Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
☀️🕊
#بهار
شهر بیتپش و هراسانام،
انگار دیوهای بدون شاخ، با ارواحی سیاه، کینهای هزار ساله و دستهایی پر از مرگ آمدهاند که عشق، لبخند و آغوش را از تکتک آدمهایت بگیرند. دیوهای پشت در، با آدمها به زبان مرگ سخن میگویند؛ آمدهاند تا از تن نازک بوسهها بگذرند؛ بادبادکهای کودکان را به یغما ببّرند؛ تصویر دخترکان شالیکار را از روی آیینهی آبها محو کنند و به تبرها قصهی تباهی جنگل را بگویند...
ولی...تو میدانی و دیوها هم میدانند اتفاقی برای زمین نخواهد افتاد؛ دوباره روزی حریرهای سبز بید در باد به رقص در میآیند؛ زمین دوباره آبستن پروانهها و شکوفههای بهارنارنج میشود؛ تبرها قصهی جنگل را یاد میگیرند و برای چکاوکان لانه میسازند؛ دامانِ کوهستان عطر بابونه و شقایق میپراکند؛ مرِغابیها به شالیزارها باز میگردند؛ زمین از روزنههای زنبقهای آبی نفسی عمیق میکشد، عشق در تو دمیده میشود و شور و غوغای گمشدهات، دوباره به سویت بازمیگردد.
#پروین_ع
________________
📎 کلیپی از شهر #لاهیجان
شعر و خوانش: #چارلز_بوکفسکی
▪ "The Genius Of The Crowd"
▪ By: #Charles_Bukowski
@Roshanfkrane
#بهار
شهر بیتپش و هراسانام،
انگار دیوهای بدون شاخ، با ارواحی سیاه، کینهای هزار ساله و دستهایی پر از مرگ آمدهاند که عشق، لبخند و آغوش را از تکتک آدمهایت بگیرند. دیوهای پشت در، با آدمها به زبان مرگ سخن میگویند؛ آمدهاند تا از تن نازک بوسهها بگذرند؛ بادبادکهای کودکان را به یغما ببّرند؛ تصویر دخترکان شالیکار را از روی آیینهی آبها محو کنند و به تبرها قصهی تباهی جنگل را بگویند...
ولی...تو میدانی و دیوها هم میدانند اتفاقی برای زمین نخواهد افتاد؛ دوباره روزی حریرهای سبز بید در باد به رقص در میآیند؛ زمین دوباره آبستن پروانهها و شکوفههای بهارنارنج میشود؛ تبرها قصهی جنگل را یاد میگیرند و برای چکاوکان لانه میسازند؛ دامانِ کوهستان عطر بابونه و شقایق میپراکند؛ مرِغابیها به شالیزارها باز میگردند؛ زمین از روزنههای زنبقهای آبی نفسی عمیق میکشد، عشق در تو دمیده میشود و شور و غوغای گمشدهات، دوباره به سویت بازمیگردد.
#پروین_ع
________________
📎 کلیپی از شهر #لاهیجان
شعر و خوانش: #چارلز_بوکفسکی
▪ "The Genius Of The Crowd"
▪ By: #Charles_Bukowski
@Roshanfkrane
روشنفکران
☀️🕊 #بهار شهر بیتپش و هراسانام، انگار دیوهای بدون شاخ، با ارواحی سیاه، کینهای هزار ساله و دستهایی پر از مرگ آمدهاند که عشق، لبخند و آغوش را از تکتک آدمهایت بگیرند. دیوهای پشت در، با آدمها به زبان مرگ سخن میگویند؛ آمدهاند تا از تن نازک بوسهها…
#نبوغ_جمعی
آن قدرخیانت ونفرت وپوچی
درتوده ی مردم میانه حال انباشته است که می تواند
هرارتشی رایک روزه مسلح کند.
وزبده ترین قاتلان آنانندکه علیه کشتن موعظه می کنند.
وبالاخره بهترین جنگاوران آنهایندکه دعوت به صلح می کنند.
آنها که دعوت به خدامی کنندخودبه خدانیازدارند.
آنان که دعوت به آرامش می کنندخودازآن عاری اند.
آنان که دعوت به آرامش می کنند،عشق رانمی شناسند.
ازموعظه گران بپرهیزید
ازآنان که ادعای دانستن دارندبپرهیزید.
ازآنان که کتاب رابرزمین نمی گذارندبپرهیزید.
حتاازآنان که ازفقربیزارندیابه آن افتخارمیکنندبپرهیزید.
ازآنان که تملق تان می گویندبپرهیزیدچراکه درمقابلش تملق میخواهند.
ازآن هایی که همه چیزرابررسی می کنندبپرهیزید.
آنهاازچیزهایی که نمی دانندوحشت دارند.
ازآنان بپرهیزیدکه به دنبال جمع های وفادارمی گردند.
چون خودبه تنهایی هیچ اند
اززنان ومردان میانه حال بپرهیزید
ازعشق شان بپرهیزید.
عشق شان جست وجوی میان مایه به دنبال میان مایه است.
ولی نبوغی درنفرتشان هست،
آن قدرکه تورابکشد
که همه رابکشد.
تنهایی رانمی خواهند
تنهایی رادرک نمی کنند
تلاش می کنندهرچیزکه باایشان فرق داردرانابودکنند
توان آفریدن هنرندارند
هنررادرک نخواهندکرد
بازندگانشان راآفریننده تصورخواهندکرد.
انگارکه بازندگی شان تقصیردنیاست نه خودشان.
قادرننیستندباتمام وجودعشق بورزند
ولی عشق شماراهم کامل نمیدانند
آن وقت ازتومتنفرخواهندبود
ونفرتشان تمام عیاراست
مثل یک الماس درخشان
مثل یک چاقو
مثل یک کوه
مثل یک ببر
مثل شوکران
این است والاترین هنرشان..........
#چارلز_بوکفسکی
@Roshanfkrane
آن قدرخیانت ونفرت وپوچی
درتوده ی مردم میانه حال انباشته است که می تواند
هرارتشی رایک روزه مسلح کند.
وزبده ترین قاتلان آنانندکه علیه کشتن موعظه می کنند.
وبالاخره بهترین جنگاوران آنهایندکه دعوت به صلح می کنند.
آنها که دعوت به خدامی کنندخودبه خدانیازدارند.
آنان که دعوت به آرامش می کنندخودازآن عاری اند.
آنان که دعوت به آرامش می کنند،عشق رانمی شناسند.
ازموعظه گران بپرهیزید
ازآنان که ادعای دانستن دارندبپرهیزید.
ازآنان که کتاب رابرزمین نمی گذارندبپرهیزید.
حتاازآنان که ازفقربیزارندیابه آن افتخارمیکنندبپرهیزید.
ازآنان که تملق تان می گویندبپرهیزیدچراکه درمقابلش تملق میخواهند.
ازآن هایی که همه چیزرابررسی می کنندبپرهیزید.
آنهاازچیزهایی که نمی دانندوحشت دارند.
ازآنان بپرهیزیدکه به دنبال جمع های وفادارمی گردند.
چون خودبه تنهایی هیچ اند
اززنان ومردان میانه حال بپرهیزید
ازعشق شان بپرهیزید.
عشق شان جست وجوی میان مایه به دنبال میان مایه است.
ولی نبوغی درنفرتشان هست،
آن قدرکه تورابکشد
که همه رابکشد.
تنهایی رانمی خواهند
تنهایی رادرک نمی کنند
تلاش می کنندهرچیزکه باایشان فرق داردرانابودکنند
توان آفریدن هنرندارند
هنررادرک نخواهندکرد
بازندگانشان راآفریننده تصورخواهندکرد.
انگارکه بازندگی شان تقصیردنیاست نه خودشان.
قادرننیستندباتمام وجودعشق بورزند
ولی عشق شماراهم کامل نمیدانند
آن وقت ازتومتنفرخواهندبود
ونفرتشان تمام عیاراست
مثل یک الماس درخشان
مثل یک چاقو
مثل یک کوه
مثل یک ببر
مثل شوکران
این است والاترین هنرشان..........
#چارلز_بوکفسکی
@Roshanfkrane
نفسِ عمیق کشیدم و تو تاریکی نشستم به تماشای بیرون . بعد از پنج روز ، اولین بار بود که با خودم خلوت می کردم . من به تنهایی معتاد شده بودم . اگر تنهایی را اَزم می گرفتند ، عین آدمی می شدم که آب و خوراکش را ازش گرفته باشند . اگر هر روز یک کمی با خودم خلوت نمی کردم ، مثل این بود که ضعیف تر می شدم . چیزی نبود که فکر کنید بِهِش افتخار می کردم . اما بدجوری وابسته اش شده بودم . تاریکی تویِ اتاق ، برایم مثل نور آفتاب بود.
#هزار_پیشه
#چارلز_بوکفسکی
#مطالعه
@Roshanfkrane
#هزار_پیشه
#چارلز_بوکفسکی
#مطالعه
@Roshanfkrane
کارفرماها همیشه سعی داشتند چند نفر از کارکنانشان را مدام مجبور به اضافهکاری بکنند، بهجای اینکه چند نفر بیشتر استخدام کنند که باعث میشد همه کمی کمتر کار کنند. اگر هشت ساعت برای رئیست کار میکردی، انتظارش از تو بالاتر میرفت و میخواست بیشتر کار کنی. هیچوقت کسی را بعد از شش ساعت کار نمیفرستادند خانه، چون ممکن بود کمی وقت روی دستش بماند که بخواهد فکر کند.
#چارلز_بوکفسکی
#هزار_پیشه
@Roshanfkrane
#چارلز_بوکفسکی
#هزار_پیشه
@Roshanfkrane
با آدمها که هستم چه خوب باشند چه بد، تمام احساساتم تعطیل و خسته میشوند. تسلیم میشوم. مودبم. سر تکان میدهم. تظاهر میکنم میفهمم، چون دوست ندارم کسی را برنجانم و این یکی از ضعفهایم است که بیشترین مشکل را برایم درست میکند. معمولا وقتی سعی میکنم با دیگران مهربان باشم روحم چنان پاره پاره میشود که به شکل ماکارونی روحانی در میآید.
#چارلز_بوکفسکی
#هالیوود
@Roshanfkrane
#چارلز_بوکفسکی
#هالیوود
@Roshanfkrane
مشکل از نظامهای دموکراتیک نیست،
مشکل اجزای زنده آن هستند.
اولین نفری که در خیابان از کنارتان رد میشود را ببینید،
او را ضربدر سه یا چهار یا سی یا چهل میلیون کنید،
و فورا خواهید دانست که چرا اغلب امور برای ما غیرعملیست.
ای کاش علاجی برای مهرههای شطرنجی که به آن بشریت میگوییم داشتم.
ما راهحلهای سیاسی مختلفی را تجربه کردهایم،
و آنقدر احمق باقی ماندهایم،
که گمان میکنیم راه جدیدِ پیشِ رو،
همه مسایل را درمان میکند.
هموطنان عزیزم،
مشکل هیچگاه نظامهای دموکراتیک نبودهاند،
مشکل خود شما هستید.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب لذتهای نفرین شده
@Roshanfkrane
مشکل اجزای زنده آن هستند.
اولین نفری که در خیابان از کنارتان رد میشود را ببینید،
او را ضربدر سه یا چهار یا سی یا چهل میلیون کنید،
و فورا خواهید دانست که چرا اغلب امور برای ما غیرعملیست.
ای کاش علاجی برای مهرههای شطرنجی که به آن بشریت میگوییم داشتم.
ما راهحلهای سیاسی مختلفی را تجربه کردهایم،
و آنقدر احمق باقی ماندهایم،
که گمان میکنیم راه جدیدِ پیشِ رو،
همه مسایل را درمان میکند.
هموطنان عزیزم،
مشکل هیچگاه نظامهای دموکراتیک نبودهاند،
مشکل خود شما هستید.
#چارلز_بوکفسکی
برگردان #مهیار_مظلومی
از کتاب لذتهای نفرین شده
@Roshanfkrane
#تیکه_کتاب
مدتیست در این فکرم که این کشور در حال عقبگرد به چندین دهه قبل است، و تمام آن پیشرفتهای اجتماعی، و حس خوب مردم نسبت به هم، از بین رفته و جایش را به تعصبهای قدیمی داده است.
ما بیش از پیش خودخواهانه در پی قدرتیم، و به ضعیفان، سالمندان، تهیدستان، و بیپناهان بیتوجهیم.
ما خواستن را با جنگ و درگیری و رهایی و رستگاری را با بردگی جایگزین کردهایم.
ما داشتههایمان را هدر دادیم.
ما به سرعت فروکاسته شدیم.
ما بمبی مخصوص خودمان داریم و آن ترسمان، نفرینمان و شرمندگیمان است.
اکنون اندوهی عمیق ما را فرا گرفته است که آه میکشیم و فریادمان در نمیآید.
📕 #لذتهای_نفرین_شده
✍🏽 #چارلز_بوکفسکی
#جالب
@Roshanfkrane
مدتیست در این فکرم که این کشور در حال عقبگرد به چندین دهه قبل است، و تمام آن پیشرفتهای اجتماعی، و حس خوب مردم نسبت به هم، از بین رفته و جایش را به تعصبهای قدیمی داده است.
ما بیش از پیش خودخواهانه در پی قدرتیم، و به ضعیفان، سالمندان، تهیدستان، و بیپناهان بیتوجهیم.
ما خواستن را با جنگ و درگیری و رهایی و رستگاری را با بردگی جایگزین کردهایم.
ما داشتههایمان را هدر دادیم.
ما به سرعت فروکاسته شدیم.
ما بمبی مخصوص خودمان داریم و آن ترسمان، نفرینمان و شرمندگیمان است.
اکنون اندوهی عمیق ما را فرا گرفته است که آه میکشیم و فریادمان در نمیآید.
📕 #لذتهای_نفرین_شده
✍🏽 #چارلز_بوکفسکی
#جالب
@Roshanfkrane
#عشق_سگی_است_دربان_جهنم
#چارلز_بوکفسکی
📝 چارلز انسانی سرسخت و سازش ناپذیر در تاریخ ادبیات امریکاست، فردی لاقید که همین رهایی و عدم پایبندی را می توان در سروده هایش مشاهده کرد. بوکوفسکی نگاهی متفاوت به عشق داشت که از تجربیات خودش سرچشمه می گرفت، او با نگاهی تلخ و انکارگرایانه به این مقوله می پرداخت و از هیچ یک از سنت های موجود ادبی کشورش تبعیت نمی کرد، به همین دلیل تا مدت ها از راه یابی به آنتولوژی های ادبیات معاصر آمریکا بازماند؛ اما در نهایت با کسب شهرت در اروپا و به ویژه آلمان جای خود را در ادبیات آمریکا تثبیت کرد.
@Roshanfkrane
#چارلز_بوکفسکی
📝 چارلز انسانی سرسخت و سازش ناپذیر در تاریخ ادبیات امریکاست، فردی لاقید که همین رهایی و عدم پایبندی را می توان در سروده هایش مشاهده کرد. بوکوفسکی نگاهی متفاوت به عشق داشت که از تجربیات خودش سرچشمه می گرفت، او با نگاهی تلخ و انکارگرایانه به این مقوله می پرداخت و از هیچ یک از سنت های موجود ادبی کشورش تبعیت نمی کرد، به همین دلیل تا مدت ها از راه یابی به آنتولوژی های ادبیات معاصر آمریکا بازماند؛ اما در نهایت با کسب شهرت در اروپا و به ویژه آلمان جای خود را در ادبیات آمریکا تثبیت کرد.
@Roshanfkrane
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نظر #چارلز_بوکفسکی، شاعر بزرگ درباره ی عشق..."
خبرنگار از چیستی #عشق می پرسد. بوکفسکی سیگارش را آتش می کند و ....
کانال روشنفکران
#جالب #عاشقانه
@Roshanfkrane
خبرنگار از چیستی #عشق می پرسد. بوکفسکی سیگارش را آتش می کند و ....
کانال روشنفکران
#جالب #عاشقانه
@Roshanfkrane
ناگهان به شکل مسخره ای از همه چیز جدا شدم. با آدمها که هستم، چه خوب باشند و چه بد. تمام احساساتم تعطیل و خسته می شوند، تسلیم می شوم. مودبم. سر تکان می دهم. تظاهر می کنم که می فهمم، چون دوست ندارم کسی را برنجانم. این یکی از ضعف هایم است که بیشترین مشکل را برایم درست کرده. معمولا وقتی سعی می کنم با کسی مهربان باشم روحم چنان پاره پاره می شود که به شکل ماکارونی روحانی در می آید. مهم نیست. کرکره ی مغزم پایین می آید. گوش می کنم. جواب می دهم. و آنها احمق تر از آن اند که بفهمند من آنجا نیستم.
#ادبیات
#چارلز_بوکفسکی
@Roshanfkrane
#ادبیات
#چارلز_بوکفسکی
@Roshanfkrane
حتا حال این را نداشتم که یک نگاهی بیاَندازم به آگهی استخدام ...
فکرِ اینکه جلو یک بابایی بنشینم که پشت یک میز تحریر جا خوش کرده و بهاش بگویم دنبال کار هستم و واجد شرایطام حالام را بههم میزد. راستاش زندهگی یک هول و وَلایی بهجانم انداخته بود. تو این فکر بودم آدمیزاد به چه خفت و خواریهایی باید تن بدهد تا یک لقمه غذا زهرِمار کند و کپهی مرگاش را یکجایی بگذارد و یک تکّه لباس تناش کند.
#چارلز_بوکفسکی
کتاب: هزار پیش
🖊 این کتاب نخستین بار بار در سال 1975 منتشر شد. داستان این رمان عجیب، جذاب و به یاد ماندنی به سرگردانی ها و دغدغه های نویسنده ای به نام هنری چیناسکی در آمریکای درگیر در جنگ جهانی دوم می پردازد.
#تیکه_کتاب
@Roshanfkrane
فکرِ اینکه جلو یک بابایی بنشینم که پشت یک میز تحریر جا خوش کرده و بهاش بگویم دنبال کار هستم و واجد شرایطام حالام را بههم میزد. راستاش زندهگی یک هول و وَلایی بهجانم انداخته بود. تو این فکر بودم آدمیزاد به چه خفت و خواریهایی باید تن بدهد تا یک لقمه غذا زهرِمار کند و کپهی مرگاش را یکجایی بگذارد و یک تکّه لباس تناش کند.
#چارلز_بوکفسکی
کتاب: هزار پیش
🖊 این کتاب نخستین بار بار در سال 1975 منتشر شد. داستان این رمان عجیب، جذاب و به یاد ماندنی به سرگردانی ها و دغدغه های نویسنده ای به نام هنری چیناسکی در آمریکای درگیر در جنگ جهانی دوم می پردازد.
#تیکه_کتاب
@Roshanfkrane
چیزی به عنوان زیبایی وجود نداره.
خصوصا در صورت انسان، چیزی که اسمش را گذاشتهایم "ریخت شناسی" تمامش یک جور نظام بندی ریاضی وار و خیالی اجزای صورت است. مثلا دماغ زیادی بیرون نزده باشد. لالههای گوش بزرگ نباشد. موها بلند باشد، خط ریش ها مد روز باشند و از این جور چیزها.
این سراب عمومیت بخشیدن به همه چیز است. مردم به بعضی چهرهها میگویند زیبا، ولی در حقیقت آن ها زیبا نیستند. معادلهای ریاضی هستند که حاصلش صفر است. در واقع زیبایی حقیقی زیبایی سیرت است نه شکل ابروها.
#چارلز_بوکفسکی
کتاب: سوختن در آب غرق شدن در آتش
#تیکه_کتاب
@Roshanfkrane
خصوصا در صورت انسان، چیزی که اسمش را گذاشتهایم "ریخت شناسی" تمامش یک جور نظام بندی ریاضی وار و خیالی اجزای صورت است. مثلا دماغ زیادی بیرون نزده باشد. لالههای گوش بزرگ نباشد. موها بلند باشد، خط ریش ها مد روز باشند و از این جور چیزها.
این سراب عمومیت بخشیدن به همه چیز است. مردم به بعضی چهرهها میگویند زیبا، ولی در حقیقت آن ها زیبا نیستند. معادلهای ریاضی هستند که حاصلش صفر است. در واقع زیبایی حقیقی زیبایی سیرت است نه شکل ابروها.
#چارلز_بوکفسکی
کتاب: سوختن در آب غرق شدن در آتش
#تیکه_کتاب
@Roshanfkrane