روشنفکران
81.6K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
#دکتر_محمود_سریع‌القلم

🔻 #هنری_كيسينجر دربارۀ سياست خارجی به نكته مهمی اشاره ميكند او ميگويد : حکومت یک کشور زمانی میتواند اعلام کند سياست خارجی‌اش موفق است كه سیاستی را که دنبال میکند در تناقض با خواسته‌ها ، آرزوها , انتظارات و فهم عموم مردم جامعه نباشد

🔻 به عنوان مثال آمريكا به عراق حمله كرد و طبیعتا از متحدین خود انتظار حمایت داشت اما آلمان اعلام كرد كه کشور ما در اين جنگ مشاركت نمی‌كند چرا ؟؟ چون جامعۀ آلمان راضی به اين موضوع نيست و ما به عنوان حکومت برخلاف خواست جامعه حركت نمی‌کنیم . به طور کلی در سرتاسر جهان تمام کشورها به دنبال تامین بهترین شرایط برای مردم خود هستند زیرا بالاتر از این هدف در حکمرانی و به طور مشخص در حوزۀ سیاست‌ خارجی وجود ندارد . برای درک بهتر نتایج و پیامدهای این نوع حکمرانی کافیست بدانیم مثلا در آلمان طی 43 سال گذشته نرخ تورم همواره بین یک تا دو درصد بوده یعنی برای حکومت آلمان سرنوشت و زندگی مردمش بیش از هرچیز دیگری حائز اهمیت است پس در این مسیر باید دائما در حال اصلاح کردن خود باشد

🔻 من دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم که انقلاب شد و تلقی ما از انقلاب این بود که با جامعه‌ای روبرو خواهیم شد که در آن آحاد مردم میتوانند یک زندگی معقول داشته باشند چون اصلا هدف از انقلاب همین است که یک سیستم بهتر ، یک جامعه معقول‌تر ، یک انسان پیشرفته‌تر و معنوی‌تر به وجود بیاید یعنی نسلی که در معرض انقلاب قرار گرفت همه در پی کیفیت‌ها بودند ، کیفیت زندگی بهتر چه از نظر مادی ، معنوی ، انسانی و خیلی مسائل دیگر یعنی انقلابی‌گری خارج از این مبانی نیست مگر اینکه ما از انقلابی گری تعریف دیگری داشته باشیم ، کسی نمی‌گوید که پیاده کردن عدالت و اخلاق در جهان امری ناپسند است اما باید امکان‌پذیر باشد

🔻 نظام سیاسی ما در سطح جهان به دنبال #عدالت و #اخلاق است اما اگر همین ارزش‌ها را در داخل کشور خودمان حاکم می‌کردیم شاید آنگاه میشد دنبال اخلاق در سطح جهان باشيم ولی وقتی در خارج از مرزها به دنبال اهدافی هستیم که مردم ایران از آن محروم مانده‌اند طبیعتا هیچ کشوری حاضر به همراهی با شعارهایمان نیست زیرا چنین دیدگاهی با حقیقت و روح جامعه در تضاد است و هرگز به فرمول پیشرفت و موفقیت بدل نخواهد شد

@Roshanfkrane
🕊


🔖 #یادداشت_های_دلتنگی


و مرگ، تسلای آرام #دلتنگی است. هرشب، چشم بستیم و مُردیم، به شکرانه آسودن روحی بی‌کس، و آرمش تنی مسکین. هرشب؛ چشم بستیم و مردیم، و گذاشتیم بوسه هایی که رخ ندادند شعله شوند به جان تشنه ما. هرشب، عطش شدیم و نگذاشتند و نخواستند ابر شویم و بباریم بر کویرهای تشنه تن.
قبیله ای که یک نفر از آن زنده مانده بود و منقرض شد، ما بودیم. قبیله ای که گم شد در دشتی دور، همیشه همه کس را به خودش ترجیح داد، و هرچه خواست را گم شده دید در چنبره #اخلاق و #قانون و #شرایط، و #تنها ماند.
گاهی کنار کسی خوابید که کنار او خوابش نمی برد، و گاهی کنار کسی بیدار ماند که از بیداری جز هرزگی بلد نبود.
ما، تن فروش های مکدر، که به بهای غرور و شوکت و یاد، بوسه های تیغ دار باد را برگزیدیم ، بس که کسی نبود پناه مان بدهد در رنگ ها و نورها. ما بودیم که تمام شدیم، در هر شمعی که تمام شد. تمام شدیم، و از بس که نبودن را بلد بودیم هیچ کس نفهمید که دیگر نیستیم ...


#حمید_سلیمی
#یادآوریهای_فیسبوک


@Roshanfkrane
@sokhanranihaa - مصطفی ملکیان - نقش قواعد حقوقی در بهینه سازی اخلاق…
@sokhanranihaa
سخنرانی #مصطفی_ملکیان

عنوان : « نقش قواعد حقوقی در بهینه سازی اخلاق در جامعه » به همراه گفتگو با دکتر محمد راسخ

سه شنبه،29 بهمن 98

دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی

#صوتی #اجتماعی #حقوق #اخلاق

@Roshanfkrane
روزنامه اطلاعات در یادداشتی نوشت:

سال ۱۳۶۶ شمسی است.
بازی‌های فوتبال مقدماتی جام ملت‌های آسیا، کاتماندو پایتخت کشور فقیر نپال.
تیم فوتبال ایران با تیم میزبان در حال بازی است. در نیمه دوم، در حالی که بازیکنان ایران بازی را از حریف، تا اینجای کار، برده‌اند، مرتضی کرمانی مقدم بازیکن ستاره مهاجم تیم ملی در زمین خوش‌ می‌درخشد و نیمکت‌نشینان بازی برجسته او را تشویق می‌کنند.

ناگهان مرحوم پرویز دهداری مدیر فنی تیم ملی به رضا وطن‌خواه سرمربی تیم می‌گوید مرتضی را از زمین بیرون بکش! وطن‌خواه به دهداری می‌گوید پرویزخان! ما هر سه تعویض‌مان را انجام داده‌ایم. نمی‌توانیم دیگر تعویض کنیم. مرتضی هم که فوق‌العاده ظاهر شده است. پرویزخان اما می‌گوید می‌دانم که نمی‌توانیم تعویض کنیم، گفتم از زمین بیرون بیار. ده نفره بازی می‌کنیم!
مرتضی در میان بهت خودش و ناباوری بازیکنان حریف و تماشاچیان، از زمین بیرون می‌آید، بدون آنکه کسی بتواند جانشینش شود.

بعد از بازی، وطن‌خواه مرتضی کرمانی مقدم را می‌خواهد و می‌گوید پرویزخان با شما کار دارد، به اتاقش برو.

پرویز دهداری با او آرام آرام شروع به سخن می‌کند. از او و توانایی‌اش در فوتبال تعریف می‌کند و او را تشویق و تحسین می‌کند. بعد از این تعریف‌ها، مرتضی بیشتر تعجب می‌کند.
از او می‌پرسد: خیلی عذر می‌خواهم پرویزخان. اگر این طور است که می‌فرمائید پس چرا وسط بازی مرا کشیدید بیرون.
من که حتی کارت زرد هم نداشتم…

دهداری نگاهی عمیق به مرتضی می‌کند. مرتضی احساس می‌کند نگاه‌های پرویزخان از او گذر کرد و تا دوردست‌ها، آنسوی دیوار اتاق، امتداد یافت…
پرویزخان نفس عمیقی می‌کشد و می‌گوید: تو آن بازیکن حریف را دریبل یکسره و دو سره زدی و بعد توپ را از میان پاهایش عبور دادی و دوباره توپ را گرفتی و منتظر ماندی تا دوباره تقلا کند و دوباره دریبلش کنی؟
فکر نکردی که آن بازیکن هم، مثل تو، بازیکن تیم ملی یک سرزمین است. ملتی منتظر دیدن درخشش و شایستگی او هستند. از آن گذشته، او پدر دارد، مادر دارد، احتمالاً زن دارد، بچه دارد، خویشاوند دارد، آنها دارند بازی را می‌بینند، منتظرند ببینند فرزندشان، همسرشان یا پدرشان در مصاف با حریف چه می‌کند.
تو او را نزد خانواده‌اش، بچه‌محل‌هایش، دوستانش و ملتش تحقیر کردی، خوار و خفیف کردی.

مرتضی جان! ما قبل از اینکه فوتبالیست باشیم، انسانیم. چه کسی به ما حق داده است انسان دیگری را کوچک کنیم، حقیر کنیم، خجالت‌زده کنیم. آن هم در برابر میلیون‌ها جفت چشم…؟
پس #انسانیت چه می‌شود؟ #اخلاق چه می‌شود؟ #جوانمردی چه می شود؟ فتوت چه می‌شود؟…
پرویزخان سخن می‌گفت و مرتضی اشک می‌ریخت….......


پی نوشت:

چگونه بود این نسل؟
نسلی که نه ستاد اقامه نماز داشت، نه ستاد امر به معروف و نه بر در و دیوار شهرهایش آیه و حدیث و روایت.
نه نماز جمعه، نه هرروز از رادیو و تلویزیون اش روایت اخلاق دین داری و درس انسانیت خبری بود.
آن نسل سینمای فیلم فارسی داشت. عرق فروشی سر خیابان رو داشت اما برای رفتن یا نرفتن مختار بود.
این نسل دمار از روزگار لشکر عراق در آورد. فقط با اینگونه آزادی و این طرز تفکر میتوان آموخت که برخورد با زیردست باید چگونه باشد. نسل گذشته به راستی و به دور از ریا و نفاق، اخلاق گرا و آزاده بودند که امتداد راه #پوریای_ولی و #تختی در مسیری سبز تا نپال هم کشیده میشود...

اخلاق و جوانمردی را با بخشنامه و دستور نمی توان در جامعه جاری کرد....

✍️؟

#جالب #اجتماعی

@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 دشواری های انتخاب اخلاقی
👤 #علیرضا_امتیاز

گاهی میان دو گزینه که هر دو اخلاقی هستند، انتخاب بسیار دشوار می‌شود.

این سخنرانی گزیده ای از نظریات روانشناسی #لارنس_کلبرگ و آرای فلسفی #پیتر_سینگر در این باره را بررسی می‌کند.

#روانشناسی #اخلاق #اجتماعی

@Roshanfkrane
✔️فضیلت اخلاقی #احسان

✍️ #مصطفی_ملکیان

🔹احسان دیگران را مثل خود دیدن است، یعنی اگر همانطور خودم مثلا یک لباس نداشته باشم و درصدد برمی‎آیم که برای خودم آن لباس را تهیه کنم؛ در مورد شما هم همینگونه باشم و چنین احساس کنم که لباس نداشتن شما لباس نداشتن خود من است و درصدد تهیه لباس برای شما باشم یا مثلاً وقتی شما سیلی ای خورده اید، گویا من سیلی خورده ام و وقتی به شما ظلمی شده، گویا به من ظلم شده است.
دو نکته در باب احسان واجد اهمیت است:

1️⃣ انسان همواره در طول زندگی خود، برای خودش درد و رنج هایی را می پذیرد تا به لذت هایی پایدارتر و ژرف تر برسد. مانند درد و رنج بیدار ماندن در شب امتحان. در مورد دیگران نیز باید اینگونه در نظر گرفت. یعنی اگر من اهل احسان باشم برعهده ام نیست که تمامی درد و رنج های شما را را از بین ببرم کما اینکه در مورد خودم نیز اینگونه نیستم که همه درد و رنج ها را از خودم برطرف کنم. پس ما در احسان بایستی از هر نوع احساساتی گری برحذر باشیم. بنابراین احسان منافاتی با احساسات زودگذر مخاطب ندارد.

🔹بنابراین احسان را نباید با مفاهیم دیگری مثل:تن پرورده کردن دیگری،لی لی به لالای دیگری گذاشتن و... اشتباه گرفت. در احسان باید انسان منفعت دراز مدت طرف مقابل را در نظر بگیرد و نه منفعت کوتاه مدت او را. به عبارت دیگر احسان رعایت مصالح و مفاسد دیگران است و نه خوشایند و بدایند آنان. احسان یعنی دیگران را مانند خود دیدن و همانطور که من در تعارض میان خوشایند و مصلحت، مصلحت خودم را در نظر می گیرم، مصلحت دیگری را نیز رعایت نمایم.

2️⃣ باید دقت کنیم که داوری های اخلاقی ام درباره خویشتن به اطلاعاتی که حین عمل داشته ام بستگی دارد.مثلاً اگر من گمان میکنم که غذای خاصی برای فرزندم مضر است. در این باب بایستی جستجوی لازم را برای گرفتن اطلاعات انجام دهم تا اطلاعات کافی و درست را در این باب داشته باشم که نهایتاً اطلاعات غلط در اختیار فرزندم قرار ندهم. دادن اطلاعات غلط بدون جستجوی کافی با فضیلت احسان منافات دارد./حیات طیبه

#اندیشه #اخلاق

@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 سخنرانی استاد ملکیان با عنوان «نقش قواعد حقوقی در نهادینه سازی اخلاق در جامعه»
29 بهمن 98، دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی

از کانال استاد #مصطفی_ملکیان

#اندیشه #اخلاق #اجتماعی #حقوقی

@Roshanfkrane
آیا زنها به پول وابسته اند ؟

زن ها به چه چیزی بیشتر از پول نیاز دارند؟

زن ها بیشتر از پول به #توجه نیاز دارند

زن ها بیشتر از پول به #احترام_و_وقت_گذاشتن نیاز دارند

زن ها بیشتر از پول به #وفاداری و تعهد نیاز دارند

زن ها بیشتر از پول به یک #حامی و تکیه گاه نیاز دارند

زن ها بیشتر از پول به یک مرد شنونده و #اهل_صحبت_کردن نیاز دارند

زنهابیشتر از پول به مرد #اخلاق_خوش نیاز دارند ؛

که اگر نباشد هیچ ثروتی نمیتواند قلب یک زن را مالک شود
#بانوان
@Roshanfkrane
از تئوری پردازانی که معتقد است ماکیاولیسم مذهبی از نوع اسلامی در سیاست ایران وجود دارد می‌توان عماد افروغ را نام برد.

وی می‌گوید:

«ما امروز، غرب را می‌کوبیم اما از غربی‌ها، غربی تریم. امروز معنویت و اخلاق، فدای سود و اقتدار شده و در واقع جای هدف و وسیله عوض شده است. اگر سیاست برای خودش هدف شد و فعل سیاسی، فعل مشروط نبود و فعل هدف شد، فاتحه اخلاق را باید خواند. اما اگر فعل اخلاقی فعل هدف شد، مشکلات حل می‌شود. در واقع معنویات طراز سیاست است و نه برعکس.»

#غرب #ماکیاولیسم #ماکیاولیسم_مذهبی #عماد_افروغ #اخلاق #ماکیاولی

@Roshanfkrane
💢 گناه مومنانه

🖌
#امید‌فراغت روزنامه‌نگار

🔸یکی از عجیب‌ترین و البته مهم‌ترین داستان‌های کوتاه جهان، داستانی‌ست به نام "Boule de suif" نوشته‌ی
#گی‌دو‌موپاسان فرانسوی که در فارسی به *تُپُلی* ترجمه شده است.

🔸تپلی روایت اولویت
#غریزه‌ی‌بقا و پیشی گرفتن آن از تمام اخلاقیات ساخته‌ی بشر در مواقعی‌ست که منافع و امنیتِ آدمی‌زاد به خطر می‌افتد.

🔸داستان در خلال یکی از جنگ‌های پروس"
#آلمان" و فرانسه در قرن نوزدهم اتفاق می‌افتد. ده تن از اهالی یکی از شهرهای مرزی فرانسه برای فرار از نیروهای #اشغال‌گر پروس تصمیم می‌گیرند، سوار یک کالسکه شوند.

🔸یک
#فاحشه که نام اصلی او Elisabeth Rousset است، یک ُنت، یک زوج مغازه‌دار از طبقه‌ی متوسط، یک #کارخانه‌دار ثروتمند و همسرش، یک روشنفکرِ #جمهوری‌خواه، دو زنِ راهبه و چند #بورژوای دیگر که سبب می‌شوند کالسکه، یک جهان کوچک از جامعه‌ی #فرانسه را تشکیل بدهد.

🔸الیزابت که برخلاف باقی مهمان‌ها شخصیتی رُک و غیر نمایشی دارد، نه به نظرات سیاسی باقی حاضران در کالسکه گوش می‌دهد و نه
#محافظه‌کار و #محاسبه‌گر است. برخلاف بقیه که پس از پیمودن چند ساعت از راه، گرسنگی را سرکوب می‌کنند و آذوقه‌های‌شان را رو نمی‌کنند، تپلی"الیزابت" سبد غدایش را باز کرده و به بقیه هم تعارف می‌کند.

🔸مهمان‌ها که در بدو ورود و به دلیل دانستن شغل تپلی با اکراه و انزجار به او نگاه  و از همسفر بودن با او احساس حقارت می‌کردند، دست رد به غذاهای خوشمزه‌ی تپلی نمی‌زنند.

🔸در این میان کالسکه به دلیل هوای بد و مه گرفتگی، وارد نواحی تحت اشغال آلمان‌ها شده و اعضای کالسکه، برای شب‌مانی به یک مسافرخانه مراجعه می‌کنند، که به یک‌باره متوجه حضور
#نظامیان‌پروس در آنجا می‌شوند.

🔸افسر آلمانی تمام اعضای
#کالسکه را در مسافرخانه بازداشت می‌کند و پس از دو روز که فرانسوی‌ها جویای دلیل می‌شوند، افسر آلمانی به آن‌ها می‌گوید: شرط آزادی‌شان این است که تُپُلی بپذیرد که یک شب پیش او بخوابد!

🔸از اینجا کشمکش اصلی داستان شروع  می‌شود و اوج می‌گیرد؛ تپلی حاضر نیست دشمن
#میهنش را کامروا سازد!
هموطنان کالسکه‌نشین او نیز، ابتدا از شنیدن این درخواست بی‌شرمانه خشمگین شده و از تپلی حمایت می‌کنند. ولی رفته‌رفته و با گذر زمان از غرور و مقاومت او برای نخوابیدن با افسر آلمانی به ستوه می‌آیند! حالا تمام افرادی که تا دو روز پیش از
اخلاق دم می‌زدند، برای نجات جان‌شان دست به دامان تپلی شده‌ تا با مرد آلمانی بخوابد!

🔸تمام افرادی که تا ساعتی پیش
#روسپی‌گری را پیشه‌ای زشت و ننگین برمی‌شمردند، از #روشنفکر و #ثروتمند گرفته تا #راهبه و #تاجر و #فرهیخته، همگی دست به یکی می‌کنند تا تپلی را راضی به قحبگی کنند!

🔸موپاسان در این داستان به طرز شگفت‌ انگیزی "وابسته بودن
#اخلاق به شرایط را نشان می‌دهد".

🔸تمام کسانی که تا چند ساعت پیش
#فاحشگی را پیشه‌ای زشت و قبیح می‌دانستند و لاف #مقاومت و ایستادگی در برابر #دشمن می‌زدند با هر روشی که بلد بودند، از توجیهات مذهبی تا شیوه‌های رایزنیِ تجاری استفاده می‌کنند تا دختر بی‌نوا، از غرور شخصی و حس میهن‌پرستی خودش دست بردارد و راضی شود با افسر آلمانی بخوابد!

🔸صحنه‌های پایانیِ داستان یک
#تراژدی محض است. تپلی برخلاف غرور و خواست قلبی، برای خیر جمعی با #افسر آلمانی خوابیده، کالسکه در حال حرکت است و افرادی که در روز روشن برای تپلی دیوثی کرده‌اند حالا آذوقه‌های‌شان را درآورده‌ و می‌خورند.

🔸تپلی گرسنه و غمگین در گوشه‌ی کالسکه نشسته و به جماعتی نگاه می‌کند که دوباره بر سر
#میهن #غرور #آزادی #خدا و #پاکدامنی با هم حرف می‌زنند!

🔸هیچ‌ کس به الیزابت نگاه نمی‌کند ولی گی‌دو‌موپاسان او را در تاریخ ادبیات جهان جاودانه می‌کند. دختری مهربان و پاک که بین
#فاحشه‌های واقعی نشسته است!
#داستان #اندیشه #تربیتی #اجتماعی

@Roshanfkrane