نظر:
دکتر #کورش_نیکنام
موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان
در مورد جشن
#چهارشنبه_سوری
ایشان عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از ورود اعراب به ایران می داند. دکتر نیکنام در این باره می گوید:”ما زرتشتیان در کوچه ها آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را زشت می دانیم.
در گاه شماری ایران باستان و زرتشتیان اصلأ هفته وجود ندارد. ما در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم. شنبه و یکشنبه و… بعد از ورود اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. ما پیش از تسلط اعراب بر ایران هر ماه را به سی روز تقسیم می کردیم. و برای هر روز هم اسمی داشتیم . هرمز روز، بهمن روز،… برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم.” بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم ( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد.”
“بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری.” (دکتر کورش نیکنام موبدیار، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران باستان، نماینده زرتشتی ها در مجلس هفتم شورای اسلامی )
#تاریخ
#فرهنگ
#باستان
@Roshanfkrane
دکتر #کورش_نیکنام
موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان
در مورد جشن
#چهارشنبه_سوری
ایشان عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از ورود اعراب به ایران می داند. دکتر نیکنام در این باره می گوید:”ما زرتشتیان در کوچه ها آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را زشت می دانیم.
در گاه شماری ایران باستان و زرتشتیان اصلأ هفته وجود ندارد. ما در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم. شنبه و یکشنبه و… بعد از ورود اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. ما پیش از تسلط اعراب بر ایران هر ماه را به سی روز تقسیم می کردیم. و برای هر روز هم اسمی داشتیم . هرمز روز، بهمن روز،… برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم.” بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم ( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد.”
“بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری.” (دکتر کورش نیکنام موبدیار، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران باستان، نماینده زرتشتی ها در مجلس هفتم شورای اسلامی )
#تاریخ
#فرهنگ
#باستان
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
جدایی جنسی زن و مرد، در فرهنگ ایرانی نداریم
ضمیر سوم شخص "او" در گویش پارسی به زن و مرد داده نمی شود.
دگرگون آن در زبانهای لاتین و عربی یافت می شود.
در زبان پارسی، اگر در جایی به جنسیت اشاره شود، برتری با زنان است.
در زبانهای لاتین و اروپایی چنین نیست.
ما می گوییم:
زن و شوهر
به جای:
husband and wife
ما می گوییم:
خواهر و برادر
بجای:
brother and sister
ما می گوییم:
زن و مرد
بجای:
men an women
ما می گوییم:
زن و شوهر،
چون هر مردی نسبت به همسرش، هویت شوهری پیدا میکند. ولی هویت "زن" همچنان پایدار می ماند.
به جای اینکه بگوییم:
man and wife
ما نمی گوییم: mankind،
می گوئیم: مرتوگان بشر)
ما هرگز در تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایرانی؛ جنسیت را برتری ندادهایم.
اگر جایی نیاز بوده، سروری را به زنان واگذار کردهایم.
در گویش پارسی، "زن" یک واژه و گزینه جداگانه است.
نه مثل wo/man (زاده شده ودر کنار مرد).
چنانچه بدون تعصب و غرور ملی نیز بنگریم.
در بیشتر تیره ها(اقوام) ایرانی، زن و مرد دوشادوش هم کار می کنند و نسبت به دیگری برتری ندارند
در اوستا "زن" نمانُو پَتِنی" به چمار(معنی) پادشاه خانه است، همان که در پارسی کدبانو نام گرفته، "کَد وکدَه" در گویش پهلوی به چمار خانه است.
نکته ارزشمند دیگر اینکه در باور دینی نیاکان این سرزمین؛ از شش فروزه(صفت) اهورایی یاد شده که مَرتُو(انسان) نیز می تواند این ویژگی ها را در خویش شکوفا گرداند، نام زیبای هریک ازین امشاسپندان نیز به شکوه هویت زنان را اشاره دارد. سپنته آرمیی تی(اشغ سپند و بی ریا)، هه اوروَتات(خُورداد و رسایی)، اَمِرَتات(جاودانگی).
کورش بزرگ، فردوسی نامدار و اندیشمندان راستین ایرانی نیز زن و بانو را ارج گذاشته جایگاه زن را کمتر از مرد ندانسته اند.
بیگمان به همین روی نام کشور اهورایی ما ایران نام دارد؛ نامی که تنها بر دختران، بانوان و مادران جلوه کرده است.
گزینش ونگرش: #کورش_نیکنام
#ارسالی #اجتماعی #بانوان #فرهنگ
#پارسی
@Roshanfkrane
جدایی جنسی زن و مرد، در فرهنگ ایرانی نداریم
ضمیر سوم شخص "او" در گویش پارسی به زن و مرد داده نمی شود.
دگرگون آن در زبانهای لاتین و عربی یافت می شود.
در زبان پارسی، اگر در جایی به جنسیت اشاره شود، برتری با زنان است.
در زبانهای لاتین و اروپایی چنین نیست.
ما می گوییم:
زن و شوهر
به جای:
husband and wife
ما می گوییم:
خواهر و برادر
بجای:
brother and sister
ما می گوییم:
زن و مرد
بجای:
men an women
ما می گوییم:
زن و شوهر،
چون هر مردی نسبت به همسرش، هویت شوهری پیدا میکند. ولی هویت "زن" همچنان پایدار می ماند.
به جای اینکه بگوییم:
man and wife
ما نمی گوییم: mankind،
می گوئیم: مرتوگان بشر)
ما هرگز در تاریخ، فرهنگ و ادبیات ایرانی؛ جنسیت را برتری ندادهایم.
اگر جایی نیاز بوده، سروری را به زنان واگذار کردهایم.
در گویش پارسی، "زن" یک واژه و گزینه جداگانه است.
نه مثل wo/man (زاده شده ودر کنار مرد).
چنانچه بدون تعصب و غرور ملی نیز بنگریم.
در بیشتر تیره ها(اقوام) ایرانی، زن و مرد دوشادوش هم کار می کنند و نسبت به دیگری برتری ندارند
در اوستا "زن" نمانُو پَتِنی" به چمار(معنی) پادشاه خانه است، همان که در پارسی کدبانو نام گرفته، "کَد وکدَه" در گویش پهلوی به چمار خانه است.
نکته ارزشمند دیگر اینکه در باور دینی نیاکان این سرزمین؛ از شش فروزه(صفت) اهورایی یاد شده که مَرتُو(انسان) نیز می تواند این ویژگی ها را در خویش شکوفا گرداند، نام زیبای هریک ازین امشاسپندان نیز به شکوه هویت زنان را اشاره دارد. سپنته آرمیی تی(اشغ سپند و بی ریا)، هه اوروَتات(خُورداد و رسایی)، اَمِرَتات(جاودانگی).
کورش بزرگ، فردوسی نامدار و اندیشمندان راستین ایرانی نیز زن و بانو را ارج گذاشته جایگاه زن را کمتر از مرد ندانسته اند.
بیگمان به همین روی نام کشور اهورایی ما ایران نام دارد؛ نامی که تنها بر دختران، بانوان و مادران جلوه کرده است.
گزینش ونگرش: #کورش_نیکنام
#ارسالی #اجتماعی #بانوان #فرهنگ
#پارسی
@Roshanfkrane
زرتشتیان دوگانه پرست نیستند.
کانال روشنفکران
زرتشتیان تنها ستایشگر مزدا اهورا (=دانا و دانش بزرگ هستی بخش) هستند.
دوگانه پرستی که برداشتی نادرست از واژهی «اَنگره مینو» و «سپنت مینو» است، یکی از تهمتهای ناآگاهان و نابخردان است که گاهی به پیروان اشوزرتشت نسبت میدهند و شاید باور بیگانگان بدخواه بوده که با فرهنگ و اندیشه ایرانی دشمنی دارند.
زرتشت باور دارد که «دو گوهر همزاد ولی ناهمگون»، جهان هستی را پدید آوردهاند و پس از آن نیز همچنان در روند زندگی و فرآیند هستی جریان دارند. مانند «مثبت و منفی»،«کنش و واکنش»،«کشش و رانش» و مانند اینها.
او هیچکدام از این گوهرها را بد نمیداند، بلکه آن دو گوهر و دو فروزه را نیاز زندگی مادی مَرتوگان(:بشر) میداند تا شب و روز به ریخت(:شکل) درآید، سیاهی و سپیدی پایدار باشد، گرما و سرما پدید آید و روشنایی از پس تاریکی گسترده شود، گردش روزگار، پویش و جنبش در کهکشان ادامه داشته باشد.
در پی بینش زرتشت که «دوگانگی در جهان مادی» را یادآوری میکند، آموزگار ایرانی اشاره میکند که این دو گوهر همزاد و ناهمگون، هرگاه در نهاد و اندیشه مَرتو(:انسان) پدیدار شود، کسی که از دانش و خرد بهره داشته باشد، از همازوری و پیوستگی این دو گوهر، «سپنت مینو» به چمار(:معنی) منش نیک و سازنده تراوش خواهد شد و آنکه که از خرد و دانایی بهره نگیرد و تنها از احساس ناپاک بهرهمند باشد، پیوستگی این دو گوهر در وجودش «انگره مینو» را پدیدار خواهد کرد.
همانگونه که خواجهی شیراز نیز در سرودهی زیبای خود که در سرآغاز نوشتهایم، به آن اشاره دارد.
انگره مینو (اندیشه ویرانگر)، همان که از مرتو(:انسان) کژاندیش بروز میکند در گویش پارسی به اهریمن تبدیل شدهاست.
کسانیکه از این فلسفه در بینش زرتشت آگاهی نداشتند، «اهریمن» را در برابر اهورامزدا(آگاهی و دانایی بیکران هستیمند) قرار داده و چنین پنداشتند که ایرانیان باستان به دو خدا باور داشتهاند، خدای بدی و خدای نیکی، ولی هیچگاه چنین نبودهاست.
اهریمن چیزی و پدیدهای نیست که از آغاز آفریده شده خداوند باشد بلکه سرشتِ مرتوگان(:بشر) کژاندیش آن را پدید آوردهاست بنابراین اهریمن در برابر سپنت مینو است و نه در برابر اهورامزدا.
مزدیسنان، تنها یک خدا را ستایش کرده و خواهند کرد که «اهورامزدا» نامیده میشود، فروزه(:صفتی) برای پروردگار یگانه (خداوند جان و آفریننده خرد).
#کورش_نیکنام موبد و پژوهشگر #فرهنگ ایران #باستان
#ارسالی #زرتشت
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
زرتشتیان تنها ستایشگر مزدا اهورا (=دانا و دانش بزرگ هستی بخش) هستند.
دوگانه پرستی که برداشتی نادرست از واژهی «اَنگره مینو» و «سپنت مینو» است، یکی از تهمتهای ناآگاهان و نابخردان است که گاهی به پیروان اشوزرتشت نسبت میدهند و شاید باور بیگانگان بدخواه بوده که با فرهنگ و اندیشه ایرانی دشمنی دارند.
زرتشت باور دارد که «دو گوهر همزاد ولی ناهمگون»، جهان هستی را پدید آوردهاند و پس از آن نیز همچنان در روند زندگی و فرآیند هستی جریان دارند. مانند «مثبت و منفی»،«کنش و واکنش»،«کشش و رانش» و مانند اینها.
او هیچکدام از این گوهرها را بد نمیداند، بلکه آن دو گوهر و دو فروزه را نیاز زندگی مادی مَرتوگان(:بشر) میداند تا شب و روز به ریخت(:شکل) درآید، سیاهی و سپیدی پایدار باشد، گرما و سرما پدید آید و روشنایی از پس تاریکی گسترده شود، گردش روزگار، پویش و جنبش در کهکشان ادامه داشته باشد.
در پی بینش زرتشت که «دوگانگی در جهان مادی» را یادآوری میکند، آموزگار ایرانی اشاره میکند که این دو گوهر همزاد و ناهمگون، هرگاه در نهاد و اندیشه مَرتو(:انسان) پدیدار شود، کسی که از دانش و خرد بهره داشته باشد، از همازوری و پیوستگی این دو گوهر، «سپنت مینو» به چمار(:معنی) منش نیک و سازنده تراوش خواهد شد و آنکه که از خرد و دانایی بهره نگیرد و تنها از احساس ناپاک بهرهمند باشد، پیوستگی این دو گوهر در وجودش «انگره مینو» را پدیدار خواهد کرد.
همانگونه که خواجهی شیراز نیز در سرودهی زیبای خود که در سرآغاز نوشتهایم، به آن اشاره دارد.
انگره مینو (اندیشه ویرانگر)، همان که از مرتو(:انسان) کژاندیش بروز میکند در گویش پارسی به اهریمن تبدیل شدهاست.
کسانیکه از این فلسفه در بینش زرتشت آگاهی نداشتند، «اهریمن» را در برابر اهورامزدا(آگاهی و دانایی بیکران هستیمند) قرار داده و چنین پنداشتند که ایرانیان باستان به دو خدا باور داشتهاند، خدای بدی و خدای نیکی، ولی هیچگاه چنین نبودهاست.
اهریمن چیزی و پدیدهای نیست که از آغاز آفریده شده خداوند باشد بلکه سرشتِ مرتوگان(:بشر) کژاندیش آن را پدید آوردهاست بنابراین اهریمن در برابر سپنت مینو است و نه در برابر اهورامزدا.
مزدیسنان، تنها یک خدا را ستایش کرده و خواهند کرد که «اهورامزدا» نامیده میشود، فروزه(:صفتی) برای پروردگار یگانه (خداوند جان و آفریننده خرد).
#کورش_نیکنام موبد و پژوهشگر #فرهنگ ایران #باستان
#ارسالی #زرتشت
@Roshanfkrane