خراسان علیه ایران !
✍محمدجواد روح
ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه مشهد در بازی امروز تیمملی ایران نشانگر چند چیز است:
اول اینکه، ایران و فدراسیون فوتبال آن نمیتوانند و نباید در چارچوب مناسبات جهانی (و از جمله فدراسیون جهانی فوتبال) تعریف شوند.
دوم اینکه، ایران و حکومت آن نمیتوانند و نباید در چارچوب یک حکومت و دولت یکپارچه تعریف شوند؛ چرا که رسما، خراسان و مشهد تابع حکومت دیگری است.
سوم اینکه، یکدست کردن حکومت و سپردن نهاد دولت به متولی سابق آستان قدس هم نتوانسته حتی در ظاهر هم، چندپارگی حکومت را رفو کند و چنددولتی را پنهان نگاه دارد.
چهارم اینکه، تبعیض جنسیتی به عینیترین شکل ممکن و برخلاف همه قوانین و موازین بینالمللی در ایران حاکم است و اکنون، فیفاست که باید در این مورد تصمیم بگیرد.
⭕️ پنجم اینکه، اگر هر اتفاقی برای فوتبال ایران و تیم ملی رخ دهد؛ متهم ردیف اول آن حاکم خودمختار خراسان است که کشور تحت حکومت او، تابع قوانین و منافع و حتی نظام و دولت ایران نیست، اما ایران و ایرانیان باید تبعات خودمختاری آن حکومت را بپردازند.
ششم اینکه، وقتی متحجران ضدایران آنقدر مبسوطالید هستند که میتوانند تیم ابومسلم، نماد خراسانی تاریخ استقلالخواهی ایران، را نابود و تعطیل کنند؛ در گام بعد، میتوانند کاری کنند که به نابودی تیم ملی ایران هم بیانجامد.
#دخالت_خارجی از همین نقاط کوچک آغاز میشود و کمکم #مشروعیت کسب میکند!
مردم وقتی از استیفای حقوقشان از بسترهای داخلی ناامید شوند از اینگونه مداخلات استقبال خواهند کرد
در نهایت زنان ایرانی با حمایت نهادهای بینالمللی نبرد ورود به استادیومها را خواهند بُرد. #دخالت_خارجی از همین نقاط کوچک آغاز میشود و کمکم #مشروعیت کسب میکند! مردم وقتی از استیفای حقوقشان از بسترهای داخلی ناامید شوند از اینگونه مداخلات استقبال خواهند کرد.. آیا گوش شنوایی هست؟
راه ندادن خانمها به ورزشگاه ناشی از برداشت فقهی نیست. چون اگر چنین باشد مطابق دیدگاه آقایان حضور آقایان نیز در این ورزشگاهها بطور قطع، ایراد شرعی دارد.
ممنوعیت حضور خانمها، ناشی از گرایش غالب مردسالار و ضد زن است و ربطی به شرع ندارد.
✍️عباس عبدی
- شرمندهام، نسل ما گند زد!
به بهانهٔ مرگ «رضا براهنی» و بالا گرفتن نقدها پیرامون جریان روشنفکری قبل انقلاب و نقش این جریان در انقلاب ایران، بخشی از گفتوگوی مرحوم «داریوش شایگان» با نشریهٔ «اندیشهٔ پویا» راجع به روشنفکران قبل از انقلاب را با هم مرور میکنیم:
• متفكران نسل شما نگاه ترديدآميزى نسبت به مدرنيته داشتند. دربارهٔ چرايى اين نگاه توضيح دهيد.
•• بله همينطور است. صحبت شما دربارهٔ نسل ما درست است، «غربزدگى» جلال آلاحمد بسيار بد است و راهحل او به بنبست ختم میشود. در كتاب «آسيا دربرابر غرب» و نيز «تاريكانديشى جديد» به اين مسئله پرداختهام.
ما گريزى از مدرنيته نداريم، ما بايد از رهگذر مدرنيتهٔ غربى، سنت شرقى را بكاويم. نمىتوان با خودِ سنت خودش را نقد كرد. «هانرى كربن» كارى را انجام داد كه خودِ «آشتيانى» به عنوان يك محقق مسلمان نمىتوانست انجام دهد.
• به زعم شما دليل اين توقف ما چيست؟ حملهٔ مغول؟ استعمار؟ استبداد؟ انحطاط تفكر؟
•• ايران در دهههاى چهل و پنجاه داشت جهش مىكرد. ما از آسياى جنوب شرقى آن موقع جلوتر بوديم، ولى بعد آنها پيش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقيت ما بنظر من اين است كه ما شتاب تغييرات را تحمل نكرديم. حالا چرا؟ نمىدانم. همچنين ما روشنفكران آن دوره هم پرت بوديم و تحليل درستى از جايگاه خود در جامعه و جامعهٔ خود در جهان نداشتيم.
ما بايد خودمان را با همتايانمان در سطح منطقه مقايسه مىكرديم نه با انگليسىها و فرانسوىها. مىتوانم اين را بهعنوان يك اعتراف بگويم كه ما روشنفكران جايگاه خود را ندانستيم و جامعه را خراب كرديم. يكى ديگر از آسيبهاى جامعهٔ ما در آن هنگام چپزدگى شديدی بود كه با اتفاقات بيستوهشتم مرداد هم تشديد شد.
من اگر چه چپ زده نبودم و حتا ضدبلشويك بودم، اما اين فهم را نه بهواسطهٔ شعور خود كه بهخاطر وضعيت و پايگاه و جايگاه خانوادگىام به دست آورده بودم.
بسيارى از روشنفكران اروپايى نيز چپ بودند، منتها در آن جا تعادل برقرار بود. «رمون آرونى» بود در مقابل «سارتر» ولى اين جا «رمون آرونى» نبود، كسى جلوى چپها نبود. ما با اسطورهها زندگى مىكنيم و اين بسيار بد است و يكى از نتايج چپزدگى است. به هيچ چيز نبايد اسطورهاى نگاه كرد.
• روشنفكران نسل شما چقدر از روش علمى براى تحليل جامعه استفاده مىكردند؟
•• در حد صفر! نسل كنونى جوانان ايران شعورشان از نسل ما بسيار بيشتر است، زيرا در دنياى ديگرى زندگى مىكنند. مخصوصاً زنان ايرانى بسيار جهش كردهاند. بايد اعتراف كنم، شرمندهام كه نسل ما گند زد!
#اجتماعی
@Roshanfkrane
✍محمدجواد روح
ممانعت از ورود زنان به ورزشگاه مشهد در بازی امروز تیمملی ایران نشانگر چند چیز است:
اول اینکه، ایران و فدراسیون فوتبال آن نمیتوانند و نباید در چارچوب مناسبات جهانی (و از جمله فدراسیون جهانی فوتبال) تعریف شوند.
دوم اینکه، ایران و حکومت آن نمیتوانند و نباید در چارچوب یک حکومت و دولت یکپارچه تعریف شوند؛ چرا که رسما، خراسان و مشهد تابع حکومت دیگری است.
سوم اینکه، یکدست کردن حکومت و سپردن نهاد دولت به متولی سابق آستان قدس هم نتوانسته حتی در ظاهر هم، چندپارگی حکومت را رفو کند و چنددولتی را پنهان نگاه دارد.
چهارم اینکه، تبعیض جنسیتی به عینیترین شکل ممکن و برخلاف همه قوانین و موازین بینالمللی در ایران حاکم است و اکنون، فیفاست که باید در این مورد تصمیم بگیرد.
⭕️ پنجم اینکه، اگر هر اتفاقی برای فوتبال ایران و تیم ملی رخ دهد؛ متهم ردیف اول آن حاکم خودمختار خراسان است که کشور تحت حکومت او، تابع قوانین و منافع و حتی نظام و دولت ایران نیست، اما ایران و ایرانیان باید تبعات خودمختاری آن حکومت را بپردازند.
ششم اینکه، وقتی متحجران ضدایران آنقدر مبسوطالید هستند که میتوانند تیم ابومسلم، نماد خراسانی تاریخ استقلالخواهی ایران، را نابود و تعطیل کنند؛ در گام بعد، میتوانند کاری کنند که به نابودی تیم ملی ایران هم بیانجامد.
#دخالت_خارجی از همین نقاط کوچک آغاز میشود و کمکم #مشروعیت کسب میکند!
مردم وقتی از استیفای حقوقشان از بسترهای داخلی ناامید شوند از اینگونه مداخلات استقبال خواهند کرد
در نهایت زنان ایرانی با حمایت نهادهای بینالمللی نبرد ورود به استادیومها را خواهند بُرد. #دخالت_خارجی از همین نقاط کوچک آغاز میشود و کمکم #مشروعیت کسب میکند! مردم وقتی از استیفای حقوقشان از بسترهای داخلی ناامید شوند از اینگونه مداخلات استقبال خواهند کرد.. آیا گوش شنوایی هست؟
راه ندادن خانمها به ورزشگاه ناشی از برداشت فقهی نیست. چون اگر چنین باشد مطابق دیدگاه آقایان حضور آقایان نیز در این ورزشگاهها بطور قطع، ایراد شرعی دارد.
ممنوعیت حضور خانمها، ناشی از گرایش غالب مردسالار و ضد زن است و ربطی به شرع ندارد.
✍️عباس عبدی
- شرمندهام، نسل ما گند زد!
به بهانهٔ مرگ «رضا براهنی» و بالا گرفتن نقدها پیرامون جریان روشنفکری قبل انقلاب و نقش این جریان در انقلاب ایران، بخشی از گفتوگوی مرحوم «داریوش شایگان» با نشریهٔ «اندیشهٔ پویا» راجع به روشنفکران قبل از انقلاب را با هم مرور میکنیم:
• متفكران نسل شما نگاه ترديدآميزى نسبت به مدرنيته داشتند. دربارهٔ چرايى اين نگاه توضيح دهيد.
•• بله همينطور است. صحبت شما دربارهٔ نسل ما درست است، «غربزدگى» جلال آلاحمد بسيار بد است و راهحل او به بنبست ختم میشود. در كتاب «آسيا دربرابر غرب» و نيز «تاريكانديشى جديد» به اين مسئله پرداختهام.
ما گريزى از مدرنيته نداريم، ما بايد از رهگذر مدرنيتهٔ غربى، سنت شرقى را بكاويم. نمىتوان با خودِ سنت خودش را نقد كرد. «هانرى كربن» كارى را انجام داد كه خودِ «آشتيانى» به عنوان يك محقق مسلمان نمىتوانست انجام دهد.
• به زعم شما دليل اين توقف ما چيست؟ حملهٔ مغول؟ استعمار؟ استبداد؟ انحطاط تفكر؟
•• ايران در دهههاى چهل و پنجاه داشت جهش مىكرد. ما از آسياى جنوب شرقى آن موقع جلوتر بوديم، ولى بعد آنها پيش افتادند و موفقتر شدند. علت عدم موفقيت ما بنظر من اين است كه ما شتاب تغييرات را تحمل نكرديم. حالا چرا؟ نمىدانم. همچنين ما روشنفكران آن دوره هم پرت بوديم و تحليل درستى از جايگاه خود در جامعه و جامعهٔ خود در جهان نداشتيم.
ما بايد خودمان را با همتايانمان در سطح منطقه مقايسه مىكرديم نه با انگليسىها و فرانسوىها. مىتوانم اين را بهعنوان يك اعتراف بگويم كه ما روشنفكران جايگاه خود را ندانستيم و جامعه را خراب كرديم. يكى ديگر از آسيبهاى جامعهٔ ما در آن هنگام چپزدگى شديدی بود كه با اتفاقات بيستوهشتم مرداد هم تشديد شد.
من اگر چه چپ زده نبودم و حتا ضدبلشويك بودم، اما اين فهم را نه بهواسطهٔ شعور خود كه بهخاطر وضعيت و پايگاه و جايگاه خانوادگىام به دست آورده بودم.
بسيارى از روشنفكران اروپايى نيز چپ بودند، منتها در آن جا تعادل برقرار بود. «رمون آرونى» بود در مقابل «سارتر» ولى اين جا «رمون آرونى» نبود، كسى جلوى چپها نبود. ما با اسطورهها زندگى مىكنيم و اين بسيار بد است و يكى از نتايج چپزدگى است. به هيچ چيز نبايد اسطورهاى نگاه كرد.
• روشنفكران نسل شما چقدر از روش علمى براى تحليل جامعه استفاده مىكردند؟
•• در حد صفر! نسل كنونى جوانان ايران شعورشان از نسل ما بسيار بيشتر است، زيرا در دنياى ديگرى زندگى مىكنند. مخصوصاً زنان ايرانى بسيار جهش كردهاند. بايد اعتراف كنم، شرمندهام كه نسل ما گند زد!
#اجتماعی
@Roshanfkrane