مذاکره با ترامپ: حذف خونین یا تحولی ضروری در ساختار قدرت جمهوری اسلامی ایران؟
پالسهای ترامپ: یک تغییر جهت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
✍️ حمید آصفی
مذاکره با آمریکا همیشه بهعنوان یک کشمکش پیچیده در درون و بیرون جمهوری اسلامی ایران مطرح بوده است. در دوران مبارزات انتخاباتی، پالسهای مثبت از سوی ترامپ، که بهدنبال حل بحرانهایی مانند جنگ اوکراین و تنشها در غزه است، میتواند حاکمیت را به واکنش و حتی مذاکره وادارد. جمهوری اسلامی ایران همواره بهدنبال خریدن وقت و استفاده از مذاکرات تاکتیکی بوده است، نه مذاکرهای بهعنوان استراتژی بلندمدت. با این حال، در مذاکره با ترامپ، واقعیت جدیدی پیشروی تهران قرار دارد: ترامپ بهدنبال نتایج فوری و از پیش تعیینشده است و میداند که ایران اکنون در موضع ضعف قرار دارد.
چالشهای جدید: فاصلهگیری از پیشفرضهای گذشته
اما آنچه که این بار تفاوت بنیادی ایجاد میکند، این است که مذاکره با ترامپ دیگر نمیتواند صرفاً بر مبنای پیشفرضهای گذشته جمهوری اسلامی ایران در خصوص مذاکرات باشد. این بار نه تنها انعطاف و نرمش لازم است، بلکه جمهوری اسلامی ایران باید از چهارچوبهای قبلی فاصله گرفته و آماده باشد تا وارد فضایی جدید و با شرایط متفاوت شود. این فضا بهطور غیرمستقیم با چالشهایی داخلی نیز روبهرو خواهد بود که شاید کمتر به آن توجه شده باشد. در این مسیر، تغییرات در نحوه مدیریت بحرانها و پذیرش دیدگاههای جدید در سیاستگذاری داخلی و خارجی میتواند به جمهوری اسلامی ایران کمک کند تا ضمن حفظ موجودیت خود، به یک فرآیند تحولی جدید در عرصه سیاست جهانی و داخلی بپردازد.
تحولات درون نظام: حذف گروههای کلیدی و بیثباتی احتمالی
این چالشها تنها به تفاوتهای در سیاست خارجی محدود نمیشود، بلکه در درون ساختار جمهوری اسلامی ایران نیز نشانههای تغییر و تحولات گستردهای به چشم میآید. ورود به مذاکرات با آمریکا ممکن است به نقطه عطفی برای تحولات درون نظام تبدیل شود. حذف جریانهایی همچون پایداری و سعید جلیلی، که از ارکان اصلی در سرکوب مخالفان و حفظ موجودیت جمهوری اسلامی ایران بودهاند، یکی از همین تحولات است. اما این سوال اساسی مطرح میشود: آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند از پس حذف این نیروی کلیدی بربیاید و همچنان نیرویی برای دفاع از خود در میدانهای کلیدی پیدا کند؟ برای این منظور، جمهوری اسلامی ایران باید بتواند توانمندیهای داخلی خود را در قالبهای جدید شکل دهد و بهجای حذف و سرکوب، در مسیر آشتی ملی و تغییرات ساختاری حرکت کند.
نیروی سرکوبگر: آیا جایگزینی برای آن وجود دارد؟
حذف گروههای وفادار به ساختار امنیتی موجود، مانند جریانهای نزدیک به پایداری، میتواند باعث ایجاد شکافهایی در درون نظام شود که نه تنها بر وضعیت داخلی تأثیر میگذارد، بلکه باعث تضعیف توان سرکوب و انسجام در مقابل تهدیدات خارجی خواهد شد. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران ممکن است با فقدان نیرویی روبهرو شود که در خیابانها، در برابر مخالفان، حضور داشته باشد و از رژیم دفاع کند. این میتواند به یک فرصت برای تحولی ساختاری و تغییرات در زمینه پذیرش مخالفین سیاسی و اجرای برنامههای آشتی ملی و ترمیمی منجر شود. بهجای نگاه امنیتی به این جریانها، نیاز است که آنها بهعنوان بخشی از فرآیند سیاسی و اجتماعی در نظر گرفته شوند.
📌متن کامل را اینجا بخوانید
#ارسالی #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
پالسهای ترامپ: یک تغییر جهت در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران
✍️ حمید آصفی
مذاکره با آمریکا همیشه بهعنوان یک کشمکش پیچیده در درون و بیرون جمهوری اسلامی ایران مطرح بوده است. در دوران مبارزات انتخاباتی، پالسهای مثبت از سوی ترامپ، که بهدنبال حل بحرانهایی مانند جنگ اوکراین و تنشها در غزه است، میتواند حاکمیت را به واکنش و حتی مذاکره وادارد. جمهوری اسلامی ایران همواره بهدنبال خریدن وقت و استفاده از مذاکرات تاکتیکی بوده است، نه مذاکرهای بهعنوان استراتژی بلندمدت. با این حال، در مذاکره با ترامپ، واقعیت جدیدی پیشروی تهران قرار دارد: ترامپ بهدنبال نتایج فوری و از پیش تعیینشده است و میداند که ایران اکنون در موضع ضعف قرار دارد.
چالشهای جدید: فاصلهگیری از پیشفرضهای گذشته
اما آنچه که این بار تفاوت بنیادی ایجاد میکند، این است که مذاکره با ترامپ دیگر نمیتواند صرفاً بر مبنای پیشفرضهای گذشته جمهوری اسلامی ایران در خصوص مذاکرات باشد. این بار نه تنها انعطاف و نرمش لازم است، بلکه جمهوری اسلامی ایران باید از چهارچوبهای قبلی فاصله گرفته و آماده باشد تا وارد فضایی جدید و با شرایط متفاوت شود. این فضا بهطور غیرمستقیم با چالشهایی داخلی نیز روبهرو خواهد بود که شاید کمتر به آن توجه شده باشد. در این مسیر، تغییرات در نحوه مدیریت بحرانها و پذیرش دیدگاههای جدید در سیاستگذاری داخلی و خارجی میتواند به جمهوری اسلامی ایران کمک کند تا ضمن حفظ موجودیت خود، به یک فرآیند تحولی جدید در عرصه سیاست جهانی و داخلی بپردازد.
تحولات درون نظام: حذف گروههای کلیدی و بیثباتی احتمالی
این چالشها تنها به تفاوتهای در سیاست خارجی محدود نمیشود، بلکه در درون ساختار جمهوری اسلامی ایران نیز نشانههای تغییر و تحولات گستردهای به چشم میآید. ورود به مذاکرات با آمریکا ممکن است به نقطه عطفی برای تحولات درون نظام تبدیل شود. حذف جریانهایی همچون پایداری و سعید جلیلی، که از ارکان اصلی در سرکوب مخالفان و حفظ موجودیت جمهوری اسلامی ایران بودهاند، یکی از همین تحولات است. اما این سوال اساسی مطرح میشود: آیا جمهوری اسلامی ایران میتواند از پس حذف این نیروی کلیدی بربیاید و همچنان نیرویی برای دفاع از خود در میدانهای کلیدی پیدا کند؟ برای این منظور، جمهوری اسلامی ایران باید بتواند توانمندیهای داخلی خود را در قالبهای جدید شکل دهد و بهجای حذف و سرکوب، در مسیر آشتی ملی و تغییرات ساختاری حرکت کند.
نیروی سرکوبگر: آیا جایگزینی برای آن وجود دارد؟
حذف گروههای وفادار به ساختار امنیتی موجود، مانند جریانهای نزدیک به پایداری، میتواند باعث ایجاد شکافهایی در درون نظام شود که نه تنها بر وضعیت داخلی تأثیر میگذارد، بلکه باعث تضعیف توان سرکوب و انسجام در مقابل تهدیدات خارجی خواهد شد. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران ممکن است با فقدان نیرویی روبهرو شود که در خیابانها، در برابر مخالفان، حضور داشته باشد و از رژیم دفاع کند. این میتواند به یک فرصت برای تحولی ساختاری و تغییرات در زمینه پذیرش مخالفین سیاسی و اجرای برنامههای آشتی ملی و ترمیمی منجر شود. بهجای نگاه امنیتی به این جریانها، نیاز است که آنها بهعنوان بخشی از فرآیند سیاسی و اجتماعی در نظر گرفته شوند.
📌متن کامل را اینجا بخوانید
#ارسالی #اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
Telegraph
مذاکره با ترامپ: حذف خونین یا تحولی ضروری در ساختار قدرت جمهوری اسلامی ایران؟ پالسهای ترامپ: یک تغییر جهت در سیاست خارجی جمهوری…
✍️ حمید آصفی مذاکره با آمریکا همیشه بهعنوان یک کشمکش پیچیده در درون و بیرون جمهوری اسلامی ایران مطرح بوده است. در دوران مبارزات انتخاباتی، پالسهای مثبت از سوی ترامپ، که بهدنبال حل بحرانهایی مانند جنگ اوکراین و تنشها در غزه است، میتواند حاکمیت را به…
🔴 نتیجه خود عین حق پنداری و بستن دهان منتقدین
✍#شهابالدین_حائری_شیرازی
نتیجه خودبزرگ بینی و خود حق پنداری حاکمین بستن دهان منتقدین با احضار، اگر افاقه نکرد اخراج و زندان بود.
حاکمین گمان می کردند مسیری که انتخاب کردند حق، و کلام و نقد منتقدین باطل است.
حال آنکه در ادراک حقیقت ان قدر انواع موانع عاطفی و تعلقی و خارجی و....پیش می آید که کسی غیر از معصوم، قادر به ادراک حق آنچنان که صد در صد باشد نیست.
لذا حاکمان موفق برای حکمرانی با کیفیت به جای بستن دهانها، گوش خود را باز می کنند.
تفرعن و فرعون شدن موجب بستن دهان منتقدین است به جای باز کردن گوش حکمرانان.
یک نمونه.
پس از عملیات 7 اکتبر بسیاری از منتقدین خواستار عدم حمایت از این عملیات شدند و آنرا امری شکست خورده و مشکوک می دانستند.
نگارنده این سطور متنهای متعدد در این زمینه نگاشت و حتی با توجه به ثمرات این عملیات برای روسیه ی در حال نبرد در اوکراین و انطباق روز عملیات با روز تولد پوتین، این احتمال را قوی دانست که حماس و نیروهای فلسطینی بازی دستگاه اطلاعاتی روسیه را خوردند.
حاکمیت اما رای خود را که حمایت همه جانبه از این عملیات بود علی رغم اذعان به عدم اطلاع از روز شروع ان، اعلام کرد و خواستار عدم بیان انتقاد نسبت به مسیر انتخابی شد.
برای بنده که علی رغم تصمیم حاکمیت، نظرم را و هشدارم را به عنوان واجب عقلی و شرعیِ امر به معروف بیان داشتم، احضاریه امد و دادگاه تشکیل شد و سپس به زندان محکوم شدم.
اما امروز ببینید نتیجه خود حق پنداری و خود بزرگ بینی حاکمین را.
غزه به آن همه خرابی دچار شد که غریب 20 سال فرصت می خواهد برای آواربرداری و نوسازی، اگر بودجه کافی باشد.
قریب 50 هزار فلسطینی کشته شدند و 100 هزار فلسطینی مجروح و به احتمال بسیار حماس دیگر متولی غزه نخواهد بود چرا که بودجه و امکانات برای بازسازی این منطقه از طرف کسانی تامین می شود که میانه ای با این گروه ندارند و البته ایران هم دیگر با توجه به شرایط منطقه، دسترسی نه تنها به غزه ندارد که به لبنان هم دسترسی اش بسیار محدود شده و سوریه هم که سقوط کرده و به دست مخالفان ج ا ا افتاده.
حزب الله لبنان پس از کشته شدن رهبرانش و تخریب جزئی و کلی حدود 200 هزار خانه و کشته شدن 4000 هزار لبنانی، تن به آتش بس داد و به پشت رود لیتانی عقب نشینی کرد و پس از تغییرات سیاسی، رئیس جمهور و نخست وزیر لبنان خواستار خلع سلاح این گروه هستند.
اخباری که از عراق هم می رسد حاکی از تحرکات رئیس جمهور و نخست وزیر این کشور برای خلع سلاح گروهای مورد حمایت ایران است.
اما نتیجه تودهنی زدن حاکمین ایران به منتقد و ترساندن جامعه، فقط شکستهای پرهزینه منطقه ای نیست بلکه مردم که در اوج فقر، تباه شدن دارایی خود را می بینند و از طرفی برخورد قهرامیز با حامیان حقوق ملت را مشاهده می کنند مملو از نفرت از حاکمیت می شوند.
تا اینجای کار خودبزرگ بینی حاکمان و برخورد قهرآمیز با منتقدین و ایجاد فضای رعب برای پرهیز از بیان نظرات و مخالفت، موجب تضییع اموال و دوقطبی شدن جامعه و مبدل شدن آن به دو دسته متنفرها از حاکمان و حامیان شده و تضعیف جدی نظام سیاسی را در پی داشته و مشروعیت نظام سیاسی را که خواستگاه آن ادراک فطری شهروندان از عملکرد حاکمان وانطباق آن با عدالت و ظلم است را کاهش جدی داده.
از دیگر تبعات مهم این شیوه حکمرانی حذف افراد خیرخواه از بدنه حاکمیت و جذب مشتی مفتخور انگل است.
افرادی که در شرائط مساوی امکان رفتن به بالای هرم قدرت را ندارند به واسطه تایید و تملق نسبت به سیاستهای خطا به رده های مدیریتی راه پیدا می کنند.
اینها نه تنها هوش کافی برای پیش برد امور ندارند که با ندانم کاری و کارنابلدی موجب بر زمین ماندن امور و فشل شدن بیش از پیش نظام سیاسی می گردند.
به علاوه افرادی که به بدنه حاکمیت راه می یابند چون عموما افرادی یا کم هوش و استعدادند که متوجه سیاستهای مخرب نمی شوند لذا انرا تایید می کند و یا افرادی بی وجدان هستند که با وجود اطلاع از سیاستهای مخرب با تایید و تملق به جایگاه و قدرت دست می یابند، زمینه مناسبی جهت نفوذ سرویسهای جاسوسی فراهم میشود.
همه این مصیبتها ناشی از نداشتن سعه صدر برای شنیدن انتقاد است.
امیرمومنان خوب فرمود: آلة الرئاسة سعة الصدر _ ابزار خوب حکمرانی کردن سینه گشاده است.
نکته آخر
همین حالا که این متن نوشته می شود امنیتی ها به احتمال زیاد در حال تکمیل پرونده جدیدی برای بنده هستند چون حاکمیت دارد شکستهای منطقه ای خود را پیروزی جلوه می دهد و بنده بر خلاف آن دارم تحلیل ارائه می دهم.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
✍#شهابالدین_حائری_شیرازی
نتیجه خودبزرگ بینی و خود حق پنداری حاکمین بستن دهان منتقدین با احضار، اگر افاقه نکرد اخراج و زندان بود.
حاکمین گمان می کردند مسیری که انتخاب کردند حق، و کلام و نقد منتقدین باطل است.
حال آنکه در ادراک حقیقت ان قدر انواع موانع عاطفی و تعلقی و خارجی و....پیش می آید که کسی غیر از معصوم، قادر به ادراک حق آنچنان که صد در صد باشد نیست.
لذا حاکمان موفق برای حکمرانی با کیفیت به جای بستن دهانها، گوش خود را باز می کنند.
تفرعن و فرعون شدن موجب بستن دهان منتقدین است به جای باز کردن گوش حکمرانان.
یک نمونه.
پس از عملیات 7 اکتبر بسیاری از منتقدین خواستار عدم حمایت از این عملیات شدند و آنرا امری شکست خورده و مشکوک می دانستند.
نگارنده این سطور متنهای متعدد در این زمینه نگاشت و حتی با توجه به ثمرات این عملیات برای روسیه ی در حال نبرد در اوکراین و انطباق روز عملیات با روز تولد پوتین، این احتمال را قوی دانست که حماس و نیروهای فلسطینی بازی دستگاه اطلاعاتی روسیه را خوردند.
حاکمیت اما رای خود را که حمایت همه جانبه از این عملیات بود علی رغم اذعان به عدم اطلاع از روز شروع ان، اعلام کرد و خواستار عدم بیان انتقاد نسبت به مسیر انتخابی شد.
برای بنده که علی رغم تصمیم حاکمیت، نظرم را و هشدارم را به عنوان واجب عقلی و شرعیِ امر به معروف بیان داشتم، احضاریه امد و دادگاه تشکیل شد و سپس به زندان محکوم شدم.
اما امروز ببینید نتیجه خود حق پنداری و خود بزرگ بینی حاکمین را.
غزه به آن همه خرابی دچار شد که غریب 20 سال فرصت می خواهد برای آواربرداری و نوسازی، اگر بودجه کافی باشد.
قریب 50 هزار فلسطینی کشته شدند و 100 هزار فلسطینی مجروح و به احتمال بسیار حماس دیگر متولی غزه نخواهد بود چرا که بودجه و امکانات برای بازسازی این منطقه از طرف کسانی تامین می شود که میانه ای با این گروه ندارند و البته ایران هم دیگر با توجه به شرایط منطقه، دسترسی نه تنها به غزه ندارد که به لبنان هم دسترسی اش بسیار محدود شده و سوریه هم که سقوط کرده و به دست مخالفان ج ا ا افتاده.
حزب الله لبنان پس از کشته شدن رهبرانش و تخریب جزئی و کلی حدود 200 هزار خانه و کشته شدن 4000 هزار لبنانی، تن به آتش بس داد و به پشت رود لیتانی عقب نشینی کرد و پس از تغییرات سیاسی، رئیس جمهور و نخست وزیر لبنان خواستار خلع سلاح این گروه هستند.
اخباری که از عراق هم می رسد حاکی از تحرکات رئیس جمهور و نخست وزیر این کشور برای خلع سلاح گروهای مورد حمایت ایران است.
اما نتیجه تودهنی زدن حاکمین ایران به منتقد و ترساندن جامعه، فقط شکستهای پرهزینه منطقه ای نیست بلکه مردم که در اوج فقر، تباه شدن دارایی خود را می بینند و از طرفی برخورد قهرامیز با حامیان حقوق ملت را مشاهده می کنند مملو از نفرت از حاکمیت می شوند.
تا اینجای کار خودبزرگ بینی حاکمان و برخورد قهرآمیز با منتقدین و ایجاد فضای رعب برای پرهیز از بیان نظرات و مخالفت، موجب تضییع اموال و دوقطبی شدن جامعه و مبدل شدن آن به دو دسته متنفرها از حاکمان و حامیان شده و تضعیف جدی نظام سیاسی را در پی داشته و مشروعیت نظام سیاسی را که خواستگاه آن ادراک فطری شهروندان از عملکرد حاکمان وانطباق آن با عدالت و ظلم است را کاهش جدی داده.
از دیگر تبعات مهم این شیوه حکمرانی حذف افراد خیرخواه از بدنه حاکمیت و جذب مشتی مفتخور انگل است.
افرادی که در شرائط مساوی امکان رفتن به بالای هرم قدرت را ندارند به واسطه تایید و تملق نسبت به سیاستهای خطا به رده های مدیریتی راه پیدا می کنند.
اینها نه تنها هوش کافی برای پیش برد امور ندارند که با ندانم کاری و کارنابلدی موجب بر زمین ماندن امور و فشل شدن بیش از پیش نظام سیاسی می گردند.
به علاوه افرادی که به بدنه حاکمیت راه می یابند چون عموما افرادی یا کم هوش و استعدادند که متوجه سیاستهای مخرب نمی شوند لذا انرا تایید می کند و یا افرادی بی وجدان هستند که با وجود اطلاع از سیاستهای مخرب با تایید و تملق به جایگاه و قدرت دست می یابند، زمینه مناسبی جهت نفوذ سرویسهای جاسوسی فراهم میشود.
همه این مصیبتها ناشی از نداشتن سعه صدر برای شنیدن انتقاد است.
امیرمومنان خوب فرمود: آلة الرئاسة سعة الصدر _ ابزار خوب حکمرانی کردن سینه گشاده است.
نکته آخر
همین حالا که این متن نوشته می شود امنیتی ها به احتمال زیاد در حال تکمیل پرونده جدیدی برای بنده هستند چون حاکمیت دارد شکستهای منطقه ای خود را پیروزی جلوه می دهد و بنده بر خلاف آن دارم تحلیل ارائه می دهم.
#اجتماعی #سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
♦️نماینده ۴ درصدی قم:
ظریف غلط کرد بیجا کرد گفت راه رفتن برهنه زنان در خیابانهای تهران مسیر درستی است
از شهدای خانوادههای خودتان خجالت نمیکشید با این وضع حجاب؟
این وضعه که شما برای ما درست کردین؟
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
ظریف غلط کرد بیجا کرد گفت راه رفتن برهنه زنان در خیابانهای تهران مسیر درستی است
از شهدای خانوادههای خودتان خجالت نمیکشید با این وضع حجاب؟
این وضعه که شما برای ما درست کردین؟
#اجتماعی #سیاسی
@Roshanfkrane
جمهوری یا مشروطه⁉️
امروزه روسیه و کره شمالی جز بدترین کشورهایی هستند که دارای سیستم جمهوری میباشند
مقایسه تطبیقی بین احتمال استبداد و دیکتاتوری شدن نظامهای مشروطه و جمهوری، بهویژه در زمینههای تاریخی و سیاسی، میتواند به درک عمیقتری از چالشها و فرصتهای هر یک از این نظامها کمک کند. در اینجا به بررسی این موضوع میپردازیم:
🔷نظامهای مشروطه
نظامهای مشروطه معمولاً به شکل پادشاهی مشروطه وجود دارند، که در آنها قدرت پادشاه محدود به قانون اساسی و نهادهای قانونی است. برخی از ویژگیها و چالشهای این نظامها عبارتند از:
1. محدودیت قدرت پادشاه: در نظامهای مشروطه، پادشاه نمیتواند بهطور خودسرانه عمل کند. مثلاً در بریتانیا، قدرت ملکه بهطور قانونی محدود شده است.
2. نهادهای قانونی و پارلمانی: وجود نهادهای قانونی مانند پارلمان میتواند به جلوگیری از استبداد کمک کند. در کشورهای اسکاندیناوی، این نهادها قدرت کافی برای نظارت بر دولت دارند.
3. چالشها: در برخی موارد، اگر نهادهای قانونی ضعیف باشند یا پادشاه بتواند با استفاده از موقعیت خود نهادها را تحت فشار قرار دهد، احتمال دیکتاتوری افزایش مییابد. مثلاً در تاریخ ایران، دوران قاجار نمونهای از ضعف نهادهای مشروطه است که منجر به استبداد شد.
🔶نظامهای جمهوری
نظامهای جمهوری بهطور کلی بر اساس اصول دموکراتیک و انتخاباتی بنا شدهاند. برخی از ویژگیها و چالشهای این نظامها عبارتند از:
1. انتخابات آزاد: در یک جمهوری ایدهآل، انتخابات باید آزاد و عادلانه باشند تا نمایندگان واقعی مردم انتخاب شوند. مثلاً در ایالات متحده، سیستم چک و بالانس (checks and balances) به جلوگیری از تمرکز قدرت کمک میکند.
2. حقوق بشر و آزادیها: جمهوریها معمولاً بر اساس اصول حقوق بشر بنا شدهاند و باید آزادیهای فردی را تضمین کنند.
3. چالشها: در برخی جمهوریها، ممکن است با ظهور رهبران خودکامه یا دیکتاتورهایی مواجه شویم که با سوءاستفاده از قدرت، دموکراسی را تضعیف کنند. نمونههایی مانند ونزوئلا تحت رهبری هوگو چاوز و نیکلاس مادورو نشاندهنده این چالش هستند.
🔷🔶راههای جلوگیری از استبداد و دیکتاتوری
برای جلوگیری از استبداد و دیکتاتوری در هر دو نوع نظام، میتوان اقداماتی انجام داد:
1. تقویت نهادهای مدنی: نهادهای مستقل مانند رسانههای آزاد، سازمانهای غیر دولتی و اتحادیهها میتوانند به عنوان ناظران و مدافعان حقوق بشر عمل کنند.
2. آموزش شهروندی: افزایش آگاهی عمومی درباره حقوق شهروندی و مسئولیتهای اجتماعی میتواند به تقویت دموکراسی کمک کند.
3. سیستم چک و بالانس: ایجاد سیستمهایی که قدرت را بین نهادهای مختلف تقسیم کند، میتواند مانع از تمرکز قدرت شود.
4. حفاظت از حقوق بشر: تضمین حقوق بشر و آزادیهای فردی بهعنوان اصول بنیادین هر نظام دموکراتیک ضروری است.
5. مشارکت سیاسی: تشویق شهروندان به مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی و انتخاباتی میتواند به تقویت دموکراسی کمک کند.
✅ نتیجهگیری
در نهایت، چه در نظامهای مشروطه و چه در جمهوریها، وجود نهادهای قوی و مستقل، آموزش شهروندان و مشارکت فعال آنها در فرآیندهای سیاسی کلید جلوگیری از استبداد و دیکتاتوری است. هر دو نوع نظام میتوانند با چالشهایی مواجه شوند، اما با اتخاذ تدابیر مناسب میتوان به تقویت دموکراسی و حفظ حقوق بشر کمک کرد.
امروزه روسیه و کره شمالی جز بدترین کشورهایی هستند که دارای سیستم جمهوری میباشند / تحلیل سیاسی
#سیاسی
@Roshanfkrane
امروزه روسیه و کره شمالی جز بدترین کشورهایی هستند که دارای سیستم جمهوری میباشند
مقایسه تطبیقی بین احتمال استبداد و دیکتاتوری شدن نظامهای مشروطه و جمهوری، بهویژه در زمینههای تاریخی و سیاسی، میتواند به درک عمیقتری از چالشها و فرصتهای هر یک از این نظامها کمک کند. در اینجا به بررسی این موضوع میپردازیم:
🔷نظامهای مشروطه
نظامهای مشروطه معمولاً به شکل پادشاهی مشروطه وجود دارند، که در آنها قدرت پادشاه محدود به قانون اساسی و نهادهای قانونی است. برخی از ویژگیها و چالشهای این نظامها عبارتند از:
1. محدودیت قدرت پادشاه: در نظامهای مشروطه، پادشاه نمیتواند بهطور خودسرانه عمل کند. مثلاً در بریتانیا، قدرت ملکه بهطور قانونی محدود شده است.
2. نهادهای قانونی و پارلمانی: وجود نهادهای قانونی مانند پارلمان میتواند به جلوگیری از استبداد کمک کند. در کشورهای اسکاندیناوی، این نهادها قدرت کافی برای نظارت بر دولت دارند.
3. چالشها: در برخی موارد، اگر نهادهای قانونی ضعیف باشند یا پادشاه بتواند با استفاده از موقعیت خود نهادها را تحت فشار قرار دهد، احتمال دیکتاتوری افزایش مییابد. مثلاً در تاریخ ایران، دوران قاجار نمونهای از ضعف نهادهای مشروطه است که منجر به استبداد شد.
🔶نظامهای جمهوری
نظامهای جمهوری بهطور کلی بر اساس اصول دموکراتیک و انتخاباتی بنا شدهاند. برخی از ویژگیها و چالشهای این نظامها عبارتند از:
1. انتخابات آزاد: در یک جمهوری ایدهآل، انتخابات باید آزاد و عادلانه باشند تا نمایندگان واقعی مردم انتخاب شوند. مثلاً در ایالات متحده، سیستم چک و بالانس (checks and balances) به جلوگیری از تمرکز قدرت کمک میکند.
2. حقوق بشر و آزادیها: جمهوریها معمولاً بر اساس اصول حقوق بشر بنا شدهاند و باید آزادیهای فردی را تضمین کنند.
3. چالشها: در برخی جمهوریها، ممکن است با ظهور رهبران خودکامه یا دیکتاتورهایی مواجه شویم که با سوءاستفاده از قدرت، دموکراسی را تضعیف کنند. نمونههایی مانند ونزوئلا تحت رهبری هوگو چاوز و نیکلاس مادورو نشاندهنده این چالش هستند.
🔷🔶راههای جلوگیری از استبداد و دیکتاتوری
برای جلوگیری از استبداد و دیکتاتوری در هر دو نوع نظام، میتوان اقداماتی انجام داد:
1. تقویت نهادهای مدنی: نهادهای مستقل مانند رسانههای آزاد، سازمانهای غیر دولتی و اتحادیهها میتوانند به عنوان ناظران و مدافعان حقوق بشر عمل کنند.
2. آموزش شهروندی: افزایش آگاهی عمومی درباره حقوق شهروندی و مسئولیتهای اجتماعی میتواند به تقویت دموکراسی کمک کند.
3. سیستم چک و بالانس: ایجاد سیستمهایی که قدرت را بین نهادهای مختلف تقسیم کند، میتواند مانع از تمرکز قدرت شود.
4. حفاظت از حقوق بشر: تضمین حقوق بشر و آزادیهای فردی بهعنوان اصول بنیادین هر نظام دموکراتیک ضروری است.
5. مشارکت سیاسی: تشویق شهروندان به مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی و انتخاباتی میتواند به تقویت دموکراسی کمک کند.
✅ نتیجهگیری
در نهایت، چه در نظامهای مشروطه و چه در جمهوریها، وجود نهادهای قوی و مستقل، آموزش شهروندان و مشارکت فعال آنها در فرآیندهای سیاسی کلید جلوگیری از استبداد و دیکتاتوری است. هر دو نوع نظام میتوانند با چالشهایی مواجه شوند، اما با اتخاذ تدابیر مناسب میتوان به تقویت دموکراسی و حفظ حقوق بشر کمک کرد.
امروزه روسیه و کره شمالی جز بدترین کشورهایی هستند که دارای سیستم جمهوری میباشند / تحلیل سیاسی
#سیاسی
@Roshanfkrane
جمهوری اسلامی ایران در لبه بحران: آیا کودتا در راه است؟
✍️ حمید آصفی
مقدمه:
جمهوری اسلامی ایران این روزها در شرایطی بحرانی و حساس قرار دارد که تحلیلگران سیاسی و ژئوپلیتیکی را به گمانهزنیهای جدی درباره آینده حاکمیت آن و چالشهای درونیاش وادار کرده است. بحرانهای اقتصادی فزاینده، فشارهای بینالمللی و تضادهای شدید درونحکومتی، بهویژه در سطح نهادهای کلیدی، میتوانند ایران را به سمت تحولات عمیق و شاید غیرقابل پیشبینی سوق دهند. یکی از جنبههای مهم این تحولات، تضادهای داخلی است که میان گروههای مختلف حکومتی، بهویژه در درون بیت رهبری و قوه مجریه، به چشم میخورد. در این مقاله، به بررسی شرایط و بسترهای لازم برای وقوع کودتا در جمهوری اسلامی ایران پرداخته و نحوه تأثیر بحرانهای داخلی و فشارهای خارجی، بهویژه با روی کار آمدن دولت جدید ترامپ، در تشدید این وضعیت تحلیل خواهد شد.
بسترهای داخلی: بحران اقتصادی و تزلزل مشروعیت حاکمیت
بحران اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران یکی از اصلیترین عوامل تزلزل مشروعیت حاکمیت است. فشارهای تحریمی و سیاستهای اقتصادی ناکارآمد، منجر به افزایش تورم، بیکاری و نارضایتی گسترده در میان مردم شده است. این بحران نه تنها به معیشت مردم آسیب رسانده، بلکه بهطور فزایندهای موجب کاهش اعتماد عمومی به نظام سیاسی شده است. در چنین شرایطی، نارضایتیهایی که پیشتر محدود به گروهها و مناطق خاصی بود، حالا میتواند به یک جنبش سراسری تبدیل شود و تهدیدی جدی برای امنیت و ثبات کشور ایجاد کند.
در این فضای بحرانی، جبهه پایداری، که نماینده گروههای تندرو و محافظهکار است، بهشدت مخالف هرگونه مذاکره یا مصالحه با ایالات متحده است و باور دارد که ادامه سیاستهای تقابلی با غرب، بهویژه آمریکا، برای حفظ استقلال نظام ضروری است. اما در طرف مقابل، گروههایی در درون بیت رهبری و مقامات قوه مجریه، بهویژه پس از تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن ترامپ، تمایل به مذاکرات استراتژیک با آمریکا دارند و باور دارند که کاهش تنشها و مذاکره استراتژیک میتواند به کاهش فشارهای اقتصادی و بازگشت ایران به اقتصاد جهانی کمک کند.
تضادها و چالشهای درونحکومتی
این تفاوت دیدگاهها میتواند به یک چالش جدی برای گروهها در داخل حکومت منتهی شود. در دورههای آقای خاتمی و آقای روحانی، قوه مجریه به دلیل نداشتن ریشه عمیق در هسته سخت قدرت، به راحتی قابل مهار و مدیریت بود. اما با توجه به دوصداییهایی که در هسته سخت قدرت به وجود آمده، گروههای پایداری دیگر مانند گذشته قابل کنترل نیستند. این گروهها در درون هسته قدرت، شبکههای قدرتمندی دارند و در نهادهای امنیتی، نظامی و قانونگذاری نفوذ گستردهای پیدا کردهاند. در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری، این گروهها نزدیک بود که یک غلبه کامل اداری و اجرایی به دست بیاورند و در صورت این پیروزی، میتوانستند سیاستهای خود را پیش ببرند و از مذاکرات با آمریکا جلوگیری کنند.
در حال حاضر این گروهها احساس تهدید میکنند و باور دارند که اگر نظام به سمت مصالحه و مذاکره با آمریکا پیش برود، از صحنه سیاسی حذف خواهند شد. به همین دلیل، آنان بهشدت مخالف هرگونه نرمش در برابر ایالات متحده هستند.
بسترهای خارجی: فشارهای بینالمللی و روی کار آمدن ترامپ
با روی کار آمدن دولت ترامپ، فشارهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی ایران به شدت تشدید شده است. سیاستهای سختگیرانه، تحریمهای فلجکننده و کشیدن مکانیزم ماشه توسط اروپا در هماهنگی با آمریکا، بهویژه در زمینه انرژی، صنعت هستهای و سیاستهای منطقهای، باعث شده است که جمهوری اسلامی خود را در یک محاصره دیپلماتیک و اقتصادی شدید احساس کند. ترامپ که با مواضع تند و فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران شناخته میشود، در این دوره تحریمها و فشارهای حداکثری را افزوده و هرگونه انتظاری برای پیشرفت مذاکرات با ایران را تحمل نخواهد کرد. این شرایط ممکن است حتی به تقابل نظامی با جمهوری اسلامی کشیده شود.
این تحولات خارجی تاثیرات قابل توجهی بر فضای داخلی ایران گذاشته است. گروههایی که خواهان تغییرات در سیاستهای خارجی ایران هستند، بهویژه در قوه مجریه و برخی نهادهای بیت رهبری، فشار زیادی را برای حرکت به سمت مذاکرات و کاهش تنشها با آمریکا احساس میکنند. از سوی دیگر، جبهه پایداری و بخشهایی از نهادهای نظامی و امنیتی، هرگونه نرمش در برابر آمریکا را تهدیدی برای بقای جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن میبینند.
📌متن کامل را اینجا بخوانید
#ارسالی #سیاسی
@Roshanfkrane
✍️ حمید آصفی
مقدمه:
جمهوری اسلامی ایران این روزها در شرایطی بحرانی و حساس قرار دارد که تحلیلگران سیاسی و ژئوپلیتیکی را به گمانهزنیهای جدی درباره آینده حاکمیت آن و چالشهای درونیاش وادار کرده است. بحرانهای اقتصادی فزاینده، فشارهای بینالمللی و تضادهای شدید درونحکومتی، بهویژه در سطح نهادهای کلیدی، میتوانند ایران را به سمت تحولات عمیق و شاید غیرقابل پیشبینی سوق دهند. یکی از جنبههای مهم این تحولات، تضادهای داخلی است که میان گروههای مختلف حکومتی، بهویژه در درون بیت رهبری و قوه مجریه، به چشم میخورد. در این مقاله، به بررسی شرایط و بسترهای لازم برای وقوع کودتا در جمهوری اسلامی ایران پرداخته و نحوه تأثیر بحرانهای داخلی و فشارهای خارجی، بهویژه با روی کار آمدن دولت جدید ترامپ، در تشدید این وضعیت تحلیل خواهد شد.
بسترهای داخلی: بحران اقتصادی و تزلزل مشروعیت حاکمیت
بحران اقتصادی در جمهوری اسلامی ایران یکی از اصلیترین عوامل تزلزل مشروعیت حاکمیت است. فشارهای تحریمی و سیاستهای اقتصادی ناکارآمد، منجر به افزایش تورم، بیکاری و نارضایتی گسترده در میان مردم شده است. این بحران نه تنها به معیشت مردم آسیب رسانده، بلکه بهطور فزایندهای موجب کاهش اعتماد عمومی به نظام سیاسی شده است. در چنین شرایطی، نارضایتیهایی که پیشتر محدود به گروهها و مناطق خاصی بود، حالا میتواند به یک جنبش سراسری تبدیل شود و تهدیدی جدی برای امنیت و ثبات کشور ایجاد کند.
در این فضای بحرانی، جبهه پایداری، که نماینده گروههای تندرو و محافظهکار است، بهشدت مخالف هرگونه مذاکره یا مصالحه با ایالات متحده است و باور دارد که ادامه سیاستهای تقابلی با غرب، بهویژه آمریکا، برای حفظ استقلال نظام ضروری است. اما در طرف مقابل، گروههایی در درون بیت رهبری و مقامات قوه مجریه، بهویژه پس از تغییر دولت در آمریکا و روی کار آمدن ترامپ، تمایل به مذاکرات استراتژیک با آمریکا دارند و باور دارند که کاهش تنشها و مذاکره استراتژیک میتواند به کاهش فشارهای اقتصادی و بازگشت ایران به اقتصاد جهانی کمک کند.
تضادها و چالشهای درونحکومتی
این تفاوت دیدگاهها میتواند به یک چالش جدی برای گروهها در داخل حکومت منتهی شود. در دورههای آقای خاتمی و آقای روحانی، قوه مجریه به دلیل نداشتن ریشه عمیق در هسته سخت قدرت، به راحتی قابل مهار و مدیریت بود. اما با توجه به دوصداییهایی که در هسته سخت قدرت به وجود آمده، گروههای پایداری دیگر مانند گذشته قابل کنترل نیستند. این گروهها در درون هسته قدرت، شبکههای قدرتمندی دارند و در نهادهای امنیتی، نظامی و قانونگذاری نفوذ گستردهای پیدا کردهاند. در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری، این گروهها نزدیک بود که یک غلبه کامل اداری و اجرایی به دست بیاورند و در صورت این پیروزی، میتوانستند سیاستهای خود را پیش ببرند و از مذاکرات با آمریکا جلوگیری کنند.
در حال حاضر این گروهها احساس تهدید میکنند و باور دارند که اگر نظام به سمت مصالحه و مذاکره با آمریکا پیش برود، از صحنه سیاسی حذف خواهند شد. به همین دلیل، آنان بهشدت مخالف هرگونه نرمش در برابر ایالات متحده هستند.
بسترهای خارجی: فشارهای بینالمللی و روی کار آمدن ترامپ
با روی کار آمدن دولت ترامپ، فشارهای بینالمللی علیه جمهوری اسلامی ایران به شدت تشدید شده است. سیاستهای سختگیرانه، تحریمهای فلجکننده و کشیدن مکانیزم ماشه توسط اروپا در هماهنگی با آمریکا، بهویژه در زمینه انرژی، صنعت هستهای و سیاستهای منطقهای، باعث شده است که جمهوری اسلامی خود را در یک محاصره دیپلماتیک و اقتصادی شدید احساس کند. ترامپ که با مواضع تند و فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران شناخته میشود، در این دوره تحریمها و فشارهای حداکثری را افزوده و هرگونه انتظاری برای پیشرفت مذاکرات با ایران را تحمل نخواهد کرد. این شرایط ممکن است حتی به تقابل نظامی با جمهوری اسلامی کشیده شود.
این تحولات خارجی تاثیرات قابل توجهی بر فضای داخلی ایران گذاشته است. گروههایی که خواهان تغییرات در سیاستهای خارجی ایران هستند، بهویژه در قوه مجریه و برخی نهادهای بیت رهبری، فشار زیادی را برای حرکت به سمت مذاکرات و کاهش تنشها با آمریکا احساس میکنند. از سوی دیگر، جبهه پایداری و بخشهایی از نهادهای نظامی و امنیتی، هرگونه نرمش در برابر آمریکا را تهدیدی برای بقای جمهوری اسلامی و ایدئولوژی آن میبینند.
📌متن کامل را اینجا بخوانید
#ارسالی #سیاسی
@Roshanfkrane
گدایی ظریف برای مذاکره؟!
جو ویلسون، نماینده جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا سخنرانی «محمد جواد ظریف» معاون راهبردی رئیس جمهور ایران در مجمع جهانی داووس سوئیس را به گدایی برای مذاکره تعبیر کرد!
#سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
جو ویلسون، نماینده جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا سخنرانی «محمد جواد ظریف» معاون راهبردی رئیس جمهور ایران در مجمع جهانی داووس سوئیس را به گدایی برای مذاکره تعبیر کرد!
#سیاسی #انتقادات
@Roshanfkrane
نماینده مجلس
ایزدخواه:
بعد از عملیات وعده صادق ۲، بازاریان از حاکمیت تشکر کردند/ گفتند بعد از این عملیات، تجار اروپایی به ما گفتند شما اقتدار دارید، پس ما حتما با شما کار میکنیم.
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
ایزدخواه:
بعد از عملیات وعده صادق ۲، بازاریان از حاکمیت تشکر کردند/ گفتند بعد از این عملیات، تجار اروپایی به ما گفتند شما اقتدار دارید، پس ما حتما با شما کار میکنیم.
#سیاسی #اجتماعی
@Roshanfkrane
ما دوباره جوان میشویم!
✍️ #رحیم_قمیشی
مهدی از بچههای قدیمی جنگ است، که هیچکس نفهمید چطور زنده ماند!
اگر چه کم ترکش نصیبش نشد و هنوز، نه میتواند راحت بخوابد، نه میتواند راحت راه برود. نه میتواند راحت بنشیند...
اگر چه بسیاری سرداران، از باقری گرفته تا شمخانی و رضایی و رشید و بقیه، ممکن است امروز تظاهر کنند نمیشناسندش، اما این را بگویند حتما دروغ گفتهاند.
هیچکس واحدهای تخریب جنگ را، که نیمه شبها، پیشاپیش بچهها حرکت میکردند و زیر باران گلوله، مین خنثی میکردند را، نمیتواند فراموش کند.
و مهدی همیشه در نوک آن تخریبچیها بود. با آنکه مسئولشان بود.
او هرگز درجه نگرفت و بعد از جنگ بر هیچ سفرهای ننشست.
تنهایی را برگزید، و همنشینی با کتاب را،
و به دنبال رسیدن به پرسش مهماش؛ چرا اینطور شدیم؟ کجای راه را اشتباه رفتیم!
آنهمه جوان نازنین نرفتند تا عدهای چنین بخورند...
هر وقت مهدی را میبینم تا چند روزی به هم میریزم. چقدر به آن بچههای فداکار زمان جنگ ظلم شد. آن روزها اگر یک روز نبودند پیغام و پسغام بود که؛ مهدی کجایی، خودت را برسان.
حالا سالهاست حالش را هم نمیپرسند. اصلا ببینند زنده است!
صبح زنگ زده به من.
رحیم! ۲۵ بهمن میخواهم بیایم تهران.
نگرانش میشوم، نکند باز عملی دارد، نکند ریههایش دوباره عود کردهاند.
میخواهم بگویم دو سه روز عقب بیندازد، بیست و پنجم بهمن کار دارم...
که میگوید میخواهم خودم را برسانم به برنامه رفع حصر!
خودم را گم میکنم.
مهدی! تو هم در زمان جنگ خیلی فداکاری کردی هم پس از جنگ خیلی نامردی دیدی. میترسم باز اذیت شوی...
تو راه رفتنت را هم دکتر محدود کرده.
نه! نباید بیایی!
میگوید مگر میشود دوستانم را تنها بگذارم. مگر میشود بیتفاوت باشم. مگر ممکن است دردهای مردم را نبینم!
میگوید هنوز خودش را مسئول درد و رنج مردم میداند.
میپرسد مگر قول نداده بودیم هر جا ظلمی دیدیم ساکت ننشینیم...
میگوید قبلا برایم در تلگرام نوشته، اگر چه من نرسیده بودم بخوانمش، بخاطر ازدیاد پیامهایم.
از او خجالت میکشم.
از او که جزو آخرین نفراتی بود که خرمشهر را ترک کرد.
و در تکتک عملیاتها حاضر بود.
و حالا هم، اقدام برای رفع حصر را، مثل همان عملیاتها میبیند...
او هم میگوید سکوت دیگر بس است.
او هم میگوید رفع حصر حتما اول راه است.
او هم میگوید چه فایده دارد زندگی، وقتی نتوانی حقیقت را فریاد کنی، وقتی نتوانی علیه ظلم بایستی...
یک ساعت است او خداحافظی کرده.
من چشمهایم بیحرکت، خیره مانده به گلهای قالی.
یعنی میشود؛ باز جوان شویم!
یعنی میشود باز یادمان بیاید چه قولهایی به هم دادیم.
یعنی میشود یادمان بیاید بچههای شهید چه میخواستند...
اشکهایم نمیگذارند بخوانم مهدی چه نوشته...
حس میکنم او هم دلش خواسته باز جوان شود...
باز حس کند هنوز توان اعتراض دارد،
هنوز زنده است!
هنوز آنقدر پیر نشده که تنها بنشیند فقط تاسف بخورد...
کِی بشود ۲۵ بهمن
مهدی از اهواز بیاید
من فقط بروم
دستهایش را ببوسم.
او نوشته؛
"رحیم جان!
سلام
جمع جوانی بودیم که دفاع مقابل ظلم وظالم را از مساجد آموختیم
مهیای میدان شدیم
جان و جسم در راه میدان نهادیم از کِی؟
ازقبل از انقلاب
تا امروز
خدا داند که بر هیچکس منتی نداریم.
در درون خود، احساس کوتاهی در خدمت به کشور دارم.
امروز هم مجددا شاهد ظلم و ویرانی کشور هستم.
با توکل به خدای بزرگ اعتراض خودم، به راه طی شده و در ادامه مسیر و راه جاری کشور را اعلام میکنم
و به همراه دوستانم
مراتب تنفر واعتراض خود را اعلام میکنم
مهدی خلفی
از بچه های نسل قدیم جنگ
برای شرکت در روز ۲۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح"
مهدی جان منتظرتم...
خیلی زیاد
میگذارمت روی دوشم
مثل همان روزها با هم فریاد میکشیم
ما پذیرای ظلم نیستیم
ظلم هر کسی!
و ما باز جوان میشویم...
#اجتماعی #سیاسی #جانبازان
@Roshanfkrane
✍️ #رحیم_قمیشی
مهدی از بچههای قدیمی جنگ است، که هیچکس نفهمید چطور زنده ماند!
اگر چه کم ترکش نصیبش نشد و هنوز، نه میتواند راحت بخوابد، نه میتواند راحت راه برود. نه میتواند راحت بنشیند...
اگر چه بسیاری سرداران، از باقری گرفته تا شمخانی و رضایی و رشید و بقیه، ممکن است امروز تظاهر کنند نمیشناسندش، اما این را بگویند حتما دروغ گفتهاند.
هیچکس واحدهای تخریب جنگ را، که نیمه شبها، پیشاپیش بچهها حرکت میکردند و زیر باران گلوله، مین خنثی میکردند را، نمیتواند فراموش کند.
و مهدی همیشه در نوک آن تخریبچیها بود. با آنکه مسئولشان بود.
او هرگز درجه نگرفت و بعد از جنگ بر هیچ سفرهای ننشست.
تنهایی را برگزید، و همنشینی با کتاب را،
و به دنبال رسیدن به پرسش مهماش؛ چرا اینطور شدیم؟ کجای راه را اشتباه رفتیم!
آنهمه جوان نازنین نرفتند تا عدهای چنین بخورند...
هر وقت مهدی را میبینم تا چند روزی به هم میریزم. چقدر به آن بچههای فداکار زمان جنگ ظلم شد. آن روزها اگر یک روز نبودند پیغام و پسغام بود که؛ مهدی کجایی، خودت را برسان.
حالا سالهاست حالش را هم نمیپرسند. اصلا ببینند زنده است!
صبح زنگ زده به من.
رحیم! ۲۵ بهمن میخواهم بیایم تهران.
نگرانش میشوم، نکند باز عملی دارد، نکند ریههایش دوباره عود کردهاند.
میخواهم بگویم دو سه روز عقب بیندازد، بیست و پنجم بهمن کار دارم...
که میگوید میخواهم خودم را برسانم به برنامه رفع حصر!
خودم را گم میکنم.
مهدی! تو هم در زمان جنگ خیلی فداکاری کردی هم پس از جنگ خیلی نامردی دیدی. میترسم باز اذیت شوی...
تو راه رفتنت را هم دکتر محدود کرده.
نه! نباید بیایی!
میگوید مگر میشود دوستانم را تنها بگذارم. مگر میشود بیتفاوت باشم. مگر ممکن است دردهای مردم را نبینم!
میگوید هنوز خودش را مسئول درد و رنج مردم میداند.
میپرسد مگر قول نداده بودیم هر جا ظلمی دیدیم ساکت ننشینیم...
میگوید قبلا برایم در تلگرام نوشته، اگر چه من نرسیده بودم بخوانمش، بخاطر ازدیاد پیامهایم.
از او خجالت میکشم.
از او که جزو آخرین نفراتی بود که خرمشهر را ترک کرد.
و در تکتک عملیاتها حاضر بود.
و حالا هم، اقدام برای رفع حصر را، مثل همان عملیاتها میبیند...
او هم میگوید سکوت دیگر بس است.
او هم میگوید رفع حصر حتما اول راه است.
او هم میگوید چه فایده دارد زندگی، وقتی نتوانی حقیقت را فریاد کنی، وقتی نتوانی علیه ظلم بایستی...
یک ساعت است او خداحافظی کرده.
من چشمهایم بیحرکت، خیره مانده به گلهای قالی.
یعنی میشود؛ باز جوان شویم!
یعنی میشود باز یادمان بیاید چه قولهایی به هم دادیم.
یعنی میشود یادمان بیاید بچههای شهید چه میخواستند...
اشکهایم نمیگذارند بخوانم مهدی چه نوشته...
حس میکنم او هم دلش خواسته باز جوان شود...
باز حس کند هنوز توان اعتراض دارد،
هنوز زنده است!
هنوز آنقدر پیر نشده که تنها بنشیند فقط تاسف بخورد...
کِی بشود ۲۵ بهمن
مهدی از اهواز بیاید
من فقط بروم
دستهایش را ببوسم.
او نوشته؛
"رحیم جان!
سلام
جمع جوانی بودیم که دفاع مقابل ظلم وظالم را از مساجد آموختیم
مهیای میدان شدیم
جان و جسم در راه میدان نهادیم از کِی؟
ازقبل از انقلاب
تا امروز
خدا داند که بر هیچکس منتی نداریم.
در درون خود، احساس کوتاهی در خدمت به کشور دارم.
امروز هم مجددا شاهد ظلم و ویرانی کشور هستم.
با توکل به خدای بزرگ اعتراض خودم، به راه طی شده و در ادامه مسیر و راه جاری کشور را اعلام میکنم
و به همراه دوستانم
مراتب تنفر واعتراض خود را اعلام میکنم
مهدی خلفی
از بچه های نسل قدیم جنگ
برای شرکت در روز ۲۵ بهمن ساعت ۱۰ صبح"
مهدی جان منتظرتم...
خیلی زیاد
میگذارمت روی دوشم
مثل همان روزها با هم فریاد میکشیم
ما پذیرای ظلم نیستیم
ظلم هر کسی!
و ما باز جوان میشویم...
#اجتماعی #سیاسی #جانبازان
@Roshanfkrane