سلامی را اما در لفافه بیان مینمایید.
از نوع بیان شما برمیآید که نیاز به رفراندوم نیست و نتیجهٔ همه پرسی از پیش مشخص است و تنها مردم فلسطین باید تصمیم بگیرند که ساکنان سرزمینهای اشغالی را به دریا بریزند یا اجازه دهند، همانجا سکنی گزینند.
از استانداردهای دوگانهٔ حضرتعالی در مورد رفراندوم بگذریم که مردم خود را شایستهٔ ورود به این عرصه نمیدانید، اما برای دسترسی فلسطینیان به حقوق حقهٔ خود آن را مدلی مطلوب جوامع بشری ارزیابی میکنید. اما یک سؤال، چطور مسئله اینقدر سادهسازی مینمایید و به اسرائیل که همواره در موضع قدرت بوده پیشنهاد میکنید که با دستان خود، دولت برساخته خودشان را منحل و اختیار بود و نبودشان را به دست دشمنانشان بدهند؟!!!
موضوع دیگری که حداقل برای بنده لاینحل است، این می باشد که چطور میتوان هم طرفدار دیپلماسی فعال و مطابق با طبیعت مردم جهان بود و بر طبل رفراندوم بکوبیم و در عین حال از تجهیز نه فقط حماس که مردم کرانهٔ باختری سخن بگوییم؟ ولیامر مسلمینجهان این عین سخنان حضرتعالی در سال ۹۳ است.
«بنده این عقیدهام این است، این اعتقاد ما است که کرانهى باخترى هم مثل غزه باید مسلح بشود. دست قدرت کسانىکه علاقهمند به سرنوشت فلسطینند، اگر میتوانند کارى بکنند، کار این است؛ در آنجا هم باید مردم را مسلح کنند.»
اگر رویکرد سیاسی کشور ما پای فشردن به رفراندوم است، چرا یک طرف ماجرا را مسلح میکنیم؟ چرا از پیروزیهای اولیهٔ حماس سر از پا نمیشناسیم. با این عملکرد چرا طرف مقابل باید باور کند که شما به همهپرسی باور دارید؟ البته که منظور شما از رفراندوم، چیزی شبیه آری یا نه به جمهوریاسلامی است.
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در حالی که هنوز جوهر بیانیه دولت روسیه علیه جزایر سه گانه ایران خشک نشده وزیر صنعت، معدن و تجارت دولت رئیسی قبل از ظهر دوشنبه چهارم دیماه ۱۴۰۲ با هدف مذاکره با برخی مقامات اتحادیه اقتصادی اوراسیا و امضای موافقتنامه دائمی تجارت آزاد جمهوری اسلامی ایران با اعضای این اتحادیه وارد سنپترزبورگ روسیه شد!
این در حالیست که برخی مقامات وزارت خارجه دولت رئیسی از احضار و هشدار به روسها خبر داده بودند!
#ناصر_دانشفر
هر چه فکر میکنم نمیتوانم دلیلی جز جهالت و یا رسوفیل بودن حضرات حاکم بر کشورمان بیابم. عزیزان خواننده کلیپ را ملاحظه فرمایید، در این شرایط که ما ملت خون خونمونو میخوره، جناب وزیر با لبی خندان به حضور معاون استاندار یکی از شهرهای روسیه شرفیاب میشوند
من معتقدم پذیرش این همه تحقیر کاملاً منطقی و مطابق با واقعیتهای جاری جهان ماست. مسئولان کشوری که همهٔ تخممرغهای خود را در سبد دشمن دیرینه میگذارند، پاسخی جز این را نمیتوانند انتظار داشته باشند
رهبر معظم #روسیه سالهاست که ما را میدوشد،اگر قرار است گاو شیرده باشیم،چرا پستانمان را در اختیار تخم و ترکههای تزار قرار دادهاید؟
#انتقادات #سیاسی
@Roshanfkrane
این در حالیست که برخی مقامات وزارت خارجه دولت رئیسی از احضار و هشدار به روسها خبر داده بودند!
#ناصر_دانشفر
هر چه فکر میکنم نمیتوانم دلیلی جز جهالت و یا رسوفیل بودن حضرات حاکم بر کشورمان بیابم. عزیزان خواننده کلیپ را ملاحظه فرمایید، در این شرایط که ما ملت خون خونمونو میخوره، جناب وزیر با لبی خندان به حضور معاون استاندار یکی از شهرهای روسیه شرفیاب میشوند
من معتقدم پذیرش این همه تحقیر کاملاً منطقی و مطابق با واقعیتهای جاری جهان ماست. مسئولان کشوری که همهٔ تخممرغهای خود را در سبد دشمن دیرینه میگذارند، پاسخی جز این را نمیتوانند انتظار داشته باشند
رهبر معظم #روسیه سالهاست که ما را میدوشد،اگر قرار است گاو شیرده باشیم،چرا پستانمان را در اختیار تخم و ترکههای تزار قرار دادهاید؟
#انتقادات #سیاسی
@Roshanfkrane
✅پیام تبریک نوروزی ۴ کنشگر سیاسی به مردم شریف و رنج کشیده ایران/ اعلامچهار اصل بنیادین بعنوان مبنای همبستگی ملی/ این ۴ کنشگر سیاسی خواستار برگزاری رفراندوم آزاد برای تعیین مدل حکومتی جدید برای ایران شدند
🌟مردم شریف و بزرگ ایران عزیز!
✳️فرا رسیدن نوروز باستانی و آغاز سال نو، سالی پر از امید به بهروزی، بر شما مبارک.
✳️سال ۱۴۰۲ با همه فراز و نشیبهایش پشت سر گذاشته شد. انتظار مردم آن بود که پس از وقایع دردناک سال ۱۴۰۱ در مرگ مظلومانه خانم مهسا امینی، دختر ایران و سایر جوانان، و بازگشت آرامش نسبی به کشور، نظام حاکم، ضمن درس گرفتن از آن اتفاقات، گشایشها و تغییرات مهمی را در کار کشورداری ایجاد نماید. هزاران افسوس که نه تنها گشایش مهمی بوجود نیامد، که وضعیت معیشت مردم بهشدت لطمه دید، ارزش پول ملی سقوط کرده و تورم افسارگسیخته اکثریت مردم ایران را به فقر شدید و ناترازی درآمد و هزینه کشاند. رنج طبقات متوسط و پایین، اقشار کارگر و کشاورز تا بازنشستگان، کارمندان، معلمان و صنوف آزاد در این سال، بسیار طاقت فرسا و غیر قابل تحمل گردید.
✳️از طرفی سیاستهای اشتباه جدایی حاکمیت از مردم، غرب ستیزی، عدم پذیرش کنوانسیونهای مالی جهانی، تشنج آفرینیهای بیدلیل نظیر کمک تسلیحاتی به روسیه در اکراین، سختگیریهای بیمورد در مورد پوشش بانوان و سایر آزادیهای آنان، عدم پاسخگویی به مطالبات برحق مردم و تداوم برخوردهای پلیسی و امنیتی توام با زندان و حصر در مورد شخصیتهای بزرگ سیاسی و زنان آزاده کشور، امید به هرگونه تعامل سازنده با حاکمیت را نزد خوشبینترین فعالان سیاسی نیز، بسیار کمرنگ نمود.
✅برگزاری انتخابات اسفند ماه با کمترین آمار مشارکت، عدم رسیدگی فوری و شفاف به پروندههای دزدی و اختلاسهای میلیارد دلاری که احتمالا پای بسیاری مقامات نظام در آن گیر است، ناامیدی از هر گونه اصلاحات را به مردم اثبات نمود.
✳️همه شواهد حاکیست ادامه حکمرانی و کشورداری بهشکل کنونی جز خسارت برای دین و دنیای مردم و برای ایران عزیزمان ثمری نخواهد داشت.
✅ما به عنوان فرزندان کوچک این مردم نجیب، با پذیرش همه مخاطرات، مردم را به صبر در مشکلات دعوت نموده و همه تلاش خود را کردیم تا بنیان کشور با برخی نابخردیها و سوءمدیریتها صدمه نبیند. اما به نظر میرسد در سال جدید باید به طرحهای جدیدی اندیشید!
✅اینک که اکثریت مردم نشان دادند بهشدت نگران آینده کشورشان هستند.و حاکمیت یکدست نشان داد هیچ برنامهای برای تغییرات اساسی در دست ندارد و برای شنیدن اخطارهای تمامی کارشناسان دلسوز کشور در زمینه نابودی منابع و محیط زیست و تمامی زیربناهای کشور گوشی وجود ندارد، ما معتقدیم ادامه روند کنونی ممکن نیست.
✅ما ضمن به فال نیک گرفتن تحویل سال ۱۴۰۳ در ماه مبارک رمضان، ماه رحمت خدا، و تبریک آن به مردم ایران، تلاش میکنیم که سال آینده سال "همبستگی ملی" شود و از همه مردم و فعالان سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج انتظار داریم با دست در دست یکدیگر نهادن و دور ریختن تمام شکافها و فاصله ها، همه تلاش خود را برای ساخت ایران آزاد و آباد بهکار گیرند.
✳️ایران ما امانتی است که باید به بهترین شکل برای فرزندانمان و نسلهای آتی به یادگار بماند.
❇️به همین جهت ضمن پافشاری بر چهار اصل بنیادین پیشنهادی قبلی: (۱. استقرار دمکراسی مبتنی بر منافع ملی ایران، ۲. جدایی دین از حکومت، ۳.التزام به بیانیه جهانی حقوقبشر ۴. حفظ تمامیت ارضی ایران) بهعنوان مبنا و منشوری برای همبستگی تمامی مردم ایران، حاکمیت را نیز دعوت میکنیم به شیوه مسالمتآمیز، به آرای واقعی مردم در یک رفراندوم کاملا آزاد، مراجعه نموده و سرنوشت کشور را بدون تنگنظری و هرگونه توجیه ایدئولوژیک به صاحبان اصلیاش بسپارد. و البته اگر رای اکثریت، بقای نظام کنونی بود، همه در برابر آن تمکین خواهند گرد.
✳️ایران سرزمینی است آکنده از استعدادهای انسانی و منابع اقتصادی پایدار. جوانان ایرانی، زنان ایرانی، سرمایههایی پایان ناپذیرند، و ما در سال جدید عزممان را جزم میکنیم تا همراه و همگام با تمامی مردم ایران، پای در مسیر ساختن ایرانی بگذاریم، که شایسته تاریخ و تمدنش باشد.
✳️سال ۱۴۰۳ سال برکت الهی، سال همبستگی ملی برای رسیدن به اهداف عالی، پیشاپیش بر همه هموطنان مبارک.
#شهابالدین_حائری_شیرازی
#ناصر_دانشفر
#رحیم_قمیشی
#مهدی_نصیری
#اجتماعی #مناسبت #سیاسی
@Roshanfkrane
🌟مردم شریف و بزرگ ایران عزیز!
✳️فرا رسیدن نوروز باستانی و آغاز سال نو، سالی پر از امید به بهروزی، بر شما مبارک.
✳️سال ۱۴۰۲ با همه فراز و نشیبهایش پشت سر گذاشته شد. انتظار مردم آن بود که پس از وقایع دردناک سال ۱۴۰۱ در مرگ مظلومانه خانم مهسا امینی، دختر ایران و سایر جوانان، و بازگشت آرامش نسبی به کشور، نظام حاکم، ضمن درس گرفتن از آن اتفاقات، گشایشها و تغییرات مهمی را در کار کشورداری ایجاد نماید. هزاران افسوس که نه تنها گشایش مهمی بوجود نیامد، که وضعیت معیشت مردم بهشدت لطمه دید، ارزش پول ملی سقوط کرده و تورم افسارگسیخته اکثریت مردم ایران را به فقر شدید و ناترازی درآمد و هزینه کشاند. رنج طبقات متوسط و پایین، اقشار کارگر و کشاورز تا بازنشستگان، کارمندان، معلمان و صنوف آزاد در این سال، بسیار طاقت فرسا و غیر قابل تحمل گردید.
✳️از طرفی سیاستهای اشتباه جدایی حاکمیت از مردم، غرب ستیزی، عدم پذیرش کنوانسیونهای مالی جهانی، تشنج آفرینیهای بیدلیل نظیر کمک تسلیحاتی به روسیه در اکراین، سختگیریهای بیمورد در مورد پوشش بانوان و سایر آزادیهای آنان، عدم پاسخگویی به مطالبات برحق مردم و تداوم برخوردهای پلیسی و امنیتی توام با زندان و حصر در مورد شخصیتهای بزرگ سیاسی و زنان آزاده کشور، امید به هرگونه تعامل سازنده با حاکمیت را نزد خوشبینترین فعالان سیاسی نیز، بسیار کمرنگ نمود.
✅برگزاری انتخابات اسفند ماه با کمترین آمار مشارکت، عدم رسیدگی فوری و شفاف به پروندههای دزدی و اختلاسهای میلیارد دلاری که احتمالا پای بسیاری مقامات نظام در آن گیر است، ناامیدی از هر گونه اصلاحات را به مردم اثبات نمود.
✳️همه شواهد حاکیست ادامه حکمرانی و کشورداری بهشکل کنونی جز خسارت برای دین و دنیای مردم و برای ایران عزیزمان ثمری نخواهد داشت.
✅ما به عنوان فرزندان کوچک این مردم نجیب، با پذیرش همه مخاطرات، مردم را به صبر در مشکلات دعوت نموده و همه تلاش خود را کردیم تا بنیان کشور با برخی نابخردیها و سوءمدیریتها صدمه نبیند. اما به نظر میرسد در سال جدید باید به طرحهای جدیدی اندیشید!
✅اینک که اکثریت مردم نشان دادند بهشدت نگران آینده کشورشان هستند.و حاکمیت یکدست نشان داد هیچ برنامهای برای تغییرات اساسی در دست ندارد و برای شنیدن اخطارهای تمامی کارشناسان دلسوز کشور در زمینه نابودی منابع و محیط زیست و تمامی زیربناهای کشور گوشی وجود ندارد، ما معتقدیم ادامه روند کنونی ممکن نیست.
✅ما ضمن به فال نیک گرفتن تحویل سال ۱۴۰۳ در ماه مبارک رمضان، ماه رحمت خدا، و تبریک آن به مردم ایران، تلاش میکنیم که سال آینده سال "همبستگی ملی" شود و از همه مردم و فعالان سیاسی و اجتماعی در داخل و خارج انتظار داریم با دست در دست یکدیگر نهادن و دور ریختن تمام شکافها و فاصله ها، همه تلاش خود را برای ساخت ایران آزاد و آباد بهکار گیرند.
✳️ایران ما امانتی است که باید به بهترین شکل برای فرزندانمان و نسلهای آتی به یادگار بماند.
❇️به همین جهت ضمن پافشاری بر چهار اصل بنیادین پیشنهادی قبلی: (۱. استقرار دمکراسی مبتنی بر منافع ملی ایران، ۲. جدایی دین از حکومت، ۳.التزام به بیانیه جهانی حقوقبشر ۴. حفظ تمامیت ارضی ایران) بهعنوان مبنا و منشوری برای همبستگی تمامی مردم ایران، حاکمیت را نیز دعوت میکنیم به شیوه مسالمتآمیز، به آرای واقعی مردم در یک رفراندوم کاملا آزاد، مراجعه نموده و سرنوشت کشور را بدون تنگنظری و هرگونه توجیه ایدئولوژیک به صاحبان اصلیاش بسپارد. و البته اگر رای اکثریت، بقای نظام کنونی بود، همه در برابر آن تمکین خواهند گرد.
✳️ایران سرزمینی است آکنده از استعدادهای انسانی و منابع اقتصادی پایدار. جوانان ایرانی، زنان ایرانی، سرمایههایی پایان ناپذیرند، و ما در سال جدید عزممان را جزم میکنیم تا همراه و همگام با تمامی مردم ایران، پای در مسیر ساختن ایرانی بگذاریم، که شایسته تاریخ و تمدنش باشد.
✳️سال ۱۴۰۳ سال برکت الهی، سال همبستگی ملی برای رسیدن به اهداف عالی، پیشاپیش بر همه هموطنان مبارک.
#شهابالدین_حائری_شیرازی
#ناصر_دانشفر
#رحیم_قمیشی
#مهدی_نصیری
#اجتماعی #مناسبت #سیاسی
@Roshanfkrane
سخنی در مورد سایبریهای نوکر نظام
✍ #ناصر_دانشفر
هر چه پیشتر میرویم با قرائن و شواهد بسیار، بیشتر برای حقیر روشن میشود که رژیم تا چه اندازه از نوشتههای منتقدان عذاب میکشد. خود شاهد هستید که توسط مزدوران سایبری به شیوههای مختلف و با بهرهگیری از انواع ترفندها، تیرهای مسموم خود را به سوی کنشگران منتقد نظام مقدس روانه میکنند.
عدهای از سایبریهای مزدور حضرت آقا، با این حیله که منتقدان خارج از زندان قطعاً آدم نظام هستند، بنای بیآبرو کردن آنان را دارند. یکی نیست به این نوکران درگاه بگوید که نباید اینگونه خود را لو بدهید، چرا که نتیجهٔ مستقیم و تفسیر این گفته آن است که منتقدان تا هنگام خوردن دستبند به دستشان حق نوشتن ندارند. بگذریم که همینان با ایجاد شک و شبهه در مورد چگونگی اسارت افراد گرفتار غل و زنجیر، همهٔ همت خود را به کار میگیرند که نقادی آنان را نیز بیثمر نمایند.
برخی از آنان با توهین و تمسخر سعی برای پا پس کشیدن آنان دارند، این نوچههای کوچک و حقیر متوجه نیستند که منتقد اگر تحمل بیادبیهای هتاکان را نداشته باشد، پا گذاشتن وی به مسیر مبارزه غلط محض و اشتباه نابخشودنی است.
بعضی از حضرات با تلقین یأس و ناامیدی به مخاطبان سعی دارند که تلاش و مجاهدت مخالفان نظام را بیفایده نشان دهند. ای کاش میفهمیدند که مردم ما فریب این بازیها را نمیخورند و وقتی به تغییرات ماهوی جامعه در این چند سالهٔ اخیر مینگرند، با حمایتهای بیدریغ خود به ارزش کار زنان و مردان مبارز وطن گواهی میدهند.
شماری از آنان با پوشیدن لباس منتقد چند آتشهٔ نظام، سعی در به جان هم انداختن مردم دارند. خود را عاشق سینهچاک رضا پهلوی جا میزنند و با یکایک نحلههای فکری مخالف نظام شاهنشاهی برخوردهای دون شأن یک انسان مینماید. خود را بریده از جمع اصلاحطلبان معرفی میکنند و به اردوگاه اصولگرایان معتدل و جبههٔ اصلاحات با تمام توان میتازند. از نوشتههای منتقدان مقبول خلایق وام میگیرند تا سر دیگر منتقدان حاکمیت را گوش تا گوش ببرند.
با اطلاعاتی که دستگاه امنیتی در اختیارشان قرار میدهند، دروغ و راست را ممزوج و به خورد مخاطب میدهند، تا فرد منتقد را از چشم مردم بیندازند، اینان برای نیل به مقصود از هیچ رذالتی دریغ نمینمایند.
باید اذعان کرد که حاکمیت اگر در ادارهٔ کشور کاملآ ناکارآمد است، در عوض در مباهته و به کارگیری چنین شگردهای ناجوانمردانه بس توانمند است. به این نکته نیز باید اعتراف کرد که بدلیل بیاعتمادی حاکم بر مردم کشورمان، شوربختانه افراد فرو افتاده در دام مزدوران سایبری نیز کم نیستند. اما هم حاکمیت و هم این قلمبهمزدهای نوکر نظام بدانند که بار کج به منزل نمیرسد.
آری آنها به دلیل ذات پلیدشان در اکثر اوقات مورد شناسایی هموطنان قرار میگیرند و به ناچار یا با شکل و شمایلی جدید وارد معرکه میشوند و یا به کانال و فضاهای دیگر نقل مکان میکنند تا به زعم خود با این بازیهای کودکانه شخصیت عاشقان وطن را تخریب کنند.
در یکی از محافل گرم دوستانه به مانند دیگر مجامع اینچنینی، بانویی از حقیر پرسید که چرا دستگیر نمیشوید؟ آیا این بدین دلیل نیست که آدم نظام هستید و نقش سوپاپ اطمینان نظام را بازی میکنید؟
خدمتشان عرض کردم، شما فرض کنید که این عین واقعیت است. حالا بگویید در درستی نوشتههای من و امثال من، چیزی جز شرح واقعیات ناصواب حاکم بر کشورمان میبینید؟ اگر اینها منطبق بر واقعیت است، فکر کنید که نویسندهٔ آن افراد مورد وثوق شمایند. ما غلط که نمیگوییم، همین کافی است، مگر نه اینکه امیرمؤمنان فرمودهاند:
اُنظُر إلَی ما قالَ وَ لا تَنظُر إِلَی مَن قالَ
پس من گوینده و نویسنده مهم نیستم، آنچه مهم است، مضمون نوشته و گفتهٔ افراد است.
ما نباید دل به افراد، ببندیم، افکار مهمند.
در پایان به سایبریهای کانال خود عرض میکنم که حذف شما بیش از چند ثانیه زمان لازم ندارد، اما باور کنید که ما منتقدان به مانند اربابهای خالی از انصاف شما اهل نان بریدن نیستیم، مطمئن هستم که همراهان عزیز پس از خواندن چند پست شما و فهم ماهیت بیمقدارتان، با پوزخند از کنار متنهای ارسالیتان خواهند گذشت.
عزت زیاد
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍ #ناصر_دانشفر
هر چه پیشتر میرویم با قرائن و شواهد بسیار، بیشتر برای حقیر روشن میشود که رژیم تا چه اندازه از نوشتههای منتقدان عذاب میکشد. خود شاهد هستید که توسط مزدوران سایبری به شیوههای مختلف و با بهرهگیری از انواع ترفندها، تیرهای مسموم خود را به سوی کنشگران منتقد نظام مقدس روانه میکنند.
عدهای از سایبریهای مزدور حضرت آقا، با این حیله که منتقدان خارج از زندان قطعاً آدم نظام هستند، بنای بیآبرو کردن آنان را دارند. یکی نیست به این نوکران درگاه بگوید که نباید اینگونه خود را لو بدهید، چرا که نتیجهٔ مستقیم و تفسیر این گفته آن است که منتقدان تا هنگام خوردن دستبند به دستشان حق نوشتن ندارند. بگذریم که همینان با ایجاد شک و شبهه در مورد چگونگی اسارت افراد گرفتار غل و زنجیر، همهٔ همت خود را به کار میگیرند که نقادی آنان را نیز بیثمر نمایند.
برخی از آنان با توهین و تمسخر سعی برای پا پس کشیدن آنان دارند، این نوچههای کوچک و حقیر متوجه نیستند که منتقد اگر تحمل بیادبیهای هتاکان را نداشته باشد، پا گذاشتن وی به مسیر مبارزه غلط محض و اشتباه نابخشودنی است.
بعضی از حضرات با تلقین یأس و ناامیدی به مخاطبان سعی دارند که تلاش و مجاهدت مخالفان نظام را بیفایده نشان دهند. ای کاش میفهمیدند که مردم ما فریب این بازیها را نمیخورند و وقتی به تغییرات ماهوی جامعه در این چند سالهٔ اخیر مینگرند، با حمایتهای بیدریغ خود به ارزش کار زنان و مردان مبارز وطن گواهی میدهند.
شماری از آنان با پوشیدن لباس منتقد چند آتشهٔ نظام، سعی در به جان هم انداختن مردم دارند. خود را عاشق سینهچاک رضا پهلوی جا میزنند و با یکایک نحلههای فکری مخالف نظام شاهنشاهی برخوردهای دون شأن یک انسان مینماید. خود را بریده از جمع اصلاحطلبان معرفی میکنند و به اردوگاه اصولگرایان معتدل و جبههٔ اصلاحات با تمام توان میتازند. از نوشتههای منتقدان مقبول خلایق وام میگیرند تا سر دیگر منتقدان حاکمیت را گوش تا گوش ببرند.
با اطلاعاتی که دستگاه امنیتی در اختیارشان قرار میدهند، دروغ و راست را ممزوج و به خورد مخاطب میدهند، تا فرد منتقد را از چشم مردم بیندازند، اینان برای نیل به مقصود از هیچ رذالتی دریغ نمینمایند.
باید اذعان کرد که حاکمیت اگر در ادارهٔ کشور کاملآ ناکارآمد است، در عوض در مباهته و به کارگیری چنین شگردهای ناجوانمردانه بس توانمند است. به این نکته نیز باید اعتراف کرد که بدلیل بیاعتمادی حاکم بر مردم کشورمان، شوربختانه افراد فرو افتاده در دام مزدوران سایبری نیز کم نیستند. اما هم حاکمیت و هم این قلمبهمزدهای نوکر نظام بدانند که بار کج به منزل نمیرسد.
آری آنها به دلیل ذات پلیدشان در اکثر اوقات مورد شناسایی هموطنان قرار میگیرند و به ناچار یا با شکل و شمایلی جدید وارد معرکه میشوند و یا به کانال و فضاهای دیگر نقل مکان میکنند تا به زعم خود با این بازیهای کودکانه شخصیت عاشقان وطن را تخریب کنند.
در یکی از محافل گرم دوستانه به مانند دیگر مجامع اینچنینی، بانویی از حقیر پرسید که چرا دستگیر نمیشوید؟ آیا این بدین دلیل نیست که آدم نظام هستید و نقش سوپاپ اطمینان نظام را بازی میکنید؟
خدمتشان عرض کردم، شما فرض کنید که این عین واقعیت است. حالا بگویید در درستی نوشتههای من و امثال من، چیزی جز شرح واقعیات ناصواب حاکم بر کشورمان میبینید؟ اگر اینها منطبق بر واقعیت است، فکر کنید که نویسندهٔ آن افراد مورد وثوق شمایند. ما غلط که نمیگوییم، همین کافی است، مگر نه اینکه امیرمؤمنان فرمودهاند:
اُنظُر إلَی ما قالَ وَ لا تَنظُر إِلَی مَن قالَ
پس من گوینده و نویسنده مهم نیستم، آنچه مهم است، مضمون نوشته و گفتهٔ افراد است.
ما نباید دل به افراد، ببندیم، افکار مهمند.
در پایان به سایبریهای کانال خود عرض میکنم که حذف شما بیش از چند ثانیه زمان لازم ندارد، اما باور کنید که ما منتقدان به مانند اربابهای خالی از انصاف شما اهل نان بریدن نیستیم، مطمئن هستم که همراهان عزیز پس از خواندن چند پست شما و فهم ماهیت بیمقدارتان، با پوزخند از کنار متنهای ارسالیتان خواهند گذشت.
عزت زیاد
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
روشنفکران
سخنگوی قوه قضاییه: حکم اعدام #بابک_زنجانی با موافقت رهبری تبدیل به ۲۰ سال زندان شد اصغر جهانگیر اعلام کرد: حکم اعدام بابک زنجانی نقض و با و موافقت رهبری تبدیل به ۲۰ سال حبس شد. 🔺او که ده سال را در زندان بوده که میشود معادل نصب کل حکمش که احتمالا آزادی…
در واکنش به این خبر👆
خبر مربوطه را در اینجا 👉ببینید
✍ #ناصر_دانشفر
حق هم همین است که اینگونه شود، مگر #بابک_زنجانی
- میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و کروبی است که در برابر مهندسی آرای نظاممقدس سر خم نکرده و تسلیم صحنهآرایی ولایتعظمی نشده باشد؟
- سعید مدنی، مصطفی تاجزاده و امثال آنان است که به دلیل عشق به وطن در برابر خطاهای راهبردی رهبری ایستاده باشد.
- سپیده رشنو، صدیقهٔ وسمقی و دیگر شیرزنان این دیار است که در مقابل حجاب اجباری قد علم کرده باشد.
- رضا شهابی، سپیدهٔ قلیان و امثالهم است که جرم دفاع از حقوق کارگران را در کارنامهٔ کثیف خود داشته باشد.
- اسماعیل عبدی، زینب همرنگ و همکاران در بند ماست که به دلیل حمایت از خواستههای نامعقول معلمان سزاوار مجازات باشد.
- محسن شکاری، محمدمهدی محمدیفرد و سایر اعدام شدگان جنبش مهسا است که ظالمانه به محاربه با نظاممقدس پرداخته باشد.
بابک زهرایی مجاهدی بوده که در روزهای سخت تحریم به داد حکومت رسیده، آزادش کنید.
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
خبر مربوطه را در اینجا 👉ببینید
✍ #ناصر_دانشفر
حق هم همین است که اینگونه شود، مگر #بابک_زنجانی
- میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و کروبی است که در برابر مهندسی آرای نظاممقدس سر خم نکرده و تسلیم صحنهآرایی ولایتعظمی نشده باشد؟
- سعید مدنی، مصطفی تاجزاده و امثال آنان است که به دلیل عشق به وطن در برابر خطاهای راهبردی رهبری ایستاده باشد.
- سپیده رشنو، صدیقهٔ وسمقی و دیگر شیرزنان این دیار است که در مقابل حجاب اجباری قد علم کرده باشد.
- رضا شهابی، سپیدهٔ قلیان و امثالهم است که جرم دفاع از حقوق کارگران را در کارنامهٔ کثیف خود داشته باشد.
- اسماعیل عبدی، زینب همرنگ و همکاران در بند ماست که به دلیل حمایت از خواستههای نامعقول معلمان سزاوار مجازات باشد.
- محسن شکاری، محمدمهدی محمدیفرد و سایر اعدام شدگان جنبش مهسا است که ظالمانه به محاربه با نظاممقدس پرداخته باشد.
بابک زهرایی مجاهدی بوده که در روزهای سخت تحریم به داد حکومت رسیده، آزادش کنید.
#اجتماعی #انتقادات
@Roshanfkrane
Telegram
روشنفکران
سخنگوی قوه قضاییه:
حکم اعدام #بابک_زنجانی با موافقت رهبری تبدیل به ۲۰ سال زندان شد
اصغر جهانگیر اعلام کرد:
حکم اعدام بابک زنجانی نقض و با و موافقت رهبری تبدیل به ۲۰ سال حبس شد.
🔺او که ده سال را در زندان بوده
که میشود معادل نصب کل حکمش
که احتمالا…
حکم اعدام #بابک_زنجانی با موافقت رهبری تبدیل به ۲۰ سال زندان شد
اصغر جهانگیر اعلام کرد:
حکم اعدام بابک زنجانی نقض و با و موافقت رهبری تبدیل به ۲۰ سال حبس شد.
🔺او که ده سال را در زندان بوده
که میشود معادل نصب کل حکمش
که احتمالا…
روشنفکران
سخنگوی قوه قضاییه: حکم اعدام #بابک_زنجانی با موافقت رهبری تبدیل به ۲۰ سال زندان شد اصغر جهانگیر اعلام کرد: حکم اعدام بابک زنجانی نقض و با و موافقت رهبری تبدیل به ۲۰ سال حبس شد. 🔺او که ده سال را در زندان بوده که میشود معادل نصب کل حکمش که احتمالا آزادی…
.
در واکنش به این خبر 👆
🔷پرونده باز #بابک_زنجانی در افكار عمومي
🔹بعد از بيش از ١٠ سال به نظر ميرسد كه پرونده پر حاشيه بابك زنجاني به نقطه پايان خود نزديك ميشود و دير يا زود شاهد آزادي وي از زندان هستيم. اما اين پرونده با وضعي كه داشته و همچنان دارد در طول تاريخ و در ذهن عمومي جامعه هيچگاه بايگاني نخواهد شد. جامعه چطور بايد تناسب سير اين پرونده با نقطه پايان خوش آن براي بابك زنجاني را بپذيرد؟
🔹بحث اصلي درباره اين پرونده و پروندههاي مشابه دو مورد است. يكي بحث شفافيت پرونده و ديگري قياس آن پروندههاي ديگر از حيث عدالت قضايي. اينكه پولهاي مورد بحث پس گرفته شدهاست جاي تقدير دارد اما اين فقط كافي نيست. جامعه تمام جوانب قضيه را ميبيند و بر اساس آن قضاوت خود را دارد. اولا اين پرونده در اوج عدم شفافيت و با حجم وسيعي از ابهامات و سوالات بيپاسخ رسيدگي شد و به اين نقطه رسيد. بهطور مثال هيچگاه به اين سوال كه حاميان و پشتيبانان بابك زنجاني در دولت و نهادهاي رسمي چه كساني بودند، پاسخ دقيق داده نشد. مگر ميشود اين حجم از فساد اقتصادي بدون ارتباط با سطوح مختلف مديريت رسمي در دولت و ارگانهاي حاكميتي رخ دهد؟ آيا صرف توضيحات رسمي و بدون ارايه مستندات توسط برخي مراجع ميتواند جامعه را در اين خصوص قانع كند؟
🔹نكته دوم خود فرآيند رسيدگي بود كه كاملا غيرشفاف طي شد. مقامات قضايي در تمام اين سالها مواردي مثل لو رفتن مبادي دور زدن تحريم و امثالهم را به عنوان دليل رسيدگي غيرعلني پرونده بابك زنجاني اعلام ميكردند. الان بعد از يازده سال و با تغييرات گسترده در روشهاي دور زدن تحريم آيا وقت آن نرسيده كه اين پرونده و مجموع اقدامات بابك زنجاني شفاف براي مردم توضيح داده شود؟ سوال ديگر اين است كه اگر ما همچنان به همان روش داريم تحريم را دور ميزنيم پس چه ضمانتي براي عدم توليد مجدد امثال بابك زنجاني هست؟
🔹عدم شفافيت و ابهامات اين پرونده طوري بود كه در دولت آقاي روحاني بارها صداي مقامات خود دولت را در آورد. بارها آقاي زنگنه وزير سابق نفت فرياد زد كه افرادي در پي تبرئه كردن و نجات دادن بابك زنجاني هستند. سرنوشت فعلي پرونده با احتساب فرآيند غيرشفافي كه همچنان ادامه دارد حتما مهر تاييدي بر سخنان امثال وزير سابق نفت خواهد بود.
🔹پيشنهاد جدي اين است كه اكنون بعد از يازده سال مراجع ذيربط توضيحاتي شفاف و مستند درباره مراحل رسيدگي به اين پرونده و مهمتر از آن فرآيند فعاليتهاي بابك زنجاني در سالهاي منتهي به آغاز دولت يازدهم بدهند. خصوصا اينكه به احتمال زياد اطلاعات اين پرونده در شرايط فعلي ديگر اطلاعات سوخته محسوب شده و علني شدن آن ضربهاي به امنيت كشور نباشد. هر چند اگر اين اطلاعات كاملا سوخته نباشند باز هم اين سوال مطرح است كه آيا تعميق بياعتمادي عمومي و ضربه به سرمايه اجتماعي كل نظام بابت اين پرونده مشكل امنيتي بزرگتري ايجاد ميكند يا علني شدن اين اطلاعات؟ مردم بعد از يازده سال حق دارند بدانند در جلسات دادگاه كسي كه صدها ميليون دلار از پول بيتالمال را براي بيش از يك دهه معطل كرده بود، چه گذشته.
🔹اين مساله وقتي بغرنجتر ميشود كه پروندههايي از اين دست از حيث عدالت قضايي مورد داوري افكار عمومي قرار ميگيرند. به اين معنا كه جامعه سرانجام آنها را با سرانجام پروندههاي ديگري نظير منتقدان سياسي يا برخي كنشگران مدني مقايسه ميكند. مثلا چطور فعالان محيط زيست با اتهاماتي كه هيچگاه شفاف نشد و در شرايطي كه وزارت اطلاعات تاكيد داشت آنها مجرم نيستند بايد ٧ سال در زندان باشند و بابك زنجاني با آن همه منابع مالي عظيمي كه معطل كرده بود ١٠-١٢ سال؟ چطور يك فرد به خاطر بستن خيابان ودرگيري با يك فرد بسيجي ظرف ٧۵ روز محاكمه و اعدام ميشود، اما براي امثال بابك زنجاني موضوع متفاوت است؟ اين سوال اصلا به معناي دفاع از احكام اعدام نيست، بلكه سوالي است درباره تناسب بين اجراي چنين مجازاتي براي دو جرم مختلف.
🔹واقعيت اين است كه عدم شفافيت پروندههايي مانند بابك زنجاني، زمينهاي ازگل، چاي دبش و نظاير متعدد آنها در شرايط سختگيريهاي رو به تزايد اجتماعي و قضايي براي مردم عادي، دوقطبي و شكاف وسيعي در جامعه پديد ميآورند كه ميانه آن تنها با عنصر عدم اعتماد پر شده. بسته شدن پرونده بابك زنجاني با مسير فعلي اتفاقا به معناي تثبيت باز بودن اين پرونده با حجم وسيعي از سوالات و ابهامات در اذهان عمومي است. در چنين وضعي حكمران نبايد از پديد آمدن شايعات و داستانسراييها گلايهمند باشد، چراكه خود با عدم شفافيت و همينطور زير سوال بردن عدالت قضايي اين در را گشوده است.
✍ #علی_مجتهدزاده
موضوع مرتبط را
در اینجا و اینجا 👉 ببینید
#انتقادات #اجتماعی #حقوقی
@Roshanfkrane
در واکنش به این خبر 👆
🔷پرونده باز #بابک_زنجانی در افكار عمومي
🔹بعد از بيش از ١٠ سال به نظر ميرسد كه پرونده پر حاشيه بابك زنجاني به نقطه پايان خود نزديك ميشود و دير يا زود شاهد آزادي وي از زندان هستيم. اما اين پرونده با وضعي كه داشته و همچنان دارد در طول تاريخ و در ذهن عمومي جامعه هيچگاه بايگاني نخواهد شد. جامعه چطور بايد تناسب سير اين پرونده با نقطه پايان خوش آن براي بابك زنجاني را بپذيرد؟
🔹بحث اصلي درباره اين پرونده و پروندههاي مشابه دو مورد است. يكي بحث شفافيت پرونده و ديگري قياس آن پروندههاي ديگر از حيث عدالت قضايي. اينكه پولهاي مورد بحث پس گرفته شدهاست جاي تقدير دارد اما اين فقط كافي نيست. جامعه تمام جوانب قضيه را ميبيند و بر اساس آن قضاوت خود را دارد. اولا اين پرونده در اوج عدم شفافيت و با حجم وسيعي از ابهامات و سوالات بيپاسخ رسيدگي شد و به اين نقطه رسيد. بهطور مثال هيچگاه به اين سوال كه حاميان و پشتيبانان بابك زنجاني در دولت و نهادهاي رسمي چه كساني بودند، پاسخ دقيق داده نشد. مگر ميشود اين حجم از فساد اقتصادي بدون ارتباط با سطوح مختلف مديريت رسمي در دولت و ارگانهاي حاكميتي رخ دهد؟ آيا صرف توضيحات رسمي و بدون ارايه مستندات توسط برخي مراجع ميتواند جامعه را در اين خصوص قانع كند؟
🔹نكته دوم خود فرآيند رسيدگي بود كه كاملا غيرشفاف طي شد. مقامات قضايي در تمام اين سالها مواردي مثل لو رفتن مبادي دور زدن تحريم و امثالهم را به عنوان دليل رسيدگي غيرعلني پرونده بابك زنجاني اعلام ميكردند. الان بعد از يازده سال و با تغييرات گسترده در روشهاي دور زدن تحريم آيا وقت آن نرسيده كه اين پرونده و مجموع اقدامات بابك زنجاني شفاف براي مردم توضيح داده شود؟ سوال ديگر اين است كه اگر ما همچنان به همان روش داريم تحريم را دور ميزنيم پس چه ضمانتي براي عدم توليد مجدد امثال بابك زنجاني هست؟
🔹عدم شفافيت و ابهامات اين پرونده طوري بود كه در دولت آقاي روحاني بارها صداي مقامات خود دولت را در آورد. بارها آقاي زنگنه وزير سابق نفت فرياد زد كه افرادي در پي تبرئه كردن و نجات دادن بابك زنجاني هستند. سرنوشت فعلي پرونده با احتساب فرآيند غيرشفافي كه همچنان ادامه دارد حتما مهر تاييدي بر سخنان امثال وزير سابق نفت خواهد بود.
🔹پيشنهاد جدي اين است كه اكنون بعد از يازده سال مراجع ذيربط توضيحاتي شفاف و مستند درباره مراحل رسيدگي به اين پرونده و مهمتر از آن فرآيند فعاليتهاي بابك زنجاني در سالهاي منتهي به آغاز دولت يازدهم بدهند. خصوصا اينكه به احتمال زياد اطلاعات اين پرونده در شرايط فعلي ديگر اطلاعات سوخته محسوب شده و علني شدن آن ضربهاي به امنيت كشور نباشد. هر چند اگر اين اطلاعات كاملا سوخته نباشند باز هم اين سوال مطرح است كه آيا تعميق بياعتمادي عمومي و ضربه به سرمايه اجتماعي كل نظام بابت اين پرونده مشكل امنيتي بزرگتري ايجاد ميكند يا علني شدن اين اطلاعات؟ مردم بعد از يازده سال حق دارند بدانند در جلسات دادگاه كسي كه صدها ميليون دلار از پول بيتالمال را براي بيش از يك دهه معطل كرده بود، چه گذشته.
🔹اين مساله وقتي بغرنجتر ميشود كه پروندههايي از اين دست از حيث عدالت قضايي مورد داوري افكار عمومي قرار ميگيرند. به اين معنا كه جامعه سرانجام آنها را با سرانجام پروندههاي ديگري نظير منتقدان سياسي يا برخي كنشگران مدني مقايسه ميكند. مثلا چطور فعالان محيط زيست با اتهاماتي كه هيچگاه شفاف نشد و در شرايطي كه وزارت اطلاعات تاكيد داشت آنها مجرم نيستند بايد ٧ سال در زندان باشند و بابك زنجاني با آن همه منابع مالي عظيمي كه معطل كرده بود ١٠-١٢ سال؟ چطور يك فرد به خاطر بستن خيابان ودرگيري با يك فرد بسيجي ظرف ٧۵ روز محاكمه و اعدام ميشود، اما براي امثال بابك زنجاني موضوع متفاوت است؟ اين سوال اصلا به معناي دفاع از احكام اعدام نيست، بلكه سوالي است درباره تناسب بين اجراي چنين مجازاتي براي دو جرم مختلف.
🔹واقعيت اين است كه عدم شفافيت پروندههايي مانند بابك زنجاني، زمينهاي ازگل، چاي دبش و نظاير متعدد آنها در شرايط سختگيريهاي رو به تزايد اجتماعي و قضايي براي مردم عادي، دوقطبي و شكاف وسيعي در جامعه پديد ميآورند كه ميانه آن تنها با عنصر عدم اعتماد پر شده. بسته شدن پرونده بابك زنجاني با مسير فعلي اتفاقا به معناي تثبيت باز بودن اين پرونده با حجم وسيعي از سوالات و ابهامات در اذهان عمومي است. در چنين وضعي حكمران نبايد از پديد آمدن شايعات و داستانسراييها گلايهمند باشد، چراكه خود با عدم شفافيت و همينطور زير سوال بردن عدالت قضايي اين در را گشوده است.
✍ #علی_مجتهدزاده
موضوع مرتبط را
در اینجا و اینجا 👉 ببینید
#انتقادات #اجتماعی #حقوقی
@Roshanfkrane
Telegram
روشنفکران
در واکنش به این خبر👆
خبر مربوطه را در اینجا 👉ببینید
✍ #ناصر_دانشفر
حق هم همین است که اینگونه شود، مگر #بابک_زنجانی
- میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و کروبی است که در برابر مهندسی آرای نظاممقدس سر خم نکرده و تسلیم صحنهآرایی ولایتعظمی نشده باشد؟
- سعید…
خبر مربوطه را در اینجا 👉ببینید
✍ #ناصر_دانشفر
حق هم همین است که اینگونه شود، مگر #بابک_زنجانی
- میرحسین موسوی، زهرا رهنورد و کروبی است که در برابر مهندسی آرای نظاممقدس سر خم نکرده و تسلیم صحنهآرایی ولایتعظمی نشده باشد؟
- سعید…
#احمد_وحیدی
مرحله دوم انتخابات پایان یافت. بحمدالله مردم حماسه آفریدند. از همه مردم شریف سپاسگزارم. از همه همکارانم در وزارت کشور، نهادهای امنیتی و انتظامی، شورای نگهبان و ناظرین مردمی مجدد تشکر میکنم.
✍ #ناصر_دانشفر
در اینکه مردم حماسه آفریدند، شکی نیست. وقتی که بیش از هشتاد درصد مردم به این شوی انتخاباتی به دیدهٔ تمسخر نگریسته و در پای صندوق رأی حاضر نشدند، آیا انصاف است که بر این کنش اجتماعی نام دیگری جز حماسه نهاد؟
البته که منظور جناب وحیدی از مردم، حامیان فرقهٔ مصباحیه است که به زعم جناب علمالهدی، مؤمنان راستین این دیارند. بله آن جمعیت هشتاد نود درصدی مخالف، بود و نبودشان علیالسویه است و نباید هم ذهن جناب وزیر کشور را به خود مشغول دارد.
وقاحت در این سرزمین حد و مرز ندارد.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات #انتخابات
@Roshanfkrane
مرحله دوم انتخابات پایان یافت. بحمدالله مردم حماسه آفریدند. از همه مردم شریف سپاسگزارم. از همه همکارانم در وزارت کشور، نهادهای امنیتی و انتظامی، شورای نگهبان و ناظرین مردمی مجدد تشکر میکنم.
✍ #ناصر_دانشفر
در اینکه مردم حماسه آفریدند، شکی نیست. وقتی که بیش از هشتاد درصد مردم به این شوی انتخاباتی به دیدهٔ تمسخر نگریسته و در پای صندوق رأی حاضر نشدند، آیا انصاف است که بر این کنش اجتماعی نام دیگری جز حماسه نهاد؟
البته که منظور جناب وحیدی از مردم، حامیان فرقهٔ مصباحیه است که به زعم جناب علمالهدی، مؤمنان راستین این دیارند. بله آن جمعیت هشتاد نود درصدی مخالف، بود و نبودشان علیالسویه است و نباید هم ذهن جناب وزیر کشور را به خود مشغول دارد.
وقاحت در این سرزمین حد و مرز ندارد.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات #انتخابات
@Roshanfkrane
💢 #ناصر_دانشفر از فعالین سیاسی با ارسال این عکس از احضارش به دادسرا خبر داد.
#اجتماعی #ارسالی
@Roshanfkrane
#اجتماعی #ارسالی
@Roshanfkrane
با این مبنا، آیا راهی جز کنار آمدن با نظام حاکم باقی میماند؟
✍ #ناصر_دانشفر
پس از طرح ائتلاف شاهزاده و تاجزاده از طرف آقای نصیری با بسیاری از دوستان صاحب نظر، به گفتگو نشستهام و همین ابتدای امر باید بگویم که ارزیابی قریب به اتفاق آنها حاکی از آن بود که این کنش آقای نصیری ناپخته، غیرعملی و حتی ناصواب میباشد.
پیامد طبیعی چنین تحلیلی، چیزی جز از دست رفتن نفوذ کلام مهدی نصیری نیست.
میگفتند که نصیری دیر آمد اما زود رفت.
برای روشن شدن قصد بنده از این گزارش، لازم است که نظر خود را نیز در این باب به صراحت عرض کنم، هرچند که در چندین مقاله آن را به طور ضمنی بیان نمودهام.
نصیری ایده ای را مطرح نموده است که من بدان نقد دارم. موضوعی که مدتهای مدید بر سر آن بحث کردهایم و هیچ کدام قانع نشدیم.
من و او در این باره، هم اختلاف مبنایی داریم و هم برآوردمان از خواستههای اکثر مردم ایران متفاوت است.
اینک به سراغ اصل مطلب میروم و از خود میپرسم که بدلیل این اختلاف نظری، آیا باید قید او را بزنم و به مانند برخی از رفقای صمیمی و فرهیختهٔ خود، حکم به پایان کار نصیری بدهم؟
برای پاسخ به این پرسش، از خود سؤال میکنم که چه چیزی تغییر پیدا کرده که بر این کنشگر نه چندان مطرح اجتماعی فرض باشد که راه خود را از او جدا کرده و یا در مقابل او بایستد؟
آیا خللی در باور من به صداقت او وارد شده است؟ آیا با اصراری که او به این ایدهٔ از نگاه من نادرست دارد، منطقی است که او را نوکر این و آن بدانم؟
آیا باید فکر کنم که با رضا پهلوی بسته و افرادی چون مرا دنباله رو خود فرض کرده است؟
من باور دارم مهدی نصیری با اتخاذ راهبرد پیشین خود، طریق درستی برگزیده بود و حاصل کنش وی منجر به ریزش بسیاری از مردم مؤمن حامی نظام گردید.
من ایمان دارم که او با استناد به منابع دینی نشان داده که این حکومت هیچ سنخیتی با آیین نبوی ندارد.
اما اکنون، او برای نیل به هدف ارزشمند خود، تاکتیکی را برگزیده که به گمان من به آن هدف صدمه میزند، آیا باید به این فکر بیفتم که رفیقم در سراشیبی سقوط افتاده است؟
حالا تکلیف من و امثال من که معتقدیم ،
باید همواره مردم را به رعایت اصول دعوت کرد و باور داریم که ائتلاف بدون مبنای مشترک و بدون انجام مقدمات محال میباشد، با مهدی که همهٔ اینها را به چوب نگاه بیثمر نخبگانی میزند، چه میباشد؟
کمی درنگ میکنم و از خود سؤال میکنم که آیا اختلاف نظر موردی من با نصیری دربارهٔ دیگر فعالان جامعهٔ مدنی مصداقی ندارد؟
تو با میرحسین موسوی، خاتمی، تاجزاده، زیدآبادی، نرگس محمدی و صدها کنشگر این عرصه در تکتک امور همرأی و همنظر میباشی؟
اگر قرار است نصیری را به دلیل فوقالذکر، به شیوههای مورد اشاره محکوم و از او گذر کنی، چرا نباید با بقیهٔ افراد حاضر در این عرصه به همین شکل و شمایل برخورد نمایی؟
ما سالهاست که در سیاست دفع و حذف ، سرآمد کنشگران جهان بودهایم و به اندک زاویهای افراد ارزشمند جامعه را طرد نمودهایم، آیا وقت آن نرسیده که در بکارگیری این راهبرد ناصواب تجدید نظر کنیم؟
من نمیفهمم که چرا باید نصیری را تمام شده بدانم و گمان برم که در تور اطلاعات افتاده و دست از رفاقت با او بردارم؟
مهدی دلش برای ایران میتپد، هراس دارد که خودبراندازی نظام در همین سالهای پیش رو صورت پذیرد و دست اپوزیسیون خالی باشد.
او خوب میفهمد که نبود یک قدرت مرکزی در شرایط تغییر نظام منجر به ویرانی ایران میشود .
نسخهٔ او برای نجات ایران، ائتلاف تاجزاده و شاهزاده است و من یقین دارم که این ایده حداقل در شرایط فعلی نه ممکن است و نه مفید.
اینک شما بگویید کجای این عقلانی است که به خاطر عدم تفاهم در این مورد خاص و داشتن اشتراکات مبنایی بسیار با او، به جان وی بیفتم و در مقابل او موضع بگیرم؟
عزیزان هموطن ما قرار نیست در تکتک موارد به یک گونه فکر کنیم،
ما قرار نیست که جمعیت اصلاحطلب را به دلیل خطاهای راهبردیشان برای همیشه از صحنهٔ مبارزه کنار بگذاریم،
ما قرار نیست که اصولگرایانی را که درد دین دارند، از آغوش خود پس بزنیم،
ما قرار نیست سلطنتطلبانی را که گمان دارند با این رسم حکمرانی ایران به سعادت میرسد، از خود برانیم
و در یک کلمه قرار نیست که به خاطر اختلاف در برخی از تاکتیکهای مبارزاتی با حاکمیت فعلی که هیچگونه اصلاحی را بر نمیتابد، به خاطر اختلاف در برخی از مواضع قید گفتگو را بزنیم و یا همکاری و همفکری در این مسیر صعب و دشوار را ممکن ندانیم، چه رسد به اینکه افراد را با استناد به چنین واقعیات کاملاً طبیعی از گردونهٔ جمعیت اصلاحطلبان واقعی خط بزنیم.
اختلاف به جای خود و نباید از آن گذشت، اما این دلیل نمیشود که هدف فراموش شود. افراد قابل را نباید با یک اختلاف نظر، کنار بگذاریم، که یکایک آنها سرمایههای این مملکت هستند.
عزت زیاد
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍ #ناصر_دانشفر
پس از طرح ائتلاف شاهزاده و تاجزاده از طرف آقای نصیری با بسیاری از دوستان صاحب نظر، به گفتگو نشستهام و همین ابتدای امر باید بگویم که ارزیابی قریب به اتفاق آنها حاکی از آن بود که این کنش آقای نصیری ناپخته، غیرعملی و حتی ناصواب میباشد.
پیامد طبیعی چنین تحلیلی، چیزی جز از دست رفتن نفوذ کلام مهدی نصیری نیست.
میگفتند که نصیری دیر آمد اما زود رفت.
برای روشن شدن قصد بنده از این گزارش، لازم است که نظر خود را نیز در این باب به صراحت عرض کنم، هرچند که در چندین مقاله آن را به طور ضمنی بیان نمودهام.
نصیری ایده ای را مطرح نموده است که من بدان نقد دارم. موضوعی که مدتهای مدید بر سر آن بحث کردهایم و هیچ کدام قانع نشدیم.
من و او در این باره، هم اختلاف مبنایی داریم و هم برآوردمان از خواستههای اکثر مردم ایران متفاوت است.
اینک به سراغ اصل مطلب میروم و از خود میپرسم که بدلیل این اختلاف نظری، آیا باید قید او را بزنم و به مانند برخی از رفقای صمیمی و فرهیختهٔ خود، حکم به پایان کار نصیری بدهم؟
برای پاسخ به این پرسش، از خود سؤال میکنم که چه چیزی تغییر پیدا کرده که بر این کنشگر نه چندان مطرح اجتماعی فرض باشد که راه خود را از او جدا کرده و یا در مقابل او بایستد؟
آیا خللی در باور من به صداقت او وارد شده است؟ آیا با اصراری که او به این ایدهٔ از نگاه من نادرست دارد، منطقی است که او را نوکر این و آن بدانم؟
آیا باید فکر کنم که با رضا پهلوی بسته و افرادی چون مرا دنباله رو خود فرض کرده است؟
من باور دارم مهدی نصیری با اتخاذ راهبرد پیشین خود، طریق درستی برگزیده بود و حاصل کنش وی منجر به ریزش بسیاری از مردم مؤمن حامی نظام گردید.
من ایمان دارم که او با استناد به منابع دینی نشان داده که این حکومت هیچ سنخیتی با آیین نبوی ندارد.
اما اکنون، او برای نیل به هدف ارزشمند خود، تاکتیکی را برگزیده که به گمان من به آن هدف صدمه میزند، آیا باید به این فکر بیفتم که رفیقم در سراشیبی سقوط افتاده است؟
حالا تکلیف من و امثال من که معتقدیم ،
باید همواره مردم را به رعایت اصول دعوت کرد و باور داریم که ائتلاف بدون مبنای مشترک و بدون انجام مقدمات محال میباشد، با مهدی که همهٔ اینها را به چوب نگاه بیثمر نخبگانی میزند، چه میباشد؟
کمی درنگ میکنم و از خود سؤال میکنم که آیا اختلاف نظر موردی من با نصیری دربارهٔ دیگر فعالان جامعهٔ مدنی مصداقی ندارد؟
تو با میرحسین موسوی، خاتمی، تاجزاده، زیدآبادی، نرگس محمدی و صدها کنشگر این عرصه در تکتک امور همرأی و همنظر میباشی؟
اگر قرار است نصیری را به دلیل فوقالذکر، به شیوههای مورد اشاره محکوم و از او گذر کنی، چرا نباید با بقیهٔ افراد حاضر در این عرصه به همین شکل و شمایل برخورد نمایی؟
ما سالهاست که در سیاست دفع و حذف ، سرآمد کنشگران جهان بودهایم و به اندک زاویهای افراد ارزشمند جامعه را طرد نمودهایم، آیا وقت آن نرسیده که در بکارگیری این راهبرد ناصواب تجدید نظر کنیم؟
من نمیفهمم که چرا باید نصیری را تمام شده بدانم و گمان برم که در تور اطلاعات افتاده و دست از رفاقت با او بردارم؟
مهدی دلش برای ایران میتپد، هراس دارد که خودبراندازی نظام در همین سالهای پیش رو صورت پذیرد و دست اپوزیسیون خالی باشد.
او خوب میفهمد که نبود یک قدرت مرکزی در شرایط تغییر نظام منجر به ویرانی ایران میشود .
نسخهٔ او برای نجات ایران، ائتلاف تاجزاده و شاهزاده است و من یقین دارم که این ایده حداقل در شرایط فعلی نه ممکن است و نه مفید.
اینک شما بگویید کجای این عقلانی است که به خاطر عدم تفاهم در این مورد خاص و داشتن اشتراکات مبنایی بسیار با او، به جان وی بیفتم و در مقابل او موضع بگیرم؟
عزیزان هموطن ما قرار نیست در تکتک موارد به یک گونه فکر کنیم،
ما قرار نیست که جمعیت اصلاحطلب را به دلیل خطاهای راهبردیشان برای همیشه از صحنهٔ مبارزه کنار بگذاریم،
ما قرار نیست که اصولگرایانی را که درد دین دارند، از آغوش خود پس بزنیم،
ما قرار نیست سلطنتطلبانی را که گمان دارند با این رسم حکمرانی ایران به سعادت میرسد، از خود برانیم
و در یک کلمه قرار نیست که به خاطر اختلاف در برخی از تاکتیکهای مبارزاتی با حاکمیت فعلی که هیچگونه اصلاحی را بر نمیتابد، به خاطر اختلاف در برخی از مواضع قید گفتگو را بزنیم و یا همکاری و همفکری در این مسیر صعب و دشوار را ممکن ندانیم، چه رسد به اینکه افراد را با استناد به چنین واقعیات کاملاً طبیعی از گردونهٔ جمعیت اصلاحطلبان واقعی خط بزنیم.
اختلاف به جای خود و نباید از آن گذشت، اما این دلیل نمیشود که هدف فراموش شود. افراد قابل را نباید با یک اختلاف نظر، کنار بگذاریم، که یکایک آنها سرمایههای این مملکت هستند.
عزت زیاد
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
تا این گرهها باز نشود، راه نجاتی وجود نخواهد داشت
✍️ #ناصر_دانشفر
مدتهاست که کلاف کشور گره خورده، آن هم نه یک گره معمولی که چندین گره کور، تا این گرهها باز نشود، هر سعی و تلاشی توسط هر دولتی که باشد، هیچ تغییری در وضع مملکت ایجاد نخواهد کرد. بدین لحاظ اگر بندهٔ حقیر سراپا تقصیر، فردا بنا باشد که به عشق صندلی پاستور، مرتکب اشتباه راهبردی کاندیداتوری گشته و به جمع رؤسای معزول، فتنهگر، بیبصیرت، منحرف، خائن و محذوف ملحق گردم، به نزد مقام عظمای ولایت رفته و موارد ذیل را به عنوان موانع پیش روی کشور اعلام کرده و به معظمله عرض میکنم تا این گرهها به دست توانمند حضرتعالی گشوده نشود، کاری از دست بنده ساخته نیست و از همین حالا اعلام میکنم که در پایان کار توقعی از بنده نداشته باشید. اما گرههای کور از نگاه من
۱- ساختار معیوب قانون اساسی، این قانون که با نگاه ایدئولوژیک دههٔ پنجاه مصوب گردیده، نیاز به یک بازنگری بنیادی توسط نمایندگان واقعی ملت دارد. احالهٔ تغییر به افرادی که قانوناساسی فعلی این نقش را به آنان محول نموده، دردی از مردم ما دوا نمیکند.
۲- تابو رابطه با آمریکا و سیاست مبتنی بر دشمنی با کدخدای جهان، تا وقتی که در بر پاشنهٔ نزدیکی به بلوک شرق و مقابله با غرب در دستور کار است، امکان تحولات ساختاری وجود ندارد. به جای این راهبرد ناصواب، باید که سیاست موازنهٔ بین شرق و غرب سرلوحهٔ کار قرار گیرد.
۳- راهبرد محو رژیم صهیونسیتی، اکنون که جهان آمادهٔ پذیرش سیاست دو کشوری است و حماس هم بدان رضایت داده، کوبیدن بر طبل جنگ و شعار مرگ بر اسرائیل، از هیچگونه منطقی برخوردار نیست. بدون تردید با تغییر این استراتژی ویرانگر، مجالی برای زیستن مردم ایران و فلسطین مهیا خواهد شد.
۴- اصرار بر گفتمان هلال شیعی، به گمانم برای رهبری مشخص شده باشد که با وجود رقبای قدرتمندی چون عربستان و ترکیه، تمنای آقایی بر خاورمیانه خیال خامی بیش نیست. سیاست تعامل به جای جنگ و جدال بر سر قدرت قاهر، قطعاً منافع ملی کشور ما را تأمین مینماید.
۵- تفکر ناصواب النصر بالرعب، با سیاست بگیر و ببند، پاسخ هر اعتراض را با داغ و درفش دادن، کور کردن افراد و اعدام، فراهم نمودن حکومت پادگانی و در یک کلام، ایستادن بر این اندیشهٔ ناصواب که تا ابد میتوان به اتکاء سرنیزه حکومت کرد، پیامدی جز خودبراندازی ندارد. برای باز کردن این گره کور از آزادی زندانیان سیاسی آغاز کنید، از خانوادههای داغدار و آسیبدیده دلجویی نمایید و به جای تحکم با تواضع با مردم سخن بگویید، تا شاید امکانی برای آشتیملی مهیا گردد.
۶- تبعیض بین قومیتها و مذاهب، امروز یک سنی یا مسیحی لایق ادارهٔ کشور، با توجه به مفاد قانوناساسی حتی حق کاندیداتوری ندارد، چه رسد به اینکه رئیسجمهور شود. حتی برای بکارگیری اقوام در سطوح عالی مدیریتی، با توجه به نوع نگاه امنیتی حاکم بر کشور، کمتر از توان افراد توانمند کرد، بلوچ و عرب بهره گرفته میشود.
۷- ایستادن بر سیاست فاجعهبار حجاب اجباری، نزدیک به نیم قرن تلاش همه جانبه برای تحمیل یک پوشش خاص و چشم بستن بر حق انتخاب آن، ما را از کشش احساسی بانوان به سوی حجاب در دههٔ پنجاه، به مقاومت مدنی و سیاسی در برابر پوشش سر رسانده است. نظام برای حفظ یکی از احکام غیراجماعی عالمان شیعی، مردم را در برابر دین قرار داد و اینک باید که در این راهبرد تجدیدنظر عالمانه شود.
۸- خالصسازی با تیغ تیز نظارت استصوابی، تا شاکلهٔ نظام توسط نگاه بستهٔ این شورا بنیان نهاده میشود، آش همین آش است و کاسه همین کاسه
۹- بازگشت روحانیت به حوزه و واگذاری حکومت به اهل فن، کشور را با علوم حوزوی نمیتوان اداره کرد که اصولاً علت غایی تأسیس این نهاد، با حکومتداری هیچ سنخیتی ندارد. ورود این قشر به این ساحت جز نابودی باورهای دینی پیامدی نداشته است.
۱۰- ورود سپاه به عرصهٔ سیاسی، بر خلاف نظر صریح بنیانگذار انقلاب، پس از اتمام دفاع مقدس و با پیگیری شخص هاشمی، برای بهرهگرفتن از تواناییهای این نهاد برای بازسازی کشور، سپاه به حوزهٔ اقتصاد و سپس سیاست پا نهاد. اگر خیری هم عائد کشور شد، در برابر شرِ دادن قدرت به صاحبان زر و زور که آرامآرام به زیور تزویر نیز آراسته شد، آن منفعت حتی ارزش دیدن ندارد. تا دیپلماسی تابع میدان است، امید به نجات نیست.
بدون تردید گرههای دیگری میتوان به این سیاهه افزود، اما به گمان من تغییر حتی یکی از این موارد، کمک شایانی به ادارهٔ امور کشور میکند و دست رئیسجمهور را برای کار باز مینماید.
ای کاش کسانی بودند که با علم به این معضلات، جسارت آن را داشتند که طرح موضوع کرده و به حضرتآقا عرض کنند که در صورت تغییر در این زمینهها حاضر به پای گذاشتن به این عرصه میباشند. زهی خیال باطل
عزت زیاد
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍️ #ناصر_دانشفر
مدتهاست که کلاف کشور گره خورده، آن هم نه یک گره معمولی که چندین گره کور، تا این گرهها باز نشود، هر سعی و تلاشی توسط هر دولتی که باشد، هیچ تغییری در وضع مملکت ایجاد نخواهد کرد. بدین لحاظ اگر بندهٔ حقیر سراپا تقصیر، فردا بنا باشد که به عشق صندلی پاستور، مرتکب اشتباه راهبردی کاندیداتوری گشته و به جمع رؤسای معزول، فتنهگر، بیبصیرت، منحرف، خائن و محذوف ملحق گردم، به نزد مقام عظمای ولایت رفته و موارد ذیل را به عنوان موانع پیش روی کشور اعلام کرده و به معظمله عرض میکنم تا این گرهها به دست توانمند حضرتعالی گشوده نشود، کاری از دست بنده ساخته نیست و از همین حالا اعلام میکنم که در پایان کار توقعی از بنده نداشته باشید. اما گرههای کور از نگاه من
۱- ساختار معیوب قانون اساسی، این قانون که با نگاه ایدئولوژیک دههٔ پنجاه مصوب گردیده، نیاز به یک بازنگری بنیادی توسط نمایندگان واقعی ملت دارد. احالهٔ تغییر به افرادی که قانوناساسی فعلی این نقش را به آنان محول نموده، دردی از مردم ما دوا نمیکند.
۲- تابو رابطه با آمریکا و سیاست مبتنی بر دشمنی با کدخدای جهان، تا وقتی که در بر پاشنهٔ نزدیکی به بلوک شرق و مقابله با غرب در دستور کار است، امکان تحولات ساختاری وجود ندارد. به جای این راهبرد ناصواب، باید که سیاست موازنهٔ بین شرق و غرب سرلوحهٔ کار قرار گیرد.
۳- راهبرد محو رژیم صهیونسیتی، اکنون که جهان آمادهٔ پذیرش سیاست دو کشوری است و حماس هم بدان رضایت داده، کوبیدن بر طبل جنگ و شعار مرگ بر اسرائیل، از هیچگونه منطقی برخوردار نیست. بدون تردید با تغییر این استراتژی ویرانگر، مجالی برای زیستن مردم ایران و فلسطین مهیا خواهد شد.
۴- اصرار بر گفتمان هلال شیعی، به گمانم برای رهبری مشخص شده باشد که با وجود رقبای قدرتمندی چون عربستان و ترکیه، تمنای آقایی بر خاورمیانه خیال خامی بیش نیست. سیاست تعامل به جای جنگ و جدال بر سر قدرت قاهر، قطعاً منافع ملی کشور ما را تأمین مینماید.
۵- تفکر ناصواب النصر بالرعب، با سیاست بگیر و ببند، پاسخ هر اعتراض را با داغ و درفش دادن، کور کردن افراد و اعدام، فراهم نمودن حکومت پادگانی و در یک کلام، ایستادن بر این اندیشهٔ ناصواب که تا ابد میتوان به اتکاء سرنیزه حکومت کرد، پیامدی جز خودبراندازی ندارد. برای باز کردن این گره کور از آزادی زندانیان سیاسی آغاز کنید، از خانوادههای داغدار و آسیبدیده دلجویی نمایید و به جای تحکم با تواضع با مردم سخن بگویید، تا شاید امکانی برای آشتیملی مهیا گردد.
۶- تبعیض بین قومیتها و مذاهب، امروز یک سنی یا مسیحی لایق ادارهٔ کشور، با توجه به مفاد قانوناساسی حتی حق کاندیداتوری ندارد، چه رسد به اینکه رئیسجمهور شود. حتی برای بکارگیری اقوام در سطوح عالی مدیریتی، با توجه به نوع نگاه امنیتی حاکم بر کشور، کمتر از توان افراد توانمند کرد، بلوچ و عرب بهره گرفته میشود.
۷- ایستادن بر سیاست فاجعهبار حجاب اجباری، نزدیک به نیم قرن تلاش همه جانبه برای تحمیل یک پوشش خاص و چشم بستن بر حق انتخاب آن، ما را از کشش احساسی بانوان به سوی حجاب در دههٔ پنجاه، به مقاومت مدنی و سیاسی در برابر پوشش سر رسانده است. نظام برای حفظ یکی از احکام غیراجماعی عالمان شیعی، مردم را در برابر دین قرار داد و اینک باید که در این راهبرد تجدیدنظر عالمانه شود.
۸- خالصسازی با تیغ تیز نظارت استصوابی، تا شاکلهٔ نظام توسط نگاه بستهٔ این شورا بنیان نهاده میشود، آش همین آش است و کاسه همین کاسه
۹- بازگشت روحانیت به حوزه و واگذاری حکومت به اهل فن، کشور را با علوم حوزوی نمیتوان اداره کرد که اصولاً علت غایی تأسیس این نهاد، با حکومتداری هیچ سنخیتی ندارد. ورود این قشر به این ساحت جز نابودی باورهای دینی پیامدی نداشته است.
۱۰- ورود سپاه به عرصهٔ سیاسی، بر خلاف نظر صریح بنیانگذار انقلاب، پس از اتمام دفاع مقدس و با پیگیری شخص هاشمی، برای بهرهگرفتن از تواناییهای این نهاد برای بازسازی کشور، سپاه به حوزهٔ اقتصاد و سپس سیاست پا نهاد. اگر خیری هم عائد کشور شد، در برابر شرِ دادن قدرت به صاحبان زر و زور که آرامآرام به زیور تزویر نیز آراسته شد، آن منفعت حتی ارزش دیدن ندارد. تا دیپلماسی تابع میدان است، امید به نجات نیست.
بدون تردید گرههای دیگری میتوان به این سیاهه افزود، اما به گمان من تغییر حتی یکی از این موارد، کمک شایانی به ادارهٔ امور کشور میکند و دست رئیسجمهور را برای کار باز مینماید.
ای کاش کسانی بودند که با علم به این معضلات، جسارت آن را داشتند که طرح موضوع کرده و به حضرتآقا عرض کنند که در صورت تغییر در این زمینهها حاضر به پای گذاشتن به این عرصه میباشند. زهی خیال باطل
عزت زیاد
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
تا این گرهها باز نشود، راه نجاتی وجود نخواهد داشت
✍ #ناصر_دانشفر
مدتهاست که کلاف کشور گره خورده، آن هم نه یک گره معمولی که چندین گره کور، تا این گرهها باز نشود، هر سعی و تلاشی توسط هر دولتی که باشد، هیچ تغییری در وضع مملکت ایجاد نخواهد کرد. بدین لحاظ اگر بندهٔ حقیر سراپا تقصیر، فردا بنا باشد که به عشق صندلی پاستور، مرتکب اشتباه راهبردی کاندیداتوری گشته و به جمع رؤسای معزول، فتنهگر، بیبصیرت، منحرف، خائن و محذوف ملحق گردم، به نزد مقام عظمای ولایت رفته و موارد ذیل را به عنوان موانع پیش روی کشور اعلام کرده و به معظمله عرض میکنم تا این گرهها به دست توانمند حضرتعالی گشوده نشود، کاری از دست بنده ساخته نیست و از همین حالا اعلام میکنم که در پایان کار توقعی از بنده نداشته باشید. اما گرههای کور از نگاه من
۱- ساختار معیوب قانون اساسی، این قانون که با نگاه ایدئولوژیک دههٔ پنجاه مصوب گردیده، نیاز به یک بازنگری بنیادی توسط نمایندگان واقعی ملت دارد. احالهٔ تغییر به افرادی که قانوناساسی فعلی این نقش را به آنان محول نموده، دردی از مردم ما دوا نمیکند.
۲- تابو رابطه با آمریکا و سیاست مبتنی بر دشمنی با کدخدای جهان، تا وقتی که در بر پاشنهٔ نزدیکی به بلوک شرق و مقابله با غرب در دستور کار است، امکان تحولات ساختاری وجود ندارد. به جای این راهبرد ناصواب، باید که سیاست موازنهٔ بین شرق و غرب سرلوحهٔ کار قرار گیرد.
۳- راهبرد محو رژیم صهیونسیتی، اکنون که جهان آمادهٔ پذیرش سیاست دو کشوری است و حماس هم بدان رضایت داده، کوبیدن بر طبل جنگ و شعار مرگ بر اسرائیل، از هیچگونه منطقی برخوردار نیست. بدون تردید با تغییر این استراتژی ویرانگر، مجالی برای زیستن مردم ایران و فلسطین مهیا خواهد شد.
۴- اصرار بر گفتمان هلال شیعی، به گمانم برای رهبری مشخص شده باشد که با وجود رقبای قدرتمندی چون عربستان و ترکیه، تمنای آقایی بر خاورمیانه خیال خامی بیش نیست. سیاست تعامل به جای جنگ و جدال بر سر قدرت قاهره، قطعاً منافع ملی کشور ما را تأمین مینماید.
۵- تفکر ناصواب النصر بالرعب، با سیاست بگیر و ببند، پاسخ هر اعتراض را با داغ و درفش دادن، کور کردن افراد و اعدام، فراهم نمودن حکومت پادگانی و در یک کلام، ایستادن بر این اندیشهٔ ناصواب که تا ابد میتوان به اتکاء سرنیزه حکومت کرد، پیامدی جز خودبراندازی ندارد. برای باز کردن این گره کور از آزادی زندانیان سیاسی آغاز کنید، از خانوادههای داغدار و آسیبدیده دلجویی نمایید و به جای تحکم با تواضع با مردم سخن بگویید، تا شاید امکانی برای آشتیملی مهیا گردد.
۶- تبعیض بین قومیتها و مذاهب، امروز یک سنی یا مسیحی لایق ادارهٔ کشور، با توجه به مفاد قانوناساسی حتی حق کاندیداتوری ندارد، چه رسد به اینکه رئیسجمهور شود. حتی برای بکارگیری اقوام در سطوح عالی مدیریتی، با توجه به نوع نگاه امنیتی حاکم بر کشور، کمتر از توان افراد توانمند کرد، بلوچ و عرب بهره گرفته میشود.
۷- ایستادن بر سیاست فاجعهبار حجاب اجباری، نزدیک به نیم قرن تلاش همه جانبه برای تحمیل یک پوشش خاص و چشم بستن بر حق انتخاب آن، ما را از کشش احساسی بانوان به سوی حجاب در دههٔ پنجاه، به مقاومت جانانه در برابر پوشش سر رسانده است. نظام برای حفظ یکی از احکام غیراجماعی عالمان شیعی، مردم را در برابر دین قرار داد و اینک باید که در این راهبرد تجدیدنظر عالمانه شود.
۸- خالصسازی با تیغ تیز نظارت استصوابی، تا شاکلهٔ نظام توسط نگاه بستهٔ این شورا بنیان نهاده میشود، آش همین آش است و کاسه همین کاسه
۹- بازگشت روحانیت به حوزه و واگذاری حکومت به اهل فن، کشور را با علوم حوزوی نمیتوان اداره کرد که اصولاً علت غایی تأسیس این نهاد، با حکومتداری هیچ سنخیتی ندارد. ورود این قشر به این ساحت جز نابودی باورهای دینی پیامدی نداشته است.
۱۰- ورود سپاه به عرصهٔ سیاسی، بر خلاف نظر صریح بنیانگذار انقلاب، پس از اتمام دفاع مقدس و با پیگیری شخص هاشمی، برای بهرهگرفتن از تواناییهای این نهاد برای بازسازی کشور، سپاه به حوزهٔ اقتصاد و سپس سیاست پا نهاد. اگر خبری هم عائد کشور شد، در برابر شر دادن قدرت به صاحبان زر و زور که آرامآرام به زیور تزویر نیز آراسته شد، آن منفعت حتی ارزش دیدن ندارد. تا دیپلماسی تابع میدان است، امید به نجات نیست.
بدون تردید گرههای دیگری میتوان به این سیاهه افزود، اما به گمان من تغییر حتی یکی از این موارد، کمک شایانی به ادارهٔ امور کشور میکند و دست رئیسجمهور را برای کار باز مینماید.
ای کاش کسانی بودند که با علم به این معضلات، جسارت آن را داشتند که طرح موضوع کرده و به حضرتآقا عرض کنند که در صورت تغییر در این زمینهها حاضر به پای گذاشتن به این عرصه میباشند. زهی خیال باطل
عزت زیاد
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍ #ناصر_دانشفر
مدتهاست که کلاف کشور گره خورده، آن هم نه یک گره معمولی که چندین گره کور، تا این گرهها باز نشود، هر سعی و تلاشی توسط هر دولتی که باشد، هیچ تغییری در وضع مملکت ایجاد نخواهد کرد. بدین لحاظ اگر بندهٔ حقیر سراپا تقصیر، فردا بنا باشد که به عشق صندلی پاستور، مرتکب اشتباه راهبردی کاندیداتوری گشته و به جمع رؤسای معزول، فتنهگر، بیبصیرت، منحرف، خائن و محذوف ملحق گردم، به نزد مقام عظمای ولایت رفته و موارد ذیل را به عنوان موانع پیش روی کشور اعلام کرده و به معظمله عرض میکنم تا این گرهها به دست توانمند حضرتعالی گشوده نشود، کاری از دست بنده ساخته نیست و از همین حالا اعلام میکنم که در پایان کار توقعی از بنده نداشته باشید. اما گرههای کور از نگاه من
۱- ساختار معیوب قانون اساسی، این قانون که با نگاه ایدئولوژیک دههٔ پنجاه مصوب گردیده، نیاز به یک بازنگری بنیادی توسط نمایندگان واقعی ملت دارد. احالهٔ تغییر به افرادی که قانوناساسی فعلی این نقش را به آنان محول نموده، دردی از مردم ما دوا نمیکند.
۲- تابو رابطه با آمریکا و سیاست مبتنی بر دشمنی با کدخدای جهان، تا وقتی که در بر پاشنهٔ نزدیکی به بلوک شرق و مقابله با غرب در دستور کار است، امکان تحولات ساختاری وجود ندارد. به جای این راهبرد ناصواب، باید که سیاست موازنهٔ بین شرق و غرب سرلوحهٔ کار قرار گیرد.
۳- راهبرد محو رژیم صهیونسیتی، اکنون که جهان آمادهٔ پذیرش سیاست دو کشوری است و حماس هم بدان رضایت داده، کوبیدن بر طبل جنگ و شعار مرگ بر اسرائیل، از هیچگونه منطقی برخوردار نیست. بدون تردید با تغییر این استراتژی ویرانگر، مجالی برای زیستن مردم ایران و فلسطین مهیا خواهد شد.
۴- اصرار بر گفتمان هلال شیعی، به گمانم برای رهبری مشخص شده باشد که با وجود رقبای قدرتمندی چون عربستان و ترکیه، تمنای آقایی بر خاورمیانه خیال خامی بیش نیست. سیاست تعامل به جای جنگ و جدال بر سر قدرت قاهره، قطعاً منافع ملی کشور ما را تأمین مینماید.
۵- تفکر ناصواب النصر بالرعب، با سیاست بگیر و ببند، پاسخ هر اعتراض را با داغ و درفش دادن، کور کردن افراد و اعدام، فراهم نمودن حکومت پادگانی و در یک کلام، ایستادن بر این اندیشهٔ ناصواب که تا ابد میتوان به اتکاء سرنیزه حکومت کرد، پیامدی جز خودبراندازی ندارد. برای باز کردن این گره کور از آزادی زندانیان سیاسی آغاز کنید، از خانوادههای داغدار و آسیبدیده دلجویی نمایید و به جای تحکم با تواضع با مردم سخن بگویید، تا شاید امکانی برای آشتیملی مهیا گردد.
۶- تبعیض بین قومیتها و مذاهب، امروز یک سنی یا مسیحی لایق ادارهٔ کشور، با توجه به مفاد قانوناساسی حتی حق کاندیداتوری ندارد، چه رسد به اینکه رئیسجمهور شود. حتی برای بکارگیری اقوام در سطوح عالی مدیریتی، با توجه به نوع نگاه امنیتی حاکم بر کشور، کمتر از توان افراد توانمند کرد، بلوچ و عرب بهره گرفته میشود.
۷- ایستادن بر سیاست فاجعهبار حجاب اجباری، نزدیک به نیم قرن تلاش همه جانبه برای تحمیل یک پوشش خاص و چشم بستن بر حق انتخاب آن، ما را از کشش احساسی بانوان به سوی حجاب در دههٔ پنجاه، به مقاومت جانانه در برابر پوشش سر رسانده است. نظام برای حفظ یکی از احکام غیراجماعی عالمان شیعی، مردم را در برابر دین قرار داد و اینک باید که در این راهبرد تجدیدنظر عالمانه شود.
۸- خالصسازی با تیغ تیز نظارت استصوابی، تا شاکلهٔ نظام توسط نگاه بستهٔ این شورا بنیان نهاده میشود، آش همین آش است و کاسه همین کاسه
۹- بازگشت روحانیت به حوزه و واگذاری حکومت به اهل فن، کشور را با علوم حوزوی نمیتوان اداره کرد که اصولاً علت غایی تأسیس این نهاد، با حکومتداری هیچ سنخیتی ندارد. ورود این قشر به این ساحت جز نابودی باورهای دینی پیامدی نداشته است.
۱۰- ورود سپاه به عرصهٔ سیاسی، بر خلاف نظر صریح بنیانگذار انقلاب، پس از اتمام دفاع مقدس و با پیگیری شخص هاشمی، برای بهرهگرفتن از تواناییهای این نهاد برای بازسازی کشور، سپاه به حوزهٔ اقتصاد و سپس سیاست پا نهاد. اگر خبری هم عائد کشور شد، در برابر شر دادن قدرت به صاحبان زر و زور که آرامآرام به زیور تزویر نیز آراسته شد، آن منفعت حتی ارزش دیدن ندارد. تا دیپلماسی تابع میدان است، امید به نجات نیست.
بدون تردید گرههای دیگری میتوان به این سیاهه افزود، اما به گمان من تغییر حتی یکی از این موارد، کمک شایانی به ادارهٔ امور کشور میکند و دست رئیسجمهور را برای کار باز مینماید.
ای کاش کسانی بودند که با علم به این معضلات، جسارت آن را داشتند که طرح موضوع کرده و به حضرتآقا عرض کنند که در صورت تغییر در این زمینهها حاضر به پای گذاشتن به این عرصه میباشند. زهی خیال باطل
عزت زیاد
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane