روشنفکران
81.3K subscribers
49.9K photos
41.9K videos
2.39K files
6.92K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
.
🖌📚جباریت محصول توده‌های جبار


🔻این نوروز توفیق یافتم تا خواندن کتاب «نقد و تحلیل جباریت» نوشته «مانس اشپربر» را تمام کنم. این روانشناس آلمانی این کتاب را در سن ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی (هفتاد سال پیش) یعنی پیش از آن که هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او حتی در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش بینی کرده است که کسی مثل هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. وقتی این کتاب منتشر شد نویسنده اش نه تنها مجبور شد برای مصون ماندن از خشم نازیها، به زندگی پنهانی روی آورد بلکه حتی کمونیست های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند و پیروانشان حتی از دست زدن به این کتاب هم پرهیز می کردند.

اشپربر در این کتاب، که متنی بسیار روان و جذاب دارد، با تحلیل روانشناختی شخصیت و رفتار جباران، نشان می دهد که جباران به خودی خود جبار نمی شوند بلکه آنها محصول رفتار توده هایی هستند که خلق و خوی جباریت بخشی از وجود آنهاست. برای آن که جباریت و دیکتاتوری برای همیشه از جامعه ای رخت بربندد باید روحیه جباریت توده ها از بین برود (یادمان نرود که ما ایرانی ها رابطه خوبی با موجودات ضعیف تر از خودمان نداریم. ببینید بچه هایمان خیلی راحت به سوی گربه ها و سگ ها سنگ می اندازند، سوارها به پیاده ها رحم نمی کنند، همه مان در موضع شغلی خودمان حکومت می کنیم. بقال حاکم است نانوا حاکم است رانند تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه وهمه در موضع شغلی خود می خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می گیریم به جای آن که تحویل پلیس اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می زنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر می کند اول او را می زند و این مثالها الی ماشاء الله وجود دارد. این ها همه نشانه های جباریت نهفته ای است که در همه ما وجود دارد).

اشپربر نشان می دهد که چگونه شخصیت روانی یک جبار به تدریج و در طول زمان تحول می یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می کند به گونه ای که جبار به تدریج دچار سادیسم (دیگر آزاری) و در مراحل بعدی دچار مازوخیسم (خودآزاری) می شود. در واقع از نظر اشپربر، جباران بیمارانی هستند که بیماریشان در هیاهوی توده ها، برای خودشان و برای دیگران مخفی می ماند و به همین علت فرصت درمان نیز از آنها ستانده می شود.

با اندکی تلخیص از :
#محسن_رنانی

@Roshanfkrane
@Roshanfkrane

هرمز کیش، قشم مات؟

نگاهی به آسیب‌های پساانقلاب به هرمز و قشم

در بیست سال گذشته چهار بار به جزیره قشم رفته‌ام، دو بار تفریحی و دو بار مطالعاتی. در این چهار سفر دو بار بر روی خاک قشم نشستم و گریستم، به حال قشم، به حال وطنم و به حال مردمی که گرفتار چنین نظام تدبیر آسیب‌ گری شده‌اند که امروز ترکیب نامقدسی شده است از سه‌گانه‌ی توهم، جهل و رانت. سال‌ ها پیش درباره «تبانی مهندسان و روحانیان» و نقش این تبانی در خطاهای بی‌بازگشت و آسیب‌های سنگین به توسعه کشورمان سخن گفتم (در اینجا بشنوید).

آن زمان مشکل ما تبانی توهم و جهل بود، اما امروز مشکل ما پیچیده‌تر و خطرناک‌تر شده است. اکنون نظام تدبیر گرفتار اختاپوس سه‌پای «توهم، جهل و رانت» شده است.

دوستان مشفق همواره به من زنهار می‌دهند که زهر سخنم را بگیرم تا تأثیرش بیشتر شود. اما هرگاه شروع به نوشتن می‌کنم، به یاد این سخن اقتصاددان بزرگ فقید، جان مینارد کینز، می‌افتم که می‌فرمود:
«مگر نه آنکه واژگان مظهر تهاجم علم علیه جهلند؟ پس بگذار اندکی خشن باشند»
#محسن_رنانی

#اجتماعی

@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
#محسن_رنانی در یادداشتی با عنوان
«یک تار مو» می‌گوید «می‌توان امروز ‏بدون لکنت گفت این نظام دارد شکست می‌خورد چون هیچگاه تئوری شکست نداشته ‏است».

#اعتراضات #اجتماعی

@Roshanfkrane
چه استفراغ عمیق ومبارکی..

دکتر #محسن_رنانی

@Roshanfkrane
.
👈  اذان به‌وقت دروغ 
کانال روشنفکران
  #محسن»رنانی


چوپان دروغگو فقط اعتبار خودش را زایل می‌کند؛ اما «اذان به‌وقت دروغ»، هم اعتبار مؤذن را می‌زداید و هم عبادت مومنان را ضایع می‌کند

در آبان و آذر امسال جلساتی با برخی استادان دانشگاه داشتیم؛ بعداز آن‌که که رئيس یک قوه در بوق کرده بود که بیایید گفت‌وگو کنیم و مقامی دیگر هم گفته بود دولت و جامعه مثل پدر و مادرند که در اختلافات باید بنشینند و با هم گفت‌وگو کنند. برخی از ما دانشگاهیان خوش‌باور هم دور هم جمع‌شدیم تا ببینیم آیا می‌توانیم زمینه‌ها و مسائل گفت‌وگوپذیر بین دانشجویان معترض و مقامات را پیدا کنیم؟ من و برخی از همکاران در چند کلاس در دو دانشگاه اصفهان و رازی کرمانشاه شرکت کردیم و برخی نیز به صورت انفرادی با دانشجویان دانشگاههای مختلف گفت‌وگو کردیم.

در این‌ دیدارها هر‌چه ما با دانشجویان درباره گفت‌وگو سخن می‌گفتیم آنان می‌گفتند گفت‌وگو با چه کسی؟ با کسی که خِفت ما را گرفته است و باتون بر سر ما می‌کوبد و به جرم عکس گرفتن، با تفنگ ساچمه‌ای چشم‌هامان را کور می‌کند؟ می‌گفتند تو به ما نشان بده که اصلاً حکومت ذره‌ای اهل گفت‌وگو است و قصد گفت‌وگو دارد! می‌گفتند گفت‌وگوی حکومت با افراد که معنی ندارد، حکومت باید با نهادهای اجتماعی، به عنوان نمایندگان جامعه، گفت‌وگو کند؛ به ما بگو این حکومت کدام نهاد مدنی و اجتماعی را باقی گذاشته و حرمت نهاده است تا اکنون با آن گفت‌وگو کند؟

می‌گفتند اگر ما اکنون کوتاه بیاییم و آنان بر اوضاع مسلط شوند خِرخِره ما را خواهند جوید. از آن‌ها اصرار بود و از ما انکار. می‌گفتیم نه، حکومت با این اعتراضات متوجه عمق نارضایتی و خشم جامعه شده است و اکنون که در وسط دهها بحران اقتصادی و سیاسی گرفتار است دیگر نه توان و نه جرأت آن را دارد که بخواهد از نو سربه‌سر جامعه بگذارد. این اعتراضات، حکومت را سرعقل آورده است.

اکنون می‌بینم دانشجویان درست می‌گفتند؛ حاکمان همین که احساس کردند بر اوضاع مسلط شده‌اند رجز‌خوانی و اتهام و تحقیر و تهدید و خشم و انتقام را آغاز کرده‌اند. من انتظار داشتم پس از تسلط بر اوضاع، ترس روانشناختی‌ اولیه‌شان به ترس عقلانی تبدیل شود و درپی‌ گفت‌وگو و راه‌حل بلندمدت باشند. در ترس روانشناختی،‌ شما «واکنش» نشان می‌‌دهید؛ اما در ترس عقلانی، شما در‌پی پاسخ‌ مناسب یا «راه‌حل» می‌گردید. اما اکنون نه تنها در نظام تدبیر، ترس عقلانی پدیدار نشده است، بلکه تازه خشونت ایدئولوژیک را آغاز کرده است. خشونت روانشناختی با پایان ترس، پایان می‌یابد؛ اما خشونت ایدئولوژیک تازه پس از پایان ترس، آغاز می‌شود.

درواقع اکنون متوجه شده‌ایم که نظام می‌‌خواهد دقیقاً تجربه پس از اعتراضات ۸۸ و ۹۶ و ۹۸ را تکرار کند. ظاهراً ظرفیت «عقلانیت سازمانی» در سیستم، دیگر بیش از این نیست و فهم دقیقی از تفاوت اعتراضات آن سالها با اعتراضات امسال ندارد. کمترین تفاوتش این است که این اعتراضات از سوی نسلی است که عقبه‌اش تا دبستان‌ها ادامه دارد.

بنابراین اکنون از دانشجویان پوزش می‌خواهم و اعتراف می‌کنم که فهم عینی و مبتنی بر عقلِ‌سلیم آنان از فهم تحلیلی و آکادمیک من عمیق‌تر و دقیق‌تر بوده است. راستش در آن جلسات من از عمق روشن‌بینی و دقت‌نظر و جسارت دانشجویان حیرت کردم و به همکارانم گزارش دادم که مشکل از ماست، ما باید برویم و خودمان را با فهم این نسل هماهنگ کنیم نه برعکس. این باید درسی شده باشد برای امثال من که در نوبتی دیگر که حضرات در تنگنای خیزشی دیگر قرار خواهند گرفت و از جامعه درخواست گفت‌وگو خواهند کرد، خوش‌خیالانی چون من طرف جامعه را رها نکنند و دم از گفت‌وگو نزنند، با این گمان که در این ساختار، عقلانیتی هست و با آن می‌توان گفت‌وگو کرد یا به آن اعتماد کرد.

اکنون به حاکمان می‌گویم، حواستان هست که از اعتراضات ۹۶ و ۹۸ تاکنون نتوانسته‌اید هیچ تحول مثبتی در کشور ایجاد کنید و هیچ افقی بگشایید و هیچ امیدی بیافرینید؟ از آن زمان تاکنون هیچ بحرانی حل نشده بلکه تعداد و شدت آنها بیشتر شده است. تازه در این چند سال بیشتر نقاط قوت و فرصت‌های خویش را هم، در داخل و خارج ضایع کرده‌‌اید. پس چرا فکر می‌کنید حالا که دوباره بر اوضاع مسلط شده‌اید کار تمام است و حکومت‌تان بردوام؟ چاههای نفت‌تان پر شده؟ درآمدتان بیشتر شده؟‌ مشروعیت دینی‌تان بالاتر رفته؟ جمعیت دلبسته‌تان انبوه‌تر شده؟ سرمایه‌ اجتماعی‌تان بهبود یافته؟ فرصت‌های‌تان در داخل و خارج فراوان‌‌تر شده؟ تحریم‌ها کاهش یافته؟ مقاماتتان جوان‌تر و کارآمدتر شده اند؟ نخبگان مهاجرت کرده‌تان بازگشته‌اند؟ فرار سرمایه کاهش یافته است؟ نکند گمان کنید چین یا روسیه کاری برای شما خواهند کرد؟ چین در بازی جهانی جدید، شما را .....

ادامه متن را در پیوند زیر بخوانید:

https://renani.net/index.php/texts/notes/897-2023-01-13-12-28-08

#اعتراضات #اجتماعی

@Roshanfkrane
تذکرات مهم #محسن_رنانی:
هیچ‌چیز در کشور سر جایش نیست؛ بی‌ثباتی در همه حوزه‌ها موج می‌زند؛ قصد افق‌گشایی هم که وجود ندارد / اگر می خواهید به ایران خدمت کنید..

محسن رنانی عضو هیات علمی گروه اقتصاد دانشگاه اصفهان، در پاسخی به درخواست مرکز پژوهش‌های مجلس در مورد پیشنهاد همکاری برای تدوین سند هفتم چشم‌انداز نوشت:

🔹وقتی هیچ‌چیز در کشور سر جایش نیست و بی‌ثباتی در همه حوزه‌ها موج می‌زند و چشم‌انداز باثباتی در برابر کشور نیست و هیچ قصد افق‌گشایی هم ندارد.

🔹وقتی تقریباً می‌توان پیش‌بینی کرد که ما در ماه‌های آینده هم با اعتراضات سیاسی و اجتماعی جدید روبه‌رو هستیم و هم با درهم‌ریزی‌های شدید اقتصادی، در چنین شرایطی برنامه توسعه نوشتن چه مفهومی دارد؟/انتخاب
#اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
ما در طول هفتاد سال گذشته فرزندان نزدیک به نیمی از جمعیت کشور، یعنی اقوام غیرفارسی زبان کشورمان، را مجبور کرده‌ایم که از سال اول دبستان زبان فارسی بیاموزند و به زبان فارسی آموزش ببینند. فاز صفر توسعه در هر کشوری در دوران کودکی، در دبستان و پیش دبستان،‌ شکل می‌گیرد. هر چه ما برای آینده کشورمان می خواهیم، باید بذر آن را در این سنین بکاریم. ما با تحمیل آموزش زبان فارسی به کودکانی که زبان مادری‌شان فارسی نیست، آنان را با یک توقف چند ساله در حساس‌ترین سالهای عمر در فرایند اجتماعی شدنشان روبه رو می‌کنیم. این که ۶۷ درصد مردودی دانش‌آموزان پایه یک و دوی دبستان متعلق به ۹ استان دو زبانه کشور است، موید چنین مشکلی است. کودکان ایرانی غیرفارسی زبان وقتی سرانجام با زبان فارسی کنار می آیند و آن را یاد میگیرند که سنین کودکی را از دست داده اند. سنینی که سرنوشت ساز ترین دوره برای یادگیری و تمرین ویژگی‌هایی است که بعدا برای حضور موثر و مستمر در فرایند آفرینش توسعه، مورد نیاز است. 

ما توجه نکردیم که زبان مادری، تنها زبان سخن گفتن نیست، زبان عاطفه، زبان احساس و زبان زندگی فرد است. زبان مادری زبان درونی انسان‌هاست و فرایند تفکر نخست به زبان درونی هر فرد رخ می دهد و سپس به زبان گفتاری او ترجمه می شود. مطالعات نشان داده است که در گروههای جمعیتی دو زبانه‌ها اگر زبان مادری را خوب یاد گرفته‌ باشند، مغز آنان در پردازش اطلاعات هیجانی و حوزه دریافت معنایی توانایی بیشتری دارد. در واقع ما با عدم آموزش زبان مادری و تحمیل زبان فارسی به کودکانی که زبان مادری آنها فارسی نیست، در همان سنین کودکی، تکامل زبان درونی و زبان تفکر آنان را متوقف می‌کنیم و آنان با تحمل فشارهای روانی و روحی زیادی و با چند سال تاخیر، سرانجام می‌توانند به زبان تحمیلی جدید، تفکر کنند و سخن بگویند. اما آنچه در این میان از دست رفته است فرصت های تکامل ابعاد پرورشی و وجودی آنهاست که توانایی های ارتباطی و توسعه آفرینانه آنها را شکل می دهد.

نکته مهم این است که زبان یک پدیده یا سامانه کاتالیک است. یعنی پدیده‌ای است که به طور طبیعی و بدون مداخله آگاهانه بشر ساخته شده و تکامل یافته و به نظمی خود انگیخته رسیده است. در پدیده های کاتالیک، ما اول استفاده و کاربرد آنها را می‌آموزیم بعد آنها را تحلیل و اجزاء آنها را شناسایی می‌کنیم. اگر زبان یک پدیده کاتالیک است پس نخست باید از آن استفاده کنیم و ظرفیت استفاده از آن را به حداکثر برسانیم و بعد سراغ یادگیری و تحلیل آن برویم. وقتی ما کودک را از فضای زبان مادری خارج می‌کنیم و او را وارد آموزش اجباری زبان فارسی می‌کنیم،‌ او هنوز در فرایند یادگیری کاتالیک زبان مادری به نقطه شکوفایی، یعنی نقطه حداکثری قدرت تکلم و ادراک نرسیده است، یعنی آن بخش از احساسات و عواطفی که باید به کمک زبان مادری به طور کامل تکامل یابد، کامل شکل نمی‌گیرد و بنابراین عملا روند رشد قدرت تکلم به زبان مادری در کودک، در جایی متوقف می شود و بنابراین زبان درونی کودک که همان زبان تفکر او نیز هست به حداکثر ظرفیت خود نمی رسد. سپس این کودک مظلوم باید برای سالها با تحمل مشقت فراوان نخست زبان فارسی را بیاموزد و بعد توانایی تفکر در زبان فارسی را در خود تقویت کند. این همان ظلمی است که ما هفتاد سال است به کودکان اقوام ایرانی غیرفارسی زبان می‌کنیم و آنان را در رقابت کسب فرصت های اجتماعی و اقتصادی با فارسی زبانان در موقعیت نابرابر قرار می دهیم.

در واقع ما با تحمیل آموزش زبان فارسی، فرایند تکامل ذهنی و شخصیتی نزدیک به نیمی از جمعیت کشور خود را برای چند سال کُـند یا متوقف می کنیم و فرصت های آنان را به سود کودکان فارسی زبان، تخریب می کنیم. و بدین ترتیب فرصت های عمومی حضور در فرایند توسعه در استانهایی که جمعیت آنها غیرفارسی زبان است را فرو می‌کاهیم. شاید بخشی از شکاف و عدم توازن توسعه که میان استانهای مرکزی و استانهای مرزی کشور وجود دارد ناشی از همین مساله باشد. یعنی با وجود آن که در گذشته بودجه های مناسبی برای توسعه برخی استانهای محروم اختصاص یافته است اما آن استانها همچنان محروم مانده اند. در واقع ممکن است ما عملا با تحمیل زبان فارسی به کودکان استانهای دو زبانه، یک وقفه چند ساله در فرایند شکل گیری شخصیت و توانایی کودکان این مناطق ایجاد می کنیم و همین آغازی بر توزیع ناعادلانه فرصت‌ها بین منابع باشد. علاوه بر همه بی‌عدالتی‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دیگر،‌ این شکل از بی عدالتی آموزشی نیز یک بی‌عدالتی ویرانگر است که ما در هفتاد سال گذشته، بی سروصدا و آرام بر اقوام ایرانی غیرفارسی زبان تحمیل کرده ایم.
#محسن_رنانی
استاد اقتصاد دانشگاه اصفهان

به مناسبت امروز 2 اسفند؛روز جهانی زبان مادری
#فرهنگ #اجتماعی
@Roshanfkrane
کانال روشنفکران
دکتر #محسن_رنانی :

معلم‌های عزیز ،

آموزش کودکان ما ساده است.
دیگر دست از درس دادن صرف بردارید.
ما اکنون دچار کمبود مفرط انسانهای توانمند با اخلاق صادق هستیم.

پس لطفا به کودکان ما فقط مهارت های زندگی کردن را یاد بدهید.

به آنها.
نظم و انظباط در زندگی. انجام کارهای خانه و‌خانه داری . شستن ظروف و نظافت خانه.‌ آشپزی و پخت غذا . سخت کوشی و تلاش. حفظ محیط زیست. یادگیری فن و تکنیک.‌ خرید از بازار و فروشگاه .‌ صرفه جویی. عدم اسراف در مصرف آب و برق و غذا. تغذیه بهداشتی .‌ رفتن به سفر با پدرومادر. احترام به پدرو مادر.‌
گفت‌ و گو کردن را،
تخیل را،
خلاقیت را،
مدارا را،
صبر را،
گذشت را،
دوستی با طبیعت را،
داشتن توان عذرخواهی را ،
دوست داشتن حیوانات را،
لذت بردن از برگ درخت را،
دویدن و بازی کردن را،
شاد بودن را،
از موسیقی لذت بردن را،
آواز خواندن را،
بوییدن گل را،
سکوت کردن را،
شنیدن و گوش دادن را،
اعتماد کردن را،
دوست داشتن را،
راست گفتن را و
راست بودن را بیاموزید.

باور کنید,
اگر بچه‌های ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت،
و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود،
هیچ چیزی از دنیا‌ کم‌ نمی‌شود.
اما اگر آن‌ها زندگی کردن را,
و عشق ورزیدن را
و عزت نفس را
و تاب آوری
و عدم پرخاشگری را,
تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالی‌ها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.

🔸لطفاً برای بچه‌های ما,
شعر بخوانید،
به آنها موسیقی بیاموزید،
بگذارید با هم آواز بخوانند،
اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند،
بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند,
و وقتی مغزشان نمی کشد یاد نگیرند.

لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید.

زبان شان را برای نقد آزاد بگذارید،

بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.

🔸اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دست کم هوای همدیگر را داشته باشیم،
نداشته‌ها و تنگناها و غم‌ها و عقده‌های خود را به کلاس‌ها نبرید.
شما را به خدا در کلاس‌های‌تان درس اخلاق و انسانیت به کودکان بدهید.
شاید خدا به شما و ما رحم کند و کودکان مان خوب تربیت شوند.

#ارسالی #انتقادات #اجتماعی #معلمان

@Roshanfkrane
حکمرانی کاریکاتوری

(توضیح درباره فایل صوتی)
کانال روشنفکران
#محسن_رنانی :

این روزها حکومت دوباره اعتماد به نفس پیدا کرده است، اُشتُلُم می‌کند و نفس‌کش می‌زند و دوباره گشت ارشاد را به راه انداخته است؛ اما این بار با شکلی از تهاجم نرم و با سطح مدرن‌تری از اهانت و تهدید.

من البته از این موضوع خیلی خوشحالم چون نشانه آشکاری از وخیم شدن درجه پیری سیستم است. و هرچه درجه پیری سیستم بالاتر برود، فروپاشی درونی‌اش تسریع و رساندنش به نقطه تمکین و تسلیم، برای جامعه کم‌هزینه‌تر خواهد شد.

خواهشم از جوان‌ها این است که وقتی ماموران گشت ارشاد به آنها مراجعه می کنند و تذکر می‌دهند یا با دوربین عکس‌شان را می‌گیرند و تهدیدشان می‌کنند که «اگر حجاب اختیاری و آزادی می خواهید پس حکومت هم دزدها و قداره‌بندها را آزاد می‌کند»، اصلا ناراحت نشوند و مشاجره نکنند.

به ماموران لبخند بزنید، آن بیچاره‌ها هم اسیر یک سیستم فرسوده و پیر شده‌اند. آنها هم هموطنان ما هستند که نوع مظلومیت‌شان با شما فرق می‌کند. به آنها لبخند بزنید و با آنها همدلی کنید، نه به خاطر حکومت، بلکه به خاطر آن مامور هموطن که تحت فشار سختِ این شغل روان‌فرسا است. اما وقتی آن مامور هموطن رفت، به زندگی طبیعی خودتان بازگردید؛ این بهترین راه زمین‌گیر کردن یک سیستم گرفتار «تناقض غرور و ناتوانی» است. این ساختار دارد آخرین ذخیره‌های باقی مانده انرژی خودش را این‌جوری هدر می‌دهد، شما هم کمکش کنید.

من در این فایل صوتی که عنوان آن «حکمرانی کاریکاتوری»‌ است، توضیح داده‌ام که چرا حکومت دست به این کارها می‌زند و چرا این کارها برای جامعه نشانه امیداوار کننده‌ای است. پس شادمان باشید و برای لحظه‌ای دل مامور هموطن را به دست آورید؛ با او همراهی کنید و به او بگویید «فقط به خاطر تو»؛ حتی مأمور را در آغوش بگیرید و از او تشکر کنید که تلاش می‌کند وظیفه‌اش را به خوبی انجام دهد. اما وقتی رفت، زندگی و پوشش‌تان را آن‌جور که دوست دارید ادامه بدهید و در این راه مقاومت کنید. صبر شادمانه یعنی همین.

#انتقادات #اجتماعی #حجاب_اجباری

@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
استاد #محسن_رنانی:
جمهوری اسلامی با این دست فرمان ماندنی نیست
جنبش #مهسا_امینی یک بازی دوستانه بوده

#انتقادات #اجتماعی #سیاسی

@Roshanfkrane
Intellectuals and Government (Renani).pdf
280 KB
.

👈 روشنفکران و حکومت

«چرا حکومت با روشنفکران برخورد نمی‌کند؟»
کانال روشنفکران

✍️ استاد #محسن_رنانی :

نقد شصت‌وپنجم به «صبر شادمانه» را که نقدی آکنده از خشم و نگرانی است آقای سجاد ن. نوشته‌ بود (این‌جا بخوانید). ایشان صبر شادمانه را فرصت سوزی احمقانه خوانده و رنانی و امثال او را ماله‌کش استبداد و سوپاپ اطمینان نظام دانسته‌ بود. خشم ایشان را می‌فهمم و می‌دانم که برای بسیاری دیگر نیز پرسش ایشان وجود دارد: چرا حکومت با امثال رنانی که به صراحت نقد‌های گزنده می‌کنند و سرتاپای نظام را ناکارآمد و فاسد نشان می‌دهند و مقاله‌ای مثل «سقوط» را می‌نویسند، که یک هفته خوراک تلویزیون‌های ماهواره‌‌ای مخالف نظام است، برخورد نمی‌ٔکند؟ در حالی‌که فلان دختر جوانی که چند دقیقه از رقص خود را در یک میدان، در فضای مجازی به اشتراک گذاشته است هنوز چند ساعت نگذشته دستگیر می‌کنند و اگر پشت دوربین عذرخواهی‌ نکرد ......

ادامه متن را در فایل PDF بالا یا در لینک زیر بخوانید:

https://www.renani.net/index.php/texts/notes/968-2023-08-26-11-45-09

#انتقادات #اجتماعی

@Roshanfkrane
*"مادامیکه که  ایرانیان خلق و خوی دیکتاتوری دارند محال است از شر حکام دیکتاتور رهایی یابند"*
کانال روشنفکران
دکتر #محسن_رنانی :
نوروز گذشته توانستم خواندن کتاب «نقد و تحلیل دیکتاتوری» نوشته «مانس اشپربر» را به پایان برسانم.

این روانشناس آلمانی، کتاب را در ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی پیش از آنکه هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیش‌بینی کرده که کسی مانند هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. این کتاب که منتشر شد، نویسنده‌اش نه تنها ناچار شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد که کمونیست‌‌های پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند.

این کتاب توسط کریم قصیم به فارسی ترجمه و درسال۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است، انتشارات دماوند در سال ۶۴ تعطیل شد.

اشپربر در این کتاب که متنی بسیار روان و گیرا دارد، با تحلیل *روان‌شناختی شخصیت و رفتار دیکتاتورها نشان می‌دهد که آنها به خودی خود دیکتاتور نمی‌شوند، آنها پیامد رفتار توده‌هایی هستند که خوی دیکتاتوری بخشی از آنهاست.*

*برای آن که دیکتاتوری برای همیشه از جامعه‌ای رخت بربندد، باید روحیه دیکتاتوری توده‌ها از میان برود.*

*یادمان نرود که ما ایرانی‌ها رابطه خوبی با ضعیف‌تر از خودمان نداریم.* ببینید بچه‌هایمان به سوی گربه‌ها و سگ‌ها سنگ می‌اندازند، سواره‌ها به پیاده‌ها رحم نمی‌کنند، همه‌مان در کار خودمان فرمانروایی می‌کنیم. بقال حاکم است، نانوا حاکم است، راننده تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه‌‌ و همه در کار خود می‌خواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را می‌گیریم به جای آن که تحویل پلیس‌‌اش بدهیم اول به او کتک مفصلی می‌زنیم، پلیس‌مان وقتی خطاکاری را دستگیر می‌کند اول او را می‌زند.
هر جای خیابان که دوست داشتیم پارک می‌کنیم.
وقتی کسی با ما تصادف کرد با چماق پیاده می‌شویم.
وقتی داخل کوچه‌ای باریک رانندگی می‌کنیم، حتما باید راننده مقابل دنده عقب بگیرد تا ما رد شویم چون کوچه ارث پدرمان بوده!

*اینها همه نشانه‌‌های خوی دیکتاتوری نهفته‌ای است که در همه ما وجود دارد.*
اشپربر نشان می‌دهد که چگونه شخصیت روانی یک دیکتاتور در گذر زمان تحول می‌یابد و او را از یک زندگی معمولی محروم می‌کند. به گونه‌ای که دیکتاتور رفته رفته دچار سادیسم (دیگر آزاری) و سپس مازوخیسم (خود آزاری) می‌شود.

اشپربر با دسته‌بندی انواع ترس نشان می‌دهد که *دیکتاتورها دچار «ترس تهاجمی» هستند* و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است *اعتیاد به دشمن‌تراشی و ایده «دشمن‌انگاری هر کس با ما نیست»* از سوی دیکتاتورها رهاورد ترس عمیقی است که در آنها نهفته است. او از قول افلاطون می‌نویسد «هر کس می‌تواند شایسته‌دلیری باشد بجز دیکتاتور» و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روان‌شناختی نشان می‌دهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان می‌دهد که دیکتاتوری ویژگی است که در نبود شجاعت پیدا می‌شود. و *این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ...) نمود دارد.* ولی وقتی توده‌های دارای خوی دیکتاتوری با یکی از دیکتاتورها همراهی می‌کنند و از او پشتیبانی می‌کنند، از او یک فرمانروای به تمام معنی دیکتاتور می‌سازند.

اشپربر نشان می‌دهد که چگونه ترس در گذر زمان به نفرت تبدیل می‌شود و آنگاه توده‌ها برای ارضای نفرتشان از عده‌ای، #دیکتاتوری را یاری می‌کنند تا آنان را نابود کند و بعد دوباره زمانی می‌رسد که توده‌‌ها به علت نفرت از همین دیکتاتور، او را به کمک دیکتاتور دیگری به چوبه‌دار می‌سپارند.

او به زیبایی نشان می‌دهد که چگونه #دیکتاتورها با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه ‌‌حل‌های عامه پسندــ اما غیر قابل اجراــ می‌دهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایده‌های خود نیستند، چرا که آموخته‌اند وقتی راه حل‌شان به نتیجه نرسید به‌ راحتی می‌توانند با انداختن مسئولیت این ناکامی ‌به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنان‌شان چقدر قدرتمند‌ هستنند و نمی‌گذارند تا آنها به اهدافشان برسند.*

اشپربر البته تحلیل‌اش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمی‌کند ولی برخی مثال‌هایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانه‌اش (استالین و هیتلر) می‌آورد.

🔻با این ‌حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر  و استالین را بر می‌داریم و نام هر #دیکتاتور دیگری را می‌گذاریم می‌بینیم چقدر تحلیل تازه است. گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
#انتقادات #اجتماعی #اندیشه #تربیتی

@Roshanfkrane
.

جامعه‌شناسی طبقاتی ظلم

سوم دی ماه برابر با نود و هشتمین زادروز استاد فقید محمدابراهیم باستانی پاریزی است. بدون شرح، گفتاری کوتاه از ایشان را بخوانیم:

«بنده گمان کنم بهترین مثلی که ریشه بی‌امان ظلم را در بطون فرهنگ ما ثابت می‌کند، همین مسأله رانندگی امروز باشد. یک اسب‌سوار، می‌خواهد آن که خر دارد از راه عبور نکند؛ و یک دوچرخه‌سوار، یابوسوار را رم می‌دهد؛ و موتورسوار تند به دوچرخه‌سوار می‌زند؛ و تاکسی‌دار، موتورسوار را توی جوی آب می‌اندازد؛ و صاحب اتومبیل شخصی به تاکسی امان نمی‌دهد؛ و اتومبیل دولتی مزاحم اتومبیل‌های شخصی است؛ واتومبیل نمره زرد رنگ افسران، به شخصی‌ها زور می‌گوید و دژبان پشتیبان آن است؛ و نمره سرویس سیاسی تابع هیچ قانون رانندگی نیست؛ و هواپیما بر کل این قوم حاکم است، و می‌خواهد سر به تن هیچ‌کس نباشد؛ و البته، همه این‌ها، که بر خر مراد سوارند، همه به پیاده زور می‌گویند. این جامعه‌شناسی طبقاتی ظلم ایرانی است!»
📚منبع: #باستانی_پاریزی، محمدابراهیم، سنگ هفت قلم، نشر علم، چاپ پنجم، ۱۳۹۰، صفحه ۲۹۶.

و سالها پیش، من جایی خواندم که یک جامعه‌شناس غربی گفته است: هر ملتی آن‌گونه زندگی می‌کند که رانندگی می‌کند!
#محسن_رنانی / سوم دی‌ماه ۱۴۰۲
#اجتماعی #اندیشه
ما بیماریم ، دکتر رنانی
Ⓜ️ ما بیماریم! بیماری اختلال ارتباط


▪️دکتر #محسن_رنانی

#اجتماعی #روانشناسی
@Roshanfkrane
👈 جنبش #قیطریه

#محسن_رنانی
من رای ندادم. من برای اولین بار، در انتخابات اسفند شرکت نکردم. قبلاً بارها نوشته‌ام (این‌جا) که هیچ دموکراسی کاملی وجود ندارد. دموکراسی مثل فوتبال است که هر بازی، تمرینی است برای حرفه‌ای‌تر شدن بازی‌های بعدی. هر انتخابات نیز یک بازی تمرینی برای دموکراسی است که آن را گامی به سوی بلوغ به‌پیش‌ می‌برد. همیشه گمان می‌کرده‌ام اصلاح‌ کشور از طریق انتخابات، سالم‌تر و کم‌هزینه‌تر است. اما این‌بار به احترام اکثریت ملت ایران، رأی ندادم.

توافق نانوشته جامعه برای شرکت نکردن اعتراضی در انتخابات، یک «کنش جمعی منفعلانه» است که البته پیامدهای مثبت کوتاه مدتی دارد؛ اما اگر منجر به تغییر ساختاری در داخل یا تغییر رفتاری در خارج نشود، هیچ اثر بلندمدتی نخواهد داشت.

کنش‌های جمعی دو دسته‌اند:
منفعل و فعال. «کنش‌های جمعی منفعل» (مثل تحریم انتخابات یا تحریم گردهمایی‌های حکومتی)، هزینه و ریسک ندارند اما دستاوردهای کمی دارند و به سرعت دستاوردهای‌شان محو می‌شود آنچه ماندگار است و تأثیر گذار، «کنش‌های جمعی فعال» است که معمولا حدی از هزینه و ریسک را با خود دارند

کنش‌های جمعی فعال نیز دو گونه‌اند: «کنش‌های خشم‌گرا» و «کنش‌های عقل‌گرا»؛ که اولی خشونت‌آمیز و دومی خشونت‌پرهیز است. اعتراضات خیابانی خودجوش و توفنده، معمولا از جنس «کنش‌های جمعی فعالِ خشم‌‌گرا» هستند که اگر با محوریت نهادهای مدنی (مثل احزاب یا اتحادیه‌ها) شکل‌ نگرفته‌ باشند و فاقد رهبری متمرکز باشند، در بیشتر موارد به خشونت کشیده می‌شوند. هرگاه کنش‌های جمعی به خشونت کشیده شود، آن‌که بهره می‌برد حکومت است؛ چون هم در خشونت‌ورزی، دستِ بالا را دارد و هم خشونت، برایش مشروعیتِ سرکوب می‌آورد.

اما «کنش‌های جمعی فعالِ عقل‌گرا»، حرکت‌هایی هستند که از طریق همکاری عاقلانه و مقاومت آگاهانه و به دور از هیجان اعضای جامعه مدنی پدیدار می‌شوند. چنین حرکت‌هایی حتی اگر منجر به تحول امور نشوند، کمترین دستاوردشان تمرین همکاری و ایجاد انسجام و امید در جامعه مدنی و یک گام به‌سوی بلوغ اجتماعی است.

اعتراض‌هایی که این‌روزها درباره پارک قیطریه تهران چهره بسته است، یک «کنش جمعی فعال عقل‌گرا»‌ است. بخش‌هایی از جامعه، آرام و آگاهانه، دارند اعتراض می‌کنند. می‌گویند ساخت مسجد بس است، به جای ساخت مسجد، رفتارتان و ساختارتان را اصلاح کنید تا تتمه مومنان نیز بی‌دین نشوند. اگر زور دارید قوانین رانندگی را اعمال کنید، رانت‌خواری را کنترل کنید اما مردم را به‌زور به بهشت نبرید!

اما مدیر شهری ظاهر‌گرا، همچون عصر قبیله، گمان می‌کند اگر عقب بنشیند اقتدارش از دست می‌رود. و این‌جا دقیقا همان نقطه‌ای است که جامعه مدنی از جامعه قبیله‌ای متمایز می‌شود. این‌جا نفسِ حضور و مقاومت مدنی مسالمت‌آمیز، حرکتی از جنس کنش جمعی فعالِ عقل‌گراست؛ حرکتی از جنس توسعه است.

شهروندان تهرانی کارزاری راه‌انداخته‌اند به‌منظور درخواست از حکومت برای دستور توقف عملیات ساخت یک مسجد تبلیغاتی هشتصد متری (نه یک نمازخانه ساده) در پارک قیطریه. شهرداری تهران در سه سال گذشته فقط ۴۷۵۰ متر پارک ساخته است. با ساخت این مسجد نه تنها ۸۰۰ متر از فضای سبز تهران کاسته می‌شود بلکه با هزینه ساخت این مسجد می‌توان چندین هزار متر فضای سبز جدید ساخت. در کنار ابعاد اقتصادی، سیاسی و زیست‌محیطی مسأله، نیز نگرانی‌های جدی‌ای نسبت به تخریب و تاراج گورها و اشیای باستانی احتمالی آن منطقه وجود دارد.
و اکنون ما شهروندان ایران نیز تمایل به مشارکت در کارزار تهرانی‌ها را داریم. به گمان من اگر امضاها به صد هزار برسد، یعنی امید در جامعه مدنی هنوز نمرده است. اما اگر امضاها به یک میلیون برسد، یعنی جامعه مدنی نه تنها زنده و امیدوار است بلکه به خودباوری و خودآگاهی و اعتماد به نفس نیز رسیده است. اگر هنوز یک میلیون نفر از جامعه ایران (یعنی حدود یک درصد جمعیت ایران) جرأت آن را ندارند که با نام و نشان رسمی خود یک کارزار مدنی درباره یک موضوع شهری را امضا کنند، به این معنی است که جامعه ما هنوز ظرفیت و شایستگیِ تحولات عقلانی بدون خشونت را ندارد و در مسیر توسعه هنوز راه دراز و پرهزینه‌ای را در پیش دارد.

من این کارزار را امضا کردم. شما نیز، اگر تحولات ایران را عقلانی و بدون خشونت می‌خواهید، امضا کنید. اگر هر یک از ما تعهد انجام ده امضا توسط دوستان و نزدیکانمان را بردوش گیریم، یک میلیون امضا در دسترس خواهد بود. اگر امضاها به یک میلیون برسد، ولی تاثیری بر تصمیمات مقامات نگذارد، آنگاه شاهد قوی دیگری خواهد بود بر انجماد و اصلاح‌ناپذیری این ساختار حکمرانی. با یک میلیون امضا، با هر نتیجه‌ای، جنبش قیطریه برنده خواهد بود.
م.ر. / شب قدر ۱۴۰۳
لینک امضای کارزار:
https://www.karzar.net/106414
#جنبش_قیطریه
#انتقادات #اعتراضات #اجتماعی

@Roshanfkrane
🟢🔴 نقدی بر نوشته دکتر
#محسن_رنانی

✍️#علی_مرادی

♈️ بدون شک و تردید دکتر محسن رنانی  از مفاخر و از اندیشمندان طراز  اول کشور در دوران معاصر می‌باشد، و در رشد و اعتلای اندیشه ایرانیان تاثیر بسیار مثبتی داشته است.
خداوند به ایشان سلامتی و طول عمر بابرکت عنایت فرماید.


♈️در مقاله ارزشمند کوتاه  در مورد پارک قیطریه  اینجا مدعایی رو بیان داشته اند که خالی از اشکال از نظر این حقیر نیست.
گرچه اصل و اساس مقاله مورد توافق  بوده و کاری بس ارزشمند است و اما مورد تضارب و مدعایی که بیان داشته اند جای نقد و بررسی بیشتر می باشد. چون این مدعا بر کنش های بعدی ایرانیان  می تواند تاثیرگذار باشد. و دلیل نقد و واکنش ،   هم دقیقا همین هست که این اندیشمند گرانقدر در موردش توضیحات  تکمیلی ارائه کند.

و  مدعای شان به این مضمون هست که :
"عدم شرکت  مردم از جمله خود ایشان در انتخابات ۱۴۰۲ واکنشی منفعلانه است  تا کنشی فعالانه،  و در دراز مدت تاثیر گذاری خود را نخواهد داشت."
♈️ برای آنالیز مدعای دکتر عزیز دو سوال مطرح می‌شود.

1⃣آیا مشارکت بیشتر مردم در انتخابات  ۱۴۰۲ تاثیر گذاری بیشتری از عدم مشارکت و یا رای باطله و سفید  در وضع و حال مردم و کشور و یا تغییر دیدگاه سیاستمداران داشت؟

پاسخ این سئول را به دکتر رنانی بزرگوار موکول میکنم.

و اما سئوال دوم که خود پاسخ می‌دهم.

2⃣ عدم مشارکت و استقبال کم و یا حتی تحریم  در انتخابات فرمایشی و نمایشی بی‌خاصیت  در رژیم های شبه دموکراسی و یا دادن رای سفید و باطله چه فوایدی در دراز مدت می‌تواند داشته باشد؟

عدم مشارکت و استقبال کم از انتخابات فرمایشی و نمایشی بی‌خاصیت در رژیم‌های شبه دموکراسی می‌تواند به موارد زیر منجر شود:

1. اعتراض به نظام: افرادی که به عنوان اعتراض به نظام و روند انتخابات شرکت نمی‌کنند، می‌توانند این روش را برای بیان نارضایتی و اعتراض خود به رژیم استفاده کنند.

2. افزایش فشار بر رژیم: عدم مشارکت و استقبال کم از انتخابات می‌تواند فشار بیشتری بر رژیم اعمال کند تا تغییراتی در سیاست‌ها و روندهای آن اعمال شود.

3. افزایش آگاهی عمومی: حضور کمتر مردم در انتخابات می‌تواند باعث توجه بیشتر رسانه‌ها و جامعه به مسائل و مشکلات جامعه شود و آگاهی عمومی را افزایش دهد.

4. تحولات سیاسی: عدم مشارکت و استقبال کم از انتخابات ممکن است منجر به تحولات سیاسی و اجتماعی در طولانی مدت شود و باعث تغییرات در نظام سیاسی شود.

5. تحول در روابط بین‌الملل: عدم مشارکت مردم در انتخابات ممکن است تأثیرات منفی بر روابط بین‌الملل داشته باشد و باعث تغییر در سیاست خارجی کشور شود.

با تقدیم احترام به همه اندیشمندان گرانقدر و ایران دوست ، بالاخص دکتر رنانی گرانقدر
نوشته دکتر رنانی را
اینجا 👉بخوانید
#اجتماعی #انتقادات #ارسالی
@Roshanfkrane
.
.
👈 نقدهای « #جنبش_قیطریه»
دکتر #محسن_رنانی

در فضای مجازی هر سه‌ گونه «کنش منفعل»، «کنش‌ فعال عقل‌گرا» و «کنش‌ فعال خشم‌گرا» قابل مشاهده است. «نقد» اگر با نام نویسنده واقعی و به صورت اخلاقی و عقلانی نوشته و منتشر شود یک «کنش فعال عقل‌گرا» محسوب می‌شود. جامعه‌ای که بخش بزرگی از شهروندانش مهارت نقد عقلانی و اخلاقی دارند می‌تواند با نوشتن نیز دست به «کنش جمعی فعال عقل‌گرا» بزند. مشکل امروز ما این‌جاست که بخش اعظم فضای مجازی را کنش‌‌های منفعلانه و کنش‌های خشم‌گرا پرکرده‌اند.

پس از نگارش یادداشت «جنبش قیطریه»، تعداد زیادی نقد در فضای مجازی منتشر شده است که بسیار امید بخش است. از همه ناقدان سپاسگزار و منت‌‌پذیر آنانم. آن تعداد از نقدها که به شیوه‌های مختلف به دست من رسیده و فراتر از درد دل یا اهانت است را عیناً در این‌جا بازنشر می‌کنم (نقدهایی که از گروههای خصوصی برایم بازفرست شده است را بدون نام منتشر می‌کنم). با برخی از نقدها همدلم؛ برخی را نیز معتقدم نوشته‌ من نارسا و مستعد سوء برداشت بوده است؛ برخی را هم برای آنها پاسخ دارم. اما قصد پاسخ ندارم. آن‌که باید داوری کند و پاسخ گوید، عقل سلیم جمعی است نه منِ نویسنده. برای من شهد نقد بیش از شیرینی پاسخ است. آن‌که نقد می‌کند مرا گرامی داشته و سخنم را ارج نهاده است و همین برای من بس است. (نقد سایت مشرق نیوز را هم با آن که اهانت‌آمیز است بازنشر می‌کنم، شاید تصمیم‌بگیرند در‌آینده کمی منطقی‌تر و اخلاقی‌تر نقد کنند).

البته به گمانم در باب اهمیت «کنش‌های جمعی فعال عقل‌گرا» به عنوان راهکاری برای خروج از بن‌بست امروز جامعه ایران، خیلی می‌توان و باید سخن گفت. شاید همت کنم و در‌آینده چیزی بنویسم. اما از همه اندیشه‌ورزان دغدغه‌مند نیز دعوت می‌کنم در این باب نظرات خود را منتشر کنند تا گفت‌وگویی جمعی درگیرد، شاید راهکاری بین‌الاذهانی پدیدار شود.

محسن رنانی / سروشِگانْ روز از فروردین ۱۴۰۳

------------------------
پی‌نوشت:
البته فراموش نکنید که همچنان کارزار توقف ساخت مسجد در پارک قیطریه را امضا کنید. در پیوند زیر:

https://www.karzar.net/106414

#اجتماعی #تربیتی #انگیزشی #قیطریه

@Roshanfkrane
.