@Roshanfkrane
غزل حافظ شماره 14
#حافظ_غزل_۱۴
گفتم: ای سلطانِ خوبان! رحم کن براین غریب
گفت: در دنبالِ دل، ره گم کند مسکین غریب
گفتمش: مگذر زمانی! گفت: معذورم بدار!
خانه پروردی چه تاب آرَد غم ِ چندین غریب
خفته بر سنجاب ِشاهی، نازنینی را چه غم؟
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیرِ زلفت جای چندین آشناست!
خوشفتاد آنخالِ مشکین بر رخِ رنگین غریب
مینماید عکس ِ مِی در رنگ ِ روی مهوشت
همچو برگ ِ ارغوان بر صفحهی نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مورخط گِرد ِ رُخت
گر چه نبوَد در نگارستان خطِ مشکین غریب
گفتم: ای شام ِ غریبان طرهی شبرنگ تو!
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
گفت: حافظ! آشنایان در مقام ِ حیرتند
دور نبوَد گر نشیند خسته و مسکین غریب
🎶 Beyond The Sunset
#غزل_حافظ_شماره 14
خوانش #مهرآوا
@Roshanfkrane
گفتم: ای سلطانِ خوبان! رحم کن براین غریب
گفت: در دنبالِ دل، ره گم کند مسکین غریب
گفتمش: مگذر زمانی! گفت: معذورم بدار!
خانه پروردی چه تاب آرَد غم ِ چندین غریب
خفته بر سنجاب ِشاهی، نازنینی را چه غم؟
گر ز خار و خاره سازد بستر و بالین غریب
ای که در زنجیرِ زلفت جای چندین آشناست!
خوشفتاد آنخالِ مشکین بر رخِ رنگین غریب
مینماید عکس ِ مِی در رنگ ِ روی مهوشت
همچو برگ ِ ارغوان بر صفحهی نسرین غریب
بس غریب افتاده است آن مورخط گِرد ِ رُخت
گر چه نبوَد در نگارستان خطِ مشکین غریب
گفتم: ای شام ِ غریبان طرهی شبرنگ تو!
در سحرگاهان حذر کن چون بنالد این غریب
گفت: حافظ! آشنایان در مقام ِ حیرتند
دور نبوَد گر نشیند خسته و مسکین غریب
🎶 Beyond The Sunset
#غزل_حافظ_شماره 14
خوانش #مهرآوا
@Roshanfkrane