This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صحبتهای #شعبان_جعفري (بیمُخ) در رابطه با كودتاي ٢٨ مرداد و....
#تاریخ
#مصدق
#کاشانی
#شعبان_بی_مخ
@Roshanfkrane
#تاریخ
#مصدق
#کاشانی
#شعبان_بی_مخ
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ورود آیت الله #کاشانی با سران حکومت در روز کودتا به خانه ی ویران شده ی دکتر محمد #مصدق...
#تاریخ
@Roshanfkrane
#تاریخ
@Roshanfkrane
«نامۀ سرگشادۀ آیتالله کاشانی در آستانۀ 28 مرداد»
در آستانۀ 28 مرداد و سرنگونی مصدق، تنش در صحنۀ سیاسی ایران روزبهروز افزایش مییافت. کانون دعوا دو خواستۀ مناقشهبرانگیز مصدق بود: یکی اینکه فرماندهی کل قوا را در اختیار گیرد (که از اختیارات شاه بود و شاه با واگذاری آن با شروطی موافقت کرده بود) و دومی اینکه مجلس با برگزاری رفراندومی منحل شود. اکثریت مجلس هفدهم حامی مصدق بود، اما اقلیتی در آن سخت در برابر مصدق مقاومت میکرد. سرلشکر زاهدی نیز مدتی بود به مخالفت با مصدق برخاسته بود و از اریبهشت 1332 در مجلس تحصن کرده بود تا بازداشت نشود. جزئیات این تنش بسیار است، از آنها میگذریم و در اینجا نامۀ سرگشادۀ آیتالله کاشانی را که اوایل مرداد نوشته شده است، میخوانیم. وقتی مسجل شد مصدق قصد دارد رفراندوم برگزار کند و مجلس را منحل کند، کاشانی این نامه را نوشت. البته از اواخر سال 31 کاشانی به جمع مخالفان مصدق پیوسته بود و این نامه نقطۀ اوج آن است.
این نامه، فارغ از تأیید یا رد محتوای آن، اکنون سندی تاریخی است و اهمیت و فایدهاش برای ما این است که چکیدهای است از اتهاماتی که مخالفان مصدق دربارۀ او مطرح میکردند و میتوان با آن به فضای پیش از 28 مرداد پی برد.
▪️بسمالله الرحمن الرحیم
چون رادیو که بودجۀ آن از مال این ملت فقیر است و باید صرف تبلیغات ومطالب و مباحث مفید به حال این ملت بشود، فقط و فقط برای مقاصد شخصی و اغراض منافی مصالح ملت و مملکت و اشتباهکاری و بیآبرو نمودن مردم آبرومند و متهم داشتن اشخاص صالح و میهنپرست که میتوانند سد راه دیکتاتوری آقای محمد مصدق بشوند به کار میرود و ممکن نیست بدان وسیله عقاید خود را به سمع هموطنان عزیز برسانند، بدین وسیله به اطلاع ایشان میرسانم.
ملت غیور ایران، فراموش نکنید که از ده سال به این طرف یک نهضتی در ایران پیدا شد و هر روز قویتر و محکمتر گردید تا توانست دولتهای دستنشاندۀ امثال هژیر و رزمآرا را از بین برد و نفوذ اجانب را نابود یا لااقل ضعیف و نفت را ملی سازد و آقای دکتر مصدق از این نهضت استفاده کرده و هماهنگی با آن نشان داد تا به وسیلۀ آن حریفهای خود را از عرصۀ حکومت دور کرد و خود بر مستند صدارت نشست. اکنون 28 ماه است که ایشان زمامدار است و در تمام این مدت یک قدم مفید به حال شما که بتوان آن را اسم ببرد برنداشته (مگر موضوع ملی شدن نفت که با قیام عمومی و فداکاری ملت رشید ایران بوده است). هر روز وعدههای برزگ میدهد و فردا عذر میآورد که من میخواستم این کارها را بکنم، ولی عمال اجنبی کارشکنی کردند و به ادعای او عامل اجنبی هر کسی است که از او موآخذه کند یا بپرسد که آن مواعیدی که شما در این مدت دادهاید کجاست یا چرا یک قدم اصلاحی برنمیدارید یا چرا اعمالی را که به دیگران ایراد میگرفتید، خود مرتکب میشوید؟
با این ترتیب، یعنی با هو و جنجال و ادعا و تهمت و افترا، تمام قوههای موجود در مملکت را از بین بُرد و ساعت به ساعت راه را برای رسیدن به دیکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموارتر ساخت تا بر تمام قوای مملکت مسلط گردید و اکنون به اتکای چند تاک و عرابۀ جنگی و افواج نظامی و پلیس و ژاندارمری که در دست دارد، میخواهد رفراندوم [برگزار] و مجلس را منحل کند. آقای دکتر مصدق مجلسی را که خودش انتخاب کرد و بیش از صدبار گفته که صدی هشتاد آن ملی است، قبول ندارد و برای فرار از استیضاح و راه ندادن به ناظر بانک که از طرف مجلس انتخاب شده تا به حساس اسکناسهای زیادی که منتشر ساخته (و ظاهراً در حدود 450 میلیون تومان است)، رسیدگی کند، مجلس را با وادار ساختن نوکران خود به استعفا تعطیل و برای انحلال آن رفراندوم میکند.
یک ملت ضعیف هر چه بنیان مشروطیت و حکومت ملی و طرق مشورت و شرکتش در حکومت قویتر باشد، پایۀ استقلال و خودمختاری و وحدت ملی و تمامیت کشورش قویتر است و هر چه حکومت فردی بر آن غالبتر باشد، بنیان استقلال و وحدتش ضعیفتر است، زیرا هیچ دولت نیرومند خارجی از ملتی نمیتواند چیزهایی به زیان کشورش بگیرد، ولی از یک فرد به آسانی میگیرد.
هموطنان، بارها برای قطع ید اجنبی و اصلاح امور این ملت تبعید شدهام و به تمام مقدسات خدا جز خیر این ملت و مملکت آرزویی ندارم. من آنچه فریضۀ دینی و وطنیام بود با شما در میان نهادم و حالا خود میدانید اگر توجه نکنید نادم میشوید، در حالی که ندامت سودی ندارد. خداوندا شاهد باش صلاح دین و دنیای این ملت را گفتم و در نزد او و اولیای حق مسئولیتی ندارم.
سید ابولقاشم کاشانی▪️
دربارۀ پیشینۀ سرلشکر زاهدی خواندن این مطلب را پیشنهاد میکنم: «در بازداشت انگلیسیها»
مهدی تدینی
#مصدق، #کاشانی،
@Roshanfkrane
در آستانۀ 28 مرداد و سرنگونی مصدق، تنش در صحنۀ سیاسی ایران روزبهروز افزایش مییافت. کانون دعوا دو خواستۀ مناقشهبرانگیز مصدق بود: یکی اینکه فرماندهی کل قوا را در اختیار گیرد (که از اختیارات شاه بود و شاه با واگذاری آن با شروطی موافقت کرده بود) و دومی اینکه مجلس با برگزاری رفراندومی منحل شود. اکثریت مجلس هفدهم حامی مصدق بود، اما اقلیتی در آن سخت در برابر مصدق مقاومت میکرد. سرلشکر زاهدی نیز مدتی بود به مخالفت با مصدق برخاسته بود و از اریبهشت 1332 در مجلس تحصن کرده بود تا بازداشت نشود. جزئیات این تنش بسیار است، از آنها میگذریم و در اینجا نامۀ سرگشادۀ آیتالله کاشانی را که اوایل مرداد نوشته شده است، میخوانیم. وقتی مسجل شد مصدق قصد دارد رفراندوم برگزار کند و مجلس را منحل کند، کاشانی این نامه را نوشت. البته از اواخر سال 31 کاشانی به جمع مخالفان مصدق پیوسته بود و این نامه نقطۀ اوج آن است.
این نامه، فارغ از تأیید یا رد محتوای آن، اکنون سندی تاریخی است و اهمیت و فایدهاش برای ما این است که چکیدهای است از اتهاماتی که مخالفان مصدق دربارۀ او مطرح میکردند و میتوان با آن به فضای پیش از 28 مرداد پی برد.
▪️بسمالله الرحمن الرحیم
چون رادیو که بودجۀ آن از مال این ملت فقیر است و باید صرف تبلیغات ومطالب و مباحث مفید به حال این ملت بشود، فقط و فقط برای مقاصد شخصی و اغراض منافی مصالح ملت و مملکت و اشتباهکاری و بیآبرو نمودن مردم آبرومند و متهم داشتن اشخاص صالح و میهنپرست که میتوانند سد راه دیکتاتوری آقای محمد مصدق بشوند به کار میرود و ممکن نیست بدان وسیله عقاید خود را به سمع هموطنان عزیز برسانند، بدین وسیله به اطلاع ایشان میرسانم.
ملت غیور ایران، فراموش نکنید که از ده سال به این طرف یک نهضتی در ایران پیدا شد و هر روز قویتر و محکمتر گردید تا توانست دولتهای دستنشاندۀ امثال هژیر و رزمآرا را از بین برد و نفوذ اجانب را نابود یا لااقل ضعیف و نفت را ملی سازد و آقای دکتر مصدق از این نهضت استفاده کرده و هماهنگی با آن نشان داد تا به وسیلۀ آن حریفهای خود را از عرصۀ حکومت دور کرد و خود بر مستند صدارت نشست. اکنون 28 ماه است که ایشان زمامدار است و در تمام این مدت یک قدم مفید به حال شما که بتوان آن را اسم ببرد برنداشته (مگر موضوع ملی شدن نفت که با قیام عمومی و فداکاری ملت رشید ایران بوده است). هر روز وعدههای برزگ میدهد و فردا عذر میآورد که من میخواستم این کارها را بکنم، ولی عمال اجنبی کارشکنی کردند و به ادعای او عامل اجنبی هر کسی است که از او موآخذه کند یا بپرسد که آن مواعیدی که شما در این مدت دادهاید کجاست یا چرا یک قدم اصلاحی برنمیدارید یا چرا اعمالی را که به دیگران ایراد میگرفتید، خود مرتکب میشوید؟
با این ترتیب، یعنی با هو و جنجال و ادعا و تهمت و افترا، تمام قوههای موجود در مملکت را از بین بُرد و ساعت به ساعت راه را برای رسیدن به دیکتاتوری و حکومت فردی و خودسری هموارتر ساخت تا بر تمام قوای مملکت مسلط گردید و اکنون به اتکای چند تاک و عرابۀ جنگی و افواج نظامی و پلیس و ژاندارمری که در دست دارد، میخواهد رفراندوم [برگزار] و مجلس را منحل کند. آقای دکتر مصدق مجلسی را که خودش انتخاب کرد و بیش از صدبار گفته که صدی هشتاد آن ملی است، قبول ندارد و برای فرار از استیضاح و راه ندادن به ناظر بانک که از طرف مجلس انتخاب شده تا به حساس اسکناسهای زیادی که منتشر ساخته (و ظاهراً در حدود 450 میلیون تومان است)، رسیدگی کند، مجلس را با وادار ساختن نوکران خود به استعفا تعطیل و برای انحلال آن رفراندوم میکند.
یک ملت ضعیف هر چه بنیان مشروطیت و حکومت ملی و طرق مشورت و شرکتش در حکومت قویتر باشد، پایۀ استقلال و خودمختاری و وحدت ملی و تمامیت کشورش قویتر است و هر چه حکومت فردی بر آن غالبتر باشد، بنیان استقلال و وحدتش ضعیفتر است، زیرا هیچ دولت نیرومند خارجی از ملتی نمیتواند چیزهایی به زیان کشورش بگیرد، ولی از یک فرد به آسانی میگیرد.
هموطنان، بارها برای قطع ید اجنبی و اصلاح امور این ملت تبعید شدهام و به تمام مقدسات خدا جز خیر این ملت و مملکت آرزویی ندارم. من آنچه فریضۀ دینی و وطنیام بود با شما در میان نهادم و حالا خود میدانید اگر توجه نکنید نادم میشوید، در حالی که ندامت سودی ندارد. خداوندا شاهد باش صلاح دین و دنیای این ملت را گفتم و در نزد او و اولیای حق مسئولیتی ندارم.
سید ابولقاشم کاشانی▪️
دربارۀ پیشینۀ سرلشکر زاهدی خواندن این مطلب را پیشنهاد میکنم: «در بازداشت انگلیسیها»
مهدی تدینی
#مصدق، #کاشانی،
@Roshanfkrane