This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
«فرهاد میثمی (متولد ۲۶ آبان ۱۳۴۸) پزشک، بنیانگذار انتشارات کمکآموزشی اندیشهسازان، فعال مدنی، مترجم و زندانی سیاسی است.وی در تاریخ ۹ مرداد ۱۳۹۷ به علت مخالفتش با حجاب اجباری، در کتابخانه خانگی خود بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.و از آن زمان تا به حال یکبار هم مرخصی نداشته است.
در ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ میثمی در حالیکه چهارمین سال دوران محکومیت خود را در زندان رجایی شهر کرج میگذراند در شعبه ۱ بازپرسی دادگاه انقلاب کرج به او اتهام تبلیغ علیه نظام ابلاغ شد.که وی به دلیل عدم رعایت قانون در ابلاغ از قبل وقت دادرسی از شرکت در آن جلسه خودداری کرده است.
دیروز در نامهای از زندان اعلام کرد قصد دارد در ۱۰ روز آینده آبی که مینوشد را تلخ میکند تا نشانهای از «روزگار تلختر از زهری باشد» که حکومت ایران از «جمیع جهات برای همگان» ایجاد کرده است.»
#فرهاد_میثمی #اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
در ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ میثمی در حالیکه چهارمین سال دوران محکومیت خود را در زندان رجایی شهر کرج میگذراند در شعبه ۱ بازپرسی دادگاه انقلاب کرج به او اتهام تبلیغ علیه نظام ابلاغ شد.که وی به دلیل عدم رعایت قانون در ابلاغ از قبل وقت دادرسی از شرکت در آن جلسه خودداری کرده است.
دیروز در نامهای از زندان اعلام کرد قصد دارد در ۱۰ روز آینده آبی که مینوشد را تلخ میکند تا نشانهای از «روزگار تلختر از زهری باشد» که حکومت ایران از «جمیع جهات برای همگان» ایجاد کرده است.»
#فرهاد_میثمی #اعتراضات #اجتماعی
@Roshanfkrane
ستونی برای سقف فروریختهی میهن.....
برای #فرهاد_میثمی
کانال روشنفکران
✍ خورشید سلیمانی
نگفتن از تو دشوار است، گفتن از تو جانکاه. ندیدن تو ماتم است، دیدنت جانسوز. سخن گفتنِ تو چراغی در تاریکی است، خاموشیات فریاد.
برادر جان!نمیدانی چه غمگینم. نمی دانی که این تصویر، این تنِ تکیده، این استخوانهایی که سخت و استوار، ستون به سقف وطن زدهاند، چه آتشی بر جان ما زده است. و این روزها، اگر برای تو زجر اندر زجر اندر زجرند، برای ما استیصالند. انبوه اندوهند. حس بیکسی و رهاشدگیاند. تلخی انتظارند. خالی بودناند. بیبرادریاند.
برادر جان نمیدانی چه دلتنگم. برای تو که کوهکَنی را پیشهی خود ساختهای. که تیشه زدن بر کوه یخ را به جان خریده ای. که به امید آوایی در دوردستها بر جان خویش زخمه میزنی. که میدانی غیرممکنها ممکن خواهد شد . که بر سر میثاق خویش با یاران ماندهای. که میگویی همچنان خواهی ماند. همچنان خواهی راند.
اما من قلم بر کاغذ نمیرانم که از قهرمانیهایت بنویسم. نه. شرارهای که هرروز در چشمانت شعلهورتر میشود یا لبخند فاتحانهات هنگام انجام غیرممکنها یا امید به شکلگیری کوشش جمعی یا متانت و آزادگی در محبس هم، بهانهی این نوشتن نیست.
برادر جان نمیدانی که وقتی این تن تکیده ، این جان رنجور و این نگاه استوار را میبینم، نه به تو، که خودخواهانه به خویش میاندیشم. به شرمی که در جانم نشسته. به روحی که خسته و عاصی سر بر قفس میکوبد. به ناشکیبایی به وقتِ دلشکستگی. و آن زمان است که تصویر تو مرا و ما را به آرامش و ایستادگی دعوت میکند. با لبخند. با نگاهی آتشین. با تنی خسته. با آوایی که از دوردستها شنیدهای و اکنون میخواهی ما را هم به شنیدنش دعوت کنی: ما زنده از آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست...
اما برادر جان نمیدانی دیدن تصویر تو، شنیدن از زجرت و آگاهی از عزمت برای ادامه مسیر، چه آتشی به جان ما میزند و آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست...ببین برادر. انگار سقف آسمان هم چنان بلند و چندان دستنیافتنی شده که قرار نیست دستی از غیب برون آید و برسینهی نامحرمان بکوبد.
ما...در محاصره نامحرمان...در سراپردهی محنت نشستهایم و روزها را میشماریم. راستی امروز چندمین قرن از نبودنِ ماست؟ زیرا دانستهایم نبودن از آن ماست و تو همیشه بودهای. همین دوروبرها. خندان. مصمم. با بالهایی که جای چیدنشان بر روی کتفت بر آنها گواهی میدهد.با استخوانهایی که ستون به سقف وطن زدهاند. وبا اخگری در چشم که همچون آتش طور، وادی ایمن را نشانمان میدهند.
و ما...سرگردان...زخمی....گرفتار در محبس زجر و استیصال...در گذرگاهِ تنگِ عافیت...در مقابل دریچههای بستهی آسمان... به دنبال غزالان رعنایی میگردیم که با باد صبا رفتند و صدایی که گویی در گنبد دِماغ خویشتنمان پژواک مییابد و در جهانی که انگار با ما قهر است، گم میشود.
این ماییم برادر جان. با دلی که دو نیم شده است. چشم به محبسها و یاران دربند دوختهایم و هربار که عکسی از آنها میبینیم، ناتوان از سوزاندنِ تصویر، به سوختن تن میدهیم که اینبار به مدد بازیِ چرخ و نیرنگ گردون، عکسها ما را میسوزانند.
این ماییم برادر جان. از آنرو که فراوانیم، در یک قاب و یک فریم نمیگنجیم. اما هستیم. و خوب نگاه کن... جای تو آن بالا، بین ایستادهها، خالیست.
برادر جان،چمن لالههای ما پر است از شهیدان خونین کفن. و اگر در مذهبِ اربابِ قدرت و ثروت و جهالت، خون عاشق مباح است...اگر سجادههای صلاح و تقوا از خونِ سالکان حقیقت رنگین است... اگر آب حَیوان تیره گون شده و خضر فرخپی نمیآید....اگر زاهدانِ خلوتنشین، آفتِ نوگلانِ وطن شدهاند....اگر این شرح بینهایت، حرفیست از هزاران... بزرگا! مردا! جای تو آن بالا بین قدبلندها و ایستادهها خالیست. منتظرت میمانیم. تا برگردی. با همان لباس سبز. همان موهایی که به یک طرف شانه کردهای. و اینبار بدون عینک آفتابی. زیرا که ما... همهی ما، تشنهی نوریم. و به وقت طلوع خورشید، همه، در یک قاب، دست در دست هم، با مهر و دوستی، به روزگاران تلخ میخندیم و بر زخم تن یاران مرهم میگذاریم.
مخلص شما:خورشید ☀️
#ارسالی درد #اجتماعی
@Roshanfkrane
برای #فرهاد_میثمی
کانال روشنفکران
✍ خورشید سلیمانی
نگفتن از تو دشوار است، گفتن از تو جانکاه. ندیدن تو ماتم است، دیدنت جانسوز. سخن گفتنِ تو چراغی در تاریکی است، خاموشیات فریاد.
برادر جان!نمیدانی چه غمگینم. نمی دانی که این تصویر، این تنِ تکیده، این استخوانهایی که سخت و استوار، ستون به سقف وطن زدهاند، چه آتشی بر جان ما زده است. و این روزها، اگر برای تو زجر اندر زجر اندر زجرند، برای ما استیصالند. انبوه اندوهند. حس بیکسی و رهاشدگیاند. تلخی انتظارند. خالی بودناند. بیبرادریاند.
برادر جان نمیدانی چه دلتنگم. برای تو که کوهکَنی را پیشهی خود ساختهای. که تیشه زدن بر کوه یخ را به جان خریده ای. که به امید آوایی در دوردستها بر جان خویش زخمه میزنی. که میدانی غیرممکنها ممکن خواهد شد . که بر سر میثاق خویش با یاران ماندهای. که میگویی همچنان خواهی ماند. همچنان خواهی راند.
اما من قلم بر کاغذ نمیرانم که از قهرمانیهایت بنویسم. نه. شرارهای که هرروز در چشمانت شعلهورتر میشود یا لبخند فاتحانهات هنگام انجام غیرممکنها یا امید به شکلگیری کوشش جمعی یا متانت و آزادگی در محبس هم، بهانهی این نوشتن نیست.
برادر جان نمیدانی که وقتی این تن تکیده ، این جان رنجور و این نگاه استوار را میبینم، نه به تو، که خودخواهانه به خویش میاندیشم. به شرمی که در جانم نشسته. به روحی که خسته و عاصی سر بر قفس میکوبد. به ناشکیبایی به وقتِ دلشکستگی. و آن زمان است که تصویر تو مرا و ما را به آرامش و ایستادگی دعوت میکند. با لبخند. با نگاهی آتشین. با تنی خسته. با آوایی که از دوردستها شنیدهای و اکنون میخواهی ما را هم به شنیدنش دعوت کنی: ما زنده از آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست...
اما برادر جان نمیدانی دیدن تصویر تو، شنیدن از زجرت و آگاهی از عزمت برای ادامه مسیر، چه آتشی به جان ما میزند و آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست...ببین برادر. انگار سقف آسمان هم چنان بلند و چندان دستنیافتنی شده که قرار نیست دستی از غیب برون آید و برسینهی نامحرمان بکوبد.
ما...در محاصره نامحرمان...در سراپردهی محنت نشستهایم و روزها را میشماریم. راستی امروز چندمین قرن از نبودنِ ماست؟ زیرا دانستهایم نبودن از آن ماست و تو همیشه بودهای. همین دوروبرها. خندان. مصمم. با بالهایی که جای چیدنشان بر روی کتفت بر آنها گواهی میدهد.با استخوانهایی که ستون به سقف وطن زدهاند. وبا اخگری در چشم که همچون آتش طور، وادی ایمن را نشانمان میدهند.
و ما...سرگردان...زخمی....گرفتار در محبس زجر و استیصال...در گذرگاهِ تنگِ عافیت...در مقابل دریچههای بستهی آسمان... به دنبال غزالان رعنایی میگردیم که با باد صبا رفتند و صدایی که گویی در گنبد دِماغ خویشتنمان پژواک مییابد و در جهانی که انگار با ما قهر است، گم میشود.
این ماییم برادر جان. با دلی که دو نیم شده است. چشم به محبسها و یاران دربند دوختهایم و هربار که عکسی از آنها میبینیم، ناتوان از سوزاندنِ تصویر، به سوختن تن میدهیم که اینبار به مدد بازیِ چرخ و نیرنگ گردون، عکسها ما را میسوزانند.
این ماییم برادر جان. از آنرو که فراوانیم، در یک قاب و یک فریم نمیگنجیم. اما هستیم. و خوب نگاه کن... جای تو آن بالا، بین ایستادهها، خالیست.
برادر جان،چمن لالههای ما پر است از شهیدان خونین کفن. و اگر در مذهبِ اربابِ قدرت و ثروت و جهالت، خون عاشق مباح است...اگر سجادههای صلاح و تقوا از خونِ سالکان حقیقت رنگین است... اگر آب حَیوان تیره گون شده و خضر فرخپی نمیآید....اگر زاهدانِ خلوتنشین، آفتِ نوگلانِ وطن شدهاند....اگر این شرح بینهایت، حرفیست از هزاران... بزرگا! مردا! جای تو آن بالا بین قدبلندها و ایستادهها خالیست. منتظرت میمانیم. تا برگردی. با همان لباس سبز. همان موهایی که به یک طرف شانه کردهای. و اینبار بدون عینک آفتابی. زیرا که ما... همهی ما، تشنهی نوریم. و به وقت طلوع خورشید، همه، در یک قاب، دست در دست هم، با مهر و دوستی، به روزگاران تلخ میخندیم و بر زخم تن یاران مرهم میگذاریم.
مخلص شما:خورشید ☀️
#ارسالی درد #اجتماعی
@Roshanfkrane
#فرهاد_میثمی آزاد شد.
کانال روشنفکران
گزارش هایی داشتیم که فرهاد میثمی پزشک و مترجم از زندان آزاد شد.
این خبر هنوز بطور رسمی اعلام نشده
🔶میثمی که مرداد سال ۹۷ به علت مخالفت با #حجاب اجباری بازداشت شده بود
گویا امروز از زندان آزاد شد
#خبر #اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
گزارش هایی داشتیم که فرهاد میثمی پزشک و مترجم از زندان آزاد شد.
این خبر هنوز بطور رسمی اعلام نشده
🔶میثمی که مرداد سال ۹۷ به علت مخالفت با #حجاب اجباری بازداشت شده بود
گویا امروز از زندان آزاد شد
#خبر #اجتماعی
@Roshanfkrane
Kona Zari Ko
mp3lio.com
كهنه زرى كو ؟
خواننده: افغان #فرهاد_دريا
ترانه ای از زبان کوچهگردهای افغان که در کوچهها جار میزدند برای تاخت زدن کالاهای کهنه با کالای نو
#موسیقی
@Roshanfkrane
خواننده: افغان #فرهاد_دريا
ترانه ای از زبان کوچهگردهای افغان که در کوچهها جار میزدند برای تاخت زدن کالاهای کهنه با کالای نو
#موسیقی
@Roshanfkrane
🔴 اولین تصویر از #فرهاد_میثمی پس از آزادی از زندان
دکتر فرهاد میثمی، فعال مدنی که دوران محکومیت خود را در زندان رجایی شهر کرج سپری می کرد، اخیرا از این زندان بصورت پیش از موعد آزاد شد. آزادی این زندانی پس از چند سال تحمل حبس و در حالی که در شرایط تغذیه محدود و ضعف جسمی به سر می برد صورت گرفت.
#اعتراضات
#اجتماعی
@Roshanfkrane
دکتر فرهاد میثمی، فعال مدنی که دوران محکومیت خود را در زندان رجایی شهر کرج سپری می کرد، اخیرا از این زندان بصورت پیش از موعد آزاد شد. آزادی این زندانی پس از چند سال تحمل حبس و در حالی که در شرایط تغذیه محدود و ضعف جسمی به سر می برد صورت گرفت.
#اعتراضات
#اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
✍ #فرهاد_قنبری
به خوبی آگاهیم
وقتی می گوییم جهان سومی هستیم و باید بی هیچ توهم و خود بزرگ بینی مانند دانش آموز ابتدایی بسیاری از مسائل را از کشورهای توسعه یافته جهان بیاموزیم، منظورمان این نیست که جهان اولی ها پورشه و هیوندا سوار می شوند و ما چرا پراید و پیکان سوار می شویم.
تفاوت جهان اولی و جهان سومی مسئله ای بسیار بنیادی تر و پیچیده تر از ظاهر و لباس و خانه و مدل خودرو و موبایل است. جهان اولی و سومی بودن مانند ساکنان یک آپارتمان نیست که بگوییم آنها طبقه اول و دوم هستند و ما طبقه سوم.
جهان سوم، شیوه و شکلی از بودن و فهمیدن جهان است، جهان سومی و جهان اولی بودن پایه هایش را بر روی بافت های نرم مغز انسان استوار می کند.
به خوبی آگاهیم وقتی در چنین جامعه ای و با چنین سنت متصلبی که به شدت هم تحت استعمار رسانه ای است و هنوز در دوره جنینی تفکر به سر می برد و هنوز با ساختارهای تودرتو و پیچیده اجتماع انسانی آشنایی چندانی ندارد، وارد گفتگو می شویم و سخنی مخالف سخنی که دوست دارد بشنود بر زبان می آوریم، پا روی چه مین خطرناکی می گذاریم.
به خوبی آگاهیم، در جامعه ای با تاریخ استبدادی چند هزارساله که آشناییش با فلسفه و اندیشه مدرن هنوز به یک قرن نمی رسد را نمی توانیم و نباید با جامعه ای که از پنج قرن پیش ماکیاول و دکارت و مونتسکیو و اسپینوزا و کانت و هگل و دستگاه عریض فلسفی داشته است مقایسه نماییم. به خوبی آگاهیم در جامعه ای که تا یک قرن پیش آزادی را «کلمه قبیحه» می دانست و عربده و شعبده و معرکه گیری قوت غالب زندگی اجتماعیش بود را نمی توان با جامعه انگلیس و فرانسه و آلمانی که از پنج قرن پیش سنت فلسفه سیاسی داشته مقایسه کرد.
به خوبی آگاهیم که در جامعه ای که چند دهه است تحت شدیدترین و بی سابقه ترین حملات امپریالیسم رسانه ای قرار دارد، سخن از حقیقت و آزادی و عدالت و استقلال اندیشه چه صبر ایوبی می خواهد. جامعه ای که در این جنگ بی رحمانه، خود به دشمن بی رحم خود تبدیل شده است و برای دشمنانش کف و هورا سر می دهد.
ذهنیت جهان سومی، آزادی را جاده یک طرفه ای می بیند که برای به کرسی نشاندن نظر خویش می تواند با رگ باد کرده و فحاشی و توهین هر اندیشه مخالف و منتقد و متفاوتی را مزدور و بی شرف خطاب نماید و حتی یک هزارم درصد در درستی مسیری که در پیش گرفته تردید به خود راه ندهد.
#اندیشه #اجتماعی #تربیتی #جهان_سوم
@Roshanfkrane
✍ #فرهاد_قنبری
به خوبی آگاهیم
وقتی می گوییم جهان سومی هستیم و باید بی هیچ توهم و خود بزرگ بینی مانند دانش آموز ابتدایی بسیاری از مسائل را از کشورهای توسعه یافته جهان بیاموزیم، منظورمان این نیست که جهان اولی ها پورشه و هیوندا سوار می شوند و ما چرا پراید و پیکان سوار می شویم.
تفاوت جهان اولی و جهان سومی مسئله ای بسیار بنیادی تر و پیچیده تر از ظاهر و لباس و خانه و مدل خودرو و موبایل است. جهان اولی و سومی بودن مانند ساکنان یک آپارتمان نیست که بگوییم آنها طبقه اول و دوم هستند و ما طبقه سوم.
جهان سوم، شیوه و شکلی از بودن و فهمیدن جهان است، جهان سومی و جهان اولی بودن پایه هایش را بر روی بافت های نرم مغز انسان استوار می کند.
به خوبی آگاهیم وقتی در چنین جامعه ای و با چنین سنت متصلبی که به شدت هم تحت استعمار رسانه ای است و هنوز در دوره جنینی تفکر به سر می برد و هنوز با ساختارهای تودرتو و پیچیده اجتماع انسانی آشنایی چندانی ندارد، وارد گفتگو می شویم و سخنی مخالف سخنی که دوست دارد بشنود بر زبان می آوریم، پا روی چه مین خطرناکی می گذاریم.
به خوبی آگاهیم، در جامعه ای با تاریخ استبدادی چند هزارساله که آشناییش با فلسفه و اندیشه مدرن هنوز به یک قرن نمی رسد را نمی توانیم و نباید با جامعه ای که از پنج قرن پیش ماکیاول و دکارت و مونتسکیو و اسپینوزا و کانت و هگل و دستگاه عریض فلسفی داشته است مقایسه نماییم. به خوبی آگاهیم در جامعه ای که تا یک قرن پیش آزادی را «کلمه قبیحه» می دانست و عربده و شعبده و معرکه گیری قوت غالب زندگی اجتماعیش بود را نمی توان با جامعه انگلیس و فرانسه و آلمانی که از پنج قرن پیش سنت فلسفه سیاسی داشته مقایسه کرد.
به خوبی آگاهیم که در جامعه ای که چند دهه است تحت شدیدترین و بی سابقه ترین حملات امپریالیسم رسانه ای قرار دارد، سخن از حقیقت و آزادی و عدالت و استقلال اندیشه چه صبر ایوبی می خواهد. جامعه ای که در این جنگ بی رحمانه، خود به دشمن بی رحم خود تبدیل شده است و برای دشمنانش کف و هورا سر می دهد.
ذهنیت جهان سومی، آزادی را جاده یک طرفه ای می بیند که برای به کرسی نشاندن نظر خویش می تواند با رگ باد کرده و فحاشی و توهین هر اندیشه مخالف و منتقد و متفاوتی را مزدور و بی شرف خطاب نماید و حتی یک هزارم درصد در درستی مسیری که در پیش گرفته تردید به خود راه ندهد.
#اندیشه #اجتماعی #تربیتی #جهان_سوم
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
«خواب در بيداري»
شعر #خوان_رامون_خیمنز (با تغییرات فرهاد)
خواننده و نوازنده پیانو #فرهاد
۲۹ مارس، به مناسبت تعداد کلاویههای پیانو، به نام روز جهانی پیانو نامگذاری شده است
#مناسبت
@Roshanfkrane
شعر #خوان_رامون_خیمنز (با تغییرات فرهاد)
خواننده و نوازنده پیانو #فرهاد
۲۹ مارس، به مناسبت تعداد کلاویههای پیانو، به نام روز جهانی پیانو نامگذاری شده است
#مناسبت
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جاده پیچید ایران نپیچید!
کانال روشنفکران
▫️ایران قلب راه ابریشم بود راهی که علاوه بر داد و ستد اقتصادی، مرکز تعاملات فرهنگی و حتی دینی بوده است. اما ایران از یک برهه به بعد از مسیرها کنار گذاشته شد و برای ایرانیان یک وضعیت غیر عادی رخ داد.
▫️این روزها کافی است در نهادهای مالی خارجی متوجه شوند ملیت فرد ایرانی است تا از ارائه خدمات مالی پرهیز کنند.
▫️کشوری که زمانی در کانون تجارت بود امروز سهمی از داد و ستد جهانی ندارد و حتی در مسیر انتقال بار و مسافر هم نیست.
▫️برای یافتن علت این «درد» باید دید چه اتفاقی رخ داده؛ هم در جهان و هم در ایران.
▫️#فرهاد_نیلی، #محمد_فاضلی و
#آرش_رئیسی_نژاد در سمینار «درد مشترک» سراغ این درد رفتهاند.
▫️سمینار درد مشترک به همت شرکت مشاوره مدیریت رهنمان و پادکست دغدغه ایران برگزار شده است. اکوایران منتخبی از این سمینار را پخش میکند.
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی #اقتصاد
#تاریخ #فرهنگ #جاده_ابریشم
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
▫️ایران قلب راه ابریشم بود راهی که علاوه بر داد و ستد اقتصادی، مرکز تعاملات فرهنگی و حتی دینی بوده است. اما ایران از یک برهه به بعد از مسیرها کنار گذاشته شد و برای ایرانیان یک وضعیت غیر عادی رخ داد.
▫️این روزها کافی است در نهادهای مالی خارجی متوجه شوند ملیت فرد ایرانی است تا از ارائه خدمات مالی پرهیز کنند.
▫️کشوری که زمانی در کانون تجارت بود امروز سهمی از داد و ستد جهانی ندارد و حتی در مسیر انتقال بار و مسافر هم نیست.
▫️برای یافتن علت این «درد» باید دید چه اتفاقی رخ داده؛ هم در جهان و هم در ایران.
▫️#فرهاد_نیلی، #محمد_فاضلی و
#آرش_رئیسی_نژاد در سمینار «درد مشترک» سراغ این درد رفتهاند.
▫️سمینار درد مشترک به همت شرکت مشاوره مدیریت رهنمان و پادکست دغدغه ایران برگزار شده است. اکوایران منتخبی از این سمینار را پخش میکند.
#انتقادات #اجتماعی #سیاسی #اقتصاد
#تاریخ #فرهنگ #جاده_ابریشم
@Roshanfkrane
Vaghti Ke Bache Bodam
Farhad
وقتیکه بچه بودم
شاعر ترانه: #اسماعیل_خویی
ملودیساز: #فرهاد
تنظیمکننده: #آندرانیک
خواننده: #فرهاد
سالروز درگذشت
شاعر
#اسماعیل_خویی
(۹ تیر ۱۳۱۷، مشهد - ۴ خرداد ۱۴۰۰، لندن)
#مناسبت
@Roshanfkrane
شاعر ترانه: #اسماعیل_خویی
ملودیساز: #فرهاد
تنظیمکننده: #آندرانیک
خواننده: #فرهاد
سالروز درگذشت
شاعر
#اسماعیل_خویی
(۹ تیر ۱۳۱۷، مشهد - ۴ خرداد ۱۴۰۰، لندن)
#مناسبت
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گروه موسیقی #فولکلور_هما تقدیم میکند
اجرای قطعهی کردی «سنگی هواران»
ویدئو: #فرهاد_فتاحی
#ملودی_فولکلور_کوردی
#موزیک_ویدئو
@Roshanfkrane
اجرای قطعهی کردی «سنگی هواران»
ویدئو: #فرهاد_فتاحی
#ملودی_فولکلور_کوردی
#موزیک_ویدئو
@Roshanfkrane
✅ ایران بهشت چه کسانی است؟
✍️ #فرهاد_قنبری
۱- دلالان و مشاوران املاک:
در مورد دلالان همین یک نکته کافیست که اگر فرد دلال یک سال پیش یک پراید خریداری نموده و امروز بفروشد، سود و درآمدی بیشتر از دستمزد یکسال یک کارگر را به جیب زده است. در سرزمین عزیز ما یک "موبایل فروش" با مدرک تحصیلی زیر دیپلم که تنها هنرش سفارش خرید کالا از چین است، پانصد، ششصد میلیون تومان را پول خُرد میشمارد، یا مشاور املاک که خود با کنترل بازار باعث افسارگسیختگی بازار اجاره و مسکن میشود، با انجام یک معامله دهها میلیون تومان دستمزد میگیرد، اما استاد بهترین دانشگاههای کشور در تامین نیازهای اولیهٔ خود با مشکل مواجههاند.
۲- آرایشگران و جراحان زیبایی:
تاجرانِ «نفرت از بدن» سالیانه صدها میلیونها تومان از طریق فروش مواد شیمیایی آرایشی یا بریدن و کم و زیاد کردن قسمتهایی از بدن مشتریان، به دست میآورند. در ایران بهطور متوسط درآمد یک روزهٔ یک آرایشگر عروس بیش از یک ماه حقوق یک کارگر است. در آن سو یک جراح زیبایی (بخوانید زشتی) به ازاء کار یک روز، چیزی بیش از دو تا سه ماه حقوق یک کارگر را دریافت میکند.
۳- آقازادهها:
به جرأت میتوان ادعا کرد میزان رانت و سوءاستفادهای که عضویت در شورای شهر یا روستا در یک منطقهٔ کوچک در ایران برای افراد فراهم میکند، جایگاهی مانند نخستوزیری در کشورهایی مانند هلند و بلژیک و سوئیس و..ایجاد نمیکند. در ایران امروز یک رابطهٔ نسبی یا سببی با رئیسجمهور، وزیر، معاون وزیر، مدیر کل یک نهاد دولتی، امام جمعه، نماینده فعلی یا سابق مجلس، فرمانده نظامی، شهردار و امثالهم می تواند به اندازهٔ چندین مدرک تخصصی و میلیاردها تومان سرمایه ارزش داشته باشد و فردی را به سرعت از فرش به عرش اعلی رهنمون سازد.
۴- ملاکین وصاحبخانهها:
در بازار تهران برای اجارهٔ یک مغازه پانزده متری باید ماهیانه چیزی حدود حقوق ده کارگری که کار تولیدی یا خدماتی انجام میدهند، پرداخت کرد. در ایران داشتن ده متر مغازه در بازار یا یک مجتمع تجاری کافیست تا دیگر بینیاز از کار و تلاش شده و با فراغت از پول حاصل از اجاره و از طریق استثمار مستأجر به راحتی زندگی خوب و راحتی داشته باشند.
۵- مافیای کنکور و دانش:
به برکت پولی شدن آموزش در ایران بنگاههایی ایجاد شدهاند که با آموزش شیوههای تستزنی در مسابقهٔ کنکور سالیانه هزاران میلیارد تومان درآمد کسب میکنند. درآمد ساعتی و روزانهٔ بسیاری از این مؤسسات از حقوق سالیانهٔ یک معلم بیشتر است. در سوی دیگر بنگاههای زودبازدهای بهنام دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و پردیس و.. تجارت پررونقتری هم دارند.
۶- سلبریتی های سینما:
به برکت سالها مبارزه سیستماتیک با هنر اصیل و واقعی در یک دههٔ اخیر طبقهای از لودگان و نوجوانان بیهنری وارد عرصهٔ سینما و موسیقی شدهاند که به راحتی میتوانند با ادا و اطوارهای مشمئزکننده و بیمعنی، بدون هیچ مشکلی فیلمهای متعددی در قالب سینما و سریال روانهٔ بازار کرده یا یک ساله به تک ستارهٔ عالم موسیقی تبدیل شده و با ارائهٔ آلبومها و کنسرتهای فراوان بهراحتی در مسیر میلیاردر شدن قرار بگیرند. آنها نه مالیاتی میدهند و نه کسی کاری به کارشان دارد و نه حساسیتی را برمیانگیزند. درآمد روزانهٔ برخی از این افراد فقط ازطریق استوریهای اینستاگرامشان از درآمد سالیانهٔ یک کارگر در کشور بیشتر است.
۷- ورزشکاران حرفهای:
ورزش حرفهای در ایران حکایت عجیبی دارد. از بازیکن لیگ چهار فوتبال تا قهرمانان کشوری و آسیایی و جهانی همه دست در جیب دولت دارند. در این میان ورزشکارانی که بیشترین درآمد را کسب میکنند اهالی بسکتبال، فوتبالیستها و والیبالیستها هستند.
متوسط درآمد یک فوتبالیست درجه اول در لیگ اسپانیا، ایتالیا و آلمان چیزی حدود ده تا پانزدهبرابر کارگران آن جامعه است. یا متوسط درآمد یک ملیپوش تیم ملی والیبال آمریکا شش تا هشتبرابر متوسط درآمد کارگر در آمریکاست. اما در کشور ما متوسط درآمد فوتبالیستهای لیگ یک و ملیپوشان والیبال چیزی حدود شصت تا هفتادبرابر حقوق یک کارگر است. تفاوت عمده دیگر میان ایران و سایر کشورها، ارتزاق ورزشکاران غربی از بخش خصوصی و پرداخت مالیاتهای سنگین توسط ورزشکاران حرفهای است، اما در کشور ما تمام حق قرارداد ورزشکاران مستقیم و غیرمستقیم از بیت المال پرداخت می شود.
برخی از این ورزشکاران حتی به دستمزد و جوایز پرداختی قانع نبوده و پس از بازنشستگی از ورزش حرفهای، بدون داشتن اندک سواد و تجربهای به دنبال گرفتن پست و مقام و و استفاده از رانتهای دیگر میروند.
#ارسالی #انتقادات #اقتصاد #اجتماعی
@Roshanfkrane
✍️ #فرهاد_قنبری
۱- دلالان و مشاوران املاک:
در مورد دلالان همین یک نکته کافیست که اگر فرد دلال یک سال پیش یک پراید خریداری نموده و امروز بفروشد، سود و درآمدی بیشتر از دستمزد یکسال یک کارگر را به جیب زده است. در سرزمین عزیز ما یک "موبایل فروش" با مدرک تحصیلی زیر دیپلم که تنها هنرش سفارش خرید کالا از چین است، پانصد، ششصد میلیون تومان را پول خُرد میشمارد، یا مشاور املاک که خود با کنترل بازار باعث افسارگسیختگی بازار اجاره و مسکن میشود، با انجام یک معامله دهها میلیون تومان دستمزد میگیرد، اما استاد بهترین دانشگاههای کشور در تامین نیازهای اولیهٔ خود با مشکل مواجههاند.
۲- آرایشگران و جراحان زیبایی:
تاجرانِ «نفرت از بدن» سالیانه صدها میلیونها تومان از طریق فروش مواد شیمیایی آرایشی یا بریدن و کم و زیاد کردن قسمتهایی از بدن مشتریان، به دست میآورند. در ایران بهطور متوسط درآمد یک روزهٔ یک آرایشگر عروس بیش از یک ماه حقوق یک کارگر است. در آن سو یک جراح زیبایی (بخوانید زشتی) به ازاء کار یک روز، چیزی بیش از دو تا سه ماه حقوق یک کارگر را دریافت میکند.
۳- آقازادهها:
به جرأت میتوان ادعا کرد میزان رانت و سوءاستفادهای که عضویت در شورای شهر یا روستا در یک منطقهٔ کوچک در ایران برای افراد فراهم میکند، جایگاهی مانند نخستوزیری در کشورهایی مانند هلند و بلژیک و سوئیس و..ایجاد نمیکند. در ایران امروز یک رابطهٔ نسبی یا سببی با رئیسجمهور، وزیر، معاون وزیر، مدیر کل یک نهاد دولتی، امام جمعه، نماینده فعلی یا سابق مجلس، فرمانده نظامی، شهردار و امثالهم می تواند به اندازهٔ چندین مدرک تخصصی و میلیاردها تومان سرمایه ارزش داشته باشد و فردی را به سرعت از فرش به عرش اعلی رهنمون سازد.
۴- ملاکین وصاحبخانهها:
در بازار تهران برای اجارهٔ یک مغازه پانزده متری باید ماهیانه چیزی حدود حقوق ده کارگری که کار تولیدی یا خدماتی انجام میدهند، پرداخت کرد. در ایران داشتن ده متر مغازه در بازار یا یک مجتمع تجاری کافیست تا دیگر بینیاز از کار و تلاش شده و با فراغت از پول حاصل از اجاره و از طریق استثمار مستأجر به راحتی زندگی خوب و راحتی داشته باشند.
۵- مافیای کنکور و دانش:
به برکت پولی شدن آموزش در ایران بنگاههایی ایجاد شدهاند که با آموزش شیوههای تستزنی در مسابقهٔ کنکور سالیانه هزاران میلیارد تومان درآمد کسب میکنند. درآمد ساعتی و روزانهٔ بسیاری از این مؤسسات از حقوق سالیانهٔ یک معلم بیشتر است. در سوی دیگر بنگاههای زودبازدهای بهنام دانشگاه آزاد و غیرانتفاعی و پردیس و.. تجارت پررونقتری هم دارند.
۶- سلبریتی های سینما:
به برکت سالها مبارزه سیستماتیک با هنر اصیل و واقعی در یک دههٔ اخیر طبقهای از لودگان و نوجوانان بیهنری وارد عرصهٔ سینما و موسیقی شدهاند که به راحتی میتوانند با ادا و اطوارهای مشمئزکننده و بیمعنی، بدون هیچ مشکلی فیلمهای متعددی در قالب سینما و سریال روانهٔ بازار کرده یا یک ساله به تک ستارهٔ عالم موسیقی تبدیل شده و با ارائهٔ آلبومها و کنسرتهای فراوان بهراحتی در مسیر میلیاردر شدن قرار بگیرند. آنها نه مالیاتی میدهند و نه کسی کاری به کارشان دارد و نه حساسیتی را برمیانگیزند. درآمد روزانهٔ برخی از این افراد فقط ازطریق استوریهای اینستاگرامشان از درآمد سالیانهٔ یک کارگر در کشور بیشتر است.
۷- ورزشکاران حرفهای:
ورزش حرفهای در ایران حکایت عجیبی دارد. از بازیکن لیگ چهار فوتبال تا قهرمانان کشوری و آسیایی و جهانی همه دست در جیب دولت دارند. در این میان ورزشکارانی که بیشترین درآمد را کسب میکنند اهالی بسکتبال، فوتبالیستها و والیبالیستها هستند.
متوسط درآمد یک فوتبالیست درجه اول در لیگ اسپانیا، ایتالیا و آلمان چیزی حدود ده تا پانزدهبرابر کارگران آن جامعه است. یا متوسط درآمد یک ملیپوش تیم ملی والیبال آمریکا شش تا هشتبرابر متوسط درآمد کارگر در آمریکاست. اما در کشور ما متوسط درآمد فوتبالیستهای لیگ یک و ملیپوشان والیبال چیزی حدود شصت تا هفتادبرابر حقوق یک کارگر است. تفاوت عمده دیگر میان ایران و سایر کشورها، ارتزاق ورزشکاران غربی از بخش خصوصی و پرداخت مالیاتهای سنگین توسط ورزشکاران حرفهای است، اما در کشور ما تمام حق قرارداد ورزشکاران مستقیم و غیرمستقیم از بیت المال پرداخت می شود.
برخی از این ورزشکاران حتی به دستمزد و جوایز پرداختی قانع نبوده و پس از بازنشستگی از ورزش حرفهای، بدون داشتن اندک سواد و تجربهای به دنبال گرفتن پست و مقام و و استفاده از رانتهای دیگر میروند.
#ارسالی #انتقادات #اقتصاد #اجتماعی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
کانال روشنفکران
سخنان شنیدنی اساتید :
#آرش_رئیس_نژاد
#فرهاد_نیلی
#محمد_فاضلی
مجموعه ایی که این برنامه را تهیه کرده اند بی شک بسیار آگاه و با سواد و دلسوز هستند. براشون آرزوی بهترینها را داریم
کاری از اکوایران
#جالب #اقتصاد #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
سخنان شنیدنی اساتید :
#آرش_رئیس_نژاد
#فرهاد_نیلی
#محمد_فاضلی
مجموعه ایی که این برنامه را تهیه کرده اند بی شک بسیار آگاه و با سواد و دلسوز هستند. براشون آرزوی بهترینها را داریم
کاری از اکوایران
#جالب #اقتصاد #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#نجوا
رستنیها کم نیست،
من و تو کم بودیم،
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم!
گفتنیها کم نیست،
من و تو کم گفتیم،
مثل هذیان دم مرگ،
از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم.
دیدنیها کم نیست،
من و تو کم دیدیم،
بیسبب از پاییز
جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم.
چیدنیها کم نیست،
من و تو کم چیدیم،
وقت گل دادن عشق روی دار قالی،
بیسبب حتا پرتاب گل سرخی را ترسیدیم.
خواندنیها کم نیست،
من و تو کم خواندیم،
من و تو سادهترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته وا ماندیم
من و تو کم بودیم،
من و تو اما در میدانها
اینک اندازهی ما میخوانیم!
ما به اندازهی ما میبینیم!
ما به اندازهی ما میچینیم!
ما به اندازهی ما میگوییم!
ما به اندازهی ما میروییم!
من و تو
کم نه، که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم!
من و تو
خم نه و درهم نه و کم هم نه، که میباید با هم باشیم!
من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم!
من و تو حق داریم
که به اندازهی ما هم شده با هم باشیم!
گفتنیها کم نیست!🕊
#شهیار_قنبری
#فرهاد_مهراد
#اسفندیار_منفردزاده #موسیقی
@Roshanfkrane
رستنیها کم نیست،
من و تو کم بودیم،
خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم!
گفتنیها کم نیست،
من و تو کم گفتیم،
مثل هذیان دم مرگ،
از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم.
دیدنیها کم نیست،
من و تو کم دیدیم،
بیسبب از پاییز
جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم.
چیدنیها کم نیست،
من و تو کم چیدیم،
وقت گل دادن عشق روی دار قالی،
بیسبب حتا پرتاب گل سرخی را ترسیدیم.
خواندنیها کم نیست،
من و تو کم خواندیم،
من و تو سادهترین شکل سرودن را در معبر باد
با دهانی بسته وا ماندیم
من و تو کم بودیم،
من و تو اما در میدانها
اینک اندازهی ما میخوانیم!
ما به اندازهی ما میبینیم!
ما به اندازهی ما میچینیم!
ما به اندازهی ما میگوییم!
ما به اندازهی ما میروییم!
من و تو
کم نه، که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم!
من و تو
خم نه و درهم نه و کم هم نه، که میباید با هم باشیم!
من و تو حق داریم
در شب این جنبش نبض آدم باشیم!
من و تو حق داریم
که به اندازهی ما هم شده با هم باشیم!
گفتنیها کم نیست!🕊
#شهیار_قنبری
#فرهاد_مهراد
#اسفندیار_منفردزاده #موسیقی
@Roshanfkrane
@Roshanfkrane
جمعه
فرهاد منفردزاده قنبری
فرهاد منفردزاده قنبری
🎧 جمعه
🗣 فرهاد
🎼 اسفندیار منفردزاده
✍ شهیار قنبری
توی قابِ خیسِ این پنجرهها
عکسی از جمعهیِ غمگین میبینم
چه سیاهه به تَنِش رختِ عزا
تو چشاش ابرایِ سنگین میبینم
داره از ابرِ سیاه، خون میچکه
جمعهها، خون جایِ بارون میچکه
نفسم در نمیاد
جمعهها سر نمیاد
کاش میبستم چشامو
این ازم بر نمیاد
داره از ابرِ سیاه خون میچکه
جمعهها، خون جایِ بارون میچکه
عمرِ جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لَبای بسته فریاد میکنه
داره از ابرِ سیاه، خون میچکه
جمعهها خون جایِ بارون میچکه
جمعه وقتِ رفتنه
موسمِ دل کَندنه
خنجر از پشت میزنه
اون که همراهِ منه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها، خون جای بارون میچکه
#موسیقی
#فرهاد
@Roshanfkrane
🗣 فرهاد
🎼 اسفندیار منفردزاده
✍ شهیار قنبری
توی قابِ خیسِ این پنجرهها
عکسی از جمعهیِ غمگین میبینم
چه سیاهه به تَنِش رختِ عزا
تو چشاش ابرایِ سنگین میبینم
داره از ابرِ سیاه، خون میچکه
جمعهها، خون جایِ بارون میچکه
نفسم در نمیاد
جمعهها سر نمیاد
کاش میبستم چشامو
این ازم بر نمیاد
داره از ابرِ سیاه خون میچکه
جمعهها، خون جایِ بارون میچکه
عمرِ جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لَبای بسته فریاد میکنه
داره از ابرِ سیاه، خون میچکه
جمعهها خون جایِ بارون میچکه
جمعه وقتِ رفتنه
موسمِ دل کَندنه
خنجر از پشت میزنه
اون که همراهِ منه
داره از ابر سیاه خون میچکه
جمعهها، خون جای بارون میچکه
#موسیقی
#فرهاد
@Roshanfkrane
ئەگەر مرۆڤ لە ناخەوە
غەمبار بوو
تەنانەت
تاجی شاهانەش دڵخۆشی ناکات...
اگر انسان
از درون اندوهگین باشد
دیگر حتی تاج شاهانە هم
مسرورش نمیکند...
#فرهاد_پیربال
برگردان؛ مـاردین
@Roshanfkrane
غەمبار بوو
تەنانەت
تاجی شاهانەش دڵخۆشی ناکات...
اگر انسان
از درون اندوهگین باشد
دیگر حتی تاج شاهانە هم
مسرورش نمیکند...
#فرهاد_پیربال
برگردان؛ مـاردین
@Roshanfkrane
دوباره طاهره ها مُردند
اوا #مهرآوا
دوباره میشود آری
✍#مینا_اسدی
آهنگ:#فرهاد_فخرالدینی
صدا:#فریدون_فرح_اندوز
میکس #شاپور
انار
سرخم بر سر شاخه شکافت، و فریادش در انزوای باغچه فرو رفت.
واژه گم شد و قلم افتاد،
رنگ ، رنگِ خون بود و
این همه کاستی دیده نشد،
فقط انار چیده شد....
✍#طاهره_باقری_اردکانی
📚#دلتنگی_tara
صدا #مهرآوا
افسانهها
میدان عشاق بزرگند
ما عاشقان کوچک بیداستانیم ..!
@Roshanfkrane
✍#مینا_اسدی
آهنگ:#فرهاد_فخرالدینی
صدا:#فریدون_فرح_اندوز
میکس #شاپور
انار
سرخم بر سر شاخه شکافت، و فریادش در انزوای باغچه فرو رفت.
واژه گم شد و قلم افتاد،
رنگ ، رنگِ خون بود و
این همه کاستی دیده نشد،
فقط انار چیده شد....
✍#طاهره_باقری_اردکانی
📚#دلتنگی_tara
صدا #مهرآوا
افسانهها
میدان عشاق بزرگند
ما عاشقان کوچک بیداستانیم ..!
@Roshanfkrane
➕ به بهانه روز خبرنگار
✅ بدون تعارف بگویم
🖌#فرهاد_فخرآبادی
⬅️ اول – خبرنگار بودن در ایران واقعا شغل سختی است. سخت است؛ چون شما تحت هر شرایطی فحش میخوری. از یک سو میگویند عامل حکومتی و آن طرف میگویند عامل غرب و آمریکایی. سخت است چون حقوقش زیر خط فقر است و برای اینکه فقط برای فرار از زیر خط فقر تلاش کنی؛ مجبوری از صبح تا آخر شب دو سه جا کار کنی تا شاید بتوانی صورتات را با سیلی سرخ نگه داری. شفاف میگویم؛ اگر روزنامهنگاری دیدید که وضع مالی و زندگیاش متوسط به بالاست تنها دو عامل میتواند داشته باشد: «یا خانواده پولداری دارد و از طرف آنها تامین شده یا شک نکنید که خبرنگارنمای مذکور غرق در فساد است و دنبال پروژه و رپرتاژ رفته است.» توصیه میکنم از این دسته دوم فاصله بگیرید؛ آنها شرافتشان فاسد شده و پای پول و درصد و پروژه که وسط باشد همه چیز را میفروشند.
⬅️ دوم –این ارگانهای حاکمیتی هم روی سنگ پای قزوین را سپید کردهاند. از دیدشان خبرنگارها دو دستهاند؛ یا نقش دستگاه تبلیغات آن نهاد را ایفا میکنند که در اینصورت محبوب عموهای حاکم بوده یا اینکه در دسته اول نیستند و باید ادب شوند تا شاید آنها هم مجیزگو شوند. اگر در دسته اول نباشی؛ کل سال آدم اجیر میکنند تا جستجو کرده و از لابهلای نقدها و شفافسازیهایی که خبرنگار و روزنامهنگار جماعت نوشتهاند؛ بهانهای پیدا کرده تا برای خبرنگار جماعت تشکیل پرونده دهند و راهی محکمهاش کنند اما هفدهم اَمرداد یاد خبرنگار میافتند. همینها رفقای ما را گوشه زندان انداختهاند و حالا شوآف تقدیر از خبرنگار برگزار میکنند. شما جیب ما را نزن؛ تقدیر پیشکش.
@f_fakhrabadi
@Roshanfkrane
✅ بدون تعارف بگویم
🖌#فرهاد_فخرآبادی
⬅️ اول – خبرنگار بودن در ایران واقعا شغل سختی است. سخت است؛ چون شما تحت هر شرایطی فحش میخوری. از یک سو میگویند عامل حکومتی و آن طرف میگویند عامل غرب و آمریکایی. سخت است چون حقوقش زیر خط فقر است و برای اینکه فقط برای فرار از زیر خط فقر تلاش کنی؛ مجبوری از صبح تا آخر شب دو سه جا کار کنی تا شاید بتوانی صورتات را با سیلی سرخ نگه داری. شفاف میگویم؛ اگر روزنامهنگاری دیدید که وضع مالی و زندگیاش متوسط به بالاست تنها دو عامل میتواند داشته باشد: «یا خانواده پولداری دارد و از طرف آنها تامین شده یا شک نکنید که خبرنگارنمای مذکور غرق در فساد است و دنبال پروژه و رپرتاژ رفته است.» توصیه میکنم از این دسته دوم فاصله بگیرید؛ آنها شرافتشان فاسد شده و پای پول و درصد و پروژه که وسط باشد همه چیز را میفروشند.
⬅️ دوم –این ارگانهای حاکمیتی هم روی سنگ پای قزوین را سپید کردهاند. از دیدشان خبرنگارها دو دستهاند؛ یا نقش دستگاه تبلیغات آن نهاد را ایفا میکنند که در اینصورت محبوب عموهای حاکم بوده یا اینکه در دسته اول نیستند و باید ادب شوند تا شاید آنها هم مجیزگو شوند. اگر در دسته اول نباشی؛ کل سال آدم اجیر میکنند تا جستجو کرده و از لابهلای نقدها و شفافسازیهایی که خبرنگار و روزنامهنگار جماعت نوشتهاند؛ بهانهای پیدا کرده تا برای خبرنگار جماعت تشکیل پرونده دهند و راهی محکمهاش کنند اما هفدهم اَمرداد یاد خبرنگار میافتند. همینها رفقای ما را گوشه زندان انداختهاند و حالا شوآف تقدیر از خبرنگار برگزار میکنند. شما جیب ما را نزن؛ تقدیر پیشکش.
@f_fakhrabadi
@Roshanfkrane