روشنفکران
82.5K subscribers
50.1K photos
42.1K videos
2.39K files
6.99K links
به نام حضرت دوست
که
همه عالم از اوست
خوش امدین
مهربانی بلوغ انسانیست
مواردمفیدعلمی وفرهنگی وتاریخی و اقتصادی و هنری وخبری و معرفی کتاب و نجوم و روانشناسی و اموزشی و قصه و رمان و فیلم و ورزشی و ...مدنظر است


روابط عمومی و مدیریت و تبلیغات👇
@Kamranmehrban
Download Telegram
#دانلود_فیلم
#Stranger_Than_Paradise_1984
#Jim_Jarmusch
🏆بهترین فیلم کن ، لوکارنو و ساندنس
امتیاز مجله ابزورد 8
هشدار : متن حاوی اسپویل (لو دادن داستان) است

عجیب تر از بهشت مانند اغلب آثار جیم جارموش فیلمی اپیزودیک در سه قسمت است، این فیلم سیاه وسفید روایتگر نسلی واخورده و از خود بیگانه است. اوا (استر بالینت) ,ویلی (جان لوری) و ادی (ریچارد ادسن) نمایندگان این نسل هستند.
این فیلم با اوا شروع میشود که از بوداپست به نیورک میرود و با زندگی پسر عمویش ویلی و دوست همراهش ادی ادامه میابد. آنها به اتفاق هم در آمریکای صنعتی و غمزده به سبک یک کمدی سیاه به ولگردی میپردازند.
نام قسمت اول فیلم «دنیای جدید» است. طنز ماجرا نیز در همین جاست. خیابانها ویرانند، مکان کهنه و داغان است و فرهنگ خودش را مسخره میکند، " کیفیتی که میتوانی به آن اطمینان کنی " نوشته ای است بر پمپ بنزینی که ویران شده است. " ایالات متحده همه جا " ( جمله ای که فقط چند شیشکی برازنده اش است) درشت بر دیوارها نوشته شده است. جارموش در مورد اینکه چرا در این فیلم روی زشتی های صنعتی تاکید شده است میگوید که مردم آمریکا تصور خاصی از نحوه زندگی در اروپای مرکزی دارند، من در این فیلم خواستم این تصویر را وارونه کنم و به آمریکا برگردانم!
شخصیت ویلی بسیار انسانی ساخته شده است. او نمی تواند احساسش را پنهان کند. هنگامی که اوا قصد ترک کردنش را دارد، بسیار آشفته و پریشان میشود، اما در عین حال به بدی با او برخورد میکند، هرچند ذاتا راضی به رفتن او نیست.
وقتی که اوا پیراهنی را که ویلی برایش خریده است در سطل زباله می اندازد. ادی شاهد این قضیه است. در سکانس پایانی بخش اول ویلی و ادی میبینیم که در اتاق نشسته اند و آبجو مینوشند. مشخص است که ادی میخواهد چیزی در مورد اوا به ویلی بگوید، تماشاگر این را حس میکند و میداند، اما او هیچ حرفی نمیزند و قسمت اول با زیبایی تمام میشود.
قسمت دوم روایت ماجراهایی است كه یكسال بعد برای شخصیتهای اتفاق میافتد. ویلی به ادی پیشنهاد می دهد كه به جای گرمی بروند...جایی كه بهشت آنها باشد.
در قسمت سوم بانام بهشت، قرار می گذارند كه به فلوریدا بروند، اما آنجا جهنمی است كه زشتی از همه جای آن می بارد. بهشت موعود این سه قهرمان جارموش ,ناكجاآبادی است خاموش و ساكت و یخزده كه در آن همه چیز متوقف شده است.
در نهایت ادی به نیویورك می رود و ایوا در شهری كه اقامت كرده بود می ماند.
كلا هر سه اپیزود فیلم نمایشگر شخصیتهایی است كه با محیط تجانسی ندارند و روابطشان سرد و عاطفی است. فیلم دارای نماهایی بلند در فضاهایی بسته است كه با فضاهایی سیاه به نمای بعد فید می شود.
در 67 نمای مختلف از فاصله گذاریهای سیاه استفاده شده که زمان آنها بین صحنه های مختلف متفاوت است و به تدریج تا انتهای داستان که نبض فیلم تندتر میشود، کوتاه تر میشوند.
کارگردان به گفته خود، خواسته است تصویر صحنه جاری، قبل از اتصال به تصویر بعدی، چند لحظه در ذهن تماشاگر ثبت شود و همچنین القای حس گذشت زمان را نیز امکان پذیر سازد.
طرح داستانی فیلم بسیار ساده و فشرده و در عین حال بی‌اهمیت است. در مقابل، فیلمساز موفق به خلق یك سبك زیبا و كمال‌گرا شده كه اثر او را تا حد یك مدی سیاه آوانگارد بالا برده است و تعیین مكان‌های تماشایی دوربین،‌ زوایای بدیع آن، كادر بندی هوشمندانه و یك تدوین مناسب، ضعف محتوایی فیلم را كاملا جبران كرده و بدین ترتیب تا حد بسیار زیادی مضامین مورد نظر فیلمساز ازخودبیگانگی و فقدان ارتباط میان شخصیت‌ها را انتقال داده است.
این فیلم با لحن كمدی بدیع و در عین حال دلمردگی و افسردگی ظاهری‌اش، تماشاگران و منتقدان را مبهوت خویش ساخت. این فیلم تصویری گزنده و مسخره و در عین حال دلمرده و دلتنگ كننده از سه شخصیت بی‌هدف و سرگردان در قالب یك فرمالیسم بی‌اعتنا به قواعد مرسوم ارایه می‌كند.

@Roshanfkrane