#تیکه_کتاب
فرض کنید بهخاطر جُرمی محکوم به این شدهاید که در مقابلِ اسلحه ی صدلول سربازی قرار بگیرید که فقط ۵ لوله آن حاوی فشنگ است.
سرباز فقط میتواند یکبار ماشه را بچکاند. قبل از اجرای حکم، دادگاه تجدیدنظر جرم شما را تقلیل میدهد و دو راه پیش پای شما میگذارد:
_چهار فشنگ را از اسلحهی صدلول خارج کنید.
_اسلحهی صدلول را با اسلحهی هزارلول عوض کنید و در عوض تعداد فشنگها را ۱۰ عدد کنید.
اغلب در انتخاب بین این دو گزینه، گزینه اول را انتخاب میکنند!
اگرچه نتیجه آماری کاهش احتمال مرگ در هر دو گزینه یکسان است.
درواقع درک و ارتباط حسی افراد برای زنده ماندن با فشنگ، بیشتر از آمار است.
باید توجه داشت که همیشه بین گزینههای انتخابی ما، نتیجه هر دو انتخاب یکسان نخواهد بود و گاهی بهشکل ناخودآگاه این کجرفتاری باعث زیان بیشتر خواهد شد.
بگذارید مثال دیگری بزنیم که در آن انتخابها نتایج یکسانی ندارند:
فرض کنید در دو مورد نیاز به کمک مالی مردم بهمبلغ ۱۰۰ میلون تومان باشد. نخست از مردم بخواهند برای نجات جان یک دختربچه یتیم که نیاز به درمان سرطان دارد، کمک مالی کنند.
دوم اینکه از مردم بخواهند برای تعریض یک جاده که سالانه جان دهها نفر را میگیرد، پول جمع کنند.
نتایج نشان میدهد که برای مورد نخست، صندوق کمکها پر میشود از مبلغهای فراوان مردم که حتی بیشتر از هزینه عمل هم خواهد شد.
اما در مورد گزینه دوم بهندرت مبلغی به اندازه کمک به جان آن یک نفر دختربچه جمعآوری میشود!
دلیل این امر این است که مردم به راحتی جانِ شخصی را میپذیرند، اما جانِ آماری را بهسختی قبول میکنند.
این دو مثال، حکایت از کجرفتاری ذهنی افراد در تفکیک جان شخصی و جان آماری دارد.
چه باید کرد؟
در زمان تصمیمگیری و هزینهکردن، مخصوصا وقتی سود و زیانِ دو گزینه متفاوت هست، بهسرعت تصمیم نگیریم و گزینههای آماری را مدنظر قرار دهیم. در واقع تلاش کنیم به این کجرفتاریها بهشکل آگاهانه توجه کنیم.
📕 کج رفتاری
✍ #ریچارد_تیلر
@Roshanfkrane
فرض کنید بهخاطر جُرمی محکوم به این شدهاید که در مقابلِ اسلحه ی صدلول سربازی قرار بگیرید که فقط ۵ لوله آن حاوی فشنگ است.
سرباز فقط میتواند یکبار ماشه را بچکاند. قبل از اجرای حکم، دادگاه تجدیدنظر جرم شما را تقلیل میدهد و دو راه پیش پای شما میگذارد:
_چهار فشنگ را از اسلحهی صدلول خارج کنید.
_اسلحهی صدلول را با اسلحهی هزارلول عوض کنید و در عوض تعداد فشنگها را ۱۰ عدد کنید.
اغلب در انتخاب بین این دو گزینه، گزینه اول را انتخاب میکنند!
اگرچه نتیجه آماری کاهش احتمال مرگ در هر دو گزینه یکسان است.
درواقع درک و ارتباط حسی افراد برای زنده ماندن با فشنگ، بیشتر از آمار است.
باید توجه داشت که همیشه بین گزینههای انتخابی ما، نتیجه هر دو انتخاب یکسان نخواهد بود و گاهی بهشکل ناخودآگاه این کجرفتاری باعث زیان بیشتر خواهد شد.
بگذارید مثال دیگری بزنیم که در آن انتخابها نتایج یکسانی ندارند:
فرض کنید در دو مورد نیاز به کمک مالی مردم بهمبلغ ۱۰۰ میلون تومان باشد. نخست از مردم بخواهند برای نجات جان یک دختربچه یتیم که نیاز به درمان سرطان دارد، کمک مالی کنند.
دوم اینکه از مردم بخواهند برای تعریض یک جاده که سالانه جان دهها نفر را میگیرد، پول جمع کنند.
نتایج نشان میدهد که برای مورد نخست، صندوق کمکها پر میشود از مبلغهای فراوان مردم که حتی بیشتر از هزینه عمل هم خواهد شد.
اما در مورد گزینه دوم بهندرت مبلغی به اندازه کمک به جان آن یک نفر دختربچه جمعآوری میشود!
دلیل این امر این است که مردم به راحتی جانِ شخصی را میپذیرند، اما جانِ آماری را بهسختی قبول میکنند.
این دو مثال، حکایت از کجرفتاری ذهنی افراد در تفکیک جان شخصی و جان آماری دارد.
چه باید کرد؟
در زمان تصمیمگیری و هزینهکردن، مخصوصا وقتی سود و زیانِ دو گزینه متفاوت هست، بهسرعت تصمیم نگیریم و گزینههای آماری را مدنظر قرار دهیم. در واقع تلاش کنیم به این کجرفتاریها بهشکل آگاهانه توجه کنیم.
📕 کج رفتاری
✍ #ریچارد_تیلر
@Roshanfkrane